اعمال زوال روز جمعه -
مؤلف گوید: درباره روزه این سه روز و بجا آوردن دو رکعت نماز مستحب به هنگام ظهر روز جمعه، براى برآورده شدن حاجت، روایات بسیارى وارد شده. بیستویکم: از دیگر اعمال روز جمعه این است که چون خورشید بهگاه ظهر رسد، دعایى را که محمّد بن مسلم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده، بخواند و آن دعا آنگونه که در مصباح المتهجّد شیخ طوسى نقل شده، این است:
لا إِلَهَ اِلّا اللهُ وَ اللهُ أَکْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیرا
معبودى جز خدا نیست، و خدا بزرگتر از هر وصفى است و پاک و منزّه است خدا، و ستایش تنها او را سزاست، هم او که فرزندى نگرفته، و در فرمانروایىاش شریکى نپذیرفته است، و براى او نگاهدارى از خوارى نبوده است، پس او را بسیار بزرگ شمار
آنگاه بگو:
یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا بَارِئَ النَّسَمِ یَا عَلِیَّ الْهِمَمِ یَا مُغْشِیَ الظُّلَمِ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْکَرَمِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْأَلَمِ یَا مُونِسَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِی الظُّلَمِ یَا عَالِما لا یُعَلَّمُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ وَ طَاعَتُهُ غَنَاءٌ [غِنًى] ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکَاءُ سُبْحَانَکَ لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ
اى فروریزنده نعمتها، اى پیشگیرنده بد فرجامیها، اى آفریننده جانداران، اى بلند همّت، اى روشنى تاریکیها، اى صاحب جود و کرم، اى برطرفکننده زیان و درد، اى همدم ترسیدگان در تاریکیها، اى داناى نیاموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست با من چنان کن که تو را سزد، اى آنکه نامش دوا و یادش شفا، و طاعتش توانگرى است، مهرورز بر آنکه سرمایهاش امید است، و ساز و برگش گریه، پاک و منزهى، معبودى جز تو نیست اى پرمهر، اى بخشایشگر، اى پدیدآورنده آسمانها و زمین، اى بلند بالا و بزرگوار
بیستودوّم: در رکعت اول نماز ظهر جمعه پس از سوره «حمد» سوره «جمعه»، و در رکعت دوم آن بعد از سوره «حمد» سوره «منافقین» بخواند، و در رکعت اول نماز عصر پس از سوره «حمد» سوره «جمعه» و در رکعت دوم پس سوره «حمد» سوره «توحید» را بخواند. شیخ صدوق از امام صادق علیه السّلام روایت کرده: از چیزهایى که بر هر مؤمن شیعهاى واجب و لازم است اینکه در شب جمعه را با سوره «جمعه»
اعمال عصر جمعه -
بیستوهفتم: روایت شده: بهترین زمان براى فرستادن صلوات در روز جمعه، پس از عصر است. بنابراین در آنوقت صد مرتبه بگو:
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
خدایا! بر محمّد و خاندانش رحمت فرست و ظهورشان را زود گردان
شیخ طوسى فرموده است: روایت شده: مستحّب است صد مرتبه بگویى:
صَلَوَاتُ اللهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیعِ خَلْقِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
درود خدا و فرشتگان و پیامبران و همه آفریدههایش بر محمّد و خاندان محمّد و سلام بر او و بر ایشان و بر روانها و تنهاشان، و رحمت خدا و برکاتش بر آنان باد
شیخ بزرگوار ابن ادریس در کتاب «سرائر» از جامع «بزنطى» نقل کرده: که ابو بصیر گفت: از امام صادق علیه السّلام شنیدم مىفرمود: صلوات بر محمّد و آل محمّد در بین ظهر و عصر، برابر با هفتاد رکعت نماز است، و کسىکه پس از عصر روز جمعه بگوید:
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ السَّلامُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ
خدایا! درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، آنجانشینان پسندیده او، برترین درودهایت را، و از بهترین برکاتت به آنان ارزانى کن، و سلام بر ایشان و بر جانها و بدنهاشان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد
براى او همانند پاداش عمل پریان و آدمیان در آن روز خواهد بود. مؤلف گوید: این صلوات ارزنده در نوشتههاى بزرگان حدیث با سندهاى بسیار معتبر، با فضیلتهاى فراوان روایت شده. و چنانچه ده بار و هفت بار خوانده شود بهتر است زیرا از امام صادق علیه السّلام روایت شده: هرکه پس از نماز عصر روز جمعه، پیش از آنکه از جاى خویش برخیزد، این صلوات را ده بار بخواند، فرشتگان از این جمعه تا جمعه آینده در همین ساعت بر او صلوات مىفرستند، و نیز از آن حضرت روایت شده: هنگامىکه نماز عصر روز جمعه را خواندى هفت بار این صلوات را بخوان. و شیخ کلینى در کتاب «کافى» روایت کرده: وقتىکه در روز جمعه نماز خود را خواندى بگو:
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
خدایا! درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد که جانشینان پسندیده
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#داستان_امامان
ابوبصیر نقل کرده است:
روزی به امام کاظم عرض کردم که امام زمان را چگونه می توان شناخت؟
امام فرمود: امام زمان را به چند چیز می توان شناخت.
یکی از آنها سخن گفتن امام به هر زبانی است.
در حال صحبت بودیم که مردی از جانب خراسان آمد و پس از سلام شروع به صحبت کردن به زبان عربی کرد و حضرت پاسخ او را به زبان خراسانی داد.
مرد خراسانی گفت به خدا سوگند من به این جهت با شما به زبان عربی صحبت کردم که تصور می کردم شما زبان خراسانی نمی دانید.
اکنون می بینم که شما فصیح تر از من به زبان خراسانی صحبت می کنید.
حضرت فرمود: اگر من این زبان را بهتر از تو ندانم پس فضیلت و علم من بر تو چگونه است و چگونه مستحق خلافت و امامت هستم؟
سپس امام فرمود: کلام و زبان هیچ قبیله ای بر ما پوشیده نیست
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
✨﷽✨
#حکایت
💠 نپرداختن بدهی دیگران
✍حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند:
از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته.
شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم.
💥گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج 13 اثر استاد حسین انصاریان
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
abbasi-mas-91-02.mp3
4.91M
🎤🎤 امیر عباسی
💠 نوحه واحد بسیار زیبا
❤️ نور دو چشم موسی بن جعفر
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
با من چه کرده هجر،که بیمار گشته ام
غم رخنه کرده در دل و غمدار گشته ام
کاری نموده هجر برادر که چشم من
خوابی به خود ندیده و بیدار گشته ام
جانا قسم به جان تو از هر چه بود و هست
در آرزوی وصل تو بیزار گشته ام
چشمم ز بسکه در غم هجرت پر آب گشت
آخر دچار دیده خونبار گشته ام
این ناله های غمزده باشد گواه من
کز بیکسی به غصه گرفتار گشته ام
از بسکه غربت از همه سو در برم گرفت
با گریه های روز و شبم یار گشته ام
چون شمع نیمه جان به لبم جان رسیده است
چشم انتظار مقدم دلدار گشته ام
آه ای صبا تو سوی عزیزم خبر ببر
بر گو که از فراق رخش زار گشته ام
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مثنوی
ای حرمت کعبۀ جان همه
عمّۀ سادات بنی فاطمه
فاطمۀ فاطمه بنت الامام
حضرت معصومه علیهاسلام
دختر موسایی و طور تو قم
وادی سیناست به طور تو گم
دختری و بر همه عالم اُمی
قائمۀ عرش خدا در قمی
پیرهنت از جلوات خدا
بر تن و جانت صلوات خدا
آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی
عصمت حق کوثرِ کوثر تویی
اخت رضا نایبة الزینبی
عمّۀ ساداتی و زینِ ابی
تربت زهرا حرم پاک تو
پیکر پاک علما خاک تو
از کرم و لطف تو شد این حریم
قبر بروجردی و عبدالکریم
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 بنده است یا آزاد؟؟
صدای ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزدیك آن خانه می گذشت، می توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و می گساری پهن بود و جام «می» بود كه پیاپی نوشیده می شد.
كنیزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در كناری بریزد. در همین لحظه مردی كه آثار عبادت زیاد از چهره اش نمایان بود و پیشانی اش از سجده های طولانی حكایت می كرد از آنجا می گذشت.
از آن كنیزك پرسید: «صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟». آزادمعلوم است كه آزاد است. اگر بنده می بود پروای صاحب و مالك و خداوندگار خویش را می داشت و این بساط را پهن نمی كرد.
ردوبدل شدن این سخنان بین كنیزك و آن مرد موجب شد كه كنیزك مكث زیادتری در بیرون خانه بكند. هنگامی كه به خانه برگشت اربابش پرسید: «چرا این قدر دیگر آمدی؟».كنیزك ماجرا را تعریف كرد و گفت: «مردی با چنین وضع و هیئت می گذشت و چنان پرسشی كرد و من چنین پاسخی دادم.»
شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده می بود از صاحب اختیار خود پروا می كرد) مثل تیر بر قلبش نشست. بی اختیار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشیدن نداد. با پای برهنه به دنبال گوینده ی سخن رفت. دوید تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نبود رساند. به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و دیگر به افتخار آن روز كه با پای برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد.
او كه تا آن روز به «بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزی» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافی» یعنی «پابرهنه» یافت و به «بشر حافی» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عیاشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهیزكار و خداپرست درآمد.
📗 #داستان_راستان، ج 1
✍ علامه شهید مرتضی مطهری
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 خشت های طلا
عيسی بن مريم عليه السلام دنبال حاجتی می رفت. سه نفر از يارانش همراه او بودند. سه خشت طلا ديدند كه در وسط راه افتاده است. عيسی عليه السلام به اصحابش گفت: اين طلاها مردم را می كشند؛ مبادا محبت آنها را به دل خود راه دهيد. آن گاه از آنجا گذشته و به راه خود ادامه دادند.
يكی از آنان گفت: ای روح الله! كار ضروری برايم پيش آمده، اجازه بده كه برگردم. او برگشت و دو نفر ديگر نيز مانند رفيقشان عذر و بهانه آوردند و برگشتند و هر سه در كنار خشتهای طلا گرد آمدند. تصميم گرفتند طلاها را بين خودشان تقسيم نمايند.
دو نفرشان به ديگری گفتند: اكنون گرسنه هستيم. تو برو غذا بخر. پس از آنكه غذا خورديم و حالمان بهتر شد، طلاها را تقسيم می كنيم. او هم رفت خوراكی خريد و در آن زهری ريخت تا آن دو رفيقش را بكشد و طلاها تنها برای او بماند.
آن دو نفر نيز با هم سازش كرده بودند كه هنگامی كه وی برگشت او را بكشند و سپس طلاها را تقسيم كنند. وقتی كه رفيقشان طعام را آورد، آن دو نفر برخاستند و او را كشتند. سپس مشغول خوردن غذا شدند. به محض اينكه آن طعام آلوده را خوردند، مسموم شدند.
حضرت عيسی عليه السلام هنگامی كه برگشت ديد، هر سه يارانش در كنار خشت های طلا مرده اند. با اذن پروردگار آنان را زنده كرد و فرمود: آيا نگفتم اين طلاها انسان را می كشند؟
📗 #بحارالانوار، ج 14، ص 280
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
#سلام_امام_زمانم
ای #دیدنت بهانه ترین خواهش دلمـ❤️
فڪری بڪن برای من و آتش🔥 دلم
دست ادب به سینه ی #بیتاب میزنم
#صبحت_بخیر حضرت آرامش دلمـ😌
#سلام روشنیِ دیدهی احرار ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج