🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۲۵۹
✍ #بانونیلوفر
_هادیه ...
_هیم
_هیم نه بله.... انگار نه انگار دوساله ازدواج کردی....هنوز بچه ای
_بله سرورم ، بفرمایید سلطانم.... وقت گیر آوردی نصفه شبی؟ ارمیا من خوابم میاد گفتم قهوه نخور بیخواب میشی
_اصلا تو چرا اینقدر می خوابی ؟ ساعت تازه دوازده کجا نصفه شبه ؟
کلافه دست دراز کردم و کلید آباژور را روشن کردم .خودم را بالا کشیدم و به تاج تخت تکیه دادم
_ از سر شب یه چیز میخوای بگی ولی نمیگی حالا منو زابرا کردی ....میدونم فرداتعطیله و شما سر کار نمیری ، ولی باور کن من خسته ام
امروز کلی با گل افروز تو آشپز خونه کار کردیم و همه جارو برق انداختیم،از خستگی نا ندارم بخدا
_منو باش برا خانم خدمتکار گرفتم.... میخای برای خدمتکارتم خدمتکار بگیرم تا شما فقط برای شوهرت وقت بذاری ؟
_ارمیااا
_ارمیا و....
_خجالت نکش بگو ارمیا و درد ....تو که میدونی گل افروز فقط کمک دست من نیست و برای من چکار کرده،از طرفی ام خودم دوست دارم تو خونه ام کار کنم
پارت اول
https://eitaa.com/Raeha_behshti/6
کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.
⚜@makrmordab⚜.
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
◾️امام باقر علیه السلام:
▪️إنَّ الله كَرِهَ إلْحاحَ النّاسِ بَعضِهِم على بعضٍ في المَسألَةِ و أحَبَّ ذلكَ لنفسِهِ، إنّ الله جلَّ ذِکرهُ یُحبُّ أن يُسألَ و يُطلَبَ ما عندَهُ
▪️خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد.
📜 بحارالانوار، جلد ۷۵، ص ۱۷۳
🏴شهادت پنجمین پیشوای معصوم، حضرت امام محمدباقر علیهالسلام، دریای علم و معرفت اهلبیت، بر عموم شیعیان و محبان اهلبیت علیهمالسلام تسلیت و تعزیت باد.
1.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلام_امام_زمانم
سلام بر گل رخسار مهدی
سلام بر قامت رعنای گل نرگس
سلام بر وقار حجت بن الحسن
سلام بر قلب استوار یوسف زهرا
سلام بر روی ماه منجی عالم
سلام بر خورشید تمام منظومه ها
سلام بر چشمان پاک و اشکبار چهاردهمین معصوم
#اللهمعجللولیکالفرج
🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۲۶۰
✍ #بانونیلوفر
_بحث با تو بی فایده س هر کار دوست داری انجام بده
به حالت قهر برگشت و پشتش را به من کرد و از زیر پتویی که با حرص روی صورتش کشیده بود غر و لند کنان گفت
_اون چراغ بی صاحابم خاموش کن فردا جون داشته باشی دوباره کار کنی
از این حالت ارمیا که مثل بچه ها بهانه گیر شده بود خنده ام گرفته بود
_الان یعنی قهری ؟
جوابی که نشنیدم تصمیم گرفتم از صلاح همیشه کار سازم استفاده کنم.
انگشتان ظریفم را بند پهلویش کردم و شروع کردم به قلقلک دادنش
هر چند با کنار زدن دستم سعی میکرد در برابر نخندیدن مقاومت کند، اما موفق نشد و بلاخره خنده اش بلند شد و از حالت خوابیده در آمد
_بسه دیگه ....باشه بابا قهر نیستم
تازه از این کارخوشم آمده بود و مصرانه به کارم ادامه دادم که باعث شد ارمیاتلافی جویانه دست هایم را با یک دست قفل کند و با دست دیگر به جانم بیفتد.
_صد دفه گفتم بامن .....درنیفت ...نیم وجبی ....خودت ضرر میبینی
بعد از کلی سر و صدا و خندیدن، در آغوش،م کشید و با نوازش موهایم بدون مقدمه گفت
_هادیه بیا دوباره بچه دار بشیم....از بعد رفتن بابا و مامان و.... دخترمون،احساس میکنم خیلی عصبی وافسرده شدم
انگارانگیزمو برای همه چیز از دست دادم،بیاروزای سخت گذشته رو فراموش کنیم و به زندگیمون یه چراغ دیگه اضافه کنیم.بیا از اول شروع کنیم.
پارت اول
https://eitaa.com/Raeha_behshti/6
کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.
⚜@makrmordab⚜.
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْباقِرُ بِعِلْمِ اللّهِ
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ
اى خفته همچوگنج به ویرانه ی بقــیع
پر میزند کبوتر دل در هـــوای تـو
در را بــه روی امت اسلام بسته اند
آن گمرهـان که بى خبرند از صفاى تو
#استوری
#شهادت_امام_باقرع
قهوهات چشم مرا تا صبح گریان کرده است
کاربرد قهوه در این چایخانه فرق داشت
#زهرا_حاجی_پور
🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۲۶۱
✍ #بانونیلوفر
_هادیه خانم .....هادیه خانم
با صدای گل افروز چشم هایم بازشد و سکوت آرام بخش باغ بهم ریخت
_جانم اینجام
گل افروزدر حالی که نفس زنان نزدیکم میشد شاکیانه گفت
_وای ....خسته شدم ....ازخونه تا اینجا کلی راهه
خندیدم و از تاب محبوبم پایین آمدم و سبد خوراکی را ازدستش گرفتم
_وسایل دستت بوده زود خسته شدی وگرنه راهی نیست
به کمک هم بساط پیکنیک دونفره مان را پهن و روی فرش کوچکی که گل افروز آورده بود نشستیم
_حالا چی آوردی سبد اینقدر سنگینه؟
گل افروز باذوقی که مدت ها بود از او ندیده بودم جواب داد
_همه چیز واسه یه تفریح کامل
اما با نگاهی به اطراف آهی ازسینه اش بیرون دمید و غمگین ادامه داد
_هی خانم .....انگار همین دیروز بود عباسم اینجا می دویید و بازی می کرد
یاد عباس و خنده های شیرینش دل مرا هم به درد می آورد.انگار قرار نبود هیچ خوشی به دهانمان مزه دهد. دست روی شانه اش گذاشتم وناراحت گفتم
_عزیزم.....انشاءالله همین روزا خبری ازش میاد و پیداش میکنن
_مگه از گمشده ی شما بعداز این همه مدت خبری شد که از بچه من خبری بشه.
من که دیگه نا امید شدم هادیه خانم ، یعنی میشه یه بار دیگه اون صورت کوچیکش و با اون دندونایی که تازه افتاده بود رو ببینم ؟
قطره های اشکی که می آمد روی صورت گل افروز بنشیند مرا هم تحریک به گریه میکرد.
به او حق میدادم که از انتظار خسته شده باشد. چند ماه از ربوده شدن عباس می گذشت و هیچ اثری از عاملان آن نبود.
تصمیم گرفتم حرف را عوض کنم و اورا از این حال و هوا در بیاورم
پارت اول
https://eitaa.com/Raeha_behshti/6
کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.
⚜@makrmordab⚜.
وقتی شب میشه
یـه دنیـا خـاطره
و یـه دنیـا خیال میاد
تـو دل آدم
مـن آرزو میکنم
امشب دلتـون آروم
و رویاهاتـون شیرین باشه
شبتون زیبـا و در پنـاه خـدا