شعر_محرم
سپرده ام غزلم را به اختیار حسن
پریده مرغ دلم باز در مدار حسن
زبان چگونه بگوید فضائل او را
چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟!
کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم
خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن
و همنشینیِ او با جزامیان یعنی
که خار ها همه گل میشود کنار حسن
کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست
که بین معرکه هر کس شود شکار حسن
فدای همت مردانه اش که افتاده
جمل به زیر قدم های استوار حسن
برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست
زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن
دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی
که آمدند به میدان دو یادگار حسن
دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله
به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن
پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت
به قلب معرکه میرفت با شعار حسن
که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد
هجا هجا شد فرزند نامدار حسن
روایت است به محشر نمیشود غمگین
هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن
که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد
کسی که رفته به پابوسی مزار حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@shaeranehowzavi
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
کاش احساسی بود مرا
از آنگونه که خدا
به دُردانهگاناش بخشیده
در طلوع صبح ازل
آنگاه تو را
به شعر میسرودم
به بیانی که شاعران عرب و عجم
انگشت بر دهان میگزیدند!
🌼علیرضا غفاری حافظ
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
#حضرت_قاسم
تا به یاد عشقت افتادم غزل آمد وسط
بیتهای نابی از یک شیر یل آمد وسط
صحبت از یاری رساندن بود در اوج بلا
ناگهان یک نوجوان اهل عمل آمد وسط
رفت میدان و به خود گفتند خیل دشمنان
کارمان زار است چون مرد جمل آمدوسط
هیچ تکراری ندارد صحنههای رزم او
یک رجز خوان شدیداً بیبدل آمد وسط
خورد از شهد شهادت رفت بالا پر کشید
مست شد تا حرفی از جام عسل آمد وسط
یک عمو در آن بیابان تا تن صد پاره را
جای بابایی بگیرد در بغل آمد وسط
#زهرا_سادات_موسوی_مقدم
@shaeranehowzavi
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
سلام عزیزان
در سرای شعر هر روز مهمانید به یک نکته
شعری🌹
هم چنین ما شاعرانههایتان را اعم از غزل،مثنوی،چهارپاره،ترانه... و موج نو پذیراییم.
اشعارتان بهروی چشم❣
نکات شعری🍃
⭕️در شعر نو
شعر نو گونهای از شعر نوگرا و عنوانی در برابر شعر کهن فارسی است. این گونه، در وزن عروضی و قالب از شعر کهن سنتی پیروی نمیکند. بسته به رویکردی که شاعر در شعر نو به عروض و قافیه و وزن نشان میدهد، شعر نو را به سه دسته تقسیم میکنند:
✅نیمایی
✅ سپید
✅موج نو
شعر نیمایی: وزن عروضی دارد اما جای قافیهها مشخص نیست؛ مثل اشعار اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری.
سپید: هر چند آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و جای قافیهها در آن مشخص نیست؛ مثل برخی اشعار احمد شاملو.
موج نو: نه قافیه دارد و نه وزن عروضی و فرق آن با نثر در تخیل شعری است. موج نو به پیچیدگی معروف است. مثل برخی اشعار احمدرضا احمدی.
هرکدام از این دستهها نیز در سالهای اخیر تغییرات فراوانی پیدا کردهاند. شاعرانِ این گونهها در شعر خود دست به ابداع و خلاقیت زدند و قالبهایی چون
حجم
شعر ناب
موج سوم
پست مدرن
فرا نو
فرا شعر و… را به ادبیات فارسی راه دادهاند. هرچه به سالهای اخیر نزدیکتر میشویم میبینیم زبان و شکل شعر نو سادهتر و به نثر نزدیکتر شده است.
مهمانتان می کنم به این شعر😊
عشقِ من
لکهیآفتابیست
که بر فرشی افتاده باشد،
با شستوشو نمیرود،
فرش را برداری
نمیرود،
پنجره را ببندی
نمیرود،
پرده را کلفتتر بگیری
نمیرود.
این لکه
وقتی میرود
که خورشیدم رفته باشد
🌼علیرضا روشن
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
#محبوبم_حسین
.
تا مینویسم آب قلم گریه میکند
خشکیده چشم من که دلم گریه میکند
در کوفه و به یاد غریبی کوچه ها
با " هل اتی" قدم به قدم گریه میکند
ای ماهتاب ، زخم تنت را شماره نیست
بغض فلک که ریخت به هم گریه میکند
این بیرقی که سرخ به دیوار تکیه هاست
دل خون شده، به یاد علم گریه میکند
بیچاره شاعری که غمش تازه میشود
دلتنگ رو به عکس حرم گریه میکند
تا میرسم کنار تن سرد واژه ها
هر حرف و نقطه کنج دلم گریه میکند
🌼#مهساایمانی_ماه
@shaeranehowzavi
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
نکات شعری🍃
در غزل🌼
غزل در لغت به معنی «سخن گفتن با معشوق و عشقورزی با او، حکایت از جوانی و حدیث صحبت و عشق» است. در ادبیات، غزل یک قالب شعری است که پنج تا دوازده بیت دارد. البته شاعرانی نیز هستند که غزلیاتی بیشتر از دوازده بیت دارند. اما معمول است که شعری با تعداد ابیات کمتر از پنج تا را غزل نمیشماریم. لازم به ذکر است که تعداد ابیات غزل به سلیقه سراینده بستگی دارد. مثلاً میتوان گفت تقریباً غزلهای حافظ یکی دو بیت کوتاهتر از غزلهای سعدی هستند
ابیات غزل هموزن هستند و قافیه و ردیف مصراعهای زوج با قافیه و ردیف مصراع اولِ بیت اول همخوانی دارند.
بیت اول غزل را مَطلَع (به معنی آغاز کلام) مینامند. مطلع باید صراحت داشته باشد و معنا و مفهوم کاملی را به شنونده منتقل کند. غزلیاتی با دو یا سه بیت مطلع نیز وجود دارند که قافیه همه مصرعهای این ابیات با هم همخوانی دارد.
در غزل زیر از بیدل دهلوی یک بیت اول مطلع است.
در راه عشق توشه امنی نبردهام
از دیر تا به کعبه همین سنگ خوردهام
هستی جنون معامله صبح و شبنم است
اشکی چکیده تا رگ آهی فشردهام
محمل کش تصور خلد انتظار کیست
گامیست آرزو که به راهی سپردهام
پیری هزار رنگ ملالم ز مو دماند
تا روشنت شود چقدر سالخوردهام
امروز نامهام ز بر یار میرسد
من گام قاصد از تپش دل شمردهام
در یاد جلوهای که بهشت تصور است
آهی نکرد گل که به باغش نبردهام
اجزای من قلمرو نیرنگ ناز اوست
نقاش خامه گیر ز موی ستردهام
خجلت چو شمع کشته ز داغم نمیرود
آیینه زنگ بسته ز وضع فسردهام
گامی به جلوه آی و ز رنگم برآرگرد
از خویش رفتنی به خرامت سپردهام
در خاک تربتم نفسی میزند غبار
بیدل هنوز زنده عشقم، نمردهام
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
﷽
🖤یا زینب کبری قهرمان دشت کربلا🖤
می رساند قدمش را به بلندی از دور
می شود قامتِ او خم که نمانده جانی
چشم او پر شده از اشک و تنش می لرزد
ناگهان کُلِّ جهان شد به دو چشمش فانی
عاقبت سِبطِ نبی رفت ، به گودال افتاد
وای از لحظه ی آخر که گُلی پر پر شد
خواهری دید که آن لحظه برادر تنهاست
زیرِ دستانِ پلیدی تنِ او بی سر شد
گفت ای شاهِ جهان بین هزاران دشمن
دور تا دورِ تو جمع اند و تویی بی لشکر
می شود بارِ دگر صورت ماهت بوسم!؟
یا که لب بر رگ گردن بنهم ای بی سر!؟
آتشی در دل خواهر شده برپا از غم
زیرلب زمزمه دارد که چه آمد بر سر!؟
یک طرف داغ برادر به دلش چنگ زده
یک طرف قاسم و عون است و علی اصغر
تا مدینه که رساند خبر از اهلِ حرم!؟
مادری چشم به راه پسرانش مانده ست
در دلِ اُمِّ بنین شور و هیاهو ست به پا
او ندارد خبر از ماه ، زمین افتاده ست!
باز هم گوش فلک پر شده از این غوغا
خواهری مضطر و نالان و پریشان امشب
می زند بر سر خویش و دل او بیتاب است
گِرد او حلقه زده خیلِ یتیمان امشب
ای فلک روضه بخوان دُختِ علی نالان است
بعدِ این واقعه ی تلخ مرا یاری نیست
می رود پایِ من امّا ، دلِ من جا مانده ست
غیرِ سجاد مرا قافله سالاری نیست.
#نسترن_داودی🕊
🔖🕊🖊@ttaas
@goharshadqom
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
شب که میشود
ستارهها از طاقچهی دل
سرک میکشند و
آرام...زمزمه میکنند که
غمگین مباش
دلت بزرگ است ؛به وسعت آسمان...
ماه را به آغوش بکش
و درگوش فرشته نجوا کن
آرام می شوی....
مطمئن باش!
شبت زیبا🌼
طاهره_موحدی(مهدا)
https://eitaa.com/PoetryHall
نه کسی دیده دلی بی سر و سامان تر از این
نه شنیده است کسی دیده ی گریان تر از این
دیده ی ابری یعقوب و دل سوخته اش
نه بیابان تر از این بوده، نه باران تر از این
ای جگر گوشه، چنان بی تو خرابم که دلی
نیست خونین جگر اینگونه و ویران تر از این
"زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم"
مپسندم که شوم بی تو پریشان تر از این
"اَشبَهُ النّاس" تویی "خَلقاً" و "خُلقاً" به رسول
یک نفر نیست بگوید که مسلمان تر از این؟
تو رجز خواندی و در یاد ندارد جنگی
که سپرها شده باشند هراسان تر از این
هیچ کس چون تو نرفته است سراپا با شوق
جانب مرگ خودش با لبِ خندان تر از این
بی تو از حال دل سوخته ام پرسیدند
خیمه ی شعله وری گفت که سوزان تر از این
تکه های دل من ریخته هر سو در دشت
چه کسی دیده کجا داغ فراوان تر از این؟
#سیده_تکتم_حسینی
@goharshadqom
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall
بیچاره شود هر که محارب باشد
رو کم کنی اش بر همه واجب باشد
لاتی بکند ترامپ و ما بنشینیم؟
خونش هدر است پس مراقب باشد
#طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی
#با_رهبرم_تا_پای_جان
@shaeranehowzavi
https://eitaa.com/PoetryHall
غزل_عاشورایی
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتشزده شد بیشه شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟
و آن روز که با بیرقی از یک سر بی تن
تا شام شدی قافلهسالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که به خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسهست
ای کاسته شان تو از این معرکهگیران
🌼حسین منزوی
در سرای شعر،جای شعرتون خالیه👇
https://eitaa.com/PoetryHall