📝
#چرا_در_ایران_مسوولان_خود_تبدیل_به_مساله_میشوند؟!
ق.ششم
✍ در قسمت قبل گفته شد که بدلیل فقدان تربیت سیاسی درست،نه تنها مسوولین، بلکه مردم عادی هم گرفتار سندروم خود برتربینی شده اند و شاید هم خود را بالاتر از مسوولینشان می بینند برای همین، در مورد همه چیز و همه کس اظهارنظر میکنند! چه در آن زمینه تخصص و دانش لازم را داشته باشند چه نداشته باشند!
اینجاست که باید گفت در ایران، اگر بگوییم هیچ چیز سر جای خودش نیست شاید متهم به سیاهنمایی شویم! اما حداقل میتوان گفت که امور کشورداری، مدیریت ها، گزینش ها و انتصابات اصولی نیستند و حتی انتخابات!!
در بسیاری مواقع بوضوح پیداست که اصحاب رسانه و نخبگان عمومی فرهنگی و علمی و هنری و.... از نخبگان سیاسی کشور، سطح بالاتری دارند! یک مثال می زنم؛ مسافرانی را فرض میکنیم که در اتوبوسی نشسته اند و هر کدام در حرفه ای خاص، تخصصی دارند و صاحب شاءن و جایگاهی هستند. شاید بسیاری از آنها هم، شاءنی بالاتر داشته باشند از شاءن و تخصص راننده ای که هدایت اتوبوس را برعهده دارد. در طی مسیر، هرمسافری بطور طبیعی در دنیای ذهنی و حرفه ای خود سیر میکند و با کنار دستی خویش، از همان دنیای تخصصی حرف میزنند، دنیای اقتصاد و کسب و کار، دنیای فناوری و... آیا کسی راجع به اتوبوس صحبت میکند؟! یا راجع به رانندگی اتوبوس؟! یا راجع به راننده ی اتوبوس؟!
حالا فرض کنیم طی همان مسیر، راننده اتوبوس محکم روی ترمز بزند و کمی هم اتوبوس برود توی شانه ی خاکی و گوشه ی سپر هم بگیرد به گاردریل کنار جاده...! دیگر آیا کسی حاضر است راجع به دنیای ذهنی و تخصصی خودش حرف بزند؟!! گیرم که بالاترین متخصص علوم هسته ای هم باشد. وقتی اتوبوسی نشسته ای که راننده ناشی پشت "رل" است، حکما" فقط و فقط، راجع به رانندگی اظهارنظر خواهی کرد. آیا در میان اضطراب اتوبوس و جاده، فرصتی برای ورود به مباحث تخصصی وذهنی شخصی باقی میماند؟؟
وای به روزی که هر مسافری احساس کند که ولو با گواهینامه ی پایه ی دوم، یا اصلا" بدون گواهینامه، دست به فرمان بهتری دارد نسبت به راننده اتوبوس... در چنین شرایطی، در اتوبوس هیچ کس حاضر نیست راجع به چیزی غیر از رانندگی اتوبوس حرف بزند.. فرض کنید که (راننده) هم حاضر نباشد به راحتی جای اش را به دیگری بدهد و بگوید اتوبوس خودم است! یا اصلا" زیر بار ناکارآمدی و... نرود. حالا رانندگی اتوبوس شاءنیتی پیدا میکند بسیار مهمتر از سایر شوءون تخصصی.
این همان آشفتگی سیاسی حاکم بر کشور، بویژه در نزد نخبگانش! است. که در اثر فقدان تحزب و نیز تقوا و دلسوزی به آرمان های انقلاب و... پیش آمده است.
البته گفته شد احزاب زیادی در حال حاضر وجود دارند حتی خانه احزاب هم داریم! و حتی در وزارت کشورمان، کمیسیون احزاب هم درست کرده ایم! در مجلس هم، هم #کمیسیون احزاب داریم و هم #فراکسیون احزاب!!
اما آیا، این احزاب #دولت_ساخته! میتوانند باقی بمانند؟ و #دولت_ساز شوند؟؟ راستی، اصلا" ماچند حزب باید در داخل کشور داشته باشیم؟! یکی؟دوتا؟سه تا؟! چهارتا؟ ده تا؟ چند حزب؟!!! این سوالی بسیار ساده ولی تاکنون بی جواب مانده است پیش پای #تحزب_وطنی!!
و حالا،همچنان، ما دیروزها را گشتیم به دنبال امروزها! امروزها را هم می گردیم به دنبال فرداها!!
شاید فرجی بشود انشاءالله
والسلام
#الف_حسن_زاده
eitaa.com/Raaze_gole_sorkh