eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
839 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
726 ویدیو
366 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
برای زراعت به وسیله باران فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا (سوره مبارکه عبس آیات ۲۴_۲۸)؛ «و انسان باید به غذایش نظر کند؛ که ما آب را با بارشى فرو ریختیم؛ سپس زمین را کاملاً شکافتیم؛ و در آن دانه (ها) رویاندیم؛ و (نیز) انگور و سبزى». نکته علمی در آغاز، سطح زمین را قشر عظیمی از سنگ‌ها پوشانده بود. باران‌های سیلابی پی در پی فرو باریدند و سنگ‌ها را شکافتند. ذرات آن را جدا کردند و در قسمت‌های گود زمین گستردند و به این ترتیب توده خاک قابل زراعت تشکیل شد و هم اکنون نیز سیلاب‌ها قسمتی از آنها را در خود حل کرده، به دریا میریزند. اما خاک‌های جدیدی که به وسیله برف و باران مجدداً تشکیل می‌شود، جای آن را میگیرد وگرنه انسان گرفتار کمبود خاک زراعتی می‌شد. به این ترتیب آیه اشاره به یکی از معجزات علمی قرآن دارد که نشان میدهد اول باران‌ها فرو می‌بارند و سپس زمین‌ها شکافته می‌شوند و آماده زراعت می‌گردند. نه تنها در روزهای نخست این عمل صورت گرفته که امروز نیز ادامه دارد. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
الله الله یکی از نامهای خداست. نامگذاری هائی که برای افراد و یا اشیاء می کنند گاهی از نوع علامت است و گاهی از نوع وصف. در قسم اول گرچه اسماء خودشان دارای معانی هستند ولی معنای آنها منظور نظر نگردیده; بلکه تنها برای تشخیص و بازشناسی این اسم گذاشته شده است و لذا حکم یک علامت را بیشتر ندارد. چه بسا در اینگونه موارد معنای نام علاوه بر اینکه حکایتگر اوصاف صاحب نام نیست، ممکن است ضد آنهم باشد مثل آنکه نام غلامان سیاه را کافور می نهادند! (بر عکس نهند نام زنگی کافور) در قسم دوم نام، حکایتگر شانی از شئون صاحب نام است و صفتی از صفات او را بیان می کند. پروردگار متعال نامی که صرفا جنبه علامت داشته باشد، ندارد و تمام نامهای او، نمایانگر حقیقتی از حقایق ذات مقدس او است. در قرآن کریم در حدود صد اسم برای خداوند آمده است که در واقع صد صفت است که نمونه آنها را در همین سوره ملاحظه می نمائید:الله، رحمن، رحیم، مالک یوم الدین، ولی هیچکدام جامعیتی را که این نام دارد، ندارند; چون آنها هر کدام یکی از کمالات او را نشان می دهند ولی این نام، نمایانگر ذات مستجمع جمع صفات کمالیه است. کلمه الله در اصل الاله بوده است و همزه بخاطر کثرت استعمال حذف گردیده است. درباره ریشه لغت الله چند نظر وجود دارد بعضی گفته اند این کلمه از اله مشتق است و بعضی دیگر گفته اند که از وله گرفته شده است و اله فعال بمعنای مفعول است مانند کتاب بمعنای مکتوب. اگر از اله مشتق شده باشد یعنی ذات شایسته پرستش که کامل از جمیع جهات است. چون موجودی که خودش مخلوق دیگری است و یا دارای نقص است; شایسته پرستش نخواهد بود، پس همینکه گفته می شود الاله یعنی آن ذاتی که بگونه ایست که او را باید پرستش کرد و قهرا این معانی در این کلمه نهفته است، ذات مستجمع جمیع کمالیه و مبرا از هر گونه سلب و نقص. و اگر از وله مشتق شده باشد، وله یعنی تحیر، واله یعنی حیران و یا بمعنی عاشق و شیدا است و از این جهت خداوند را الله گفته اند که عقل ها در مقابل ذات مقدسش حیران و یا متوجه و عاشق او و پناهنده به اویند. سیبویه، از ائمه علمای صرف و نحو ادبیات عرب است و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری زندگی می کرده است. وی که در فن خودش نبوغ داشته و کتابش را که با الکتاب معروف است در این فن نظیر منطق ارسطو در منطق و مجسطی بطلمیوس در علم هیئت، شمرده اند و سخنش در ادب عربی سند محسوب می گردد و از طرفداران این نظر است که ریشه کلمه الله «وله » به معنای حیرت در مقابل عظمت و یا وله و عشق است: مثنوی مولوی نظر او را نقل کرده و می گوید. معنی الله گفت آن سیبویه یولهون فی الحوائج هم لدیه گفت الهنا فی حوائجنا الیک و التمسناها و جدناها لدیک مولوی آن حالتی را یاد آوری می کند که انسان دردی پیدا کرده و بیچاره گشته و بی اختیار بسوی نقطه ای روی می آورد وپناهنده می شود، او «الله » است!! و احتمال قوی دارد که اله و وله دو لهجه از یک لغت باشد، یعنی اول وله بوده و بعد آنرا بصورت اله استعمال کرده اند; و وقتی آنرا بصورت اله تلفظ نمودند معنی پرستش هم پیدا کرده است; بنابراین معنی الله چنین می شود: آن ذاتی که همه موجودات; ناآگاهانه واله او هستند و او تنها حقیقتی است که شایستگی پرستش دارد. ترجمه الله می توان گفت که در فارسی لغتی مترادف کلمه الله که بشود جای آن گذارد نداریم، و هیچکدام رساننده تمام معنی الله نیستند. زیرا اگر بجای الله «خدا» بگذاریم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف «خودآی » است و رساننده تعبیری است که فیلسوفان می کنند، یعنی «واجب الوجود» و یا شاید به کلمه غنی که در قرآن آمده است نزدیک تر باشد تا به الله. و اگر خداوند استعمال شود باز رسا نخواهد بود زیرا خداوند یعنی صاحب، و اگر چه الله خداوند هم هست ولی مرادف با خداوند نیست; خداوند یک شان از شئون الله است. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۲ بجای این دو کلمه در فارسی نمی توان واژه ای یافت که عینا ترجمه آن باشد و اینکه بخشنده مهربان معمولا ترجمه می کنند ترجمه رسائی نیست. زیرا بخشنده ترجمه جواد است و مهربان ترجمه رؤوف و هر دو از صفات پروردگار است که در قرآن آمده است. جواد (بخشنده) یعنی کسیکه چیزی دارد و بدون عوض به دیگران می بخشد. ولی رحمان و رحیم هر دو از رحمت مشتقند و در کلمه رحمت یک معنای اضافه ای نهفته است و آن اینکه در مواردی که موجود نیازمند و مستحق باشد با لفظ و یا با زبان تکوین دستش دراز است و به اصطلاح قابل ترحم است و استحقاق دارد که چیزی به او برسد در اینگونه موارد رحمت کاربرد دارد. منتهی رحمت انسان وقتی به مستحقی می رسد که تحت تاثیر حالت او قرار گیرد و رقت قلبی رد او پدید آید، ولی خدای متعال از این امور منزه است. پس وقتی می گوییم رحمان و رحیم دو معنا در ذهن ما مجسم می گردد: یکی نیاز عظیم و فراوان مخلوقات که گوئی سراسر مخلوقات با زبان قابلیت های خودشان همه دست نیاز بدرگاه بی نیاز او دراز کرده و التماس می کنند، و دیگر اینکه او رحمت بی حساب خویش را بسوی آنان فرستاده و نیازهای آنان را تامین نموده است. این است که بعضی از مترجمان اخیر وقتی دیده اند که هیچ کلمه ای رساننده معانی این کلمات نیست ، آیه شریفه "بسم الله الرحمن الرحیم" را «به نام الله رحمن الرحیم » ; ترجمه نموده اند. فرق رحمان با رحیم چیست؟ در زبان عربی کلماتی که بر وزن فعلان است دلالت بر کثرت می کند مثل عطشان که به معنای عطش کثیر است. و کلماتی که بر وزن فعیل است که اصطلاحا آنرا صفت مشبه می گویند دلالت بر نوعی ثبات و دوام می کند. رحمان که بر وزن فعلان است دلالت بر کثرت و وسعت می کند و می رساند که رحمت حق همه جا گسترش پیدا کرده و همه چیز را فرا گرفته است. اصولا هر موجودی موجود بودنش مساوی با رحمت حق است چون وجود و هستی عین رحمت است ، چنانکه در سوره اعراف آیه ۵۶ آمده است "و رحمتی وسعت کلی شئ" (رحمت من همه چیز را فرا گرفته است) و در دعای کمیل می خوانیم "و برحمتک التی وسعت کلی شئ". درسی که می توان از جمله بسم الله الرحمن الرحیم آموخت این است که آنچه که از خدا به عالم می رسد دو گونه نیست : خیر و شر. بلکه آنچه از او می رسد جمله نیکو و رحمت است و این رحمت شامل جماد و نبات و حیوان و انسان به تمام اقسامش می گردد چون اصولا فاتحه و گشایش هستی با رحمت حق است. و اما رحیم که بر وزن فعیل است دلالت بر رحمت لاینقطع و دائم حق می کند. رحیم نوعی از رحمت است که جاودانگی دارد و تنها شامل آن بندگانی است که از طریق ایمان و عمل صالح ، خود را در مسیر نسیم رحمت خاصه حق قرار داده اند!‌ پس رحمت خداوند دو نوع است : رحمت رحمانیه خداوند که فراگیر و مطلق و عام است و نقطه مقابل آن "عدم" است. و رحمت رحیمیه که رحمت خاصه و در مقابل " غضب " است.  پیامبر اکرم (ص) در این مورد می فرماید: خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکى از آن را به زمین نازل کرده است و در میان مخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عاطفه و محبتى که در میان مردم است از پرتو همان است، ولى ۹۹ قسمت را براى خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن می سازد. بسم الله  گفتن بسم الله در آغاز هر کار هم به معنى استعانت جستن به نام خدا است، و هم شروع کردن به نام او و این دو یعنى استعانت و شروع که مفسران بزرگ ما گاهى آن را از هم تفکیک کرده اند و هر کدام یکى از آن دو را در تقدیر گرفته اند به یک ریشه باز مى گردد. در واقع این دو لازم و ملزوم یکدیگرند یعنى هم با نام او شروع مى کنم و هم از ذات پاکش استمداد مى طلبم. پس بسم اللهی که در اول قرآن است انسان به نام خدا شروع می ‌کند که به هدف این قرآن که نورانی شدن است، برسد. چون خدای سبحان قرآن را نور نامید بسم اللهی که در اول قرآن است برای این است که انسان به این هدف واحد قرآن که نورانی شدن است، برسد. بسم اللّهی که در هر سوره است برای رسیدن به هدف خاص آن سوره است. در بعضی از تعبیرات بزرگان آمده است که همهٔ معارف قرآن کریم در سورهٔ حمد جمع شده است که آن فاتحة الکتاب است. ام الکتاب است و مانند آن؛ و همهٔ معارف سورهٔ فاتحهٴ الکتاب در بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و همهٔ آن اسرار در" باء" بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: من نقطة باء بسم الله الرحمن الرحیم هستم. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
" وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ "[۳] آنگاه كه پيامبر با يكى از زنان خود رازى در ميان نهاد، چون آن زن آن راز با ديگرى باز گفت، خدا پيامبر را از آن آگاه ساخت و او پاره‌اى از آن راز را بر آن زن آشكار كرد و از افشاى پاره‌اى ديگر سرباز زد. چون او را از آن خبر داد، گفت: چه كسى تو را از اين ماجرا آگاه كرده است؟ گفت: آن خداى داناى آگاه به من خبر داده است. (۳) " إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ "[۴] اگر شما دو زن توبه كنيد بهتر است، زيرا دلهايتان از حق باز گشته است. و اگر براى آزارش همدست شويد، خدا ياور اوست و نيز جبرئيل و مؤمنان شايسته و فرشتگان از آن پس ياور او خواهند بود. (۴) ⏺ برخورد بعضی از همسران پیامبر ص: از مـجموع اين آيه برمى آيد كه بعضى از همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى كردند، بلكه مسئله رازدارى كه از مهمترين شـرایط يـك هـمـسـر باوفا است نيز در آنها نبود، *⃣ عکس العمل پیامبر ص : اما به عكس ، رفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) با آنها با تمام اين اوصاف چنان بزرگوارانه بود كه حتى حضرت حـاضـر نـشـد تـمـام رازى كـه او افـشا كرده بود به رخ او بكشد، تنها به قسمتى از آن اشاره كرده. لذا در حديثى از اميرمؤ منان على (عليه السلام ) آمده است : ما استقصى كريم قـط، لان الله يـقـول عرف بعضه و اعرض عن بعض : (افراد كريم و بزرگوار هرگز در مـقـام احـقـاق حـق شخصى خويش تا آخرين مرحله ، پيش نمى روند، زيرا خداوند در اينجا براى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: او قسمتى را خبر داد و از قسمتى خوددارى كرد). 💠 مخاطب صغت قلوبکما سپس روى سخن را به اين دو همسر كه در توطئه بالا دست داشتند كرده مى گويد: (اگر شـمـا از كـار خـود تـوبـه كـنـيـد، و دسـت از آزار پـيـامـبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بـرداريـد بـه سـود شـمـا اسـت ، زيـرا دلهـاى شـمـا بـا ايـن عـمـل از حـق مـنـحـرف گـشـتـه ، و بـه گـنـاه آلوده شـده ) (ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما). مـنـظـور از ايـن دو نـفـر بـه اتـفـاق مـفـسـران شـيـعـه و اهل سنت ، (حفصه ) و (عايشه ) است كه به ترتيب دختران (عمر) و (ابوبكر) بودند. (صـغـت ) از مـاده (صـغـو) (بـر وزن عـفـو) بـه مـعـنـى مـتـمـايـل شـدن بـه چـيـزى اسـت و منظور از (صغت قلوبكما) در آيه مورد بحث ، انحراف دلهاى آنها از حق به سوى گناه بوده است . ✳️ دفاع خدا از پیامبر ص سـپـس اضـافه مى كند: (اگر شما دو نفر بر ضد او دست به دست هم دهيد كارى از پيش نـخـواهـيـد بـرد، چـرا كـه خـداونـد مـولى و يـاور او اسـت ، و هـمـچـنـيـن جـبرئيل و مؤ منان صالح ، و فرشتگان نيز بعد از آنها پشتيبان او هستند) (وان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين و الملائكة بعد ذلك ظهير). 🔹 آزرده شدن قلب پیامبر ص ايـن تـعـبـير، نشان مى دهد كه تا چه حد اين ماجرا در قلب پاك پيامبر (صلى الله عليه و آله و سـلم ) و روح عـظـيـم او تـاثـيـر مـنـفـى گـذاشت ، تا آنجا كه خداوند به دفاع از او پـرداخـتـه و بـا ايـنـكـه قـدرت خـودش از هـر نـظـر كـافـى اسـت ، حـمـايـت جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان ديگر را نيز اعلام مى دارد. از (ابـن عـبـاس ) نقل شده كه مى گويد: از عمر پرسيدم آن دو نفر از همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سـلم ) كـه بـر ضـد او دست به دست داده بودند چه كسانى بودند؟ عمر گفت : حفصه و عـايـشـه بـودنـد، سـپـس افـزود: بـه خـدا سـوگـنـد مـا در عصر جاهليت براى زنان چيزى قـائل نـبـوديـم تـا ايـنـكـه خـداونـد آيـاتـى را دربـاره آنـان نازل كرد، و حقوقى براى آنان قرار داد، (و آنها جسور شدند). بعد از اين ماجرا پيامبر (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) از هـمـسـرانش كناره گيرى كرد. در آخرين آيه خداوند روى سخن را به تمام زنان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سـلم ) كـرده ، بـا لحنى كه خالى از تهديد نيست به آنها هشدار مى دهد تصور نكنند كه پيامبر هرگز آنها را طـلاق نـخـواهـد داد، و نـيـز تـصـور نكنند كه اگر آنها را طلاق دهد همسرانی بهتر از آنان جـانـشـيـن آنـهـا نـمـى شـود، دسـت از توطئه و مشاجره و آزار بردارند، و گرنه از افتخار همسرى پيامبر براى هميشه محروم مى شوند. و زنانى بهتر و با فضيلت تر جاى آنها را خواهند گرفت !. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۳ براى پى بردن به عمق و عظمت این جمله لازم است ، به تفاوت ((حمد)) و ((مدح )) و ((شکر)) و نتایج آن توجه شود: *⃣ ((حمد)) در لغت عرب به معنى ستایش کردن در برابر کار یا صفت نیک اختیارى است ، یعنى هنگامى که کسى آگاهانه کار خوبى انجام دهد، و یا صفتى را براى خود برگزیند که سرچشمه اعمال نیک اختیارى است ، ما او را حمد و ستایش مى گوئیم . *⃣ ((مدح )) به معنى هر گونه ستایش است ، خواه در برابر یک امر اختیارى باشد یا غیر اختیارى ، فى المثل تعریفى را که از یک گوهر گرانبها مى کنیم مدح است. به تعبیر دیگر مفهوم مدح ، عام است در حالى که مفهوم حمد خاص مى باشد. *⃣ مفهوم ((شکر)) از همه اینها محدودتر است ، تنها در برابر نعمتهائى شکر و سپاس مى گوئیم که از دیگرى با میل و اراده او به ما رسیده است. ❇️ اگر به این نکته توجه کنیم که الف و لام ((الحمد)) به اصطلاح الف و لام جنس است و در اینجا معنى عمومیت را مى بخشد، چنین نتیجه مى گیریم که هر گونه حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است . حتى هر انسانى یا موجودی که سرچشمه خیر و برکتى است ، ستایش آنها از ستایش خدا سرچشمه مى گیرد، چرا که همه این مواهب در اصل از ناحیه ذات پاک او است ، و یا به تعبیر دیگر حمد اینها، حمد خدا، و ستایش اینها ستایشى براى او است . ❇️ به تعبیر دیگر جمله الحمدلله رب العالمین ، اشاره اى است هم به توحید ذات و هم صفات و هم افعال. ✨ اصولا توصیف ((الله )) در اینجا به ((رب العالمین ))، در واقع از قبیل ذکر دلیل بعد از بیان مدعا است ، گوئى کسى سؤ ال مى کند چرا همه حمدها مخصوص خدا است ، در پاسخ گفته مى شود: براى اینکه او ((رب العالمین )) و پروردگار جهانیان است . ❇️ از کلمه ((حمد)) این نکته نیز به خوبى استفاده مى شود که خداوند همه این مواهب و نیکیها را با اراده و اختیار خود ایجاد کرده است ، بر ضد گفته آنان که خدا را همانند خورشید یک مبدء مجبور فیض بخش مى دانند. *⃣ جالب اینکه حمد تنها در آغاز کار نیست ، بلکه پایان کارها نیز چنانکه قرآن به ما تعلیم مى دهد با حمد خدا خواهد بود. در مورد بهشتیان مى خوانیم دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعواهم ان الحمدلله رب العالمین : ((سخن آنها در بهشت نخست منزه شمردن خداوند از هر عیب و نقص ، و تحیت آنها سلام ، و آخرین سخنشان الحمد لله رب العالمین است )) (یونس ۱۰ ). ❇️ اما کلمه ((رب )) در اصل به معنى مالک و صاحب چیزى است که به تربیت و اصلاح آن مى پردازد. این کلمه بطور مطلق تنها به خدا گفته مى شود. در تفسیر ((مجمع البیان )) معنى دیگرى نیز بر آن افزوده است و آن شخص بزرگى است که فرمان او مطاع مى باشد، اما بعید نیست که هر دو معنى به یک اصل باز گردد. *⃣ کلمه ((عالمین )) جمع عالم است و عالم به معنى مجموعه اى است از موجودات مختلف که داراى صفات مشترک و یا زمان و مکان مشترک هستند، بنابراین ((عالم )) خود به تنهائى معنى جمعى دارد و هنگامى که به صورت ((عالمین )) جمع بسته مى شود اشاره به تمام مجموعه هاى این جهان است . ✅ در اینجا این سؤال پیش مى آید که جمع با((ین )) معمولا براى جمع عاقل است در حالیکه همه عالمهاى این جهان صاحبان عقل نیستند، به همین دلیل بعضى از مفسران کلمه عالمین را در اینجا اشاره به گروه ها و مجموعه هائى از صاحبان عقل مى دانند مانند فرشتگان و انسانها و جن . این احتمال نیز وجود دارد که این جمع بخاطر تغلیب باشد (منظور از تغلیب این است که مجموعه اى از صاحبان صفات مختلف را با وصف صنف برتر توصیف کنیم.) اگر چه کلمه عالمین مفهومش گسترده و وسیع است ، ولى از آنجا که گل سر سبد مجموعه موجودات جهان انسان مى باشد، گاهى انگشت روى او گذارده مى شود، و بقیه را تابع و در سایه او مى بیند، بنابراین اگر در روایت امام سجاد (علیه السلام ) تفسیر به انسانها شده بخاطر آن است که هدف اصلى در این مجموعه بزرگ انسانها هستند. *⃣ این نکته نیز قابل توجه است که بعضى عالم را به دو گونه تقسیم کرده اند: عالم کبیر و عالم صغیر، و منظورشان از عالم صغیر وجود یک انسان است ، چرا که وجود یک انسان خود به تنهائى مجموعه اى است از نیروهاى مختلفى که حاکم بر این عالم بزرگ مى باشد، و در حقیقت انسان نمونه بردارى از همه جهان است . آنچه سبب مى شود که مخصوصا ما روى مفهوم وسیع عالم تکیه کنیم آن است که بعد از جمله الحمدلله آمده در این جمله همه حمد و ستایش را مخصوص خدا مى شمریم ، سپس رب العالمین را به منزله دلیلى بر آن ذکر مى کنیم ، مى گوئیم : همه ستایشها مخصوص او است چرا که هر کمالى و هر نعمتى و هر موهبتى که در جهان وجود دارد مالک و صاحب و پروردگارش او مى باشد. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۱ " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ" [۱۲] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از گمان فراوان بپرهيزيد. زيرا پاره‌اى از گمانها در حد گناه است. و در كارهاى پنهانى يكديگر جست و جو مكنيد. و از يكديگر غيبت مكنيد. آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهيد داشت. و از خدا بترسيد، زيرا خدا توبه‌پذير و مهربان است. (۱۲) شیخ انصاری (ره) در تعریف غیبت می گوید: از مجموع اخبار و کلمات فقها در تعریف غیبت به دست می آید که غیبت عبارت است از: سخن گفتن پشت سر مردم، به کلامی که غیبت شونده از کلام بدش می آید. ⛔️ غیبت از گناهان کبیره است و در آیات و روایات شدیداً از آن نهی شده است. بر اساس روایات رسیده از پیشوایان دین، حقیقت غیبت آن است که کسی درباره دیگری چیزی بگوید که اگر بشنود، خوش نمی دارد. خواه در باره نقص و عیب باشد که در خود او، یا در بدن او، و یا در دین یا دنیای او است، و یا در چیزی است که وابسته به او است. *⃣ لازم به ذکر است که در امر غیبت شرایطی معتبر دانسته شده است که با حصول مجموع آنها عنوان غیبت تحقق پیدا می کند؛ مثلا: ۱. فردی که از او غیبت می شود در جمع حاضر نباشد. ۲. آن سخن عیب و نقص محسوب شود. ۳. این عیب از عیوب پنهان باشد. ۴. فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته می شود کراهت داشته باشد. 📖 در قرآن از غیبت کردن همانند ‼️ خوردن گوشت برادر مؤمن در صورتی که مردار است یاد شده است. 📚 در روایات از غیبت کننده بعنوان ❗️منفورترین مخلوقات ❗️بدترین مردم ❗️شریک شیطان و ❗️منافق یاد شده و 🌚❗️برای غیبت تعبیراتی از قبیل خورشت سگان اهل جهنم و ❗️عملی زشت تر از زنا بکار رفته است. *⃣ چه کسانی غیبتشان حرام است؛ آیا همه مؤمنان و مسلمانانی که خدا و رستاخیر را باور دارند و به اسلام پای بندند، یا ...؟ گرچه غیبت از گناهان بزرگ اخلاقی و اجتماعی بوده و مفاسد و بی سامانی های خطرناکی بر آن مترتب است، اما بر اساس احادیث ائمه (ع)، در موارد ویژه ای که پای مصلحت و خیر انسان ها در میان است و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران می کند، یا این که مفسده ای ندارد، به لحاظ شرعی جایز شمره شده است. از پیامبر اکرم (ص) آمده است: "من القی جلباب الحیاء عن وجهه فلاغیبة له"؛ کسی که پرده حیا و شرم را از روی خود کنار زند غیبتش حرام نیست. از مفهوم این روایت می توان بهره برد که اگر فردی به زشتی ها افتخار می کند و هیچ حیایی قایل نمی شود، و با این عمل خویش نوعی فساد و بی بندوباری را در جامعه ترویج می کند، حرمت و شخصیت خود را از بین برده و این رفتار اوست که موجب تجویز بدگویی (غیبت) شده است. در روایتی نیز از امام باقر علیه السلام آمده است: "سه گروه دارای حرمت و احترام نیستند (غیبت شان مباح) است: ۱. هوسباز بدعتگذار ۲. پیشوا و حاکم ستمگر ۳. فاسقی که گناهش را علنی کند. در هر صورت برخی از موارد غیبت های مجاز عبارت اند از: ۱.دادخواهی از ظالم ۲. نهی از منکر ۳. پرسش و استفتا ۴. غیبت دانشمند نمایان ۵. غیبت متجاهر به فسق. البته طبق دیدگاه فقهای شیعه درباره متجاهر به فسق باید گفت: غیبتشان جایز است در همان گناهی که به آن تجاهر می کنند، نه گناه های مستور و پوشیده. و گر نه همه مردم از آن جهت که معصوم نیستند گناهانی انجام می دهند و اگر قرار باشد غیبت کسی که گناهی مرتکب شد جایز باشد، در جامعه آبرویی برای کسی باقی نمی ماند. در بسیاری موارد از اعلام عیب فرد (غیبت) این عمل برای کسب یک اجماع کلی برای هدایت فرد به مسیر خیر و صلاح است؛ مانند شورای پزشکی که در مورد بیماری یا عیوب مخفی یک فرد گفت و گو می کنند، تا بتوانند راهی جهت بهبود وضعیت جسمانی بیمار بیابند، در نتیجه مجوز برای غیبت در احکام شرعی داریم. لکن آنچه مهم است، این است که در این حالت حتماً شرایط امر به معروف و نهی از منکر لحاظ شده و طبق آن عمل شود. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
✅ تزیین آسمان با ستارگان إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ (الصافات/ ۶) «در حقیقت، ما آسمان نزدیک را با زیور سیّارات آراستیم». نکته علمی خدای متعال در آیه فوق میفرماید: «آسمان پایین را با کواکب تزیین کردیم»، در حالی که فرضیه ای که در آن زمان بر افکار و دانشمندان حاکم بود میگفت فقط آسمان بالا (آسمان هشتم طبق فرضیه بطلمیوس) آسمان ستارگان ثوابت است. ولی چنان که میدانیم، بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروی قــرآن از فرضیه نادرست مشهور آن زمان، خود معجزه زنده‌ای از این کتاب آسمانی است. *⃣ نکته جالب دیگر اینکه از نظر علم امروز مسلم است که چشمک زدن زیبای ستارگان به خاطر قشر هوایی است که اطراف زمین را فرا گرفته و آنها را به این کار وا میدارد و این با تعبیر «السماء الدنیا»؛ (آسمان پایین) بسیار مناسب است، اما در بیرون جو زمین، ستارگان حالت زیبای چشمک زنی را ندارند. ✅ جایگاه و مسیر مشخص ستارگان فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ (واقعه/ ۷۵ و ۷۶) «و به جایگاه ستارگان، سوگند یاد مىکنم! و مسلماً، آن سوگند بزرگى است، اگر (بر فرض) بدانید!». نکته علمی امروزه برای ما روشن شده است که ستارگان آسمان هر کدام جایگاه مشخصی دارند و مســیر و مدار آنها که طبق قانون جاذبه و دافعه تعیین میشود، بسیار دقیق و حساب شده است. سرعت سیر هر کدام از آنها با برنامه معینی انجام میپذیرد. این مسأله گرچه در کرات دور دست دقیقاً قابل محاسبه نیست، اما در منظومه شمسی که خانواده ستارگان نزدیک به ما را تشکیل میدهد، دقیقاً مورد بررسی قرار گرفته و نظام مدارات آنها به قدری دقیق و حساب شده است که انسان را به شگفتی وا میدارد. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۱ حضرت آدم علیه‌السلام نخستين پيامبر الهى و پدر بشر است. *⃣ وجه تسميه آدم «آدم» يعنى خاك قرمز؛ وى از مواد أرضى آفريده شد و جاندار گرديد «أداما» لفظى است عبرى و به معنى گرد و خاك و يا زمين قابل زراعت مى‌ باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. در حدیثی از امام علی علیه السلام در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و حوا آمده است: «إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ». آدم را آدم ناميده‌ اند، چون از اَديم(پوسته) زمين آفريده شد. *⃣ حضرت آدم علیه‌السلام در قرآن نام آن حضرت ۲۵ بار در آيات قرآن کریم در سوره‌های بقره، آل عمران، مائده، اعراف، اسراء، کهف، مریم، طه، یس آمده است. *⃣ آدم خلیفه خدا در زمین این موضوع در آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره بقره بیان گردیده است: «و آن زمان كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من مى‌ خواهم در روى زمين جانشين و حاكمى قرار دهم. فرشتگان گفتند: اگر هدف تو از آفرينش انسان عبادت است كه ما تو را تسبيح گفته و حمد تو را به جا مى‌ آوريم. پس چرا مى‌ خواهى كسى را در زمين قرار دهى كه به فساد و خونريزى دست زده و زمين را تباه نمايد؟ خداوند فرمود: من از آفرينش انسان، حقايقى را مى‌ دانم كه شما از آن بى‌ خبريد». پس از آن خداوند، آدم را بيافريد و علم اسماء يعنى علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات را همگى به او آموخت و آنگاه آن اسامى را به فرشتگان عرضه كرد و فرمود اگر راست مى‌ گوئيد اسامى اين‌ها را برشماريد. فرشتگان عرض كردند: خداوندا منزهى تو، ما چيزى جز آن چه تو به ما تعليم داده‌ اى، نمى‌ دانيم زيرا تنها تو دانا و حكيمى. خداوند، آدم را مخاطب قرار داد و فرمود: اى آدم، فرشتگان را از اين اسامى و اسرار اين موجودات آگاه كن و هنگامى كه آدم آنان را آگاه نمود. خداوند به فرشتگان فرمود: آيا نگفتم من غيب آسمان‌ها و زمين را و آنچه را كه شما پنهان و يا آشكار سازيد مى‌ دانم؟ *⃣ عصیان ابلیس از فرمان سجده بر آدم این موضوع اولین بار در آیه ۳۴ سوره بقره بیان گردیده است: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: همه در برابر آدم سجده و خضوع كنيد و او را تكريم نمائيد. همه آن‌ها سجده كردند جز ابليس كه به خاطر اين نافرمانى كافر شد». (سوره بقره، آيه ۳۴ ) آنگاه با بیان‌های دیگری در سوره اعراف آیات ۱۱ و ۱۲ ، سوره اسراء آیات ۶۱ و ۶۲ ، سوره كهف آیه ۵۰ ، سوره طه آیه ۱۱۶ و سوره ص آیات ۷۱ تا ۷۴ آمده است. *⃣ آفرینش آدم این موضوع در آیه ۵۹ سوره آل عمران چنین بیان گردیده است: «قطعاً داستان عيسى نزد خدا (از نظر چگونگى آفرينش ) مانند داستان آدم است، كه (پيكر) او را از خاك آفريد، سپس به او فرمود: (موجود زنده) باش پس بى درنگ (موجود زنده) شد». و در آیه ۲۶ سوره حجر آمده است: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛ و همانا ما انسان را از گل و لاى كهنه متغير بيافريديم. و در سوره مومنون آیه ۱۲ آمده: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ»؛ و همانا ما آدمى را از گل خالص آفريديم. همچنین در محل‌های دیگری همچون: سوره حج/ آیه ۵ ، سوره ص/ آیه ۷۱ ، سوره صافات/ آیه ۱۱ ، سوره حجر/ آیه ۴۸ ، سوره الرحمن/ آیه ۱۴ ، سوره سجده/ آیه ۷ خلقت انسان از خاک و گل با اختلافاتی در تعابیر آمده است. *⃣ سکونت آدم در بهشت و رانده شدن از آن و توبه او این موضوع اولین بار در آیات ۳۵ تا ۳۹ سوره بقره بیان گردیده است: «پس از آن به آدم گفتيم: اى آدم تو و همسرت در بهشت سكونت كن و از نعمت‌هاى آن هر چه مى‌ خواهيد بخوريد. اما به اين درخت نزديك نشويد و از ميوه آن نخوريد كه از ستمكاران خواهيد شد. در اين هنگام، شيطان با سخنان خود آن‌ها را فريب داد و از ميوه آن درخت خوردند و اين نافرمانى باعث خروج آن‌ها از بهشت گرديد و ما به آن‌ها گفتيم: همگى به زمين فرود آئيد در حالي كه بعضى از شما دشمن ديگرى خواهد بود و براى شما تا مدتى معين در زمين قرارگاه و وسيله بهره ‌بردارى است. پس از آن آدم، از پروردگار خود كلماتى را آموخت كه وسيله اى براى پذيرش توبه وى در پيشگاه خداوند گرديد و خداوند توبه او را پذيرفت چون او توبه‌ پذير و مهربان است. آنگاه به آن‌ها گفتيم كه در زمين فرود آئيد و مسكن گزينيد و زندگى را آغاز كنيد و آنگاه كه هدايتى از طرف من براى شما آمد كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى براى آن‌ها هست و نه اندوهگين مى‌ گردند. اما كسانى كه به آيات ما كافر شده و آن‌ها را تكذيب كنند اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود». این جریان همچنین در آیات ۱۹ تا ۲۷ سوره اعراف آمده و در حین نقل آن بنی‌آدم را به‌ درس آموزی از این داستان و مراقبت خود از فریفته شدن به وسوسه‌های شیطان توصیه نموده است. جای دیگری که قرآن به این داستان پرداخته است، آیات ۱۱۵ تا ۱۲۴ سوره طه است. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۲ *⃣ آفرینش حوا در حديثي از امام باقر علیه‌السلام از آفرينش حوا پرسيده شد، فرمودند: «سألتُ أبا جعفرٍ عليه‌ السلام: مِن أيِّ شيءٍ خَلقَ اللّه ُ حَوّاءَ: أيَّ شيءٍ يقولُ هذا الخَلقُ؟ قلتُ: يقولونَ: إنّ اللّه َ خَلَقَها من ضِلعٍ مِن أضلاعِ آدَمَ فقالَ: كَذَبوا، كانَ يُعجِزُهُ أن يَخلُقَها مِن غَيرِ ضِلعهِ؟! فقلتُ: جُعِلتُ فِداكَ يابنَ رسولِ اللّه ِ، مِن أيِّ شيءٍ خَلَقَها؟ فقالَ: أخبَرَني أبي عن آبائهِ عليهم‌ السلام قالَ: قالَ رسولُ اللّهِ: إنّ اللّه َ تباركَ و تعالي قَبَضَ قَبضَةً مِن طِينٍ فخَلَطَها بيَمينِهِ و كِلتا يَدَيهِ يَمينٌ فخَلَقَ مِنها آدَمَ، و فَضلََت فَضلَةٌ مِن الطِّينِ فخَلَقَ مِنها حَوّاءَ؛ از حضرت باقر عليه‌ السلام پرسيدم: خداوند حوا را از چه آفريد؟ فرمود: اين مردم چه مي‌ گويند؟ عرض كردم: مي ‌گويند: خداوند او را از يكي از دنده ‌هاي آدم خلق كرده است. فرمود: نادرست مي ‌گويند. مگر عاجز بود از اين كه او را از غير دنده آدم بيافريند؟ عرض كردم: فدايت شوم يابن رسول اللّه ، او را از چه چيز آفريد؟ فرمود: پدرم از پدرانش عليهم ‌السلام به من خبر داد كه رسول خدا فرمود: خداي تبارك و تعالي مشتي گل برداشت و آن را با دست راست خود هر دو دست خدا راست است به هم آميخت و از آن آدم را خلق كرد و مقداري از آن گل اضافه آمد كه از آن حوا را آفريد». *⃣ اخلاق و فضائل و ويژگي‌هاي حضرت آدم علیه‌السلام از سفارش‌هاي آدم عليه‌ السلام به فرزندش شيث عليه‌ السلام: «إذا عَزَمْتُم علي أمرٍ فانْظُروا إلي عَواقِبِهِ، فإنّي لَو نَظَرْتُ في عاقِبَةِ أمْري لَم يُصِبْني ما أصابنَي»؛ هرگاه قصد كارى كرديد، به پيامدهاى آن بنگريد؛ اگر من در عاقبت كار خود انديشيده بودم، آنچـه بـه سـرم آمـده، نمى آمـد. از وصيت آدم عليه‌ السلام به فرزندش شيث عليه‌ السلام: «لاتَركَنُوا إلي الدنيا الفانيَةِ، فإنّي رَكَنتُ إلي الجنّةِ الباقيَةِ فما صَحِبَ لي و اُخِْرجْتُ مِنها»؛ به دنياي فاني دل مبنديد؛ زيرا من به بهشت جاويدان دل بستم اما با من وفا نكرد و از آن بيرون رانده شدم. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: «إنّ اللّه َ لَمّا أخرَجَ آدَمَ مِن الجَنّةِ زَوّدَهُ مِن ثِمارِ الجَنّةِ و عَلّمَهُ صَنعَةَ كُلِّ شَيءٍ»؛ خداوند هنگامي كه آدم را از بهشت بيرون كرد، توشه او را از ميوه‌ هاي بهشت قرار داد و فن ساختن هر چيزي را به او آموخت». کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۳ *⃣ حضرت آدم در روايات امام علی علیه‌السلام درباره نحوه خلقت حضرت آدم علیه‌السلام از خاک مي‌فرمايد: « سپس خداوند سبحان از قسمت ‌هاي سخت و نرم زمين و شيرين و شوره ‌زار آن، خاكي برداشت و بر آن آب ريخت تا پاك و خالص شد و با رطوبت بياميختش تا آن كه چسبناك گشت. آنگاه از آن هيكلي بيافريد، داراي اعضا و پيوندها و گسستگي ‌ها؛ مدتي مشخص و زماني معلوم آن را بداشت تا اين كه خشكيد و به هم پيوست و چون سفال سخت شد. آن گاه از روح خويش در آن دميد تا به صورت انساني گرديد صاحب ذهن‌ هايي كه آن‌ ها را به حركت درمي‌ آورد و انديشه‌ اي كه با آن (در كارهايش) دخل و تصرف مي‌ كند... آميخته به طينتي با رنگ‌ هاي گوناگون و چيزهايي همانند يكديگر و حالاتي متضاد و اخلاطي ناهمگون از قبيل گرمي و سردي و رطوبت و خشكي». امام علي علیه‌السلام در شرح آفرينش آدم عليه السلام، مي‌ فرمايد: «فقالَ سبحانَهُ: «اُسْجُدُوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا إلاّ إبليسَ» اِعتَرَتهُ الحَمِيَّةُ و غَلَبَتْ علَيهِ الشِّقوَةُ و تَعَزَّزَ بِخِلقَةِ النارِ و استَوهَنَ خَلقَ الصَّلصالِ؛ خداي سبحان فرمود: «بر آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند مگر ابليس» كه غرور و نخوت او را فراگرفت و بدبختي بر وجود وي چيره گشت و به آفرينش (خود) از آتش باليد و آفرينش (آدم از) گل خشك را خوار شمرد». امام علي علیه‌السلام علت اين که ابليس سجده نکرد را چنين بيان می فرماید:" به خلقت خود (از آتش) بر آدم فخر فروخت و به خاطر منشأ خود عليه او عصبيت به خرج داد... سوگند به خدا كه او بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و از حسب و نسب شما عيب‌گويي كرد... زنهار، زنهار، به خدا پناه بريد از تكبر و عصبيت و فخرفروشي‌هاي جاهليت». پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: آدم پيش از آن كه مرتكب گناه شود اجلش در برابر ديدگان او بود و آرزويش پشت سر او. اما چون گناه ورزيد خداوند آرزويش را جلو چشم او نهاد و اجلش را پشت سر او، اين است كه تا دم مرگ آرزو دارد. امام صادق عليه ‌السلام: خداي عزوجل به آدم عليه‌ السلام وحی فرمود: من همه سخن را در چهار كلمه براي تو گرد مي ‌آورم. عرض كرد: پروردگارا، آن چهار كلمه چيست؟ فرمود: يكي از من است، يكي از تو، يكي به رابطه من و تو مربوط مي‌ شود و يكي به رابطه ميان تو و مردم. عرض كرد: پروردگارا، آن‌ ها را برايم بيان فرما تا بدانمشان. فرمود: آن كه اختصاص به من دارد، اين است كه مرا بندگي كني و چيزي را شريكم نگرداني. آن كه اختصاص به خودت دارد، اين است كه در برابر عمل تو پاداشي دهمت كه بيش از هر چيز به آن محتاجي. آن كه به رابطه ميان من و تو مربوط مي‌ شود، اين است كه تو دعا كني و من اجابت كنم و آن كه به رابطه ميان تو و مردم مربوط مي ‌شود، اين است كه براي مردم آن پسندي كه براي خود مي ‌پسندي. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۴ ✅حضرت «آدم» و «حوا» پس از هبوط، در کجای زمین ساکن شدند؟ علامه طباطبایی در کتاب ارزشمند «المیزان»، هدف از خلفت حضرت آدم را «زندگی او بر روی زمین» تفسیر کرده است. آنچه از آیات قرآن در سوره های بقره، اعراف و طه در بیان داستان خلقت حضرت آدم (ع) برمی آید این است که: آدم (ع) در اصل و در آغاز برای این خلق شده بود که در زمین زندگی کند و نیز در زمین بمیرد، منتهی راه زمینی شدن آدم (ع) همین بوده که نخست در بهشت منزل گیرد، و برتریش بر ملائکه، و لیاقتش برای خلافت اثبات شود، و سپس ملائکه مأمور به سجده برای او شوند، و آنگاه در بهشت منزلش دهند و از نزدیکی به آن درخت نهیش کنند و او (به تحریک ابلیس) از آن بخورد و در نتیجه عورتش ظاهر گردد و در آخر به زمین هبوط کنند. *⃣ از مجموع آیات و سیاق آنها برمی آید که: آخرین عامل و علتی که باعث زمینی شدن آن دو شد همان مسئله ظاهر شدن عیب آ ندو بود، و عیب نامبرده هم به قرینه این آیه (... بر آن شدند که از برگهای بهشت بر خود بپوشانند) همان عورت آن دو بوده، و معلوم است که این دو عضو مظهر همه تمایلات حیوانی است چون مستلزم غذا خوردن و نمو نیز هستند. ابلیس نیز جز این هدفی نداشته که به هر وسیله شده، عیب آن دو را ظاهر سازد. *⃣ پس معلوم می شود که علت بیرون شدن از بهشت و زمینی شدن حضرت آدم و حوا “علیهما السلام“ آن خطیئه نبود. بلکه آدم و حوا (ع) از آغاز برای زندگی زمینی آفریده شده بودند و ارتکاب آن خطیئه فقط سبب ظاهر گشتن عیب آنان گردید که به وسیله وسوسه شیطان لعین صورت گرفته است. *⃣ لغت شناسان در اصل کلمه «آدم» اختلاف نظردارند. برخی آن را واژه عبری و گرفته شده از«اَدم و اَدمه»به معنی زمین یا خاک سطح زمین، و برخی آن را سریانی به معنای ساخته شده از خاک،دانسته اند. راغب اصفهانی چهار وجه برای نام گذاری آدم ذکر نموده است: ۱ جسم او از خاک روی زمین است. ۲ گندمگون. ۳ از ترکیب و عناصر و نیروهای گوناگون آفریده شده است. ۴ بر اثر روح خدائی که در او دمیده شده نیکو گردیده است. 🔹 بیشتر مفسران وجه نامگذاری آدم را با استناد به احادیث آفریده شدن او از خاک روی زمین ذکر کرده و آن را عـَـلـَـم دانسته اند. 🔶 با توجه به مقدمه گفته شده حال این سوال مطرح است که حضرت آدم و حوا که برای زندگی بر روی زمین خلق شده اند، پس از هبوط به زمین، در کجا ساکن شدند؟ بعضی از روایات اشاره دارد که پس از هبوط حضرت آدم و حوا از بهشت به زمین، هر دو در مکه فرود آمدند. حضرت آدم بر کوه صفا و حضرت حوا بر کوه مروه فرود آمدند؛ همان دو کوهی که حاجیان هفت بار بین آن ها می روند و باز می گردند. *⃣ مرحوم علامه طباطبایی در این باره می گوید: «کوه صفا را از آن جهت به این نام خوانده اند که صفی الله، یعنی برگزیده خدا (حضرت آدم) بر آن فرود آمد و کوه مروه را از آن رو به این نام نامیده اند که مراة، یعنی زن (همسر حضرت آدم) بر آن فرود آمد. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۱ *⃣ مفسران معتقدند این آیه را بدو وجه می توان خواند: مالک یوم الدین - و ملک یوم الدین ببینیم این دو قرائت آیا باعث می شود که دو معنی مختلف برای آیه تصور گردد؟ ملک و مالک در استعمالات روزمره هر کدام معنای مستقل دارند اولی یک رابطه سیاسی است و دومی یک رابطه اقتصادی. ولی در هر دو مورد هیچگونه واقعیتی در کار نیست بلکه یک قرارداد صرف است و لذا هر دو مورد اگر اعتبار عوض شود بلافاصله دیگر وجود ندارند، یعنی ممکن است لحظه ای دیگر مالک آن خانه و ملک آن ناحیه اشخاص دیگری باشند و رابطه با افراد جدید برقرار گردد. در اینگونه موارد که ملک بودن و مالک بودن با اعتبار تشکیل می گردد، این دو معنی با یکدیگر کمال امتیاز را دارند، یعنی ملک کار مالک را نمی کند و مالک نمی تواند کارهای ملک را انجام دهد. در مورد پرودگار، که خالق تمام جهان است و اراده اش قاهر بر همه عالم است وحدت ملک با مالک بخوبی روشن است و آنجاست که رابطه حقیقی بین مالک و مملوک برقرار است. لذا در قیامت راجع به ملک در قرآن آمده است. لمن الملک الیوم، لله الواحد القهار مؤمن آیه ۱۶. *⃣ آیا خداوند فقط مالک و ملک روز قیامت است و در دنیا نیست؟ خیر، بلکه خداوند مالک و ملک حقیقی هم دنیا و هم آخرت است. فرقش این است که بشر چون در دنیا چشم حقیقت بین ندارد، مالکها و ملکهای اعتباری و مجازی را می سازد. خود را و دیگری را مالک بر اشیاء و ملک آنها می داند ولی هنگامی که حقایق جهان برایش مکشوف شد و نگاهی واقع بینانه بر جهان افکند آنگاه خواهد دید که همه ملکها و مکلها ساختگی بوده و مالک و ملک حقیقی هستی اوست. و لقد کشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید. مالك در اين جا صفت مشبهه است و بر استمرار دلالت دارد؛ چون قيامت هم اكنون موجود است و با برچيده شدن نظام دنيا انسان وارد قيامت مى شود. خداى سبحان مالك مطلق جهانها و جهانيان است و چنين مالكيت نامحدودى در قيامت ظهور مى كند، نه آن كه در معاد حادث شود. *⃣ مفهوم یوم : يوم در عرف به معناى پاره اى محدود از امتداد زمان است ؛ كم باشد يا زياد و از اين رو هم بر فاصله بين طلوع و غروب خورشيد اطلاق مى شود و هم بر مقاطع وسيعترى از زمان. در قرآن كريم يوم به معناى ظهور نيز آمده است. يوم در اين آيه به معناى ظهور است، نه پاره اى از زمان و در قيامت همه ابعاد دين مانند توحيد، اسماى حسناى خدا و اسرار و حقايق ديگر آشكار خواهد شد. *⃣ مفهوم الدين: دين خضوع و انقياد در برابر برنامه يا مقرراتى معين است. بنابراين، در معناى دين دو قيد معتبر است: يكى انقياد و خضوع و ديگرى اين كه آن انقياد در برابر برنامه خاصى باشد. ✅ مفهوم آیه : معنای آیه کریمه "مالک یوم الدین " این است که در آن روز خدا مالک اشیاست و مالکیت او در آن روز بر همگان ظاهر می شود ، نه به این معنا که خداوند مالک آن روز است. قیامت نه تنها ظرف ظهور مالکیت خداوند، بلکه ظرف ظهور همه اوصاف اوست؛ چه اوصاف جمالی ، مانند ملک و چه اوصاف جلالی ، مانند قدوس. در قیامت آشکار می شود که خدای سبحان همواره قدوس، سلام ، مومن ، مهیمن و .... بوده و هست. خدای سبحان در قیامت هم در چهره ارحم الراحمین ظهور می کند و هم در چهره اشدالمعاقبین. اين آيه كريمه با تبيين نظام غايى آفرينش، دليلى ديگر بر انحصار حمد به خداوند است ؛ چنانكه سندى براى معبود و مستعان بودن خداوند است و از اين رو با آيات گذشته و آينده مرتبط است. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۲ *⃣ ضرورت معاد خداى سبحان مدبر و مربى انسانهاست و چون بدون حيات جاويد ابدى راه كمال انسانى مسدود خواهد بود، با برپا كردن قيامت، راه تكامل نهايى انسان را باز مى كند و چون رها كردن انسانها به حال خود، عامل تباهى آنان خواهد شد، آنان را به خود وا نمى گذارد، بلكه با اعتقاد به قيامت و ياد معاد كه بهترين عامل رهايى انسان از تباهى است، آنان را مى پروراند و سرانجام نيز در قيامت پاداش كار نيك آنان را مى دهد. بنابراين، خداى سبحان اولا: با برپا كردن قيامت، راه تكامل انسان را باز و هموار مى كند. ثانيا، با اعتقاد به قيامت و يا معاد آنان را تطهير مى كند و ثالثا، در قيامت پاداش نيكوكاران را به آنان عطا مى كند. از اين رو خداى سبحان، محمود و مشكور است. در سوره مباركه حمد، در كنار رحمت الهى سخن از مالكيت يوم الدين است تا انسانها را بين خوف و رجا بپروراند. اگر خداى سبحان تنها به عنوان رحمان و رحيم معرفى شود و همواره سخن از رحمت حق باشد، زمينه تجرى و غرور انسان فراهم مى شود، اما اگر خداى رحمان و رحيم با صفت (مالك يوم الدين ) نيز شناخته شود، انسان در ميان بيم و اميد حركت مى كند؛ زيرا مى داند روز پاداش، هم بهشتى سراسر رحمت دارد و هم جهنمى سوزان كه هيچ رحمتى در آن نيست: دار ليس فيها رحمة . *⃣ فراموشی روز حساب با فراموش كردن روز حساب، حتى اعتقاد به ربوبيت مطلق خداى سبحان و اين كه او سراسر عالم را مى پروراند نيز در تهذيب روح مؤثر نيست ؛ اما اگر انسان خود را در برابر رب العالمين مسئول دانست و معتقد بود كه روزى بايد پاسخ گوى همه كارهايش باشد، اين اعتقاد، در تهذيب و تزكيه جان او مؤثر است. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۲ "وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ "[۳۸] دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر كارى كه كرده‌اند ببريد. اين عقوبتى است از جانب خدا، كه او پيروزمند و حكيم است. (۳۸) ❗️از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده است دزدی است. *⃣ سرقت به معنی دزدی مال ۸ بار در قرآن آمده است که ۵ بار آن در باره تهمت سرقت به برادر یوسف است و یکبار آن در آیه ۱۲ سوره ممتحنه در سال قبل از فتح مکه آمده است که در آن میفرماید: «ای پیامبر اگر زنان با ایمان مکه برای بیعت پیش تو آمدند با آنها به شرطی بیعت کن که چیزی را شریک خدا نسازند و دزدی و زنا نکنند و فرزندانشان را نکشند و در مورد فرزندی که در شکم دارند تهمتی بهم نبافند و به کسی تهمت نزنند و در کار نیک بر خلاف دستور تو کاری نکنند. در این صورت با آنها بیعت کن و برای آنها از خدا آمرزش بخواه چون خدا آمرزنده و مهربان است.» دو مورد دیگر در سوره مبارکه مائده آمده است که در آن مجازات دزد تعیین شده است. خداوند در آیه ۳۸ سوره مائده میفرماید: «دست مرد دزد و زن دزد را ببرید. اینکار مجازات کاری است که کرده‌اند. مجازاتی عبرت انگیز از طرف خدا (برای دیگران است تا با دیدن آن دزدی نکنند.) خدا توانا و حکیم است.» دستورهایش از روی حکمت است. در آیه بعد هم می فرماید: " دزدی که بعد از دزدی توبه کرد (متوجه کار زشت خود شد) و کار خود را اصلاح کرد (مال دزدی را به صاحبش برگرداند، البته قبل از دستگیری) خدا توبه او را می پذیرد. چون خدا آمرزنده و مهربان است." *⃣ تعریف سرقت و تفاوت آن با اختلاس و غصب : سرقت عبارت است از دزدیدن مال دیگرى به صورت پنهان؛ بر خلاف اختلاس که دزدیدن مال دیگرى بصورت آشکار است؛ چنان که گرفتن به ناحق مال کسى را با زور و غلبه غصب گویند. ✳️ پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند: "زنا نمی کند زنا کننده در حالیکه به روز جزا ایمان داشته باشد و همچنین دزدی نمی کند شخص دزد در حالیکه ایمان داشته باشد." یعنی زانی و دزد در حال زنا و دزدی روح ایمان با آنها نیست بطوری که اگر در آن حال بمیرند بی ایمان خواهند بود.                  ⚠️ اجرای حد دزدی تابع حصول چند شرط است که پس از اجتماع شرائط مزبور حاکم شرع منحصرا باید حد سرقت را جاری کند و غیر از حاکم شرع کسی حق اجرای حد را ندارد و علاوه بر اجرا حد باید اصل مال را از دزد بگیرد و به صاحب مال برگرداند و چنانکه تلف شده اگر مثل دارد مثلش و گرنه قیمتش را از دزد گرفته به صاحب مال میدهد. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin