eitaa logo
کانال پرسمان دینی
891 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
5 تا جايى كه توان مالى داريد، پذيرايى خوبى از ميهمانها داشته باشيد زيرا پذيرايى، يكى از وسايل شادىبخش است و مىتواند جانشين خوبى براى ابزارهاى حرام شادى باشد. @Porseman_channel
چگونه جشن عروسى برگزار كنيم؟ @Porseman_channel از ديدگاه برخى شادى كردن و شاد بودن، تنها به وسيله كارهايى محقق مىشود كه از نظر اسلام حرام و ممنوع است كارهايى از قبيل، موسيقى مبتذل، رقص مختلط، استفاده از نوشيدنىهاى حرام كه گاهى بعضى افراد ناآگاه آنها را انجام مىدهند. اما اگر ما براى شاد بودن و شادمانى، معناى وسيعترى در نظر بگيريم و در به كار بردن روشهاى شادىبخش، به جاى راههاى ممنوع، از راههاى مجاز استفاده كنيم، نه تنها شادمانى عميقتر خواهد بود، بلكه از دوام بيشترى هم برخوردار مىشود. ارمغان دين براى بشر، شادى، بهجت و سرور به معناى واقعى و عميق آن مىباشد. دين هم بشر را با شادى واقعى آشنا كرده و هم راه رسيدن به آن و بهرهمندى كامل از آن را پيش روى او نهاده است. نگاهى گذرا به تعاليم دينى نشان مىدهد كه شادى و سرزندگى، از آثار ايمان مذهبى است زيرا مذهب، به زمينههاى پيدايش شادى سفارش كرده و نشانههايش را ستوده است. نداشتن نگرانى، اضطراب و غم و اندوه و رسيدن به اطمينان قلبى، اساس هر نوع شادى است و اين ممكن نيست مگر با ايمان به قدرت مطلقى كه سرچشمه همه نيكىهاست. در دين اسلام، دستورهاى فراوانى براى ايجاد شادى و سرور، وارد شده است. در روايت در اين باره، چنين آمده است: «با رويى گشاده، با برادران ملاقات كن». «هر مسلمانى كه مسلمانى را ببيند و او را مسرور كند، خداوند را شاد كرده است. 5 «در بهشت خانهاى است به نام خانه شادى كه تنها كسى كه يتيمان و بچهها را خوشحال كند، به آن داخل مىشود». بوى خوش، عامل مهم شادمانى و بوى بد، عامل نااميدى و افسردگى است. در روايات اسلامى توجه ويژهاى به استفاده از عطر و بوى خوش شده است و خوشبو بودن، از ويژگىهاى پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و از سنتهاى آن حضرت شمرده شده است. حضرت صادق عليهالسلام مىفرمايد: «رسول خدا صلىاللهعليهوآله، براى بوى خوش، بيشتر از خوراك خرج مىكرد. رنگ روشن، شادىآفرين است و در دين نيز به پوشيدن لباسهاى روشن و به ويژه سفيد، توجه زيادى شده است و در حال نماز، بر پوشيدن لباس سفيد تأكيد شده و پوشيدن لباس سياه در اين حال، مكروه شمرده شده است. پيامبر بزرگ اسلام صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: «لباس سفيد بپوشيد چون بهتر و پاكتر است و مردگان خود را در آنها كفن كنيد». در اسلام، آراستگى ظاهرى، امتيازى براى فرد و يكى از نشانههاى ايمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنى از كودكى با حديث «النظافه من الايمان»، آشناست. نقش آراستگى ظاهر، در آرامش و نشاط روحى و ايجاد شادى و انبساط فردى و اجتماعى، انكارناپذير است. كار، جوهر آدمى و نشانه حيات اوست و انسان تنبل، بهرهاش از زندگى اندك و سلامتىاش در معرض خطر و شادابىاش برباد است. كار و تلاش، از انحرافات و لغزشها جلوگيرى مىكند و زمينه بسيارى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى را از بين مىبرد و بر شادى و نشاط مىافزايد. در روايات اسلامى به حدى بر اهميت كار و تلاش در راه كسب روزى حلال و تأمين هزينههاى زندگى تأكيد شده كه انسان غرق در شگفتى و حيرت مىشود. حضرت صادق عليهالسلام در روايتى مىفرمايد: «فرد زحمتكشى كه براى رفاه خانوادهاش مىكوشد، همانند مجاهد در راه خداست». سير و سفر در شهرها و سرزمينهاى مختلف و گشت و گذار در طبيعت و ديدن منظرههاى زيبا و آشنايى با آداب و رسوم ملتها، گذشته از فايدههاى فراوان مادى و معنوى، آدمى را از افسردگى مىرهاند و به سلامتى جسم و روان و ايجاد شادابى كمك شايانى مىكند. از اين رو، دين مقدس اسلام، مردم را بسيار بدان سفارش كرده است و تعبير «سيروا فى الارض» را در آيات متعددى از قرآن مىتوان يافت. شادمانى تنها در لذتهاى مادى گذرا خلاصه نمىشود شادمانى واقعى در نزديك شدن به هدف والاى آفرينش و آراسته شدن به خصلتهاى انسانى و الهى است. ارسطو مىگويد: «شادمانى عبارت است از پروراندن عالىترين صفات و خصايص انسانى». بنابراين، لذت و خوشى، تنها با عوامل مادى به دست نمىآيد و عوامل معنوى نيز در ايجاد شادى مؤثرند. گاهى انجام كارهايى كه عادتاً بايد لذتبخش باشند، نه تنها لذتى به انسان نمىبخشد، بلكه عذاب وجدان و تشويش روحى نيز مىآورد زيرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نيستند. غذاى لذيذ، رابطه جنسى و خانه بسيار زيبا، اگر حرام و نامشروع و غير معقول باشند، براى انسان سالم و طبيعى، تلخ و ناگوار مىباشند. پرهيز از گناه در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاى مادى سطحى است ولى در عين حال، شادىآور است زيرا روح آدمى به گونهاى است كه گاه از پرهيز و رياضت معقول سرخوش مىشود. ارضاى تمايلات به هر صورت و در هر شرايط، شادىآور نيست و گاهى پرهيز از لذت، لذت بخشتر از نيل به لذت است. اگر مادرى برخلاف ميل فرزند دلبندش، او را از خوردن غذايى زيانبار بازداشت، آيا مانع شادمانى او شده است؟
اگر پزشكى براى راحت ساختن بيمارى كه غدهاى در مغز دارد، با چاقوى تيز جراحى، جمجمهاش را شكافت و آن غده دردآور را بيرون آورد و او را از غم و درد جانكاه رهانيد، آيا به او شادى نبخشيده است؟ آيا درست است بگوييم كه اين پزشك، با شكافتن استخوان اين بيمار، او را آزرده ساخته و شادمانى را از او گرفته است؟ آيا منع بيمار از بعضى غذاها و كارها، محروم كردن او از سرور و شادمانى است؟ آيا منع از شرابخوارى كه ارزندهترين گوهر وجود آدمى، يعنى عقل را محجوب و پوشيده مىسازد و بزرگترين جنايتها و زشتترين كارها را آسان و زيبا جلوه مىدهد، بازداشتن انسان از شادى و شادمانى است؟ آيا سفارش به دورى از تهمت، غيبت، دروغ، ريا، نگاه ناروا و رابطه ناسالم كه زمينهساز هزاران آسيب فردى و اجتماعى و بستر همه ناهنجارىهاى روانى و اجتماعى است، دور كردن انسان از شادى است؟ آيا سفارش به ارتباط با كانون عظمت و كمال، يعنى خداوند متعال و رسيدن به آرامش و اطمينان قلب، در پرتو اين ارتباط كه محور اصلى آموزههاى دينى و مذهبى است، شادىبخش نيست؟ آيا دستور به نماز و عبادت، صله رحم، انفاق به تهىدستان، كمك به همنوعان، تقوا، پاكدامنى، عفت، وقار و اخلاص در اعمال و تكبر نورزيدن و خودپسند نبودن و هزاران دستور ديگر، زمينهساز شادى حقيقى و راستين بشر در دنيا و آخرت نيست؟ اما در مورد مطلب دوم، يعنى روشهاى اسلامى براى برگزارى مجالس جشن و سرور، خصوصاً در جشن عروسى، همانطور كه در ابتداى پاسخ توضيح داديم، براى شاد كردن مجلس عروسى، نبايد از هر وسيلهاى استفاده كنيم زيرا مؤمن و كسى كه قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز براى شادى و لذت چند دقيقهاى، نافرمانى خدا را نمىكند. متأسفانه بسيارى از مردم براى شادى در جشن عروسى خود و فرزندانشان، مرتكب گناهانى چون استفاده از موسيقى حرام، اختلاط زن و مرد، پوشش نامناسب، مزاحمت براى ديگران، اسراف، چشم و هم چشمى، فخر فروشى به يكديگر، پوشيدن لباسهاى گران قيمت و برگزارى مجالس پرهزينه، تمسخر ديگران، بىتوجهى به واجباتى چون نماز و امثال آن مىشوند غافل از اين كه شادى واقعى و لذت و خوشى زندگى به دست خداست و هيچ گاه با گناه و معصيت، نمىتوان به عمق شادى رسيد. گاهى ديده مىشود كه عدهاى براى اين كارها، عذر و بهانه مىآورند كه يك شب است و يك شب هزار شب نمىشود و در عروسى بايد شاد بود در حالى كه نتيجه اين گونه برنامهها، اين است كه زندگى با گناه و معصيت خدا شروع مىشود و بركت از زندگىشان مىرود. در روايات آمده است كه در مجلس عروسى مؤمن، فرشتگان نازل مىشوند و رحمت خدا را با خود مىآورند. حال براى اين كه مجالس خوبى در عروسىها داشته باشيم كه هم مملو از شادى و سرور باشد و هم گناه و معصيت نداشته باشد و هم خانواده و فاميل راضى باشند، نكات زير را پيشنهاد مىكنيم: 1 بايد سعى شود اهميت اين موضوع به اعضاى خانواده، خصوصاً والدين و خواهران و برادران عروس و داماد تفهيم شود و نيز اين كه عروس و داماد حق دارند طبق نظر خودشان مجلس عروسى را برگزار كنند البته اين مطلب بايد با لطافت و در عين حال قاطعانه بيان شود و تا جايى كه ممكن است كسى رنجيده خاطر نگردد. براى انجام اين كار، ممكن است لازم باشد ماهها زمينهسازى شود و با آنها صحبت شود. 2 براى اين كه بتوانيم يك فرهنگ و عادت بد را تغيير دهيم، لازم است جانشين مناسبى براى آن در نظر بگيريم. شما نيز اگر نمىخواهيد با گناه و معصيت، مجلس عروسى را شاد كنيد، بايد به جاى آن از برنامههاى مجاز استفاده كنيد. يكى از روشهايى كه تجربه شده و بسيار هم موفق بوده، استفاده از مداحان مذهبى و هنرمندانى است كه به وسيله خواندن اشعار شادىبخش و گفتن لطيفههاى مناسب، مجلس را شاد مىكنند. همچنين استفاده از افرادى كه كارهاى تردستى و ديدنى انجام مىدهند و مىتوانند مجلس عروسى را با صفا و شاد كنند، در اين مورد مؤثر است. بعضى از اين افراد هنرمند، وقتى در مجلسى شركت مىكنند، بدون اين كه گناهى در برنامههاى آنها باشد يا كسى را مسخره كنند، چنان مجلس را گرم مىكنند كه افراد شركت كننده، يكسره مىخندند البته بهتر است با ذكر اشعارى در مدح ائمه اطهار و خصوصاً امام زمان عليهالسلام، معنويتى هم در مجلس عروسى ايجاد كنيم. 3 بهتر است مجالس عروسى در مناسبتهاى مذهبى و جشنهاى مذهبى، مثل ميلاد ائمه يا اعياد مذهبى برگزار شود و به تناسب اين شبها، اشعار ويژه آن اعياد هم خوانده شود. 4 اگر به كلى نمىتوانيد مجلس را اسلامى برگزار كنيد، حداقل جلوى بعضى گناهان را بگيريد مثلاً سعى شود مجلس مردانه از زنانه كاملاً جدا باشد و هيچ مردى به مجلس زنان راه پيدا نكند و حداقل اين كه عروس و داماد، تلاششان را براى جلوگيرى از گناه بكنند تا اگر هم معصيتى صورت گرفت، به حساب آنها نباشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢تشخیص قبله💢 @Porseman_channel مسأله 782 كسى كه مى‌خواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد، تا يقين كند (1) كه قبله كدام طرف است (و مى‌تواند به گفتۀ دو شاهد عادل (2) كه از روى نشانه‌هاى حسى شهادت مى‌دهند يا به قول كسى كه از روى قاعدۀ علمى قبله را مى‌شناسد و محل اطمينان است عمل كند (3)) و اگر اينها ممكن نشد بايد (4) به گمانى كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان (5) يا از راههاى ديگر پيدا مى‌شود عمل نمايد حتى اگر از گفتۀ فاسق يا كافرى كه به واسطۀ قواعد علمى قبله را مى‌شناسد گمان به قبله پيدا كند كافى است. (1) خوئى، زنجانى، تبريزى، سيستانى: تا يقين يا چيزى كه در حكم يقين است (سيستانى: مثل شهادت دو عادل اگر مستند به حسّ و مانند آن باشد) پيدا كند .. (2) نورى: يا يك عادل .. (3) اراكى: مى‌تواند به گفته دو شاهد عادل عمل كند مگر آن كه بداند كه از روى نشانه‌هاى حدسى شهادت مى‌دهند .. (4) خوئى، سيستانى، زنجانى، تبريزى: اگر نتواند بايد .. گلپايگانى، صافى: اگر نتواند يقين پيدا كند بايد .. بهجت: كسى كه مى‌خواهد نماز بخواند، مى‌تواند به گفتۀ دو شاهد عادل كه از روى نشانه‌هاى حسى شهادت مى‌دهند يا به قول كسى كه از روى قاعدۀ علمى قبله را مى‌شناسد و مورد اطمينان است عمل كند و مى‌تواند .. (5) سيستانى: قبرهاى مؤمنين .. مكارم: مسأله 721 فاضل: مسأله 783 قبله‌نماهاى معمولى در صورتى كه سالم باشد، از وسائل خوب براى شناخت قبله است و گمان حاصل از آن كمتر از راههاى ديگر نيست، بلكه غالباً دقيق‌تر است. فاضل: مسأله 784 اگر جهت قبله را نمى‌داند، مى‌تواند با مراجعه به محراب مساجد و قبرهاى مسلمانان جهت قبله را پيدا كند، امّا اگر با اجتهاد و كوشش خود يا با استفاده از وسايل جديد نظير قبله‌نما به جهت ديگرى اطمينان و علم پيدا كند، بنا بر احتياط واجب نمى‌تواند محراب مساجد و قبرها را ملاك قبله قرار دهد، لكن اگر گمان و ظنّ غالب پيدا كند كه مسلمانان‌ اين منطقه در ساختن محراب مساجد و قبرها مسامحه كرده و دقّت كافى نكرده‌اند بايد به آن طرف يا اطرافى نماز بخواند كه اطمينان يا ظنّ قوى به قبله دارد. رهبری کسی که میخواهد نماز بخواند باید برای پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین کند که قبله کدام طرف است. و می تواند به گفتة دو شاهد عادل که از روی نشانه های حسی شهادت میدهند یا به قول کسی که از روی قاعدة علمی قبله را می شناسد و محل اطمینان است عمل کند. و اگر اینها ممکن نشد باید به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راههای دیگر پیدا می شود عمل نماید. حتی اگر از گفتة فاسق یا کافری که به واسطة قواعد علمی قبله را می شناسد گمان به قبله پیدا کند کافی است. اگر برای پیدا کردن قبله وسیله ای ندارد یا با اینکه کوشش کرده گمانش به طرفی نمی رود چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید چهار نماز به چهار طرف بخواند. و اگر به اندازة چهار نماز وقت ندارد باید به اندازه ای که وقت دارد نماز بخواند. مثلا اگر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد باید یک نماز به هر طرفی که می خواهد بخواند. و باید نمازها را طوری بخواند که یقین کند یکی از آنها رو به قبله بوده یا اگر از قبله کج بوده به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است. اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکی از دو طرف است باید به هر دو طرف نماز بخواند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢وظیفه در زمان ندانستن سمت قبله💢 مسأله 784 اگر براى پيدا كردن قبله وسيله‌اى ندارد، يا با اين كه كوشش كرده گمانش به طرفى نمى‌رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند (1) و اگر به اندازۀ چهار نماز وقت، بايد به اندازه‌ى كه دارد نماز بخواند مثلا فقط به اندازۀ يك نماز وقت دارد، بايد نماز طرفى كه مى‌خواهد بخواند (2.) و بايد (3) نمازها را طورى بخواند كه يقين كند يكى از آنها رو به قبله بوده (4) يا اگر از قبله كج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسيده است. (1) خوئى، تبريزى، سيستانى، زنجانى: نماز خواندن به يك طرف (زنجانى: كه احتمال مى‌دهد قبله است) كافى است و احتياط مستحب آن است كه چنانچه وقت نماز وسعت دارد، چهار نماز به چهار طرف بخواند. [پايان مسأله] بهجت: بايد از روى احتياط چهار نماز به چهار طرف بخواند اگر چه بعيد نيست فقط يك نماز به يكى از چهار طرف كه بخواند كافى باشد و سه نماز ديگر مستحبّ و از روى احتياط باشد .. (2) گلپايگانى، صافى: و بعد از وقت با علم به قبله بنا بر احتياط لازم نماز را قضا كند .. (3) بهجت: در مواردى كه نماز متعدد مى‌خواند بايد .. (4) فاضل: بقيه مسأله ذكر نشده. مكارم: مسأله هر گاه راهى براى پيدا كردن قبله وجود نداشته باشد و قبله در ميان چهار سمت مختلف مردّد شود يك نماز به يك طرف كافى است، ولى احتياط مستحبّ آن است كه چهار نماز به چهار طرف بخواند و هر گاه در سه طرف يا دو طرف احتمال وجود قبله را مى‌دهد فقط به سمت آنها نماز بخواند. توضيح المسائل (مراجع)ج‌1، ص: 434 @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر آب در دسترس نباشد و ادرار انجام گیرد چگونه بایستی نماز را به جا آورد؟ @Porseman_channel مخرج ادرار با غیر آب پاک نمی شود و اگر با آب قلیل شسته شود واجب است دو بار شسته شود اما اگر با آب لوله کشی که به آب کر وصل شده است شسته شود، یک مرتبه کافی است. بنابراین وقتی کسی ادرار کرد باید مخرج ادرار را با آب پاک کند و حمام رفتن و غسل لازم ندارد. و فقط مخرج ادرار باید شسته شود، البته در صورتی که به جاهای دیگر ترشح نکرده باشد و گرنه به هر جا ادرار رسیده باشد باید با آب شسته شود، اما اگر واقعاً به آب دسترسی نداشت بعد از ادرار مخرج آن را خشک کند تا نجاست به لباس و جاهای دیگر بدن سرایت نکند، اگر تا آخر وقت به آب دسترسی دارد صبر کند بدنش را پاک کند و نماز بخواند و اگر تا آخر وقت هم امید دسترسی به آب را ندارد می تواند با بدن و یا لباس نجس نماز بخواند. و نمازش صحیح است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢موارد جواز ربا و گرفتن سود💢 @Porseman_channel در چه مواردى گرفتن ربا جايز است؟ همه مراجع: ۱. ربا گرفتن مسلمان از كافر (كه در پناه اسلام نيست )، ۲. ربا گرفتن پدر و فرزند از يكديگر، ۳. ربا گرفتن زن و شوهر از يكديگر. @Porseman_channel تبصره. طبق فتواى آيةاللَّه تبريزى معامله ربوى با كافر نيز حرام است ؛ ولى مسلمان مى تواند از او چيزى را به صورت ربا به قصد استنقاذ (تصرف مجاز) بگيرد.@Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان خواندن چند سوره در یک رکعت بخوانیم؟ @Porseman_channel در نماز واجب، خواندن بیش از یک سوره، کراهت دارد و برخی از مراجع (آیة الله سیستانی دام ظله) معتقدند بنابر احتیاط واجب بیش از یک سوره خوانده نشود، اما در نماز مستحبی مانعی ندارد. پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است: حضرت آیة الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): خواندن بیشتر از یک سوره در یک رکعت از نماز واجب بنابر اقوا جایز، ولى مکروه است، بر خلاف نماز مستحبى که کراهت هم ندارد و احتیاط مستحب آن است که در نماز واجب خواندن بیش از یک سوره را ترک کند. حضرت آیة الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید اول حمد و بعد از آن سوره و ـ بنابر احتیاط واجب ـ یک سوره تمام بخواند. و سوره «الضحی» و «الم نشرح» و همچنین سوره «فیل» و «لاِیلاف» در نماز ـ بنابر احتیاط واجب ـ یک سوره حساب میشود . حضرت آیة الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی): خواندن دو سوره و بیشتر در یک رکعت از نماز فریضه مکروه است، و احتیاط در ترک است. در نافله مانعی ندارد. حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): در نماز واجب خواندن بیش از یک سوره کراهت دارد و در نماز مستحبی مانعی ندارد. بلی دو سوره فیل و قریش و نیز والضحی و الم نشرح در نماز واجب حکم یک سوره دارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢خودکشی دراسلام💢 میخواهم خودکشی کنم؛حکمش چیست؟ @Porseman_channel 1⃣اولا خودکشی در اسلام حرام بوده و محکوم و مذموم می باشد. 2⃣ثانیا حیات و زندگی هدیه خدا به ماست و نباید در قبال این نعمت و هدیه ناسپاسی کرد و در حفظ این امانت و استفاده از لحظات عمرگرانمایه کوتاهی نمود. کسانی که به فکر خودکشی می افتند در واقع همه درها را بسته و خود را محصورمشکلات دیده به پوچی رسیده و ناامید و مایوس می باشند. مومن یعنی کسی که به خدای قادر حکیم عالم بصیروسمیع ایمان دارد دست به خودکشی نمی زند. غالبا خودکشی در مواردی است که شخص در برابر مشکلات زندگی کم بیاورد.ناامید شود و به جای حل مشکلات درصدد پاک کرده صورت مساله به جای حل آن ؛ برمی آید. یک مومن به خدا، مشکلات را نعمت خدا میداند.یک مومن خود را برای مشکلات آماده و آب دیده کرده است. مشکلات را هدیه معشوق می داندلذا در بحبوحه و کوران حوادث و مشکلات این زمزمه را دارد. دربلا هم میکشم لذات او مات اویم مات اویم مات او مومن می داند برگی بدون اذن خدا نمی افتد و همه جا و همه کس در مرآ و منظر خداست. عالم محضرخداست لذا مراقب اعمال و رفتار وتصمیمات خود است. مشکلات هر قدر هم بزرگتر وبیشتر باشند بزرگتر و بیشتر از خدا که نیستند لذا با تکیه و اعتماد به خدا؛مومن فعال و بانشاط و قوی است و به خودکشی که نشانه ضعف و بی انگیزگی و پوچی وکم آوردن است؛فکر هم نمیکند. امام علی (ع) می فرماید: «هرگاه سختی و گرفتاری به اوج و نهایت خود رسید، باز هم باید امید گشایش و پیروزی داشت.» 📘غررالحکم , ج ۴ ص ۳۱۹. مومن هیچگاه خودکشی نمی کند. خودکشی علاوه بر اینکه گناه است، نشانگر یه حالت ناخوش آیند است و آن این است که شخصی که خودکشی می کند، از رحمت الهی مایوس شده است و دیگر امیدی به خداوند ندارد. این مسئله بسیار مهم است که ما باید همواره به خداوند ایمان داشته باشیم و به کمک های او مومن باشیم. 3⃣ثالثا خودکشی کننده باید بداند که با خودکشی راحت نمیشود بلکه مشکلاتش بیشتر و بزرگتر میشود. چون بعد از هر گناهی امکان توبه و بازگشت وجود داردبجز گناه خودکشی که توبه وجبران ندارد. وشخص با این گناه در قیامت و آخرت محشور و حسابرسی میشود. خودکشی از چاله به چاه افتادن است.از ترس موش به دامن و بغل اژدها پریدن است.مشکلات بیشتر دغدغه و عذاب و حسابرسی سختتر... کسی که خودکشی کرد ابتدای سختی و مشکلات برزخی و اخروی او شروع میشود... به آیات و روایات زیر دقت فرمایید: چنانکه در قرآن کریم می فرماید: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه َ کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یَفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا»؛ 📖نساء29-30 «و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.» وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى الْتَّهْلُكَةِ؛ [📖بقره/۱۹۵] خود را به دست خود، به هلاكت نیفكنید - امام باقر(ع) در جدیثی می فرمایند: ان المؤمن يبتلي بکل بليه و يموت بکل ميته الا انه لا يقتل نفسه 📒الكافي / ج2 / 254 مؤمن به هر بلايي مبتلا مي شود و با هر نوع مرگي مي ميرد ولي خودکشي نمي کند. أبی ولاّد می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّدا فَهُوَ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها؛ 📙الكافي / ج7 / 45 هر کس عمدا خودکشی بکند، همیشه در آتش دوزخ خواهد بود.» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَی ءٍ مِنَ الدُّنیا عُذِّبَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامةِ؛ کسی که بوسیله چیزی از دنیا خودکشی کند، در روز قیامت بوسیله همان چیز عذاب خواهد شد.» 📘سنن الدارمی، ج2، ص192، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ فَحَدیدَته فی یَده یُجاءُ بِها فی بَطْنِه فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسّاهُ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّی مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو یَتردّی فی نار جهنّم خالدا فیها مُخلّدا أبَدا؛ کسی که بوسیله آهن خودکشی کند پس آهن پاره بدست که (قسمتی از آن) به شکمش فرو رفته آورده می شود، و وارد آتش جهنم می گردد. ودر آن بطور أبد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا أبد خواهد ماند.» 📕صحیح مسلم، ج1، ص72؛ @Porseman_channel 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال دحو الارض @ahkam_pictures
پرسمان 💢موارد جواز غیبت💢 @Porseman_channel ️موارد جواز غیبت عبارت است از: 📌1- دادخواهی: اگر انسان براى دادخواهى نزد کسى که مى تواند حق او را بگیرد از دیگرى که بر او ظلم نموده، تظلّم و دادخواهى کند به گونه اى که مستلزم ذکر نام او باشد اشکال ندارد.قرآن مجید به کسانی که مظلوم واقع شده اند اجازه داده است که فریاد بکشند و حق خود را بگیرند. بنابراین اگرغیبت ظالم ، باعث رفع ظلم شود (شنونده ، قاضی یا شخصی باشد که بتواند مثلا با نصیحت ظالم رفع ظلم کند) اشکال ندارد. 📌2- غیبت کردن از کسى که فسقش آشکار باشد نه پنهانی، مثل این که ظرف شراب را آشکارا در خیابان و بازار به دست گرفته، بیاشامد، همچنین کسى که پرده حیا را انداخته، در حضور مردم از گناه کردن حیا نمى کند، مثلاً کسى که ریش تراش است بگوییم ریش تراش است. قدر مسلّم جواز غیبت، گناهى است که آشکارا به جا مى آورد. امام صادق (ع)می فرماید: هرگاه فاسق به فسق خود تظاهر نماید احترامی ندارد وغیبت او جایز است. 📌3- جرح شاهد یا راوی: هنگامى که انسان ببیند شخص فاسقى در دادگاه بر امرى شهادت مى دهد یا روایتى نقل مى کند، براى حفظ حقوق مسلمانان و احکام شرع باید هر چه درباره او مى داند، بیان کند. 📌4- غیبت در مقام مشورت: هرگاه مسلمانى با کسى در خصوص معامله اى یا شناخت شخص دیگرى مشورت نمود، و طرف مشورت، عیبى از شخص مى داند که اگر نگوید معامله صورت مى گیرد و مسلمان به ضرر مى افتد یا این که امرى تحقق مى شود که مشورت کننده لطمه جبران ناپذیرى مى بیند، ذکر عیب مانعى ندارد. 📌5- غیبت کردن به قصد نهى از منکر، با شرایط آن مانعى ندارد؛ به این معنا که هر گاه منکرى را از مسلمانى ببیند و بداند اگر غیبتش را بکند، آن را ترک مى کند جایز است، ولى اگر احتمال بدهد آن را ترک کرده، ذکر آن جایز نیست. اگر مفسده هتک آبروى مسلمان، بیشتر از مفسده منکرى که مشغول آن است باشد، غیبت کردنش جایز نیست، هر چند یقین داشته باشد که به واسطه غیبت کردن، آن گناه را ترک خواهد کرد. 📌6- ذکر کردن کسى به عیب و نقصى که به آن مشهور و نشانه اش شده است مانند احول (چشم چپ) و اعرج (شل)، لیکن در صورتى که قصد عیب جویى نداشته و فقط به منظور معرفى و شناساندن شخص باشد و طرف از ذکر این القاب ناراحت نباشد. در غیر این صورت باید از این القاب استفاده نکند چون موجب رنجش و آزار برادر دینى مى شود. 📌7- ردّ ادعاى کسى که به دروغ به خود نسبتى مى دهد: رد کردن کسى که به دروغ ادعاى نسبتى کند، زیرا مصلحت حفظ انساب و خانواده ها، مقدّم بر مفسده هتک ادعا کننده است. 📌8- به طور کلى هر موردى که مصلحت غیبت کردن، از مفسده هتک احترام مؤمن بیشتر باشد، مانند شهادت دادن در مواردى که لازم است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢رابطه ازدواج و قسمت💢 @Porseman_channel «قسمت» به معاني مختلفي به كار برده مي شود كه اعتقاد به برخي از آن ها، موجه است و به برخي ديگر ناموجه و بي دليل. قسمت به اين معنا كه: «يك رويداد، معلول يك سري عوامل است كه با تحقق آن عوامل، قطعاً آن رويداد به وقوع خواهد پيوست»، كاملاً منطقي و صحيح است؛ مثلاً اگر كسي هر روز ورزش كند، عضلاتش قوي خواهد شد و يا اگر در عبور از خيابان دقت نكند، تصادف رخ خواهد داد. معني ديگر براي قسمت، آن است كه: «نقش فرد در حوادث كاملاً ناديده گرفته شده، همه چيز به مقدرات واگذار گردد». اين برداشت نادرست است. توجيه خوبي براي اهمال و ناتواني ها است و با آموزه هاي ديني در تضاد است. بنا بر اين مي توان گفت: معناي صحيحي كه براي قسمت وجود دارد، قضا و قدر الهي است و اينكه اراده انسان در سرنوشت او مؤثر است. البته اراده انسان تنها عامل تعيين كننده رخدادهاي زندگي او نيست . بسياري از مردم در موارد زيادي از وقايع زندگي تعبير ميكنند كه «قسمتش چنين بود». از اين تعبير معمولاً معناي جبر برداشت ميشود، در حالي كه «قسمت» به معناي «جبر» و سرنوشت حتمي گريزناپذير، نيست ؛ تنها معناي مقبولي كه براي «قسمت» وجود دارد، قضا و قدر است كه با اراده و اختيار انسان منافاتي ندارد. بر اين اساس اگر منظور از وجود قسمت و تقدير و سرنوشت در ازدواج، اين است كه در همسر گزيني، عقل و تدبير، تحقيق و مشورت، سپس گزينش همسر مطلوب، نقشي ندارد، بلكه به حكم جبر از ازل مقرر گشته كه فلان دختر بايد همسر فلان پسر شود، سخني نادرست است. اما اگر منظور اين است كه براي هر فردي مقدراتي در امور مختلف از جمله در كيفيت و كميت و ويژگي هاي ازدواج متناسب با عملكردش رقم مي خورد، بايد گفت: بله همين گونه است ، اما اين به معناي عدم دخالت انسان در اين امور نيست و خود ما در نوع رقم خوردن اين قسمت و اين تقدير نقش بسيار مهمي را ايفا مي كنيم . به عبارت روشن تر: 1. سرنوشت انسان متأثر از افكار و عقايد دروني و عملكردهاي خود، اطرافيان و جامعه است كه در آن زندگي ميكند. سرنوشت چيزي جز بازتابِ تراوش دروني و بروني افراد و جامعه نيست كه با ميل و اراده آن را انتخاب ميكند. 2. سرنوشت انسان تابع دو دسته عوامل تأثير گذار مادي و معنوي است كه فرد يا جامعه به آن عوامل رو آورده، از آنها بهره برده و زمينه تأثير گذاري آنها را در سرنوشت فراهم ساخته اند. خداوند از يك سو، انسان را صاحب اراده آفريده، به او عقل و درايت و قوّه فهم و تشخيص عنايت كرده تا خود انتخابگر راه زندگي و تعيين كننده مسير سرنوشتش باشد، از ديگر سو، دو گونه عوامل مادي و معنوي را تعيين كننده سرنوشت انسان قرار داده؛ يعني انسان، فهيم و صاحب اراده است كه با اختيار خويش انواع عوامل مادي و معنوي را ميتواند به كار گيرد و سرنوشت خويش را بسازد. حال به اختيار انسان است كه از كدام دسته از عوامل با چه ميزاني و در چه وضعيتي بهره مي برد و سرنوشت خود را با انتخابش - از جمله انتخاب همسر و ازدواج ، چگونه مي سازد. آن چه بين مردم به خصوص در مساله ازدواج معروف است، قسمت به معناي عدم تأثير فرد در سرنوشت خود و تعيين همسر از قبل و سلب اختيار از انسان ميباشد ، كه از نظر اسلام مردود است، چون خداوند به آدمي، اختيار و اراده داده است . در همه امور از جمله ازدواج، حق انتخاب و گزينش محفوظ ميباشد. شاهد آن روايات زيادي است كه همگان را به دقت در انتخاب همسر فراخوانده و ضوابطي را در اين امر منظور داشتهاند. امام صادق(ع) ميفرمايد: «زن همچون گردنبندي است كه شخص آن را بر گردن خود آويزان ميكند، پس بنگر چه چيزي را بر گردن آويختهاي!». ميزانالحكمه، ج 2، ص 1182، از رسول اكرم (ص) نقل شده: «فردي مناسب براي ازدواج را در نظر بگيريد و انتخاب كنيد، زيرا زنان تان فرزنداني شبيه خواهران و برادران خود متولد ميكنند». همان، ص 1183. اگر انسان اعم از زن و مرد در انتخاب همسر خود نقشي نداشته باشد، اين روايات معني ندارد. ازدواج مانند امور ديگر، در قلمرو علم الهي است، يعني خداوند ميداند فلان شخص با چه كسي ازدواج خواهد كرد، ولي علم پرودگار اختيار را از او نميگيرد، زيرا علم الهي به عمل اختياري انسان تعلق گرفته است. البته به يقين در همه امور عالم علل ناشناخته اي هم وجود دارد كه بر ما پوشيده است و اراده خاص خداوند در موارد عديده اي هم جريان دارد ، اما اين به معناي حتميت و قطعيت در همه اين امور نيست . جدي ترين تقديرات هم با تلاش هاي مختلف خود انسان دگرگون مي شود . تلاش ها مي تواند تلاش هاي معنوي يا مادي و ظاهري باشد . كسي كه هنوز ازدواج نكرده ، يقينا سرنوشت و قسمت او تاكنون همين بوده ؛ يعني عوامل مقدمه ساز رقم خوردن ازدواج براي او فراهم نشده و به احتمال زياد خود او هم در اين قسمت تاثير گذار بوده است . چه بسا اگر به گونه ديگري رفتار مي نموده ، قسمتش اين نمي
شد مثلا اگر در برابر انتخاب خواستگاران معيار ديگري داشت، يا اگر وضعيت خانواده او به گونه ديگري مي بود يا حتي نوع فرهنگ حاكم بر جامعه متفاوت از اين مي بود، چه بسا قسمت او تاهل و ازدواج بود . همچنين اگر خود فرد يا خانوداه او در آينده به شكل و گونه اي ديگر رفتار نمايند ، قسمتش نيز به شكل ديگري رقم مي خورد. اين حقيقت اختيار انسان در همه امور زندگي است ؛ در نتيجه به هيچ وجه نبايد از عوامل مقدمه ساز و تاثير گذار در امر ازدواج غافل شد . بر اين اساس به دليل بركات و ثمرات ازدواج و تناسبي كه با وضعيت طبيعي زندگي بشري دارد لازم است كه هر فردي با تلاش و پي گيري صحيح و معقول و بالا بردن توانمندي ها و مهارت هاي فردي و نشان دادن مشروع و معقول قابليت ها و جذابيت هاي خود در فضاهاي مناسب ، زمينه انتخاب شدن براي زندگي مشترك را براي خود فراهم آورد . هرچند اگر به هر دليل اين امر مهيا نشد ، نمي توان آن را نقص و مانعي در مسير سعادت و رستگاري و زندگي شاد و موفق در دنيا و آخرت به حساب آورد و بايد بر اساس همان شرايط براي زندگي خود برنامه ريزي نمود و هيچگاه از بهبود وضعيت به سمت سعادت بيشتر غافل و مايوس نشد . @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢شهادت یا رحلت امام زمان ع💢 @Porseman_channel در زمینه شهادت حضرت روایت هایی داریم که به نمونه هایی اشاره میکنم: 1. امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: و الله لقد عهد الينا رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ ان هذا الامر عليكم اثنا عشر اماماً من ولد علي و فاطمه، ما منا الامسموم او مقتول»(1)] به خدا سوگند رسول خدا اين عهد و وعده را به ما داده است كه امر امامت را دوازده تن از فرزندان علي ـ عليه السّلام ـ و فاطمه ـ عليها السّلام ـ به دست خواهند گرفت و هيچ كدام از ماها نيست مگر اينكه يا به وسيلة سم و يا با كشتن، شربت شهادت خواهند نوشيد. 2-3. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام رضا ـ عليه السّلام ـ نيز روايت شده است كه «مامنا الامسموم او مقتول»(2) هيچ يك از ما نيست مگر اينكه مسموم و يا مقتول مي باشد. براساس حديثي كه امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ فرمود و تأكيدي كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام رضا ـ عليه السّلام ـ نموده است امام زمان ـ عليه السّلام ـ نيز به شهادت خواهند رسيد. علماي شيعه نيز نوعاً روايات دال بر شهادت را ترجيح داده اند و قائل به شهادت ائمة معصومين ـ عليهم السلام ـ مي باشند.(3) حتي مرحوم علامه مجلسي در بحارالانوار با اين عنوان بابي را گشوده است كه «انهم ـ عليهم السّلام ـ لا يموتون الا بالشهاده»(4) اين بزرگواران نمي ميرند مگر با شهادت. نحوة شهادت حضرت ـ عليه السّلام ـ : در مورد چگونگي شهادت حضرت، فقط يك روايت در بعضي منابع شيعي نقل شده است كه در آن از زني به نام سعيده كه از طايفة بني تميم و داراي محاسن و ريش شبيه مردان است، به عنوان قاتل حضرت نام برده شده است كه در هنگام عبور حضرت، از بالاي بام سنگي را به سوي حضرت پرتاب مي كند و حضرت را به شهادت مي رساند(5) ولي اين روايت در منابع معتبر شيعي نقل نشده و دليل قطعي در مورد چگونگي شهادت حضرت، در دست نمي باشد بنابراين مي توان گفت: كه حتي بنابر صحيح روايات دال بر شهادت، كيفيت و نحوة شهادت آن عزيز چندان روشن نمي باشد. اما این نكته قابل توجه است كه رسیدن به مقام شهادت اختصاص به كشته شدن با شمشیر یا سمّ ندارد. پیامبر یا امام حتی اگر كشته یا مسموم نشود، شهید است، چون رسیدن به مقام شهادت به وسیلة تهذیب نفس و دوری از گناهان و پاكی و صداقت انسان حاصل می‌ شود. 1 . همان و اعلام الوري باعلام الهدي، طبرسي، ص 349، 2 . همان و اعلام الوري باعلام الهدي، طبرسي، ص 349، 3 . چشم اندازي به حكومت مهدي، نجم الدين طبسي، ص 214، 4 . بحار الانوار، ج 27، ص 213. 5 . تاريخ ما بعد الظهور، سيد محمد صدر، ص 881، @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا