این پیام + مسیج دلخواه از چنل رو فوروارد کنید تا من یه پادکست (؟) بگیرم که مثلا از یه جای دور، براتون روی پیغامگیرِ گوشیتون، پیغام میذارم.
- 📨` بین چنلها قرعهکشی و ده چنل رو برمیدارم.
ـ ⏱` تا ساعتِ دوازدهی فردا شب میتونید فوروارد کنین.
- 📬` لینکتون رو [اینجا] بذارید.
رآدیو سکوت .
پروانه. میگویند پروانهها، در همان عمرِ کمِ خویشتن، ندانند که چقدر زیبایند. ندانند تا به وقتی که کس
ستارهها. میگویند ستارهها وقتی میمیرند، درواقع چهار سال است که مردهاند، و ما چهار سال است که آنها را میبینیم و فکر میکنیم زندهاند. با خود میگوییم چقدر زیبایند و چه خوب به تخته سیاهِ آسمان چسبیدهاند. آدمیزاد هم همین است. آدمیزاد خیلی وقت است با غولهایش سر و کله میزند و در شرفِ آخرین نفسهاست، آدمیزاد خیلی وقت است توتفرنگیها برایش طعمِ توتفرنگی نمیدهند، کلانوقتیست که مرده است و زیر لب سرخوشانه آهنگی زمزمه نمیکند؛ ستاره خیلی وقت است مرده مادر. اما هنوز برای تو میدرخشد.
رآدیو سکوت .
مدام امروز و فردا میکند. تمام زندگیاش "امروز و فردا کردن" شده است. فردا زندگی میکنم، فردا لبخند م
فردا: کمرم از اینهمه امید و انتظار، خرد شد! اینطوری نگاهم نکن دیروز، تو خودت تحملِ اینهمه کار و انتظار رو داری؟
دیروز: من هرروز تموم میشم، پشتِ هم، ولی تو هنوز هستی؛ معلومه که منبعِ امیدی. خودتو بالا نگیر فردا، من، فردای توئم. تو تحملِ اینهمه حسرت رو داری؟
رآدیو سکوت .
غمدیده، غمچشیده، غمدزدیده، غمدان [ایوای از غمدان که برای دیگران قندانه]، غمفهم، غمدوست، غمآ
غ م پ ه ل و _ غَمپَهلو/ پهلو که چه بگویم جانغم شدهام ، غمی که درد میگیرد ، غم همیشه در همین نزدیکی و پهلوی من است ، بغض و اشک و هرچه غم به طورِ متداول مبدل به آن شود ، دردِ قلبِ شکسته به پهلو زد .
رآدیو سکوت .
حسرت و بغضِ من رو میخوایی؟ برام از آخرینها حرف بزن. از آخرین نگاهها، آخرین ماکارانیِ خالهپز، آخر
از دست میدی و بعد میفهمی چی داشتی آدمیزاد، از دست میدی و بعد میفهمی. از نوکِ انگشت کوچیکهی پا تا بالای تاجِ موهات پر از حماقتی. حماقت.
رآدیو سکوت .
کاش درختی بودم که میشه سایهبانِ تو، کاش برگهای کتابی بودم که بوسه میزنن رو نوکِ انگشتای تو، کاش گ
اگه میتونستم اون ناراحتیو غمی که مثل زالو چسبیده به قلبت رو میکندم، حتی اگه بهاش این بود که به انگشت خودم بچسبه و جامِ زندگیم رو بکشه بالا. تمام غمهاتو میبلعیدم تا یه وقت تو چشمات غبارِ غم نبینم، تمام خستگیاتو، تمام نگرانیهاتو. همهچی رو بنداز گردن من، همهی سختیا و غم و غصهها و نگرانیا مالِ من، همهی چیزای خوب و لبخند و ذوق و خندهها مالِ تو. از ما که گذاشت، از تو نگذره. منظورم هوای ذوق و لبخند و شادی و حوصله داشتنه، نذار و نمیذارم از تو بگذرن.
رآدیو سکوت .
این پیام + مسیج دلخواه از چنل رو فوروارد کنید تا من یه پادکست (؟) بگیرم که مثلا از یه جای دور، براتو
سلام بچهها جون 🤍، این عزیزان در اومد چنلشون:
- دریای مواج. ✔
- @omlet_meow ✔
- @auliao ✔
- سکوت. ✔
- @my_hypophrenia ✔
- @ashazde
-آبیِ آسمان.
- @musicbo
- https://eitaa.com/joinchat/1370293519Cc836c5d749
- @coffee_moment
اگه میخوایین پیامها رو میتونین پاک کنین. اگه تونستم، پونزده چنل رو آماده میکنم. خیلی خیلی افتخار دادین شرکت کردین، واقعاِ واقعا خوشحالم کردین و دمتونگرم 💘 [رخخندِ وسیع هموسعتِ خلیجفارس]
رآدیو سکوت .
آدمها خیلی مهربونتر از اونین که از دور میبینی. همیشه هم شبیهِ این نامرد و حرفا و غمو غصههای این
وجودِ آدمها قشنگه. اینکه دستهایی برای لمس کردن، چشمهایی برای نگاه کردن، موهایی برای نوازش کردن، زبانی برای مهرورزی، لبخندی برای جانبخشی، صدا زدنی با میمهای مالکیت، لبهایی برای بوسیدن، گودیِ شانههایی برای گذاشتنِ سر، صداهایی برای شنیدن، بویی برای استشمام، آغوشی برای خانه شدن وجود داره رو دوست دارم.