🌱
⁉️ دروغ مصلحت آميز چيست؟
دروغ مصلحت آميز در اسلام چه حكمى دارد و آيا پيامبران و پيشوايان بزرگ چنين دروغى مىگفتهاند؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
دروغ ذاتاً كار فوق العاده بدى است و بسيارى از مشكلات و بدبختىها و نابسامانى هاى اجتماع كنونى ما بر اثر همين دروغ است. در بعضى از بياناتى كه از ائمّه اهل بيت عليهم السلام رسيده، دروغ را كليد ساير گناهان شمرده اند!
ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، پيش آمدهايى مى كند كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد؛
مثلًا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سؤالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد؛
بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت، اين يك قانون مسلّم عقلى است كه هرگاه فساد چيزى از اصلاح آن بيشتر باشد، ما بايد از آن چيز بپرهيزيم.
قوانين اسلامى نيز اين حكم عقلى را تأييد نموده و در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند. ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً داشت:
نخست اين كه اين موضوع كاملًا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّهاى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» [۱] داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است.
منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جملهاى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است؛
مثلًا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته - اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است - ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلًا آن حرف درباره او گفته نشده است.
اگر در كلمات پيشوايان دين - به مقتضاى ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگيرى از اختلافات و فتنه ها - دروغ مصلحت آميزى بوده باشد، حتماً از قبيل توريه است كه دروغ محسوب نمى گردد.
اين نكته هم ناگفته نماند، در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسؤول است!
روشن است كه در آيات قرآن هيچ گونه دروغ مصلحت آميز و توريه وجود ندارد، يعنى درباره آيات و احكام الهى اصولًا چنين ضرورتى مفهوم ندارد.
____________________________
[۱]: « توريه» بر وزن« توصيه» سخنى است كه دو معنا دارد، گوينده از آن معنا خاصّى را كه حقيقت است اراده كرده و شنونده معنا ديگرى مى فهمد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص٣٧۵
#دروغ #توریه
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ برجسته ترين ويژگى هاى امام حسين عليه السلام چیست؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
چهار ويژگى، برجستگى بيشترى نسبت به ساير ويژگىهای ایشان دارند، كه عبارت اند از:
.
١. پدر امامان عليهم السلام است:
يكى از ويژگى هاى برجسته امام حسين عليه السلام، اين است كه امامان اهل بيت عليهم السلام، از نسل اويند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: إنَّ اللّهَ... اختارَ مِنَ الحُسَينِ الأَوصِياءَ مِن وُلدِهِ، يَنفونَ عَنِ التَّنزيلِ تَحريفَ الغالينَ، وَانتِحالَ المُبطِلينَ، وتَأويلَ المُضِلّينَ، تاسِعُهُم قائِمُهُم...
خداوند، از فرزندان حسين، اوصيايى را برگزيد كه از قرآن، تحريف غاليان و نسبت نادرست باطل گرايان و تأويل گم راهان را دور مى كنند، كه نُهمين آنان، قائم آنهاست.
.
٢. سَرور شهيدان است:
يكى ديگر از برجسته ترين ويژگى هاى امام حسين عليه السلام، اين است كه او سَرور شهيدان در دنيا و آخرت است.
در حديث قدسى آمده است: أما إنَّهُ سَيِّدُ الشُّهَداءِ مِنَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ فِى الدُّنيا وَالآخِرَةِ. بدانيد كه او سَرور شهيدان از اوّلين و آخرين، در دنيا و آخرت است.
همچنين امام صادق عليه السلام مى فرمايد: ما مِن شَهيدٍ إلّا ويُحِبُّ أن يَكونَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام، حَتّى يَدخُلُوا الجَنَّةَ مَعَهُ. هيچ شهيدى نيست، مگر اين كه دوست دارد كه همراه حسين عليه السلام باشد و با او وارد بهشت شود.
.
٣. تربتش بركاتى دارد:
ديگر ويژگى برجسته امام حسين عليه السلام، بركات تربت پاك اوست، چنان كه از امام صادق عليه السلام روايت شده:
إنَّ اللّهَ عَوَّضَ الحُسَينَ عليه السلام مِن قَتلِهِ أن جَعَلَ الإِمامَةَ مِن ذُرِّيَّتِهِ، وَالشِّفاءَ فى تُربَتِهِ...
خداوند، در برابر كشته شدن حسين عليه السلام، امامت را در نسل او قرار داد و شفا را در تربتش.
.
۴. زيارتش بركاتى دارد:
هر چند زيارت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و ساير اهل بيت عليهم السلام، بركات فراوانى براى زائر دارد؛
ولى در مورد زيارت هيچ يك از اهل بيت عليهم السلام، به اندازه زيارت امام حسين عليه السلام تأكيد نشده و زيادتِ ثواب و بركاتى كه براى زيارت امام حسين عليه السلام ذكر شده، براى هيچ يك از آنان نيامده است.
بى ترديد، تأكيد و تشويق احاديث اسلامى در مورد زيارت امام حسين عليه السلام، به دليل آثار فوق العاده مثبتِ آن در سازندگى معنوى و بالندگى جامعه اسلامى است.
🌻
📕 گزیدهٔ دانشنامهٔ امام حسین علیه السلام، ص١١۴
#امام_حسین
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ واقعهٔ عاشورا
واقعهٔ عاشورا دروازهای از نور است. به نظر شما دلایل اصلی شکلگیری این واقعهٔ مهم چه بود؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
در ساختمان نهضت مقدس حسینی سه عنصر اساسی دخالت داشته است و مجموعاً سه عامل به این حادثه بزرگ شکل داده است:
یکی اینکه بلافاصله بعد از درگذشت معاویه، یزیدبن معاویه فرمان میدهد که از حسین بن علی علیه السلام الزاماً بیعت گرفته شود. امام در مقابل این درخواست امتناع میکند.
آنها فوق العاده اصرار دارند، به هیچ قیمتی از این تقاضا صرف نظر نمیکنند، و امام شدیداً امتناع دارد و به هیچ قیمتی حاضر نیست به این بیعت تن بدهد. از همین جا تضاد و مبارزه شدید شروع میشود.
عامل دومی که در این نهضت تأثیر داشته است و باید آن را عامل درجه دوم و بلکه سوم به حساب آورد این است که پس از آنکه امام به واسطه درخواست بیعت در چنین شرایطی قرار میگیرد که از آن طرف اصرار و از طرف ایشان انکار است، به مکه مهاجرت میکنند.
پس از یکی دو ماه اقامت در مکه، خبر چگونگی قضیه به مردم کوفه میرسد. آنوقت مردم کوفه به خود آمده، امام را دعوت میکنند.
برعکسِ آنچه ما غالباً میشنویم و مخصوصاً در بعضی کتب مینویسند دعوت مردم کوفه علت نهضت امام نیست، نهضت امام علت دعوت مردم کوفه است.
نه چنان بود که بعد از دعوت مردم کوفه امام قیام کرد، بلکه بعد از اینکه امام حرکت کرد و مخالفت خود را نشان داد و مردم کوفه از قیام امام مطلع شدند، چون زمینه نسبتاً آمادهای در آنجا وجود داشت، مردم کوفه گرد هم آمدند و امام را دعوت کردند.
عامل سوم، عامل امر به معروف و نهی از منکر است. این عامل را خود امام مکرر و با صراحت کامل و بدون آنکه ذکری از مسأله بیعت و دعوت اهل کوفه به میان آورد، به عنوان یک اصل مستقل و یک عامل اساسی ذکر نموده و به این مطلب استناد کرده است.
🌻
📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج١٧، ص٢١٢
#امام_حسین #عاشورا
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ چرا امام حسین عليه السلام اهل بیتش را همراه خود برد؟
دلیل اصرار حضرت امام حسين عليه السلام نسبت به ضرورت حضور اهل بیت مکرمشان در ماجرای خونین دشت کربلا چه بود؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
خطر این سفر را همه پیش بینی میکردند، یعنی یک امر غیرقابل پیش بینی حتی برای افراد عادی نبود.
لهذا قبل از آنکه ایشان حرکت کنند تقریباً میشود گفت تمام کسانی که آمدند و مصلحت اندیشی کردند، حرکت دادن اهل بیت به همراه ایشان را کاری برخلاف مصلحت تشخیص دادند؛
یعنی آنها با حساب و منطق خودشان که در سطح عادی بود و به مقیاس و معیار حفظ جان اباعبدالله و خاندانش علیهم السلام، تقریباً به اتفاق آراء به ایشان میگفتند:
رفتن خودتان خطرناک است و مصلحت نیست یعنی جانتان در خطر است، چه رسد که بخواهید اهل بیتتان را هم با خودتان ببرید.
اباعبداللَّه عليه السلام جواب داد: نه، من باید آنها را ببرم. به آنها جوابی میداد که دیگر نتوانند در این زمینه حرف بزنند، به این ترتیب که جنبه معنوی مطلب را بیان میکرد، که مکرر شنیدهاید که ایشان استناد کردند به رؤیایی که البته در حکم یک وحی قاطع است.
فرمود: در عالم رؤیا جدّم به من فرموده است:«انَّ اللَّهَ شاءَ انْ یراک قَتیلًا»، گفتند: پس اگر اینطور است، چرا اهل بیت و بچهها را همراهتان میبرید؟ پاسخ دادند: این را هم جدّم فرمود: «انَّ اللَّهَ شاءَ انْ یراهُنَّ سَبایا» (١)
خدا خواسته است تو شهید باشی، جدّم به من گفته است که رضای خدا در شهادت توست. جدّم به من گفته است که خدا خواسته است اینها اسیر باشند؛
یعنی اسارت اینها رضای حق است، مصلحت است و رضای حق همیشه در مصلحت است و مصلحت یعنی آن جهت کمال فرد و بشریت.
در مقابل این سخن، دیگر کسی چیزی نگفت یعنی نمیتوانست حرفی بزند. پس اگر چنین است که جدّ شما در عالم معنا به شما تفهیم کردهاند که مصلحت در این است که شما کشته بشوید، ما دیگر در مقابل ایشان حرفی نداریم.
همه کسانی هم که از اباعبداللَّه عليه السلام این جملهها را میشنیدند، اینجور نمیشنیدند که آقا این مقدّر است و من نمیتوانم سرپیچی کنم.
اباعبداللَّه عليه السلام هیچ وقت به این شکل تلقی نمیکرد. اینطور نبود که وقتی از ایشان میپرسیدند چرا زنها را میبرید، بفرماید اصلًا من در این قضیه بی اختیارم و عجیب هم بیاختیارم،
بلکه به این صورت میشنیدند که با الهامی که از عالم معنا به من شده است، من چنین تشخیص دادهام که مصلحت در این است و این کاری است که من از روی اختیار انجام میدهم ولی براساس آن چیزی که آن را مصلحت تشخیص میدهم.
____________________________
(١): بحار الأنوار، ج ۴۴، ص٣۶۴
🌻
📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج١٧، ص٣٩۶
#امام_حسین #کربلا
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ هدف عزاداری
به نظر شما هدف اصلی از عزاداری و سوگواری در ایام ماه محرم چیست؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
عاشورا روز تجدید حیات ماست.
در این روز میخواهیم در کوثر حسینی شستشو کنیم، تجدید حیات کنیم، روح خودمان را شستشو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم.
ما نمیخواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق، در ما فراموش بشود، نمیخواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد.
این فلسفه عاشوراست، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی علیهما السلام بخشیده شدن!
گناه کنیم، بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آن وقت بخشیده میشود که روح ما پیوندی با روح حسین بن علی علیهما السلام بخورد.
اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعاً بخشیده میشود ولی علامت بخشیده شدنش این است که دومرتبه دیگر دنبال آن گناه نمیرویم.
اما اینکه از مجلس حسین بن علی علیهما السلام بیرون برویم و دومرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن علی علیهما السلام پیوند نخورده است.
🌻
📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج١٧، ص١٩٠
#امام_حسین #عزاداری
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ حق، دادنی یا گرفتنی؟!
به طور کلی از منظر دین، حق دادنی است یا گرفتنی؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
بعضی مکتبها بر این اساس است که حق دادنی است؛ یعنی آن حقی را که ظالم گرفته است، باید پس بدهد؛ اگر نداد دیگر نداده است، چون حق دادنی است نه گرفتنی.
مسیحیت بر این اساس درست شده که: به ظالم میگوییم حق را به تو بدهد، تو کاری با او نداشته باش. ای کسی که حقت پایمال شده است!
توصیه میکنیم، خواهش میکنیم تا حق را به تو بدهند. مبادا یک وقت خودت برای گرفتن حق قیام کنی که این برخلاف شأن انسانیت و اخلاق است. از نظر اینها حق دادنی است.
یک عده میگویند: حق فقط گرفتنی است. مگر ممکن است انسانی که حقی را خورده است بیاید و به یک شکلی آن حق را بدهد؟ یعنی اینها منکر عاطفه و انسانیت و وجدان انسانی هستند.
از نظر اسلام، حق هم گرفتنی است و هم دادنی؛ یعنی از دو جبهه باید برای استیفای حق مبارزه کرد. اسلام آن کسی را که حق را ربوده است، با تعلیم و تربیت خودش آماده پس دادن میکند - و کرده است - و به این قناعت نمیکند.
در عین حال به آن کسی که حقش ربوده شده است میگوید: حق گرفتنی است، تو هم باید برای حق خودت قیام کنی و آن را بگیری.
اسلام آن ضعیفی را که حق خود را نمیتواند مطالبه کند، به رسمیت نمیشناسد. جامعهای که در آن، ضعفا آنقدر ضعیف النفس باشند که نتوانند حقوق خود را مطالبه کنند، یک جامعه اسلامی نیست.
🌻
📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج٢٣، ص٢۶۵
#حق #حقوق
⁉️ @PorsemanShia