در نقد اين ديدگاه بايد گفت: از ديدگاه اسلام انسان يك موجود مادي محدود به اين دنيا نيست بلكه موجودي فراتر از ماده و داراي زندگي جاويد است كه همه شئون و اعمال او با سرنوشت نهايي او ارتباط دارد. يعني هرگونه تلاشي در اين زندگي در سعادت ابدي و يا شقاوت او تأثير خواهد داشت. «الدنيا مزرعه الاخره»( بحار الانوار، ج 70، ص 225).«اليوم عمل و لاحساب وغداً حساب و لاعمل»( بحار الانوار، ج 32، ص 354). از اين رو نوع رفتار اجتماعي و سياسي كه انسان بر ميگزيند به مانند رفتارهاي فردي او تأثير قطعي در سعادت و خوشبختي و يا شقاوت و بدفرجامي اخروي او دارد، و لذا ديني كه علاوه بر مسايل فردي به مسايل اجتماعي انسان و سعادت و هدايت جامعه ميانديشد نميتواند نسبت به اجراي احكام و چگونگي اداره جامعه، تعيين ساختار حكومت، اصل عدالت و قيام به قسط، ايجاد تعاون و امنيت در جامعه و... طرح و نظري نداشته باشد. ثانياً با نگاهي به آيات و روايات به روشني ثابت ميشود كه احكام، دستورات و رهنمودهاي اجتماعي، سياسي و... بسياري جهت هدايت جامعهي اسلامي در آنها يافت ميشود. كه اگر وجود اين آيات در دين نشانگر گستردگي قلمرو دين در امور اجتماعي نباشد وجود چنين قوانين لغو خواهد بود و شكي نيست كه خداوند فعل عبث انجام نخواهد داد.
ج: دیدگاه معتدل و نظريه مختار
جامعيت دين را بايد در راستاي هدف و رسالت آن ملحوظ داشت و بايد از هرگونه افراط و تفريط در اين زمينه پرهيز كرد. با نگاهي اجمالي به قرآن و روايات در مييابيم كه هدف دين، تأمين سعادت دنيا و آخرت او است و چون امور دنيوي و مناسب اجتماعي تأثير شگرفي در روحيات و كمال انسان و تأمين سعادت واقعي وي دارند، دين خاتم هرگز نميتواند از دخالت در اين امور چشمپوشي كند و بايد براي تمام آنها برنامهاي جامعه ارائه دهد. به بيان ديگر، قرآن برنامه سعادت انسان را بر خداشناسي و اعتقاد به يگانگي خدا بنا نهاده است؛ آن گاه اعتقاد به معاد را از آن نتيجه ميگيرد و سپس پيغمبرشناسي را از اصل معاد اخذ ميكند؛ چرا كه رسيدن به پاداش و جزاي اعمال نيك و بد، كه مهمترين فلسفه معاد است ممكن نيست، مگر آن كه نخست از راه وحي و نبوت از طاعت و معصيت آگاه شويم. پس از اين سه اصل اساسي، و علاوه بر اعتقادات ديگر به بيان اصول اخلاق نيكو و صفات حسنهاي ميپردازد كه مناسب با اصول مزبور باشد، و آن گاه قوانين عملي را كه در واقع حافظ سعادت حقيقي و پرورش دهند. اخلاق نيكو و بالاتر از آن، عامل رشد وترقي اعتقادات درست و اصول اوليه ميباشند، پايهريزي ميكند.
به اين ترتيب قرآن مشتمل بر سه بخش كلي است: 1. اصول عقايد اسلامي، اعم از توحيد، نبوت، معاد و ساير اعتقادات متنوع بر آنها؛ 2. اخلاق پسنديده ونيكو؛ 3. احكام شرعي و قوانين عملي، كه كليات آنها در قرآن آمده و تفاصيل وجزئياتشان به پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ واگذار شده است. و آن حضرت نيز بر اساس احاديث متواتري نظير حديث ثقلين، بيان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را جايگزين بيان خود ساخته است. اين برنامه هم چنان كه با تأمل در محتواي آنها روشن است، مشتمل بر همه ابعاد زندگي انسان، اعم از فردي و اجتماعي و دنيوي و اخروي است. (اسلام) همان طوركه براي وظايف عبادي قانون دارد، براي امور اجتماعي و حكومتي (نيز) قانون و راه و رسم دارد.بنابراين، مقصود از جامعيت دين آن است كه در راستاي هدف و رسالت خود رئوس كلي همه معارف لازم را براي تحقق اين هدف در اختيار بشر قرار دهد، به گونهاي كه بشر با تطبيق آن اصول كلي به صورت نظاممند بتواند هم معارف و راهنمونهاي مورد نياز را براي رسيدن به سعادت خويش به دست آورد. بعد از روشن شدن مفهوم جامعيت، حال سؤال اين است كه از چه روشهايي ميتوان جامعيت دين اسلام را اثبات نمود؟ در پاسخ به سؤال فوق بايد گفت: جامعيت دين خاتم را ميتوان از دو راه اثبات كرد:
الف. دليل عقلي
برای بررسی این دلیل باید به موارد زیر توجه نمود:
1- خداوند حكيم آدمي را براي رسيدن به كمال نهايي و سعادت جاودانه آفريده است.
2- زندگي دنيا مقدمه زندگي آخرت است و سعادت و شقاوت ابدي در گرو چگونه زيستن در اين جهان است. يعني اعمال و رفتار ما در رسيدن به سعادت و يا محروم شدن از آن دخيل و مؤثّرند.
3- شرط لازم براي سعادتمندي در جهان آخرت منوط به شناخت چگونگي رابطه اعمال با نتايج اخروي آن است؛ زيرا تا زماني كه رابطه اعمال و رفتارها با نتايج اخروي آن و رابطه آنها با سعادت و شقاوت آدمي روشن نباشد چگونه ميتوان برنامه صحيح و همه جانبهاي براي زندگي اين جهان پيريزي كرد
4- ابزار عمومي شناخت (حس و عقل) از درك چگونگي روابط اعمال و رفتار دنيوي با نتايج اخروي ناتوان است. ضعف و نارسايي حس و عقل از بررسي ويژگيهاي اين دو نوع ادراك هويدا ميشود:
💢صالح کیست؟💢
@ahkam_pictures
✅صالح كسى است كه انجام دهنده صلاح و ملازم و متمسك به آن باشد. برخى گفتهاند:
صالحان كسانىاند كه در علم و ايمانشان به خدا و آنچه از نزد خدا آمده و نيز در صداقت، شهادت و توبه آنان خللى وارد نشده باشد و تمام عمر خود را در طاعت خدا و اموالشان را در راه رضاى او صرف نمايند.
👈به اين نكته بايد توجه داشت كه صالح بودن و در زمره آنان قرار داشتن غير از انجام دادن عمل صالح است.
در آيه 9 عنكبوت (29) مىخوانيم: والّذين ءامنوا وعملوا الصَّلحت لندخلنّهم فى الصَّلحين.
معلوم مىشود صالحان از مؤمنانِ داراى عمل صالح، مقامى والاتر دارند.
مقام صالحان، چنان ارجمند است كه خداوند در قرآن كريم، پيامبرانى چون ابراهيم، اسحاق، يعقوب (انبيا (21) 72) لوط (انبيا (21) 75)اسماعيل، ادريس و ذوالكفل عليهم السلام (انبيا (21) 85 و 86)
را از صالحان دانسته است.
نيز به اين نكته هم بايد توجه داشت كه صالحان داراى مراتباند؛ به اين معنا كه شامل انبيا و غير ايشان مىشود.
@ahkam_pictures
💢راه تطهیر زمین نجس💢
@Porseman_channel
[ زمینی که آب روی آن جاری نمیشود]
مسأله ۱۷۹ زمینی که آب روی آن جاری نمیشود (۱) اگر نجس شود، با آب قلیل پاک نمیگردد (۲). ولی زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد چون آبی که روی آن میریزند از آن جدا شده و در شن و ریگ فرو میرود با آب قلیل پاک میشود (۳)، اما زیر ریگها نجس میماند.
(۱) (گلپایگانی، صافی:) زمینی که آب در آن فرو نمیرود و از محل ّ نجس هم به محل ّ دیگر جاری نمیشود..
(۲) (گلپایگانی، صافی:) مگر آن که غساله آن را با پارچه یا ظرف بگیرند..
(بهجت:) بلکه فقط ظاهر آن پاک میشود.. (اراکی:) با آب قلیل ظاهر آن پاک میشود..
(۳) (گلپایگانی، صافی:) بقیه مسأله ذکر نشده.
(خوئی، تبریزی، سیستانی:) مسأله زمینی که آب در او فرو میرود مثل زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد، اگر نجس شود با آب قلیل نیز پاک میشود.
(مکارم:) مسأله هر گاه زمینی را با آب قلیل آب بکشند اگر از شن یا ریگ باشد و غساله یعنی آب باقی مانده در آن فرو رود پاک است، امّا ریگهای زیر آن زمین نجس میشود، هم چنین اگر سراشیبی داشته باشد و آب از آن بگذرد پاک میگردد، امّا اگر غساله روی زمین بماند نجس است، مگر با وسیلهای آن را جمع کنند.
(زنجانی:) مسأله زمینی که آب روی آن جاری نمیشود اگر نجس شود، چنانچه بخواهند با آب قلیل آن را پاک کنند میبایست آب را با دستمال و مانند آن جمع کنند و در غیر این صورت، زمین بنا بر احتیاط با آب قلیل پاک نمیشود. زمینی که آب در آن فرو میرود مثل زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد اگر نجس شود با آب قلیل نیز پاک میشود اما زیر شن یا ریگها بنا بر احتیاط نجس میماند.
(فاضل:) مسأله اگر زمینی که نجس شده مثل شن و ماسه باشد که آب در آن فرو میرود با آب قلیل آب بکشند، ظاهر آن پاک میشود ولی زیر آن نجس میشود
.
[زمین سنگ فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمیرود]
مسأله ۱۸۰ زمین سنگ فرش و آجر فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمیرود اگر نجس شود با آب قلیل، پاک میگردد ولی (۱) باید به قدری آب روی آن بریزند که جاری شود (۲) و چنانچه آبی که روی آن ریختهاند از سوراخی بیرون رود همه زمین پاک میشود (۳) و اگر بیرون نرود جایی که آبها جمع میشود نجس میماند (۴). و برای پاک شدن آن جا باید گودالی بکنند که آب در آن جمع شود، بعد آب را بیرون بیاورند و گودال را با خاک پاک پر کنند.
(۱) (بهجت:) ولی برای اخراج غساله..
(۲) (خوئی، تبریزی:) بقیه مسأله ذکر نشده.
(سیستانی:) و اگر آبی که روی آن ریختهاند از سوراخی بیرون نرود و در جایی جمع شود برای پاک شدن آنجا باید آب جمع شده را با پارچه یا ظرفی بیرون آورند. [پایان مسأله]
(زنجانی:) و بنا بر احتیاط آب را با دستمال و مانند آن جمع کنند و گر نه جایی که آب در آن جمع میشود نجس میماند. [پایان مسأله]
(۳) (فاضل:) و اگر آب خود به خود تخلیه نشود چنانچه آن را با وسیلهای مثل پارچه، دستمال یا وسیله مکندهای جمع کنند و بنا بر احتیاط دوباره آب قلیل روی آن بریزند و بصورت سابق جمع کنند، پاک میشود.
(۴) (گلپایگانی، صافی:) اگر بیرون نرود جایی هم که آبها جمع میشود پاک است، مگر آن که غساله بول باشد که نجس میشود. و برای پاک شدن محل ّ غساله کافی است که غساله آن را در هر مرتبه به وسیله ظرف یا پارچه بگیرند.
(مکارم:) هر گاه زمينى را با آب قليل آب بكشند اگر از شن يا ريگ باشد و غساله يعنى آب باقى مانده در آن فرو رود پاك است، امّا ريگهاى زير آن زمين نجس مىشود، هم چنين اگر سراشيبى داشته باشد و آب از آن بگذرد پاك مىگردد، امّا اگر غساله روى زمين بماند نجس است، مگر با وسيلهاى آن را جمع كنند.زنجانى: مسأله زمينى كه آب روى آن جارى نمىشود اگر نجس شود، چنانچه بخواهند با آب قليل آن را پاك كنند مىبايست آب را با دستمال و مانند آن جمع كنند و در غير اين صورت، زمين بنا بر احتياط با آب قليل پاك نمىشود. زمينى كه آب در آن فرو مىرود مثل زمينى كه روى آن شن يا ريگ باشد اگر نجس شود با آب قليل نيز پاك مىشود اما زير شن يا ريگها بنا بر احتياط نجس مىماند..
مطابق نظر آيت الله خامنه اي
س: كيفيت تطهير زمينى را كه محل خروج آب ندارد و ناچار محل رفت و آمد نيز هست بيان فرماييد.
ج) به يكى از دو نحو مىتوان كف اتاق را تطهير نمود:
۱ـ آب لوله را به جاى نجس وصل كند بگونهاى كه همه آن محل را فرا بگيرد، بعد آن غُساله را با پارچه و مانند آن جمع كند.
۲ـ آب قليل را به جاى نجس بريزد كه قهراً آب در گوشهاى جمع مىشود و باقى مىماند، سپس آب غُساله را با پارچه و مانند آن بردارد و دوباره آب بريزد و غُساله را با پارچه و مانند آن بردارد و پاك مىشود. .
@Porseman_channel
💢اذن پدر برای دختر باکره پس از طلاق💢
@Porseman_channel
اگر دختر باكره اى شوهر كند و بدون اينكه با او نزديكى شود، طلاق بگيرد؛ آيا ازدواج با او نياز به اجازه پدر دارد؟
آيات عظام امام و سيستانى و نورى: آرى، بايد با اجازه او باشد.
آيات عظام بهجت، تبريرى، خامنه اى، صافى، فاضل، مكارم و وحيد: بنابر احتياط واجب، بايد با اجازه بگیرد
@Porseman_channel
💢نظریه تکامل داروین💢
بالاخره نظریه داروین درسته یانه ؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
فرضیه تکامل انواع واین که انسان تکامل یافته میمون است، ( نظریه داروین )هنوز به عنوان یک قانون علمی شناخته نشده است وتنها در حد یک فرضیه مانده است وبسیاری از دانشمندان با آن مخالفت کرده اند ودارای اشکالات فراوان است که جهت آگاهی از تفصیل آنچه گفته شد رجوع کنید به کتاب "مدخل مسایل جدید در علم کلام، علامه سبحانی، ج1 ص222 فصل چهاردهم.
ایت الله العظمی مکارم شیرازی می فرماید:
"فرضیه تکامل وتبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی وقطعی یا باید از طریق عقل باشد ویا از طریق آزمایش وحس وتجربه وغیر از این دو راهی نیست.
اما از یک سو می دانیم دلایل عقلی وفلسفی را به این مسایل راهی نیست واز سوی دیگر تجربه وازمایش از مسایلی که ریشه های آن در میلیون ها سال قبل نهفته است کوتاه است.آنچه ما با حس وتجربه درک می کنیم این است که تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش "موتاسیون"در حیوانات وگیاهان رخ میدهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد می شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است یعنی بسیار لطیفتر ونرمتر می باشد وهمان سرچشمه پیدایش نسلی در گوسفند بنام "گوسفند مرینوس "می شود با این ویژگی در پشم ویا اینکه حیوانات بر اثر جهش، تغییر رنگ چشم یا ناخن ویا شکل پوست بدن ومانند آن پیدا می کند.
ولی هیچ کس تاکنون جهشی ندیده است که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند ویا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد. بنابراین ما تنها می توانیم حدس بزنیم که تراکم جهش ها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان درآورد ومثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست بلکه تنها یک مساله ظنی است چرا که ما هرگز با جهشهای تغییر دهنده اعضای اصلی به عنوان یک حس وتجربه رو به رو نشدیم"
📚تفسیر نمونه،ج11 ص84
❗️ظاهر آیات قرآن سخن از خلقت مستقل آدم دارد واین به معنای نص بر طرق مستقل نیست وهرگاه دلایل قطعی مانند آفتاب طرح مشترک ( تکامل) را ثابت کند می توان از ظاهر قرآن دست کشید.
📚مدخل مسایل جدید علم کلام،علامه سبحانی،ج1 ص229
@Porseman_channel