eitaa logo
🇮🇷بیــتعارفــــ با اخـــبار ایران
8 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
77 فایل
نوشته‌‌های بی‌تعارف؛ خبری، فرهنگی، مذهبی، سیاسی، ورزشی، اقتصادی و... ملی منعکس و یا با #پی‌نوشت برای #تبیین و بهره‌برداری مناسب برای به چالش‌کشیدن آن‌موضوعات، برای اطلاع‌رسانی در این‌کانال درج‌می‌گردد
مشاهده در ایتا
دانلود
. «محرم آمد» . هر که هست اهل ولا با ما بیاید کربلا هر که میخواهد بلا با ما بیاید کربلا . هر که بیمار است و از هر در جوابش کرده اند میدهد مولا شفا با ما بیاید کربلا . زاده ام البنین سرباز گیری میکند گو به سرباز خدا با ما بیاید کربلا . دعوت از مولاست هر کس طالب مهمانی است میزند هاتف صدا با ما بیاید کربلا . جامهٔ ماتم بپوش ای دل مُحَرّم آمده گو به چاوش عزا با ما بیاید کربلا . بُعد منزل نیست عاشق را همین جا کربلاست آمده اهل سما با ما بیاید کربلا . زشت و زیبا را در این بازار با هم میخرند شاه باشد یا گدا با ما بیاید کربلا . کربلا هستند برخی، کربلایی نیستند محرم قالو بلا با ما بیاید کربلا . از مدینه آمدم بیرون تمنّا کرده ام شخص ختم الانبیا با ما بیاید کربلا . من نخواهم رفت زیر بار ظلم ظالمان اهل غیرت، هر کجا با ما بیاید کربلا . اهل بحرین اهل مصر اهل یمن اهل عراق اهل ایران هکذا با ما بیاید کربلا . جان من، ای اکبر من، دست قاسم را بگیر گو عزیز مجتبی با ما بیاید کربلا . هشتم ذیحجه راه افتادم از امّ القرا گفتم اهل کبریا با ما بیاید کربلا . با خدای کعبه عهد کربلایی بسته ام تا خلیلش از منا با ما بیاید کربلا . در بقیع بودم شب هجران «کلامی» قول داد مادرم خیرالنسا با ما بیاید کربلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مأخذ: بصیرت نامه کلامی تاریخ انتشار: ۱۳۹۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کربلا آخر دنیاست پیاده نشویم قتله گاه تو در اینجاست پیاده نشویم بگو عباس کمی بیش تأمل بکند تشنگی منتظر ماست پیاده نشویم در دل لشکر کوفه، پسر شیر خدا کینه ی حضرت باباست پیاده نشویم چشم تا چشم فقط خوار مغیلان دارد این چه خاکی و چه صحراست پیاده نشویم کودکت در بغل مادر خود می لرزد در دل قافله غوغاست پیاده نشویم حرمله، شمر و سنان، خولی و اخنس ای وای لشکر کوفه مهیاست پیاده نشویم بین لشکر سخن از غارت و از سوختن است تازه این اول غمهاست پیاده نشویم .
. علیه_السلام الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم پی ابقاء قَد قامَت به ظهر روز عاشورا برای گفتن اللّه اکبر، اکبر آوردم برای کشتن دونان به دشت کربلا یا رب چو عباس همایون فر، امیر لشگر آوردم پی آزادی نسل جوان از بند استعمار برادر زاده ای چون قاسم فرخ فر آوردم علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با کشتن من دین تو جاوید می گردد برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم برای آن که قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مرکب ها، خدایا پیکر آوردم علی انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم به پاس حرمت بوسیدن لب های پیغمبر لبانی تشنه یا رب بهر چوب خیزر آوردم حسن را گر که از لخت جگر آکنده شد طشتی من اینک سر برای زینت طشت زر آوردم برای آن که همدردی کنم با مادرم زهرا برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم من ژولیده می گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم ژولیده نیشابوری ✍ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. زورق غمهای زینب کربلا پهلو گرفت قلب زینب از غمی تازه دوباره بو گرفت بربرادرگفت جانا هست این وادی کجا پای تا برآن نهادم از تنم نیرو گرفت ای حسین من مزن خیمه در این ماتمسرا بیم دارم باشد اینجا وادی رنج وبلا گفت زینب جان صبوری کن صبوری بهتر است کاروان را دیگر اینجا جایگاه آخر است بار بردارید واینجا خیمه ها برپا کنید در همین وادی شهادت وعده ی پیغمبرست خاک اینجا قتلگاه یکه مردان خداست خواهرم اینجا حسینت راضی از حکم قضاست چند روزی دیگر اینجا محشر کبری شود لشگر من روبرو با لشگر اعدا شود می شود از پیکر یاران خوبم سر جدا این زمین از خون پاک عاشقان دریا شود صبر کن خواهر تو هم ام المصائب می شوی مرگ خود را از خدا هر لحظه طالب می شوی قد وبالای علی اکبرم را خوب بین تا توانی از رخ عباس خود گلبوسه چین بر گلوی ناز اصغر تا توانی بوسه زن در کنار قاسم وعبداللهت هردم نشین این عزیزانت به راه دین فدایی می شوند روز عاشورا شهیدانی خدایی می شود صبرکن زینب میا از خیمه ات بیرون، میا آن دمی که می شود از پیکر من سرجدا من نمیخواهم که بیند دشمنم زاری تو ازتو می خواهم نمایی صبر بر سوءالقضا چون رسیدش حرف اینجا،زینبش ازحال رفت مرغ عشقش ناله کرد وبی پر وبی بال رفت شعر:اسماعیل تقوایی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. راه نزدیک است دارد بوی مهمان میرسد بوی سیب و بوی یاس و بوی خوبان میرسد بوی خون، بوی بلا، بوی عطش، بوی فرات بر مشام کاروان عشق‌بازان میرسد حاجیان کعبۀ عشق‌اند این زهرائیان عاشقی اینجاست تا سرحد امکان میرسد با هزاران نغمه در گوش از زنگ قافله در شهادتگاه خود انگار سلطان میرسد از حرم بیرون شده صاحب حرم واویلتا کاروان عرشی شاه شهیدان میرسد آنقدر دارد به دل شوق لقاء الله را عاقبت جسمش به دست نیزه‌داران میرسد اشک می‌بارد چو ابر از چشم‌های خواهری خوب میداند که دارد شام هجران میرسد گوشوار و زینت و خلخال سهم میزبان نیزه و شمشیر و خنجر هم به مهمان میرسد کودک شش‌ماهه‌ای سر روی دوش مادرش بوسۀ تیر سه‌پر تا جای دندان میرسد ذره‌ای شبه پیمبر را هراس از مرگ نیست با چه شوق و رغبتی اکبر به میدان میرسد یادگار مجتبی دستش سپر بر جان یار نعش عبدالله آخر بر عمو جان میرسد مشک بردارید وقت وعدۀ عباس شد در کنار علقمه سقای طفلان میرسد با چه شأن و شوکتی زینب بیاید کربلا با چه حالی بعد از آن تا کنج زندان میرسد دختر زهرا به نام خارجی گردد خطاب لاجَرَم از نی به دادش صوت قرن میرسد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند حتی کـتیبه و علـمـش فرق می کند دردانه ای که روی ضریحش عروسک است با اهل بیت هم حرمش فرق می کند در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت دربان و خادم و خدمش فرق می کند دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند باب الحوائجیست که اندر مقام او فرموده اند او کـرمش فرق میکند با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها اما سه ساله قد خمش فرق می کند زهـراست کوه صبر ولیکن رقیـه اش کم طاقت است، سن کمش فرق می کند دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش حس میکنی که اشک نمش فرق می کند شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله این گوشواره هر گرمش فرق می کند روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند جواد کریم زاده✍ . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. این صحنه‌ها را پیش از این یکبار دیدم من هر چه می‌بینم به خواب انگار دیدم شکر خدا اکنون درون تشت هستی بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش من مثل زهرا مادرت آزار دیدم یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم احساس کردم صورتم آتش گرفته است خود را میان یک در ودیوار دیدم مجموع درد خارها بر من اثر کرد من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم سوغات مکه توی گوشم بود بردند کوفه همان را داخل بازار دیدم کاظم بهمنی✍ سلام الله علیها محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
  قسمت این بود دلت از همه جا پر باشد قلبت آماده ی یک چند تلنگر باشد همه دیدیم کسی سمت حرم می آید تا مگر در دل دریای جنون، در باشد   «پیرهن چاک و غزلخوان و صُراحی در دست» باید این بغض پریشان زمان، حر باشد بعد از آن توبه از شرم پریشان، باید کاخها در نظرت پاره ای آجر باشد شام دشنام شود؛ باک نداری ای مرد سهم چشمان تو از کوفه تمسخر باشد شادمان باش؛ حسین از تو رضایت دارد حق ندارد کسی از دست تو دلخور باشد آمدی سوی حرم ـ آه ـ برایت ای حرّ بیتی آنگونه نداریم که در خور باشد ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم سراپا حیرتم! از خویش می‌پرسم چرا بستم؟ عزیز فاطمه! دیر آمدم اما قبولم کن خدا داند که از این پس به عهد عشق پابستم.. خدا می‌خواست از ظلمت به سوی نور پر گیرم سر شب تا سحر دل را به بال التجا بستم جدال عقل بود و عشق، پشت خیمۀ تقدیر که دست نفس را از پشت با لطف خدا بستم فرات اشک می‌جوشد ز چشم سر به زیر من که بر کام عطشناک تو راه آب را بستم اگر فرمان دهی، حُرّ پیش‌مرگ اصغرت گردد کمر بهر دفاع از عترت آل عبا بستم دعا کن تا شهادت وا کند آغوش جان بر من که چشم آرزو بر هرچه جز این مدعا بستم ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.. . شروع جلسه ۱۰ شب محرم 😢شب اول من آمده ام تا که امانم بدهی دلمرده رسیده ام که جانم بدهی امشب شب اول است و من منتظرم تا اذن عزا به دیدگانم بدهی 😢شب اول با اشک شما بزم عزا برپا شد طومار شریف نوکری امضا شد با ناله ی مادر تو زهرا امشب پرونده ی شبهای محرم وا شد ____ 😢شب دوم من خسته کبوترم هوایی ام کن مهمان حریم آشنایی ام کن با قافله آمدم شب دوم ماه همراه عقیله کربلایی ام کن 😢شب سوم ای آرزوی هر شب مهتاب بیا ای صبر و قرار دل بی تاب بیا یک سفره ی بغض و گریه آوردم با غم های رقیه جان ارباب، بیا 😢شب چهارم بر سینه ی خسته ام کمی آه بده بر قلب شکسته سوز این ماه بده شبهای محرم است و دستم خالیست این حرّ پشیمان شده را راه بده _ 😢شب چهارم دنبال توأم ای نفسم پس برگرد سخت است به کویت برسم پس برگرد حساس به نام زینبی می دانم بر عمه ی سادات قسم پس برگرد _ 😢 من منتظرم که خاک پایت بشوم لبریز ترنم صدایت بشوم امشب غم قتلگاه دارم به دلم لب تر کن از این روضه فدایت بشوم _ 😢 ای یوسف فاطمه بیا گریه کنیم با زخم عمیق روضه ها گریه کنیم امشب تو بیا کنا هم مهدی جان با داغ یتیم کربلا گریه کنیم _ 😢 دنیای بدون تو عذاب است عذاب بی تو دل عاشقان خراب است خراب ما تشنه دیدار و تماشای توأیم مانند لب تشنه ی نوزاد رباب _ 😢 ای منتقم خون خدا روضه بخوان برگرد برای کربلا روضه بخوان جانسوزترین روضه غم شش ماهه است ای صاحب عزا خودت بیا روضه بخوان 😢 برگرد که در سرم تب عاشوراست امشب شب اشک و ناله های لیلاست من دل نگران چشم زخمی توأم این روضه فقطعوهُ ارباً ارباست 😢 ای کاش که نذر گریه های تو شویم یک جمعه پر از شور صدای تو شویم آقا تو دعا کن که شب تاسوعاست برگردی و ما همه فدای تو شویم __ 😢 در سینه ی من قیامت عاشوراست برگرد که فصل غربت عاشوراست دنبال دوای درد هجران تا کی؟ زخم دل من به وسعت عاشوراست ___ صابر عابدی✍ ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. پنجم محرّم حضرت عبداللّه ابن حسن علیه السلام اوّلِ روضه تَهِ گودال است عمّه‌جانم چه شده جنجال است عمو افتاد زمین هو کردند وایْ بر من بدنش پامال است پسرِ فاتحِ جنگِ جملم عمّه‌جان خیر‌العمل این حال است می‌روم تا که نبینم چنگی پُر از آویزه پر از خلخال است دستِ من شد سِپر جانش حیف همه‌یِ قدرتِ من این بال است چه کسی گفته که مَرد و مردی عمّه وابسته به سنُّ و سال است زیرِ سُم‌ها به تنش می‌چسبم آخرِ روضه‌یِ من  اِقبال است سرِ بر نیزه دوچشمش را بست قامتِ ندبه الف نَه دال است     ✍حسین ایمانی محرم ..__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. روضه های شب پنجم چقدر جانکاه است سینه زن ها، حسنی ها شب عبدالله است بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است لاجرم روضه ی امشب طرف گودال است روضه امشب سخن از دست شکسته دارد غصه ی کوچه و یک مادر خسته دارد روضه در سینه ی خود داغ عزیزی دارد تا به پهلوی شکسته چه گریزی دارد روضه امشب همه جا می رود از لطف کریم از مدینه، کربلا می رود از لطف کریم صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است یازده ساله شبیه پدرش غیرتی است یازده ساله ولی خیر کثیری دارد پسر شیر جمل خود دل شیری دارد بی خیال تبر و نیزه و شمشیر آمد آی ای لشکر کفتار صفت، شیر آمد آمد و دید که از زخم عمو افتاده راه یک نیزه ی وحشی به گلو افتاده لشکری تیغ کشان سمت عمو می آید شمر همراه سنان سمت عمو می آید تیرها حلقه به دور بدنش می بستند نیزه ها را همه محکم به تنش می بستند گفت باید که در این مرحله بی سر باشم می روم تا سپر لحظه ی آخر باشم گفت ای وای عمو صبر نما در راهم عاشق سوخته ی راه تو عبدللهم پسر روضه رسانیده خودش را به عمو دست خود را سپر انداخته در راه گلو ناگهان دست شکست و نفسش بند آمد باز بر روی لب حرمله لبخند آمد در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید بر لب خشک عمو خون گلویش پاشید شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✅جناب زهیر بن قین علیه الرحمه یکباره از تعلق دنیا رها شدی خاک تو پاک بود و چنین کیمیا شدی در تو طلوع کرده یقین دوباره‌ای از جنس نور بودی و محو خدا شدی از بس که غرق چشمهٔ مهتاب شد دلت دیدم تو را که قبلهٔ آئینه‌ها شدی حق را چه عاشقانه اجابت نموده‌ای تو سربلند عرصهٔ قالوا بلی شدی در چشم‌هات شوق شهادت چه دیدنی‌ست آئینه‌دار حضرت خون خدا شدی یک مرتبه برای تو کم بود یا زهیر هر چند با تمام وجودت فدا شدی هرگز نخواستی بدن تو کفن شود وقتی شهید بی‌کفن نینوا شدی حتی سر تو از سر مولا جدا نشد تا شام و کوفه همسفر نیزه‌ها شدی علیه الرحمه محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد انتقام نفس خسته ی مادر باشد همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد سیزده ساله ولی خوب به او می آید که به فرزند علی مالک اشتر باشد آرزو داشته تا چند صباحی دیگر ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده کشته هایش ولی امروز فراتر باش ازرق شام نفهمید که در محضر او لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم همه گفتند که شاید علی اکبر باشد کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت اجل کوفه و شام است و مقدر باشد ✍ .
. علیه_السلام زره پوشیده از قنداقه، بی‌شمشیر می‌آید شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر می‌آید به روی دست بابا آسمان‌ها را نشان كرده چقدر آبی به این چشمان بی‌تقصیر می‌آید! زبانش كودكانه‌ست و نمی‌فهمم چه می‌گوید ولی می‌خوانم از چشمش كه با تكبیر می‌آید به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما نمی‌دانم چرا از دست دنیا سیر می‌آید! جهانی را شفاعت می‌كند با قطرهٔ اشكی كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر می‌آید بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟ که با خون دارد از زخم تو بوی شیر می‌آید :: بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر می‌آید ✍ .
. در اول روضه نام اصغر (ع) آورد اشک همه را چه بی هوا در آورد... مجلس ضربان گرفت و تا مقتل رفت بلوا شده بود و شمر خنجر آورد... ✍ .
. ما در این درگاه دنبال مقامی نیستیم ما پی چیزی به غیر از این غلامی نیستیم با تو ما را می شناسند ای کریم مهربان بی تو ما نزد کسی اصلا گرامی نیستیم ما کبوترهای جلد کنج باب القبله ایم خاک درگاهیم ما، دنبال بامی نیستیم دست ما پیش کسی جز تو نمی گردد دراز در گدائی پخته ایم و غرق خامی نیستیم از ازل مُهر غلامی علی بر ما زدند ما به جز نام علی دنبال نامی نیستیم این دهه یاد لبت ما آب کمتر خورده ایم این دهه ناآشنا با تشنه کامی نیستیم عاقبت از روضه ی روز دهم دق می کنیم در رفاقت با تو اهل بی مرامی نیستیم ✍ .
. علیه السلام در وصف تو صدها قلم و هم قدمت نه ما دم دمی و هُرم مسیحای دمت نه از درک تو بویی نبرد هرکه در این بزم بر دوش علم دارد و درک المت نه...!!! هرجا گرهی باز نشد از تو بریدیم یک ذره ولی کم بشود از کرمت نه هرچند هزاران غزل ناب سرودیم هم رتبه ولی با اثر محتشمت نه تلخ است که بخشندگی ات در صف محشر مشمول جهانی شود و اهل غمت نه...! نشناخته ام گرچه تو و حق نمک را هرچیز بگیر از منِ مجنون، حرمت نه... .
. رجز خوان رفت ، با ذکر علی مرتضی برگشت پیمبر بود انگار از دل دشت بلا برگشت همانکه زد به لشکر یک تنه با برق شمشیرش قیامت کرد و در انبوه کوه کشته ها بر گشت کسی از زیر تیغش جان به در برده است!؟هرگز نه نفس ها تازه شد گفتند تا دست خدا، برگشت... برای رفع طوفان عطش گفتند برگشته است نمی داند کسی در آن هیاهو ها چرا برگشت؟ فقط لب تشنه آمد اکبر از میدان و سیراب از جمال دلربای خامس آل عبا برگشت قصیده رفت بار آخر اما عالمی دیده است به روی دست ها در قالب صدها هجا برگشت هزاران روضه دارد ماجرای اربا اربایش رجز خوان رفت سروی ،پاره تن لای عبا برگشت علیه_السلام .
. فرزنـد ابوتـراب تا علقمـه تاخت در وسوسـه ی آب ادب کرد نباخت هر عضو تنش که گشت سیراب فرات بخشید بـه نیزه یا کـه در راه انداخت .
. السلام علیک یا اباالفضل العباس یا باب الحوائج حاصل آه دل و خونِ جگر چشم تر است غم شیرین تو را اشک دو دیده ثمر است شور شیرین و غم لیلی و آه مجنون بی تمنای تو ای ماهِ حسین ، بی اثر است آسمان بهر تماشای رخت خم شده و چشم خورشید به دستان و به چشم قمر است دیده چون باز کنی روشنی روز شود پلک را تا که گشایی شب غم ها سحر است تا به چشمان عدو برق نگاهت افتد هیبت چشم تو از خیل سپه بیشتر است از سر شب چو نگهبان حرم بیداری از سر صبح علمداری و ، مشکت به بر است در تماشای حسینی و به خیمه نگران گاه اندوه تو از شعله ی سوزانِ در است بغض سنگین تو بشکافته از ضرب عمود علقمه شاهد این جاریِ خون جگر است در پس نخل چه پنهان شده خصم از ترست ضربه ی پشت سر از دشمنِ بس خیره سر است تن بی دست تو بر خاک بلا افتاده دل مولا ز تماشای سرت پر شرر است دست و پایت چه جدا گشت و سرت بشکستند وارث فرق علی بودی و این بس هنر است گر چه دیر است ولی لفظ " برادر " گفتی یا أخا گفتن تو غبطه ی اهل نظر است گفته بودی بدنم را به سوی خیمه مبر شرم من بیشتر از داغ غم این خبر است وقتی از علقمه برگشت به سوی طفلان هدیه ی او به همه اهل حرم چشم تر است ✍ .
. السلام علیک یا اباالفضل العباس برتر ز تو یاوری نخواهد آمد فرمانده لشکری نخواهد آمد صد بار اگر زمانه تکرار شود مثل تو برادری نخواهد آمد ✍ .
. می برم نام تو را تا ببری نام مرا پر کن از جام لب خویش همه جام مرا خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا خاطرم نیست چه شد بر تو گرفتار شدم پهن کردی سر گیسوی خودت دام مرا هر نفس بی تو شده مردن تدریجی من رنگ و بویی بده این گردش ایام مرا اگر این سر به سر راه تو افتد زیباست به شهادت بنما ختم سرانجام مرا نذر کردم که دگر سمت گناهی نروم شرطش این است حمایت کنی اقدام مرا دل من ظرف بلوری ست پر از خون جگر کنج میخانه مبین گریۀ آرام مرا به خدا کرببلایی شدنم دست شماست جان عباس فراموش مکن نام مرا به پریشانی گیسوی سر ام بنین دیگر امضا بنما برگۀ اعزام مرا روضه خوان گفت حسین بوی حرم شد احساس وعدۀ ما سحری پای ضریح عباس ✍ .
. مستجاب است دعا در حرمت یا عباس چه غم از سختی دنیاست مرا با عباس مثل طوفان زده های شب دنیایم که می رسم با تو به آرامش دریا عباس آبرو یافته هر کس به شما رو زده است خاک پای علمت آبروی ما عباس هر کجا نام تو آنجاست غمی آنجا نیست می کند معجزه نامت همه جا یا عباس با تو حاجت نبرم پیش کریمان حتی به کسی نیست مرا حاجتم الا عباس نزنم دست به دامان کسی تا هستی دستگیر دل هر نوکر تنها عباس عشق هیأت شدم از عشق علم از وقتی که توانست بگوید لبم آقا عباس چه کسی مثل تو هر سال برآورده کند آرزوی دل ما، کرببلا را عباس مادرت ام بنین بود ولی بی تردید پسرش خوانده تو را حضرت زهرا عباس پرچمت مثل چراغی ست که بر هر خانه ست شود آن خانه حسینیه ی دلها عباس ✍ .
. مرثیه حضرت ابالفضل سلام الله علیه لب آبی و لبت داغ تر از خورشید است آنچه بعد از تو نبیند دل من امید است من چگونه خبرت را برسانم به حرم مانده ی بال و پرت را برسانم به حرم همچنان دخترم از خیمه تو را می خواند خواهرت منتظر آمدنت می ماند هلهله ها خبر از دست بریده داده خبرم را به حرم قدِ خمیده داده قامتم از غم بی دستی تو تا مانده کوهی از تیر به روی بدنت جا مانده بدنت پر شده از تیر تماشا سخت است حرِکت دادن این جسم از اینجا سخت است فرصت کندن تیر از تن تو نیست مرا طاقت هلهله ی دشمن تو نیست مرا بروم پیکر بی دست تو را پس چه کنم کینه ی دشمن بد مست تو را پس چه کنم تن بی دست تو با نیزه لگد کوب شده حرمله با غم تو حال دلش خوب شده .
. مرثیه قمر منیر بنی هاشم علیه السلام در چشم تو صد چشمه ی خون وا شده است با زخم سرت شکاف معنا شده است این تیر که در چشم ترت خوابیده انگار که در قلب منم جا شده است هم عرش ترین ساقی خوش سیمایم از دست عمود است تنت تا شده است؟ من از تو شنیدم که برادر گفتی؟ عمری ست که از تو این تقاضا شده است بعد از تو نیاید که ببیند زینب جای تو سنان است که سقا شده است چشمان پر از زخم تو روشن سردار دور حرمت حرمله پیدا شده است ای کاش نبینیم که فردا چه کسی هم قافله با زینب کبری شده است فردا تو نباشی که ببینی زینب در محمل بی پرده تماشا شده است ✍ .
.   عشق این است که در هر شریان عباس است ضربان در ضربان در ضربان عباس است در رگ و ریشه  و  در شاهرگ و مویرگم جریان در جریان در جریان عباس است رحمت واسعه‌ای زیر دو بالش دارد نفسِ فضل و کرَم در فوران عباس است ارمنی پشتِ کلیمی همه صاحب نذرند عشقِ هر لهجه و هر رنگ و زبان عباس است بین هر کوره دهاتی که رَوی می‌بینی بر روی بامِ حسینیه‌شان عباس است حرز سنجاق به پیراهن نوزادیِ ما نغمه‌ی پیرزنانِ سبلان عباس است بچه‌ها منتظر طبل و دغل‌های عزا تا بکوبند و بگویند که جان عباس است لات‌ها چاکرِ اویند و علَم‌کِشها خاک رجز دسته‌ی زنجیرزنان عباس است سالها با دَمِ این بحر ، تلاطم کردیم شیرِسرخِ عربستان نه ، جهان عباس است (حسن لطفی)✍ .
. چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند ناله دارند تو را دست به دامانی چند کاش باران بزند تا که بشویَد ما را شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند من که از روضه‌ی تان هیچ نمیفهم هیچ تا به پایم نرود خار مغیلانی چند غیر تو حال حرم را چه کسی می‌فهمد کاش آواره شوم بین بیابانی چند هرچه داریم حسین است حسین است حسین خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند (حسن لطفی)✍ .
. فردا زمین ِ کرب وبلا ،پُر بلا شود مهد ِبکای حضرت خیرالنسا شود بر روی تل روی و ببینی که پیکرم تنها نشان حرمله ی بی حیا شود بین هزار کوفی و شامی اسیرم و جسمم اسیر نیزه و تیغ جفا شود داده مرا سلام به کرّات مصطفی اما سلام ِدشمن من ناسزا شود طوفان سرخ می وزد و روبروی تو رأس عزیز فاطمه از تن جدا شود مویی که شانه خورده ی دستان فاطمه ست اول سپید و بعد ز خونم حنا شود جای هزار و نهصد و پنجاه زخم ِکین با جای بوسه های نبی جابه جا شود قرآن ِ پیکرم بشود آیه آیه و مخفی به زیر نیزه وسنگ وعصا شود این پیکری که زینت دوش نبی شده در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود وقتی که روز، شب شود و قیرگون هوا رأس جدای من قمر ِ نیزه ها شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
❤️ وقایع شب عاشوراء 268 داستان آوردن امان نامه برای عباس و برادرانش 268 خطبه‌ی امام حسین× در شب عاشوراء و برداشتن بیعت 271 یاران در شب عاشوراء به امام حسین× پاسخ گفتند 274 حمایت یاران از امام حسین× 276 سخنان قاسم بن الحسن در شب عاشوراء 279 خبر به شهادت علی اصغر× در شب عاشوراء 280 اهمیت رعایت حق الناس در ورود به عاشوراء 284 خبر اسارت پسر حضرمی و رها نکردن امام حسین× 286 حراست عباس از خیمه‌های امام حسین× تا شب عاشوراء 288 خبر دادن امام حسین× به شهادت خویش در شب عاشوراء 288 نماز شب حضرت زینب÷ و یاد حسین× 292 اصحاب بعد از آزمایش الهی جایشان را در بهشت دیدند 294 سِرّ مکنونه: حسین× برای اصحاب اسرار می‌گفت 296 سخن از رجعت در شب عاشوراء 296 رجعت امام حسین× به همراه امیرالمؤمنین× و معصومین^ 297 وقایع ظهور، شمشیر رسول الله| در دست امام حسین× 299 مقام شیعیان در زمان رجعت 300 برکات و رفاه در زمان ظهور 300 کرامت شیعه در زمان رجعت 301 امام حسین× اصحاب را آب حیات می‌دهد 303 مائده‌ی آسمانی برای اصحاب حسین× 304 دستور امام حسین× به زنان برای خروج از کربلاء 306 تهجد و تلاوت قرآن در شب عاشوراء 308 تهجد و شب زنده داری حضرت زینب÷ در شب عاشوراء 309 عطش اصحاب و اهل بیت^ و رفتن یزید بن حصین همدانی نزد عمر سعد 310 نافع بن هلال در تاریکی شب به دنبال حسین× می رود 314 حمایت اصحاب در شب عاشوراء از اهل بیت^ 315 فرح و نشاط یاران حسین× در لقاء الله (خیمه‌ی بهداشت و نوره) 318 ❤️ کتاب مذبوح فرات ❤️ عزیزانی که موفق به تهیه ی کتاب نشده اند در آ ی دی پیام دهند @m_h_tabemanesh