eitaa logo
راز گل سرخ
46 دنبال‌کننده
531 عکس
10 ویدیو
0 فایل
این کانال به هیچ گروه و فرقه و حزبی وابسته نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 "بیست و سوم" ✍ در اینکه نظام سیاسی_اجتماعی ایران طی دوره های گذشته و سالیان متمادی درحالت وابستگی به دولت بسر می برده است جای شک و تردیدی نیست. مطالعات انجام یافته نشان دهنده ی این است که مسوولیت پذیری اجتماعی در ایران، هیچ گاه به طور وجود نداشته است! بلکه تمامی امور، بصورت دستورالعملی از مقامات و ارکان بالادستی صادر شده است یعنی هنجارسازی مثبت از نظر مسوولیت پذیری اجتماعی عمدتا" از بالا به پایین بوده است. و افرادی که در قاعده و تنه ی هرم سیاسی_اجتماعی بوده اند، ملزم به اجرای آن بوده اند. برای مثال؛ اگر کمی در ! بررسی شود واضح خواهد شد که وجود روحیه ی محافظه کاری، فقدان آگاهی از طرحها و وابستگی به دولت به عنوان موانع مشارکت و احساس مسوولیت اجتماعی بویژه در جامعه پذیری مطرح بوده است. از سوی دیگر میدانیم که جوانان به دلیل تحولات شدید زیستی، عاطفی، روانی، شناختی و اجتماعی که در دوران بلوغ با آنها مواجه اند، حالت نامتعادل و سیالی داشته و آماده هستند. حال اگر روی ابعاد مثبت وجودی آنها برنامه ریزی شود در جهت شکوفا ساختن آنها حرکت خواهیم کرد. این جوانان غالبا" جهاتی سازنده را پیش گرفته و در آن راستا حرکت میکنند. اما اگر نسبت به آنها بی تفاوت باشیم، آنها را به سادگی در دسترس کسانی قرار میدهیم که در صدد القای ارزشهای خاص خودشان به آنان هستند و در آنصورت ممکن است با سرمایه گزاری دیگران روی جوانان ما، همه انتظارات ما از فرزندانمان، نقش برآب شده و آنها را حتی در مسیری مغایر،مخالف و متضاد با آرمانهایی بیابیم که خود خواستار آن بوده ایم! ادامه دارد.. http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
🌹 ! ✍ درست زندگی کردن در کشور، چه از حیث بوروکراتیک و مناسبات اداری و چه در مناسبات و روابط اجتماعی و اقتصادی، بسیار مشکل و بلکه حتی در حال غیرممکن شدن، شده است! گویا همه مردم( یا تقریبا" اکثریت آنها!) بنوعی باهم ( وحدت تاکتیکی) کرده اند تا و درستکار!نباشند! شیادی، حقه بازی، دروغگویی، ریاکاری، بدلکاری، دورزدن و فریب دادن و... به جای اینکه مذموم باشند نوعی تلقی می شوند!! و ، تبدیل به حوسن شده است! در جامعه ای زندگی میکنیم که شهروندانش، متاسفانه صرف نظر از استثناها، رکورد دور زدن ها و دغل کاریها را زده اند! شهروندانی که دورزدن و حتی ، و گریختن از آنها را به عنوان زرنگی به یکدیگر می فروشند! و آنرا بعنوان فضیلت و هوشمندی خود به حساب می آورند! یقینا" در جامعه ای که بدبودن، حسن شود، نه تنها "اخلاق" قربانی می شود بلکه بی قانونی، خودسری و ، حکمفرما می شود. دیوار ، و نیز حرمت ! شکسته و از بین می رود و دیگر هیچگونه ! یا موجود نمی ماند! و این قصه ی پرغصه روزگار ما شده است. http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 "بیست و چهار" ✍ تاکنون و طی 23 قسمت گذشته در باره تاثیرات رفتارگرایانه مسوولیت پذیری اجتماعی نکاتی را باستحضار دوستان رساندم و اما حالا به بررسی اجمالی عوامل محیطی و اجتماعی آن می پردازم. ابتدا به عوامل عینی آن اکتفا میکنم. همانگونه که ذکر شد مسوولیت پذیری اجتماعی یک رفتار و عمل اجتماعی ست که در یک فضای اجتماعی و با توجه به یک محتوای اجتماعی صورت می گیرد. در واقع میخواهیم بدانیم که چه عوامل و ویژگیهای اجتماعی و وجود دارند که بر عمل جامعه پذیری افراد خصوصا" جوانان تاثیر گذاشته و فقدان آنها نیز مانع اجتماعی شدن آنان و یا به عبارتی دیگر مردم گریزی( جامعه گریزی، انزواطلبی و...) می شوند؟! شاید بهترین نظر در این زمینه، نظریه دورکیم باشد. دورکیم بر خلاف ماکس وبر، تاثیر عوامل بیرونی( محیطی) را بیشتر از عوامل فردی و رفتارگرایانه میداند او کنش اجتماعی را شامل؛ چگونگی عمل، تفکر و احساس می داند که خارج از فرد است و دارای قوه ی اجبار و الزام می باشد و بیشتر از بیرون بر افراد می شوند. در این رابطه دو معیار وجود دارد: و . وجدان جمعی در نگرش دورکیم، متشکل از مجموعه حالات عملی، تفکرات و احساسات است که بعنوان یک میراث و در طول تاریخ بوجود آمده و نسل به نسل منتقل می شوند و توسط اکثریت جامعه پذیرفته و عمل می شود و بیرون از افراد است. وجدان فردی شامل چیزهایی ست که میتوان آن را جهان خصوصی افراد نامید که بیشتر تحت تاثیر وجدان عمومی قرار می گیرد. ادامه دارد.. eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
💰 ✍ طلا یکی از حیاتی ترین ابزار، پشتوانه و سلاح هایی ست که در مبارزه با سلطه ی ارزی بویژه ، اهمیت استراتژیک دارد و می تواند آمریکا در و همچنین را خنثی کند. دلیل اینکه طلا فوق العاده حیاتی ست این است که در ! یا بعبارت بهتر در ! آمریکا و متحدین اش نمی توانند آنرا به دستکاری کنند. زیرا طلا ثروت و پشتوانه واقعی ست و با بدلکاری و دستکاری های (بیت کویین و...) و کاغذی( چاپ بدون پشتوانه!) نمی توانند واقعیت آنرا انکار کنند. طلا را میتوان بارگیری و به کشوری دیگر منتقل نمود(در شرایط فشارهای تحمیلی و اجبار)و براحتی تحریم های تحمیلی را دور زد. طلا ذخیره ای مطمین برای آینده و بیانگر ثروت است. طلا پولی ست با بسیار پایین تر که در مهار فساد مالی نیز میتواند کمک حال کشور باشد. در اغلب مواقع که عرصه ی ارزی جهان، دچار شده است، طلا قدرت خرید خود را حفظ کرده و از بهتری برخوردار بوده و آسیب ناپذیر است. نقش طلا در حفظ ارزش نیز چشمگیرتر است. افزایش سهم طلا از دارایی های خارجی می تواند در افزایش مقاومت در برابر هرگونه تحریم از سوی دشمنان و نیز در افزایش و تامین نقش موثری را ایفاء کند! تکیه بر طلا به جای دلار علیرغم نقایص آن، کشور را از تاثیر پذیری از نوسانات و بی ثباتی سیستم های مبتنی بر دلار مصون دارد و در واقع دلار را مطیع خود میکند! میزان ذخایر بالای طلا قدرت چانه زنی سیاسی را در مباحثات بین المللی بالا می برد. اگر امروز دلار در جهان آقایی! می کند بدین جهت است که 74% از ذخایر رسمی طلا در جهان فقط در اختیار آمریکاست! وجود ذخایر بالای طلا، میتواند معیاری برای استقلال اقتصادی کشور باشد. http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 "بیست و پنجم" ✍ دورکیم باور دارد که: 👈 هرقدر مردم سست تر باشد به همان اندازه دخالت عناصر خارجی( منظور ارزش های فرهنگی و اجتماعی بیگانه) در جامعه آسان تر صورت می پذیرد. 👈 هرقدر ، را بیشتر و کامل تر بپوشاند، به همان اندازه میزان علایق ناشی از آن، از انرژی افزونتری برخوردار است. 👈 هر قدر ، و معین تر و مشخص تر باشند، اختلافات و ناهمگرایی های فردی جای کمتری برای جولان دارند. 👈 هرجا که همبستگی اجتماعی نیرومند باشد افراد به سمت همدیگر متمایل میشوند و مرتبا" با همدیگر در تماس خواهند بود و بر شماره ، و ، افزوده خواهد شد. 👈 هر قدر اعضای یک جامعه، همبسته تر باشند، تنوع و تعدد روابط شان باهم و باگروه به عنوان مجموعه بیشتر است. همبستگی اجتماعی، است. چون این نوع همبستگی یک پدیده ی کاملا" و است. و به خودی خود، در معرض ملاحظه و مشاهده قرار نمی گیرد و خصوصا" به اندازه گیری تن نمیدهد. دورکیم علاوه بر همبستگیهای ، به یک نوع همبستگی های نیز باور دارد که در آن تقسیم کاراجتماعی و گسترش آن و تفکیک وظایف، در اوج خود قرار می گیرند. ادامه دارد.... eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 پیوست! ✍ سالهاست که توسط رهبر انقلاب جهت گیری اصلی و سیاستگزاری عملیاتی هرسال در قالب شعار همان سال، اعلام می شود! و البته این شعار ها بیشترین استقبال ها را نیز همراه دارد چندمدتی هم سر زبانها و فقط سرزبانها می چرخد! اما دریغ از اجرا و عمل!! اما ظاهرا" باید، ایراد و اشکال کار را در جای دیگری نیز جستجو کرد. بخش عمده این اشکالات( دلایل عدم عملی شدن شعارها) اشکالات فرهنگی ست. ما نیز بمانند زیربنای اقتصادی و بویژه صنعتمان، مونتاژ شده است! و فاقد جوهره و ماهیت و هویت متکی به خودش است. آری ما درایران فاقد فرهنگ اجتماعی مبارزه و مقاومت در برابر و حاکم بر بازار هستیم. بسیاری از اخلاقیات اجتماعی، مدتهاست که رخت بربسته اند.و در مقابل، و ، جای و را گرفته است. طی 40 سال گذشته، عملا" کوچکترین توفیقی در زمینه ی فرهنگ سازی مبتنی بر ، و نداشته ایم یا دستکم در حد آنچه که توقع می رفت یا ادعا می شد، نبوده است. هر دوره می بینیم عده ای "کاندیدا!" می آیند و را نشان میدهند ولی در عمل تقریبا" همه چیز بدتر از گذشته، می شود! و بی اعتمادی، یاس و ناامیدی بر این مردم نجیب مستولی می شود. به نظر میرسد دولتمردان نیز، نسبت به آینده آنها بیخیال هستند!یا خود را به بیخیالی زده اند! و صدای اندک دلسوزان هم،به جایی نمی رسد. این بی ثباتی ها و التهابات موجود در جامعه از قبیل ذخیره سازی ارز و طلا و...و به تبع آن و گرانی ها، در اثر همین بی اعتمادی به آینده و ! اتاق های فکری حاکمیت در بحرانی ترین مقاطع، تصمیمات درستی نمی گیرند و مسایل یا خودبخودی ادامه داشته و نهادینه می شوند و یا مشکل را به گردن دیگری می اندازند!! و البته در نهایت آمریکا و کلیدواژه آشنای !! توجیه گر اعمال است. به کررات نیز ثابت شده است که چقدر نمایندگان مجلس ناشایستی داریم! نه توان استفاده از ابزار نظارتی خود را دارند و نه اراده آن را!!! 97/4/21 🌼🌸🌺🌸🌼 http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 "بیست و ششم" ✍ در این یادداشت، به شرایط، زمینه ها و موانع تحقق پرداخته و با چند نکته اوقات شریفتان را می گیریم. ابتدا باید عرض کنم که در زمینه ی عوامل، موانع و تنگناهای موجود در این زمینه مطالعه و بررسی مدونی وجود ندارد یا اینکه این حقیر تاکنون بدان دسترسی پیدا نکرده ام. اما در برخی مطالب و نوشته ها، اشاراتی به آن شده است. در پاره ای از این نوشته ها سعی شده است مساله ی احساس مسوولیت اجتماعی و مسوولیت پذیری در جامعه ی ایرانی را در ارتباط با شرایط سیاسی و نظام برنامه ریزی کشور ببینند و مشکل عمده ی آن را در ارتباط با ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کل جامعه و نظام حکومتی در ایران بنگرند و کلید اساسی حل این مساله را درتحول در نظام برنامه ریزی و سیاستگزاری متمرکز کشور در سطوح مختلف میدانند. پاره ای مطالعات نیز مسایل را موردی به کنکاش گذاشته و سعی در تبیین مساله بصورت خرد و در سطح داخل تشکلهای مختلف کشور را داشته اند. اینگونه مطالعات نیز معتقدند که شرایط و زمینه های مختلفی در مناطق و تشکل های کشور وجود دارد که در شرکت یا عدم شرکت در برنامه ها و طرح های توسعه موثرند. پاره ای مطالب و مباحث دیگر نیز وجود دارند که به هر دو سطح فوق نظر داشته و عوامل موثر یا بازدارنده ی مسوولیت پذیری را هم در سطح کلان و هم در سطح خرد مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. در کلامی مختصر اینکه بسیاری از اندیشه ورزان این حوزه معتقدند که برای عملی شدن مسوولیت پذیری اجتماعی و مشارکت حداکثری مردم، شرایط و زمینه هایی لازم است که در نبود آنها، توقع حداکثری از افراد برای جامعه پذیری، بیشتر آرمانی و به دور از واقع نگری است. ادامه دارد eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ✍ پس از پیروزی انقلاب، نهادهایی تاسیس شدند که بتوانند از یک سو بر دیوانسالاری حجیم و بدون کارآیی به ارث رسیده، فایق آیند و از سوی دیگر انقلاب و نظام برآمده از دل آن را، از میان حوادث، امواج سهمگین و مخرب، که از جانب معاندین ایجاد می گردید و می گردد، به ساحل امن رستگاری رهنمون شوند. در این میان برای صیانت از نهال انقلاب از گزند آسیب دشمنان، نهاد وزارت اطلاعات تاسیس شد. اما، ایکاش؛ اولا" در کشور به جای گوناگونی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، یک وزارت اطلاعات قدرتمند و متمرکز تشکیل می شد که می توانست مانع عوارض نامطلوب و چالش ها و موازی کاری های کنونی شود. و ثانیا" آیا مگر وزارت اطلاعات جزو نیروهای مسلح و امنیتی نبود و آیا فرمانده کل نیروهای مسلح نیست؟! پس چرا باید بخش مهم و حساسی از نیروهای ! زیر نظر دولت ها باشد؟! و چرا زیر نظر و تابع فرمانده کل قوا نیست؟! ایکاش به جای یک وزارتخانه، یک سازمان اطلاعات و امنیت مستقل از دولتها (باسلیقه ها و گرایشات مختلف!) می داشتیم! وحالا که این مهم به عمد و یا ناخواسته انجام نشده، ایکاش یک وزارت اطلاعات مستقل از دولتها میداشتیم تا میتوانست با اقتدار و صلابت و با استقلال کامل،با ، ، و و... برخورد کند. 👈 البته قابل انکار نیست که این مهم که در پرتو هوشیاری و فداکاری نهادهای اطلاعاتی و امنیتی( علیرغم وجود نارساییها!) دسیسه های رنگارنگ زیادی تاکنون فرو خفته و دوران و التهاب سپری شده است و علیرغم اینکه توطیه ها اکنون، ابعاد گسترده تر و پیچیده تری یافته اند، لیکن، کماکان عزیزان و سربازان امام زمان عج، سرافرازانه، موجب یاس دشمنان و رضایت و خشنودی امامین انقلاب و احساس آرامش و اطمینان خاطر ملت عزیز هستند. 97/4/23 eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ✍ رخداد کم نظیر انقلاب اسلامی ایران در جهان محافظه کار و دین گریز و بلکه قرن بیستم، نشانه تحولی شگرف در جریان غالب سکولاریزه نمودن حیات انسان ها در صورت های فردی و اجتماعی آنها بشمار می رود. هرچند فوری ترین اثر پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر در نظام سیاسی بود اما، روشن است که بدون پایه ها و مبانی فکری متقن و استوار، وقوع چنین تحول عظیمی، ناممکن بود. به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی، ماهیتا" یک انقلاب است. بنابر این بدیهی ست که پس از استقرار و نظام سازی، به سوی گسترش، تعمیق، رشد و بسترسازی حرکت کند. با عنایت به چالش های ماهیتی، لازم است پایوران انقلاب، بیش از پیش با محوریت اندیشه ورزانه ی ، در راستای تحول سازی بنیادی در ساخت های اجتماعی حرکت نمایند. 👈 گو اینکه خود انقلاب نیز بیکار ننشسته!! و با توجه به ماهیت خود، هر بار که یک می زند! انبوهی از را بیرون می کند و پس می زند. این مهمترین خاصیت تکاملی انقلاب اسلامی است و با هیچ کس و هیچ جریان و هیچگونه ناخالصی ای سر سازش نداشته و ندارد. و تا بوده همین بوده که هر کس که ذره ای در او نسبت به مبانی و ارزش های انقلاب اسلامی و بوده؛ دیر یا زود، کرده است. طبیعتا" اسلامی، مستلزم اسلامی است. و جامعه سازی نیز نیازمند تغییر در ست! و برای تحقق همه اینها، داشتن تمرکز استراتژیک خاص و برنامه ریزی بر حول محور و است. 🌷👈 در این مسیر؛ دفاع مقدس، مصداق و بودند که موفق شدند فراتر از اندیشه ها، راه هایی را گشوده و پشت سر گذارند!! بطوری که غبطه ی عارفان و عالمان را نیزبرانگیختند! درودشان باد 97/4/27 eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ؟! ق.چهارم ✍ ... در یک قاب دیگری نیز این پدیده شوم، قابل پایش است و آن پدیده ی ! است. عده ای که خود را همواره در قامت ضدیت با رهبری و نظامی جستجو می کنند که رهبر و نظام تحت امرش، مورد وثوق آنها نبوده و نیست! فرای چرایی این عداوت، مساله قابل تامل شیفت سیاسی مسوولان هست که روزگاری بسیار طولانی، نان و نمک این انقلاب و نظام و رهبری و ملت را خورده اند! و این شیفت سیاسی دقیقا" بدلایل پیش گفته، است( خودخواهی ها و خودمحوری ها و...) آنها با سوء استفاده از اقبال مخالفان نظام، پس از شیفت سیاسی، مجددا" خود را در کانون اقبال مخالفان می یابند تا ضمن یارگیری مجدد و دامن زدن به ، بسترهای مطمح نظر در بازی های سیاسی خود را زیرسازی کنند. به همین دلیل،رفتارهای ناسنجیده و جلف، که از قضا، مورد پسند بدخواهان ملت و انقلاب نیز است، هیچ جای تعجبی ندارد. چراکه اینگونه رفتارها در لابی های خارجی به منظور تقویت حلقه ی محاصره، مخاطب و مشتری دارد! این پدیده(مساله شدن مسوولان)، واقعیتی ست غیرقابل کتمان که برای منافع بلندمدت ایران خطرناک است. نظامی که از بطن یک انقلاب مردمی، ریشه های خود را در زمین طبقات مستضعف، فرودست و محروم، تعریف و تعمیق داده، قدرت گرفتن چنین افرادی، که برخلاف منویات نظام، دنبال طبقات مرفه و اشراف بوده و هستند! بصورت طبیعی مترادف با تضعیف نظام و به خطر افتادن پایگاه مردمی، مشروعیت و منافع و قدرت ملی ایران شده و خواهد شد. باچنین توضیحاتی، اذعان میدارد، عقل مصلحت اندیش، چنان می نمایدتا پایوران نظام، برای تامین نیازهای عاطفی این افراد که مبتلا به " سندروم پدرخواندگی" برای نظام و ملت شده اند، توجه ویژه داشته باشند و بی جهت آستانه ی تحریک پذیری آنان را پایین نیاورند و با توسل به رویکرد آبروداری، تاپایان پاییزشان، آنها را حفظ، مشایعت و بی خطر کنند! و مانع از خودکشی سیاسی این دایناسورها و نهنگ های فربه شده در آستین نظام شوند!! ..ادامه دارد.. eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ، راه حل اقتصادی می خواهند ✍ با ! و تنش درست کردن، با آمریکا و جهان، مشکلات مردم که عمدتا" یا اقتصادی هستند و یا ریشه در اقتصاد دارند، حل نمی شود. دولتمردانی که چون نمیتوانند اقتصاد را اداره کنند و چون اعتقادی به توانمندی های ملی و داخلی ندارند لذا سعی دارند زمین بازی و میدان منازعه را عوض کنند! تا ناکارآمدی خود را بپوشانند! چرا که در صورت وقوع جنگ، (تبدیل جنگ اقتصادی به جنگ نظامی-سیاسی) هر اتفاقی بیفتد، بزعم آنان، دیگر آنها مقصر نیستند! و در عافیت، بازهم به میدان آمده و رجزخوانی می کنند و بازهم عنان مذاکره و سلفی گرفتن را بدست می گیرند. مگر ترامپ، ایران را تهدید نظامی و یا تهدید به جنگ کرده است که برخی حضرات دم از جنگ و بستن تنگه ها! می زنند؟! او تنگه های اقتصادی را بسته وبا عباراتی دوپهلو تهدیدبه تشدید فشارها و بستن تنگه های اقتصادی می کند! این یک تهدید اقتصادی ست. و در همین راستا نیز، شبانه روز، با دنیا لابی می کند تا بلکه پس از خروج از برجام، بتواند اولا" خود را از این مخمصه( انزوای خودخواسته ی خروج از برجام) برهاند و ثانیا" دیگران را به تحریم بیشتر ایران؛ متقاعد کند. باز هم تکرار میکنم این یک است! و دوستان، خود، دم از جنگ می زنند! چرا؟! کدام آدم عاقلی با اینگونه تهدیدات، بهانه دست دشمنی می دهد که درآمدش در جنگ افروزی ست؟! چرا مجددا" پروژه ی را استارت میزنند؟! ( آنهم تنها دستاوردی که برجام با آنهمه تلفات داشت؟!) آیا جز این است که پس از آنهمه وعده و ادعا و وادادگی و ... نتوانستند دستاوردی داشته باشند و حالا دنبال برائت و نجات خود از ثبت نام خود، در تاریخ و حافظه ی اجتماعی مردم، به بدنامی و.. هستند؟! جنگ و بدتر کردن اوضاع! راه حل مشکلات کنونی که مولود خوش بینی مفرط و اعتمادبه بیگانه! و عدم اعتماد به مردم، سوء مدیریت، و.... است، نیست. حضرات؛ مشکلات اقتصادی، راه حل های اقتصادی می طلبد. والسلام ۹۸/۵/۲ eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ؟! ق.پنجم؛ ✍ یک دلیل دیگر اینکه مسوولان در نظام جمهوری اسلامی، دچار این عارضه می شوند، عدم تربیت سیاسی متناسب و تمرین شده و نیز فقدان سلسله مراتب . نه تحزب، که گاهی دکور تحزب هم، از اوجب واجبات نظامات سیاسی عالم است. فقدان این (حتا) دکور، در عرصه ی سیاست بین الملل، چه رسد به گرفتاری های ما در داخل، بنوعی مشکل ساز است. ما تعدادنزدیک به 300 حزب ثبت شده داریم! ولی اکثر آنها فقط برای بهره برداری های موسمی انتخابات و شاید برای سوءاستفاده ها و رانت های اقتصادی موجودیت دارند در سایر موارد تعطیل اند! اینکه در ایران هر مبحثی راجع به هر موضوع تخصصی مطرح می شود بلافاصله مردم( فرقی نمی کند مغازه دار باشد یا راننده یا کارشناس شاغل در املاکی هاو...) آنرا به سیاست ربط می دهند نشان از فقدان تربیت سیاسی اصولی در اثر فقدان حزب استاندارد، و در نتیجه ی آن، نوعی آشفتگی سیاسی در جامعه است. برای مثال اگر از کسی بپرسی شیرگلویی دستشویی گرفته است، ابرو بالا می اندازد که برو و از لوله کش!بپرس! برو از متخصص اش بپرس! اما، اگر از همان شهروند راجع به ژیوپلیتیک خاورمیانه یا قفقاز و سیاست خاورمیانه و یا سیاست خارجی در مناقشه سوریه، فلسطین و... بپرسی، دوساعت و نیم توضیحات می دهد!! سوال اینجاست که اصلا" چرا شهروندان آلمان، انگلیس و آمریکا، با آن همه نقش آفرینی سیاسی کشورشان در عرصه ی بین المللی و جهانی، راجع به سیاست به قایده ی ما حرف نمی زنند؟!!! همه ی اینها به نظام تربیت سیاسی ملت ها بر می گردد. 👈در صورت تمایل به ادامه این گفتمان در قسمت بعدی عنایت فرمایید متعاقبا" بارگذاری خواهد شد. eitaa.me/Raaze_gole_sorkh
📝 ؟! ق.ششم ✍ در قسمت قبل گفته شد که بدلیل فقدان تربیت سیاسی درست،نه تنها مسوولین، بلکه مردم عادی هم گرفتار سندروم خود برتربینی شده اند و شاید هم خود را بالاتر از مسوولینشان می بینند برای همین، در مورد همه چیز و همه کس اظهارنظر میکنند! چه در آن زمینه تخصص و دانش لازم را داشته باشند چه نداشته باشند! اینجاست که باید گفت در ایران، اگر بگوییم هیچ چیز سر جای خودش نیست شاید متهم به سیاهنمایی شویم! اما حداقل میتوان گفت که امور کشورداری، مدیریت ها، گزینش ها و انتصابات اصولی نیستند و حتی انتخابات!! در بسیاری مواقع بوضوح پیداست که اصحاب رسانه و نخبگان عمومی فرهنگی و علمی و هنری و.... از نخبگان سیاسی کشور، سطح بالاتری دارند! یک مثال می زنم؛ مسافرانی را فرض میکنیم که در اتوبوسی نشسته اند و هر کدام در حرفه ای خاص، تخصصی دارند و صاحب شاءن و جایگاهی هستند. شاید بسیاری از آنها هم، شاءنی بالاتر داشته باشند از شاءن و تخصص راننده ای که هدایت اتوبوس را برعهده دارد. در طی مسیر، هرمسافری بطور طبیعی در دنیای ذهنی و حرفه ای خود سیر میکند و با کنار دستی خویش، از همان دنیای تخصصی حرف میزنند، دنیای اقتصاد و کسب و کار، دنیای فناوری و... آیا کسی راجع به اتوبوس صحبت میکند؟! یا راجع به رانندگی اتوبوس؟! یا راجع به راننده ی اتوبوس؟! حالا فرض کنیم طی همان مسیر، راننده اتوبوس محکم روی ترمز بزند و کمی هم اتوبوس برود توی شانه ی خاکی و گوشه ی سپر هم بگیرد به گاردریل کنار جاده...! دیگر آیا کسی حاضر است راجع به دنیای ذهنی و تخصصی خودش حرف بزند؟!! گیرم که بالاترین متخصص علوم هسته ای هم باشد. وقتی اتوبوسی نشسته ای که راننده ناشی پشت "رل" است، حکما" فقط و فقط، راجع به رانندگی اظهارنظر خواهی کرد. آیا در میان اضطراب اتوبوس و جاده، فرصتی برای ورود به مباحث تخصصی وذهنی شخصی باقی میماند؟؟ وای به روزی که هر مسافری احساس کند که ولو با گواهینامه ی پایه ی دوم، یا اصلا" بدون گواهینامه، دست به فرمان بهتری دارد نسبت به راننده اتوبوس... در چنین شرایطی، در اتوبوس هیچ کس حاضر نیست راجع به چیزی غیر از رانندگی اتوبوس حرف بزند.. فرض کنید که (راننده) هم حاضر نباشد به راحتی جای اش را به دیگری بدهد و بگوید اتوبوس خودم است! یا اصلا" زیر بار ناکارآمدی و... نرود. حالا رانندگی اتوبوس شاءنیتی پیدا میکند بسیار مهمتر از سایر شوءون تخصصی. این همان آشفتگی سیاسی حاکم بر کشور، بویژه در نزد نخبگانش! است. که در اثر فقدان تحزب و نیز تقوا و دلسوزی به آرمان های انقلاب و... پیش آمده است. البته گفته شد احزاب زیادی در حال حاضر وجود دارند حتی خانه احزاب هم داریم! و حتی در وزارت کشورمان، کمیسیون احزاب هم درست کرده ایم! در مجلس هم، هم احزاب داریم و هم احزاب!! اما آیا، این احزاب ! میتوانند باقی بمانند؟ و شوند؟؟ راستی، اصلا" ماچند حزب باید در داخل کشور داشته باشیم؟! یکی؟دوتا؟سه تا؟! چهارتا؟ ده تا؟ چند حزب؟!!! این سوالی بسیار ساده ولی تاکنون بی جواب مانده است پیش پای !! و حالا،همچنان، ما دیروزها را گشتیم به دنبال امروزها! امروزها را هم می گردیم به دنبال فرداها!! شاید فرجی بشود انشاءالله والسلام eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 !! "پیوستی دیگر برای !! ✍ تاریخ سراسر مملو از سرگذشت تلخ و ست که در زمانه ی بروز و ظهورشان می شد از آن ها جلوگیری کرد.اما، فاعلان این مظالم و خطاها همچنان بدان ها ادامه میدهند!! بدفرجامی نیز نتیجه ی همان خطاهاست که نصیب ظالمان می شود. پرسش اینجاست که چرا افراد، یا سازمان ها یا دولت و حکومت ها نمیتوانند به خاتمه دهند؟!! در حالی که می دانند در حال ضرر و زیانند! منشاء این خطاها کجاست؟! بنظرمن، یکی از سرمنشاءها، عدم درک فرودستان و محرومان از سوی آنان است. کسانی میتوانند از ادامه دادن به خطاهای خود دست بردارند که از دیگران درکی درست و انسانی داشته باشند. دیگران را بفهمند! و این مهم را بفهمند که نمی شود لیاقت افراد را براساس ! و ! و حتی تحصیلات و هم و... و جدیدا" ! و نسبت ! تشخیص داد! و به مدیریت های خرد و کلان منصوب کرد و از آن سوی، ادعای مدیریت جهانی داشت. نمیشود مدیران را نفهمند و ادعای حمایت از محرومان و مستضعفان را داشته باشند و دست از خطا و ظلم بردارند. نمیشود اکثریتی از جان و دل و از راههای ، و نمایند اما، اقلیتی کوچک! با و ارتباط آغازادگی( نکبت زادگی، ظلم زادگی ...)، اسکله و قاچاق و... از آنها پیشی گرفته و همه ی زحماتشان را بر باد دهند و در عین حال، انتظار تولید و پیشرفت و بهبود امور را داشت!! 👈 بوی نامطبوع و ، مملکت را فراگرفته!! اگر مسوولین میخواهند ! کنند اول باید کنند!! وگرنه خدا میداند چه خواهد شد!! گفتم که روی خوبت، ازما چرا نهان است گفتا تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است گفتم فراق تا کی، گفتا که تا توهستی! گفتم که نفس همین است، گفتا سخن همان است!! 👈کلام آخر اینکه؛ آن مسوولانی که در ویلاهای آنچنانی! زندگی میکنند درد مردم را نمی فهمند! آن مسوولی که خود و خانواده اش، کشورهای غربی را دارند، نمیتواند درد جوانان فقیر این مرز و بوم را بفهمد!! و گرسنگی ملت برایشان اهمیتی ندارد!! توکز محنت دیگران بی غمی!! نشاید که نامت نهند آدمی!! 97/5/7 eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 !! ✍ جنگ، بلایی خانمان سوز است که ارمغانش بدبختی و ویرانی ست. اما، در مقام البته، است و جهاد، امری و تکیلفی در مکتب ما. همواره ی تاریخ، جنگ ها با ساده انگاری های سیاستمداران و خام اندیشی آنان، شروع میشود با رویاهای !! و !! و !! اما خیلی زود مشکلات و واقعیت های میدانی خود را نشان می دهند! حداقل طی چند قرن اخیر اینگونه بوده است. همه ی جنگ ها، شروع اش با یک طرف بوده ولی پایانی نامعلوم داشته اند! در سپهر تاریخی و اجتماعی ملتها و بویژه ملت ایران، که تکیه بر فرهنگ و جهاد و ایثار داشته، شجاعت در جنگیدن بوده است اما، در پی ظهور انقلاب اسلامی و بروز جلوه هایی از ، و البته بلوغ فکری ملت ها، بخصوص پایوران جوان ولی مجرب، اکنون و حفظ صلح البته در سایه ی تدبیر و تکیه بر توانمندی ها و هوشیاری ها، و نشانه ی شهامت بوده و هست. حدود 40 سال است که آمریکا، ایران را تهدید به حمله ی مستقیم نظامی می کند! و هر بار هم با یک سلسله تدابیر رزمندگان جمهوری اسلامی، در نهایت،از اقدام عملی و مستقیم منصرف میشود. در این ماجرا سه عنصر مستقیما" دخالت دارند: 👈 متعهدی که شبانه روز در تلاش برای تقویت ارکان قدرت و مشروعیت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در داخل و منطقه هستند که آنها؛ سردار ست. 👈 رسانه های متعهد، شجاع و مستقلی که توانمندی ها و اطلاعات را برای آگاهی مردم، منتشر میکنند. 👈 مردم کنشگری که با حضور خود در صحنه، نقش را ایفاء می نمایند. پس باید قبول کرد که تصمیم گیری های سخت، مانند ، شجاعتی بزرگتر میخواهد!! با همه ی این اوصاف، هیچگاه نمی شود انتظار داشت و ادعا کرد که هزینه ها و فواید تصمیم گیری های بزرگ، تنها مرهون یک گروه یا یک نفر است اما منافع آن برای همه ی است. و البته، از همه ی اینها کلیدی تر، باور توحیدی و نشاءت گرفته از یک بینش و ایقان الهی رهبری ست. که همان استرتژی خلق نسبت به آینده است. 97/5/8 http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 " !! " ✍ پرزیدنت روحانی، همچنان دوگانه ی " ! " را تداوم میدهند!! آنچه که در سخنان ایشان اخیرا" شنیدیم از قبیل؛ " با دم شیر بازی نکن!" یا "مادر جنگ ها!" ، در حقیقت این نیست که جناب روحانی، خط مشی خود در سیاست خارجی را تغییر داده باشند! بلکه در راستای واقعی جلوه دادن !! در افکار عمومی ایرانیان بوده و هست! اینگونه اظهارات خواسته یا ناخواسته، در راستای سناریویی ست که ترامپ و محورهای دوازده گانه اظهارات پمپئو، که در کنگره ی منافقین بیان شده، دنبال میشود. پرزیدنت روحانی و جریان حامی وی در صورتی که بتوانند محتمل بودن جنگ را در اذهان عمومی، جا بیندازند؛ بعید نیست همانطورکه ترامپ در مورد تغییر رفتار "رهبران ایران" پیشگویی کرده است، نظام را دور زده و به توافقی نمایشی! مشابه آنچه که بین ترامپ-رهبر کره شمالی صورت گرفت، دست زده و بدعتی دیگر رقم بزنند!! (خاطرنشان میکنم که هرگونه توافق اساسی با کشوری که در حال مناقشه هستیم بایستی ابتدا به تصویب ارکان قانونی از جمله؛ دولت+مجلس+شورای عالی امنیت ملی و... برسد تازه بایستی اجازه رهبر را هم بگیرند) لذا، همزمان ساختن و با خروج آمریکا از برجام و تهدیدات آنها، بویژه ترامپ و پمپئو، کاملا" هدفمند و از پیش طراحی شده بنظر میرسد!! تا پس از اجرای موفقیت آمیز شوی احتمالی ( !)، و فروکش کردن قیمتها( چه ارز و طلا و چه سایر اقلام تابع آنها در بازار حتی قیمت !!)، وی قهرمان و منجی ایران قلمداد شود تا در انتخابات پارلمانی سال آتی، مجددا" لیست "امید!" پیروز میدان شود تا ایران 1400 را نیز مطابق میل و خواسته ی خود پیش ببرند!! البته، بحران یا بعبارت بهتر ، ریشه های دیگری نیز از قبیل؛ اثرات روانی جنجال های تبلیغاتی اخیر و پررنگ تر کردن !! و رشد افسارگسیخته ی نقدینگی و سوء مدیریت و.. دارد اما، ریشه و انگیزه ی اصلی، همان سناریوی دوگانه سازی مقاومت-تسلیم است!! تا ریشه ی بحرانها را به سیاست خارجی و برنامه های دفاع منطقه ای ایران گره بزنند! تا شاید بتوانند با تحت فشار قرار دادن و تنگ تر کردن حلقه ی محاصره ی و ، تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را عملیاتی نمایند!! 97/5/7 http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ! ✍ هفته پیش سفری به تبریز داشتم و فرصتی شد باتفاق جناب آقای عباسی نیا با جناب دکتر بهبودی عزیز(معاون محترم استاندار) دیداری داشته باشم. در این ملاقات، سخن نچندان سنجیده ای از من سر زد! که جناب عباسی بخود گرفته و گفتند؛ دوست قدیمی مثل هستند! آری، این سخن آموزه های زیادی برایم داشت و به همان مناسبت چند نکته ذیل را تقدیم ایشان و همه ی دوستان گلم میکنم؛ آری؛ عطرها نیز، خود عالمی دارند. برخی تب تند دارند زود اثر میکنند و زود هم، می پرند! اما عطر فرانسه، طبعی خاص دارد؛ دیر ظاهر میشود ولی ماندگار است. برخی نیز مثل عطر فرانسه می مانند که هرچه از عمر رفاقت شان میگذرد خوش بوتر، دلنشین تر، پایدارتر و می شوند. یافتن اینگونه انسان ها در زندگی، چندان سخت و مشکل نیست. اگر نیم نگاهی به دور و برتان بیندازید و مروری کوچک به خاطره هایتان داشته باشید پیدایش خواهید کرد! انسان های بی توقعی که مهربانی شان در شان است. آنها، با رفتارشان در طول زندگی ات، تبدیل به می شوند و اثرات معنایی خود را در وجودت نهادینه می کنند. البته در میانه ی زندگی تان، هم هستند که می آیند و می روند، ولی، می روند! اینها دوستان مقطعی اند برخی احیانا" بمانند ولی اکثرشان، می آیند و آشفته ات میکنند و می روند! بعبارتی دیگر، ناچارت میکنند که تو آنها را دور بریزی!! دوستان قدیمی اما، مثل عطرفرانسه، همواره اند. بشما در اجتماع، مقبولیت و مشروعیت می دهند و در درونت نیز، ، و . دوست قدیمی، نگاهش است و مهر اش، بی هیچ توقعی، نوازنده و نوازشگر! کلامش، است و سلامش، پرچم صلحی ست که انگار تمامی های تو را، یکجا، خاتمه میدهد. محبت اش، از و دل اش، عاری از است. گاه پیش می آید که مدتی طولانی، پیدایش نیست ولی، وقتی پیداست تازه تو سر می رسد! چون، جان و دلی که برده بود باز میدهد، تا ، دل می شود! و ، روحیه می گیرد و ، شاد و تو !! او گرم سخن می شود و تو مست نگاه او!! در او جوانی ها و روزهای خوش زندگی را می بینی و همچنان در خود فرو می روی! و میکنی!! زمانی هم که نیست، یادش هست با همه ی خوبی هایش!! زنده و پاینده باد دوستان قدیم و دوستی های قدیم eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ! قسمت.اول ✍ آیت الله العظمی میرزای شیرازی، رییس دفتری داشت بنام ! او عالمی بزرگ، فوق العاده درستکار و امین بود. در دوران میرزا، تجار ایرانی که از طریق ، با شام(سوریه فعلی) تجارت میکردند، پس از انجام امور تجاری خود و در مسیربازگشت از شام، در عراق بیتوته کرده و هرچه کالا یا سکه داشتند را به دفتر یا صندوق امانات میرزای شیرازی سپرده و عازم حج یا عتبات عالیات می شدند و پس از بجا آوردن زیارت و حجشان، به کشور باز میگشتند. تاجر جوان و خوش تیپ ایرانی هم چنین کرد او ابتدا خدمت حضرت آیت الله میرزای شیرازی بزرگ رسید و پس از معرفی خود، با توصیه و سفارش مخصوص میرزا، تمام اندوخته اش را به محمد امین سپرد تا هرچه سبکبارتر به سفر حج و زیارت عتبات عالیات بپردازد پس از مراجعت از سفرحج، به دفتر آیت الله و صندوق امانات مراجعه نمود تا سپرده هایش را بازپس گیرد که متوجه شد محمد امین ! کرده و اثری از سپرده های وی نیست!! هرچه صندوقدار بعدی جستجو کرد خبری از امانت وی نبود! و جستجوها بی نتیجه بود.لاجرم موضوع به اطلاع میرزای شیرازی رسید ایشان بسیار متعجب شده و تاکید کردند که محمد امین واقعا" مردی امانتدار و درستکار بود و فرمود: دوباره بگردند! ولی بازهم هرچه بیشتر جستجو میکردند کمترین اثری از امانت جوان ایرانی، پیدا نمی شد!! مجددا" خدمت آقا رسیدند و مراتب را به ایشان اطلاع دادند تاجر جوان، خطاب به میرزا، عرض کرد:"..حضرت آقا، اشکالی ندارد من دوباره شروع میکنم شما ناراحت نشوید" اما میرزا قبول نکرد و زیر بار نرفت. سپس رییس دفتر خودرا فراخوانده و به او اعمالی را یاد داده و فرمود به قبرستان رفته و پس از نماز صبح، آن اعمال را بجا آورده و پس از آن به هر چهار طرف با فریاد بلند نام محمد امین را صدا بزنند! براساس احادیث و روایات معتبر، ارواح مومنین، پس از مرگ در دارالسلام هستند. روح محمد امین، حاضر خواهد شد و به شما خواهد گفت که بارهای تاجر ایرانی را کجا گذاشته است! تاجر ایرانی، که کنجکاو ماجرا شده بود، از آقا، خواست که اوهم همراه رییس دفتر ایشان به دارالسلام رفته و ناظر این رخداد شود و میرزا قبول میکند. آن دونفر عازم دارالسلام شده و سه روز پشت سرهم اعمال توصیه شده را بجا می آوردند و نام محمد امین را صدا میزدند( ) اما خبری از محمد امین نمی شود!! باقی داستان ما را فردا دنبال کنید لطفا"! 97/5/11 eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ! "قسمت؛ دوم" ✍ ...گفتیم دوستان ما از عملیات احضار روح نتیجه نگرفته و به نجف بازگشته! و مراتب را به میرزا گزارش می دهند میرزا بسیار ناراحت شده و با تعجب اظهار میکنند" این غیرممکن است، محمد امین هم در علم، هم در حلم و هم در امانت داری و تقوا از من هم جلوتر بودند و فردی فوق العاده مراقب! این غیرممکن است!" سپس میرزا خطاب به رییس دفتر خود میگوید باید به واقع در یمن! رفته و اعمال خاص دیگری را در آنجا انجام دهد که بازهم تاجرجوان ایرانی، همراه او به یمن می روند! به دشت خضراء که می رسند و اعمال را بجا می آورند و در همان اولین فریاد: "یامحمدامین!" ناگهان، تمام دشت و دره ی خضراء راآتش و انفجار مهیب آن، فرا می گیرد! و آنها متوجه میشوند که در حالیکه آتش، زبانه میکشد در میان زبانه های آتش و فوران آن، محمد امین، در تقلا برای نجات خود است! فرستاده میرزا می پرسد؛ ای محمدامین، بگو سپرده های فلان تاجر ایرانی را کجا و کدام انبار گذاشته ای؟! و بگو چرا به این وضع گرفتار آمده ای؟! آیا این وضعیت تو بخاطر اشتباهت در امانت داری آن تاجر جوان ایرانی ست؟! و... که محمد امین میگوید:"..خدا پدر و مادر آن جوان را بیامرزد؛ هرگز!! به میرزا بگویید اولا" سپرده های تاجر ایرانی را مثلا" فلان صندوق و فلان انبار گذاشته ام. و ثانیا" مرا از دست نفرین های حاج حسین قصاب محل مان، نجات دهد. بعد از آن آتش او را بکام میکشد و ناپدید میشود! و هرچه پیک میرزا اعمال را مجددا" انجام میدهد خبری از محمد امین نمیشود. آنان به نجف باز میگردند و ماجرا را به میرزا گزارش میدهند. و البته اموال تاجر جوان ایرانی، تحویل داده میشود ولی تاجر جوان کنجکاوانه، از میرزا میخواهد که پیگیری موضوع را تا آخر در نجف مانده و دنبال نماید. میرزا در پی حسین قصاب می فرستد و به او پیغام میدهد که عصر همانروز، به خانه اش خواهد رفت! حاج حسین قصاب، که از مومنین نامی نجف در آن دوران بشمار می رفت وقتی چنین خبری را دریافت میکند بهت زده و شوکه می ماند که چه شده است؟! که میرزای شیرازی بزرگ، به خانه محقر فقیری چون او می رود؟! کوچه را آب و جارو میکند و بانتظار برای استقبال آیت الله العظمی شیرازی می نشیند. آخر میرزای بزرگ که با یک کل ایران را به لرزه درآورده و باعث الغای قرارداد استعماری با بریتانیای کبیر شده و سلاطین زمان برای دیدار او، ماهها به انتظار می نشینند!! چه شده است که به خانه ی یک قصاب ساده! می آید؟! تا اینکه عصر، میرزا وارد می شود پس از خیرمقدم و.... قصاب می پرسد.. ادامه داستان را فردا دنبال کنیم لطفا" 97/5/12 http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ! "قسمت؛سوم" ✍..گفتیم میرزای شیرازی وارد شد در حالیکه حسین قصاب باستقبالش رفته بود، پرسید: حضرت آقا، خیر باشد چی شده است که شما خودتان را بزحمت انداختید و به کلبه ی محقر یه قصاب تشریف فرما شده اید می فرمودید من به خدمت می رسیدم! میرزا می گوید: حاج حسین جان، بین تو و "محمدامین" ما چه گذشته است؟ آیا بین شما مشکلی بوده؟!.. حسین قصاب به محض شنیدن اسم "محمد امین"، در حالیکه بشدت برافروخته شده بود،و بخود می لرزید، فریاد میزند: خدایش نیامرزد! خدا لعنت اش کند! میرزا لطفا" اسم آن را پیش من نیاورید!...که دلم از کرده ی او !است! میرزا که در آستانه درب منزل قصاب در حال ورود به منزل بود می ایستد و با عتاب به حسین قصاب می گوید: حسین آقا، اگر میخواهی که من وارد بیت شریف تان شده و چایی ات را بخورم باید اول قول بدهی که از کردن! دست برداری و به آرامی به من بگویی که ماجرای شما چیست؟! در غیر اینصورت به خانه ات نمی آیم!.. قصاب قول می دهد و میرزا وارد خانه ایشان می شود و قصاب داستانی را بازگو می کند:"...یا میرزا، من در دوران خدمت سربازی دوستی از برادران اهل سنت، ساکن بغداد داشتم. ما آنقدر صمیمی بودیم که در همان دوران جوانی عهد بستیم فرزندانمان با هم ازدواج کنند! ازقضا دوست من صاحب یک فرزند پسر و من صاحب یک فرزند شدم بعد از بیست سال، در حالی که من، ماجرا را تقریبا" فراموش کرده بودم ناگهان دوستم را دیدم که با اهل و خانواده اش به دیدار من آمده اند! آنها به خواستگاری دخترم آمده بودند و من هم موافقت کردم ولی به یک شرط و آن اینکه عقد آنها را باید میرزای شیرازی بخواند برای همین از دفتر شما و از طریق "محمد امین" برای روز بعد وقت دادند. لاجرم دوست من با اهل خانه اش، در نجف ماندگار شدند. عصر همان روز خواستند گشتی در بازار نجف داشته باشند. در حقیقت گشت در بازار نجف بهانه ای بود تا در باره ی دختر و خانواده من تحقیق کنند! چرا که آن دوست من، مرا می شناخت ولی وسوسه میشود که کمی هم در باره خصوصیات دخترم بداند! در بازار از هرکس که می پرسند؛ مردم آدرس "محمدامین" را میدهند! چون او امین مردم و راستگوترین آنها و همسایه و نزدیکترین دوستان من بود! و از زیر و بم زندگی من بیش از همه شناخت داشت.... ادامه داستان را فردا بخوانید لطفا" 97/5/13 http://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ! "قسمت؛ چهارم" ✍ ...حسین قصاب در ادامه میگوید میهمانان بغدادی و خواستگاران؛ سراغ "محمدامین" میروند و ازاو که شتابان در حال رفتن به جایی بوده، راجع به دخترم میپرسند و او با "لحنی" عجیب در جواب میگوید ! راجع به هر سوالی می پرسند فقط می گوید: ! دوست بغدادی ام از این طرز جواب دادن و معنادار محمد امین برداشت! میکند که لابد دختر من عیب و ایرادی دارد که او از بیانش دارد! و دیگر به خانه ی من برنمیگردند و بی سر و صدا راهی بغداد می شوند! و این حادثه در نجف سرزبانها می افتد با این ذهنیت که دختر بیچاره من چه ایرادی دارد! و از آن واقعه تاکنون که ماهها گذشته است دخترم بخاطر این و ایما و اشاره ها و !، خانه نشین و بیمار شده و به کنج خانه افتاده است! هرروز لاغر و رنگ پریده تر میشود و هر موقع که من چشمم به این دختر، می افتد یاد "محمدامین" می افتم و نفرین اش میکنم این ماجرای من و محمدامین بود!" میرزای شیرازی با اشاره به تاجر ایرانی که حالا دیگر سپرده هایش را پیدا کرده بود و کل ماجرا را میدانست، به حسین قصاب میگوید:" اولا" بهم خوردن خواستگاری دخترت لابد حکمتی داشته است، شاید ازدواج با یک مردی با مذهبی دیگر به صلاح دخترت نبوده است. ثانیا" شما محمدامین را ببخش و حلالش کن و من دختر شما را برای جوان ایرانی که هم شیعه مذهب است و هم مرد نیکوصفت و ثروتمند و از اصالت ایرانی ست خواستگاری میکنم و به عقدش در میآورم" و چنین میشود. میرزا در همان شب، خواب "محمدامین" را می بیند و از او می پرسد چرا این کاررا کرده است؟!! که محمدامین که حالا دیگر روح اش آزاد شده بود، میگوید:"... مدتها بود که منتظر فرصتی بودم تا دختر حاج حسین قصاب را که خانمی بسیار لایق و باکمالات بود برای پسر خودم خواستگاری کنم ولی وقت و موقعیتش را پیدا نمیکردم! ولی پس از مواجه شدن با این ماجرای خواستگاری، فکر کردم با یک لحنی که هم غیبت! و بدگویی نکرده باشم! جواب بدهم و آنها را باصطلاح "دست بسر کن"و یا با تردید مواجه کنم و هم،فرصتی پیداکنم و من هم به خواستگاری بروم و با سرعت به خانه رفتم تا همراه با خانواده ام اقدام به خواستگاری کنم اما، در همان آستانه ی درب خانه ی خودم امان ام! نداد و باقی قضایا....!!! لطفا" ادامه داستان را فردا دنبال نمایید 97/5/14 eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ! "قسمت؛ پنجم" ✍....آری دوستان، اظهارنظر در باره دیگران کار خیلی ساده ای ست! اما، بقول استاد شفیعی کدکنی؛ "دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم" "وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم" و اینک به تو و به خودم، ازتو واز خودم و خودمان می نویسم! ابتدا این نکته را میگویم که ایکاش همه ی ما ! باشیم. و حد خود را بدانیم و بدانیم که تا کی و تاکجا حق در باره دیگران را داریم؟! و اینکه چگونه این نظر را بدهیم اصلا" ارتباطی بما دارد یا خیر؟ و علاوه برآن، کمی هم ! باشیم. یعنی اینکه در مورد هرکس و هرچیزی اظهارنظر میکنیم اصلا" چنین حقی را داریم؟! به چه حقی همه را ارزیابی میکنیم؟! و در باره مردم قضاوت میکنیم! آیا به دیگران هم، این را میدهیم که در باره ما و خانواده ما قضاوت کنند؟! و نظر بدهند؟! یکی سال ها زحمت میکشد آبرو جمع میکند یعنی سالها طول میکشد تا در جامعه به فردی ایجاد میشود ولی آن دیگری، ظرف چندثانیه و با یک "کلمه!" و یک اظهارنظر نسنجیده یا حتی سنجیده!، و هرچند با ! دقیقا" مثل "محمدامین" داستان ما، همه ی آنچه را که ساخته شده بود را تخریب میکند. این را بدانیم که هیچکس بی عیب نیست و من و تو که الآن این وجیزه را میخوانیم! فقط کافی ست که قبل از اینکه شروع کنیم تا با انگشت خود دیگری را اشاره کنیم و نشانش بدهیم! مطمین شویم که دستهای خودمان چقدر !؟ است به قول شاعر: کوه را میتوان با آن بزرگی هموار کرد! حرف ناهموار را هموارکردن مشکل است! ما چقدر از غافله ی آخرت، غافلیم؟! به نظر میرسد که ما حالمان خوب نیست! یعنی حال دلمان خوب نیست! که اگر حال دلمان خوب باشد،سیرتمان نیز پاک می شود و دارنده ی سیرت و سرشت پاک، در باره ظاهر و صورت اعمال دیگران، نمی اندیشد و را نمیگوید و نمیکند! "... با آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست/ "وان کس که مرا گفت نکو، خود نیکوست!/ "حال متکلم ار کلامش پبداست/ "از کوزه همان تراود که در اوست.." جسارتا" توصیه ی حقیر به خودم و شما این است که کمی بیشتر از اینی که هست مراقب باشیم کمی بیشتر از اینی هست ! چرا که مردمی که کتاب نخوانند تمام عبرت ها را و تمام تاریخ را یکجا تجربه خواهند کرد! اگر کمی در احوالات شیخ داستان "محمدامین" تعمق کنیم دیگر هرگز حاضر به تکرار تجربه او نخواهیم شد! حالا بماند این مهم که ما کجا و شیخ محمد امین کجا؟!!! ادامه دارد... 97/5/15 eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ! "قسمت؛ششم" ✍ گفتیم کتاب بخوانیم. کتاب ما را در احوالات پیشینیان می برد و تجارب آنان و یافته هایشان را در اختیار ما میگذارد تا نسبت به اینکه ما کی هستیم و از کجا آمده ایم و به کجا میرویم؟! آگاه کند و از این جهل، بیرون می آورد که به تعبیری، ؛ همان انسان است!...و ؛ او.!! چگونه میتوانیم وقتی خود را نمی شناسیم و نمی فهمیم دیگران را بشناسیم و بفهمیم؟! اگر خود را بشناسیم خدایمان را نیز خواهیم شناخت و در چنین حالتی متوجه خواهیم شد که گنهکاریم و به چه آسانی برای خودمان، ! جمع میکنیم. خداوند می بیند و می پوشاند ولی ما ندیده فریاد میزنیم! و حیثیت و سرنوشت مردم را ! میکنیم! چرا، آنگاه که باید ساکت باشیم؛ نیستیم؟! سکوت از ندانستن و نداشتن نیست! از است از بزرگواریست. و برای همین، هیچوقت، صدای را نمی شنویم!! در مطلبی خواندم که نوشته بود: می خواهی قضاوتم کنی؟ پس کفش هایم را بپوش و راهی را که رفته ام و می روم را قدم بزن! درد و رنجهایم را بکش! سالهایم! را سپری کن بعد قضاوتم کن!! این حرف چقدر حرف حساب عجیب ، عمیق و آموزنده ای ست؟! به قول ابوعلی سینا؛ ما تبدیل به قومی شده ایم که فکر میکنیم، خدا جز ما، کسی دیگر را هدایت نکرده است! بیاییم همیشه دعا کنیم که داشته باشیم که بهترین ها را در آدم ها ببینند و داشته باشیم که خطاکارترین ها را، ببخشد. داشته باشیم که بدی ها را فراموش کنند و که هیچگاه خدارا، را و پس از مرگ را، فراموش نکنند و از دست ندهند. بیاییم خودمانرا بدانیم. ما بعنوان انسان! آنقدر ، و به حدی گرانبهاییم که فقط خود خدا توان خریدنمان را دارد! پس خود را به قیمت ! و کوتاه مدت این دنیا و هرآنچه در اوست به حراج نگذاریم و به تاراج ندهیم!! ادامه دارد... 97/5/16 https://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh
راز گل سرخ
📝 #داستانی_برای_عبرت! "قسمت؛ششم" ✍ گفتیم کتاب بخوانیم. کتاب ما را در احوا
📝 ! "قسمت؛هفتم" ✍..انسان اگر به خودش ارزش و ارجی قایل نشود چگونه میتواند به دیگران و آبرویشان احترام بگذارد؟! انسان آنقدر ارزش اش و مقامش بالا و والاست که بهشت خدا هم برایش کوچک است در واقع انسانهای خداباور و آدم های خوب فقط به بهشت نمی روند بلکه آنها، هرجاکه باشند آنجا بهشت است. یعنی انسان های شریف، را می سازند. اگر بتوانیم و این قدرت را در خود، پرورش دهیم که باشیم برای آرامش خودمان هم که شده باشد دیگران را می بخشیم. و اگر چنین قضاوتی در ته دلمان ایجاد شود دیگر با گفتن دیگران، این فضا را به همین آسانی، آلوده نمی کنیم حتی به اندازه !. و با زبانمان که است راضی نخواهیم شد تا با حرف های بی ارزش خود، دیوار سخنان مان را کج بچیند که دیوار کج، دیر یا زود، فرو می ریزد و این دیوار، دیوار خیالی نیست، است. اگر موفق شویم که ! خودمان، بعنوان امانت خدا پیش خودمان باشیم قسم میخورم که عاشق دیگر انسانها هم خواهیم شد! حتی خطاکارترین آنها! و چنین انسان با صفا و عاشقی، همواره آرامش انسانها را میخواهد. آرامش دهنده و خواهد بود. بیایید بنا را براین بگذاریم که اساس ارتباط، ست! چون ما در همین وادی مشکل داریم! در جایی در سخنرانی ها، منابر و کلاس ها، جلسات و ... آیا سخنی از عشق هست؟! از عشق به خداوند؟! از عشق به خوبی ها؟! از اهمیت دوست داشتن هم کیش؟! از عشق به همنوع؟! آیا در برخوردهای روزمره ی مان، "عشق" جایی دارد و آنرا احساس میکنیم؟! آیا در تعاملات خودمان با یکدیگر از نگاه همدیگر "عشق" را می خوانیم؟! چنانکه میگوید: "پشمینه پوش تندخو از "عشق" نشنیده است بو!" " از مستی اش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند!" اگر میخواهیم از شر زبان گزنده ی خویش رها شویم و به سرنوشت "محمدامین" قصه ی خود، مبتلا نشویم باید که خود و خانواده و جامعه ی خود را بسازیم و آن را دوست بداریم. معلوم است که همه مان نابلدیم؛ اما چاره چیست. باید عشق را تمرین کنیم. باید دوست داشتن را دوست بداریم باید دوست داشتن بی غرض دیگران را تمرین کنیم. باید مخلوقات را بشناسیم. باید تمرین کنیم. والسلام 97/5/16 https://eutaa.com/Raaze_gole_sorkh
📝 ؟! ✍فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به هیچ عنوان، یک اتفاق مردمی نبود! جنس آن فروپاشی، در دل ! اتفاق افتاد. در شوروی، هیچ شورشی نشد! درگیری خیابانی یا مبارزه مسلحانه یا... در کار نبود! اما، فروپاشید و کشتی شوروی بزرگ بر زمین نشست! یعنی فروپاشی یک اقدام کاملا" طراحی شده دولتی بود! جماعت دولتی، به دلیل ، آرام آرام، متورم شده بود. مافیای دولتی، پولدارتر شده و فرصت و فضای خرج کردن آن را نداشت! و دنبال جایی بودند که بتوانند از سرمایه های بادآورده خود آزادانه و بدون پاسخگویی به k.g.b یا هر ارگان نظارتی دیگر، استفاده کرده و کیفش را ببرند. و آنجا، بجز همان کشور پهن و پهناور روسیه! نبود! لذا، مافیای دولتی فاسد، خود، طراح و مجری ! شد. و البته بدیهی بود که در این مسیر، بیگانه گان نیز آنها را در این فروپاشی، حمایت کنند! پدیده ای که به دولتمردان فاسد کمک میکرد تا این پروژه را، عملیاتی کنند، ! و ! شده در ، یا ! بود. به همین دلیل هم، همان رجاله های مافیای فاسد دولتی، بعدی جمهوری های نوبنیاد! شدند! واما مردم! مردم با اینکه از این فروپاشی، بالا و پایین پریدند! پایکوبی کردند! و جشن گرفتند! گل و شیرینی پخش کردند! باز هم، در وضعیت معیشت شان، تغییر چندانی حاصل نشد! زمین خوردن شوروی بزرگ! نه ربطی به مارکسیسم داشت! و نه ربطی به کمونیسم! نه ربطی به امپریالیسم و نه هیچ ایسم و ایست! دیگری!! بلکه نتیجه ی فساد نهادینه شده نزد شکم گنده های فاسد دولتی بود! زبانم لال! تقریبا" چیزی شبیه کشور ما؟!! در کشور ما نیز، اصل قصه؛ همان قصه اقتصاد پهنی ست که همیشه می دهد! بدجوری هم ! میدهد! شاید هم ! میدهد! بوی فساد نهادینه شده در بدنه اقتصاد و مدیریت آن. نه ربطی به انقلاب دارد و نه ربطی به اسلام و نه هیچ چیز درست و حسابی دیگر!! همه ی ترس هر انقلابی دلسوخته و دلواپس!؟ این است که خدای ناکرده در روزگاران پسین! این مدیریت و این اقتصاد و این فساد، جزء منتجه ی انقلاب اسلامی یا اسلام نوین، به حساب آید. 97/5/18 https://eitaa.com/Raaze_gole_sorkh