سلسله جلسات سخنرانی در مسجد اعظم ملک شهر با مو ضوع " جهاد تبیین از منظر قرآن وعترت"
سبک زندگی قرآنی(۲۴)
انفاق طیبانه:
ایمان وباور به توحید در مالکیت ورزاقیت موجب رفتار انفاق خالصانه وطیبانه می شود
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ(بقره:۲۶۷)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از پاكيزهترين چيزهايى كه بدست آوردهايد و از آنچه ما براى شما از زمين رويانيدهايم، انفاق كنيد وبراى انفاق به سراغ قسمتهاى ناپاك (وپست) نرويد، در حالى كه خود شما هم حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى اغماض (وناچارى) و بدانيد خداوند بىنياز وستوده است.
اين آيه شرايط چيزهايى را كه به محرومان انفاق مىشود بیان می کند.
ازامام باقر عليه السلام ذيل اين آيه روایت شده است: بعضى از مسلمانان درآمدهاى حرامى مانند ربا داشتند كه صرف فقرا مىكردند، اين آيه آنان را نهى نمود.
هدف از انفاق، رهايى از بخل است، نه رهايى از اشياى بىارزش و نامطلوب.
«أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ»
در انفاق، تفاوتى ميان پول نقد يا كالا نيست. «ما كَسَبْتُمْ ؛ مِمَّا أَخْرَجْنا»
بخششِ بادآوردهها مهم نيست، بلكه بخشش از دسترنج، داراى ارزش است. «ما كَسَبْتُمْ»در انفاق بايد كرامت محرومان محفوظ بماند. «وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ» نه تنها از چيزهاى ناپاك و پست انفاق نكنيد، بلكه به فكر آن نيز نيفتيد. «وَ لا تَيَمَّمُوا»
وجدان انسان، بهترين معيار براى شناخت پسنديده و ناپسند است. هر آنچه را مىپسندى كه به تو انفاق كنند، شايسته است كه انفاق كنى و اگر آنرا دوست نمىدارى، شايستهى انفاق نيست. «لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا»
هر فرد ثروتمندى احتمال فقير شدن خود را بدهد، شايد روزى دستِ دهنده شما، دستِ گيرنده شد. «آخذيه»
گرفتن مال نامرغوب، نشانه رضايت فقرا نيست، بلكه نشانهى استيصال آنان است. «تغمضوا» يعنى شما هم با اغماض وسختى ممكن است چيزى را بگيريد، ولى اين نشانهى رضايت شما نيست.اثر انفاق به خود شما بر مىگردد، وگرنه خداوند غنى و بىنياز است. «أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ»غناى الهى همراه با كمالات ومحبوبيّت است. «غَنِيٌّ حَمِيدٌ»
ازحضرت فاطمه سلام الله علیه
روایت شده است:
اَخْبَرَنَى اَبى وَهُوَذا: هُوَ اَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَعَلَىَّ ثَلاثَةَ اَيّامٍ اَوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الْجَنَّةَ. قالَ الرّاوى: قُلْتُ لَها: فى حَياتِهِ وَحَياتِكِ؟ قالَتْ عليهاالسلام : نَعَمْ وَبَعْدَ مَوْتِنا.
حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: پدرم قبل از رحلتش به من فرمود: هر كس سه روز بر او و بر من درود فرستد خدا بهشت را بر او واجب گرداند. راوى مى گويد: گفتم: در زندگى او و شما؟ حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: بلى هم در حال حيات، و هم پس از مرگ.(تهذيب الاحكام ج ۶، ص۹)
پای درس" اخلاق" امام خامنه ای(مدظله)
💠 همۀ اهداف و غایات، متوقفّ بر مقدّمات است ❗️
عن الصادق (علیهالسلام) َ قَالَ علیه السلام : لِرَجُلٍ أَحْكِمْ أَمْرَ دِينِكَ كَمَا أَحْكَمَ أَهْلُ الدُّنْيَا أَمْرَ دُنْيَاهُمْ وَ إِنَّمَا جُعِلَتِ الدُّنْيَا شَاهِداً يُعْرَفُ بِهَا مَا غَابَ عَنَّا مِنَ الْآخِرَةِ فَاعْرِفِ الْآخِرَةَ بِهَا وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى الدُّنْيَا إِلَّا بِالاعْتِبَار/ الشافی، ص 850
🌸 ازحضرت امام صادق (ع) روایت شده است: كار دينت را استوار ساز، چنانكه دنياداران، كار دنيايشان را استوار مىسازند؛ زيرا دنيا، در حقيقت، علامت و گواهى قرار داده شده تا با آن، غيب دنيا، يعنى آخرت، شناخته شود. پس به وسيله دنيا، آخرت را بشناس و به دنيا ، جز با ديده اعتبار منگر.
🔷 آنطور که مردم دنیا در کار دنیا محکم کاری میکنند، انواع و اقسام حیلهها و شگردها و زبانبازیها را بهکار میبرند برای اینکه کار دنیایشان رو به راه بشود! اگر یک مَنفذی و راهی وجود داشته باشد که آنها را به آن منافع مطلوبِ خودشان نزدیک کند و به ذهن آنها برسد، حتما آن راه را خواهند پیمود، یعنی رها نمیکنند. ببینید اهل دنیا دربارۀ دنیایشان چطورند، شما هم دربارۀ دینتان اینطور باشید
🌸 میفرمایند: ما دنیا را یک شاهدی، نمونهای، آینهای از آخرت قرار دادیم. یک اموری را در دنیا مشاهده میکنید، اینها را اماره قرار بدهید برای شناخت آنچه در مورد آخرت باید انجام داد. مراد این است اهداف و اغراضی که در دنیا دارید، جز از طریق وسائلش، این اغراض به دست نمیآید.
🔵 مثلاً اگر بخواهید سلامت جسمانی پیدا کنید، یک ابزارهایی دارد، نمیشود انسان بدون ورزش، بدون خوردن غذای مقوّی، بدون زندگی کردن در هوای خوب، متوقع باشد که مزاج سالم و بدنِ نیرومندی داشته باشد! همۀ اهداف و غایات، متوقفّ بر مقدّمات است. در مورد آخرت هم همینطور است،
✅ این که انسان بخواهد به اهداف اخروی، به رضوان الهی دست بیابد در حالی که مقدمات آن را انجام ندهد، این، شدنی نیست، عملی نیست. نه تضرّع، نه استغفار، نه اعمالِ واجب، نه اجتناب از محرّمات،
✅ اگر هیچکدام نباشد در عین حال انسان توقع داشته باشد آن اغراض و اهداف و خواستههای اخروی برای او فراهم بشود، این، امکان ندارد، همچنان که در دنیا امکان ندارد. به دنیا جز با چشم اعتبار نگاه نکن! نگاه کنید در امور دنیا و از آن، عبرت بگیرید که به درد آخرتتان بخورد.
سبک زندگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (رحمه الله علیه)
🔸رهبر معظم انقلاب درخصوص سردار سلیمانی فرمودند: ایشان بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار دادهاند، در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه؛ و مجاهدت کردهاند. رئوس بارز سبک زندگی شهید سلیمانی عبارتند از :
۱- ایثار و فداکاری
رهبر معظم انقلاب درخصوص سردار سلیمانی فرمودند: ایشان بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار دادهاند
از صفت های زیبای اولیای الهی صفت ایثار است . شهید قاسم سلیمانی همانطور که حضرت آقا فرمودند بارها و بارها جان خودشان را فدا کردند . بالاتر از جان هم داریم؟
♦️اهمیت و ارزش ایثار در جان، فراتر از ایثار در مال است. کمتر کسی است که حاضر شود زندگی دیگری را بر زندگی خود مقدم بدارد. حتی فرشتگانِ برجسته ای، مانند جبرئیل و میکائیل از این نوع ایثار تن می زنند (کراجکی، ۱۴۱۰: ج۲، ص۵۵).
🔻ایثار در جان، مرتبه انسان کامل است. از این رو؛ ایثار امام علی در لیلة المَبیت مورد ستایش خداوند متعال قرار می گیرد و خداوند، این چنین در نزد فرشتگان به آن مباهات می کند:
«و کسانی از مردم، جانشان را برای به دست آوردن رضای خدا، سودا می کنند» (بقره:۲۰۷).
ایثارگران به واسطه ایمان راستین، به راحتی در صف مجاهدان راه خدا درآمده و با ایثار جان و مال، دین خدا را یاری می کنند. کسی که جان برکف از اسلام و مرزهای اسلامی دفاع می کند، خود را به آب و آتش می زند و چه بسا خون پاکش در راه پاسداری از اسلام و ارزش های اسلامی ریخته شود، بالاترین درجه ایثار و محبوب ترین مقام را نزد خدا دارد؛ چنانکه رسول خدا درباره ارزش خون پاک شهیدان راه خدا می فرماید: «هیچ قطره ای در پیشگاه خداوند، محبوب تر از قطره خونی نیست که در راه خدا ریخته می شود» (اصول کافی شیخ کلینی ج ۵، ص۵۳).
۲- اخلاص و رضایت خدا
♦️حضرت آقا در وصف شهید سلیمانی فرمودند :
در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه
ازامام صادق (علیهالسلام) در مورد نقش امنیتی اخلاص بر روان آدمی روایت شده است:
«اگر مؤمن خود را برای خدا خالص گرداند، خداوند هر چیزی را از او خواهد ترساند. حتی حشرات زمین، درندگان[صحرا] و پرندگان هوا را از او میترساند. هر چیزی در برابر مؤمن مخلص رام است و هیبتش بر همه آشکار است».(کنز العمال، ج۳، ص۶۷۴.)
واقعا دشمن از سردار سلیمانی می ترسید و این بخاطر ویژگی شهید سلیمانی بود که به غیر خدا از احدی نترسید . و امروز دشمن با شهادت ایشان جشن و شادی می کنند همانطور که بنی امیه و آل زیاد و آل مروان با شهادت امام حسین علیه السلام به شادی پرداختند .
وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ الْاَلیمَ (زیارت عاشورا )
۳- مجاهدت (جهاد در راه خدا )
ازامام علی علیه السلام روایت شده است: إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَولیائِهِ (نهج البلاغه، الخطبة ۲۷.)
دو نکته از این حدیث
🔷اول إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ جهاد دری از درهای بهشت است.
🔷دوم «فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَولیائِهِ» این در را خدا برای اولیاء خاصش و دوستان خاصش گذاشته است و باز می کند . می فرمایند در جهاد را برای خاص اولیائش باز گذاشته است.
حضرت آقا در پیام شهادت شهید سلیمانی فرمودند :
او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود.
خوشا بحال شهید سلیمانی که اولا اهل جهاد بود و جزء اولیای خاص الهی است و در بهشت به روی او باز شده و بهشت مشتاق اوست . این یعنی عاقبت بخیری .
وقتی تصاویری از پیکر اربا اربای شهید سلیمانی پخش شده دیدیم بدن شهید سلیمانی تکه تکه شده بعد یه عکسی منتشر شد از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردیم دیدیم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رو دیدم یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادم سردار سلیمانی تو شهید شدی اما انگشترت در دستت بود اما ...
لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
سبک زندگی قرآنی(۲۴)
عدم اطاعت وتبعیت از یهود ونصارا
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقاً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ كافِرِينَ( ال عمران:۱۰۰)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از گروهى از اهل كتاب اطاعت كنيد، شما را بعد از ايمانتان به كفر باز مىگردانند.
فردی از يهوديان به نام شاسبن قيس، وقتى صفا و صميميّت مسلمانان مدينه به خصوص دو قبيله اوس وخزرج را ديد بسيار ناراحت شد و با خود گفت: اين دو قبيله روزگارى با هم جنگ مىكردند، ولى حالا در سايه رهبرىومديريّت محمّد (صلى الله عليه و آله) در كنار هم با صلح و صفا زندگى مىكنند، اگر اين وضع ادامه داشته باشد، كيان يهود در خطر است. او با برنامهريزى، گروهى را با خود همراه وجوانى را در ميان مسلمانان مأمور كرد تا با يادآورى خاطرات درگيرىهاى «بُغاث»- محلّى كه بين دو قبيله جنگ واقع شده بود- آنان را تحريك كند. آن جوان چنين كرد و عواطف آنان را تحريك کرده، نزديك بود كه نزاع و درگيرى سختى شعلهور شود. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) ضمن دعوت به آرامش، به آنان هشدار داد و آنها را از توطئهى دشمن باخبر ساخت. آنها سلاح را بر زمين گذاشته، يكديگر را در آغوش گرفته واز عمل خود پشيمان شدند.
به گفتهى مفسّران، در اين حادثه اين آيه و دو آيهى قبل نازل شد كه متضمّن توبيخ و سرزنش اهل كتاب و هشدار به مسلمانان است.
بر اساس این ایه
۱- پيروى از دانشمندان منحرف اهل كتاب سبب ارتداد است. «إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقاً ؛؛يَرُدُّوكُمْ»
۲-عمل، در عقيده اثر مىگذارد. اطاعت از منحرفان، سر از انحراف عقيده در مىآورد. «إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقاً ؛؛ يَرُدُّوكُمْ»
۳-چون اطاعت از كفّار منجر به كفر مىشود، پس تبرّى و برائت از آنان لازم است. «إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقاً ؛. يَرُدُّوكُمْ»
۴- نتيجه پيروى از بيگانگان، كفر و بدعاقبتى است. «يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ كافِرِينَ»
. تفاسير مجمعالبيان، روحالبيان، روحالمعانى، كبير، قرطبى، مراغی
پای درس اخلاق امام خامنه ای(۲)
علامت دل پاک و نورانی
از وصایای رسول الله صلی الله علیه و آله به اباذر غفاری علیه الرحمة : يا اَباذَرٍّ: اِذا دَخَلَ النُّورُ الْقَلْبَ اِنْفَسَحَ الْقَلْبُ وَ اسْتَوْسَعَ قُلْتُ: فَما عَلامَةُ ذلِكَ؟ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى يا رَسُولَ اللّهِ قالَ: اَلاِنابَةُ اِلى دارِالْخُلُودِ وَ التَّجافى عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الاِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ. ( مکارم الاخلاق ،ص ۴۶۴ )
✅ وقتی نور هدایت الهی در دل کسی وارد شود آن دل گسترۀ وسیعی پیدا می کند. و آماده پذیرش حقایق می گردد.البته عمل انسان یکی از مهمترین عوامل برای اراده ی هدایت از سوی پروردگار و نورانیّت دل هاست ؛ هرچند عوامل دیگری هم هست. جناب ابوذر می پرسد :« علامت دل نورانی چیست؟ » حضرت می فرماید: علایم دل نورانی این است که :
✅ اوّل؛ میل و کشش رجوع به دارِ خلود و جهان ابدی در دل باشد که این دارِ فنا و بلا – که در آن هستیم- دامن ما را نگیرد و گرایش انسان به آن طرف باشد.
✅ دوم ؛ برچیدن از دار غرور و دار فریب ها. نشانه ی دل نورانی این است که ، انسان از این جاذبه ها و علایق تجافی (دوری) کند . یعنی خود را بالا نگیرد و دامن چیند.
✅ سوم : خود را آماده مردن کند،پیش از آنکه مرگ سراغ او بیاید. مردن خبر نمی کند. هیچ یک از من و شما خبر نداریم ،تا یک ساعت دیگر چه خواهد شد.برای مرگ آماده باشیم. علامت دل پاک و نورانی اینهاست.
[ احسان طریق الاسلامی، مکارم ولایت، رهنمودهای اخلاقی تربیتی مقام معظم رهبری طریق معرفت ثقلین ، چاپ دوم ، ۱۳۹۶ ، ص۸۶ ]
از عالمی پرسیدند
آدرس امام زمان کجاست؟
کجا میشود حضرت را پیدا کرد؟
عالم گفت: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است که میفرماید: هرجا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، امام زمان آنجا تشریف دارد.
منبر خالصانه
عارفی با شاگرد خود زندگی میکرد. روزی شاگرد با اجازۀ استادِ خود بجای عارف بر منبر رفت و موعظه کرد.چون از منبر پایین آمد مردم او را بسیار تحسین کردند. عارف چون چنین دید، در همان مجلس بر سخنرانی او ایراد زیادی گرفت و شاگرد ناراحت شد.
مجلس تمام شد و عارف و شاگرد به منزل برگشتند. شاگرد از دست عارف ناراحت بود. گفت: استاد! چرا عیبهای بنی اسرائیلی گرفتی و چه ضرورت بود در جمع آنها را بگویی، آن هم بعد از این که مردم مرا ستایش و تحسین کرده بودند؟! در حالیکه مردم بعد از منبر از تو تعریف میکنند و کسی نیست از تو عیب بگوید، چه شد تو را ستایش شهد است و ما را سم؟عارف تبسمی کرد و گفت: ای شاگرد جوان، تو هنوز از مردم نبریدهای و نظر مردم برای تو مهم است. این تعریفهایی که از تو میکردند درست بود و عیبهای من غلط! ولی من دلیلی برای این کارم داشتم، تا مبادا این ستایش و تعریف مردم، لذت ارشاد برای خدا و علم را از تو بگیرد و از فردا در منبر بجای این که سخنی گویی که خدا را خوش آید، سخنی گویی که مردمان خدا خوششان آید.
اما آنچه مردم از من ستایش میکنند برای من مهم نیست. چه ستایش کنند و چه سرزنش کنند هر دو برای من یکی است. چون سنی از من گذشته است و حقیقت را دریافتهام. من مانند پرندهای هستم که پَر درآوردهام و روزی اگر مردم بر شاخهای که نشستهام آن را ببُرند، به زمین نمیافتم و پرواز میکنم ولی تو هنوز پَرِ پروازت کامل نشده است. این مردم تو را بالای سر بُرده و بر شاخۀ درختِ طوبی مینشانند؛ اما ناگاه و بیدلیل شاخۀ زیر پای تو را میبُرند و سرنگونات میکنند. این مردم امروز ستایشات میکنند و تو را نوش میآید و فردا ستایش نمیکنند و تو را از منبر و سخنرانی بیزارت میکنند. به ناگاه شاگرد دست استاد بوسید و گفت: استاد! الحق که نادانِ نادانم.
سبک زندگی قرآنی(۲۵)
در پی کمال ایمان وتقوا باشید.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَال عمران:۱۰۲)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خداوند پروا كنيد آن گونه كه سزاوار تقواى اوست و نميريد مگر اينكه مسلمان باشيد.
هر كمالى مثل ايمان، علم و تقوا، داراى مراحلى است. مرحلهى ابتدايى ومراحل بالاتر، تا مرحله كمال مطلق. در قرآن مىخوانيم: «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» «1» خدايا! دانش مرا زياد كن.و يا در دعاى مكارمالاخلاق مىخوانيم: «بلّغ بايمانى أكمل الايمان» خداوندا! ايمان مرا به كمال برسان.در اين آيه نيز مىخوانيم: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» عالىترين درجهى تقوا را پيشه كنيد.
۱- مؤمن، هر روز بايد مرحلهى بالاترى را بپيمايد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»
۲- تقواى واقعى، در سايه ايمان به مبدأ ومعاد است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»
۳-تقوا، رمز حسن عاقبت است. «اتَّقُوا اللَّهَ . تَمُوتُنَّ . مُسْلِمُونَ»
۴- ايمان آوردن كافى نيست، با ايمان ماندن لازم است. پايان كار از شروع آن مهمتر است. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
۵- اسلام، نه تنها چگونه زيستن را به ما مىآموزد، بلكه چگونه مردن را نيز به ما آموزش مىدهد. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
۶- انسان در سرنوشت وعاقبت خود نقش دارد. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
۷- اسلام، هم به كيفيّت تقوا توجّه دارد وهم به تداوم آن تا پايان عمر. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
سبک زندگی ولقمه حرام
اثر لقمه حرام در بدبختی و هلاکت انسان
️مرحوم ملا احمد نراقی رحمه الله در كتاب «معراج السعادة» مال حرام را از بزرگترین عوامل هلاكت انسان و مهمترین موانع رسیدن به سعادت [دنیوی و اُخروی] معرفی میكند و میفرماید:«بیشتر كسانی كه به هلاكت رسیدهاند، به سبب خوردن مال حرام بوده و اكثر مردمی كه از فیوضات و سعادات محروم ماندهاند، به واسطه آن است... كسی كه تأمل كند، میداند كه خوردن حرام، اعظم حجابی است كه بندگان را از وصول به درجه ابرار [باز داشته] و قویتر مانعی است برای اتصال به عالم انوار.»ایشان در ادامه میفرماید: «آری، دلی كه از لقمه حرام روییده شده باشد كجا و قابلیت انوار عالم قدس كجا؟ و نطفه را كه از مال مردم به هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه كار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور، به دلی تابد كه بخار غذای حرام، آن را تاریك كرده؟ و كی پاكیزگی و صفا از برای نفس حاصل میشود كه كثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرك نموده است.