eitaa logo
کانال پرسمان دینی
843 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسمان حکم دست زدن در حسینیه برای مراسم ولادت معصومین و روزهای عید چیست؟ @Porseman_channel حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی): "به طور کلى کف زدن فی نفسه به نحو متعارف در جشنهاى اعیاد یا براى تشویق و تائید و مانند آن اشکال ندارد ولى بهتر است فضاى مجالس دینى بخصوص مراسمى که در مساجد و حسینیه‌ها و نماز خانه‌ها برگزار مى‌شود، به ذکر صلوات و تکبیر معطّر گردد تا انسان به ثواب آنها برسد. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): "فى نفسه مانعى ندارد و مناسب این است که جایگزین صلوات و ذکر نشود ." حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): "دست زدن اگر با امور حرام دیگرى مقرون نباشد حرام نیست، ولى در مساجد و حسینیّه‌ها از آن پرهیز کنید." حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): "لهو است و اشکال دارد." حضرت آیت الله العظمی بهجت (رحمة الله علیه): اگر عدم مناسبت آن با مقام (و شأن) اهل بیت (ع) انتزاع (استفاده) نشود و به حدّ لهو هم نرسد، مانعى ندارد. حضرت آیت الله العظمی تبریزی (رحمة الله علیه): "دست زدن داخل عنوان لهو است، و با مجالس اهل بیت علیهم السلام مناسبت ندارد، و مناسب با این مجالس صلوات و مثل آن است." حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانى(رحمة الله علیه): "بطور کلّى کف زدن در مساجد و حسینیه‌ها و اماکن مقدس، به هر عنوان که باشد جایز نیست، و در غیر آنها هم با توجّه به اینکه در طول تاریخ اسلام و تشیّع، شعار مسلمانان ذکر صلوات بوده است، خصوصا در مجالسى که به نام و یاد ائمّه علیهم السّلام تشکیل مى‌شده، لذا مناسب است مسلمانان احساسات و علایق مذهبى خویش را با فرستادن صلوات ابراز دارند." @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢وطن اتخاذی💢 به غیر از وطن اصلى چند محل را مى‌توان به عنوان وطن انتخاب کرد؟ @Porseman_channel آیت الله خامنه ای : غیر از وطن اصلى(جایى که در آن بدنیا آمده و رشد و نمو نموده) داشتن دو وطن اتخاذى اشکال ندارد ولى اگر خواست سه وطن اتخاذ کند که در هر یک در طول سال چهار ماه زندگى کند منوط به صدق ‏عرفى وطن است وگرنه وطن سوم اشکال داردی : محلّى را که انسان براى اقامت و زندگى خود اختیار کرده وطن اوست ، ولى اگر در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، اختیار کردن براى زندگى معتبر نیست ، بلکه تا اعراض نکرده وطن اوست. ـ اگر قصد دارد در محلّى که وطن اصلیش نیست مدّتى بماند و بعد به جاى دیگر برود ، آن جا وطن او حساب نمى شود. ـ جایى را که انسان محلّ زندگى خود قرار داده و مثل کسى که آن جا وطن اوست در آن جا زندگى مى کند ، که اگر مسافرتى براى او پیش آید دوباره به همان جا بر مى گردد ـ اگر چه قصد نداشته باشد که همیشه در آن جا بماند ـ وطن او نیست ، ولى احکاموطن بر آن جارى مى شود. ـ کسى که در دو محلّ زندگى مى کند ـ مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر دیگر مى ماند ـ هر دو محلّ وطن اوست ، و همچنین اگر بیشتر از دو محلّ براى زندگى خود اختیار کرده باشد ، به طورى که عرفاً گفته شود آن جا محلّ و مسکن دائمى اوست. ـ کسى که در محلّى مالک منزلى باشد که شش ماه متّصل را قصد ماندن در آن جا داشته و این مدّت را مانده باشد ، ولى فعلا صرف نظر کرده ، احکام وطن بر آن جارى نیست ، هر چند احتیاط مؤکّد آن است که هر وقت به آن جا برسد هم شکسته و هم تمام بخوان آیت الله مکارم شیرازی : هر فرد میتواند حداکثر سه وطن داشته باشد و به هر دلیل در وطن حاضر شود نماز و روزه کامل است ولی در بین راه حکم مسافر را دارد و چنانچه هفته ای سه روز در آن محل اقامت داشته باشید و حداقل دو سال ادامه یابد آنجا در حکم وطن شما و نماز و روزه شما کامل است همچنین اگر یک سال (دوازده ماه) در آن محل اقامت داشته باشید و یا اگر در محلی تصمیم به اقامت دائم داشته باشید و (هرچند به صورت پراکنده) حداقل چهار ماه در سال در آن محل اقامت داشته باشید @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢خمس سهام عدالت نظر رهبری💢 @Porseman_channel ۱) با توجه به اینکه واگذاری سهام عدالت به صورت اقساط (از محل سودِ حاصل از سهام)، بوده است آیا این سهام، متعلق خمس است؟ بر فرض وجوب، زمان تعلق چه زمانی است؟ ۲) دولت برای برخی از اقشار ضعیف، قیمت سهام را با تخفیف محاسبه کرده و تفاوت قیمت را از محل منابع خود تأمین کرده است، آیا به مقداری که دولت تخفیف داده نیز خمس تعلق می گیرد؟ ۳) حکم خمسِ سودهایی که قبل از آزادسازی (پس از سال ۹۵) حاصل شده و به افراد پرداخت شده یا نشده است، چیست؟ ✅✅جواب: ۱) پس از آزاد شدن سهام عدالت، مقداری که قابل فروش است، در اولین سال خمسی، خمس آن به قیمتی که خریدار دارد، باید پرداخت شود. ۲) در این صورت نصف سهام، متعلق خمس است و نصف دیگر در حکم هبه است و خمس ندارد. - در هر دو صورت قبل، کسانی که برای گذران زندگی نیاز به این سهام و سود حاصل از آن دارند به نحوی که با تخمیس آن، سود حاصل از مابقی، کفاف زندگی در حدّ شأن آنها را نمی دهد، پرداخت خمس اصل سهام، واجب نیست. ۳) سودهای مذکور جزء درآمد سالی است که قابل وصول بوده است، که اگر در آن سال دریافت نشده و سال خمسی بر آن گذشته است، باید پس از دریافت، بلافاصله خمس آن پرداخت شود و اگر دریافت شده، حکم درآمد بین سال را دارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا زیارت عاشورا از احادیث قدسی است؟ @Porseman_channel زیارت عاشورا به چند طریق به دست ما رسیده که بنا بر یک طریق ، حدیث قدسی محسوب می شود. شیخ طوسی با سه سند این زیارت شریفه را نقل مینماید: 1- عقبة ابن خالد از امام باقرعلیهالسلام ؛ 2- صفوان بن مهران از امام صادقعلیهالسلام از پدرانش از پیامبر و جبرئیل و سرانجام از خدا؛(بنا بر این سند زیارت عاشورا حدیث قدسی است چون به عنوان کلام خدا معرفی شده است). بنا بر این نقل امام صادق می فرماید : من برای هر کس که از دور یا نزدیک به این زیارت اباعبد الله را زیارت کند و دعای بعد از این زیارت را بخواند ، ضامنم که زیارتش قبول و سعی و تلاشش مورد قدردانی خدا بوده و...، بعد می فرماید این ضمانت را پدرم(امام باقر ) هم داده و از این ضمانت را از پدرش(امام سجاد) هم نقل کرده و او هم این ضمانت را داده و از پدرش (امام حسین ) نقل کرده و او هم این ضمانت را داده و از برادرش امام حسن هم نقل کرده و او هم از پدرش امام علی نقل کرده و امام علی هم این ضمانت را داده و از پیامبر هم نقل کرده و پیامبر هم این ضمانت را از جبرئیل نقل کرده و جبرئیل هم این ضمانت را از خدا نقل کرده که قسم خورده هر کس به این زیارت و دعای بعدش از دور یا نزديك اباعبدالله الحسین (ع) را زیارت کند ، زیارتش قبول و شفاعتش پذیرفته باشد و... و بر ای قسم ملائکه و ما را شاهد گرفته است. شیخ طوسی محمد بن حسن ،مصباح المتهجد ، اول ف بیروت ف مؤسسه الفقه الشیعه ، 1411 ق ، ص781-782. 3- علقمه بن محمد حضرمی از امام باقرعلیهالسلام. بیشتر رجال این سه سند مورد تأیید علمای علم رجال میباشند و سند آن مورد قبول مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی است . در كتاب مصباح شيخ طوسى كه مفاتيحالجنان هم زيارت عاشورا را از آنجا نقل كرده است امام صادق(ع) در فضيلت و ثواب زيارت عاشورا مطالبى فرمودهاند در ادامه آن امام به راوى كه صفوان است مىفرمايد: اى صفوان من يافتم اين زيارت را با اين ضمانت از پدرم امام باقر(ع) و پدرم از امام سجاد(ع) تا مىرسد به پيامبر خدا(ص) و پيامبر از جبرئيل و جبرئيل از خداوند. بر اين اساس برخى مثل مرحوم حاج ميرزا حسين نورى استاد صاحب مفاتيحالجنان را عقيده بر اين بوده است كه اين زيارت از سنخ احاديث قدسيه مىباشد، (ر.ك: مفاتيحالجنان). باید توجه داشت که حدیث قدسی سخن خدا است و فرمایش ذات او است اما فرشته واسطه ارسال آن برای بشر نیست بلکه حالت الهامی دارد و بر ذهن و روح و روان بشر نقش می بندد که البته آن فرد باید معصوم باشد برای درک الهاماتی از این دست. از این رو حدیث قدسی غیر از کلام پیامبر (ص) و ائمه (ع) و حدفاصل وحی و سخن معصوم (ع) است. ولی برخی در اینکه حدیث قدسی باشد تشکیک کرده در جواب ایشان گفته اند ولى اثبات اين مطلب مشكل به نظر مىرسد چرا كه به احتمال قوى مراد امام از اين كه مىفرمايد يافتم اين زيارت را با اين ضمانت از خداوند؛ تنها ضمانت ثواب اين زيارت است نه متن زيارت. علاوه بر اين كه همان طور كه اشاره كردهايد، زيارت عاشورا با لحن ساير احاديث قدسى كه سخن گفتن خداوند با پيامبرى است تفاوت دارد و شباهت به احاديث قدسى ندارد. "کامل الزیارات" اثر محمد بن قولویه از محدثین شیعه که متوفای 368 هجری است و فاصله اش با سال 255 هجری که حضرت حجت (عج) به دنیا آمده اند کم است و با صحابی امامان دهم و یازدهم علیهماالسلام همعصر بوده است. وی در باب 71 (ثواب من زار الحسین (ع) یوم عاشورا) و حدیث هفتم این کتاب با سند نقل می کند با افرادی که از آنها این حدیث را شنیده و مشخص می شود این حدیث قدسی نیست البته وقتی که قدسی بودن این حدیث را نفی می کنیم از شان آن کاسته نمی شود و بر اصالت خود باقی می ماند. درباره سند زیارت عاشورا باید گفت هم ابن قولویه در کامل الزیارات با دو سند نقل می کند که معلم این زیارت امام باقر (ع) است و آخرین راوی کسی است به نام علقمه ابن محمد حضرمی که گویا روز عاشورا خدمت امام (ع) در مدینه می رسد و از امام (ع) می پرسد زیارت عاشورا یعنی رفتن در کنار مقبره و جایی که بدن مدفون است ما که دور هستیم چه کنیم؟ امام باقر (ع) می فرمایند: خیر معنی زیارت چنین نیست و از دور نیز ممکن است و می فرمایند حتی کسی که راهش دور است می تواند دو رکعت نماز بخواند و بعد رو کند به کربلای معلا و بعد این زیارت را خوانده و امام حسین (ع) را خطاب قرار دهد. بنابراین، این حدیث قدسی نیست وگرنه باید بعد از علقمه ابن محمد حضرمی امام باقر (ع) بیان می کردند که از پدرشان شنیده اند و پدرشان از پدرشان تا برسد پیامبر (ص) و ایشان بگوید قال الله تبارک و تعالی... اما امام باقر (ع) آخرین راوی معصوم این حدیث است و وقتی دستور زیارت اینچنین می دهند این حدیث قدسی نیست و سخن امام باقر (ع) است و به قول ما فی البداهه این کلمات را بیان کردند و سپس آن را به علقمه حضرمی آموزش می دهند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢مفهوم اعراض از وطن💢 @Porseman_channel اعراض از وطن یعنی ترک وطن و تصمیم به عدم اقامت در آن یعنی دیگر قصد زندگی کردن در آنجا نداشته باشد. نماز در چنین مکانی شکسته است و روزه نیز صحیح نمی باشد، مگر اینکه قصد ده روز کند. ایت الله خامنه ای : مراد از اعراض، عدم علاقه به بازگشت نیست بلکه منظور خروج از وطن با تصمیم به عدم بازگشت به آن براى سکونت است و در صورت تحقق اعراض، دیگر حکم وطن مترتب نخواهد شد، مگر اینکه بازگردید و قصد زندگى در مدت قابل ملاحظه‌اى مثل حدود هفت، هشت سال در آنجا را داشته باشید. آیت الله مکارم شیرازی(دامت برکاته): بدین معناست که کسی قصد بازگشت به وطن اصلی برای اقامت مستمر در آنجا ندارد. حال اگر این مثلاً برای دیدن اقوام و پدر و مادر خویش یا انجام دادن کاری به وطن اصلی مراجعه کنید، نمازش شکسته است و روزه اش صحیح نمی باشد، مگر اینکه قصد ده روز کند.ضمناً از نظر آیت الله مکارم شیرازی(دامت برکاته) هر گاه شخصی قصد بازگشت به وطن سابق را جهت سکونت مستمر داشته باشد ولی عملاً مدّت طولانی گذشته (مثلاً 5 سال) و هنوز بازنگشته اعراض عملی حاصل شده و نماز و روزه اش در آنجا شکسته است. بعبارت دیگر : در صورتى که از آنجا اعراض کرده باشید، یعنى قصد نداشته باشید جهت سکونت مستمر به آنجا بازگردید، نماز و روزه شما در آنجا شکسته است. مگر اینکه هر سال، سه چهار ماه در آنجا اقامت داشته باشید. هرگاه شخصى قصد بازگشت به وطن سابق را جهت سکونت مستمر داشته باشد، ولى عملا مدّت طولانى گذشته (مثلا پنج سال) و هنوز بازنگشته، اعراض عملى حاصل شده، و نماز و روزه اش در آنجا شکسته است. مگر اینکه سالی سه چهار ماه، هر چند به صورت پراکنده در آنجا سکونت داشته باشد. آیت الله سیستانی : اگر از وطن اصلی اعراض کرده باشید به این معنی که مطمئن هستید در آینده برای سکونت به آنجا بر نمی گردید نماز در آنجا شکسته است مگر اینکه بخواهید 10 روز در آنجا بمانید. بله اگر حضور شما در آن شهر زیاد باشد به حدی که هر ساله جمعا یک سوم سال (هرچند متفرقه) در آنجا بمانید حکم وطن را دارد. اگر مجموع حضورش در زادگاه سالیانه سه ماه باشد وطن او حساب می شود . آیت وحید خراسانی : کسی که از وطنش اعراض کرده مادامی که آنجا را برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار نکرده در آنجا مسافر است و مراد از اعراض این است که احتمال عقلائیب نمی دهد که برای زندگی و اقامت دائمی به آنجا برگردد و کسی که چنین احتمالی نمی دهد هر گاه به وطن خود برود احکام مسافر را دارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غسل با بیشتر از یک صاع آب، اسراف است؟ @Porseman_channel در غسل ترتیبی؛ واجب است مکلّف، همۀ اعضای غسل را به ترتیب بشوید. در این راستا، ممکن است مکلّفی با یک صاع (3 کیلوگرم) آب و مکلّف دیگر به بیش از این مقدار غسل نماید. پس، بستگی به یقین مکلّف نسبت به شستن تمام اعضای غسل دارد؛ البته در صورتی که وسواس و اسراف را در پی نداشته باشد. و ظاهراً علت و معیار تعیین این مقدار برای غسل و وضو، به جهت دوری از اسراف باشد. آنچه که در کتاب شرائع الاسلام آمده، چنین است: «مستحب است که غسل با یک صاع آب باشد». دلیل این فتوا، روایتی است از امام باقر(ع) که فرمود: «رسول الله(ص) با یک مد آب (750 گرم) وضو می گرفتند و با یک صاع آب (3کیلو گرم) غسل می کردند» همان طور که ملاحظه می شود صاحب شرائع الاسلام و دیگر فقها، فتوا به استحباب غسل به این مقدار داده اند، نه وجوب غسل و یا وضو به این مقدار. توضیح مسئلۀ مطرح شده در موارد زیر بیان می شود: 1. یک صاع تقریباً 3 کیلوگرم، و یک مد، ربع یک صاع؛ یعنی 750 گرم است. هر کیلو گرم آب، یک لیتر است. 2. در غسل ترتیبی؛ واجب است مکلّف، همۀ اعضای غسل را به ترتیب بشوید. به همین جهت، ممکن است مکلّفی با 3 لیتر آب و مکلف دیگر به بیش از این مقدار غسل نماید. پس، بستگی به یقین مکلّف نسبت به شستن تمام اعضای غسل دارد؛ البته در صورتی که وسواس و اسراف را در پی نداشته باشد. و ظاهراً علت و معیار تعیین این مقدار برای غسل و وضو، به جهت دوری از اسراف باشد. 3. مستحب است آب غسل به اندازه یک صاع (3 لیتر) باشد. این مقدار آب براى انجام تمام مستحبات و واجبات غسل است. بنابراین، مصرف بیش از این مقدار آب براى غسل، بر خلاف سیرۀ عملى پیامبر اکرم(ص) و مکروه است، و اگر به حدّ اسراف برسد، حرام است. همچنین وضو گرفتن با یک مد (750 گرم) آب مستحب است. و به بیش از این مقدار مکروه است و اگر به حد اسراف برسد حرام است. در روایتی در این باره می خوانیم: «خداوند فرشته ای دارد که اسراف در وضو را می نویسد، همان طور که نقصان و کم گذاشتن آن را مى ‌نویسد» 5. بنابراین، استفاده از آب به مقدار ذکر شده برای انجام غسل و وضو کافی است و نباید به جهت شک یا وسواس آن را کم به حساب آورد؛ در این باره رسول اکرم(ص) می فرماید: «مقدار آب وضو یک مدّ است و مقدار آب غسل یک صاع است و بعد از من مردمى مى ‌آیند که این مقدار آب را کم مى ‌شمارند، این مردم بر خلاف سنّت من هستند و کسى که بر سنّت من ثابت باشد، در بهشت قدس با من است». 6. بنابر این، مقدار تعیین شده بیان حداقل است و با این مقدار آب، غسل امکان پذیر است. کیفیتش این است که مقداری آب روی سر ریخته و با دست تمام سر را با آن دست بکشید که آب تمام سر را مرطوب کند، همین طور سمت راست و سمت چپ. اما در دنیای کنونی که آب از طریق سیستم لوله کشی در بیشتر منازل وجود دارد، معمولاً این گونه غسل نمی کنند، ولی باید مواظب بود که از حد متعادل خارج نشد، تا مصداق اسراف گردد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢علي اكبر ع بزرگتر بودند يا امام سجاد ع؟💢 @Porseman_channel در اين زمينه اختلاف آراء شديدي ميان محققان و مورخان و انساب شناسان وجود دارد كه نتيجه گيري را سخت كرده است اما با بررسي دقيق موضوع و اقوال وارد شده به اين نتيجه مي رسيم كه حضرت علي اكبر از امام سجاد عليهما السلام بزرگتر بوده است. توضيح بيشتر: علي اكبر بين سالهاي 33 تا 35 هـ ق از مادري بزرگوار به نام ليلي دختر ابنمرة بن مسعود ثقفي در شهر مدينه چشم به جهان گشود. دانشمندان و مورخان سن شريف او را مختلف نقل كردهاند كه ما آنها را به سه دسته تقسيم ميكنيم. اول. ابنشهر آشوب در مناقب و طبرسي در اعلام الوري و شيخ مفيد در ارشاد، هيجده يا نوزده ساله نوشتهاند. دوم. ابننماي حلي در مثير الاحزان، بيست و سه ساله آورده است. سوم. ابنادريس حلي در خاتمهي كتاب حج سرائر (ص 655) مينويسد: علي اكبر درامارت عثمان به دنيا آمده است. بنابراين عمر شريف آن حضرت بين بيست و پنج و بيست و هفت سال بوده است و مرحوم محدث قمي در نفس المهموم(نفس المهموم، ص 192)و مقرم در رسالهي علياكبر و ذبيح الله محلاتي در فرسان الهيجاء و عماد اصفهاني در زندگاني علي اكبر اين قول را به دلايل ذيل بر ساير اقوال ترجيح دادهاند. دليل اول: اتفاق مورخان و نسب شناسان مقرم مينويسد: علي اكبر در روز عاشورا نزديك بيست و هفت سال داشته و مورخان و نسبت شناسان بزرگتر بودن او را از امام سجاد عليهالسلام كه در آن روز بيست و سه ساله بوده تأكيد ميكنند و بر آن اتفاق دارند(علي اكبر، ص 12) محمد بن ادريس مينويسد: دربارهي سن و بزرگتر بودن علي اكبر از امام سجاد بايد به خبرگان و نسب شناسان رجوع نمود مانند زبير بن بكار، ابوالفرج اصفهاني، بلاذري، مزني، صاحب كتاب لباب اخبار الخلفاء، عمري، صاحب كتاب زواجر و مواعظ، ابنقتيبه، در كتاب معارف، محمد بن جرير طبري، ابنابيالازهر، ابوحنيفهي دينوري و ابوعلي بن همام. ابنادريس ميافزايد: همهي اين نويسندگان و دانشمندان و نسب شناسان بزرگ بر بزرگتر بودن علي اكبر از امام سجاد عليهالسلام اتفاق نظر دارند و آنان در اظهار نظر دراين باره از ديگران آگاهترند(سرائر، ج 1، مزار حج، ص 656-655) دليل دوم: تولد او در عصر عثمان محمد بن ادريس حلي مينويسد: اين علي بن الحسين (همان كه مادرش ليلي) است در امارت عثمان به دنيا آمده است (همان) محدث قمي نيز اين نظر را تأييد ميكند(نفس المهموم، ص 192) مقرم در رسالهي خود مينويسد: علي اكبر در يازدهم ماه شعبان سال 33 هجري دو سال قبل از كشته شدن عثمان به دنيا آمد(علي اكبر، ص 12) محلاتي، در فرسان الهيجاء از هدية الزائر علامهي نوري نقل ميكند كه علي اكبر بيست و پنج سال داشت. دليل سوم: حضرت علي اكبر از جد بزرگوارش حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام روايت نقل ميكند.( محدث قمي، نفس المهموم، ص 192) توضيح اينكه اگر حضرت علي اكبر دو سال قبل از كشته شدن عثمان به دنيا آمده باشد، تقريبا هفت سال از زندگي پربارش در زمان حيات جدش اميرالمؤمنين بوده و با اين حساب، نقل روايت ميتواند صحيح و دال بر بيست و هفت سالگيش در كربلا باشد. در مقابل اين نظرات شيخ مفيد امام سجاد (ع) را بزرگ تر از حضرت علي اكبر مي داند .( ارشاد،ج 2،ص 137،شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه) نويسنده «البدع» و نويسنده «شرح الاخبار» نيز چنين نظري دارند. نتيجه گيري: همان طور كه در بحث پيش بيان شد حضرت علي اكبر در سال 33 تا 35 ه ق، به دنيا آمده و از آنجايي كه حضرت امام سجاد عليهالسلام درسال 38 ه ق، به دنيا آمده است و بر اين نظر اكثر بزرگان است و از مقايسهي تاريخ تولد آن دو بزرگوار حقيقت روشن ميشود كه حضرت علي بن الحسين الاكبر از برادر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين بزرگتر بوده است. او در كربلا بين بيست و پنج و بيست و هفت سال داشته در حالي كه سن حضرت سجاد عليهالسلام را بين نوزده تا بيست و سه سال نوشتهاند. مقرم ضمن اينكه سن امام سجاد عليهالسلام را در هنگام واقعهي عاشورا بيست و سه سال ميداند، مينويسد كه مورخان ونسب شناسان بر بزرگتر بودن حضرت علي اكبر از امام سجاد عليهالسلام اتفاق نظر دارند(مقرم ،علي اكبر، ص 12) يعقوبي در تاريخ خود مينويسد: يكي از فرزندان امام حسين عليهالسلام علي اكبر است كه در طف (كربلا) شهيد شد و مادرش ليلي دختر ابيمرة بن مسعود ثقفي است.( تاريخ يعقوبي، ج 2 ص 247-246) ابوالفرج اصفهاني مينويسد: ثم دعي يزيد لعنه الله بعلي بن الحسين[عليهالسلام ]فقال له مااسمك قال علي قال اللعين او لم يقتل الله عليا قال قد كان لي اخ اكبر مني يسمي عليا فقلتموه... (مقاتل الطالبين، ص 80) @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تکرار مسح💢 آیا می توان دو بار مسح سر یا پا کشید؟ @Porseman_channel احتیاط آن است که مسح به یک دفعه باشد بنابراین اگر مرتبه اول که دست را روی جلوی سر می کشید به مقدار واجب مسح شده کافی است ولی اگر به مقدار واجب مسح نشده باید محل مسح را خشک کرده و دوباره مسح نمائید. و اگر در مرتبه اولى که سر یا پا را مسح مىکنید در صحت آن شک کردید مىتوانید جاى مسح را خشک کنید ودوباره مسح نمایید ولى مواظب باشید که بیش از این تکرار نشود، مخصوصا که ممکن است دچار وسواس شوید. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢آداب عقیقه 💢 مستحب است كه پدر و مادر براي اولادي كه متولد مي شود، چه دختر باشد يا پسر عقيقه كنند، اما آداب و نکاتي که راجع به عقيقه وجود دارد : @Porseman_channel 1 - عقيقه بايد گوسفند ، بز يا شتر باشد و حيوان ديگري مثل مرغ و امثال آن كفايت نمى كند. اگر شتر عقيقه کند، بايد پنج يا شش ساله باشد . بهتر است شش سال يا بيش تر داشته باشد . اگر بز باشد ، يک ساله يا بيش تر باشد . اگر گوسفند باشد ، شش يا هفت ماهه باشد .بهتر است گوسفند لاغر نباشد و فربه باشد. هم چنين بهتر است گوسفند کور، و بسيار لنگ نباشد که راه رفتن براي او دشوار باشد. نيز مغز و شاخ گوسفند هم نشکسته باشد و اخته هم نشده باشد. 2- مشهور ميان علما آن است که : مستحب است براى پسر حيوان نر و براى دختر حيوان ماده عقيقه كنند. چنانچه حيوان غيرهم جنس هم باشد ،صحيح است. 3- در استحباب عقيقه فرقى بين نوزاد اول و دوم و غيره نيست . بهتر است در روز هفتم نوزاد عقيقه نمايد و تا زماني که به سن بلوغ نرسيده، بر پدر مستحب است براي فرزند عقيقه کند . اگر پدر و مادر عقيقه نكردند ، بعد از بالغ شدن بر خود شخص مستحب است كه عقيقه كند . در روايات آمده است كه در سلامت شخص تأثير فراوان دارد. 4 - كسانى كه قدرت مالى ندارند ،مستحب است هر زمانى كه قدرت پيدا كردند براى نوزاد خود عقيقه كنند. 5- مستحب است که گوشت عقيقه را بپزند و به مؤمنان اطعام نمايند و گوشت آن را خام تصدق نکنند. اگر چه خام هم بدهد ،خوب است ،ولي بهتر است که حد اقل آن را با آب و نمک بپزند و به مؤمنان بدهند و در حق نوزاد دعا نمايند. نيز مستحب است استخوان هاي حيوان عقيقه شده را نشکند ،بلکه از بند ها جدا کند . 6- مكروه است كه مادر و پدر و خواهر و برادر نوزاد (عائله پدر نوزاد) از عقيقه بخورند . كراهت، نسبت به مادر بيش تر است. بهتر است که عيال پدر و مادر هم که در خانه ايشان مي باشند، از آن گوشت و طعام نخورند. 7- از ماليدن خون عقيقه بر سر طفل خود داري شود. 8- مستحب است در هنگام کشتن گوسفند عقيقه دعا بخواند. از امام صادق عليه السلام روايت شده: وقت ذبح عقيقه اين دعا را بخواند: « بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِيقَةٌ عَنْ فُلَانٍ(به جاي فلان اسم نوزاد را بگويد) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ ». در روايت ديگري وارد شده که اين دعا را بخواند :ْ «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّكْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ »پس اگر نوزاد پسر باشد بگويد: اللَّهُمَّ إِنَّكَ وَهَبْتَ لَنَا ذَكَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْكَ مَا أَعْطَيْتَ وَ كُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ وَ رَسُولِكَ وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّيْطَانَ الرَّجِيمَ لَكَ سُفِكَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين اللَّهُمَّ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ و شعرها بشعره و جلدها بجلده اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لفلان بن فلان( اسم نوزادو پدر ش را بگويد)» @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢درمان وسوسه و حدیث نفس 💢 @Porseman_channel 1- گفتن أعوذ بالله من الشيطان الرجيم و پناه بردن به خدا. « وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّيَاطِينِ * وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ» ( المؤمنون : ٩٧ و ٩٨) «و بگو: پروردگارا! از وسوسه هاى شياطين به تو پناه مى برم. و پروردگارا! به تو پناه مى برم از اينكه [شيطان ها]نزد من حاضر شوند». پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مي‌فرمايند: شيطان پوزه اى مانند پوزه سگ دارد كه آن را بر روى دل آدمى مى گذارد و شهوت ها و لذّت ها را به او يادآورى مى كند و آرزوها را به سراغش مى آورد و در دلش وسوسه مى كند، تا او را درباره پروردگارش به شكّ اندازد، در اين هنگام اگر آدمى بگويد: «اعوذ باللّه السميع العليم من الشيطان الرجيم و اعوذ باللّه اَن يحضرون ان اللّه هو السميع العليم» پوزه اش را از روى دل كنار مى برد 2- ياد هميشگي خداوند. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانَا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (الزخرف : ٣٦) و هركه از ياد [خداى] رحمان روى گرداند، شيطانى را بر او مى گماريم كه قرين او باشد». 3- پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مي‌فرمايند: هر كس از اين وسوسه چيزى در خود ديد، سه مرتبه بگويد: «به خدا و پيامبرش ايمان آوردم»، وسوسه اش از بين مى رود. 4- امام على عليه السلام مي‌فرمايند: روزه گرفتن در سه روز از هر ماه ـ پنجشنبه اول و آخر ماه و چهار شنبه وسط آن و روزه ماه شعبان ـ وسواس سينه و پريشانى هاى دل را از بين مى برد. 5- امام على عليه السلام مي‌فرمايند: ياد ما اهل بيت، شفابخش هر ناخوشى و بيمارى و وسوسه ترديد آور است. 6- امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از وسوسه زياد ـ فرمود: اشكالى ندارد. مى گويى: «لا اله الاّ اللّه ». 7- حضرت صادق آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: براى هر مؤمنى چهل روز نمى گذرد، مگر اين كه گرفتار حديث نفس مى شود. پس هر وقت حديث نفس بر كسى عارض شد، دو ركعت نماز بجا آورد و از شّر آن به خدا پناه ببرد. چون يك روز حضرت آدم عليه السّلام از حديث نفس به خداوند عزّ و جل شكايت كرد. حضرت جبرئيل عليه السّلام نازل شد و فرمود: بگو:لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهََ اِلاّ بِاللّهِ حضرت آدم عليه السّلام تا اين ذكر را فرمود، حديث نفس او بر طرف شد. سعيد بن يسار گويد: بحضرت صادق عليه السلام عرضكردم: (من گاهى) اندوهگين شوم (و براى رفع آن از آن حضرت دستورى خواستم) فرمود: بسيار بگو: «اللَّه اللَّه ربى لا اشرك به شيئا» (پس هر گاه از وسوسه يا حديث نفس (خاطره هاى شيطانى) بترسى بگو: «اللهم انى عبدك و ابن عبدك و ابن امتك ناصيتى بيدك عدل في حكمك، ماض في قضاؤك، اللهم انى أسألك بكل اسم هو لك أنزلته في كتابك أو علمته أحدا من خلقك أو استأثرت به في علم الغيب عندك ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تجعل القرآن نور بصرى و ربيع قلبى و جلاء حزنى و ذهاب همى اللَّه اللَّه ربى لا اشرك به شيئا» @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باسلام 👇👇👇👇 دوستان همراه مستحضر باشند 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بحول و قوه الهی ؛ امشب،سوالات در گروهها و کانالهای ما قرار میگیرد. دوستان فعال و مشتاق شرکت در مسابقه میتواننددر ساعت مذکور سوال را دریافت و گزینه درست را به آیدی که ارائه میگردد؛ ارسال نمایند.🌷
👆👆👆👆📣📣📣📣
وچهارم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📅16اسفند-1401 ⭕️کدام گزینه یا گزینه ها؛صحیح می باشد؟ گزینه 1⃣: زنی از شوهرش طلاق گرفته وبامرددیگری ازدواج کرده؛ازشوهر دوم دختردارشده؛آن دختر،به شوهر سابق زن محرم است گزینه 2⃣: کسی که برای ختم قرآن پول گرفته میتواند آن قرآن رابا نگاه به مصحف،تو دلش بخواند.(بدون تکلم و تلفظ) گزینه 3⃣: از نظر شرعی با یک لیوان آب میشود غسل کرد گزینه 4⃣:شیرگاوی که بچه اش را مرده به دنیا آورده ،نجس وحرام است گزینه 5⃣: حرکت انگشت دست برای شمارش اذکاردرنماز،مبطل نماز است 📩 لطفا فقط شماره گزینه یا گزینه های صحیح را به آیدی @ebadi_porseman 🆔 ارسال کنید 📩 ⏲مهلت ⏳ارسال گزینه ✅صحیح ✅؛ازالان تا 1ظهر فردا ⌛️ می باشد.⏰ 🌹 به چند⃣ نفر که پاسخ صحیح ارسال کنند به قید قرعه ؛کارت شارژ گوشی📱 ؛هدیه داده میشود 🌹 ➖➖➖➖➖ ✅✅ @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بداء چيست؟ @Porseman_channel معنی «بدا» این است كه انسان با اعمال بد خود، سرنوشت نیك خود را عوض می كند، همچنین كه با اعمال نیك خود، سرنوشت بد خویش را دگرگون می سازد و آیۀ «یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده أمّ الكتاب» ناظر به همین معناست. محدث بزرگ اهل سنت، جلال الدین سیوطی در كتاب «الدر المنثور» در تفسیر این آیه، روایاتی از رسول خدا آورده كه انسان با اعمال نیك خود مانند نیكوكاری به پدر و مادر و صدقه قسمتی از تقدیر را عوض می-كند، و حدیث معروف «الصدقة تدفع البلاء» ناظر به همین است. «بدا» به این معنی مورد پذیرش همه مسلمانان است، و هرگز مایۀ نسبت ناآگاهی به خدا نیست. برای نمونه قوم یونس، بر اثر نافرمانی مستحق نزول عذاب شدند، و پیامبر آنان به نام «یونس» ازنزول عذاب خبر داد، و خود، منطقه را ترك كرد، ولی آنان به پیروی از قول یك عابد، رو به صحرا نهادند و گریه و زاری كردند و خدا توبۀ‌ آنان را پذیرفت و عذاب برطرف شد. و لذا قرآن می فرماید: «فلولا كانت قربة آمنت فنفعها ایمانها الّا قوم یونس لمّا آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزی فی الحیاة‌ الدنیا و متعناهم الی حین»(یونس/98) «چرا هیچ یك از شهرها ایمان نیاوردند تا ایمانشان برای آنها سودمند باشد؟ جز مردم یونس كه چون ایمان آوردند، عذاب رسوا كننده را از آنان برداشتیم و تا پایان عمرشان آنها را بهره مند ساختیم». در این مورد می گویند: قرار بود بر قوم یونس عذاب فرود آید، ولی «بدا» رخ داد، و به تعبیر عربی «بدا الله أن یعذبهم» مسلّماً این تعبیر، مجازی است، یعنی از دیدگاه مردم كه از گذشته و آینده آگاه نیستند، چنین به نظر آمد كه نظر خدا برگشت و در اراده دگرگونی رخ داد، در حالی كه تغییری رخ نداده و به تعبیر علمی «ابداء» بوده یعنی پرده برداشته و حقیقت آشكار گشت، در حقیقت «بدا» نیست بلكه «ابدا» و اظهار چیزی است كه بر دیگران پنهان بوده است و از روز نخست برای خداوند روشن بوده كه آنها توبه خواهند كرد، و آنان را عذاب نخواهد نمود، حال چرا «بدالله» می گویند این به خاطر پیروی از پیامبر گرامی است كه در چنین موردی كلمه «بدالله» می گویند این به خاطر پیروی از پیامبر گرامی است كه در چنین موردی كلمه «یدالله» به كار برده است. و بخاری آن را در صحیح خود نقل می كند. و عجیب این است كه وهابیان خود در باب توسل به عمل صالح حدیث «بدالله» را نقل كرده اند كه رسول خدا فرمود: « سه نفر از پیشینیان، برای فرار از باران به غار پناه بردند، ناگهان سنگی آمد، و در غار را بست. آنها با یكدیگر گفتند: به خدا سوگند، شما را جز راستگویی نجات نمی دهد. هر كس كار نیكی كرده است از خدا بخواهد كه به خاطر آن كار ما را از مرگ نجات دهد...». تا اینجا روشن شد كه اعتقاد به «بدا» نسبت به جهل و ناآگاهی به خدا نیست، زیرا به خدای عالم مطلق، جهل راه ندارد. این مردمند كه پدیده ای را می بینند ولی از پدیده های دیگر ناآگاهند، و در مواردی كه پیش بینی رخ ندهد می گویند:‌ «بدالله» و این یك نوع استعمال مجازی و از دیدگاه خود انسان است، و گرنه از جانب خداوند، جریان آگاه ساختن چیزی است كه بر مردم مخفی بوده است. بنابراین اعتقاد به بدا، با علم خداوند منافات ندارد. از اینجا روشن می شود:‌ اگر بگوییم امامان غیب می دانند نشانه برتری آنها بر خالق آنها نیست، زیرا اعتقاد به «بدا» مستلزم جهل خدا نیست تا چنین برتری تصور شده، گذشته بر این، علم غیب امام، با علم غیب خدا قابل قیاس نیست، آگاهی خدا از غیب نامحدود و آگاهی امامان محدود است و نیز آگاهی خدا از غیب ذاتی و آگاهی امامان، اكتسابی و از خداست. @Porseman_channel