eitaa logo
ساندویچ فلسفه
8.9هزار دنبال‌کننده
119 عکس
115 ویدیو
20 فایل
🍔 فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و فلسفه‌های مضاف را در سه سطح تجربه کنید: 🧠 عمومی علاقه‌مندان به تفکر 🪵 نیمه‌تخصصی علاقه‌مندان به فلسفه و مبانی علوم 📚 تخصصی ویژه دانش‌پژوهان علوم عقلی 👥گروه t.me/philosophy_Sandwich_Group 👤مدیر @Philosophy_Sandwich_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌏 | جریانات زیرزمینی ذهن فیزیکدان‌ها ➖ جریان‌های فلسفی‌ای که در پس زمینه ذهن فیزیکدان‌ها در تصمیم‌گیری‌های آن مؤثر است. 👤 پروفسور 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ٢٢ 🧩 قدرت‌گرایی (واقع‌گرایی) ۱ 📌 فردریش نیچه، یكی از فیلسوفان و اندیشمندان بزرگ آلمانی است كه در قرن بیستم توجه بسیاری از اندیشمندان غربی را به خود جلب كرد. آندره مالرو، نویسنده معاصر فرانسوی درباره اهمیت و جایگاه اندیشه‌های وی در فرهنگ غرب می‌نویسد: «اندیشه‌های بنیادی قرن بیستم یا از آنِ ماركس است یا از آنِ نیچه». دیدگاه اخلاقی وی،‌ به دلیل نقش محوری و بنیادینی كه به مفهوم «قدرت» می‌دهد، به نام قدرت‌گرایی یا قدرت‌طلبی معروف شده است. 🪜اصول اخلاقی نیچه ۱. تنفر از اخلاق مسیحی‌ ‌نیچه‌ اخلاق مسیحی را «اخلاق زوال» می‌نامید؛ و آن را اخلاقی می‌دانست كه ثمره‌ای جز انحطاط انسانیت و تمدن انسانی ندارد؛ زیرا مسیحیت اهانت و تحقیر به غرایز اصلی حیات را تعلیم می‌دهد. اخلاق‌ مسیحی پدید آورنده انسان‌های انحطاط یافته‌ای است كه نسبت به زندگی و حیات انسانی تنفر دارند و آن را انكار می‌كنند. اخلاق مسیحی همه همت و هنر آن این است كه از رشد و پیشرفت مردان برجسته منع كند و ظهور ابرمرد را ناممكن جلوه‌‌گر سازد. مسیحیت به همه آنچه كه طبیعی، فطری و غریزی‌ است دست رد می‌زند. اساس مسیحیت بر پایه دشمنی با طبیعت و فطرت است. ۲. نابرابری طبیعی انسان‌ها نیچه بر این عقیده بود كه مردم از هیچ جهتی با یكدیگر مساوی نیستند و فریاد برابری و مساوات را معلول ضعف و ناتوانی طرفداران این ایده می‌دانست و به همین دلیل بودكه با نظام دموكراسی كه اشراف و قدرتمندان را هم سطح مردمان عادی می‌سازد،‌ به شدت، مخالفت می‌كرد. وی نظریه خود را مستند به مشی طبیعت كرده و می‌گفت: «طبیعت از برابری نفرت دارد.» ۳. اخلاق سروران و اخلاق بندگان ‌وی انسان‌ها را به دو دسته اكثریت و اقلیت تقسیم می‌كرد و بر این باور بود كه اكثریت باید فقط وسیله‌ای باشند برای عز و علو اقلیت، و نباید آنها‌ ‌را به عنوان كسانی كه دعوی مستقلی بر سعادت یا رفاه دارند در نظر گرفت. ‌نیچه‌ معمولاً از مردم عادی به عنوان مشتی بی‌سر و پا نام می‌برد و مانعی نمی‌بیند كه برای پدید آمدن یك مرد بزرگ این مردم رنج بكشند. ‌نیچه‌ تأكید می‌كند كه عوام الناس و مردم عادی صرفاً وسیله‌ای برای عزت و برتری اشراف هستند. ۴. معیار اخلاق ‌نیچه بر این باور است كه برای تشخیص فضایل و رذایل اخلاقی باید دید كه چه كاری موجب تقویت حس قدرت‌طلبی ما می‌شود و چه كاری موجب تضعیف این حس می‌شود: كارهای نوع اول، فضیلت و كارهای نوع دوم، رذیلت به حساب می‌آیند. خود وی در تعریف «خوب» و «بد» اخلاقی می‌گوید: «نیك چیست؟ آنچه حس قدرت را تشدید می‌كند، اراده به قدرت و خود قدرت را در انسان. بد چیست؟ آنچه از ناتوانی می‌زاید. نیك بختی چیست؟ احساس این كه قدرت افزایش می‌یابد؛ احساس چیره شدن بر مانعی. خلاصه اینکه ناتوانان و ناتندرستان باید نابود شوند. این است نخستین اصل بشر دوستیِ ما.» 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ٢١١-٢١٦ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
شناخت مقوله متی.mp3
11.68M
🗞 | شناخت مقوله متی تعریف مقوله متی تفاوت متی و زمان جایگاه زمان در حکمت متعالیه 👤 دکتر 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
30.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪜 | سه مرحله فکر بشر از دیدگاه آگوست کنت ➖ نقد و بررسی ➖ اگر بشر پدیده‌ها را به خدا یا ذات اشیاء نسبت می‌داد ریشه در جهلش داشت یا اینکه این دو نوع تحلیل نسبت به یک مسئله است؟ 👤 استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌡 | با نفی علوم غیر تجربی ریشه‌ی علم تجربی زده می‌شود. ➖ خود علوم تجربی مبتنی بر مبادی‌ای هستند که هیچکدام تجربی نیستند. 👤 استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ٢٣ 🧩 قدرت‌گرایی (واقع‌گرایی) ۲نقد و بررسی اصول اخلاقی نیچه ۱. نقاط قوت قدرت‌گرایی: ‌نظریه اخلاقی ‌نیچه‌،‌ علی‌رغم سستی‌ها و كاستی‌هایی كه دارد، خالی از نكات آموزنده هم نیست. تأكید بر عزت و كرامت انسانی ـ كه در اسلام عزیز نیز فراوان بدان اشاره رفته است ـ از نقاط قوت این دیدگاه به شمار می‌رود. همچنین می‌بینیم كه ‌نیچه‌ ارباب كلیسا را به دلیل توصیه به ریشه‌كنی غرایز سرزنش می‌كند و معتقد است روش درست در برخورد با غرایز سركش، مهار آنها است نه نابودسازی آنها. ۲. واكنشی در برابر اخلاق مسیحی: نیچه در این باره می‌گوید: «از دیدگاه من، مسیحیت نهائی‌ترین صورتِ تصورپذیر تباهی است، من مسیحیت را نفرین و لعنتی عظیم می‌نامم.» به نظر می‌رسد كه انتقاد نیچه از نظام اخلاقی مسیحی و رواقی تا اندازه‌ای قابل توجیه باشد و افراط در حالت تواضع و تسلیم و انقیاد و سر به زیر بودن در اخلاق مسیحی و رواقی ناپذیرفتنی است. ‌با این همه، متأسفانه،‌ خود نیچه نیز به وادی تفریط گرائید و با مطلق دانستن ارزش قدرت و بی‌ارزش پنداشتن هر گونه ترحم و عطوفتی،‌ با عقل سلیم به مخالفت پرداخته است. به عبارت دیگر، برای فرار از چاله ظلم پذیری به چاه ظلم كردن و ستمگری سقوط كرده است. وی حسن و قبح ذاتی عدل و ظلم را نادیده گرفته و‌ ‌لذا حتی كارهای عادلانه‌ای كه عامل ضعف یا معلول آن باشند، بد و كارهای ظالمانه‌ای كه علت یا معلول قدرت باشند،‌ خوب می‌داند. ۳. تكیه بر تكامل داروینی: ‌برخی از نویسندگان، با استناد به كلماتی از نیچه،‌ بر تأثیرپذیری وی از نظریه تكاملی داروین صحه گذاشته‌اند. اما نیچه در برخی از سخنانش به شدت بر نظریه داروین می‌تازد و می‌گوید گزینش طبیعت به نفع «نیرومندتران» و «نیك بنیادتران» نیست. در عین حال اشكال اساسی به این نظریه اخلاقی این است كه می‌خواهد قانون اخلاقی را به قانون حاكم بر یك واقعیت طبیعی و غیر اختیاری تشبیه كرده و بر اساس قانون طبیعت، قوانین اخلاقی را استخراج كند. و حال آن كه طبیعت بی‌جان و عاری از انگیزه نمی‌تواند مبنایی برای اخلاق،‌ كه در آن نیت و انگیزه و اختیار نقش محوری دارد،‌ قرار گیرد و ملاك خوبی و بدی افعال دانسته شود. قلمرو طبیعت، قلمرو پدیده‌های جبری و موجودات بی‌اراده و بی‌شعور است؛ در حالی كه قلمرو اخلاق و قوانین اخلاقی، قلمرو پدیده‌های انتخابی و اختیاری است و قوام اخلاق به ادراك و اختیار و شعور و انتخاب و نیت و قصد و امثال آن است. ۴. فروكاستن منزلت انسانی در حد درندگان: ‌قدرت‌گرایی نیچه شباهت زیادی با لذت‌گرایی حسی آریستیپوس دارد. آریستیپوس «لذت» را صوت طبیعت و لذت‌جویی را امری مطابق فطرت و طبیعت آدمی می‌پنداشت و در نتیجه ارزش آدمی را تا سطح حیوانات و چهارپایان تنزل می‌داد. و نیچه نیز بر این پندار است كه قدرت و قدرت‌طلبی صوت طبیعت و مقتضای فطرت و طبیعت آدمی و قانون حیات است، و در نتیجه ارزش آدمی را تا حد حیوانات درنده پایین می‌آورد. مكتب ‌آریستیپوس‌ بُعد شهوانی آدمی را تقویت می‌كرد و مكتب نیچه بُعد درنده‌خویی او را. و هر دو مكتب در حقیقت به یكسان اساس ارزش اخلاقی را نشانه گرفته و آن را نابود می‌كنند. بر اساس نظام اخلاقی ‌نیچه‌ به هیچ وجه نمی‌توان از این دو اصل اخلاقی مورد قبول همه نظام‌های اخلاقی و همه انسان‌های عاقل كه «عدالت خوب است» و «ظلم بد است» دفاع كرد. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۲۱۶-۲۱۹ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکم‌ناپذیری ذات الهی.mp3
83.07M
👥 | حکم‌ناپذیری ذات الهی آیا ذات الهی بدون تعین، حکم‌ می‌پذیرد؟ فرق این نظریه با تنزیه و تشبیه شواهد روایی بر این مسئله اشکالات این نظریه و پاسخ به آن 👤 ارائه: دکتر 👤 ناقد: دکتر 👤 ناقد: استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌡 | جنگ غزه به خوبی ذات متافیزیک غربی را نشان داد. ➖ امروز مشکل جهان بد اخلاقی نیست بلکه بی‌اخلاقی و بی‌متافیزیک‌شدن اخلاق است. 👤 دکتر 📚 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🖼 | علی صفایی حائری: 📌 غم‌ها را نمی‌توان کم کرد، باید خودت را زیاد کنی. 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
| اندیشه دیالکتیکی هگل ✂️ در زندگی عملی و نزد فهم همگانی، هر چیزی از چیزهای دیگر جداست و با خود یکی است و همه چیزهای دیگر را نفی می‌کند [یعنی انسان عادی فقط کثرت می‌بیند و اشیا را متباین به تمام ذات می‌یابد] اما اگر درست فکر کنیم می‌یابیم که تصور یک چیز جدا از همه چیز، بیهوده است. ⚔ باید با کمک فلسفه نظری [یعنی فلسفه مورد نظر هگل در بخش عقل نظری؛ فلسفه دیالکتیکی هگل] فاهمه را ارتقا داد و به مرتبه عاقله رسید. یعنی باید از فهم محدود به اندیشة دیالکتیکی رسید تا ذهن ببیند که هر مفهومی چگونه در دل خود ضد خود را به همراه دارد و زاينده ضد خويش است. 💥 هگل در شرح اندیشه دیالکتیکی، واژه «تضاد» را به حدّ آزاردهنده‌ای به کار می‌برد. از نظر هگل، هر مفهوم متعلق به فهم ]هر یک از مقولات فاهمه[ از راه «قدرت منفی»، راه‌گشا به يک تضاد می‌شود؛ یعنی وقتی مفهوم، سختی و بسته بودن خود را از دست می‌دهد، تضاد درون آن آشکار می‌شود و راه به ضد خويش می‌گشايد. ♾ هگل می‌گوید اگر کمی در مفهوم محدود (کران‌مند) دقت و اندیشه کنید، کم‌کم این مفهوم، سختی و محدودیت و بسته بودن خود را از دست می‌دهد و از دل آن، مفهوم «بی‌کران» یا «نامحدود» بیرون می‌آید و این «تولدِ ضدِ محدود از دل محدود»، ماهیت محدود و نامحدود را بر ما پدیدار می‌کند. 🌀 شاید هگل چیزی شبیه آنچه را ما در متضایفان می‌گوییم قصد کرده است. باید توجه داشت که در فلسفه هگل، ذهنی همان عینی و عینی همان ذهنی است. طبیعتا در چنین فلسفه‌ای، روابط فلسفی به روابط منطقی تبدیل می‌شوند و با کشف روابط مفاهیم، واقعیات کشف می‌شوند [واقعی همان مفهوم است و مفهوم همان واقعی یا واقعیت]. 📙 و ، تاریخ فلسفه، ج۷، ۱۶۹-۱۷۹ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ | ظلمی که به اسم تساوی حقوق زن و مرد در حق زنان غربی شد! 🥀 زن آمریکایی: ای‌کاش یک زن خانه‌دار بودم و توی خونه بچه‌داری می‌کردم به جای اینکه مثل الان مجبور باشم برده شرکتی باشم که هیچ اهمیتی برام قائل نیست... 🌹 شهید مطهری: 🔻 زن و مرد دو ستاره‌اند در دو مدار مختلف، هرکدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت کند. شرط اصلی سعادت هریک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری، این است که دو جنس هریک در مدار خویش به حرکت خود ادامه دهند. 🔻 تساوى حقوق زن و مرد حقیقتى مسلّم است، امّا تشابه و همانندى آن، نادرست و غیرممکن؛ زیرا با توجّه به ساختار آفرینشى زن و مرد و ویژگى ها و نیازهاى جسمى و روحى آنان، حقوق مشابه، نه ممکن است و نه سزاوار. 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات