eitaa logo
👥پُرسمان شیعه⁉️
102 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🍃 ﷽ 🍃 📋 هدف ما بیان شبهات و پاسخگویی به آنها و به پرسش‌های شـما در مسائل دینی أعم از اعتقادی، اخلاقی و ... می‌باشد. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia راه ارتباطی با ما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ⁉️ خالقیت خدا، دلیلی بر جبری بودن افعال ما! آیا خالقیت خدا نسبت به همه چیز دلیل بر جبر مى شود؟ . . . ⭕ پاسخ: جمعى از طرفداران مکتب جبر، به جمله «اَللّهُ خالِقُ کُلِّ شَىء» در آیه ۱۶ سوره «رعد»، براى اثبات مقصود خود استدلال کرده اند و گفته اند: کلمه «کلِّ شىء» آن چنان وسیع است که اعمال بندگان را نیز شامل مى شود، پس، آفریننده کارهاى ما نیز خدا است، یعنى ما از خود اختیار نداریم. این سخن را از دو راه مى توان پاسخ گفت: نخست این که: جمله‌هاى دیگر این آیه، این سخن را کاملا نفى مى کند؛ زیرا بت پرستان را شدیداً مورد ملامت و سرزنش قرار مى دهد، اگر واقعاً ما در اعمالمان اختیارى نداریم، توبیخ و سرزنش براى چیست؟! اگر خدا خواسته بت پرست باشد، دیگر چرا او را سرزنش مى کند؟ و چرا براى هدایت و تغییر مسیرش استدلال مى کند؟ اینها همه دلیل بر این است که مردم در انتخاب راه خود آزاد و مختارند. دیگر این که: خالقیت بالذات در همه چیز مخصوص خداست، اما این منافات با مختار بودن ما در افعالمان ندارد؛ چرا که قدرت ما، عقل و شعور ما و حتى اختیار و آزادى اراده ما همه از ناحیه او است، بنابراین، از یک نظر، هم او خالق است (نسبت به همه چیز و حتى افعال ما) و هم ما فاعل مختاریم، و این دو در طول هم است نه در عرض هم، او آفریننده همه وسایل فعل ما است و ما استفاده کننده از این وسائل در راه خیر یا شرّ. این درست به آن مى ماند که: کسى کارخانه برق یا تأسیسات لوله کشى آب را آماده ساخته، و همه را در اختیار ما قرار داده است، مسلماً ما هر گونه استفاده اى از آن برق و آب بکنیم بدون کمک او امکان پذیر نبوده و نیست ولى، با این حال، تصمیم نهایى با خود ماست که از این برق، اطاق عمل جراحى را براى بیمار مشرف به مرگى روشن سازیم، یا یک مجلس و کانون فساد و آلودگى را؛ به وسیله آن آب رفع عطش تشنه کامى کنیم و گلى پرورش دهیم، و یا در پى خانه بى گناهى بریزیم و دیوار آن را ویران سازیم.   🌻 📕 تفسیر نمونه، ج١٠، ص١٩٣ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ سوء استفاده شیادان از مسئله «ارتباط با ارواح» چگونه برخی شیادها از مسئله «ارتباط با ارواح» سوء استفاده می‌کنند؟ . . . ⭕ پاسخ: مسئله «ارتباط با ارواح» گرچه از نظر محققان این فن و جمعى از دانشمندان دیگر، یک موضوع قطعى و مسلم است ولى این موضوع به آن معنى نیست که ما ادعاهاى بى اساس جمعى «شیاد» و یا «ساده لوح» را که مدعى ارتباط با ارواحند بپذیریم؛ زیرا متأسفانه از مسئله ارتباط با ارواح، سوء استفاده فراوان شده است و عده زیادى از سودجویان حرفه‌اى و یا ساده لوحان ابله، گاهى چنین ادعاهائى را مى کنند و خود را با همه ارواح در ارتباط مى دانند و از این رهگذر احیاناً استفاده هاى سرشار مى برند، اینگونه افراد بدبختانه رنگ خرافى به این مسئله علمى و تجربى در انظار بعضى از آگاهان زده‌اند و خیالبافى ها و شیادی هاى آنها سبب شده که بعضى اصل موضوع را انکار کنند، در حالى که حساب این گونه افراد از دانشمندان و محققان این بحث جدا است و گاهى از میان دهها مدعى ارتباط با ارواح، یکى صادق نیست. بنابراین ما باید کاملاً به هوش باشیم و این بحث علمى را از سوء استفاده افراد شیاد و یا خیالباف برکنار داریم و فریب مدعیان دروغین را نخوریم و اعمال نادرست آنها را به حساب این بحث علمى نگذاریم. مخصوصاً بازى خاصى که میان جمعى به نام ارتباط با ارواح بوسیله میزگرد رایج شده و عده‌ای بدون هیچ گونه آمادگى علمى یا عملى تنها با تهیه کردن یک میزگرد با یک صفحه گردان، ادعا مى کنند که کلید عالم ارواح را به دست آورده و با ارواح صغیر و کبیر ارتباط دارند، از روشن ترین نمونه هاى این گونه ارتباط هاى قلابى و بى‌اساس است که باید از آن به شدت بر حذر بود. 🌻 📕 معاد و جهان پس از مرگ‏، (آية الله مکارم شیرازی)، ص ۲۰۰ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ مادّیت اعتقادی و مادّیت اخلاقی آیا ممکن است کسی اعتقادا الهی باشد ولی عملش جلوه‌گاه اعتقادش نباشد و از نظر عمل، مادّی باشد؟ و آیا ممکن است کسی از نظر اعتقاد، مادّی باشد ولی از نظر عمل، مادّی نباشد و زندگی‌اش زندگی منزّه و بی‌آلایش از تندروی و تجاوز و ستم باشد؟ بالاخره آیا انفکاک مادّیت اخلاقی از مادّیت اعتقادی امکان پذیر است؟ . . . ⭕ پاسخ: پاسخ این است که آری امکان پذیر است و زیاد واقع می‌شود، امّا چیزی نیست که دوام یابد و روی آن بتوان حساب کرد؛ زیرا یک حالت غیر طبیعی است و آنچه برخلاف طبیعت و روش طبیعی نظام اسباب و مسبّبات است دوام نخواهد یافت. و بالأخره آنجا که انفکاک است، یا روش و عمل در اعتقاد مؤثّر می‌افتد و آن را منقلب می‌کند و یا اعتقاد و ایده تأثیر می‌کند و طرز عمل را منقلب می‌سازد، و بالأخره یا اعتقاد فدای عمل می‌شود و یا عمل فدای اعتقاد. این را نمی‌توان باور کرد که کسی بتواند یک عمر زندگی کند که فکراً و ایماناً الهی باشد ولی عملًا مادّی؛ عاقبت یکی از دو طرف غالب خواهد شد، یا به این سو و یا به آن سو خواهد رفت. کما اینکه آن کسی هم که از نظر فکر و ایمان مادّی است، خواه ناخواه، دیر یا زود یا برمی‌گردد و الهی میشود و یا اینکه تنزّه اخلاقی او تبدیل به مادّیت اخلاقی می‌گردد. این دو نحو مادّیت (مادّیت اعتقادی و مادّیت اخلاقی) علّت و معلول یکدیگرند و از نوع علّت و معلولهای متقابل هستند؛ یعنی هر کدام، هم علّت دیگری واقع می‌شوند و هم معلول آن. 🌻 📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج١، ص۵۶٨ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ مَثل ربا خواران در قرآن قرآن کریم حال ربا خواران در دنیا و آخرت را چگونه تشبیه کرده است؟ . . . ⭕ پاسخ: پاسخ این سؤال در آیه ۲۷۵ سوره «بقره» بیان شده است. خداى متعال در این آیه تشبیه گویا و رسائى از حال ربا خواران مجسم کرده، مى فرماید: (کسانى که ربا مى خورند، [در قیامت از جاى] بر نمى خیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماس شیطان با او، دیوانه شده)؛ نمى تواند تعادل خود را حفظ کند، گاه به زمین مى خورد و گاه بر مى خیزد؛ «الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لایَقُومُونَ إِلاّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ».(١) در این جمله شخص رباخوار، تشبیه به آدم مصروع یا دیوانه بیمار گونه‌اى شده که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و به طور صحیح گام بر دارد. آیا منظور ترسیم حال آنان در قیامت و به هنگام ورود در صحنه رستاخیز است؟ یعنى آنها به هنگام ورود در عرصه محشر به شکل دیوانگان و مصروعان محشور مى شوند؟ اکثر مفسران این احتمال را پذیرفته اند. ولى بعضى مى گویند: منظور تجسم حال آنها در زندگى این دنیا است؛ زیرا عمل آنها همچون دیوانگان است، آنها فاقد تفکر صحیح اجتماعى هستند و حتى نمى توانند منافع خود را در نظر بگیرند و مسائلى مانند تعاون، همدردى، عواطف انسانى، نوع دوستى براى آنها، مفهومى ندارد و پرستش ثروت آن چنان چشم عقل آنها را کور کرده که نمى فهمند استثمار طبقات زیر دست، و غارت کردن دسترنج آنان بذر دشمنى را در دل هاى آنها مى پاشد و به انقلاب ها و انفجارهاى اجتماعى که اساس مالکیت را به خطر مى افکند، منتهى مى شود و در این صورت، امنیت و آرامش در چنین اجتماعى وجود نخواهد داشت، بنابراین او هم نمى تواند راحت زندگى کند، پس مشى او مشى دیوانگان است. اما از آنجا که وضع انسان در جهان دیگر، تجسمى از اعمال او در این جهان است، ممکن است آیه اشاره به هر دو معنى باشد، آرى، رباخواران که قیامشان در دنیا بى رویه، غیر عاقلانه و آمیخته با «ثروت اندوزى جنون آمیز» است، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور مى شوند. جالب این که در روایات معصومین (علیهم السلام) به هر دو قسمت اشاره شده است در روایتى در تفسیر آیه مى خوانیم: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آکِلُ الرِّبا لایَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیا حَتّى یَتَخَبَّطَهُ الشَّیْطانُ»؛ (رباخوار از دنیا بیرون نمى رود مگر این که به نوعى از جنون مبتلا خواهد شد). و در روایت دیگر براى مجسم ساختن حال رباخوارانِ شکم باره که تنها به فکر منافع خویش‌اند و ثروتشان وبال آنها خواهد شد، از پیامبر (صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: «هنگامى که به معراج رفتم دسته‌اى را دیدم به حدى شکم آنان بزرگ بود که هر چه جدیت مى کردند برخیزند و راه روند، براى آنان ممکن نبود و پى در پى به زمین مى خوردند، از جبرئیل سؤال کردم اینها چه افرادى هستند و جرمشان چیست؟ جواب داد: اینها رباخواران هستند». حدیث اول، حالت آشفتگى انسان را در این جهان منعکس مى سازد و حدیث دوم، حالات رباخواران در صحنه قیامت را بیان مى کند و هر دو مربوط به یک حقیقت است همان طور که افراد پرخور، فربهىِ زننده و بى رویه‌اى پیدا مى کنند، ثروتمندانى که از راه رباخوارى فربه مى شوند، نیز زندگى اقتصادى ناسالمى دارند که وبال آنها است. ________________________________ (۱): «یَتَخَبَّطُهُ» از ماده«خَبْط» به معنى عدم حفظ تعادل بدن به هنگام راه رفتن یا برخاستن است. 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۲۵ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ سعد و نحس ایام دیدگاه اسلام در خصوص مسائلی همچون سعد و نحس ایام و... چیست؟ . . . ⭕ پاسخ: از مجموع روایاتی که از اهل بیت اطهار عليهم السلام رسیده است این مطلب استنباط می‌شود که این امور یا اساساً اثر ندارد و یا اگر هم اثر دارد توکل به خدا و توکل به پیغمبر و اهل بیت پیغمبر (عليهم السلام) اثر اینها را از بین می‌برد. بنابراین یک مسلمان، شیعه واقعی، در عمل به این امور اعتنا نمی‌کند؛ اگر می‌خواهد به مسافرت برود، صدقه بدهد، به خدا توکل کند، به اولیای خدا توسل بجوید و به هیچ یک از این امور اعتنا نکند. یک فرد مسلمان نباید فکر خودش را با این موهومات خسته کند. پس توکل برای چیست؟ ما، هم دم از توکل می‌زنیم، هم دم از توسل و هم از گربه سیاه می‌ترسیم. آدمی که می‌گوید توکل و بالخصوص می‌گوید توسل و ولایت، دیگر نباید این حرفها را بزند. آن که می‌گوید ولایت، می‌گوید اگر توسل داری به این مهملات اعتماد نکن. 🌻 📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج١۶، ص٧٣ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ سرپرستى خانواده در اسلام چرا اسلام سرپرستى خانواده را به مرد سپرده است؟ . . . ⭕ پاسخ: خانواده، یک واحد کوچک اجتماعى است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد؛ زیرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى که زن و مرد مشترکاً آن را به عهده بگیرند، مفهومى ندارد، در نتیجه مرد یا زن یکى باید «رئیس» خانواده، و دیگرى «معاون» و تحت نظارت او باشد، قرآن در آیه ۳۴ سوره «نساء» تصریح مى کند که: مقام سرپرستى باید به مرد داده شود، مى فرماید:«الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ»؛ (مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند) البته مقصود از این تعبیر، استبداد، اجحاف و تعدى نیست، بلکه منظور رهبرى واحد منظم، با توجه به مسئولیت ها و مشورت هاى لازم است. این مسأله در دنیاى امروز بیش از هر زمان، روشن است که اگر هیئتى (حتى یک هیئت دو نفرى) مأمور انجام کارى شود، حتماً باید یکى از آن دو، «رئیس» و دیگرى «معاون یا عضو» باشد، و گر نه هرج و مرج در کار آنها پیدا مى شود، سرپرستى مرد در خانواده نیز از همین قبیل است و این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتى در مرد است، مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروى عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروى سرشار عواطف بیشترى بهره مند است)، و دیگرى داشتن بنیه و نیروى جسمى بیشتر که با اوّلى بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومى بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید. به علاوه، تعهد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه هاى زندگى و پرداخت مهر و تأمین زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، این حق را به او مى دهد که وظیفه سرپرستى به عهده او باشد. البته ممکن است زنانى در جهات فوق بر شوهران خود، امتیاز داشته باشند، ولى: قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد، بلکه نوع و کلى را در نظر مى گیرد، و شکى نیست که از نظر کلى، مردان نسبت به زنان براى این کار آمادگى بیشترى دارند، اگر چه زنان نیز وظائفى مى توانند به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست. جمله هاى بعد اشاره به همین حقیقت است؛ زیرا در قسمت اول مى فرماید:«بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض»؛ (این سرپرستى به خاطر تفاوت هائى است که خداوند از نظر آفرینش، روى مصلحت نوع بشر میان آنها قرار داده). و در قسمت دیگر مى فرماید:«وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ»؛ (و نیز این سرپرستى به خاطر تعهداتى است که مردان در مورد انفاق و پرداخت هاى مالى در برابر زنان و خانواده بر عهده دارند). ناگفته پیدا است؛ سپردن این وظیفه به مردان، نه دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانى آنها است، و نه سبب امتیاز آنها در جهان دیگر؛ زیرا آن صرفاً بستگى به تقوا و پرهیزگارى دارد، همان طور که شخصیت انسانى یک معاون از یک رئیس ممکن است در جنبه هاى مختلفى بیشتر باشد، اما رئیس براى سرپرستى کارى که به او محول شده از معاون خود شایسته تر است. 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۶۹ ⁉️ @PorsemanShia