💢این داستان: قربانی اعلیحضرت
.
#امیرعباس_هویدا زندانی شاه در مصاحبه با خبرنگار فرانسوی: من یک #قربانی هستم
.
خسرو اقبال، مؤسس حزب پیکار، صاحبامتیاز #روزنامه نبرد، برادر نخستوزیر منوچهر اقبال در خاطرات خود میگوید وقتی طرح مبارزه با فساد سران مملکتی را به #شاه دادند تا با بازداشت افراد سرشناش خشم مردم فرونشیند
.
شاه در حال سقوط ابتدا به شدت با دستگیری #هویدا مخالف بود
اقبال نقل میکند که شاه گفت: بازداشت #هویدا یعنی محکومیت حکومت خودم
بالاخره او قریب به سیزده سال نخست وزیر شاه بوده و اگر شخص #شاه دستور بازداشت او را #صادر کند در واقع نتیجه کار خودش را به زندان فرستاده است
.
خانم دکتر فرشته انشا، پزشک خصوصی و از خویشاوندان هویدا میگوید ساعت سه عصر شاه شخصا با منزل #هویدا تماس گرفت و او را در جریان بازداشت قرار داد. هویدا را در دو مرحله به خانههای سازمانی ساواک بردند. در بین مردم شایعه پخش شد که #دستگیری هویدا دروغ است و او به خارج از ایران گریخته است
.
اما هویدا در #مهمانسرای ساواک در زعفرانیه در بازداشت بود تا روز پیروزی انقلاب که دکتر فرشته انشا می گوید از ترس خشم مردم حاضر در خیابانها #هویدا را سوار بر آمبولانس کردیم تا از آنجا خارج شود
.
بخش جالب داستان اینجاست: دکتر انشا میگوید پس از اعدام #هویدا حدود تا ۳ ماه برای ما امکان تدفین وجود نداشت و شایعه ای پخش شد که #پیکر او را به فرانسه برده اند ما هم به این شایعه دامن زدیم تا اوضاع عادی شود. دلیل آن هم ترس از #هجوم مردم و حتی خارج کردن جسد از قبر بود
.
ترس شاه از #خشم مردم #هویدا را قربانی کرد تا به زندان رود
ترس از #خشم مردم او را سوار آمبولانس کرد
ترس از #خشم مردم جنازه او را چند ماه معطل گذاشت.
دلیل خشممردم چه بود؟
اهل تحقیق باشیم
.
منبع خاطرات: مصاحبه شفاهی خسرواقبال و دکتر فرشته انشا با بخش تاریخ دانشگاه هاروارد آمریکا/ ضیاصدقی
.
زحمت انتشار با شما
.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/joinchat/4020437188C7b1796884a
❌❌گزارش مجله بخارا از کنفرانس مطبوعاتی شاه
در سالهای اخیر عده ای به این اشاره دارند که شاه اگر دیکتاتور بود لااقل کنفرانس خبری برگزار میکرد!!!!
.
.
محض اطلاع و اطلاع محض
✍دکتر محمود عنایت:
من چند بار به عنوان روزنامه نگار
در جلسات مطبوعاتی شاه حضور داشته ام.
رژیم بعد از ۲۸مرداد ۳۲
تا مدتی چندان وزنی به مطبوعات نمی داد
و آنها را جدی نمی گرفت.
ولی بعد از انقلاب عراق
از بیم آنکه موج انقلاب به ایران هم برسد
به تلاش افتاد
که به طرقی به مردم نزدیک شوند.
یکی از راه ها را در تشکیل مصاحبات مطبوعاتی شاه دیدند.
...در اواسط اسفند ۱۳۵۴ وقتی وارد کاخ (نیاوران) شدیم
قبل از آمدن شاه ، رستم امیربختیار رئیس تشریفات دربار
پشت بلندگو رفت و گفت:
اعلیحضرت تشریف می آورند
و فرمایشاتی ایراد می کنند.
قرار است سوالی مطرح نشود.
اولین بار بود که می دیدم
کسی درباره سوال کردن و سوال نکردن حرف می زند.
شاه آمد اولش انتقاد تندی از مطبوعات کرد
بعد سخن را کشاند به آنجا که
حزب واحدی تشکیل بشود
همه باید در آن ثبت نام کنند
و هر کس نمی خواهد عضو بشود
بدون پرداخت عوارض خروجی
او را روانه خارج می کنیم و الفاتحه!
شاه وقتی حرف هایش تمام شد گفت:
اول میکروفون ها را قطع کنید.
بعد گفت: حالا هر کسی سوالی دارد مطرح کند.
گفتم: مردم ما از تحزب خاطره خوشی ندارند
و اگر قرار باشد که همه مردم در این حزب نام نویسی کنند
طبعاً عده ای بر خلاف عقیده قلبی
این کار را خواهند کرد.
شاه گفت:
چه عیب دارد؟
این بهتر است از آن که عده ای در دانشگاه راه بیفتند
و شعار بدهند که پدر ما خمینی است.
اینکه یک حزب خارجی نیست
که روس و انگلیس درست کرده باشند.
یک حزب ملّی است.
این بهتر از آن است که مردم بنشینند
و به رادیوهای خارجی گوش بدهند.
بلافاصله گفتم:
اگر مردم به رادیوهای خارجی گوش می دهند
برای این است که در داخل
اخبار درست به آنها داده نمی شود.
شاه از این حرف من به خشم آمد و گفت:
برای اینکه روزنامه هایتان مزخرف می نویسند.
سومین بار که در مصاحبه شاه شرکت کردم
یکی از روزهای آخر مرداد ۵۷ بود.
هیچکس فکر نمی کرد
که این آخرین مصاحبه شاه خواهد بود
و یقیناً خود شاه هم چنین گمان نمی کرد.
هنوز بحث داغ مطبوعات را
"فضای باز سیاسی" تشکیل می داد.
این فکر در ذهنم قوت می گرفت
حالا که در چنین جلسه ای شرکت می کنی
اقلاً حرفی بزن که به حضورت بیرزد.
شاه مطالبی ایراد کرد
که اهم آن کنایه به دکتر مصدق و دکتر امینی بود
و من تعجب می کردم که چطور بعد از گذشت این همه سال
و ظهور دشمنان تازه تر و قوی تر
هنوز دل شاه با مصدق و امینی صاف نشده است.
مجله بخارا.
شماره ۹۲.
ص ۲۴۵،۲۴۶،۲۴۷،۲۴۸،۲۵۰،۲۵۲
#روزنامه
#روزنامه_نگار
#تاریخ
#محمدرضا_شاه
#محمد_رضا_پهلوی
#محمد_رضا_شاه_پهلوی
#محمود_عنایت
https://eitaa.com/Politicalhistory