eitaa logo
علیرضا زادبر
76.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
14 فایل
ادمین #فقط ثبت نام کلاس تابستان: @sabet_22 [☝️فقط جهت ثبت نام☝️متفرقه پاسخ داده نمیشود.] دکتری علم سیاست، معلم دانشگاه، گرایش مسایل ایران . . صفحه اینستاگرام را الان دنبال کنید: https://www.instagram.com/zadbar21
مشاهده در ایتا
دانلود
💢شاهزاده شما بفرمایید: با این خاطرات چه کنیم؟ . پدر مرحوم آیت الله طالقانی، ساعت ساز و مُبلغ دین بود. در خاطرات خود می نویسد از خوف نظمیه روی پیغام می نوشتیم تا مبادا گرفتار دژخیم شویم . علی اکبر داور موسس قوه قضاییه رضاشاه بود اما از ترس سوظن او کرد . عبدالحسین تیمورتاش کسی که تاج را در روز تاجگذاری به رضاشاه تقدیم کرد در زندان با آمپول هوای کشته شد . این سرنوشت نزدیکان به بود که به محضر مبارک اعلیحضرت خدمت‌ها کرده بودند، تکلیف که مشخص است. اگر بخواهیم نام تک‌تک قربانیان آن دوره را به یادآوریم ساعت ها زمان لازم است . پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ با توصیه خارجی تصمیم گرفت سازمانی منظم و پرقدرت تاسیس کند تا مخالفین را در داخل و خارج رصد کنند: با یازده اداره متولد شد . حجم و شدت خشونت ساواک اقدامات رضاخان را روسفید کرد بطوری که محمدرضا پس از هر سفر خارجی با اعتراض و تظاهرات حقوق بشر روبرو می شد . کاش می شد ساعت ها از گفت . اما چرا این‌چند مورد را متذکر شدم؟ روز گذشته نوه و پسر محمدرضا، یعنی حضرت شاهزاده که در صف شغل شریف پادشاهی و ارث پدری ایستاده اند در پیامی ملت ایران را به و دعوت کردند. آقای شاهزاده با آن سابقه و تاریخ گویا، با آن نظمیه خوفناک رضاخان و ساواک خونخوار پدرت چگونه از و تحمل عقیده دیگران می کنید؟ . جناب شاهزاده می خواهید به بازگردید؟ خب بفرمایید . زندگی با پول به ارث برده از پدر را رها کنید، بلیط هواپیما بگیرید و بفرمایید فرودگاه امام‌خمینی؛ اما خواهشا شما از و تحمل عقاید چیزی به زبان نیاورید همان مرحمت فرموده و فقط بفرمایید ممنون خواهیم بود . @jaryanshenasi_11
مُهر روا مرحوم فلسفی ضمن بیان خاطره‌ای از وضعیت سانسور در دوران پهلوی می‌گوید: «کتابفروشی به من می‌گفت در زمان رضاشاه اداره اطلاعات شهربانی هر کتابی را که می‌خواست چاپ شود، باید می‌دید و روی صفحات آن مهر روا می‌زد تا چاپخانه چاپ کند. من دیوان حافظ را، که بارها چاپ شده بود، به شهربانی بردم تا اجازه چاپ بگیرم. متصدی گفت بدهید و یک ماه دیگر بیایید. گفتم این دیوان بارها چاپ شده. گفت خیر، زودتر از یک ماه نمی‌شود. یک ماه دیگر رفتم و دیدم غیر از یک صفحه باقی صفحات مهر روا زده است. بعد آن یک صفحه را باز کرد و گفت این شعر را باید عوض کنی: رضا به داده بده وز جبین گره بگشا که بر من و تو در اختیار نگشادست گفتم آقا، این شعر، شعر حافظ است. من چطور آن را عوض کنم؟ بر فرض که عوض کنم، جای آن چه بگذارم؟ متصدی گفت چون کلمه رضا اسم اعلیحضرت همایونی، رضاشاه کبیر است، آن را بردار و کلمه دیگر به جای آن بگذار. مثلاً حسن به داده بده، تقی به داده بده، نقی به داده بده!» https://eitaa.com/Politicalhistory