eitaa logo
دوستداران استاد قرائتی
76.5هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
5 فایل
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ》 ✍ارائه گلچینی از بیانات؛ سخنرانی‌ها و کلیپ های استاد قرائتی 💠خادم کانال: @abozar_zaman 💥این‌کانال توسط هواداران استاد اداره می‌شود 💠تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/2574319627C71f3adb31c
مشاهده در ایتا
دانلود
✍مولاعلی(ع) آنکه عاشق چیزی باشد، به ذکر آن خو می گیرد. 📚غرر7851 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴قبل از شروع سفر بویژه در مسیر های ناآشنا و جدید *اطلاعات مسیر خود را از سامانه های جامع ۱۴۱ دریافت کنید* 10a.ir/SVj ✅*۵ فروردین ۱۴۰۱* @rahbaraniran
✨﷽✨ 🌼گرفتاری‌های ما، نتیجه اعمال ماست ✍️در کتاب در محضر لاهوتیان به نقل از مرحوم کاشانی آمده است: جوانی مرتباً به سراغ من می‌آمد و از بی سر و سامانی زندگیِ خود شِکوِه داشت و من آنچه به نظرم می‌رسید از او دریغ نمی‌کردم ولی گره از کار او گشوده نمی‌شد! شبی از من دعوت شد تا در مراسم میلاد مبارک حضرت علی (علیه السلام) شرکت کنم. من به آن جوان گفتم که امشب،شب برات است با من همراه باش تا ببینم چه می‌شود؟! مجلس بسیار باشکوهی بود و از طبقات مختلف در آن شرکت کرده ‌بودند. مداحان یکی پس از دیگری مدیحه سرایی می‌کردند و می‌رفتند. ساعتی از شروع مجلس گذشته بود که شیخ جعفر مجتهدی آمدند و در کنار من نشستند. آن جوان از احترام من به ایشان دریافت که او باید مرد صاحب نَفَسی باشد، لذا مرتباً از من می‌خواست که مشکل او را با آقای مجتهدی در میان بگذارم تا بلکه فرجی شود. آن جوان را به ایشان معرفی کردم و گفتم: مدتی است که با گرفتاری‌ها دست و پنجه نرم می‌کند، ولی از پس آن‌ها برنمی‌آید! امشب، شب عزیزی است. اگر در حق او لطفی کنید ممنون خواهم شد. آقای مجتهدی نگاه نافذ خود را به صورت او دوختند و پس از چند لحظه درنگ به او فرمودند: شما باید رضایت پدر خود را جلب کنید! جوان گفت: پدرم، دو سال است که مُرده است! گفتند: گرفتاری شما هم از دو سال پیش شروع شده ‌است. مگر فراموش کرده‌ای که در آن روز آخر در میان شما چه گذشته ‌است؟! شما در ساعات آخرین عمر پدرتان به سختی او را رنجاندید و پدر خود را در آن ساعات بحرانی به حالت قهر تنها گذاشتید! جوان در حالی که عرق شرم بر سر و رویش نشسته بود رو به من کرد و گفت: آقا درست می‌گویند، نبایستی او را تنها می‌گذاشتم. آخر من تنها پسر او بودم، چه اشتباه بزرگی مرتکب شدم. آقای مجتهدی دقایقی بعد، دستوری به آن جوان دادند و از ما خداحافظی کردند و رفتند. آن جوان با به کار بستن دستور ایشان، در عرض یک ماه زندگی‌اش سر و سامان خوبی گرفت و هنوز هم با آرامش و در کمال راحتی زندگی می‌کند و دعاگوی آن مرد خداست. آن جوان چند شب بعد از آن ملاقات، پدرش را در خواب می‌بیند که به او می‌گوید: دیگر از تو ناراضی نیستم، تو با این کار خود مشکل بزرگی را از پیش پای من در عالم برزخ برداشتی! ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امام حسين علیه السلام: آن گاه كه برپا دارنده عدالت (امام مهدى(ع)) قيام كند، عدالتش نيكوكار و بدكار را فرا گيرد. إذا قامَ قائِمُ العَدلِ وَسِعَ عَدلُهُ البِرَّ و الفاجِرَ. 📚المحاسن، ج 1، ص 134 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی ✍️موضوع: علت نداشتن آرامش! ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴*پخش برنامه سفرنامه جاده از شبکه نسیم:* ⏪ *اولین اقدام قبل از سفر، کنترل خودرو است، ایمنی خودرو رو دست کم نگیرید* 🔹️ *در ایام نوروز ۱۴۰۱ با سفرنامه جاده همراه شما هستیم، هر شب از شبکه های مختلف سیما* ❇️ *شبكه يك سيما - ساعت ١٦* ❇️ *شبكه سه سیما- بعد از سريال نوروزي - ساعت ٢١:١٥* ❇️ *شبكه نسيم - قبل از برنامه خندوانه - ساعت ۲۲:۳٠* 🔹️ ۵ فروردین ۱۴۰۱ @rahbaraniran
✨﷽✨ 🌼عراقی‌ها فکر می‌کردند ژاپنی هستم! ✍️عده‌ای از رزمندگان کربلای 4 مظلومانه مجروح، شهید و اسیر شدند. بر حسب تکلیفی که داشتند، وارد عملیات شدند. من آیه «اطیعوالله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم» را به عینه مشاهده کردم. بچه‌ها به آیه عمل کردند. همه چیز در آنجا اطاعت از فرمانده و ولایت‌پذیری نیروها بود. ما وارد نهر خین شدیم، نهر با عراقی‌ها 25 متر فاصله داشت. عراقی‌ها در نهر، مین کار گذاشته بودند، بچه‌ها تخریب مین‌ها را پاک‌سازی کردند و فرمانده از من خواست در جلو حرکت کنم. من اطاعت کردن را از رزمنده‌های ایرانی یاد گرفته بودم. دیگر به این فکر نمی‌کردم کشته می‌شوم یا مجروح یا اسیر، رفتم برای شهادت. به پشت حرکت کردم. تنها بودم. یکی از سنگر‌های عراقی تیر‌اندازی می‌کرد و برای خاموش کردنش شروع به تیراندازی کردم. خدا را شکر عراقی را به هلاکت رساندم. ناگهان یکی دیگر از آن‌ها تیراندازی کرد که از ناحیه صورت مجروح و به عقب پرت شدم. ابتدا فکر می‌کردم تیر به سرم خورده و به زودی شهید می‌شوم. شهادتین را گفتم و شروع به خواندن ذکر کردم. بچه‌ها فکر کردند که شهید شده‌ام. در همین هنگام بود که یک تیر به کتف و تیری دیگر به پایم خورد. تا صبح بیهوش آنجا افتاده بودم. بچه‌ها هم رفته بودند. صبح که عراقی‌ها آمدند به ناچار به خاطر جراحت اسیر شدم. عراقی‌ها که اسیر بچه‌های ما می‌شدند شروع می‌کردند به التماس کردن، ولی ما اسارتمان نیز قهرمانانه بود. رزمندگانی که در عملیات کربلای 4 اسیر شدند، اکثراً مجروح بودند. عراقی‌ای که من را اسیر گرفته بود، به خاطره سن کم و چهره ظاهری‌ام، فکر می‌کرد ژاپنی هستم. خیلی تعجب کرده بودند. به فرماند‌هانشان بی‌سیم زدند که ما یک ژاپنی را اسیر گرفته‌ایم. من را به عقب بردند، آنقدر حالم بد بود که می‌خواستند تیر خلاص بزنند اما این کار را نکردند. خیلی مسرور بودند و هلهله می‌کردند که ما اسیر ژاپنی در نیروهای ایرانی دستگیر کرده‌ایم. آن‌ها بارها مرا مورد شکنجه قرار دادند که از من اعتراف بگیرند که ژاپنی هستم. در مدت چهار سال اسارت، عراقی‌ها متوجه نشدند که من افغانی هستم بچه‌هایی هم که می‌دانستند لو ندادند. اگر می‌فهمیدند خدا می‌دانست چه بر سرم می‌آمد. شکنجه‌هایشان خیلی وحشتناک بود. همه آن‌ها را به خاطر خدا تحمل کردیم. کنار من شهید محمدرضا شفیعی بود. او انسان وارسته‌ای بود. به من می‌گفت من فرار می‌کنم. عراق‌ها لیاقت ندارند که ما دست این‌ها اسیر باشیم. عکس صدام که در اتاق بود پایین آورد و شکست. با بعثی‌ها بحث می‌کرد. بعثی‌ها می‌خواستند که ما به رهبر توهین کنیم. شفیعی اصلاً این کار را نمی‌کرد. یک‌بار به من گفت که تو بر می‌گردی و من شهید می‌شوم، تو به خانواده‌ام بگو که من چطور شهید شدم. با خودم گفتم خدایا او کجا و ما کجا. این‌ها همه معجزات سربازان خمینی (ره) بود. بعد از شکنجه‌های زیاد محمدرضا شهید شد و بعد از 16 سال پیکر مطهرش به رغم تلاش رژیم بعث برای از بین بردن او، سالم به آغوش گرم خانواده‌اش بازگشت. این حقانیت نظام جمهوری اسلامی و رشادت بچه‌های خمینی را می‌رساند و از معجزات انقلاب اسلامی ایران است. بچه‌ها در دوران اسارت همه سختی‌ها و مشکلات را با افتخار تحمل کردند و خم به ابرو نیاوردند. عراقی‌ها بار‌ها خودشان اعتراف می‌کردند که شما اسیر ما نیستید، بلکه ما اسیر شماییم. آن‌ها در مقابل توان و ایمان بچه‌های ما کم آورده بودند. زمانَ که اسارتمان بعد از چهار سال تمام شد و قرار شد به کشور باز گردیم، گریه‌ام گرفت گفتم خدایا سفره اسارت نیز جمع شد. 📚راوی: آزاده جانباز محسن میرزائی از رزمندگان قهرمان افغانستانی ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://telegram.me/joinchat/AAAAAE7XYciaiM_s4AlFoQ
✍هرگز کودک خود را به خاطر سخاوتش ملامت و مؤاخذه نکنید. مثال، اگر کودک شما در اسباب‌بازی‌های خود کودکی دیگر را شریک بازی خود می‌کند، حتی اگر آن کودک خسیس بود، مانع کار کودک خود نشوید. چون این کار شما هر چند از روی عقل و درایت باشد پیامی برای فرزندان شما منتقل می‌کند که سخاوت بد است؛ بلکه خطای او را ضمن تشویق او بر سخاوتش تبیین کنید و بگویید: «این که تو در اسباب‌بازی و خوراک خود دوستان خود را شریک می‌کنی، کاری بسیار خوب است که خدا چنین انسان‌های بخشنده را دوست دارد، ولی سعی کن مراقب‌شان باشی که آن‌ها را نشکنند، چون مراقبت از آنچه خداوند به انسان داده نوعی شکر نعمت بوده و مورد خشنودی خدا و ثواب است.» ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
✅گناهان را کوچک نشمارید ✍️امام رضا علیه‌السّلام: گناهان کوچک زمینه گناهان بزرگ هستند؛ هر که در کم از خدا نترسد در زیاد از او نخواهد ترسید. 📚عیون اخبار الرضا، ج2، ص180 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مجموعه دیرین دیرین ویژه ایام نوروز ۱۴۰۱* 🔹️ *این قسمت: چرایغ*😃 ⏪ *برای حفظ امنیت و سلامتی خودتان، قبل از سفر حتما از سلامت چراغ های خودرو خود مطمئن شوید* 10a.ir/SVj 🔹️ *۶ فروردین ۱۴۰۱* @rahbaraniran
✨﷽✨ 🌼دانشجویی که می‌دود تا شیطان را از خودش دور کند! ✍️امیر اکبر صیاد بورانی: در دوران تحصیل در آمریکا، روزی در بولتن خبری پایگاه «ریس» که هر هفته منتشر می‌شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می‌دود تا شیطان را از خودش دور کند. من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: چند شب پیش بی‌خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل «باکستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه برمی‌گشتند. آن‌ها با دیدن من شگفت‌زده شدند. کلنل ماشین را نگهداشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت: در این وقت شب برای چه می‌دوی؟ گفتم: خوابم نمی‌آمد. خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای کلنل قانع کننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم: مسائلی در اطراف من می‌گذرد که گاهی موجب می‌شود شیطان با وسوسه‌هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم. آن دو با شنیدن حرف من، تا دقایقی می‌خندیدند، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند، نمی‌توانستند رفتار مرا درک کنند. 📚خاطره‌ای به یاد خلبان شهید عباس بابایی ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امام على علیه السلام: سخن چون داروست، اندكش سود مى بخشد و بسيارش كشنده است. الكلامُ كالدَّواءِ ؛ قَليلُهُ يَنفَعُ ، و كَثيرُهُ قاتِلٌ. 📚ميزان الحكمه ج10ص199 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir