eitaa logo
فصلنامه قرآنی کوثر
153 دنبال‌کننده
916 عکس
208 ویدیو
507 فایل
ارائه معرفی مجله قرانی کوثر و مباحث قرآنی جدید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ ️سالروز وفات شهادت گونه فاطمه بنت حِزام ( ۷۰ قمری) معروف به ام البنین، همسر امیر المومنین امام علی بن ابی طالب(ع) و مادر علمدار کربلا حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیهما تسلیت باد ⚫️ بعد از این دیگر مرا با لقب ‏«امّ البنین» نخوانید 🔹این مادر بزرگوار (امّ البنین) در کربلا نبود. در مدینه برایش خبر آمد که چهار پسر تو در خدمت حسین بن علی علیه السلام شهید شدند. برای این پسرها ندبه و گریه می‏‌کرد. ولی گریه اش برای امام حسین(ع) بیشتر بود 🔹گاهی سر راه عراق و گاهی در بقیع می‌‏نشست و ندبه‌‏های جانسوزی می‌‏کرد. زن‌ها هم دور او جمع می‌‏شدند. مروان حکم که حاکم مدینه بود، با آن‌همه دشمنی و قساوت گاهی به آنجا می‌‏آمد و می‏‌ایستاد و می‏‌گریست. از جمله ندبه‌هایش این است: 🔹ای زنان! من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب ‏امّ البنین نخوانید (چون‏ امّ البنین یعنی مادر پسران، مادر شیرپسران)، دیگر مرا به این اسم نخوانید. وقتی شما مرا به این اسم می‏‌خوانید، به یاد فرزندان شجاعم می‏‌افتم و دلم آتش می‏‌گیرد. زمانی من ‏امّ البنین بودم ولی اکنون ‏امّ البنین و مادر پسران نیستم. استاد مطهری٬ حماسۀ حسینی، ج۱، ص۲۲۹-۲۲۸
مبارزات فاطمی ام البنین(س) 🔶همانگونه که حضرت زهراء (س) بعد از شهادت رسول الله‌(ص)، با سخنرانی و خطبه خوانی، راه ندادن آنها برای عیادت، منع از حضور در مراسم تشییع جنازه خود و وصیت به مخفی نگه داشتن قبر، تا امروز پتک سنگینی بر سر غاصبانِ حکومتِ امام علی (ع) فرود آورد و آنها را تا همیشه تاریخ رسوا کرد، حضرت ام البنین نیز بعد از واقعه کربلا شکل دیگری از مبارزه را آغاز نمود. همان مبارزه منفی! که از حضرت فاطمه(س) آموخته بود.لذا با وجود شرایط خفقان در مدینه ای که بعدها واقعه حره در آن واقع شد و جوی خون به راه افتاد تا آنکه قبر پیغمبر (ص) رنگ خون گرفت، از مرگ نهراسید و جلسات روضه مستمر برپا کرد. این جلسات نه در خانه که در جلوی چشم مردم، در قبرستان بقیع بود. حضرت ام البنین هر روز دست عبیدالله فرزند حضرت عباس را می گرفت و به بقیع می آمد و خودش با شعرهای جانسوزی که خود سروده بود مرثیه خوانی می نمود و مردم جمع می شدند و گریه می کردند. ناله های ام البنین صرفا بر خاسته از حس عاطفانه نبود بلکه هدف ام البنین مبارزه منفی با رژیم طاغوت زمانه بود تا هم پیام نهضت عاشورا را زنده نگه دارد و هم از چهره متظاهر دستگاه بنی امیه پرده بردارد و هم افکار عمومی را برای مطالبه حق روشن نماید. لذا عاقبت آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین نگاشته اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین صلوات الله علیه، را مسموم و به شهادت رساندند ۱-.بر این اساس اگر خواهانیم تا جلسات روضه ما، همچون جلسات روضه و عزاداری فاطمتین(سلام الله علیهما) باشد باید همچون ایشان در روضه هایمان با طاغوت و نفاق زمانه مبارزه کنیم که اگر چنین نباشد عزاداری های ما مثل عزاداری های اهل بیت(ع) نبوده و واضح است که قطعا مورد رضایت خدا و امام عصر ارواحنا فداه نیز نخواهد بود و اگر آن محفل روضه ای اذهان مردم را را از آرمانهای ولایی ایشان دور یا منحرف کند، قطعا آن محفل، شیطانی است! ۲-🔶اساس ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه بنت حزام (ام البنین) برای تولد و پرورش انسانهایی بود شجاع، وفادار، با بصیرت و هوشیار، تا همگی در راه خدا و در رکاب ولایت برای حفظ دین، جان فشانی کنند. چنانچه امام علی(ع)، برادرش عقیل را مامور کرد تا زنی از قبیله ای شجاع عرب، برای او برگزیند تا با او ازدواج نموده و فرزندانی متولد شوند که همگی شجاع و دلیر باشند. چنانچه این اتفاق افتاد و روز عاشورا، زهیر بن قین، هنگام تحویل دادن پرچم به حضرت عباس، ماجرای ازدواج امام علی(ع) و ام البنین(س) را یاد آوری نمود و گفت: ای عباس! پدرت تو را برای چنین روزی ذخیره کرده بود؛ و چنین شد که عباس (ع) و سه برادرش (عبدالله و جعفر و عثمان) همگی در کربلا، پیشاپیش امام حسین(ع) هوشمندانه جهاد نمودند و دلیرانه به شهادت رسیدند. ۳-🔶حضرت ام البنین(س) در وقت ازدواج با امام علی(ع)، خود کاملا آگاه بود که هدف از این ازدواج، رویش و پرورش سربازان و دلیرانی است تا دست و بازوی ولایت باشند؛ و لذا با بدو ورود به خانه امام علی (ع) اجازه نداد تا با وجود تشابه اسمی با حضرت فاطمه(س)، او را در این خانه، فاطمه صدا بزنند. بلکه خود را کنیز فرزندان حضرت زهرا(س) معرفی نمود و می دانست فرزندانی که خواهد آورد، همگی غلامان و سربازان ولایت هستند. ۴-🔶از آنجایی که سوم و سیزدهم جمادی الثانی، سالگرد شهادت دو بانویی است که هر دو در وقتِ تنگیِ دست و زبانِ ولیِ زمانه، وظیفه خود را خوب شناختند و مبارزات خود را با دستگاه ظلم شروع کردند تا دست و بازوی ولایت باشند، بنابراین پسندیده است از سوم جمادی الثانی تا سیزدهم جمادی الثانی را دهه *یاری ولایت* نام بگذاریم.الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
❇️ ام البنین که ایمانی استوار و صفاتی نیکو داشت و به مقام شامخ اهل بیت آگاه بود، چهار جوان خود را در دفاع از امام زمان خود به کربلا فرستاد. ⚫️ او مصیبت شهادت فرزندانش را در مقایسه با شهادت فرزند زهرای اطهر سهل می‌شمرد و در بیانی فرمود: «أولادي و من تحت الخضراء کلهم فداء لأبي عبد اللّه الحسين عليه‌السلام»؛ فرزندانم و هر کسی در زیر این آسمان است فدای ابی عبدالله الحسین (علیه‌السلام). (شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶)
⭕️۹ ویژگی‌ اخلاقی فاطمه ثانی حضرت ام‌البنین( سلام‌الله علیها) ۱-ولایت مدار ومحب اهل بیت( علیهم السلام) ۲-سخنور و شاعر ۳-شجاع و غیرتمند ۴-بصیر و آگاه ۵-صابره و شکیبا ۶-مادری شهید پرور ۷-وفاداری و ادب ۸-عالم و دانا ۹-زنده نگه داشتن نهضت عاشورا
درس اخلاق امام خمینی(ره) هر قدر در جوانی انسان مهذب شد، شد؛ اگر در جوانی خدای نخواسته مهذب نشد، بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده انسان ضعیف می شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی، ممکن نیست اگر هم ممکن باشد، بسیار مشکل است. از حالا به فکر باشید، از جوانی به فکر باشید الان هر قدمی که شما بر می دارید رو به قبر است. ... هر دقیقه ای که از عمر شریف شما می گذرد یک مقداری به قبر و آنجایی که از شما سوالات خواهند کرد و همه مسؤول خواهیم بود دارید نزدیک می شوید. فکر این مطلب را بکنید که انسان به مرگ نزدیک می شود و هیچ کس هم سند به شما نداده است که صدو بیست سال عمر بکنید، صدو بیست ساله نداریم. ممکن است بیست و پنج ساله انسان بمیرد ،ممکن است پنجاه ساله بمیرد یا شصت ساله بمیرد، هیچ سندی ندارد، ممکن است همین حالا خدای نخواسته؛ سندی نیست، باید فکر کنید، باید در این مطالب تأمل کنید، مراقبه کنید، اخلاق خودتان را مهذب کنید.امام خمینی (ره)صحیفه نور، ج ۱، ص ۱۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک زندگی قرآنی(۲۷) مومنین،کفار دوستدار شما نیستند بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ‌ (ال عمران:۱۵۰)(از آنها كه دوستدار شما نيستند پيروى نكنيد، بلكه خداوند مولاى شماست و او بهترين ياوران است. تبعیت واطاعت از كفّار به معنای مولا و سرپرست گرفتن آنان است.، اين آيه مى‌گويد: خداوند مولاى شماست، پس هر كس كفّار را اطاعت كند، در حقيقت آنها را مولا گرفته است. انگيزه‌ى ارتداد و اطاعت از كفّار، كسب عزّت و قدرت است. قرآن در آيه ۱۵۰ و آياتى نظير آن، اين خيال واهى را رد مى‌كند و مى‌فرمايد: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» و «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» ولايت و اطاعت، در خداوند منحصر است. «بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ»ولىّ گرفتن خداوند، سبب پيروزى شماست. «مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایام الله میلاد کوثر قرآن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وروز زن، وتجلیل از مقام مادرمبارک
یکشنبه ها بنام زهرای مرضیه سلام الله علیها ثبت است از این رو ویژه نامه ای را از امروز تا روز ولادت که جمعه ۲۳ دیماه است تقدیم محضر شما خوبان می کنیم
ویژه نامه ولادت حضرت زهرا (س) قسمت اول تولد نور (ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها) ازامام صادق علیه السلام روایت شده است: «وقتی خدیجه علیهاالسلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به همسری برگزید، زنان مکّه به دلیل دشمنی با آن حضرت، از او دور شدند، آنان نه تنها به خدیجه علیهاالسلام سلام نمی کردند؛ حتّی از رفت و آمد زنان دیگر هم جلوگیری می نمودند. به این ترتیب وحشتی عجیب بر وجود خدیجه مستولی شد؛ البته او بیشتر از این می ترسید که به پیامبر صلی الله علیه و آله آسیبی برسانند. وقتی خدیجه به فاطمه حامله شد، فاطمه در شکم مادر با او سخن می گفت و مونس مادر بود و او را به صبر توصیه می فرمود امّا خدیجه این حالت را از پیامبر مخفی می داشت تا آن که روزی حضرت داخل شد و شنید که خدیجه با کسی سخن می گوید. حضرت به اطراف نگریست؛ امّا کسی را ندید، پرسید:, ای خدیجه! با چه کسی سخن می گویی؟، خدیجه در پاسخ به کودکی که در شکم داشت، اشاره کرد و پاسخ داد:, فرزندی که در شکم دارم، با من سخن می گوید و مونس من است.، حضرت فرمود:,در همین لحظه جبرییل به من خبر داد که این فرزند دختر است. او و نسل او طاهر، بابرکت و خجسته است و خداوند نسل مرا از او به وجود خواهد آورد. از نسل او امامان دین متولّد می شوندو حق تعالی بعد از قطع وحی، آن ها را جانشین خود در زمین قرار می دهد.، خدیجه علیهاالسلام همواره در چنین حالتی بود تا آن که موعد ولادت فرا رسید و درد زایمان را احساس کرد. شخصی را نزد زنان قریش و فرزندان هاشم فرستاد که به سوی او بشتابند؛ امّا همان فرستاده بازگشت و چنین جواب آورد که:, تو به حرف ما گوش ندادی و به همسری یتیم عبدالله درآمدی؛ مردی که فقیر است و دارایی ندارد. حالا ما نیز به سخن تو گوش نمی دهیم و به خانه ات نمی آییم.، شنیدن این پیغام، خدیجه را به شدت اندوهگین کرد؛ امّا در همان لحظات غم و اندوه به یک باره چهار زن گندمگون بلند بالا را دید که پیش رویش ایستاده اند. خدیجه از مشاهده ی آنان ترسید؛ امّا یکی از آن بانوان گفت:, ای خدیجه! نترس ما فرستاده ی پروردگار و پشتیبان تو هستیم. من ساره همسر ابراهیم خلیل، دومی آسیه دختر مزاحم، رفیق تو و همسر شوهرت در بهشت، سومی مریم دختر عمران و چهارمی کلثوم خواهر موسی بن عمران هستیم. خداوند ما را فرستاد تا در وقت ولادت، نزد تو باشم و تو را کمک کنیم.، بعد از این گفت وگو بانوان اطراف حضرت خدیجه را گرفتند و فاطمه پاک و پاکیزه به دنیا آمد. هنگامی که فاطمه متولّد شد، نوری از او ساطع شد چنان که خانه های مکّه را روشن کرد و در مشرق و مغرب جایی نماند که از آن نور، روشن نشود. ده نفر از حورالعین به آن خانه وارد شدند، هر یک دو ظرف پر از آب کوثر به دست داشتند. بانویی که پیش روی خدیجه بود، فاطمه را برداشت و با آب کوثر غسل داد. او لباس سفیدی را که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود، بیرون آورد، فاطمه را در یک پارچه پیچید و پارچه دیگر را مقنعه ی او کرد. آن گاه با او سخن گفت. فاطمه فرمود:اشهد ان لا اله الا الله و انَّ ابی رسول الله سید الانبیاء و ان بَعْلی سید الاوصیاء ووُلدی سادَةُ الأسباط؛ گواهی می دهم به یگانگی خدا و این که پدرم رسول الله، بهترین پیامبران و همسرم بهترین جانشین پیامبران و فرزندانم بهترین فرزندزاده های پیغمبران هستند.، آن گاه به یکایک آن بانوان سلام کرد و هر یک را به اسم صدا زد. آن زنان نیز شادی کردند و حوری های بهشتی خندان شدند و به یکدیگر بشارت دادند. اهل آسمان ها نیز ولادت سیده ی زنان عالمیان را به یکدیگر بشارت دادند. در آن لحظه، نور روشنی در آسمان پیدا شد که تا آن روز چنان نوری دیده نشده بود. این بار بانوان رو به خدیجه کردند و گفتند:, این دختر را بگیر که پاک کننده، پاک شده (طاهر و مطهر) و با برکت است. خداوند به او و نسل او برکت داده است.، خدیجه آغوش گشود و چون کودک دلبندش در دامن او جای گرفت، خوشحالی از سیمایش نمودار شد و سینه اش را در دهان فرزندش جای داد. و این چنین بود که فاطمه علیهاالسلام دختر رسالت در سال پنجم بعثت، بیستم جمادی الثانی به دنیا آمد.
نسب پاکیزه فاطمه زهراء(پیوند آسمانی) قسمت دوم فاطمه (علیهاالسلام) در خانه ی پدری متولّد شد که خود بهترین مربی و راهنمای بشریّت و از حیث کمالات شخصیتی اشرف انسان ها بود؛ اما مادرش خدیجه بانویی پاکدامن و دختر خُویلد بود. خدیجه علیهاالسلام از دوران طفولیّت تجربیات گرانسنگی اندوخته بود، او با ترتیب دادن کاروان های تجارتی به کسب درآمد می پرداخت و با مدیریّت قوی و به دور از رباخواری که رسم زمانه بود به تجارت مضاربه ای روی آورده بود. برخی معتقدند قبل از روی آوردن به تجارت با عقیق بن خالد مخزومی و بعد از مرگ او با ابن هالة بن منذر اسدی ازدواج کرد و از وی صاحب فرزندی به نام هند شد.نسبا و اعظمهم شرفا و اکثرهم مالاً. کمالات روحی و عقلی و حسن ظاهر وی سبب شد گروه زیادی از مردان همچون عقبة بن ابی معیط، صلت بن شهاب، ابوجهل و ابوسفیان اندیشه ی همسری اش را در سر بپرورانند؛ اما خدیجه همه ی این درخواست ها را رد کرد. او در بخشی از گفت وگوی خود با «ورقة بن نوفل اسد بن عبدالعزی» پسر عمویش، نیافتن شخص مورد نظر را دلیل عدم تمایل به ازدواج می دانست. خدیجه بر آیین حنیف ابراهیم باقی بود و از همین رو اوقاتی از روز را با علمای مذهبی به گفت وگو می گذراند و از سخنان و معارف آنان بهره می برد. در این نشست ها گاه صحبت از ظهور پیامبری از قریش به میان می آمد که خدیجه را سخت به فکر فرو می برد. روزی همراه گروهی از زنان با یکی از علمای یهود گفت وگو می کرد که رهگذری جوان و بلند قامت توجّهشان را جلب کرد. عالم یهودی از خدیجه خواست او را به مجلس خود دعوت کند و او نیز رهگذر را به منزل آورد. عالم یهودی از جوان خواست که کتف خود را نشان دهد. رهگذر گونه پیراهنش را کنار زد. او به دقّت نگریست. درخشش نور نبوّت را که در کتاب هایشان بشارت داده بودند. در کتف او دید و گفت:, این مُهر پیامبری است.، خدیجه بعد از سؤال از دلیل عالم یهودی و دریافت پاسخ، گفت:, اگر عموهایش این جا بودند، اجازه نمی دادند تو چنین کاری انجام دهی. زیرا به شدّت از وی مراقبت می کنند.، عالم یهودی سخنانش را پی گرفت و گفت:, این جوان با زنی از قریش که بزرگ قبیله ی خود است ازدواج می کند.، خدیجه یک بار نیز در خواب دید خورشید بالای مکه چرخید و در خانه اش فرود آمد. او این خواب را با پسرعمویش «ورقة» که مسیحی بود در میان گذاشت. وی که با کتب آسمانی آشنایی داشت در پاسخ گفت:, با مردی بزرگ و صاحب شهرت جهانی ازدواج خواهی کرد.،این شواهد خدیجه را به فکر انداخت و او نتیجه گرفت که باید با شیوه ای عاقلانه گمشده اتش را به سوی خود بکشاند. پس شخصی را نزد محمّد فرستاد و پیام داد که با مقداری از اموال او به تجارت بپردازد. خدیجه شرح موفّقیّت محمّد در تجارت را توسط غلام خود شنید و به این ترتیب جوانه ی مهر او را به دل نشاند. چنان که خود تقاضای ازدواج کرد و گفت:, ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندی، شرافت نسب تو در میان مردم، امانت، خوش اخلاقی و راستگویی ات به تو تمایل پیدا کرده ام.، محمد صلی الله علیه و آله پیشنهاد خدیجه را پذیرفت و عمویش ابوطالب را از آنچه رخ داده بود، آگاه کرد. ابوطالب نزد «عمر بن اسد» عموی خدیجه رفت و تقاضای ازدواج کرد و به این ترتیب خورشید مکّه که بیست وپنج سال از عمرش می گذشت (15 سال قبل از بعثت) با خدیجه ازدواج کرد. خدیجه بارها علاقه اش به محمّد امین را به اثبات رساند و البته در کنار این، تلخی هایی را نیز به جان خرید. زنان آن روزگار عموما با مفاهیم چون خوش رفتاری، راستگویی و امانتداری بیگانه بودند، لذا فلسفه ازدواج خدیجه با یتیم عبدالله را نمی توانستند درک کنند. از این رو لب به طعنه می گشودند و خواسته و ناخواسته سرور زنان را در اندوه فرو می بردند تا جایی که روابط خود را با او قطع کردند. خدیجه علیهاالسلام در مقام تذکّر به زنان قریش، بزرگ بانوان را گردآورد و گفت: «از زنان عرب شنیده ام شوهران شما بر من خرده می گیرند که چرا با محمّد وصلت کرده ام؟ اینک از شما می پرسم آیا مانند محمّد در جمال، خوش رفتاری، ویژگی های پسندیده و فضل و شرف در اصل و نسب در مکّه و غیر آن سراغ دارید؟» و به این ترتیب ثبات خود را در مسیری که برگزیده بود به طور مستدل به آنان اطلاع داد
گفتا ز جای برخیز، عالم پر از صفا شد ظاهر فروغ زهرا از بیت مصطفی شد میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن و مادر بر شما مبارک عالم شده معطر از گلشن خدیجه خندد گل محمد در دامن خدیجه آنان که دیده بستند از خدمت خدیجه کی می‌توان ببینند این عزت خدیجه میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) مبارک
ویژه نامه ولادت حضرت زهراء(س) قسمت سوم: *شکوفه ی خدیجه روایات فراوان و گوناگونی در باب چگونگی حمل و دوران حمل از سوی معصومان علیهم السلام نقل شده است که همه حکایت از اهمیّت موضوع تولد کوثر رسول صلی الله علیه و آله دارند.تنها به تعدادی از این روایات اشاره می کنیم.پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع یارانی چون حضرت علی علیه السلام عمار، حمزه و. نشسته بود که ناگهان فرشته وحی بر او نازل شد و پیام آورد که چهل شبانه روز از خدیجه دوری کن. پیامبر صلی الله علیه و آله به این دستور عمل کرد و به غار حرا رفت.حضرت در این دوره ی چهل روزه، روزها را به روزه و شب ها را به نیایش گذراند. به خدیجه صلی الله علیه و آله نیز پیام فرستاد که «نیامدن من نه از روی بی مهری که به حکم وظیفه و تکلیف الهی است».به تدریج آخرین شب میقات فرا رسید هنگام افطار غذایی بهشتی برایش نازل شدوحضرت با آن افطار کرد و دیگر بار برای عبادت برخاست. امّا فرمان الهی چنین رسید که: «به سمت خانه برو و با خدیجه باش» و این چنین بود که پیامبر صلی الله علیه و آله به سوی خانه آمد و نور فاطمه در دامان خدیجه جای گرفت. رسول خدا صلی الله علیه و آله خود در موقعیت های مختلف از نحوه ی شکل گیری نور فاطمه علیهاالسلام سخن می گفت و از تمام آن ها به یک حقیقت واحد؛ یعنی، آسمانی بودن فاطمه تأکید می نمود.
مولانا جلال الدین بلخی در مدح فاطمه زهراء سروده است: مرد را گویی بود زخم سنان فاطمه مدح ست در حقِّ زنان در حق پاکیِّ حقّ آلایش است دست و پا در حقِّ ما استایش است والد و مولود را او خلق است لم یلد لم یولد او را لایق است هر چه مولود است او زین سوی جوست هر چه جسم آمد ولادت وصف اوست
نصایح تربیتی ازآیت الله مجتهدی(ره): حدیث داریم قلب هایمان به ده دلیل مرده است و باعث شده دعاهایمان مستجاب نشود: ۱- خداوند متعال را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم. ۲- قرأن او را قرائت کردیم ولی به آن عمل نکردیم. ۳- ادعا کردیم پیامبر خدا رو دوست داریم ولی به سنتش عمل نکردیم . ۴- نعمت خداوند را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم. ۵- گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم. ۶- گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم ۷- گفتیم که جهنم حق است ولی از آن نگریختیم. ۸- دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم. ۹-به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم ۱۰- و مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم
ویژه نامه ولادت حضرت زهراء(س) قسمت چهارم: نذر خدیجه هنگامی که خدیجه علیهاالسلام فاطمه علیهاالسلام را باردار بود، مانند «حنّه» مادر مریم علیهاالسلام چنین نذر کرد:«خدایا من از مادر مریم بهترم و محمّد صلی الله علیه و آله ، شوهرم، از عمران، شوهر مادر مریم، برتر است. این کودکی را که در رحم دارم، برای تو «مُحَرَّر» کردم.» به این معنا که: آزادش کردم پس از رشد تا آخر عمر در خدمت مسجد و دین بماند و از عبادت کنندگان مسجد شود. جبرییل از طرف خداوند بر پیامبر نازل شد و عرض کرد: «به خدیجه بگو. خداوند فرمود:, «لا اعتاقَ قَبْلَ المُلکِ. خَلّی بَینی و بین صَفِیّتی فَاِنّی اَمْلکُها و هی اُمُّ الائمةِ و عَتیقی من النارِ؛ آزاد کردن قبل از ملکیت روا نیست. این فرزندِ برگزیده ام را به من واگذار. او مملوکه ی من و مادر امامان است و من او را از آتش آزاد کرده ام.»، و البته این چنین مهر و علاقه ی مادری به واگذاری فرزندش جهت خدمت و بندگی خدا، خود گویای بعدی دیگر از فضایل بی کران خدیجه ی کبری است.