#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_فلق #قسمت_اول
#تفسیر_المیزان
﴿ سورة الفلق - سورة ١١٣ - تعداد آیات ٥ ﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿١﴾ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿٢﴾ وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿٣﴾ وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿٤﴾ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿٥﴾
🍁 ترجمه آیات🍁
به نام الله که بخشنده به همه و مهربان به خواص از بندگان است.
بگو پناه میبرم به پروردگار صبحدم1⃣
از شر هر چه که او خلق کرده و دارای شر است.2⃣
و از شر شب وقتی که با ظلمتش فرا می رسد3⃣
و از شر زنان جادوگر که به گره ها می دمند و افسون می کنند 4⃣
و از شر حسودی که بخواهد زهر حسد خود را بریزد (و علیه من دست بکار توطئه شود).5⃣
✅ خداوند متعال در اين سوره #فلق:
به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه
از هر #شر و از خصوص بعضى شرور به او #پناه ببرد، و اين سوره به طورى كه از روايات وارده در شان نزولش بر مى آيد:
✳️ در #مدينه نازل شده است.
🍁 بیان آیات (۱-۲) سوره فلق🍁
قل اعوذ برب الفلق1⃣
من شر ما خلق2⃣
🔹معنى (فلق) در (قل اعوذ برب الفلق) و مفاد (و من شر ما خلق)
🔹مصدر (#عوذ) به معناى #حفظ كردن خويش و #پرهيز دادن از شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شر را #دفع كند، و كلمه (فلق) به معناى #شكافتن و #جدا كردن است، و اين كلمه نظير (#قصص) به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى #حكايت شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام #صبح اطلاق مى شود، و فلق يعنى آن لحظه اى كه #نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.
🍁🍁🍁🍁🍁
و بنابراين، #معناى آيه چنين مى شود:
بگو من #پناه مى برم به پروردگار #صبح، پروردگارى كه آن را فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله #پناه بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست.
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه (فلق) هر چيزى است كه از #كتم عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم #وجود است، در نتيجه #رب_فلق مساوى با رب مخلوق است.
بعضى ديگر گفته اند: كلمه (فلق) نام #چاهى است در #جهنم.
مؤيد اين قول بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده.
🍁🍁🍁🍁🍁
من شر ما خلق2⃣
يعنى از #شر هر مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت (ما خلق) نبايد #توهم كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود دارند، زيرا #مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و #كليت نيست.
🍁 بیان آیه (۳) سوره فلق🍁
و من شر غاسق اذا وقب3⃣
🔹در #صحاح مى گويد: كلمه (#غسق) به معناى #اولين مرحله از #ظلمت شب است، وقتى گفته مى شود (قد غسق الليل ) معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و كلمه (#وقوب) كه مصدر فعل ماضى (وقب) است، به معناى #داخل شدن است. در #نتيجه معناى آيه اين مى شود:
و از شر #شب وقتى كه با #ظلمتش داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب #نسبت داده، به خاطر اين بوده كه شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم #شرورى كه در شب واقع مى شود #بيشتر از شرور واقع در روز است. علاوه بر اين، انسان كه مورد حمله شرور است، در شب #ناتوان تر از روز است.
🍁🍁🍁🍁🍁
ولى بعضى گفته اند:
مراد از كلمه (غاسق) #خصوص شب نيست، بلكه #هر شرى است كه به آدمى #هجوم بياورد، هر چه مى خواهد باشد.
ذكر خصوص شر #شبانگاه، شر #ساحران و شر #حاسد بعد از ذكر (من شر ما خلق) از باب #اهتمام به اين سه شرط است.
در آيه #اول #مطلق شر را ذكر كرد، و در آيه دوم #خصوص (شر غاسق) را ياد آور شد، و اين خود از باب ذكر #خاص بعد از عام است، تا اهتمام بيشتر نسبت به #خاص را برساند، و در اين سوره بعد از ذكر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: #يكى شر شب وقتى داخل مى شود. و #دوم شر ساحران. و #سوم شر حاسد، كه مشغول #توطئه مى گردد. و اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه انسان از اين سه شر #غافل است، يعنى اين سه نوع شر در حال #غفلت آدمى حمله مى آورند.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت پنجم
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
⬅️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) #عزم خود را براى #فتح_مكه جزم مى كند.
راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #دستور داد تا مسلمانان براى #جنگ با مردم #مكه، مجهز و #آماده شوند، و آنگاه #عرضه داشت بارالها #چشم و #گوش قريش را از كار ما #بپوشان و از رسيدن #اخبار ما به ايشان جلوگيرى فرما تا #ناگهانى بر سرشان بتازيم و #قريش را در شهرشان مكه #غافلگير سازيم، در اين هنگام بود كه #حاطب بن ابى بلتعه #نامه اى به قريش نوشت و به دست آن #زن داد تا به #مكه برساند، ولى خبر اين #خيانتش از #آسمان به رسول الله رسيد، و #على (عليه السلام) و #زبير را فرستاد تا #نامه را از آن زن بگيرند.
🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه #ابوذر غفارى را #جانشين خود در مدينه كرد و #ده روز از ماه #رمضان گذشته بود كه با #ده_هزار نفر لشكر از مدينه #بيرون آمد، و اين در سال #هشتم_هجرت بود، و از #مهاجر و #انصار حتى يك نفر #تخلف نكرد. از سوى ديگر #ابوسفيان #بن حارث بن عبدالمطلب (#پسر_عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و #عبدالله بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام (#نيق_العقاب) رسول خدا (ص) را ديدند، و #اجازه ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه #نداد، #ام_سلمه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #وساطت و شفاعت آن دو عرضه داشت:
يا رسول الله (ص) #يكى از اين دو پسر عموى تو و ديگرى #پسر_عمه و #داماد تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم #هتك_حرمتم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در #مكه آن سخنان را گفته بود، وقتى خبر اين گفتگو به ايشان رسيد #ابوسفيان كه پسر خوانده اى همراهش بود گفت:
به خدا #سوگند اگر اجازه ملاقاتم ندهد دست اين #كودك را مى گيرم و سر به #بيابان مى گذارم، آنقدر مى روم تا از گرسنگى و تشنگى #بميريم، اين سخن به رسول خدا (ص) رسيد، حضرت #دلش سوخت و اجازه ملاقاتشان داد، هر دو به ديدار آن جناب شتافته #اسلام آوردند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و چون رسول خدا (ص) در #مرالظهران بار انداخت، و با اينكه اين محل #نزديك مكه است، مردم مكه از حركت آن جناب #بكلى بى خبر بودند، در آن شب #ابوسفيان بن حرب و #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء از مكه بيرون آمدند تا خبرى كسب كنند.
⬅️#عباس عموى پيامبر (ص) با خود گفت: خدا به داد #قريش برسد كه #دشمنش تا پشت #كوههاى_مكه رسيده، و كسى نيست به او #خبرى بدهد، به خدا اگر رسول (ص) به #ناگهانى بر سر قريش بتازد و با #شمشير وارد مكه شود، قريش تا آخر #دهر نابود شده.