eitaa logo
گسترده تبلیغاتی رادین
147 دنبال‌کننده
628 عکس
153 ویدیو
0 فایل
❤️بسم الله الرحمان الرحیم❤️ 👇🏾👇🏿رزرو تبلیغات 👇🏻👇🏻 @EJRA_RADIN 🤩گسترده رادین با بیش از ۲ سال سابقه در حوزه تبلیغات در فضای مجازی 🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 مرد تهرانی خودش و زنش را در خیابان آتش زد😱😱 مرد تهرانی بعدا از کتک کاری وحشتناک ....😱 برای دیدن فیلم کامل به روی لینک زیر بزن👇 https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 ناراحتی قلبی داری لطفا نگاه نکن🙏😭
چند وقتی بود خانومم اصرار داشت بره توو یه شرکت خصوصی که دوستش کار میکنه و حقوق خوبی هم میگیره کار کنه.! خلاصه بعد از کلی دعوا قبول کردم.چند ماه اول روال زندگیمون مثل قبل بود، اما بعد از یه مدتی زندگیمون اون خوشی قبل رو نداشت و خانومم اصلا به فکر زندگیش و مخصوصا دخترمون نبود. تا اینکه یه روز بهش شک کردمو رفتم ماشینو کنار شرکتشون پارک کردمو نشستم توو ماشین که یه مرتبه دیدم خانومم با...😳😱👇❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4 اشتباهی که من کردمو شما نکنید😭☝️
‌‌‌ ‌‌‌‌‌•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :457 مورخ:17/شهریور/1403 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی
200 کا بنر آزاد معمولی خالی هست ❌ کایی:5,400👇🏻😍 @EJRA_RADIN با مهلت پرداخت برای ادمینها👏🏻🌹
درست مونده بود به بله برونم کسی که قرار بود بشه رو خیلیییی اتفاقی تو خیابون با یه دختر دیدم رفتم جلو و خواستم بزنم تو گوشش ولی وقتی دختری که کنارش بود روش و برگردوند سمتم با دیدنش زد … 😱❌ بریده بریده گفتم تو اینجا با این میکنی ؟؟ با که داد بند دلم پاره شد … https://eitaa.com/joinchat/904921429Cd28fff2656 😔🖤
2_1152921504684762137.ogg
301.9K
- 99درصد آهنگایی که تو اینستا و خیابون میشنوی 📥 📥 ولی پیدا نمیکنی اینجاس : 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1079246858C42156e1c13
‌‌‌ ‌‌‌‌‌•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :458 مورخ:18/شهریور/1403 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی
: دختری پرورشگاهی بودم سرشناس ترین فرد شهر من رو به فرزندی قبول کرد پسرشون هرشب میومد بالای سرم و نگاهم می‌کرد تا زمانی که شدم 15ساله و هرروز با بدن درد بدی از خواب بیدار میشدم... یه شب تصمیم گرفتم به پدرش بگم نیمه ای شب بهم سر بزنه چون میترسم.... تا اینکه راز بزرگی برملا شد.... https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2
آرایشگاه داشتم همیشه میکاپ عروس داشتم شب دیر می‌رسیدم خونه .. جاری با اصرار برام شام می‌آورد میگفت نگران دخترت نباش من میرسم بهش اون روز یکی از عروسها کنسل کرد زودتر رفتم خونه یادم رفت به جاریم بگم برام غدا نیاره وقتی رسیدم خونه بوی عطر جاریم تو خونه پیچیده بود صدای از اتاق دخترم می‌اومد آروم رفتم از لای در نگاه کردم با چیزی که دیدم تنم لرزید بالا آوردم .... https://eitaa.com/joinchat/683474953Cd141688fae داستان زیبای بازی سرنوشت(دختری که قبول کرد همسر یک معلول جسمی بشه) 👌👌