ای که عیادتم کنی فاتحه نیز هم بخوان
هو که به همت توأم جان برسد به جاودان
ای تو طبیب عشق من بر سر چشم من نشین
هم به گلاب اشکم این آتش تب فرو نشان
ای که به پیشواز تو جان من آمده به لب
بدرقه کن تو هم به خاک این تن زار ناتوان
نبض مبین و عمر بین کز لحظات واپسین
بسته قطار و میزند زنگ رحیل کاروان
ورد لبم شنو، مبین بار زبان من که من
در همه عمر بودهام زار و زبون این زبان
قطرهچکان فرو نه و قطرهشمار اشک بین
و ز نم دیده شبنمی بر رخ گل فروچکان
ای تو گل و بهار من گر به مزارم آمدی
با دم گرم خود حزین، شعر خزان من بخوان
من هم از آه سینهٔ خستهدلان طلب کنم
تا تو رها شوی از این چاه زمان و این مکان
ماه عزیز من شد از عاطفه پیشمرگ من
داغ چنان عروس گل کرد بهار من خزان
وه چه به نرخ جان خود داروی تلخ میخرید
بهر من و شفای من شهد لبش به رایگان
در پی جفت پر زد این کفتر چاهی از زمین
تا چه نشیمنش از آن طایر سدره آشیان
نقل طبیب و نسخهٔ شربت و قطره بس کنید
آیت عشق و دفتر خواجه کشید در میان
نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار
با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان
#شهریار
🌷غزل سرا | @QazalSara 🌷
از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد
#شهریار
🌷غزل سرا | @QazalSara 🌷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه جامی کو دمد در آتش افسرده جان من
نه دودی کو برآید از سر شوریده سامانم
#شهریار
🌷غزل سرا | @QazalSara 🌷
شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد... با غزلی، صیدِ غزالی کردیم
#شهریار
🌷غزل سرا | @QazalSara 🌷