🎯#آرامش_قلبی_گمشدهی_بشریت 3
🌸🌸🌸
#همه_به_دنبال_آرامش (قسمت دوّم)
✋البته این مسأله مربوط به عصر ما نیست بلکه در تمام تاریخ بشریت، این#آرامش_قلبی است که گمشدهی روح و روان انسانهاست. به این روایت توجه کنید:
🍀عبدالملک مروان در لحظات جان دادن، از پنجرۀ قصرش به بیرون نگاه میکرد. #مردهشویی، مردهای را کنار رودخانه شسته و کفن کرده بود و آماده بود که صاحبان میت بیایند و جنازه را ببرند و مزد او را بدهند. دیر کرده بودند، خودش هم کنار این جنازه دراز کشیده بود و استراحت می کرد. 😄
عبدالملک هم از درد به خودش می پیچید. نگاهی از روزنۀ قصرش به غسال کرد و گفت: ای کاش شغل من شبیه این مرد بود، و این #آرامش را داشتم اگر چه درآمد زندگیام فقط به درآمد همان روز بستگی داشت. 😢
یکی از اصحاب ائمه این را شنید و گفت: «الحمدلله که اینها آخر عمرشان به ما و به مؤمنین غبطه می خورند ولی ما هنگام مرگ به آنچه ایشان دارند غبطه نمیخوریم.»!🍀
💎(برگرفته از کتاب «آرامش قلبی؛ گمشدهی بشریت»/انتشارات شهید کاظمی)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🎯#آرامش_قلبی_گمشدهی_بشریت 3
🌸🌸🌸
#همه_به_دنبال_آرامش (قسمت دوّم)
✋البته این مسأله مربوط به عصر ما نیست بلکه در تمام تاریخ بشریت، این#آرامش_قلبی است که گمشدهی روح و روان انسانهاست. به این روایت توجه کنید:
🍀عبدالملک مروان در لحظات جان دادن، از پنجرۀ قصرش به بیرون نگاه میکرد. #مردهشویی، مردهای را کنار رودخانه شسته و کفن کرده بود و آماده بود که صاحبان میت بیایند و جنازه را ببرند و مزد او را بدهند. دیر کرده بودند، خودش هم کنار این جنازه دراز کشیده بود و استراحت می کرد. 😄
عبدالملک هم از درد به خودش می پیچید. نگاهی از روزنۀ قصرش به غسال کرد و گفت: ای کاش شغل من شبیه این مرد بود، و این #آرامش را داشتم اگر چه درآمد زندگیام فقط به درآمد همان روز بستگی داشت. 😢
یکی از اصحاب ائمه این را شنید و گفت: «الحمدلله که اینها آخر عمرشان به ما و به مؤمنین غبطه می خورند ولی ما هنگام مرگ به آنچه ایشان دارند غبطه نمیخوریم.»!🍀
💎(برگرفته از کتاب «آرامش قلبی؛ گمشدهی بشریت»/انتشارات شهید کاظمی)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج