eitaa logo
قرآن و حديث
120 دنبال‌کننده
12 عکس
0 ویدیو
23 فایل
اين كانال با هدف ارائه ✨مقالات ✨نقد مقالات ✨جستارهاي پژوهشي ✨نكات مورد نياز يك پژوهشگر در زمينه علوم قرآن و حديث راه اندازي شده است. نظرات شما در ارتقاء مطالب کانال موثر است.👇 @nsayathttps://eitaa.com/QuranHadithresearches
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم
اين كانال با هدف ارائه ✨مقالات ✨نقد مقالات ✨جستارهاي پژوهشي ✨نكات مورد نياز يك پژوهشگر در زمينه علوم قرآن و حديث راه اندازي شده است. ✅ https://eitaa.com/QuranHadithresearches
✨بسم الله يادداشت هايي با عنوان كه پست بعدي اولين شماره آن خواهد بود؛ از سلسله يادداشتهاي دكتر حامدخاني() است كه به گفته خودشان طي ده سال داوري بيش از يكصد مقاله علمي- پژوهشي با آن برخورد كرده و در قالب 71 خطاي پژوهشي رايج نويسندگان مقالات، در وبلاگ خود منتشر كرده است. وي در بخشي از مقدمه يادداشت خود در مورد يكي از محاسن دسته بندي خطاهاي پژوهشي، چنين می نویسد: «فکر می‌کنم این مکتوب حسن دیگری هم داشته باشد و آن، انتقاد غیر مستقیم است. گاه اگر به مؤلفی بگوییم فلان عبارت از مقاله‌ات اشکال دارد، می‌رنجد؛ اما اگر همان اشکال را در نوشتۀ دیگران به او نشان دهیم، بهتر پند می‌پذیرد و کمتر آسیب می‌بیند. ما در این صورت به وی کمک نموده‌ایم که اشکال خودش را خود ببیند.» اين يادداشت ها با قلمي روان و مثالهايي قابل فهم براي دانشجويان و پژوهشگران علوم قرآني نگاشته شده و البته قابل استفاده براي دانشجويان ساير رشته ها نيز مي باشد. وبلاگ دكترفرهنگ مهروش: http://www.fmehrvash.com/pazhuhesh/xatAhAyeMokarrarDarMaqAlAteEra'eShodeBeMajallateElmiPazhuheshi.htmhttps://eitaa.com/QuranHadithresearches
🔷 غافلگیری فرض کنید عنوان مقالۀ ما، «روش تفسیری محمود ابویحیی» است. می‌خواهیم درآمد بنویسیم و هنوز ـ یعنی تا این لحظه که فقط چکیدۀ خود را نوشته‌ایم ـ توضیح نداده‌ایم که عنوان مقاله دقیقا یعنی چه و ما قرار است ضمن مقاله چه کار کنیم. حال، درآمد مقاله را این طور می‌نویسیم: «جاکوب تامسون در کالیفرنیای امریکا از پدری یهودی تبار به دنیا آمد...». قرار است بعد از این توضیح دهیم که این جاکوب تامسون، همان است که وقتی مسلمان شد، نامش را به محمود ابویحیی تغییر داد! بی‌تردید با این مدل شروع کردن، فقط خواننده را گیج کرده‌ایم. نه تنها شروع کردن با نام جاکوب تامسون غلط است؛ بلکه از اساس شروع کردن با زندگینامۀ شخص اشتباه است. اول خواننده انتظار دارد که توضیح دهیم عنوان مقالۀ ما به چه معناست و اصلا بنا به چه ضرورتی خواسته‌ایم در این باره بنویسیم. بعد بگوییم برای تأمین آن هدف و پاسخ به آن ضرورت، ضمن این مطالعه چه خواهیم کرد. بعد وقتی توضیح دادیم که در اولین گام لازم است قدری با زندگی محمود ابویحیی آشنا شویم، خواهیم توانست در بخش اول از مقالۀ خود به زندگی او هم بپردازیم و در ضمن توضیح زندگی او، از این هم بگوییم که پیش از این چه نام داشته است. از قدیم گفته‌اند «الفکر حرکة الی المبادی، و من مبادیَ الی المراد». به عبارت بهتر، همواره باید بحث را بر پایۀ امور مقبول همگان آغاز کرد و از آن مسائل، به نادانسته‌ها و موارد مورد اختلاف و مجهول پل زد. مقالۀ علمی نباید کسی را غافل گیر کند. نگارش غافل گیرانه سبک نوشتارهای ژورنالیستی است، نه علمی. یک مقالۀ علمی، هیچ وقت از وسط بحث شروع به توضیح نمی‌کند. یک مقالۀ علمی، متنی منسجم است و هرگز در آن خواننده غافل‌گیر نمی‌شود. برای دانستن سیر منطقی بحث و پرهیز از غافلگیری، باید خود را جای خوانندۀ مقاله بگذاریم و فرض کنیم اندازۀ او با بحث بیگانه و از جزئیاتش بی‌خبریم. همه به عنوان یک خواننده، انتظار داریم اول نویسنده توضیح دهد که موضوع مقاله دقیقا چیست؛ احیانا، چه اختلاف نظرهایی در تعریف این موضوع وجود دارد؛ بحث در بارۀ این موضوع، خودش زیرشاخۀ کدام علم است و در کنار چه مسائل فرعی دیگری از آن علم و ذیل کدام بحث عمده از مباحث آن علم جا می‌گیرد؛ چه اختلاف نظرهایی در بارۀ آن هست؛ موضوع مورد بحث بر پایۀ تعریفی که ذکر شد و مقبول ماست، چه انواعی دارد؛ چه چه اهمیتی بدان داده شده، و از چه جوانبی مورد توجه قرار گرفته است.... آن گاه بعد از همۀ این حرفها، نویسنده می‌تواند به ما بگوید که خودش می‌خواهد به فلان جانب از مسئله نظر کند که تا کنون کمتر بدان توجه شده، و در باره‌اش تحلیل دقیقی صورت نگرفته است. گاه با عنوان محقق، با موضوعاتی روبه‌رو می‌شویم که از دید عموم جوری شناخته می‌شوند و ما با تحقیقات خود، آن موضوعات را جور دیگری شناخته‌ایم. به هیچ عنوان صحیح نیست نقطۀ شروع بحث را درک خود بگذاریم. باید اول توضیح دهیم درک رایج از این موضوع چیست و این درک چه زمینه‌هایی دارد و...، بعد سرآخر توضیح دهیم به این دلایل چنین درکی خطاست و درک صحیح چیز دیگری است. https://eitaa.com/QuranHadithresearches
🔺علت نامگذاری های عجیب عرب🔺 🔸از عتبی پرسیده شد: چرا عربها نام پسرانشان را شنیع و بد نامگذاری میکنند ولی عبدشان را خوب نام گذاری میکنند: 🔹عتبی جواب میدهد : زیرا اسم فرزندانشان را برای دشمنان نامگذاری میکنند و اسم عبدها را برای خود نامگذاری میکنند. 🔸ابن درید این کلام عتبی را شرح میدهد: 🔺بدانکه برای عرب مذاهبی است در نامگذاری : 🔹۱) تفاءل بر دشمنان: غالب، مقاتل و... 🔹۲) نامگذاری به حیوانات درنده و شکار کننده برای ترساندن دشمنان: اسد لیث ذئب و... 🔹۳) مرد از خانه خارج میشد در حالیکه زایمان زنش نزدیک بود و اولین چیزی را که میدید اسم فرزندش قرار میداد: ثعلب،کلب، حمار و... 🔹۴) تفاءل برای فرزندان: نائل،ناجی،مدرک،سعید و... 🔹۵) نامگذاری به درختان خشن برای تفاءل بر دشمنان: طلحه(درخت خاردار) و‌‌... 🔹۶) نامگذاری به زمینهای سخت: حجر،صخر(جایی که پر از سنگ باشد) و... فلان صخره الوادی یعنی فلانی استوار و پابرجاست و نمی هراسد. 🔹و... 📚منبع: الاشتقاق ابن درید مقدمه کتاب ص۷ ♦️برای اطلاعات بیشتر در علت نامگذاری به الحیوان جاحظ رجوع کنید. @kashkoolfn ♻️کانال آموزش تجزیه و ترکیب حرفه ای👇 💟 http://eitaa.com/joinchat/3516137473Cc9d671e336https://eitaa.com/QuranHadithresearches
1️⃣ يكي از اشكالاتي كه در نحوه نگارش و متون علمي ديده مي شود ناشي از گرته برداري نحوي يعني الگو برداري از ساخت جمله بيگانه در زبان مقصد است؛ براي مثال در زبان فارسي: ❎اين امريكا بود كه عراق را عليه ايران تحريك كرد. ✅امريكا، عراق را عليه ايران تحريك كرد. ❎تكنولوژي مي رود كه چهره زمين را دگرگون كند. ✅تكنولوژي در آينده چهره زمين را دگرگون مي كند. ❎يك مسلمان بايد به وظيفه خود عمل كند. ✅مسلمان بايد به وظيفه خود عمل كند. ❎او دير يا زود موفق خواهد شد. ✅او سرانجام/ درنهايت/ به هر حال موفق خواهد شد. 📕برگرفته از كتاب مباني درست نويسي، زبان فارسي معيار، ناصر نيكو بخت، نشر چشمه، ص108 ✅https://eitaa.com/QuranHadithresearches
🔷مشخص نبودن ربط و پیوند یک بحث با مباحث پیشین و پسین هر بحثی که در مقاله مطرح می‌شود، باید معلوم باشد که ربطش با بحث پیشین و پسین چیست و چرا لازم است اکنون در این باره بحث کرد. افزون بر این که چینش مطالب در مقاله باید از ترتیبی منطقی پیروی کند، لازم است با افزودن توضیحاتی، ربط میان اجزای مقاله با همدیگر را نیز، مشخص کرد. مثلا، در ابتدای هر بخش یا فصل، می‌توان توضیح داد که در بخش یا فصل پیشین، به بررسی فلان جنبه از مسئله پرداختیم و اکنون، گام بعدی برای تحلیل مسئله فلان است. به همین ترتیب، گاه لازم است که در پایان بخش یا فصل، از مطالب مختلفی که در آن بیان شد، نتیجه‌گیری کنیم و ربط میان استدلالات پراکندۀ مقاله و سیر منطقی بحث را برای خواننده آشکار نماییم. این «چسب»ها اگر نباشد، خوانندگان هرگز با نوشتۀ ما پیوند برقرار نمی‌کنند. نتیجه‌گیری از بحثهای جزئی مقاله، برای درک شدن ساختار کلی بحث توسط خواننده بسیار مهم و ضروری است. چنین چسبهایی لزوما جملات و عبارات و پاراگرافهایی طولانی نیستند. گاه مثلا یک تعبیر «از دیگر سو»، «ضمنا»، «با توجه به...»، «خلاف مورد پیشین...»، «افزون بر این»، و هر چه از این دست، می‌توانند ربط میان بحث کنونی را با بحثهای گذشته آشکار کنند. @QuranHadithresearcheshttps://eitaa.com/QuranHadithresearches
كتاب قرآن پژوهي و تاريخ انگاره ها، مجموعۀ مقالات نخستین همایش کاربرد رویکرد تاریخ انگاره در مطالعات قرآنی است كه به همت دكتر ويراستاري محتوايي شده و توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) به چاپ رسيده است. https://eitaa.com/QuranHadithresearches@QuranHadithresearches
قرآن و حديث
#مهدی_مطيع #انگاره ✅ https://eitaa.com/QuranHadithresearches
✨بسم الله «مردم يك جامعه به طرق گوناگوني با هم تعامل ميكنند و از يكديگر درك متقابل دارند. مانند معاني لغوي زبان كه باعث ارتباط بين ذهنيات انسانها ازطريق گفتار ميشود يا مفاهيم حقوقي و اجتماعي كه درك جمعي و ارتباط متقابل اجتماعي را ايجاد ميكند. اما علاوه بر معاني زباني يا مفاهيم اجتماعي، بعد ديگري نيز در تعاملات متقابل يا درك فردي و اجتماعي افراد يك جامعه وجود دارد كه منشأ بسياري از بينشها،ادراكات، انگيزه ها، عملكردها، يا موضعگيري هاست. اين بعد «»(imagination) ذهني آدمي از موضوعات، مسائل، يا مفاهيمي است كه نه لزوماً معادل معناي لغوي و نه منطبق بر مفهوم اصطلاحي يا قراردادي واژگان است، بلكه بيشتر حاصل فرهنگ و نوع ذهنيت فردي يا اجتماعي او چه به شكل خرد و چه به شكل كلان است. انگاره ها تصورات و ذهنيت خودآگاه يا ناخودآگاه انسانها از واژه ها و مفاهيم است و شايد عميقترين بعد ادراكي و مؤثرترين عامل در موضعگيري يا انگيزه هاي عملكرد آدمي باشد، هرچند تعريف واضح يا نمود قابل اندازه گيري و محاسبه نداشته باشند. براي مثال، معناي لغوي واژة «مالكيت» كاملاً مشخص است و مفهوم اصطلاحي يا تعريف حقوقي آن در كتب و منابع حقوقي يا قراردادها و قانونهاي مصوب رسمي و غيررسمي اجتماعي قابل پيجويي است و به نوعي دربارة آن اشتراك نظـر وجود دارد و درصورتيكه اختلافي رخ دهد يا احتياج به داوري و تصميمگيري شود، استناد به مستندات حقوقي آن راه گشاست، اما همين مفهومِ به ظاهر مشخص در انگارة ذهن افراد و يا اجتماعات مختلف بسيار متنوع و در خيلي از موارد تعريف ناپذير يا پيش بيني ناپذير است؛ مثلاً «همسر من» يا «فرزند من» به نوعي از انگارة مالكيت دربارة همسر يا فرزند مربوط ميشود. هريك از انسانها متناسب با شرايط خانوادگي، فرهنگي، اجتماعي، و روحيات شخصي خودشان تصوري از اين مالكيت دارند، اين در حالي است كه معناي لغوي و اصطلاحي يا تعريف و مفهوم حقوقي يا شرعي آن براي همه يكسان و مشخص است. در اين مثال ممكن است شخص بيشترين سختگيريها را دربارة همسرش انجام دهد و محدوديتهاي زيادي را براي او اعمال كند يا انتظارات فوق العاده اي از او داشته باشد با اين توجيه كه او «همسر من» است. يا فرد ديگري در ارتباط با همسر يا فرزندش زياد مسامحه داشته باشد و انگارة ذهني او از مالكيت معناي حداقلي داشته باشد و در بسياري از مسائلِ همسرش مداخله نكند. مواردي كه در هيچ تعريفي از مالكيت يا معنايي از اين واژه نيامده است.» مطلب فوق بخشی از مقدمه مقاله «تغيير برادري در قرآن كريم» به قلم دكتر است. « ها» يا «تصورات ذهني» اصطلاحي تازه وارد به حوزه مطالعات قرآني است كه به سرعت مورد توجه پژوهشگران اين حوزه قرار گرفته است. بررسي و تحليل تاثيرات قرآن – تعاليم، تعاريف و اصطلاحات جديدي كه معرفي مي كند- بر انگاره هاي انسانِ هم عصر نزول و پس از آن، مي تواند موضوعي درخور توجه براي دانشجويان اين رشته، جهت نگارش مقالات علمي-پژوهشي باشد. كتاب قرآن پژوهي و تاريخ انگاره ها، مجموعۀ مقالات نخستین همایش کاربرد رویکرد تاریخ انگاره در مطالعات قرآنی است كه به همت دكتر ويراستاري محتوايي شده است. وي در اين باره اينگونه مي نويسد:«من در ویرایش مقالات اثر، همسو با مؤلفان و در تعامل مستمر با اغلب ایشان، کوشیده ام بحث در بارۀ تاریخ انگاره ها، تا می شود ساده تر و خوشخوان تر و قابل فهم تر به مخاطبان ارائه شود ». اين كتاب توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) به چاپ رسيده است. ☎️سفارش كتاب از طريق: 09360707657 ✅https://eitaa.com/QuranHadithresearches@QuranHadithresearches
🔹ارائه نکردن تعریف دقیق از موضوع بحثها پیش از ورود به بحث و در قسمت درآمد، باید به عنوان مقاله بنگریم و اگر در آن اصطلاحی به کار رفته است که معنایش ابهام دارد، توضیح دهیم. در ضمن بحث هم هر جا مسئلۀ جدیدی مطرح می‌شود، باید اول در صورت لزوم از مفاهیم جدید بحثمان در آن قسمت، تعریف ارائه کنیم. مؤلفی مقاله نوشته بود و می‌خواست ثابت کند که عالمی کهن، مثل استادان امروزی، برای کلاس درسش طرح درس تهیه می‌کرده است. بااینحال، او هرگز تعریفی از طرح درس ارائه نداده بود و معلوم نمی‌شد چرا فکر می‌کند چیزی که آن عالم کهن تهیه می‌کرده، از جنس طرح درسهای امروزی است. خواننده از خود می‌پرسید اگر منظور آن است که فی‌الجمله، آن عالم در بحثهای خویش هدفی را دنبال می‌کرده، که امری مسلم است و کسی در آن بحثی ندارد. نه تنها آن عالم، که همۀ سخنرانان دیگر نیز در بحثهای خود، موضوعاتی مشخص را دنبال می‌کنند. اما اگر منظور آن است که آن عالم در کلاسداری خودش برای هر بحثی زمان مشخصی در نظر می‌گرفته، و مثلا بیست دقیقه را به مقدمه، سی دقیقه را به محور اول، چهل دقیقه را به پرسش و پاسخ، و... می‌گذرانده است ـ یا به عبارت بهتر، طرح درسی از نوع طرح درسهای مدرن و امروزی را پی می‌گرفته است، هرگز در آن مقاله اشاره‌ای بدین معنا نمی‌شود. این مشکل ناشی از آن است که اصلا معلوم نیست مؤلف به چه چیزی طرح درس می‌‌گوید. مؤلفی دیگر می‌خواهد «نمونه‌های فرازبان ترجمۀ قرآن» را در فرهنگ اسلامی بازشناسد. بااینحال، هیچ تعریف دقیقی از ترجمه، و مثلا تمایز آن با تفسیر ارائه نمی‌دهد. به یک معنا هر ترجمه‌ای، یک جور تفسیر هم هست و هر تفسیری نیز، می‌تواند یک جور ترجمه تلقی شود. مؤلفی دیگر در بارۀ تصحیف کلمات بحث می‌کند و از اول تا آخر مقاله‌اش را که بخوانی، متوجه نمی‌شوی که بالاخره فرق میان تصحیف و قلب و دیگر اشتباهاتی که در خواندن یک متن روی می‌دهد، چیست و در این مقاله دقیقا کدامها مورد بحث است. در ارائۀ تعاریف، باید ضوابط منطقی را مراعات کرد. حدالامکان باید تعریف به حد کرد و اگر می‌شود، حد تام بازنمود. نیز، تعریف باید جامع و مانع باشد، به اخفی نباشد، و خلاصه، از همۀ ضوابط تعریف خوب برخوردار باشد. یکی در مقاله‌اش معنا را چنین تعریف کرده بود: «معنا جریانی جهت دار است و قائل شدن معنا برای چیزی، در نظر گرفتن جهتی برای آن است». کسی نمی‌دانست که جهت دار بودن یعنی چه و جریان بودن به چه معناست. https://eitaa.com/QuranHadithresearches@QuranHadithresearches
✨بسم الله امروزه تفاوت مشهودي در آثار مكتوب اسلام پژوهان غير مسلماني () مانند ، و ديگران كه بر روي متن قرآن كريم و واژگان و ريشه هاي زبان شناسي اين كتاب مقدس تحقيق كرده اند با مقالات و آثاري كه اخیرا در غرب به چاپ مي رسد ديده مي شود؛ كه ناشي از تغيير رويكرد آنها در مواجهه با اسلام و قرآن كريم است. دو رويكرد اسلام شناسي مخاطب محور،كه امروزه مورد توجه بسياري از اسلام پژوهان غير مسلمان قرار گرفته است، و اسلام شناسي متن محور كه مبتني بر اصول و روشهاي نقد ادبي است؛ مطلبي است كه آقاي دكتر عضو هيئت علمي موسسه مطالعات عالي پرينستون در يادداشت زير به تبيين آن پرداخته است. «من مکرر در نوشته ها و سخنرانی ها و مصاحبه هایم گفته ام که ميان اسلام شناسی دوران شرقشناسی غرب در سده نوزدهم و تا نيمه سده بيستم و آنچه امروز به عنوان اسلام شناسی در دانشگاه های غرب مطرح است بايد فرق گذاشت. يکی از اين تفاوت ها مربوط است به شيوه و محتوا و دامنه های پژوهش. سنت شرقشناسی از قرن نوزدهم سنتی مبتنی بر فيلولوژی تاريخی و نقد متن و بررسی های متنی بود. به همين دليل تصحيح متون و بررسی های زبانی تاريخی و ارزیابی اسناد مکتوب در هر پژوهشی ضروری دانسته می شد. مستشرقان در غرب در طول سده نوزدهم و اوائل سده بيستم صدها متن اساسی را در حوزه ادب و تاريخ و دين منتشر کردند. درباره اصالت متن ها و درباره ميزان موثوقيت روايات و مقايسه متن های روايت ها هزاران کتاب و مقاله منتشر شد. اين سنت در اسلام شناسی غربی چند دهه است با تغييراتی اساسی روبروست. البته سنت تصحيح متون و بررسی های سندی و متن محوری در مطالعات اسلامشناسی در غرب به ويژه در شماری از موضوعات همچنان ادامه دارد، گرچه شيوه ها و رويکردهای مطالعاتی و تحليلی تغيير کرده است. اما بايد اين را هم متذکر شد که به دلائل مختلف بخش زيادی از آنچه امروزه در اسلام شناسی غربی منتشر می شود با آن سنت تفاوت دارد. يکی از اين دلائل به محدوده مخاطبان بر می گردد. بسياری از کتاب هایی که در يکی دو دهه اخير در حوزه اسلام شناسی (و ايرانشناسی) در غرب منتشر می شود برای مخاطب عمومی و علاقمند برای آشنایی با اسلام (و ايران) است. بخشی از اين کتاب ها درصدد ارائه برداشتی کلی و سنتزی درباره اسلام و تاريخ و الهيات و حقوق اسلامی است. بخشی به عنوان مطالعات تطبيقی ميان اسلام و ديگر اديان و تمدن هاست. بدين ترتيب در سال های اخير کتاب های زيادی به عنوان مطالعاتی مقدماتی و يا عمومی در اين حوزه منتشر شده. بخش قابل توجه ديگری از آنچه در چند دهه اخير در حوزه مطالعات اسلامی و ايرانی در غرب منتشر شده و عمدتا در اينجا مقصودم مقالات است پژوهش هایی است که مشابه آنها هم در چند دهه اخير در جهان اسلام رشدی روزافزون داشته؛ مقالاتی با ماهيتی تراجم نگاری، کتابشناختی، توصيفی (شرح گزارش های تاريخی و توصيف گزارش های منابع) و بر پايه تتبع در منابع اصلی (گاهی با واسطه تحقيقات تتبع محور در حوزه های فقه و حديث و تاريخ که اصلا در کشورهای اسلامی منتشر می شوند). اين نوع منشورات البته مفيدند؛ خاصه اگر موضوع بی سابقه ای را مورد بررسی قرار داده باشند. اما اين را هم بايد توجه داشت که ماهيت اين قبيل پژوهش ها تفاوتی جوهری با آنچه در خود جهان اسلام به زبان های عربی و فارسی و ترکی و غيره منتشر می شوند ندارند. در واقع تفاوت بيشتر در زبان ارائه آنهاست که عمدتا انگليسی است. به همين دليل معتقدم بايد نوشته های مشابه در زبان های غير غربی هم به اندازه مقالات منتشره در زبان های اروپایی مورد توجه قرار گيرند و در تاريخچه تحقيقات مرتبط مورد ارجاع قرار گيرند (کاری که متأسفانه در بسياری مواقع از آن غفلت می شود). همه اين مقالات در سنت های علمی منتشر می شوند و تمايزهای سابق آکادميک و غير آکادميک و يا شرقشناسی و غير شرقشناسی در مورد آنها در بسياری موارد ديگر کارایی ندارد. وانگهی الآن در کشورهای اسلامی چندين دهه است که پژوهش های تاريخی دانشگاهی گسترش پيدا کرده و دامنه آن بسی فراتر از محصولات اسلام شناسی در غرب رفته است. در اين راستا بسياری از نوشته ها و مقالات به زبان های فارسی و عربی در فلسفه اسلامی، در فقه و حديث و در دانش رجال و تراجم نگاری از سوی نويسندگان سنت اسلام شناسی می بايست مورد توجه و ارجاع قرار گيرند. گاهی متأسفانه شاهد اين هستيم که نويسندگان هر دو سوی سنت های درون اسلامی و اسلام شناسی غربی نسبت به محصولات کارهای يکديگر عنايت کمی نشان می دهند. بسياری از آنچه من در زبان فارسی در طول سال های گذشته در حوزه های مطالعات شيعی و ايرانی و اسلامی شاهد انتشارشان در کشور بوده ام از نمونه های خارجی اگر بهتر نبوده اند باری به هيچ روی مرتبه و نمره علمی پايين تری ندارند. تنها تفاوت در زبان انتشار است.»