🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻 @SMHM212
دخترک مسئولان!
(بخش ۱):
مضامینی معطوف به مسائل مدیریتی در ایران، در سال ۱۳۸۲ در ذهن بنده شکل گرفت که در سال ۱۳۸۳ بصورت یک مقاله کوتاه (بصورت دو لت پشت و روی یک برگه A4) تنظیم و تکثیر گردید و امروز بیستمین سال تحریر آن است و به همین مناسبت، عین متن آنرا به اشتراک میگذارم:
بسمه تعالی
قال امیرالمؤمنین؛ علی(ع):
«یستدل علی ادبار الدول اربعه؛ تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل و تضییع الاصول و تزیین الفروع» یعنی مشکلات عظیم مدیریتی و رفتاری
در سال 1382 که افتخار حضور در کارگاه «دوره #تفکر_سیستمی برای مدیران مجموعه فرهنگی ...» را داشتم، استاد آن دوره آموزشی ویژه پرسید:
«اصلیترین، بنیادیترین، خطرناکترین، ترسناکترین، بدترین، زشتترین، آسیبزاترین، مضرّترین، سختترین، پیچیدهترین، طولانیترین، بغرنجترین، زیانبارترین، بیمارکنندهترین، ریشهایترین، حلناشدنیترین، و... مشکل یا معضل و یا بحران ملی ما (ایران) چیست؟ و راهکار پیشنهادی شما برای حل آن کدامست؟»
بدترین مشکل ملی ما چیست؟ راه حل آن کدامست؟
از آنجا که نمره جواب این دو پرسش معادل نیمی از نمره کل دوره آموزشی بود، همگی دست به کار شدیم و هر کسی چیزی را سوژه خود قرار داده و راهحلهای پیشنهادی خود را ردیف نمود؛ از اعتیاد به سیگار و انواع موادمخدر، بیحجابی و بدحجابی، تهاجم فرهنگی و غربزدگی، بیسوادی و بیغیرتی، بیفرهنگی در مراعات آداب شهرنشینی گرفته تا فناوریهای نوظهور از قبیل ماهواره و اینترنت و... گرفته تا پدیده شوم قلم بمزدها، خیانتهای روشنفکری و تا عدم خودکفایی و خودباوری، وابستگی به اقتصاد نفتی و تکمحصولی، رباخواری سازمانیافته و... و امثالهم، مورد توجه دوستان بود و... ناگهان استاد از اختصاص بالاترین نمره به نگارنده این سطور خبر داد و بالتبع همه متقاضی شدند که بنده چه مسئله مهم و بلکه اهمی را نشانه رفتهام؟!
وای بر مدیران و مسئولان!
حقیر در آن زمان به این نتیجه رسیده بودم که (علیرغم برخورداری ما از سرزمینی با ویژگیهای کمنظیر سوقالجیشی و ژئوفیزیکی، قدمت تمدن و سبقه تاریخی کهن، ملتی هوشمند و جوانانی نخبه و توانا، رهبرانی دانا و دلسوز و دلیر، مکتبی پویا و پایا، معادن و منابع فراوان و متنوع، دسترسی گسترده به انواع آبهای آزاد ووو...) معضل اصلی ما #مدیران ما هستند که متأسفانه کارکردهای منفی آنها بر عملکرد مثبت آنان غلبه دارد. ناگهان یکی از مدیران حاضر در کلاس معترض شد که گزینه انتخابی و مورد اشاره وی هم دقیقاً همین مسئله بوده است! پس چرا وی از کسب بالاترین نمره محروم مانده است؟! استاد بلافاصله افزود: «بلی! اما تمایز دیدگاه آقای حسینی منتظر نسبت به نظر شما در راهحل پیشنهادی ایشانست که بنظرم نسبت به شما هوشمندانهتر است»! و از وی خواستند که راهکار خود را بگوید. پیشنهاد او «تبعید مدیران از وطن» بود؛ یعنی تبعید مدیران متخلف و ناکارآمد به جزیرهای دور افتاده ولیکن دارای ساختمانهای اداری شیک و شکوهمند بود تا در آنجا آنها دائماً با همدیگر جلسه و همایش بگذارند و به همدیگر بخشنامه بدهند و از یکدیگر گزارش بخواهند و... آنقدر که بالاخره از پای در آیند!
استاد از بنده هم خواست که راهحل خود را بیان نمایم و دلیل چنین راهکاری را هم مورد اشاره قرار دهم که برخاستم و گفتم: راهکار پیشنهادی ایشان به ذهن بنده هم رسید ولیکن من ترجیحاً پیشنهاد میکنم، طیّ فراخوان بزرگی از همه مدیران دعوت گردد تا در سفری مثالزدنی (فرضا هشتاد روز دور دنیا!) حضور یابند. البته با این شرط که فقط کسانی بیایند که خود را مدیرانی متعهد، متخصص و موفق (قابل و لایق مدیریت) میدانند و اصولاً مدیریتشان را قبایی برازنده فقط تن ایشان و پست مدیریّت را حقّ مسلّم خود و نیز حق مسلّم طبقات نسلی قبل از خود و بعد از خود میشمارند!
بنده احتمال میدهم که در همان اولین روز فراخوان و مهلت تعیین شده درصد قابل توجه و بسیار چشمگیری از مدیران (احتمالاً بیش از دو سوم) حضور خواهند یافت! باید آنها را به یکی از بنادر جنوبی ببریم و سوار بر کشتیهای پسنجری و تفریحی بسیار شیک و زیبا نموده و در دریاها و اقیانوسهای دنیا به گردش در آوریم. بشرطی که ناوبری این ناوگان بلند بالا به بنده سپرده شود. زیرا آنزمان که بنده افسر کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بودم با تحقیق از ملوانان کشتیها تا حدودی میدانم که بهترین کوسههای درنده و گرسنه در کجاها هستند! البته منوط به آنکه این عملیات کاملاً محرمانه باشد وگرنه بمحض آنکه کوسهها متوجه بشوند که غذای چرب و شیرین آنها از جنس «مدیران ایرانی» هستند، احتمالا خود را به نزدیکترین سواحل رسانیده و دسته جمعی خودکشی میکنند تا نسل خود را به گوشت و خون و پوست اینها آلوده نسازند!
در اینجا بود که ...
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۲
🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 گروه 👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
دخترک مسئولان!
(بخش ۲):
... در اینجا بود که اعتراض همه مدیران [مشغول آموزش ضمن خدمت در آن دوره چند ماهه] درآمد ولیکن استاد از من پرسید: آیا بنظر شما شیوه «دورسازی» بجای «معدومسازی» و راهحل تبعید به همان جزیره دور افتاده این همکارتان بهتر از این روش بسیار خشن و خطرناک شما نیست؟! عرض کردم: خیر استاد! زیرا احتمال دارد که همانند «رابینسون کروزوئه» برای بازگشت به وطن راهی پیدا کنند و پروژه #پاکسازی_کشور و معالجه «بزرگترین بیماری ملی» ما ابتر بماند.
اگرچه استاد با اشاره به این استدلال بنده در آن زمان، صحّت داوری خود در امر «ترجیح نظر بنده بر دیگران» را مورد تأیید و تأکید قرار داد! ولیکن بعد از آن قصه، از آنجا که آن مسیر را شوخطبعانه رفته بودم، یکی از دغدغههای دائمی ذهن بنده همین مسئله شد که: آیا براستی تشخیص و قضاوت بنده قرین واقعیّت و حقیقت ماجراست؟! و اینکه قطعیّت و جدّیّت این نظر چه میزان است؟ آیا براستی بحران اصلی ما در سطح ملی، #مدیران ما هستند؟ با چه منطق قابل استدلالی؟!
یعنی چنانچه امر دائر بر این بشود که فرضاً روزی کلّ #مدیران_مملکت را جمع کنند و تحویل بنده بدهند آیا براستی من همه آنها را بلافاصله منهدم و نابود خواهم کرد و نسلشان را از سطح زمین بر خواهم انداخت؟ آیا بهترین راهحل، اعدام آنهاست؟ آیا «بهترین نسخه» همین است که من پیچیدم؟ آیا مشکل بدتری وجود ندارد که بتوانم جایگزین مدیران بکنم؟ و...
هرچه اندیشیدم اصل گزینش خود را نتوانستم تغییر بدهم ولیکن به فرمولهای خوبی نائل گشتم و لذا در روش مواجهه و برخوردم هم توانستم تحولی ایجاد نمایم. بدین صورت که دیدم میتوان علت یا علل «نامطلوب بودن/ شدن مدیران» را با بررسیهای دقیق کشف کرد و برای معالجه هر کدام نسخهای حیاتبخش پیچید.
چنین شد که به مبحث «دخترک» رسیدم و اینکه مدیران باید طیّ فرایندهایی مهندسی شده، دختر دار گردند و چنانچه مدیری دخترش را پیدا نکرد ناچاراً باید طعمه کوسهها شود!
دخترکان ناقصالخلقه مدیران!
در واقع علت اصلی بدبختی کشور ما و منشأ تمام مشکلات ملت ما، مسئولان و مدیرانی هستند که «د.خ.ت.ر.ک.» ندارند! لذا یکی از محورهای اصلی و تأکیدی بنده در سخنرانیها و تدریسهایم، در انواع محافل و مجامع سیاسی و علمی اشاره به همین مسئله خطیر بوده است و اینکه مدیران ما یا اساساً دخترک ندارند یا اگر دارند ناقصالخلقه است و اینکه چه باید بکنیم تا ایشان اولاً دخترک داشته باشند و ثانیاً دخترکشان، کمال و جمالی داشته باشد تا در کارشان بصیر و صبور باشند و علیم و حلیم. وگرنه روز به روز مصائب روزافزون ملتمان تشدید خواهد گشت و...
و اما دخترک:
د. بسیاری از مدیران ما اساساً نسبت به حوزه مدیریتی خود علم و #دانش کافی و بلکه لازم را ندارند. دانش و دانائی ایشان در حیطه قلمرو مدیریتی ایشان مخدوش و قابل تخطئه میباشد. پیشتازی اراذل و افراد کممایه و بلکه بیمایه در اشغال مناصب و کنار زدن اشخاص پر مایه و صاحب فضیلت و برتری و به حاشیه راندن ایشان، روندی است که نه تنها اعتبار بلکه «اصل #پایداری_نظام» را مورد تحدید و تهدید خود قرار میدهد تا آنجا که یکی از علل اصلی فروپاشی #اقتدار_حکومت همین جابجائی خطیر است که حضرت امیر(ع) نسبت به وقوع آن صریحاً هشدار دادهاند. این عده از مدیران به لحاظ «فقدان معرفت» و «بیشعوری کاری» در «هدایت» صحیح مجموعه تحت امر خود ناتوان هستند ولو اینکه در امر «نظارت» و «حمایت» سنگ تمام بگذارند.
در این خصوص لازمست که؛
اولاً) با نهایت دقت مدیرانی به کار گمارده شوند که از دانستن و #دانائی لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد #مدیران_روابطی نادان جای #مدیران_ضوابطی دانا را بگیرند.
ثانیاً) برنامه دانشآزمایی و میزانسنجی فهم و دانائی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر در درون نظام گردد و بدون اتکاء به مدرکگرایی صرف و تأثیرپذیری از جریانات سیاسی سلطهجو و باندهای تمامیّتخواه اقتصادی (و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ باندهای مافیایی قدرت و ثروت) مدیران را مورد ارزشیابی دقیق خود قرار دهد و دانایان را ارتقاء بخشد. این مدیران که شاید دارای خواستن و توانستن هم باشند نیازمند دانستن و هدایت هستند.
خ. بسیاری از مدیران ما از اراده کافی و بلکه انگیزه لازم برای پیشبرد اهداف تعیین و تعریف شده در حوزه مدیریتی آنها برخوردار نیستند. شاید بسیاری از آنها میدانند که چه باید بکنند و امور را چگونه باید مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره دانائی هم هستند و ای بسا نخوت فراوانی هم دارند!) ولیکن در مدیریتشان نه تنها خودشان هیچگونه پیشتازی به خرج نمیدهند بلکه با پیروی از تکیهکلام «هیس نوچ» مرسوم خود مانع عملکرد و پیشرفت زیردستان خود هم میگردند و بمحض ...
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۲
🌐 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻 @SMHM212
دخترک مسئولان!
(بخش ۳):
... به محض آنکه کسی بخواهد حرفی بزند و پیشنهادی بدهد و احیاناً انتقادی بورزد تنها روش برخوردشان «هیسهیس» گفتن و دعوت به سکوت است! تا اساساً کسی چیزی نگوید و کسی چیزی نشنود و چنانچه کسی سماجت کرد و توانست نظرش را ابراز و اظهار نماید آنگاه با شیوه «نوچ نوچ» از پذیرفتن انتقادات و پیشنهادات طفره رفته و زیر بار مسئولیّت نمیروند. البته ممکن است همین «مدیران هیسنوچی» خودشان شعارهای زیبا و دلفریب و ذهنفریب (عوامفریبی و خواصفریبی) هم سر دهند و حتی گوش فلک را هم کر کنند اما دریغ از نیم مثقال کردار واقعی! در هر حال این عده از مدیران بیهمت به علل گوناگونی (جز اشغال مناصب و تسلط بر پستهای مدیریتی) و «بیغیرتی کاری» تمایلی به تحقق دانستههای علمی و بحق خود و دیگران ندارند.
در این خصوص هم لازمست که؛
اولاً) با نهایت دقت مدیرانی انتخاب شوند که از خواستن و اراده لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد #مدیران_وارفته جای #مدیران_وارسته را بگیرند.
ثانیاً) برنامه انگیزشیابی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر در درون نظام گردد و بدون تأثیرپذیری از جناحهای سیاسی سلطهطلب و باندهای انحصارطلب اقتصادی (و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ باندهای مافیایی قدرت و ثروت) مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و تنبلها و بیحالها را کنار زده و فعالان را ارتقاء بخشد.
این مدیران شاید توان #هدایت و #حمایت مجموعه تحت نظر خود را داشته باشند ولیکن معمولاً در امر #نظارت بسیار ناکارآمد هستند و معمولاً مجموعه خود و افراد آنرا به حال خود رها میکنند. لذا این دسته از مدیران خود نیازمند نظارت بیشتری هستند. اگرچه بسیاری از اینها ظاهراً خود را بسیار جدی و علاقمند هم نشان میدهند ولیکن در عمل جز اتلاف وقت و انرژی و سرمایه هنری ندارند. این مدیران شاید از دانستن و توانستن برخوردار باشند اما از خواستن گریزانند ولو اینکه بسیاری از اینگونه مدیران ای بسا صبحها زودتر از همه بر سر کار خود حاضر شوند و دیرتر از همه هم آنرا ترک کنند اما علیرغم پرکار و اکتیو نشان دادن خود، در واقع عملاً کاری از پیش نمیبرند. البته ممکن است علت نخواستن اینها ریشه در ندانستن و نتوانستن داشته باشد ولیکن بجای دانشزایی و توانافزایی خود بمنظور گریز از رخوت و خمودگی، عمدتاً سرگرمیهای زیرپوستی مختلفی هم برای خود تدارک میبینند که صرفاً برای رفع بیحوصلگی خودشان است ولو اینکه وانمود کنند که برای تغییر ذائقه جهت حفظ و افزایش آمادگی کاری است ووو...
ت. بسیاری از مدیران ما از توانائی کافی و بلکه لازم برای پیشبرد اهداف تعیین و تعریف شده در حوزه مدیریتی خود محروم هستند. شاید بسیاری از آنها میدانند که چه باید بکنند و امور را چگونه باید مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره دانائی هم هستند) و همچنین شاید بسیاری از آنها میخواهند که کارها را بخوبی و در عالیترین شکل کمال و جمال آنها مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره ارادهورزی هم هستند و در امور خواستن مشکل چندانی ندارند) ولیکن در مدیریتشان از حد شعارهای زیبا و دلفریب و ذهنفریب (عوامفریبی و خواصفریبی) فراتر نرفته و در عمل «عاجز» تشریف دارند. این دسته از مدیران بیش از هدایت و نظارت نیازمند حمایت هستند. این عده از مدیران ممکن است در امور نظارت و هدایت عملکرد مطلوبی داشته باشند ولیکن در امر حمایت از زیردستان خود معمولاً ضعیف تشریف دارند. مانند کسی که فوت و فنّ فرضاً قهرمان ورزشی شدن (مثل وزنهبرداری، مشتزنی، شناگری، کشتیگیری و...) را نه تنها بخوبی میداند بلکه قادر به تدریس و تعلیم آنها در سطح دانشگاهی و مربیگری حرفهای و باشگاهی آنها هم هست و حتی خیلی هم دوست دارد و تمایل شدید که قهرمان یکی از آنها و پهلوان جهان هم بشود اما استخوانبندی هیکل و قدرت عضلات بدنش، مقاومت انرژیک و رمقی برای انجام هیچکدام از آنها و رکورد زدن را ندارد.
در این خصوص نیز لازمست که؛
اولاً) با نهایت دقت مدیرانی گزینش و منصوب شوند که علاوه بر دانستن و خواستن از توانستن و توانائی لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد «مدیران خسته و نیسته» (معمولاً پای کار نیستند و اگر هستند خستهاند!) جای «مدیران هسته» (همیشه و تا آخر پای کار هستند) را بگیرند.
ثانیاً) برنامه «توانیابی مدیران» باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر و مستمرّ در درون نظام گردد و بدون تأثیرپذیری از باندهای مافیایی قدرت و ثروت و سوار بر امواج انواع «رسانههای سنتی و صنعتی»، مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و ناکارآمدها را کنار زده و توانمندان را ارتقاء و اعتلاء بخشد.
... ادامه دارد.
👌فرمت PDF این سلسله در 👈اینجا👉 است جهت تکثیر و توزیع در جلسات ذیربط.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۲
🌐کانال 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲گروه 👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
دخترک مسئولان!
(بخش ۴):
ر. بسیاری از مدیران ما صرفنظر از #دانستن، #خواستن و #توانستن که دارند یا ندارند، در امر #ردّ_مانع، مشکل جدی دارند. یعنی شاید بسیاری از آنها در مدیریت امور ذیربط به مجموعه خود، هم «میدانند» و هم «میخواهند» و هم «میتوانند» و احیاناً دارای بالاترین نمره «دانائی، پویایی و توانائی» هم هستند ولیکن در مواجهه با انواع موانع طبیعی یا مصنوعی (اعم از موانع بنیادی و سیاسی) و تحمیلی، مدیریتشان دچار «تسویف» (نوعی توقف و درجا زدن) میشود. گوئی که منتظر مانعی بودند تا متوقف شوند! این دسته از مدیران بیش از «هدایت، نظارت و حمایت» نیازمند جرأت (از جنس #نوآوری و #خلاقیّت) هستند. همچنانکه مقام معظم رهبری فرمودند: «نوآوری جرأت میخواهد».
مراد از مانع یا موانع در اینجا نادانی به کار یا بیارادگی و یا ناتوانی و بیعرضگی نسبت به انجام کار نیست بلکه چیزهایی است که حلّ و رفع و ردّ آنها نیازمند #جهاد و #اجتهاد و #جرأت است. آنچنان که تمام تلاش و نهایت کوشش و اوج عزم و احساس مسئولیّت تام و تمام مدیر را به خود معطوف نماید. همان چیزی که آنرا باید «همت مضاعف و کار مضاعف» نامید. در این خصوص هم لازمست که؛
اولاً) با نهایت دقت مدیرانی گزینش شوند که از جهد و جرأت و همّت لازم و بلکه کافی برخوردار باشند نه آنکه علیرغم اتصاف و اتکاء به دانایی، پویایی و توانایی خود، موانع را (ولو بسیار بزرگ و عمیق و بلندتر از حوزه کاری ذیربط) بهانه برای رکود خود قرار دهند. نباید اجازه داد #مدیران_منفعل جای #مدیران_مجتهد را بگیرند.
ثانیاً) برنامه جهد و جرأتیابی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر و مداوم در درون #نظام گردد و بدون تأثیرپذیری از باندهای مافیای قدرت و ثروت و سوار بر امواج انواع «رسانههای سنتی و صنعتی»، مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و «ترسوهای دلنازک» را کنار زده و «دلیران دلسوز» را اعتلاء بخشد.
ک. بسیاری از مدیران ما نه تنها «د.خ.ت.ر.» ندارند بلکه «دخترک» هم ندارند! یعنی از «تشکر» مدیریّتی فقط «تشر» مدیریّتی را بلدند و از «ک» آن محروم هستند فلذا زیردستانشان بجای تشکر فقط تشر میشنوند!
حال شما میتوانید بجای دخترک، «درختک» بکارید! ولیکن منظور ما کاملاً روشن است و مدیرانی اعلم، اعدل، اتقی، اشجع و ابصر میخواهیم.
البته هر آنچه گفته آمد مسئلهای همگانی است و در همه اقشار جامعه و عموم مردم هم مصداقیّت دارد و نه اینست که مختص مدیران و مسئولان باشد. فتأمل!
در پایان از تمام مدیرانی که دخترکی دارند بسیار سپاسگزارم. والسلام
سید محمد حسینی (منتظر)
۲۱ آذر ۱۳۸۳
فرهنگسرای خاوران
این مقاله ☝️را بعد از شرکت در دوره آموزشی سه چهار ماهه مدیران فرهنگسراهای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران (در محل فرهنگسرای پارک ساعی)، نوشتم.
⁉️ در آخرین دقایق دوره، استاد مرعشی، از بنده پرسیدند: اگر روزی توانی یافتید که بر مدیران ایران، چنان سلطهای پیدا کنید که همه آنها را در دریا بریزید، آیا واقعاً این کار را میکنید؟!
گفتم: نخیر استاد!
گفت: پس با آنها چه میکنید؟
گفتم: باید به این مسئله فکر بکنم!
گفت: نتیجه فکرتونو منتشر کنید!
و حاصل آن تفکر (چارهجویی) برای حل معضل مدیریت در ایران، این شد که باید مدیران ایرانی ۵ نوع #مهارت_بنیادی را فرا بگیرند فلذا این مهارتها در قالب این مقاله، تنظیم گردید.
نظر شما چیست؟
انصافاً بعد از حداقل دو دهه از این یافتهای که تحریر شد، آیا میتوان خدشهای بر کلیات یا جزئیات مفاد آن وارد کرد؟!
براستی چه کنیم با انبوه مدیرانی که دخترک ندارند؟!
سخنگوی دولت را دیدید همین دو سه روز پیش با چه لحنی با دانشجویان برخورد کرد؟!
و سایر اعضای دولت پزشکیان که دارای چه بافت متضادی با آن شاکلهای هستند که انتظار میرود باشند!
اوضاع مدیریتی کشور نسبت به بیست سال قبل که برآورد شد و در این مقاله منعکس شد، آیا بهتر شده یا بدتر؟!
متأسفانه همین مدیریتهای غلط است که نهایتاً کار را میکشد به #فروپاشی_نظام، چنانکه اوضاع سوریه جلوی چشمان ماست که چگونه کشوری و ملتی بر باد رفت؟!
اگرچه باید به تعبیر دیروز #امام_جامعه باید امیدوار باشیم که جوانان سوریه و منطقه به خودشان بیایند و #بلاد_اسلامی را نجات بدهند.
اما بدون اصلاح فرایندهایی که موجب بهبودی اوضاع مدیریتی جامعه بشود، امکانپذیر است؟!
در هر حال، ایران باید الگوی اصلاحات بنیادینی باشد که بدون آنها همهچیز در وضعیت ناترازی قرار میگیرند. بدترین ناترازیها در عرصه مدیریتی است که سایر ناترازیها را رقم میزنند و بر ملت و حتی آیندگان تحمیل میکنند.
در حالیکه امیرالمؤمنین(ع) صریحاً میفرمایند؛ مدیران عوضی، باعث فروپاشی دولت هستند، ما دولت را سپردهایم به یک مشت رئیس و مدیر عوضی!
#فروپاشی
#اضمحلال
#نفوذی
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۲
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
ناترازی اصلی مملکت
#ناترازی؛ جدیدترین اصطلاح اقتصادی است که قابلیت ورود به #ادبیات_سیاسی را دارد!
ناترازی؛ #مشکل و گاهی #معضلی است که ممکنست به #بحران و حتی #فاجعه دامن بکشد و شاید بهترین راهحل آن، #رفتار_مقتصدانه و #قناعت است.
همان توصیه قدیمی که سعدی آنرا مورد اشاره شاعرانه خود قرار داد:
چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن
که میگویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشکرودی
بنابراین، ناترازی در عرصه نابرابری #مصرف با #تولید یا تأمین #کالا و #خدمات است که در دنیای اقتصاد کاربرد دارد. ولیکن در #حوزه_سیاست نیز میشود عاریه گرفت! بدینصورت که از #نظام #جمهوری_اسلامی #ایران گلایه بکنیم که؛
به فراخور نیاز خود به #منابع_انسانیِ دارای خصائل؛ #دانایی، #دلسوزی و #دلیری #دین_مدارانه، در اداره #امور_مملکت، نتوانسته است نیروهای متخصص و متعهدی در تراز «نهضت+نظام اسلامی» تولید (#تربیت) نماید. فلذا گرفتار فقر شدید کارکنانی متناسب با نظام و #ملت و در نتیجه بزرگترین و بدترین و خطرناکترین ناترازی را در #حوزه_راهبری کشور داریم!
نشان به آن نشان که بزرگترین #قوه_ملی (#مجریه) به افرادی سپرده شده که خودشان نماد #ناترازی_ملی ما هستند! اگرچه این ناترازی در طول تاریخ #ایران_زمین، جاری بوده که حتی میتوان آنرا کهنترین #زخم_ایران نامید و در #گام_دوم نیز ادامه دارد.
لذا هر گاه که ناترازی را از #پزشکیان میشنوم یاد این سخن میافتم:
حافظ تو خود حجاب خودی، از میان برخیز!
#پوزیده و دولتش 👈دخترک👉 ندارد!
✍️حسینی(منتظر)
۰۳/۹/۲۲
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
⁉️ انتظار ظهور امام زمان(عج) ایرانیان، چرا
به ظهور مجدد شاه سلطان حسین انجامید؟!
یکی از شگفتانگیزترین دودمانهای #تاریخ_ایران، سلسله #صفویان بود که نیای بزرگ آنها؛ صفیالدین #اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ ق) بود. این دودمان #ایرانی بعد از حدود دو قرن طراحی و برنامهریزی، توانستند بیش از دو قرن (۱۱۴۸–۹۰۷ ه.ق) بر #ایران فرمانروایی کنند و با جنگاوریهای بیامان خود، #پهناوری_ایرانزمین را به ابعاد گسترده جغرافیایی سلسله #ساسانیان برسانند.
#آخرین_پادشاه آنها #شاه_سلطان_حسین بود که توسط افاغنه #پشتو در هم شکست و سپس توسط #نادر_شاه رسماً پایان یافت.
#آخرین_سلطان_صفوی، ویژگیهای شخصیتی متفاوتی نسبت به سلاطین قبلی خود داشت. از جمله این که مرد #صلح_طلب و آرامی بود. «به پیر به پیغمبر» که اهل #جنگ نبود و میخواست #دعوا_نشه و علاقمند به #نهج_البلاغه بود و در طول حکومتش نه تنها گردن کسی را نزد بلکه حتی یک روز هم #جامه_سرخ (نماد #غضب_سلطانی که رسم سالیانه #شاهان_صفوی بود) نه تنها خود نپوشید بلکه به #دولتمردان و #سرداران خود هم اجازه #سرخ_پوشی نداد.
یک روز که در باغچه #تفنگ میانداخت، یکی از فرزندانش زاغی را با تفنگ زد و او از این اتفاق، #پریشان شد و بهخاطر #ظلم به آن پرنده، ۲۰۰ تومان زر از #خزانه به #فقرا #صدقه داد.
(سفرنامه کروسینسکی و فوائد الصفویه)
او بسیار دلرحم و نازکدل بود.
فلذا #سلاح خود را بر زمین نهاده بود و هیچگاه آنرا برنداشت! حتی زمانی که #اشرف_افغان، چشمان زیبای او را از کاسه سرش در آورد!
او که تحتالحمایه #امپراتور_عثمانی و مشتاق بود که #کلانتر_قندهار او را #آدم حساب کند اما #میرویس_غلجایی، چند هزار شازده را جلوی چشمانش یکی یکی سر برید!
این سلطان #صوفی_مسلک که خود را مرید #امیرالمؤمنین میپنداشت، در جواب عارف بزرگ، سیدقطبالدین نیریزی، که او را از خرابی اوضاع و فتنه قریبالوقوع افغانها هشدار میداد، نوشت: «راست است که #فتنه_افاغنه در کار است. ما هم خود به علاوه #تدارک_دولتی، #تدارک_دعایی کرده، قدغن فرمودهایم [امر کردهایم] در اندرون از رجال و نساء سادات موسویه نخود را لاالهالاالله بخوانند. صباحاً و مساءً در کارند؛ انشاءالله آش معتبری فراهم کرده به کل خلق میخورانیم. از باطن سادات موسویه دفع بلا خواهد شد. از جانب شما هم ملتمس دعا هستیم که دولتخواهی فرمودید. زیاده زحمتی نیست.»
این جواب تحقیرآمیز، (که خود نشاندهنده #حماقت و #جهالت شاه سلطان حسین است)، 👈سیدمحمدحسینی(قطبالدین)👉 را مأیوس گردانید.
آری آن #سلطان_پوسیده برای #دفع_بلایا بجای #سلاح_بُرّانی بدنبال #فلافل_خورانی به #کل_خلق بود و بجای #آتش_مؤثر بازدارنده در تدارک #آش_معتبر اندرونیه بود!
سرنگونی این #سلطان_خوشگل و #سلطان_لبخند!، علل مختلفی داشت که شاید بدترین آنها طرفداری وی از #زن_زندگی_آزادی بود. جنبش #هرزه_پروری وی تا بدانجا رسید که سالی سه روز حضور مردها در #اصفهان را ممنوع میکرد تا زنها بتوانند در سطح شهر، #مکشفه ظاهر شوند. در این سه روز، مأمورین سلطانی، به شکار #دختران_شایسته برای #حرمسرای_سلطانی میپرداختند ولو از زنان شوهردار!
از دست دادن #تاج و #تخت اجدادی، تاوان افراط وی در #میگساری و #زن_بارگی و #جهالت_مرکب او به #امور_حکمرانی بود.
عامل مهم دیگری که در #فروپاشی_مفتضحانه #امپراتوری_صفوی، نقش داشت، حل ناترازیهای مالی #حکومت از طریق گشاد کردن دست حکومت در #جیب_ملت و افزایش بیرحمانه #باج و #خراج و #مالیات بود که قاطبه ملت را به ستوه آورده و باعث شورشهای سراسری در #ایران_زمین شد.
یکی دیگر از علل اضمحلال این دودمان، انتصاب #اهل_فتنه و #مفسدین در #مناصب_حکومتی و عدم مؤاخذه و محاکمه #خائنین بود تا آنجا که #گرگین_خان را حاکم بر #کرمان، #بلوچستان و #افغانستان کرد و او چنان عرصه را بر زندگی #طوایف_افاغنه، تیره و تار کرد که به شورش بزرگی به رهبری #محمود_افغان برخاستند و دودمان بیش از ۴۵۰ ساله صفویان را بر باد دادند!
#قاضی_القضات او فاسدتر و فشلتر از آن بود که #مقصرین را به #محکمه و #استنطاق و #مجازات بکشاند.
#تصغیر_ایران (از اژدهای صفوی به گربه امروزی) عملاً از زمان شاه سلطان حسین آغاز شد!
حال که شاهد فروپاشی سریع #رژیم_اسد و گریز ناگزیر #آخرین_رئیس_سوریه هستیم (البته شیری که چون موش به سوراخ خزید! لذا باید آنرا #رژیم_سیچقان نامید!)، گویا باید باور کنیم که #تاریخ؛ چیزی نیست بجز #تکرار_مکررات!
و چه اندک هستند آنها که باید #عبرت بگیرند!
امیدواریم که #مسعود_پزشکیان (#پوزیده_سابق)، #آخرین_رئیس_ایران نباشد.
تنها راه جلوگیری از #تکرار_تاریخ؛ #پشتیبانی از #ولایت_فقیه است.
🔴والعصر🔴إن الانسان لفی خسر🔴إلا الذین آمنوا🔴و عملوا الصالحات🔴و تواصوا بالحق🔴و تواصوا بالصبر🔴
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۰
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️ این سخنان یک فرد عادی نیست؛ محمود سریع القلم هرسال مهمان ویژه اجلاس ماسونیزم داووس است. بسیاری وی را عقل منفصل و مستر حسن روحانی، محمدجواد ظریف و طیف میانهروهای ایران میدانند. هستند دیگرانی که سریع القلم را رئیس دولت گذار در فردای براندازی از سوی نظام سلطه میشناسند.
سخنان محمود سریع القلم شعار یک استاد غربپرست یا غربزده نیست، راهبرد عملیاتی طرف بیرونی و دستور العمل غیرقابل رد از طرف نظام سلطه است.
🖌عبدالرضا سلطانی
🔴
☝️از پیامهای وارده☝️
نقدونظر #حم
👌باطل السحر نمیشودها!
«نهضت+نظام اسلامی»؛ #باطل_السحر بسیاری از این نمیشودهای #اجانب و #اذناب_اجانب بوده و است و خواهد بود انشاءالله
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۳
🌐 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
⁉️ انتظار ظهور امام زمان(عج) ایرانیان، چرا
به ظهور مجدد شاه سلطان حسین انجامید؟!
یکی از شگفتانگیزترین دودمانهای #تاریخ_ایران، سلسله #صفویان بود که نیای بزرگ آنها؛ صفیالدین #اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ ق) بود. این دودمان #ایرانی بعد از حدود دو قرن طراحی و برنامهریزی، توانستند بیش از دو قرن (۱۱۴۸–۹۰۷ ه.ق) بر #ایران فرمانروایی کنند و با جنگاوریهای بیامان خود، #پهناوری_ایرانزمین را به ابعاد گسترده جغرافیایی سلسله #ساسانیان برسانند.
#آخرین_پادشاه آنها #شاه_سلطان_حسین بود که توسط افاغنه #پشتو در هم شکست و سپس توسط #نادر_شاه رسماً پایان یافت.
#آخرین_سلطان_صفوی، ویژگیهای شخصیتی متفاوتی نسبت به سلاطین قبلی خود داشت. از جمله این که مرد #صلح_طلب و آرامی بود. «به پیر به پیغمبر» که اهل #جنگ نبود و میخواست #دعوا_نشه و علاقمند به #نهج_البلاغه بود و در طول حکومتش نه تنها گردن کسی را نزد بلکه حتی یک روز هم #جامه_سرخ (نماد #غضب_سلطانی که رسم سالیانه #شاهان_صفوی بود) نه تنها خود نپوشید بلکه به #دولتمردان و #سرداران خود هم اجازه #سرخ_پوشی نداد.
یک روز که در باغچه #تفنگ میانداخت، یکی از فرزندانش زاغی را با تفنگ زد و او از این اتفاق، #پریشان شد و بهخاطر #ظلم به آن پرنده، ۲۰۰ تومان زر از #خزانه به #فقرا #صدقه داد.
(سفرنامه کروسینسکی و فوائد الصفویه)
او بسیار دلرحم و نازکدل بود.
فلذا #سلاح خود را بر زمین نهاده بود و هیچگاه آنرا برنداشت! حتی زمانی که #اشرف_افغان، چشمان زیبای او را از کاسه سرش در آورد!
او که تحتالحمایه #امپراتور_عثمانی و مشتاق بود که #کلانتر_قندهار او را #آدم حساب کند اما #میرویس_غلجایی، چند هزار شازده را جلوی چشمانش یکی یکی سر برید!
این سلطان #صوفی_مسلک که خود را مرید #امیرالمؤمنین میپنداشت، در جواب عارف بزرگ، سیدقطبالدین نیریزی، که او را از خرابی اوضاع و فتنه قریبالوقوع افغانها هشدار میداد، نوشت: «راست است که #فتنه_افاغنه در کار است. ما هم خود به علاوه #تدارک_دولتی، #تدارک_دعایی کرده، قدغن فرمودهایم [امر کردهایم] در اندرون از رجال و نساء سادات موسویه نخود را لاالهالاالله بخوانند. صباحاً و مساءً در کارند؛ انشاءالله آش معتبری فراهم کرده به کل خلق میخورانیم. از باطن سادات موسویه دفع بلا خواهد شد. از جانب شما هم ملتمس دعا هستیم که دولتخواهی فرمودید. زیاده زحمتی نیست.»
این جواب تحقیرآمیز، (که خود نشاندهنده #حماقت و #جهالت شاه سلطان حسین است)، 👈سیدمحمدحسینی(قطبالدین)👉 را مأیوس گردانید.
آری آن #سلطان_پوسیده برای #دفع_بلایا بجای #سلاح_بُرّانی بدنبال #فلافل_خورانی به #کل_خلق بود و بجای #آتش_مؤثر بازدارنده در تدارک #آش_معتبر اندرونیه بود!
سرنگونی این #سلطان_خوشگل و #سلطان_لبخند!، علل مختلفی داشت که شاید بدترین آنها طرفداری وی از #زن_زندگی_آزادی بود. جنبش #هرزه_پروری وی تا بدانجا رسید که سالی سه روز حضور مردها در #اصفهان را ممنوع میکرد تا زنها بتوانند در سطح شهر، #مکشفه ظاهر شوند. در این سه روز، مأمورین سلطانی، به شکار #دختران_شایسته برای #حرمسرای_سلطانی میپرداختند ولو از زنان شوهردار!
از دست دادن #تاج و #تخت اجدادی، تاوان افراط وی در #میگساری و #زن_بارگی و #جهالت_مرکب او به #امور_حکمرانی بود.
عامل مهم دیگری که در #فروپاشی_مفتضحانه #امپراتوری_صفوی، نقش داشت، حل ناترازیهای مالی #حکومت از طریق گشاد کردن دست حکومت در #جیب_ملت و افزایش بیرحمانه #باج و #خراج و #مالیات بود که قاطبه ملت را به ستوه آورده و باعث شورشهای سراسری در #ایران_زمین شد.
یکی دیگر از علل اضمحلال این دودمان، انتصاب #اهل_فتنه و #مفسدین در #مناصب_حکومتی و عدم مؤاخذه و محاکمه #خائنین بود تا آنجا که #گرگین_خان را حاکم بر #کرمان، #بلوچستان و #افغانستان کرد و او چنان عرصه را بر زندگی #طوایف_افاغنه، تیره و تار کرد که به شورش بزرگی به رهبری #محمود_افغان برخاستند و دودمان بیش از ۴۵۰ ساله صفویان را بر باد دادند!
#قاضی_القضات او فاسدتر و فشلتر از آن بود که #مقصرین را به #محکمه و #استنطاق و #مجازات بکشاند.
#تصغیر_ایران (از اژدهای صفوی به گربه امروزی) عملاً از زمان شاه سلطان حسین آغاز شد!
حال که شاهد فروپاشی سریع #رژیم_اسد و گریز ناگزیر #آخرین_رئیس_سوریه هستیم (البته شیری که چون موش به سوراخ خزید! لذا باید آنرا #رژیم_سیچقان نامید!)، گویا باید باور کنیم که #تاریخ؛ چیزی نیست بجز #تکرار_مکررات!
و چه اندک هستند آنها که باید #عبرت بگیرند!
امیدواریم که #مسعود_پزشکیان (#پوزیده_سابق)، #آخرین_رئیس_ایران نباشد.
تنها راه جلوگیری از #تکرار_تاریخ؛ #پشتیبانی از #ولایت_فقیه است.
🔴والعصر🔴إن الانسان لفی خسر🔴إلا الذین آمنوا🔴و عملوا الصالحات🔴و تواصوا بالحق🔴و تواصوا بالصبر🔴
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۰
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
May 11
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻 @SMHM212
آینده شوم تهران!
(قسمت ۰۱):
👌این مقاله در سال ۱۳۹۰ تألیف و منتشر شده و قبلاً در پیامرسانهای تلگرام و واتساپ هم به اشتراک گذاشتهام. البته مخاطبین اولیه این مقالات ناتمام، روحانیون تهرانی بودهاند ولیکن برای عامه هم قابل توجه است:
بسمه تعالی
تهران در روایات دینی
«#خرابی_طهران قبل از #ظهور_امام زمان(عج)» از #ملاحم بسیار اندیشناک برای ما تهرانیهاست که به عنوان نمونه در روایت ذیل مورد اشاره صریح قرار گرفته است:
(ملاحم جمع ملحمه؛ به پیشگوئیهای «فتنههای آخرالزمان» اطلاق میشود و سید ابن طاووس هم (همچون ابنکثیر و امثاله)، کتابی دارد با عنوان «#الملاحم و #الفتن»):
قالالمفضل بن عمر قال لی جعفر بن محمد علیهالسلام: یا مفضل أتدری اینما وقعت دارالزورآء؟ قلت: الله و حجته أعلم. فقال:
«إعلم یا مفضل انّ فی حوالیالرّی جبلاً اسود تبنی فی ذیله بلده تسمی بطهران و هی دارالزورآء التی تکون قصورها کقصور الجنّه و نسوانها کالحور العین و اعلم یا مفضل أنهنّ یتلبسن بلباس الکفار و یتزین بزی الجبابره و یرکبن السروج و لا یتمکنّ لأزواجهنّ و لاتفی مکاسب الأزواج لهنّ فیطلبن الطلاق منهم و یکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال فانک إن ترد حفظ دینک فلاتسکن فی هذه البلده و لا تتخذها مسکناً لأنها محل الفتنه و فرّ منها الی قله الجبال و من الجحر الی الجحر کالثعلب باشباله.» (مجموعه الاخبار/ ص۱۶۴)
(اسود؛ بزرگ و سربلند؟/ سیاه؟/ پوشیده از انبوه درختان سرسبز؟/ چشمگیر و نمایان؟)
ترجمه: مفضل بن عمر میگوید: #امام_صادق(ع) به من فرمودند؛ ای #مفضل! آیا میدانی #دار_الزوراء در کجا واقع است؟ عرض کردم خدا و حجتش بهتر میدانند. فرمود: بدان که در اطراف #ری کوهی بسیار بزرگ است. در دامنه آن شهری بنا نهاده خواهد شد به نام #تهران و این شهر همان دارالزوراء است؛ یعنی شهری شکوهمند و نمونه (و دارای زیبایی و پایداری که در اثر کاخهای زیبا و استحکاماتی که در ساختمانهای آن به کار برده شده به دارالزوراء تعبیر شده است). شهری که کاخهای آن چون کاخهای #بهشت و زنانش در زیبایی چون #حوریان فراخ چشماند. ای مفضل بدان که این #زنان #لباس_کافران را به تن میپوشند و خود را به شکل مردم ستمگر و سرکش در میآورند [= غربزدگی]. و بر زینها سوار میشوند و از همسرانشان تمکین نمیکنند و درآمدهای شوهرانشان کفایت آنها نمیکند. از این رو از شوهران خویش درخواست #طلاق میکنند. و برای فرو نشاندن #شهوت_جنسی، مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا میکنند. مردان خود را به شکل زنان و زنان خود را به شکل مردان در میآورند و اگر بخواهی #دین خود را نگه داری باید در این #شهر نمانی و آن را مسکن خویش قرار ندهی، زیرا آنجا جایگاه #فتنه و تباهی است و تو برای دور ماندن از آلودگیها باید از آن شهر به بالای کوهها بگریزی و چون روباه که با بچههایش از سوراخی به سوراخ دیگر میگریزد تو نیز از گوشهای به گوشه دیگر کوچ کنی.
(نشانههای پایان/ علی فاطمیان/ ص۵۴۰/ چاپ۱۳۸۱/ سازمان چاپ و انتشارات)
و اندیشناکتر از آن، مسئله بسیار تلخ «محاربه #اهل_ری با #امام_زمان(عج)» است که روایت ذیل (ایضاً منسوب به امام صادق علیهالسلام) بدان اشعار دارد:
الغیبه للنعمانی: قالالصادق(ع):
«ثلاثه عشر مدینة و طائفة یحارب القائم(ع) اهلها و یحاربونه؛ اهل مکه و اهل مدینه و اهلالشام و بنوامیه و اهلالبصره و اهل دمیسان و الاکراد و الاعراب و ضبه و غنی و باهله و ازد و اهلالری».
(سفینهالبحار/ ج۱/ ص۵۰۹)
ترجمه: امام صادق(ع) میفرمایند: ۱۳ شهر و طایفه هستند که #حضرت_قائم(ع) با آنها و آنان با حضرت میجنگند: #اهل_مکه، #اهل_مدینه، #اهل_شام [سوریه و اردن و...]، #بنی_امیه [شاید منظور سفیانی و عدهای دیگر باشد که از خلفای اموی هستند]، #اهل_بصره، #اهل_دمیسان، #کردها، #عربها، [طائفة؟] #ضبه، #غنی، #باهله، #ازد و #اهل_ری
(نشانههای پایان/ ص۵۴۱/ چاپ۱۳۸۱/ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۴
🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 گروه 👈محل نظرات👉
🙏