eitaa logo
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
1.9هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
187 فایل
بی‌توآوارم‌‌و‌بر‌‌خویش‌‌فروریخته‌‌ام ای‌همه‌‌سقف‌و‌ستون‌و‌همه‌آبادی‌من(:🌿 . [ وقف لبخند آسیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! .. گوش شنوای حرفاتون🌚 : https://daigo.ir/secret/1796928
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸 ❤️ 🍀 بابا رو ڪرد به افشین و گفت«تو اینجا چیڪار مےڪنے؟!ها؟!» _«او.. اومده بودم با شما صحبت ڪنم!» +«دیدے ڪہ من خونہ نیستم،پس چرا اینجا موندے؟!» سریع گفتم«وقتے اومد من بہش گفتم شما تا ساعت ۵ میاید،۱۰ دقیقہ ام نشده ڪہ اینجاست!» بابا گفت«ده دقیقہ ام نشده ڪہ اینجاست اون وقت صداے خندتون تا هفت پشت بلنده؟! آزاده تو میخواستے با این جوون بی غیرت ازدواج ڪنی ڪہ وقت بی وقت میاد درِ خونه دختر تنہا رو میزنه مثل.. مثل..» استغفراللہ زیر زبونے اے گفت و فقط با غضب نگاهمون ڪرد ڪوبید روے میز و گفت"مثل چی میاد تو خونہ من اونم وقتے تو توے خونہ تنہایی!!؟" یہ نگاه ڪردم بہ بابا... یہ نگاه بہ افشین..، یڪدفعہ افشین برگشت گفت«بی غیرت منم یا شما ڪہ صبح اشڪ دخترتو در آوردے؟!!» بابا داد زد«از خونہ من برو بیرون،دیگہ ام پاتو اینجا نذار...فهمیدے؟!» _«من بدون آزاده هیچ جا نمیرم...» +«آزاده هیچ جا نمیاد» نفسمو دادم تو و داد زدم«نہ اتفاقا بابا جان! هر جا... تاڪید میکنم؛ هر جا ڪہ اون بره منم همراهش میرم!» 🍁به قلم بانو . ح.جیم♡ 💠@Patoghemahdaviyoon 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃