eitaa logo
راديو کآغذی'!.
548 دنبال‌کننده
102 عکس
17 ویدیو
0 فایل
. ﷽ . اینجا؟! قسمتي از دنياى كتاب ها؛ گوشه دنج خيال ما و اندكي از ناگفته ها ب سبك پادکست✨(: _کپي؟! ن جانم فور ک زیباتره.. آرشیومون : @Arshiv_radiyo_kaghazi شنوایِ نظراتتون : https://daigo.ir/secret/8397740078
مشاهده در ایتا
دانلود
. ﷽ . -موجِ رادیو، روى صداےِ ٹ تنظیم شُده؛ پس با صداے بُلند بخند.(=! لیست تمام پادکستا 📻 '🖇 : https://eitaa.com/Arshiv_radiyo_kaghazi *ی سر ب بیومون بزنین!
روز افتخار..! _1.mp3
3.14M
📻 روزِ افتخار..! با طنین ِاطهر خانوم :) تهیه شده در ‹ ࢪاديو ڪآغذي! ›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برسد روزي کہ غدیر، شاهد ظهورِ منجـي عالمِ بشریت وُ پیمانِ عشق شیعیانِ علـي با وارثِ غدیر باشد . . .🥲❤️‍🩹 :)!!
خاری در چشم دشمنان _)! .mp3
4.68M
📻 خاری در چشم دشمنان ؛ به قلم و با طنین ِبنت الهدیٰ خانوم :) تهیه شده در ‹ ࢪاديو ڪآغذي! ›
📜 •🖋 شب عید بود و هوا، سرد و برفی. پسرک درحالی که پاهای برهنه اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد، صورتش را به شیشه سرد فروشگاه چسبانده بود و به داخل نگاه می‌کرد. در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگار که با نگاهش، نداشته هایش را از خدا طلب می‌کرد. انگار با چشم هایش آرزو می‌کرد... خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد... _آهای، آقا پسر! پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. وقتی کفش ها را به او داد چشمانش برق زد. پسرک با چشم های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: _شما خدا هستید؟! _نه پسرم؛ من تنها یکی از بندگان خدا هستم! _بله؛ می‌دانستم شما با خدا نسبتی دارید! دوستی که نمی‌میرد | جمعی از نویسندگان
🎙قصه های حضرت رقیه سلام الله علیها ↓ دسترسی آسان به صوت ها ↓ قسمت ¹ : « تولد » قسمت ² : « داداش کوچولو » قسمت ³ : « دو خواهر » قسمت ⁴ : « سفر » قسمت ⁵ : « حاجیه خانم رقیه » قسمت ⁶ : « بیابان های نزدیک مکه » قسمت ⁷ : « شهر مکه » قسمت ⁸ : « چاهی در بیابان » قسمت ⁹ : « اسماعیل و هاجر » قسمت ¹⁰ : « خداحافظ مکه » قسمت ¹¹ : « رویارویی با سپاه حر » قسمت ¹² : « نقاب دار ها » قسمت ¹³ : « آدم ها و اسب ها » قسمت ¹⁴ : « خانواده خوبی ها » قسمت ¹⁵ : « نمازی در بیابان » قسمت ¹⁶ : « خیمه ها » قسمت ¹⁷ : « دو سپاه » قسمت ¹⁸ : « هفتم محرم » قسمت ¹⁹ : «نهم محرم» قسمت ²⁰ : «پیش از ظهر عاشورا» قسمت ²¹ : «صدای عمو عباس» قسمت ²² : «شهادت شیرخواره» قسمت ²³ : «علی اصغر در بغل فاطمه»
عزیز بابا رقیه.mp3
3.65M
🎙تولد 🌱قصه های حضرت رقیه ¹ با طنین ِثنا خانوم :) تهیه شده در ‹ ࢪاديو ڪآغذي! ›
📜 •🖋 _استاد، گاه گم می‌کنم و گم می‌شوم در باطن، تلاش می‌کنم تا باطن را متمایز ادراک کنم. اما آن‌چه می‌یابم ظاهر است و گاه ظاهر را چنان سرگرمم که در نهایت خود را غرق باطن می‌بینم. _ظاهر و باطن، لفظ است. همه راه است از ظاهر به باطن و از باطن به ظاهر. ظاهر چیست؟ باطن چیست؟ راه است. خداوند حقیقت است. _ظاهر هست. باطن هم هست. پس چگونه است که من گم می‌شوم؟ _هستی ظاهر است و باطن است. نه ظاهر نه باطن. هستی هست. هست، هست. چه زیباست این کلمهٔ هستی. من شیفتهٔ این کلمه ام. تمام نیرو ها در آن جمع است. تمام نورها، رنگ‌ها، زیبایی‌ها، هستی، ظاهر باطن است و باطن ظاهر است. واله می‌شوی، حیران می‌شوی، حیرت می‌کنی، گم‌شو فرزندم در این ظاهر و باطن گم‌شو. بگذار عاقلان و دانشمندان ظاهر را از باطن تفکیک دهند. تو در راه برو، در ظاهر در باطن. برو، برو تا گم شوی. او تو را خواهد یافت. رویای یک دیدار | سید ناصر هاشم زاده
داستان های حضرت رقیه 3.mp3
2.26M
🎙داداش کوچولو 🌱قصه های حضرت رقیه ² با طنین ِثنا خانوم :) تهیه شده در ‹ ࢪاديو ڪآغذي! ›
📜 •🖋 نميدونم دعا و نيايش هاى «خانم» حضرت زهرا (س) رو شنيديد يا خونديد؟ فقط همينقدر ميدونم كه آدم اگه اهلش باشه، با اين مناجات ها ميتونه پرواز کنه! «بار الها! جایگاهم را میبینی و کلامم را میشنوی و بر تمامی کارهایم اشراف داری و بر آنچه در وجودم میگذرد آگاهی... و تو پروردگاری هستی که گناهان را میبخشی. به غیر از من کسانی را میابی تا عذاب کنی. ولی من جز تو آمرزنده ای را نمیابم. تو از عذاب من بی نیازی و من نیازمند رحمت و لطف تو هستم؛ پس به سبب نیازمندی ام به تو و بی نیازی ات از من و قدرت و تسلطت برمن، از تو میخواهم که این دعایم را دعایی قرار دهی که نزدیک به اجابت باشد» دختران آفتاب | بهزاد دانشگر
ادامه راه نا تمام.mp3
1.92M
📻 در امتداد ظهور.. به قلم خانوم ِگمنام و با طنین ِمبتلآ خانوم :) تهیه شده در ‹ ࢪاديو ڪآغذي! ›