eitaa logo
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
10هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
50 فایل
روزانه #تفسیری کوتاه از آیات کلام‌الله مجید رو باهم مرور میکنیم (به ترتیب از اول قرآن😍) ‌ ‌🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥قسمت سی و دوم: دومین حضور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸هشتمين روز مهرماه با بچه ه
۱ ☘ 💥قسمت سی و سوم : تسبیحات ✔️ راوی : امیر سپهر نژاد 🔸دوازدهم مهر 1359 است. دو روز بود كه ابراهيم مفقود شده! براي گرفتن خبر به ستاد اسراي جنگي رفتم اما بيفايده بود. تا نيمه هاي شب بيدار و خيلي ناراحت بودم. من ازصميم يترين دوستم هيچ خبري نداشتم. بعد از نماز صبح آمدم داخل محوطه. سكوت عجيبي در پادگان ابوذر حکم فرما بود. روي خاكهای محوطه نشستم. تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشتم در ذهنم مرور ميشد. 🔸هوا هنوز روشن نشده بود. با صدايي درب پادگان باز شد و چند نفري وارد شدند. ناخودآگاه به درب پادگان نگاه كردم. توي گرگ و ميش هوا به چهره آنها خيره شدم. يكدفعه از جا پريدم! خودش بود، يكي از آ نها ابراهيم بود. دويدم و لحظاتي بعد در آغوش هم بوديم. خوشحالي آن لحظه قابل وصف نبود. ساعتي بعد در جمع بچه ها نشستيم. 🔸ابراهيم ماجراي اين سه روز را تعريف ميكرد: با يك نفربر رفته بوديم جلو، نميدانستيم عراقيها تا كجا آمده اند. كنار يك تپه محاصره شديم، نزديك به يكصد عراقي از بالاي تپه و از داخل دشت شليك ميكردند. ما پنج نفرهم دركنار تپه در چال هاي سنگر گرفتيم و شليك ميكرديم. تا غروب مقاومت كرديم، با تاريك شدن هوا عراقيها عقبنشيني كردند. دو نفر از همراهان ما كه راه را بلد بودند شهيد شدند. از سنگر بيرون آمديم، كسي آن اطراف نبود. به پشت تپه و ميان درختها رفتيم. 🔸در آنجا پيكر شهدا را مخفي كرديم. خسته و گرسنه بوديم. از مسير غروب آفتاب قبله را حدس زدم و نماز را خوانديم. بعد از نماز به دوستانم گفتم: براي رفع اين گرفتاريها با دقت حضرت زهرا را بگوئيد. 🔸بعد ادامه دادم: اين تسبيحات را ، زماني به دخترشان تعليم فرمودند كه ايشان گرفتار مشكلات و سختيهاي بسيار بودند.بعد از تسبيحات به سنگر قبلي برگشتيم. خبري از عراقيها نبود. مهمات ما هم كم بود. يكدفعه در كنار تپه چندين عراقي را ديدم. اسلحه و خشاب و نارنجكهاي آنها را برداشتيم. مقداري آذوقه هم پيدا كرديم و آماده حركت شديم. اما به كدام سمت!؟ 🔸هوا تاريك و در اطراف ما دشتي صاف بود. تسبيحي در دست داشتم و مرتب ذكر ميگفتم. در ميان دشمن، خستگي، شب تاريك و... اما آرامش عجيبي داشتيم! نيمه هاي شب در ميان دشت يك جاده خاكي پيدا كرديم. مسير آن را ادامه داديم. به يك منطقه نظامي رسيديم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت.چندين هم در اطراف آن بودند. سنگرهائي هم در داخل مقر ديده ميشد. 🔸ما نميدانستيم در كجا هستيم. هيچ اميدي هم به زنده ماندن خودمان نداشتيم، براي همين تصميم عجيبي گرفتيم! بعد هم با تسبيح استخاره كردم و خوب آمد. ما هم شروع كرديم! با ياري توانستيم با پرتاب نارنجك و شليك گلوله، آن مقر نظامي را به هم بريزيم. وقتي رادار از كار افتاد، هر سه از آنجا دور شديم. ساعتي بعد دوباره به راهمان ادامه داديم. 🔸نزديك صبح محل امني را پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. كل روز را استراحت كرديم. باور كردني نبود، آرامش عجيبي داشتيم. با تاريك شدن هوا به راهمان ادامه داديم و با ياري خدا به نيروهاي خودي رسيديم. ادامه داد: آنچه ما در اين مدت ديديم فقط عنايات خدا بود. 🔸تسبيحات حضرت زهرا گره بسياري از مشكلات ما را گشود. بعد گفت: دشمن به خاطر نداشتن ، از نيروهاي ما ميترسد. ما بايد تا ميتوانيم نبردهاي نامنظم را گسترش دهيم تا جلوي حملات دشمن گرفته شود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
۱ ☘ 💥قسمت سی و چهارم : شهرک المهدی ✔️ راوی : علی مقدم ، حسین جهانبخش 🔸از شروع يك ماه گذشت. ابراهيم به همراه حاج حسين و تعدادي از رفقا به شهرك المهدي در اطراف سرپل ذهاب رفتند. آنجا سنگرهاي پدافندي را در مقابل دشمن راه اندازي كردند. نماز صبح تمام شد. ديدم بچه ها دنبال ابراهيم ميگردند! با تعجب پرسيدم: چي شده؟! گفتند: از نيمه شب تا حالا خبري از ابراهيم نيست! من هم به همراه بچه ها سنگرها و مواضع ديد هباني را جستجو كرديم ولي خبري از ابراهيم نبود! 🔸ساعتي بعد يكي از بچه هاي ديده بان گفت: از داخل شيار مقابل، چند نفر به اين سمت مييان!اين شيار درست رو به سمت دشمن بود. بلافاصله به سنگر ديده باني رفتم و با بچه ها نگاه كرديم. سيزده عراقي پشت سر هم در حالي كه دستانشان بسته بود به سمت ما مي آمدند! پشت سر آنها ابراهيم و يكي ديگر از بچه ها قرار داشت! در حالي كه تعداد زيادي اسلحه و نارنجك و خشاب همراهشان بود. هيچكس باور نميكرد كه ابراهيم به همراه يك نفر ديگر چنين حماسه اي آفريده باشد! آن هم در شرايطي كه در شهرك المهدي مهمات و سلاح كم بود. حتي تعدادي از رزمنده ها اسلحه نداشتند. 🔸يكي از بچه ها خيلي ذوق زده شده بود، جلوآمد و كشيده محكمي به صورت اولين اسير عراقي زد و گفت: «عراقي مزدور! » براي لحظه اي همه ساكت شدند. ابراهيم از كنار ستون اسرا جلو آمد. روبروي ايستاد و يكي يكي اسلحه ها را از روي دوشش به زمين گذاشت. بعد فرياد زد: برا چي زدي تو صورتش؟! جوان كه خيلي تعجب كرده بود گفت: مگه چي شده؟ اون دشمنه. ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولاً او دشمن بوده، اما الان اسيره، در ثاني اينها اصلاً نميدونند براي چي با ما ميجنگند. حالا تو بايد اين طوري برخورد كني؟! 🔸جوان بعد از چند لحظه سكوت گفت: ببخشيد، من كمي هيجاني شدم.بعد برگشت و پيشاني اسير عراقي را بوسيد و معذرت خواهي كرد. اسير عراقي كه با تعجب حركات ما را نگاه ميكرد، به ابراهيم خيره شد. نگاه متعجب عراقي حرفهاي زيادي داشت! ٭٭٭ 🔸دو ماه پس از شروع جنگ، ابراهيم به مرخصي آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم. درآن ديدار ابراهيم از خاطرات و اتفاقات جنگ صحبت ميكرد. اما از خودش چيزي نميگفت. تا اينكه صحبت از نماز و عبادت رزمندگان شد. يكدفعه خنديد و گفت: در منطقه المهدي در همان روزهاي اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند. آنها از يك باهم به جبهه آمده بودند.چند روزي گذشت. ديدم اينها اهل نماز نيستند! 🔸تا اينكه يك روز با آنها صحبت كردم. بندگان خدا آدمهاي خيلي ساده اي بودند. آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند. فقط به خاطر علاقه به امام آمده بودند جبهه. از طرفي خودشان هم دوست داشتند كه نماز را ياد بگيرند. من هم بعد از ياد دادن وضو، يكي از بچه ها را صدا زدم و گفتم: اين آقا شما، هر كاري كرد شما هم انجام بديد. من هم كنار شما مي ايستم و بلندبلند ذكرهاي نماز را تكرار ميكنم تا ياد بگيريد. 🔸ابراهيم به اينجا كه رسيد ديگر نميتوانست جلوي خنده اش را بگيرد. چند دقيقه بعد ادامه داد: در ركعت اول، وسط خواندن حمد، امام جماعت شروع كرد سرش را خاراندن، يكدفعه ديدم آن پنج نفر شروع كردند به خاراندن سر!!خيلي خند هام گرفت اما خودم را كنترل كردم. اما درسجده، وقتي امام جماعت بلند شد مُهر به پيشانيش چسبيده بود و افتاد. پيش به سمت چپ خم شد كه مهرش را بردارد. يكدفعه ديدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز كردند! اينجا بود كه ديگر نتوانستم تحمل كنم و زدم زير خنده! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق: یعنی همین صبوری یعنی تموم شِه دوری یعنی تو رو ببیــــنم 🌟... محمدحسین پویانفر | عید بیعت ۹۸ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمَلْهُوفينَ... ☀️سلام بر تو ای امید دلهای رنجور؛ تنها آرزوی ظهور توست که امید را ای در این قلب های خسته زنده نگاه می دارد. 📕 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578. ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
🔰 حسرتِ گذشته و یأس از آینده دو تیغ نابود کننده ♨️حسرت ، گذشتۀ انسان را نابود می‌کند و یأس، آینده ر
💠 ارزش شادی معنوی 🔸گاهی از اوقات شادی و لبخند نَزدِ پروردگار محبوب تر از اشک و اندوه است . لبخندی که از سر شکر خدا و یا مهربانی به خلق خداست عزیزتر از غمی است که در اثر ندیدن مهربانی خدا پدید آمده . 😊 💔 اگر دلی در اثر حسادت شکسته شده و یا در اثر ندیدن نعمات خدا غمگین شده باشد چه ارزشی نزد خدا خواهد داشت⁉️ 💌 🍃 شماره ۷۳۰ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4_5764934434469972914.mp3
12.75M
۴۸ 💥 در روز قیامت بسیاری از بانمازان، بی نماز محشور می‌شوند، و بسیاری از باحجاب‌ها، بی‌حجاب! اگر تمامِ حقیقت دین به خواندن نماز، رعایت حجاب و... است پس دلیل این تناقض در روز قیامت چیست؟ 🎤 ‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙یک نفس آرام و آرامش‌بخش از استاد محمد صدّیق منشاوی 📖سوره مبارکه رحمـٰن 🎼مقام: «» 👌به تحریر زیبای استاد روی کلمه «فـانٍ» دقت بفرمایید که چقدر حرفه‌ای و استادانه هست ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
آیت الله مجتهدی تهرانی ره: چشمی که در راه خدا شب زنده دار است و سحرها از خواب بر می خیزد و می خواند، چنین چشمی در روز قیامت گریان نیست. ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
🌱خدایا از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد! مانده‌ام تو را نداشتم چه میکردم ...! 🌸🍃دوستت دارم، خدای خوب من 🌹 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 11 تا 15 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَر
💢 مروری کوتاه بر آیات سوره انبیاء ( آیات 16 . 17 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋 وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «16» 🦋🦋و ما، آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست براى بازى نيافريديم. 🕋لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ «17» 🦋🦋(و) اگر چنانچه (بر فرض محال) مى‌خواستيم سرگرمى انتخاب كنيم و بازيگر بوديم، هر آينه آن را از پيش خود (و متناسب با خود) انتخاب مى‌كرديم. 📝نکته ها👇 🔷كلمه‌ى‌ «لَوْ» در لغت عرب در مورد كارهاى محال آورده مى‌شود و چون در اينجا لهو براى خداوند محال است، آن كلمه بكار رفته است. 🔷در اين آيات، ابتدا خداوند مى‌فرمايد: ما «لاعب» نيستيم و سپس در ادامه بجاى آنكه بفرمايد: «لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لعبا» فرمود: «أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً»، بنابراين معلوم مى‌شود كه جوهره‌ى لهو و لعب يكى است، لذا در تفسير الميزان مى‌خوانيم: كار منظم و شكل يافته‌اى كه با اهداف خيالى همچون افعال كودكان صورت مى‌پذيرد، «لَعِب» نام دارد، ولى همين كه اين كارهاى خيالى به جدّى رسيد كه انسان را از امور اصلى باز داشت و به صورت سرگرمى‌در آمد، به آن «لَهو» مى‌گويند و اين هر دو در مورد خداوند، بى‌معنا و باطل است. 📚جلد 5 - صفحه 432 🔷در قرآن مجيد بارها بر اين مسئله تأكيد شده است كه جهان هستى بازيچه نيست و هدفدار آفريده شده است. از جمله، آيه 12 سوره‌ى طلاق، هدف را ايمان انسان‌ها دانسته ومى‌فرمايد: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَ‌ ... لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً» خداوند آسمان‌هاى هفتگانه و مثل آنها زمين را خلق كرد ... تا شما بدانيد كه او بر هر كارى قادر است و علم او بر هر چيزى احاطه دارد. البتّه تحقّق اين هدف با تفكّر در هستى و درس گرفتن و اقرار بر آنست. 🔷در معناى اين جمله كه «اگر بنا داشتيم سرگرمى براى خود بگيريم، قطعا از پيش خود اين كار را مى‌كرديم» دو معنا گفته شده است: ●الف: آفريدن هستى، بر فرض براى سرگرمى باشد، كار اوست نه بت‌ها. ●ب: بر فرض بناى سرگرمى داشتيم از فرشتگان و مقرّبان درگاه خود سرگرمى درست مى‌كرديم و كارى به جهان مادّيات و طبيعت نداشتيم. امام صادق عليه السلام با استناد به آيه، انسان را از انجام كارهاى لهو، نهى فرمودند. «1» 📝پیام ها🔰 🔶1- هستى هدفدار است. وَ ما خَلَقْنَا ... لاعِبِينَ‌ (اگر آفرينش، بيهوده نيست، پس مرگ هم، نيستى وپايان كار محسوب نمى‌شود.) 🔶2- كسى كه هدفش بازيگرى است، وسايل بازى مى‌سازد، نه جهان بى‌نهايتى كه تنها، سلّول و اتم آن عصرها و نسل‌ها را به مطالعه پيرامون آن واداشته است. «وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ» 🔶3- اگر بر فرض محال بناى خداوند بر بازى و كار لغو بود، بايد آن را متناسب با ذات خود مى‌آفريد، (نه مادّيات و اجسام). «2» «لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا» 🔶 4- اگر بر فرض محال، خداوند هدف بازيگرى داشت، ديگر كارى به خلقت انسان نداشت، اين همه انبيا را بزحمت نمى‌انداخت، امر و نهى نمى‌كرد و ثواب و عقابى مقرّر نمى‌داشت. «لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا» 📚«1». دعائم‌الاسلام، ج 2، ص 206. 📚«2». تفسير صافى. 📚جلد 5 - صفحه 433 ------------------------------------------------- 📚 برگرفته از تفسیرنور ❤️🍃 🆔 @QURAN_SOUND114 📎 با ما همراه باشید👆
🕋 ﴿وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ﴾ 🌸🦋 هرکس به خداوند ایمان بیاورد [خدا] دلش را [به حقایق] هدایت می‌کند. 📖 سوره تغابن آیه 11 ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
بزرگترین گناه ما... ندیدن اشک‌های اوست! اشک‌هایی که او... برای دیدن گناهان ما می‌ریزد! ♥️ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 از انتظار، پنجره ها باز می شوند با نور چشم تو، گره ها باز می شوند تقویم هایمان همه زارند، خسته اند این ابرها چگونه ببارند، خسته اند... ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💠 ارزش شادی معنوی 🔸گاهی از اوقات شادی و لبخند نَزدِ پروردگار محبوب تر از اشک و اندوه است . لبخندی
🤝 وقتی عقل و عشق یک چیز می‌گویند! 🍃باید به جایی برسیم که دل ما همان را بخواهد که عقل ما می‌گوید .👌 لازمه ی رسیدن به این جایگاه آن است که هم عقل رشد یافته باشد وهم دل💯 ❤️ دل خالی از هوا با عقلی که کاملا  محاسبه گر و جامع‌نگر است یک چیز می‌گویند و به یک نتیجه می‌رسند . 💝 راه رسیدن به این مقام «عبادت خالصانه و ولایت عاشقانه» است . 💌 🍃 شماره ۷۳۱ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4_5766975712166678496.mp3
12.5M
۴۹ ✦ رفت و آمد در بهشت با انبیاء و ائمه اطهار علیهم‌السلام در گروی رفت و آمد در همین دنیاست. - چگونه می‌توان در این جهان با ائمه علیهم‌السلام در رفت و آمد بود؟ 🎤 ‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
💢 فقر و غنای حقیقی 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃 الْغِنَى وَ الْفَقْرُ، بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّه. 🔹 غنا وفقر آن گاه آشكار مى شود كه اعمال (انسان ها) به پيشگاه خدا عرضه شود. 📚 حکمت 452 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 16 . 17 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋 وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ
💢 مروری کوتاه بر آیات سوره انبیاء ( آیات 18 تا 21 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋 بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ «18» 🦋🦋(اين چنين نيست،) بلكه ما حقّ را بر باطل مى‌كوبيم تا مغز آن را در هم بشكند، پس بى‌درنگ، باطل محو و نابود مى‌شود. و واى بر شما از آنچه (خداوند را به آن) توصيف مى‌كنيد (و نسبت لهو و لعب و بيهوده كارى مى‌دهيد). 📝نکته ها👇 🔷كلمه «قذف» به معناى پرتاب از راه دور و با سرعت و قدرت است و كلمه «دمغ» نيز به ضربه‌اى گفته مى‌شود كه به سر مى‌خورد و تا مغز اثر مى‌گذارد. 🔷كلمه «وَيل» به معناى عذاب و هلاكت است و در جايى بكار مى‌رود كه مورد استحقاق هلاكت را داشته باشد. «1» 📝پیام ها🔰 🔶1- پيروزى حقّ، اراده و خواست خداوند و جلوه‌اى از هدفدارى نظام آفرينش است. «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ» 🔶2- برخورد حقّ با باطل بايد تهاجمى باشد نه تدافعى. «نَقْذِفُ» 🔶3- سنت خداوند بر نابودى و محو باطل است. «نَقْذِفُ‌- فَيَدْمَغُهُ» 🔶4- حقّ بر باطل پيروز است. «فَإِذا هُوَ زاهِقٌ» 🔶5- محو شدن باطل با حضور حقّ در جبهه است. «نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ» 🔶6- در مبارزه عليه باطل بايد سرعت، قدرت و هدف گيرى درست مراعات شود. «نَقْذِفُ‌- فَيَدْمَغُهُ» 📚«1». لسان العرب. 📚جلد 5 - صفحه 434 🔶7- باطل بايد به كلّى نابود شود، نه آنكه نيمه جانى داشته باشد. «فَيَدْمَغُهُ» 🔶8- باطل رفتنى است. «فَإِذا هُوَ زاهِقٌ» 🔶9- حكومت چند روزه‌ى باطل، بر اساس سنت مهلت دادن الهى است و عاقبت از آن متقين و اهل حقّ است. «فَإِذا هُوَ زاهِقٌ» 🔶10- واى بر كسانى كه آفرينش را بازيچه مى‌دانند. «وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ» 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🕋 وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ «19» 🦋🦋و براى اوست هر كه در آسمان‌ها و زمين است، و كسانى كه نزد او هستند (فرشتگان) از (براى) عبادت او تكبّر نمى‌ورزند و خسته و درمانده نمى‌شوند. 🕋يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ «20» 🦋🦋آنان شبانه روز بى آنكه سستى ورزند، خداوند را به پاكى مى‌ستايند. 🕋 أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ «21» 🦋🦋آيا خدايانى كه (كفّار) از زمين انتخاب كرده‌اند، مردگان را زنده مى‌كنند؟ 📝نکته ها👇 🔷در مالكيّت مجازى، هر چه انسان به مولى نزديكتر مى‌شود، كمتر حساب مى‌برد و لذا گاهى هم خلاف مى‌كند ولى در مالكيّت حقيقى، هر چه انسان به معبود نزديكتر مى‌شود، بيشتر عبادت مى‌كند. «1» «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ» 🔷در خطبه‌ى اوّل نهج‌البلاغه درباره‌ى ملائكه آمده است: «لا يغشاهم نوم العيون و لا سهو العقول و لا فترة الابدان و لا غفلة النسيان» يعنى خواب، فراموشى، خستگى و غفلت در ملائكه نيست. 📚«1». تفسير الميزان. 📚جلد 5 - صفحه 435 📝پیام ها🔰 🔶1- مالكيّت حقيقى جهان هستى، تنها از آن خداوند است. وَ لَهُ مَنْ فِي‌ ... (پس اكنون كه مملوك او هستيم، به وظيفه‌ى بندگى خود عمل كنيم.) 🔶2- عبادت و بندگى منحصر به انسان نيست. وَ مَنْ عِنْدَهُ‌ ... 🔶3- در آسمان‌ها موجوداتى با شعور هستند. (كلمه‌ «مَنْ» در جمله‌ «مَنْ فِي السَّماواتِ» كه در مقابل‌ «مَنْ عِنْدَهُ» آمده، نشانه‌ى موجوداتى باشعور، غير از فرشتگان است.) 🔶4- بعضى از مخلوقات خداوند به مقام قرب او مى‌رسند. «وَ مَنْ عِنْدَهُ» 🔶5- ريشه‌ى ترك عبادت، تكبّر است. «لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» 🔶6- عبادت، انسان را با فرشتگان همسو مى‌كند. «لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» 🔶7- نشاط، مايه ارزشمندى عبادت است. «لا يَسْتَحْسِرُونَ» 🔶8- فرشتگان، خواب ندارند. «يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» 🔶9- تداوم عبادت، به آن ارزش مى‌دهد. «يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ- لا يَفْتُرُونَ» 🔶 10- عقائد باطل را زير سؤال ببريم. «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ» ------------------------------------------------- 📚 برگرفته از تفسیرنور ❤️🍃 🆔 @QURAN_SOUND114 📎 با ما همراه باشید👆
36.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹سوره مبارکه یاسین 🔰شیخ ماهر المعیقلی ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سخنان رهبر انقلاب درباره علیه السلام ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥قسمت سی و چهارم : شهرک المهدی ✔️ راوی : علی مقدم ، حسین جهانبخش 🔸از شروع
۱ ☘ 💥قسمت سی و پنجم : حلال مشکلات ✔️ راوی : یکی از دوستان شهید 🔸از پيامبر سؤال شد: «کداميک از مؤمنين ايماني کاملتر دارند؟ فرمودند: آنکه در راه خدا با و خود جهاد کند » سردار محمد کوثري( فرمانده اسبق لشكر حضرت رسول ) ضمن بيان خاطراتي از ابراهيم تعريف ميكرد: 🔸در روزهاي اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهيم گفتم؛ برادر هادي، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح ميداني بيا و بگير. در جواب خيلي آهسته گفت: شما کي ميري تهران!؟ گفتم: آخر هفته. بعدگفت: سه تا آدرس رو مينويسم، تهران رفتي حقوقم رو در اين خونه ها بده! من هم اين کار را انجام دادم. بعدها فهميدم هر سه، از خانواده هاي و آبرودار بودند. ٭٭٭ 🔸از برم يگشتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم!؟ سراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند. من اصلاً نميدانم چه كنم! 🔸در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم سوار بر موتور به سمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواست برود اشاره کرد: حقوق گرفتي؟! گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دست کرد توي جيب و يک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت. 🔸آن پول خيلي داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رساند. مثل هميشه مشكلات شده بود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم