هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
حاجی! نظرت چیه؟😜
☝️از پیامهای وارده☝️
نقدونظر #حم
👌 بدیهیست که کودنترین انسانهای #تاریخ_بشریت هم تفاوت فاحش #مدیران و #کارشناسان و #ناظرین و #نمایندگان و تکنیسینهای #ایرانی و غیرایرانی را درک میکنند.
😭 اما مشکل اصلی اینجاست که انسان با دیدن چنین تفاوتهایی گاهی با خود فکر میکند؛ نکند حق با خودتحقیرها باشد؟!!
👌 #ایران را نیاز به #نهضت و #نظام دگری است اما نه با کسانی از جنس پوسیدگان و پوزیدگان و به تعبیر خوشذوقی؛ #درندگان و #شرمندگان!
آری! دقیقاً باید کسانی پیشتازی کنند که نه #درندگی داشته و دارند و نه بابت درندگان، #شرمندگی دارند!
#رزمندگی #رزمندگان شهیدم آرزوست ...!
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۶/۱۶
🆔 @chelcheraaqHM
💠
🎲 گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻 @SMHM212
دخترک مسئولان!
(بخش ۱):
مضامینی معطوف به مسائل مدیریتی در ایران، در سال ۱۳۸۲ در ذهن بنده شکل گرفت که در سال ۱۳۸۳ بصورت یک مقاله کوتاه (بصورت دو لت پشت و روی یک برگه A4) تنظیم و تکثیر گردید و امروز بیستمین سال تحریر آن است و به همین مناسبت، عین متن آنرا به اشتراک میگذارم:
بسمه تعالی
قال امیرالمؤمنین؛ علی(ع):
«یستدل علی ادبار الدول اربعه؛ تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل و تضییع الاصول و تزیین الفروع» یعنی مشکلات عظیم مدیریتی و رفتاری
در سال 1382 که افتخار حضور در کارگاه «دوره #تفکر_سیستمی برای مدیران مجموعه فرهنگی ...» را داشتم، استاد آن دوره آموزشی ویژه پرسید:
«اصلیترین، بنیادیترین، خطرناکترین، ترسناکترین، بدترین، زشتترین، آسیبزاترین، مضرّترین، سختترین، پیچیدهترین، طولانیترین، بغرنجترین، زیانبارترین، بیمارکنندهترین، ریشهایترین، حلناشدنیترین، و... مشکل یا معضل و یا بحران ملی ما (ایران) چیست؟ و راهکار پیشنهادی شما برای حل آن کدامست؟»
بدترین مشکل ملی ما چیست؟ راه حل آن کدامست؟
از آنجا که نمره جواب این دو پرسش معادل نیمی از نمره کل دوره آموزشی بود، همگی دست به کار شدیم و هر کسی چیزی را سوژه خود قرار داده و راهحلهای پیشنهادی خود را ردیف نمود؛ از اعتیاد به سیگار و انواع موادمخدر، بیحجابی و بدحجابی، تهاجم فرهنگی و غربزدگی، بیسوادی و بیغیرتی، بیفرهنگی در مراعات آداب شهرنشینی گرفته تا فناوریهای نوظهور از قبیل ماهواره و اینترنت و... گرفته تا پدیده شوم قلم بمزدها، خیانتهای روشنفکری و تا عدم خودکفایی و خودباوری، وابستگی به اقتصاد نفتی و تکمحصولی، رباخواری سازمانیافته و... و امثالهم، مورد توجه دوستان بود و... ناگهان استاد از اختصاص بالاترین نمره به نگارنده این سطور خبر داد و بالتبع همه متقاضی شدند که بنده چه مسئله مهم و بلکه اهمی را نشانه رفتهام؟!
وای بر مدیران و مسئولان!
حقیر در آن زمان به این نتیجه رسیده بودم که (علیرغم برخورداری ما از سرزمینی با ویژگیهای کمنظیر سوقالجیشی و ژئوفیزیکی، قدمت تمدن و سبقه تاریخی کهن، ملتی هوشمند و جوانانی نخبه و توانا، رهبرانی دانا و دلسوز و دلیر، مکتبی پویا و پایا، معادن و منابع فراوان و متنوع، دسترسی گسترده به انواع آبهای آزاد ووو...) معضل اصلی ما #مدیران ما هستند که متأسفانه کارکردهای منفی آنها بر عملکرد مثبت آنان غلبه دارد. ناگهان یکی از مدیران حاضر در کلاس معترض شد که گزینه انتخابی و مورد اشاره وی هم دقیقاً همین مسئله بوده است! پس چرا وی از کسب بالاترین نمره محروم مانده است؟! استاد بلافاصله افزود: «بلی! اما تمایز دیدگاه آقای حسینی منتظر نسبت به نظر شما در راهحل پیشنهادی ایشانست که بنظرم نسبت به شما هوشمندانهتر است»! و از وی خواستند که راهکار خود را بگوید. پیشنهاد او «تبعید مدیران از وطن» بود؛ یعنی تبعید مدیران متخلف و ناکارآمد به جزیرهای دور افتاده ولیکن دارای ساختمانهای اداری شیک و شکوهمند بود تا در آنجا آنها دائماً با همدیگر جلسه و همایش بگذارند و به همدیگر بخشنامه بدهند و از یکدیگر گزارش بخواهند و... آنقدر که بالاخره از پای در آیند!
استاد از بنده هم خواست که راهحل خود را بیان نمایم و دلیل چنین راهکاری را هم مورد اشاره قرار دهم که برخاستم و گفتم: راهکار پیشنهادی ایشان به ذهن بنده هم رسید ولیکن من ترجیحاً پیشنهاد میکنم، طیّ فراخوان بزرگی از همه مدیران دعوت گردد تا در سفری مثالزدنی (فرضا هشتاد روز دور دنیا!) حضور یابند. البته با این شرط که فقط کسانی بیایند که خود را مدیرانی متعهد، متخصص و موفق (قابل و لایق مدیریت) میدانند و اصولاً مدیریتشان را قبایی برازنده فقط تن ایشان و پست مدیریّت را حقّ مسلّم خود و نیز حق مسلّم طبقات نسلی قبل از خود و بعد از خود میشمارند!
بنده احتمال میدهم که در همان اولین روز فراخوان و مهلت تعیین شده درصد قابل توجه و بسیار چشمگیری از مدیران (احتمالاً بیش از دو سوم) حضور خواهند یافت! باید آنها را به یکی از بنادر جنوبی ببریم و سوار بر کشتیهای پسنجری و تفریحی بسیار شیک و زیبا نموده و در دریاها و اقیانوسهای دنیا به گردش در آوریم. بشرطی که ناوبری این ناوگان بلند بالا به بنده سپرده شود. زیرا آنزمان که بنده افسر کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بودم با تحقیق از ملوانان کشتیها تا حدودی میدانم که بهترین کوسههای درنده و گرسنه در کجاها هستند! البته منوط به آنکه این عملیات کاملاً محرمانه باشد وگرنه بمحض آنکه کوسهها متوجه بشوند که غذای چرب و شیرین آنها از جنس «مدیران ایرانی» هستند، احتمالا خود را به نزدیکترین سواحل رسانیده و دسته جمعی خودکشی میکنند تا نسل خود را به گوشت و خون و پوست اینها آلوده نسازند!
در اینجا بود که ...
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۲
🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 گروه 👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
دخترک مسئولان!
(بخش ۲):
... در اینجا بود که اعتراض همه مدیران [مشغول آموزش ضمن خدمت در آن دوره چند ماهه] درآمد ولیکن استاد از من پرسید: آیا بنظر شما شیوه «دورسازی» بجای «معدومسازی» و راهحل تبعید به همان جزیره دور افتاده این همکارتان بهتر از این روش بسیار خشن و خطرناک شما نیست؟! عرض کردم: خیر استاد! زیرا احتمال دارد که همانند «رابینسون کروزوئه» برای بازگشت به وطن راهی پیدا کنند و پروژه #پاکسازی_کشور و معالجه «بزرگترین بیماری ملی» ما ابتر بماند.
اگرچه استاد با اشاره به این استدلال بنده در آن زمان، صحّت داوری خود در امر «ترجیح نظر بنده بر دیگران» را مورد تأیید و تأکید قرار داد! ولیکن بعد از آن قصه، از آنجا که آن مسیر را شوخطبعانه رفته بودم، یکی از دغدغههای دائمی ذهن بنده همین مسئله شد که: آیا براستی تشخیص و قضاوت بنده قرین واقعیّت و حقیقت ماجراست؟! و اینکه قطعیّت و جدّیّت این نظر چه میزان است؟ آیا براستی بحران اصلی ما در سطح ملی، #مدیران ما هستند؟ با چه منطق قابل استدلالی؟!
یعنی چنانچه امر دائر بر این بشود که فرضاً روزی کلّ #مدیران_مملکت را جمع کنند و تحویل بنده بدهند آیا براستی من همه آنها را بلافاصله منهدم و نابود خواهم کرد و نسلشان را از سطح زمین بر خواهم انداخت؟ آیا بهترین راهحل، اعدام آنهاست؟ آیا «بهترین نسخه» همین است که من پیچیدم؟ آیا مشکل بدتری وجود ندارد که بتوانم جایگزین مدیران بکنم؟ و...
هرچه اندیشیدم اصل گزینش خود را نتوانستم تغییر بدهم ولیکن به فرمولهای خوبی نائل گشتم و لذا در روش مواجهه و برخوردم هم توانستم تحولی ایجاد نمایم. بدین صورت که دیدم میتوان علت یا علل «نامطلوب بودن/ شدن مدیران» را با بررسیهای دقیق کشف کرد و برای معالجه هر کدام نسخهای حیاتبخش پیچید.
چنین شد که به مبحث «دخترک» رسیدم و اینکه مدیران باید طیّ فرایندهایی مهندسی شده، دختر دار گردند و چنانچه مدیری دخترش را پیدا نکرد ناچاراً باید طعمه کوسهها شود!
دخترکان ناقصالخلقه مدیران!
در واقع علت اصلی بدبختی کشور ما و منشأ تمام مشکلات ملت ما، مسئولان و مدیرانی هستند که «د.خ.ت.ر.ک.» ندارند! لذا یکی از محورهای اصلی و تأکیدی بنده در سخنرانیها و تدریسهایم، در انواع محافل و مجامع سیاسی و علمی اشاره به همین مسئله خطیر بوده است و اینکه مدیران ما یا اساساً دخترک ندارند یا اگر دارند ناقصالخلقه است و اینکه چه باید بکنیم تا ایشان اولاً دخترک داشته باشند و ثانیاً دخترکشان، کمال و جمالی داشته باشد تا در کارشان بصیر و صبور باشند و علیم و حلیم. وگرنه روز به روز مصائب روزافزون ملتمان تشدید خواهد گشت و...
و اما دخترک:
د. بسیاری از مدیران ما اساساً نسبت به حوزه مدیریتی خود علم و #دانش کافی و بلکه لازم را ندارند. دانش و دانائی ایشان در حیطه قلمرو مدیریتی ایشان مخدوش و قابل تخطئه میباشد. پیشتازی اراذل و افراد کممایه و بلکه بیمایه در اشغال مناصب و کنار زدن اشخاص پر مایه و صاحب فضیلت و برتری و به حاشیه راندن ایشان، روندی است که نه تنها اعتبار بلکه «اصل #پایداری_نظام» را مورد تحدید و تهدید خود قرار میدهد تا آنجا که یکی از علل اصلی فروپاشی #اقتدار_حکومت همین جابجائی خطیر است که حضرت امیر(ع) نسبت به وقوع آن صریحاً هشدار دادهاند. این عده از مدیران به لحاظ «فقدان معرفت» و «بیشعوری کاری» در «هدایت» صحیح مجموعه تحت امر خود ناتوان هستند ولو اینکه در امر «نظارت» و «حمایت» سنگ تمام بگذارند.
در این خصوص لازمست که؛
اولاً) با نهایت دقت مدیرانی به کار گمارده شوند که از دانستن و #دانائی لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد #مدیران_روابطی نادان جای #مدیران_ضوابطی دانا را بگیرند.
ثانیاً) برنامه دانشآزمایی و میزانسنجی فهم و دانائی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر در درون نظام گردد و بدون اتکاء به مدرکگرایی صرف و تأثیرپذیری از جریانات سیاسی سلطهجو و باندهای تمامیّتخواه اقتصادی (و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ باندهای مافیایی قدرت و ثروت) مدیران را مورد ارزشیابی دقیق خود قرار دهد و دانایان را ارتقاء بخشد. این مدیران که شاید دارای خواستن و توانستن هم باشند نیازمند دانستن و هدایت هستند.
خ. بسیاری از مدیران ما از اراده کافی و بلکه انگیزه لازم برای پیشبرد اهداف تعیین و تعریف شده در حوزه مدیریتی آنها برخوردار نیستند. شاید بسیاری از آنها میدانند که چه باید بکنند و امور را چگونه باید مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره دانائی هم هستند و ای بسا نخوت فراوانی هم دارند!) ولیکن در مدیریتشان نه تنها خودشان هیچگونه پیشتازی به خرج نمیدهند بلکه با پیروی از تکیهکلام «هیس نوچ» مرسوم خود مانع عملکرد و پیشرفت زیردستان خود هم میگردند و بمحض ...
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۲
🌐 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 👈محل نظرات👉
🙏