﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
چادرش باب الحوائج
خانه اش باب المراد
چاره ی هر مشکل دشوار
یا ام البنین
السَلامُ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین🥀
@RESANEH_zolfaghar
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
مادر باب الحوائج...
خانمی که تا خود خورشید، قامت داشته
در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته
مادر باب الحوائج بوده و با این حساب
دامن او را گرفته هر که حاجت داشته
می رسد از والدین اخلاق فرزندان ولی
این زن از اول به فرزندش شباهت داشته
اول از عباسِ او اذن حرم را خواسته
هر کسی در کربلا قصد زیارت داشته
با کلام نافذش در روضه ها حاضر شده
در زمین کربلا هر چند غیبت داشته
تحت فرمانش کلام و تحت امرش واژهها
صحبتش با ابروی عباس نسبت داشته
فاطمیه رفته و آمادهی رفتن شده
بس که بر زهرای مرضیه محبت داشته
بعد زهرا آمده پس بعد زهرا می رود
اینچنین در مکتب مولا ولایت داشته
دانه پاشیده برای کفتران قبر او
در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته
تا ابد شرمندهی عباس شد چون قبر او
بیشتر از قبر فرزندش مساحت داشته...
مهدی رحیمی(زمستان)
#وفات_حضرت_ام_البنین
#قمر_بنی_هاشم
#حضرت_عباس
@RESANEH_zolfaghar
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
مادر پسران...
دوباره گفتم و دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم و جان تو و حسین، پسر
دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز"
فدای چشمتُ چشم تو بیبلا مادر
مدام بر لب من "ان یکاد" و "چارقل" است
که چشم بد ز رخت دور بهتر از جانم
بدون خُود و زره نشنوم به صف زده ای
اگرچه من هم "جوشن کبیر" می خوانم
شنیده ام که خودت یک تنه سپاه شدی
شنیده ام که علم بر زمین نمی افتاد
شنیده ام که به آب فرات لب نزدی
فدای تشنگیات ...شیر من حلالت باد
بگو چه شد لب آن رود، رود تشنهی من!
بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست تو را چید میوهی دل من!
بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟
که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟
بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت
بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد
همین که نام مرا می برند میگریم
از این به بعد من و آه و چشم تر شده ای
چه نام مرثیه واری ست "مادر پسران"
برای مادر تنهای بی پسر شده ای...
#محمدمهدی_سیار
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_ابالفضل
@RESANEH_zolfaghar
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
عباس آفرین...
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ "غِیرةٌ للعالمین" باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری؛
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی...
#قاسم_صرافان
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_ابالفضل
#قمر_بنی_هاشم
@RESANEH_zolfaghar
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
یکدم دل او تهی ز آداب نشد
جز بهر حسین زار و بیتاب نشد
میسوخت از اینکه پسرش سقا بود
اما پسر فاطمه سیراب نشد
::
مثال کوه، ایثار و وفا داشت
از اول انس با آل عبا داشت
وجودش بس که سرشار از ادب بود
ز نام فاطمه شرم و حیا داشت
::
اگر چه جز غم دلبر ندارد
اگر چه جز دو چشم تر ندارد
به زیر لب نوایش این چنین است
حسین بن علی مادر ندارد
@RESANEH_zolfaghar
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#محاوره
یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضهی حساس میگه
گمونم روضهخون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:
قد و بالای عباسم نظر خورد
به چشم شیر من تیر سه پر خورد
خودِ من از بشیر اینو شنیدم
عمود آهن دشمن به سر خورد
شنیدم کوفیا دورش رسیدن
شنیدم دست عباس و بریدن
شنیدم بچمو شرمنده کردن
شنیدم مشکشو تیرا دریدن
تا وقتی روضه خون ام البنینه
ربابم گوشهی مجلس میشینه
تا وقتی حرف مشک پاره میشه
رو لب گل میکنه داغ سکینه:
همین قد میگم از داغ زیادم
نگاهِ مهربونش مونده یادم
الا ام البنین! شرمندهام من
خودم دستِ عموجون مشک دادم
شدیم آواره با زخم و تب و درد
سر ما نعره میزد شمر نامرد
پایینِ نی رد خونو میدیدم
عمو بالای نی خون گریه میکرد
میگه ام البنین، غم بی حسابه
جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه
میسوزه قلبمو آروم نمیشم
دلیل شرم من اشکِ ربابه
خدایا پُر اگه پیمونه میشد
علیِ اصغرم گریون نمیشد
حسینِ من با طفل شیرخوارش
میون هلهله حیرون نمیشد
همین که روضه میره سمت گودال
رباب و زینبان که میرن از حال
امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه
امون از غارت پیراهن و شال
چرا تشنه تو رو کشتن حسینم
سرت رو روی نی بردن حسینم
همه رفتن... یه گوشه دم گرفته:
حسینِ من، حسینِ من، حسینم...
@RESANEH_zolfaghar