eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
لشیعه ج30 ص191 👌بله اگر روایتی در یکی از کتب معتبر باشد که خلاف عقل و سنت قطعی باشد بی شک آن روایت مورد قبول نمی باشد اما اگر چنین نباشد حکم به صحت جمیع روایاتی که در کتب معتبر ما آمد ه است می کنیم زیرا مبنای صحیح در صحت روایات اعتماد به روایت موثوق الصدوری می باشد. ❗️با این توضیح روشن می شود که بررسی سندی و رجالی در احادیث جایگاه خاصی ندارد زیرا بیشتر روایات مقرون به صحت هستند و این سخن که با بررسی سندی بسیاری از روایات ضعیف محسوب میشوند نزد علما و بزرگان امامیه جایگاهی ندارد. ♻️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔برخی شبهه می کنن که شهادت حضرت محسن با سخن پیامبر که به زهرای مرضیه فرمود تو اولین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی در تعارض است .فاطمه نخستین فرد از اهل بیت بوده که به پیامبر ملحق شده است یا حضرت محسن.آیا پیامبر اشتباه گفته است یا اصلا محسنی در کار نبوده❓ 🗯پاسخ: ❗️در این شکی نیست که پیامبر گرامی خطاب به حضرت زهرا فرمود تو نخستین فرد از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی. 👌شیخ مفید نقل می کند که حضرت زهرا فرمود: « پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیت هستم که به پیامبر ملحق میشوم» 📚الارشاد ج1 ص187 📚بحار الانوار ج22 ص470 👌این مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است. 🔶بخاری روایت می کند که حضرت زهرا فرمود: «پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیتش هستم که به او ملحق میشوم» 📚صحیح بخاری ،کتاب بدئ الخلق،باب علامات النبوه 📚صحیح ترمذی ج2 ص319 ❗️از سوی دیگر طبق روایات متواتر و غیر قابل انکار قبل از حضرت زهرا فرزند ایشان به نام محسن توسط دستگاه خلافت سقط شده و جان از دست دادند که می توانید به نمایه زیر رجوع کنید‌. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5204 ❗️اما باید توجه کرد؛ 🗯هیچ تعارضی میان شهادت حضرت محسن و روایتی که رسول خدا به حضرت زهرا خبر میدهد که تو نخستین کس از اهل بیت من هستی که به من ملحق میشوی وجود ندارد زیرا کلمه « اهل بیت» در زبان پیامبر گرامی تنها بر کسانی اطلاق میشود که خداوند آنها را از رجس و پلیدی پاک و پاکیزه ساخته و پیامبر با کشیدن عبا بر سر آنان ،آنها را به عنوان اهل بیت معرفی ساخته است. 👌مسلم در صحیح خود از عایشه روایت میکند: «پیامبر صبحگاهی از حجره خارج شد در حالی که بر روی دوش او پارچه ای از پشم خیاطی نشده بود، حسن بن علی بر او وارد شد اورا داخل کسا کرد،آن گاه حسین وارد شد او نیز درآن داخل شد، سپس فاطمه داخل شد اورا نیز داخل آن کرد بعد علی وارد شد اورا نیز داخل آن کرد آن گاه آیه تطهیر( احزاب 33) را تلاوت نمود ( ونشان داد که اینان اهل بیتش و مخاطب آیه تطهیر هستند)» 📚صحیح مسلم،ج7 ص130 ❗ترمذی در صحیح از ام سلمه نقل میکند: "پیامبر روی حسن وحسین وعلی وفاطمه پارچه ای کشید آن گاه عرض کرد بار خدایا اینان اهل بیت من واز خواص من هستند رجس وپلیدی را از آنان دور کن وپاکشان گردان" 📚صحیح ترمذی،ج5 ص656 🗯در روایت دیگر می آورد: «ام سلمه گفت ای رسول خدا ایا من هم با آنان هستم؟ ❗️حضرت فرمود: «تو بر جایگاه خود هستی، تو برخیزی ( اما اینان اهل بیت من هستند)» 📚صحیح ترمذی،ج5 ص327 👌همین مضمون در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده نقل شده است؛ 📚بحار الانوار ج35 ص206 باب5 ❗️بنابراین کلمه اهل بیت فقط شامل اصحاب کسائ که در زمان پیامبر حضور داشته اند میشود و شامل فرد دیگری از جمله حضرت محسن و زینب و زنان پیامبر و سایرین نمی شود و حضرت زهرا اولین نفر از اصحاب کسائ است که به پیامبر گرامی ملحق شده است. ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓آیا واقعا راست است که در اسلام ایستاده شانه کردن مو و یا ایستاده شلوار پوشیدن موجب فقر می شود و مکروه است ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌به این نکات در روایاتی اشاره شده است . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود : « زمانی که قصد شانه کردن مو را داشتید ، شانه را به دست راست بگیرید و در حال نشسته موهای خود را شانه کنید » 📚بحار الانوار ج73 ص114 🔷امام کاظم علیه السلام فرمود : « ایستاده موهای خود را شانه نکن زیرا سبب ضعف روحی می شود و در حالت نشسته شانه کن که سبب تقویت روح و قلب می شود » 📚بحار الانوار ج73 ص115 🔶پیامبر گرامی فرمود : « ایستاده شانه کردن مو سبب فقر و ناداری و بدهکاری می شود » 📚بحار الانوار ج73 ص117 ❕همین مطلب در مورد شلوار پا کردن نیز آمده است . 🔶امام رضا علیه السلام فرمود : « زمانی که خواستی شلوار پا کنی ، ایستاده پا نکن که سبب ایجاد غم و اندوه و بیماری می گردد» 📚فقه الرضا ص53 🔷پیامبر گرامی فرمود : « ایستاده شلوار پا کردن سبب ایجاد فقر میشود» 📚جامع الاخبار ص145 📚مستدرک الوسائل ج3 ص314 ❓حال فلسفه این احکام چیست ؟ چرا ایستاده شلوار پا کردن و شانه زدن سبب ایجاد فقر و ناراحتی و ...می شود ❕❕ 👌برای پاسخ باید توجه داشت که فلسفه همه احکام و جزئیات آن به طور تفصیلی برای ما روشن نیست اما بالاجمال می دانیم که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد است . 🔷بنابراین اگر چه ما به مصالح و مفاسد احکام آگاهی نداشته باشیم اما باید متوجه باشیم که حتما مصلحتی در آن ها لحاظ شده است . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود : « از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است ، تصدیق می دانیم که تمام افعال و اوامرش از روی حکمت است اگر چه فلسفه آن برای ما روشن نباشد » 📚بحار الانوار ج52 ص91 ❗️بنابراین نیازی نیست که حتما بخواهیم فلسفه این احکام الهی را کشف کنیم اگر چه برخی ادعا می کنند که یافته های اخیر علمی کشف کرده است که ایستاده شانه کردن مو سبب وارد شدن صدمه به ریشه مو و ریزش آن می گردد و نشسته شانه کردن باعث بهبود جریان خون و حمایت هورمونی پیاز مو میشود و از ریزش مو جلوگیری می کند . 🗯ریزش مو باعث از بین رفتن زیبایی ظاهری شده و در نحوه نگرش خویشتن و دیگران تاثیر می گذارد که سبب ایجاد پریشانی درونی و دوری از اجتماع می گردد که این دو امر سبب کمتر شده بازده اقتصادی فرد و فقر و ناداری او می شود . 👌نشسته شلوار پا کردن هم سبب وارد شدن فشار کمتری به ستون فقرات می گردد که در نتیجه سبب حفظ صحت و شادابی و نشاط و حضور فعال در اجتماع و کارهای اقتصادی می شود که نتیجه آن شادابی درونی و بی نیازی و دور شدن فقر است . 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال یک بار یک سنی از من پرسید اگر شیعه شوم چه بدست می آورم که اکنون آن را ندارم 💭پاسخ: ❗️برای شیعه بودن چه فضیلتی از این بالاتر که اهل نجات و رستگاری و بهشت باشد. 💎ترمذی روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: "امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تمام آنها اهل آتش جهنم هستند بجز یک فرقه" 📚سنن ترمذی ج4 ص135 📚سنن ابی داود ح3981 💎در سایر سخنان پیامبر که در کتب اهل سنت منقول است فرقه ناجیه معرفی شده است 💎 حدیث ثقلین ❗️پیامبر گرامی فرمود: « همانا من دو جانشین را در میان شما می گذارم ،کتاب خدا ریسمان کشیده شده ما بین آسمان و زمین و عترتم اهل بیتم و همانا این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.تا زمانی که به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید" 📚مسند احمد،ج5 ص181 ❗️این حدیث از جمله احادیث متواتر است که بزرگان اهل سنت در کتب خود روایت کرده اند مانند مسلم در صحیح ج7 ص122 ،ترمذی در صحیح ج5 ص621، حاکم در مستدرک،ج3 ص110، وعلمای فراوان دیگر از اهل سنت که جهت اگاهی رجوع کنید به کتاب فضائل الخمسه ج2 ص44 به بعد 💎حدیث سفینه: ❗️پیامبر گرامی فرمود: « مثل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در میان قوم نوح است هر کس سوار بر آن شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند غرق شود» 📚مستدرک،حاکم،ج2 ص343 ♦️همین معنی را هیتمی در مجمع الزواید،ج9 ص168 ،ابی نعیم در حلیه الاولیائ،ج4 ص306، متقی هندی در کنزالعمال،ج6 ص216، خطیب بغدادی در تاریخ،ج12 ص19 و ...نقل کرده اند ❗️این احادیث حاکی از آن است که رستگاری و نجات تنها از طریق اهل بیت ممکن است. 🔰سیوطی از علمای برجسته اهل سنت روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: "همانا علی و پیروان وشیعیانش در روز قیامت از رستگارانند" 📚در المنثور ذیل ایه 7 بینه ج6 ص359 ❗️همین مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند: 📚جامع البیان ج30 ص171 📚صواعق المحرقه ص96 📚نور الابصار ص70 📚مجمع الزواید ج9 ص131 📚شواهد التنزیل ج2 ص357 📚کفایه الطالب ص118 ❗️و... https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش ❓کانال های ضد دین پرسشی را مطرح کرده اند که قرآن مسلمین و پیامبر مسلمین یکی است .چرا انان به فرق مختلف تقسیم شده اند و بالاخره کدام فرقه از آنان به بهشت می روند❔ 💠پاسخ؛ ❗️اگر مسلمانان در زمان پیامبر گرامی از وحدت خاصی برخوردار بودند و عظمت مقام رسالت و مرجعیت مسلم او برای پیروانش مانع از بروز دوگانگی بود ولی پس از درگذشت او شکاف عجیبی در میان آنان پدید آمد و آن وحدت و ایثار جای خود را به جدال و نزاع کلامی و احیانا به نبردهای خونین آن هم بر سر عقائد دادند. 🗯علمای ملل و نحل علل چندی را در پیدایش اختلاف و پی ریزی مذاهب مختلف موثر می دانند از جمله؛ 1⃣تعصب های کور قبیلگی و گرایش های حزبی سبب شد افرادی دست به تاسیس مذهب و مسلک های تازه ای بزنند و به راهنمایانی که پیامبر برای انان معرفی کرده بود توجه نکنند. 2⃣بدفهمی و کج اندیشی در تفسیر حقایق دینی عامل دیگری برای پیدایش مذاهب مختلف قلمداد می شود. 3⃣منع از تدوین حدیث پیامبر و نشر آن توسط خلفای وقت عامل دیگری بود که افراد نظرات شخصی خود را به نام دین به خورد مردم بدهند و مذاهب تازه ای را ایجاد کنند. 4⃣آزادی احبار و رهبانان یعنی دانشمندان اهل کتاب و نشر اساطیر عهدین سبب دیگری بر این مساله قلمداد می شود که این آزادی پس از ممنوعیت از نشر احادیث پیامبر به این افراد داده شد. 5⃣برخورد مسلمانان با ملتهای متمدن که برای خود کلام مستقل و عقاید دیگری داشتند عامل دیگری برای پیدایش مذاهب جدید قلمداد می شود. 6⃣اجتهادات شخصی در برابر نصوص مسلم دینی و تن ندادن به نصوص عامل دیگری برای این افتراق محسوب می شود. 📚الملل و النحل ،سبحانی،ج1 ص69 فصل سوم 👌جالب آن است که پیامبر گرامی از ایجاد فرق گوناگون در اسلام خبر داده بود و دانشمندان شیعه و سنی نقل کرده اند که فرمود؛ «امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند که تنها یک فرقه از آنان فرقه ناجیه می باشد و هفتاد فرقه دیگر در آتش هستند.و امت عیسی پس از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که یک فرقه از آنان ناجیه و بقیه در آتش هستند.و امت من نیز به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند که یک فرقه از آنان اهل نجات و بقیه در آتش هستند» 📚الخصال ج2 ص585 📚بحار الانوار ج28 ص4 📚سنن ترمذی ج5 ص26 📚سنن ابن ماجه ج2 ص479 👌طبق روایات مسلم شیعه و سنی تنها فرقه ای که اهل نجات می باشند کسانی هستند که پس از پیامبر گرامی به اهل بیت ایشان تمسک کرده و آنان را به عنوان امام و رهبر بشناسند و اگر مردمان تن به امامت و هدایت انان می دادند هیچگاه فرق و مذاهب مختلف ایجاد نمیشد. 1⃣پیامبر گرامی فرمود: «من دو چیز برای شما باقی می گذارم که تا زمانی که به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و عترتم اهل بیتم» 📚سنن ترمذی ج5 ص329 📚مسند احمد ج5 ص182 📚مستدرک حاکم ج3 ص148 2⃣پیامبر گرامی فرمود: «مثل اهل بیتم در میان شما همانند کشتی نوح است در میان قوم نوح که هر کس بر آن سوار شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند هلاک می شود» 📚مستدرک حاکم ج2 ص343 📚مجمع الزوائد ج9 ص168 📚کنزالعمال ج6 ص216 3⃣پیامبر گرامی فرمود: «ستارگان وسیله ایمنی برای اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من وسیله ایمنی برای امت من از اختلاف هستند» 📚مستدرک حاکم ج3 ص149 📚الجامع الصغیر ج2 ص189 📚کنزالعمال ج6 ص116 4⃣پیامبر گرامی فرمود: «فرقه ناجیه فرقه ای است که به من و اهل بیتم پس از من اقتدا کند» 📚معانی الاخبار ص323 ❗️حضرت علی فرمود: «امت اسلام به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند .قسم به خداوندی که جانم بدست اوست تمام این فرقه ها گمراه هستند مگر فرقه ای که از من تبعیت کنند و از شیعیان من باشند» 📚امالی مفید ص213 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔پیامبر چه تعداد زن داشته است ❗️آیا راست است که همسر داشته است ❕❕ 💠💠 👌شیخ بزرگوار صدوق و دیگران از علما نقل می کنند که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « پیامبر خدا با پانزده زن ازدواج کرد ، و با سیزده نفر از آنها همبستر شد ، و چون از دنیا رفت نه همسر داشت ، آن دو زنی که با آنها همبستر نشد ، عمره و سنی نام داشتند ، و اما آن سیزده زنی که با آنها همبستر شد نخستین آنها خدیجه دختر خویلد بود ، سپس سوره دختر زمعه ، سپس ام سلمه که نام او هند دختر ابو امیه بود و سپس عایشه دختر ابوبکر و سپس حفصه دختر عمر و سپس زینب دختر جحش و سپس ام حبیبه رمله دختر ابو سفیان و سپس میمونه دختر حارث و سپس زینب دختر عمیس و سپس جویره دختر حارث و سپس صفیه دختر حیی بن اخطب و زنی که خود را به پیامبر اهدا کرد و او خوله دختر حکیم سلمی بود و دو کنیز هم داشت که وقت خود را همراه با همسرانش به آنان نیز قسمت می کرد که ماریه و ریحانه خندفیه بودند . 👌و آن همسری که موقع وفات داشت عبارتند از عایشه و حفصه و ام سلمه و زینب و میمونه و ام حبیبه و صفیه و جویره و سوره و بهترین آنها خدیجه دختر خویلد و پس از او ام سلمه دختر حارث بود » 📚الخصال ج2 ص419 📚مناقب آل ابی طالب ، ج1 ص159 📚وسائل الشیعه ج20 ص244 👌پیامبر گرامی تا حدود سن 25 سالگی مجرد بودند و سپس با حضرت خدیجه ازدواج کردند ، و تا حدود سن و سالگی با ایشان بودند و ازدواج دیگری نداشتند و در هنگامه پیری بر اساس یک سری مصلحت ها ، با اذن الهی اقدام به ازدواج های متعدد کردند که در پست زیر پیرامون فلسفه این ازدواج ها توضیحاتی را ارائه داده ایم ؛ 💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3751 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❔پرسش ❓وهابی استدلال می کرد که رهبر شیعیان بر خلاف عقیده شیعه معتقد به عصمت خودش نبوده است و می گوید من خود را بالاتر از آن نمی بینم که اشتباه کنم و از خطای در کارهایم ایمن نیستم( خطبه 216) حال چگونه می توان گفت او معصوم است❓ 💠پاسخ: 👌نخست توجه فرمایید که طبق روایاتی که در کتب معتبر وهابیت آمده است شکی در عصمت حضرت علی باقی نمی ماند . 🔷هیثمی روایت می کند که پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود: «علی با حق است و حق با علی است هر جا که باشد» 📚مجمع الزوائد ج7 ص235 👌وطبق نقل خطیب بغدادی فرمود: «علی با حق است و حق با علی است و این دو تا روز قیامت از هم جدا نمی شوند» 📚تاریخ بغداد ج14 ص321 ❗️وطبق نقل حاکم نیشابوری و دیگران فرمود: «علی با قرآن است و قرآن با علی است و آن دو تا روز قیامت از هم جدا نمی شوند» 📚مستدرک الصحیحین ج3 ص124 📚کنزالعمال ج6 ص153 📚فیض القدیر ج4 ص356 👌روشن است کسی که تمام افعال و حرکاتش مطابق حق و حقیقت و قرآن است لحظه ای خطا و اشتباه و گناه و معصیت نمی کند و از حق و قرآن جدا نمی شود. ♻️اما در مورد خطبه مورد اشکال: 1⃣آن خطبه را شما ناقص نقل کردید .حضرت می فرماید: «با من به آن گونه که با زما مداران ستمگر سخن گفته میشود سخن مگویید و آن گونه که مردم خود را در برابر حاکمان تند خو و جبار حفظ می کنند محدود نسازید و به طور تصنعی و منافقانه با من رفتار نکنید و از گفتن سخن حق یا مشورت عادلانه خود داری نکنید زیرا من ( به عنوان یک انسان و نه به عنوان یک امام معصوم)خود را بالاتر از آن نمی بینم که اشتباه کنم و از خطا در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خداوندی که از من قادر تر است مرا از خطا حفظ کند» 2⃣جمله «من خود را بالاتر نمیدانم که اشتباه کنم» دستاویز مخالفان برای عصمت شده است در حالی که جمله «مگر اینکه خداوند مرا از خطا حفظ کند »آن را به خوبی تفسیر می کند. ❗️مفهوم جمله اول این است که من به عنوان یک انسان ایمن از خطا نیستم اما مفهوم جمله دوم این است که به عنوان حفظ و حمایت الهی وضع دیگری دارم و از خطا و اشتباه محفوظ هستم . 🗯شبیه آنچه قرآن در مورد یوسف نبی نقل می کند و می فرماید: «زلیخا قصد او کرد و او نیز قصد او می نمود اگر برهان پرودگار را نمی دید» 🔷یوسف24 💠اشاره به اینکه یوسف به عنوان یک انسان بیم این می رفت که الوده هوی و هوس همسر عزیز مصر شود ولی مشاهده برهان رب که اشاره به مقام عصمت و معرفت بالای یوسف نسبت به پرودگار است او را نگه داشت . 🔴اضافه بر این که امام در مقام تعلیم و تربیت یاران خویش است و به آنها می آموزد که در هر شرایطی باشید احتمال خطا درباره خود دهید ولی از روی تواضع خود را هم در زمره آنها قرار می دهد. 🗯پیامبر گرامی فرمود: «هیچ یک از شما نیست مگر آنکه شیطانی دارد .کسی سوال کرد که ایا شما هم چنین هستید⁉️ 🔷فرمود:«آری ولی خداوند مرا یاری کرده است و به تایید او از شرش در امان هستم» 📚بحار الانوار ج60 ص329 ❗️شاهد گویای آنچه گفتیم سخن خود حضرت علی است که فرمود: «من نشانه روشنی از پرودگارم دارم و بر طریق واضح پیامبرم گام بر می دارم و در راهی آشکار با هوشیاری و دقت به پیش می روم» 📚خطبه 97 👌طبق این بیان امام تاکید می کند که او با حمایت پرودگار همیشه راه درست را می پیماید و خطایی در کارش نیست. 🗯با توجه به این نکات روشن میشود که به هیچ عنوان آن سخن امام با عصمتشان منافاتی ندارد 📚پیام امام امیر المومنین ج8 ص269 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔فلسفه ارث بردن در اسلام چیست ❗️در مورد اینکه چرا ارث به فرزندی که قبل از پدرمادر فوت میکنه نمیرسه نیز بدید ..شاید خانواده این مرحوم شدیدا تو فقر باشن چرا بهشون ارث نمیرسه ❕❕ 💠💠 👌چنان که در پرسش آمده است ، شايد بسيارى تصور كنند كه بهتر اين است كه به هنگام فوت كسى، اموال او جزء اموال عمومى گردد و در اختيار بيت المال قرار گيرد، ولى با دقت روشن ميشود كه اين كار كاملا دور از عدالت است، زيرا مسئله" وراثت" يك امر كاملا طبيعى و منطقى است، همان طور كه پدر و مادر قسمتى از صفات جسمى و روحى خود را طبق قانون وراثت ، به نسل‏هاى بعد منتقل مى‏كنند، چرا اموال آنها از اين قانون مستثنى باشد؟ و به نسل آينده منتقل نشود؟ 🔸به علاوه اموال مشروع هر كس نتيجه زحمات و كوششها و تلاشهاى اوست، و در حقيقت نيروهاى شده او را نشان ميدهد، و به همين جهت ما هر كس را مالك طبيعى دسترنج خود مى‏شناسيم، اين يك حكم فطرى است. 👌بنا بر اين به هنگام مرگ كه دست انسان از اموالش كوتاه ميگردد عادلانه‏ ترين راه اين است كه اين اموال به كسانى گيرد كه نزديكترين افراد به اوست، و در واقع هستى آن اشخاص ادامه هستى آن شخص محسوب ميشود. ❕روى همين جهت، بسيارى از مردم با اينكه سرمايه كافى براى زندگى خود تا پايان عمر دارند دست از تلاش و كوشش براى كار و توليد بيشتر، بر نمى‏ دارند، و هدفشان تامين آينده فرزندانشان است، يعنى قانون ارث مى‏ تواند تحرك و جنبش بيشترى به چرخ‏هاى اقتصادى يك كشور بدهد، و اگر اموال هر كس بعد از مرگ او به كلى از او بريده شود و جزء اموال عمومى گردد، ممكن است قسمت مهمى از فعاليت‏هاى اقتصادى خاموش شود. 📚تفسير نمونه، ج‏3، ص 286 👌اما این که چرا فرزندی که قبل از پدر و مادر می میرد ، از پدر و مادر ارث نمی برد ، پاسخ دارد . ارث زمانی معنا پیدا می کند که انسان زنده از مرده ، ارث ببرد ، ارث بردن مرده از مرده ، مفهوم صحیحی ندارد . وقتی فرزند زودتر می میرد ، طبیعتا ارث بردنی برای او پیدا نمی کند ، وقتی او حق ارث بردن ندارد ، فرزندان او نمی توانند در ارث بردن جایگزین او شوند . ❕انسان مرده چیزی نمی شود ، تا به واسطه او فرزندانش مایملک او را تصرف کنند ، و این مساله قبل از آنکه یک بحث شرعی باشد ، یک تحلیل عقلی را همراه خود دارد ، که زمانی چیزی به کسی در می آید که آن فرد داشته باشد ، وقتی حیاتی نباشد ، ملکیتی هم نمی باشد ، بنابراین فرزند فوت شده قبل از پدر ، چون ندارد ، نمی تواند مالک اموال پدری شود ، وقتی ملکیت برای او محقق نشود ، فرزندانش هم نمی توانند ارث و حق نداشته او را تصرف کنند ، چنان که گفته شد این یک تحلیل عقلی است که نقل های متعددی نیز آن را می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 314 باب 5 ❕البته در صورتی که همه فرزندان میت در زمان حیات میت از دنیا رفته باشند ، نوبت به طبقه بعدی که نوه ها یا فرزند فرزندان است ، می رسد ، اما تا زمانی که از فرزندان میت کسی زنده باشد ، نوبت به بعدی ، یعنی نوه ها نمی رسد . 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 110 باب 7 🔰اگر فرزند زودتر از پدر بمیرد ، و فرزندان فرزند یا همان نوه ها در فقر به سر برند ، جد لازم است که معیشت آنان را تامین کند ، یا در هنگام موت می تواند در یک سوم اموال وصیت کند ،که نوه ها باشد ، خداوند نیز می فرماید ؛ « و اگر به هنگام تقسيم (ارث) خويشاوندان (و طبقه ‏اى كه ارث نمى ‏برند) و يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد و با آنها به طرز شايسته سخن بگوئيد.» ( نساء 8) ❕ محتواى آيه يك حكم اخلاقى و استحبابى در باره طبقاتى است كه با وجود طبقات نزديكتر، از ارث بردن محرومند، آيه مى ‏گويد ؛ اگر در مجلس تقسيم ارث، جمعى از خويشاوندان طبقه 2 يا 3 و همچنين بعضى از يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند چيزى از مال به آنها بدهيد، و به اين ترتيب جلو تحريك حس حسادت و كينه‏ توزى آنها را كه است بر اثر محروم بودن از ارث شعله ‏ور گردد بگيريد و پيوند خويشاوندى انسانى خود را به اين وسيله محكم كنيد. ❕گرچه كلمه يتامى و مساكين بطور مطلق ذكر شده ولى ظاهرا منظور از آن ايتام و نيازمندان فاميل است زيرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزديكتر طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند، بنا بر اين اگر آنها در چنان جلسه ‏اى حاضر باشند سزاوار است مناسبى (كه تعيين مقدار آن فقط بستگى به اراده وارثان دارد و از مال وارثان كبير خواهد بود) به آنها داده شود. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 275 ❕بنابراین اگر چه قانونا ، فرزندان فرزند فوت شده از ارث محرومند ، اما در اسلام تدابیری اندیشه شده است تا آنان بی نصیب نباشند که تفصیل آن گذشت . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔ما معتقد هستیم که حضرت آدم از پیامبران می باشد و هر پیامبری معصوم است.(معصوم کیست؟ کسی که از ظلم به خدا و ظلم به مردم و ظلم به نفس اجتناب کند) ❗️حال با این وجود ما آیه قرآن داریم که می فرماید: وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ(بقره35) ❕در این آیه خداوند می گوید اگر آدم از درخت بخوری از جمله ظالمان خواهی بود ❓اینکه از پیامبر ظلمی سر بزند دیگر بر وی لفظ معصوم مترتب نمی شود چون جزء ظالمین شده (طبق آیه شریفه ذکر شده)ما نمی توانیم با الفاظی چون ترک اولی ظلم را بر وی بپوشانیم از جهت دیگر پیامبری آن حضرت نیز زیر سوال می رود ❓حال با این موضوع ما چه کنیم؟ 💠پاسخ💠 1⃣امر و نهی ای که خطاب به آدم از جانب خداوند شد امر و نهی ارشادی بوده است که مخالفت با آن معصیت تلقی نمی شود تا بگوییم آدم از جمله معصیت کاران بوده است . ⭕️توضیح اینکه؛ 👌اوامر و نواهيى كه از صاحبان امر و نهى صادر مى گردد بر دو نوع است: 🔶الف. امر و نهى مولوى: مقصود از آن اين است كه آمر بر منصبى كه از طرف خدا، يا اجتماع به او داده شده، تكيه نمايد، و امر و نهى كند و به اصطلاح از موضع قدرت سخن بگويد و از آن نظر كه او بزرگ و فرمانده است و طرف مقابل، كوچك و فرمانبر است امر و نهى صادر كند و در واقع امر و نهى بر محور مولويت و عبوديت دور بزند. 🔶ب. امر ونهى ارشادى: و مقصود از آن اين است كه آمر، برترى و مقام و فرماندهى خود را به رخ طرف نكشد و در دستورهايى كه به زيردست خود مى دهد، قيافه پند و اندرز بگيرد و همانند افراد بى طرف ولى خيرخواه، دلسوز و نيك انديش، لوازم و عكس العمل كردار او را گوشزد نمايد، در اين صورت امر و نهى وى بر محور ارشاد و هدايت دور مى زند. ❗️براى روشن شدن موضوع خوب است مثالى بزنيم: 👌 طبيبى به بيمار خود دستور مى دهد كه از غذاهايى بپرهيزد و داروهايى را نيز بخورد او اگر چه دستور مى دهد كه بيمار هر روز چنين و چنان كند، ولى در عين حال مخالفت بيمار با دستور و فرمان او از نقطه نظر اينكه مخالفت با امر طبيب است تأثيرى در خارج ندارد نتيجه آن فقط ضررى است كه بر اثر مخالفت با دستورهاى طبيب، متوجه خود بيمار مى شود و اين ضرر، خواه او فرمان دهد، يا اصلا فرمان ندهد متوجه بيمار مى شود و مخالفت با خود طبيب هيچ گونه عكس العمل خارجى ندارد. ❗️و به ديگر سخن كسى كه خربزه براى او ضرر دارد و موجب تب و لرز او میشود اگر پزشک نهی کنید و او گوش نکند فقط یک اثر دارد و آن اینکه باید پای تب و لرز بنشیند ولی از آن نظر که سخن پزشک را گوش نداده کیفری متوجه او نمیشود. 👌اكنون بايد بررسى شود كه ؛ ❓ آيا نهى از خوردن ميوه درخت معهود، نهى مولوى بوده و بر اساس «مولويت» صادر شده بود؟ در اين صورت طبعا علاوه بر لوازم طبيعى و آثار خارجى آن یعنی خروج از بهشت و ريختن لباسها، هبوط به د نيا و ابتلا به زحمات و مشقات و... كيفرى نيز همراه داشته است. ❓و يا اينكه منظور از اين نهى، فقط ارشاد به لوازم طبيعى عمل بوده؟ همانند كسى كه دوست خود را از كشيدن ترياك كه ملازم با مرگ تدريجى است باز دارد. در اين صورت، نهى از اكل شجره، از آن نظر نبود كه خداوند مولى است و آدم و حوا بندگان وى هستند وبنده بايد از دستورى كه به او داده مى شود، بدون چون و چرا اطاعت كند، بلكه از اين نظر بوده كه خوردن ميوه درخت معهود، پيامدهاى ناگوارى دارد و روى علاقه به بنده خود، او را نهى كرده است. 👌بررسى آيات وارده در اين موضوع به خوبى، ارشادى بودن نهى مورد بحث را ثابت مى نمايد و مى رساند كه فرمان خدا از آن نظر نبوده كه من مولايم و شما بنده من، تا مخالفت آن، نافرمانى (معصيت اصطلاحى) به شمار برود، بلكه محيط ارشاد بوده و خدا مانند يك ناصح مشفق به آدم و حوا فرمود: «هرگاه از اين شجره نخوريد، همواره در بهشت باقى مى مانيد و در نتيجه، گرسنگى و تشنگى، آفتاب زدگى و عريانى نخواهيد ديد واگر بخوريد دچار عكس آنها خواهيد شد» چنانكه مى فرمايد: «گفتيم اى آدم اين (شيطان) دشمن تو و همسر تو هست، شما را از بهشت بيرون نكند كه تيره بخت مى شويد، اكنون در پرتو نعمت بهشت نه گرسنه مى شوى و نه برهنه و نه در آنجا تشنه و آفتاب زده مى شوى» 🔶طه 117-119 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 🔴اينك قرائنى كه ارشادى بودن نهى را تأييد مى كند: 1⃣از اينكه جمله « فتشقی» « تیره بخت می شوید»را با «فاء» نتيجه آورده است، بهترين گواه بر اين است كه نتيجه مخالفت اين نهى و به اصطلاح غرض از نهى اين بود كه آدم و همسر وى «شقاوت» پيدا نكنند، سپس آيه بعد « اکنون در پرتو نعمت بهشت نه گرسنه میشوی و نه برهنه»بيانگر اين شقاء است و اينكه تفاوت خوردن و نخوردن از ميوه اين شجره اين است كه در صورت نخوردن، برهنگى و تشنگى و گرسنگى نيست در حالى
كه در صورت مخالفت همه اينها هست و هرگز در صدد بيان مؤاخذه نيست كه در تمام نواهىِ مولوىِ الزامى وجود دارد بلكه در صدد بيان عكس العمل طبيعى اين عمل است، خواه خدا از آن نهى بكند يا نكند. ❗️روشن تر بگوييم اين نهى تبعات معنوى كه دورى از درگاه الهى است، نداشته بلكه تمام تبعات آن مربوط به وضع زندگى شخصى آدم و همسر او بوده است. 2⃣ گواه ديگر بر اينكه آفريدگار جهان در مقام اعمال مولويت نبوده بلكه با لحن خيرخواهى و اندرزگويى با آنها سخن مى گفت اين است كه شيطان به هنگام سخن گفتن خود را «ناصح» قلمداد كرده و گفت: «شيطان براى آدم و حوا قسم خورد وگفت: من براى شما از پند دهندگانم». 🔷اعراف21 👌اين خود قرينه بر اين است كه سخن خدا نيز به عنوان خيرخواهى و نصيحت بوده و شيطان اين تعبير را از خدا اقتباس نموده و خود را به جاى ناصح واقعى قالب زده است. 3⃣وقتى آدم و حوا نتيجه مخالفت خود را با ديدگان خود ديدند، يعنى بلا فاصله پس از خوردن ميوه آن درخت، لباس هاى آنها ريخت، و با ندامت مخصوص «عورت» خود را به وسيله برگها پوشانيدند، ناگهان ندايى را شنيد ند كه محتواى يادآورى نصيحت پيشين است چنان كه مى فرمايد: «آيا من شما را از اين درخت نهى نكردم و به شما نگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است». 🔷اعراف22 👌اين جمله همانند گفتار يك ناصح مشفق و مهربانى است كه وقتى طرف از اندرز او سرپيچى كرد، و گرفتار عاقبت كار خويشتن گرديد، يك مرتبه به ملامت او بر مى خيزد و مى گويد:«من به تو نگفتم كه اين كار را انجام مده؟ اين غذا را مخور، يا در آنجا قدم مزن، حالا كه كردى جزاى خود را ببين». ❗️و نتيجه مخالفت آدم، همان ريختن لباس و خروج از بهشت بود كه آن را به «رأى العين» ديد. 4⃣ هرگاه نهى خدا مولوى بود، بايد تبعات و لوازم آن به وسيله توبه از بين برود، در صورتى كه مى بينيم كه آدم و حوا توبه كردند ولى تبعات آن (خروج از بهشت و... ) از بين نرفت. 👌هرگاه اين قراين به طور جمع ملاحظه شوند براى هر انسان غير پيشداور مفيد اطمينان مى باشد كه اين نهى، يك نهى ارشادى، به منظور بازدارى آدم و همسر او از يك سلسله تبعات و لوازم اعمال خود بوده وبس، نه نهى مولوى كه رنگ نافرمانى داشته باشد. 📚منشور جاوید ؛ سبحانی ج4 ص112 2⃣در اين جا پاسخ ديگرى نيز هست كه برخى از مفسران به آن تكيه كرده اند و آن اينكه مخالفت آدم مخالفت با فرمان قطعى خداوند نبوده است، بلكه ترك اولايى بوده كه وى مرتكب شد و پيامبران از گناه و مخالفت با فرمان قطعى خداوند، مصون هستند، نه از ترك اولى. 👌و به تعبير ديگر پيامبران از گناه مطلق مصونيت دارند نه از «گناه نسبى»مقصود از گناه مطلق اين است كه آن عمل از هر كسى سر بزند گناه محسوب مى شود مانند دروغ و غيبت در حالى كه گناه نسبى عبارت از آن اعمال جايز است كه شأن و عظمت پيامبران ايجاب مى كند كه آن را هم انجام ندهند، چه بسا صدور برخى از كارها از گروهى بدون اشكال باشد ولى صدورآنها از پيامبران مورد عيب شمرده شود.مثل نمازى كه با غفلت از خدا خوانده شود از يك فرد عادى پذيرفته مى شود، ولى مطلوب از اولياء الهى مانند پيامبران، غير آن است، كمك صد ريالى يك فرد عادى و متوسط به جامعه اسلامى قابل ستايش است ولى همان كمك از يك فرد ثروتمند و مرفه بد و ناشايست به شمار مى رود. 👌نهی آدم از شجره ممنوعه نیز یک نهی تحریمی نبود بلکه یک ترک اولی بود ولی با توجه به موقعیت آدم با اهمیت تلقی شد و ارتکاب مخالفت با این نهی چون با شان آدم مخالفت داشت موجب چنان مجازات و مواخذه از جانب خدا گردید 📚تفسیر نمونه ج6 ص122 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 3⃣در اين جا مطلب يا پاسخ سومى نيز هست كه توجه به آن نيز لازم است و آن اينكه محور بحث در عصمت مخالفت با تشريع الهى است يعنى آنجا كه محيط، محيط تكليف باشد و تشريع الهى به وسيله پيامبران اعلام گردد، در چنين صورتى مسأله عصمت براى انبيا و اوليا مطرح مى گردد. 👌ولى محيطى كه آدم و حوا در آنجا زندگى مى كردند، هرگز محيط تكليف، به صورت ياد شده در بالا، نبود نه پيامبرى آمده بود و نه شريعتى تصويب شده بود و نه افرادى زير بار تكليف رفته بودند، بلكه تنها خطابى متوجه به فردى شده بود كه نتايج اطاعت و مخالفت تكليف را لمس نكرده و كاملاً آشنا نگشته بود، آيا در اين صورت از مخالفت با تكليف الهى آن هم با باورى خاص كه از سوگند شيطان به آدم دست داد، خلاف عصمت استنباط مى شود؟ 📚عصمة الانبیائ ص101 ❓حال اشکال شما این است که اگر آدم مخالفت با امر مولوی الهی نکرد و گرفتار معصیت خداوند نشد چرا خداوند به خاطر این نافرمانی او را از جمله ظالمان محسوب می کند❕آیا ظالمان بودن مترادف معصیت کار بودن نمی باشد❗️ 👌ولی باید توجه کرد که هر « ظلمی» جرم و گناه نمی باشد زیرا ظلم در لغت عرب به معنی تجاوز از حد و کار بی مورد است 🔶ابن منظور می نویسد: «ظلم در لغت به معنی شیئ را د
ر غیر محل خود قرار دادن است و به معنی عدول از خط و تجاوز از حد نیز به کار می رود» 📚لسان العرب ج12 ص373 📚الصحاح ج5 ص1977 👌آن کسی که سخن ناصح خود را نشنود و کاری را صورت دهد که بر خلاف مصالح او باشد طبعا از حد تجاوز کرده و کاری بی مورد انجام داده است .آدم نیز با مخالفت با امر ارشادی خداوند کاری بی مورد انجام داد و از حد تجاوز کرد اما این کارش مصداق جرم و گناه اصطلاحی نبود تا با عصمتش منافات داشته باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
سوال 🌐 التماس تفکر 🖍ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺯﻥ ... ﻣﺎﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﯾﮑﺼﺪ ﻭﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺎﺭﯾﺘﻌﺎﻟﯽﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩﻡ ﻣﺒﻌﻮﺙ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﯾﮑﯽﺷﺎﻥ ﺯﻥ ﻧﯿﺴﺖ ؟ 🔻ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﻻﻝ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﺏ ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺎﺭﯾﺘﻌﺎﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦﻋﻠﯿﺎ ﻣﺨﺪﺭﺍﺕ ﻣﮑﺮﻣﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺭﮎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻧﺪﻩ ﭼﭗ ﻣﺮﺩ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ؟ ✅پاسخ این که خداوند از میان زنان پیامبری مبعوث نکرده است فلسفه روشنی دارد و آن اینکه: ❗ مقام پیامبری ،یک مسئولیت اجتماعی است و طبعا مسئولیت برای کسانی قرار می گیرد که شرایط لازم آن را داشته باشند و لوازم آن را نیز اجرا نمایند . از آنجا که وظیفه پیامبری لازم است که در تماس مستقیم با مردم و انسان ها بوده وشرایط فیزیکی و جسمانی سختی را دارا باشند ، این مسئولیت به زنان واگذار نشده است. اگر با دیده انصاف نگریسته شود زن به جهت وظایف خاصى که در خلقت براى او تعیین شده است و به جهت موقعیت ویژه‏اى که در برابر مردان دارد کمترمى‏تواند وظایفى چون پیامبرى را به انجام برساند؛ یعنى اینکه ممکن است لیاقت پیامبرى را داشته باشد همان گونه که برخى زنان در همین مرتبه بوده‏اند مانند حضرت زهرا اما در ایفاى نقش عملى خود مسلما با مشکلاتى روبه رو خواهند بود و این مسئولیت راهنمایی و هدایت مردم را با سختی مواجه خواهد کرد. ❗با توجه به این ویژگی زنان طبیعی است که آنان به عنوان پیامبر برگزیده نشوند وروشن شد که این مخالف با عدالت پرودگار نیز نیست لذا خداوند فرمود: "خداوند بهتر میداند که چه کسانی را به پیامبری برگزیند"( انعام 124) ❗️اما در مورد خلقت زن از دنده چپ مرد: 👌 ایت الله مکارم چنین می اورد: « روایتی که میگوید حوا از دنده چپ آدم افریده شده است سخن بی اساسی است که از بعضی از روایات اسرائیلی گرفته شده و هماهنگ با مطالبی است که در فصل دوم از « سفر تکوین» تورات تحریف یافته کنونی امده است و از این گذشته بر خلاف مشاهده و حس می باشد زیر طبق این روایت یک دنده ادم برداشته شد و از آن حوا افریده شد و لذا مردان یک دنده در طرف چپ کمتر دارند در حالی که می دانیم هیچ تفاوتی میان تعداد دنده های مرد و زن وجود ندارد و این تفاوت یک افسانه بیش نیست» 📚تفسیر نمونه ج19 ص381 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا استفاده از انگشتر طلا یا ساعت طلا برای مرد حرامه ولی واسه زن جایزه 🗯پاسخ: ❗️حکمت و فلسفه واقعی احکام و از جمله حرمت استفاده از طلا برای مردان برای ما کاملا مشخص نیست اما می دانیم که این حکم حتما دارای مصالح بوده است . ❗️امام صادق فرمود: « از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعالش از روی حکمت است اگر چه فلسفه انها را ندانیم» 📚بحار الانوار ج52 ص91 🗯در این مورد روایاتی وارد شده است که استفاده می شود استعمال طلا برای مردان جایز نیست . 🔷پیامبر گرامی فرمود: « انگشتر طلا بدست نکن چون زینت تو در آخرت خواهد بود» 📚الکافی ج6 ص468 ❗️امام صادق فرمود: « در دست خود هیچ انگشتری از طلا مکن» 📚همان مدرک ص469 🗯وفرمود: « طلا لباس بهشتیان است و خداوند طلا را در دنیا زینت زنان قرار داده و بر مردان پوشش طلا را حرام داشته و نماز در آن را باطل اعلام کرده است» 📚التهذیب ج2 ص227 ❗️شاید بتوان گفت که علت تحریم طلا برای مردان و جائز بودن آن برای زنان آن است که اصولا طلا برای زینت کردن استفاده می شود و طبیعت مرد و زن تفاوت دارد .طبیعت و غریزه زن به سوی زیبایی و زینت گرایش یافته و اصولا زیباتر هم افریده شده پس برای او مجاز شده در عین اینکه زیبایی و زینت زن باعث برقراری روابط گرم و صمیمانه خانواده و گرایش مرد به سوی تشکیل خانواده و برقرار بودن نوع و نسل می شود ❗️اما گرایش مردان به زینت در عین حال که در انها روحیات زنانه به وجود می آورد و از طبیعت خود دور می کند آن ها را از مسئولیت در امور اساسی زندگی دور می کند و به سوی تجملات و مظاهر دنیا و چه بسا دوری از پرودگار سوق می دهد 🗯البته برخی در این زمینه این موارد را نیز بیان کرده اند: 🔷گلبول های سفید در خون مرد بیش از زن است .از طرف دیگر طلا در افزایش این گلبول ها موثر است لذا وجود آن برای زن مفید است ولی برای مردان چندان مناسب نیست و ممکن است موجب برهم زدن گلبول های سرخ و سفید گردد ونیز موجبات تحرکات عصبی مردان را فراهم می کند 📚سالنامه پیام اسلام ،سال1357 📚بهداشت در اسلام،دکتر اردوبادی ❗️البته چنان که گذشت عمده دلیل ما در این مساله روایات فراوانی است که در مجامع روایی ما ثبت وضبط شده است و فلسفه اصلی این حکم نیز برای ما دقیقا مشخص نیست . 📚وسائل الشیعه ج4 ص412 باب30 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔چرا در اسلام پوشش لباس ابریشمی برای مرد حرام است ❓چرا اسلام با زیبایی و شیک پوشی مخالفت است در حالی که فطرت انسانی اقتضای پوشش زیبا را دارد❕آیا اسلام با این حکمش با فطرت بشری مخالفت نکرده است❓ 💠پاسخ💠 1⃣در زندگی دنیا لباس نقش مهمی را دارد زیرا در درجه اول بدن را در برابر سرما و گرما و آسیب های مختلف حفظ می کند و در درجه بعد زینت مهمی برای انسان است .در تمام طول تاریخ لباس نقش اصلی را در زینت آدمی داشته و هم اکنون نیز به قوت خود نیز باقی است. 2⃣اسلام به هیچ عنوان با زیبا و شیک پوشی مخالف نیست بلکه به آن توصیه نیز می کند. 🔷امام صادق فرمود: «لباس زیبا و جمیل بپوش زیرا خداوند زیبایی را دوست دارد اما توجه کن که لباست از مال حلال تهیه شده باشد» 📚الکافی ج6 ص442 🔶وفرمود: «پیامبر مردی را دید که موهایش بهم ریخته بود و لباس های خشن و ناپسندی به تن داشت . 👌چنین فرمود: «این که تو لباس زیبا برسی و به خودت برسی و از نعمات خدا خود را بهره مند سازی نشانه دین دار بودن است» 📚الکافی ج6 ص439 📚وسائل الشیعه ج5 ص6 🔷وفرمود: «انسان کثیف و ژولیده بد آدمی است» 📚الکافی ج6 ص439 🔶وفرمود: «خداوند انسان را به دلیل لباس زیبایی که می پوشد مواخذه نمی کند» 📚خصال ج1 ص80 📚المحاسن ج2 ص399 👌وفرمود: «من ناپسند می دارم در صورتی که خداوند به بنده ای نعمت دهد او آن نعمت را ظاهر نکند ( و لباس زیبا نپوشد)» 📚الکافی ج6 ص439 🔶امیر مومنان فرمود: «باید هر یک از شما در برابر برادر مومنش خود را زینت کند ( و لباس های زیبا بپوشد)» 📚 الکافی ج6 ص439 👌به این مضمون روایات فراوان دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی رجوع فرمایید؛ 📚وسائل الشیعه ج5 ص5 به بعد 3⃣با توجه به ادله بالا روشن میشود که اسلام با تجمل و زیبا پوشی مخالفتی ندارد اما تجمل و زینت کردن با برخی از چیزها را اجازه نداده است که از جمله انان لباس ابریشم برای مردان است. 👌در روایتی آمده است: «امام صادق پوشش مردان در لباس حریر و ابریشم را ناپسند می دانست» 📚التهذیب ج2 ص364 👌امام کاظم فرمود: «پیامبر مردان را از پوشش لباس ابریشم نهی می کرد» 📚وسائل الشیعه ج4 ص370 4⃣این که در اسلام از زینت کردن مردان با لباس ابریشم و برخی موارد پر زرق و برق این جهان نهی شده است فلسفه روشنی دارد؛ 🔶1- محدودیت این جهان سبب میشود که فراهم کردن چنان زندگانی پر زرق و برقی با انواع ظلم و ستم توام باشد . 🔶2- بهره گیری از آن ها با غفلت و بی خبری و غرق شدن در دنیا و بی توجهی به آخرت همراه خواهد بود وسبب تقویت روحیه تکبر و خود برتر بینی میشود . ❗️تبعیضهایی که از این رهگذر پیدا می شود مایه کینه ها و حسادتها و عداوتها و...می باشد . 5⃣ممکن است اشکال شود که پس چرا خداوند از جمله نعمات بهشتیان را زینت آلات طلا و پارچه های ابریشم و...ذکر می کند؟ 🔷کهف26 -دخان 53- حج23 👌اما پاسخ روشن است؛ 🗯در آن جهان همه چیزش گسترده است نه تحصیل این زینت ها مشکل ایجاد می کند و نه سبب تبعیض و محرویت کسی میشود و نه کینه و نفرتی بر می انگیزد و نه در آن محیط مملو از معنویت انسان را از خدا غافل میسازد و نه در رقبا ایجاد حسادت می کند و نه مایه کبر و غرور می شود و نه موجب فاصله گرفتن از خلق خدا و خدا 👌بنابراین به هیچ عنوان مفاسد دنیوی این بهره مندی ها بر نعمات اخروی مترتب نمیشود. 📚تفسیر نمونه ج12 ص424 ❗️با توجه به نکات فوق اشکال شما در مساله مورد بحث وارد نمیشود. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓آیا چنین حکمی در اسلام است که در خواستگاری مرد می تواند به بدن زن و موهایش نگاه کند در حالی که هنوز نامحرم هستند❕اگر هست آیا چنین حکمی قابل قبول است❕❕ 💠پاسخ💠 ❗️در روایات ما بیان شده است که کسی که می خواهد با زنی ازدواج کند می تواند قبلا به او موها و دست ها و زیبایی های او نگاه کند ، نگاهی که وضع قیافه و اندام او را مشخص کند البته باید این نگاه کردن بدون لذت و تلذذ باشد و صرفا برای آگاهی صورت گیرد. 📚وسائل الشیعه ج20 ص87 باب 36 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « مانعی ندارد هنگامی که مرد می خواهد با زنی ازدواج کند به او نگاه کند و به صورت و پشت سر او بنگرد» 📚الکافی ج5 ص365 🔶و فرمود: « مانعی ندارد به صورت و دست های او نگاه کند در صورتی که قصد ازدواج با او را داشته باشد» 📚الکافی ج5 ص365 🗯در روایت دیگر آمده است که از امام صادق علیه السلام سوال شد که آیا مرد می تواند به موها و زیبایی های زنی که قصد تزویج او را دارد نگاه کند؟ ❕امام فرمود : « اشکالی ندارد در صورتی که این نگاه از روی لذت و شهوت نباشد ( و صرفا برای آگاهی باشد)» 📚الکافی ج5 ص365 🔴فلسفه این حکم این است ؛ 🔶که انسان با بصیرت کامل همسر خود را انتخاب کند و از ندامت و پشیمانی های آینده که پیمان زنا شویی را به خطر می افکند جلوگیری شود چنان که امام صادق علیه السلام خطاب به یکی از افراد که می خواست با زنی ازدواج کند فرمود: « قبلا به او نگاه کن که این سبب می شود مودت و الفت میان شما پایدار شود» 📚وسائل الشیعه ج20 ص90 👌این نیز روشن است که این حکم مخصوص به مواردی است که انسان به راستی می خواهد درباره زنی تحقیق کند که اگر شرایط در او جمع بود با او ازدواج کند اما کسی که هنوز تصمیم بر ازدواج نگرفته ، تنها به احتمال ازدواج یا به عنوان جستجو گری نمی تواند به زنان نگاه کند. 📚تفسیر نمونه ج17 ص394 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔پرسشی ذهن بنده را مشغول داشته است و آن اینکه آیا انبیاء و امامان نیز می کرده اند یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌ریشه توسل بازگشت پیدا می کند به عمل انبیاء و امامان علیهم السلام و آنان نیز برای نزدیکی جستن به خداوند متعال می کرده اند . 🔶در روایتی امام علیه السلام فرمود ؛ « یک یهودی به نزد رسول خدا آمد و خطاب به او گفت: شما برتر هستید یا حضرت موسی بن عمران که خداوند با او صحبت کرد، بر او تورات را نازل کرد، معجزه عصا را به او داد، دریا را بر او گشود و ... پیامبر در حالی که از بیان مستقیم برتری خود، اکراه داشت، فرمود: همانا حضرت آدم زمانی که آن اشتباه را انجام داد این‌گونه توبه کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی» سپس خداوند او را بخشید. همانا نوح زمانی که سوار بر کشتی بود و ترسید که غرق شود، چنین دعا کرد: خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد برای اینکه مرا از غرق نجات دهی» پس خداوند آنها را نجات داد و همانا ابراهیم زمانی که در آتش افتاد چنین دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می جویم به حق محمد و آل محمد مرا از این آتش نجات بخشی» پس خداوند آتش را بر او سرد کرده و او به سلامت از آن‌جا رهایی یافت. و زمانی که موسی عصا را انداخت دعا کرد: « خداوندا، همانا از تو مسئلت می‌جویم به حق محمد و آل محمد مرا حفظ کنی، خداوند فرمود: نترس ... » 📚امالی ص218 📚احتجاج ج1 ص48 👌در نقل دیگری امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که کشتی نوح در حال غرق شدن بود ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند او را نجات داد و زمانی که ابراهیم در آتش افتاد ، خداوند را به حق ما خواند و خداوند نیز او را نجات داد و آتش برایش سرد و سلامت گشت و موسی با توسل به ما از دریا نجات یافت و عیسی زمانی که یهود قصد قتلش را داشتند با توسل به ما نجات یافت و به آسمان رفت » 📚وسائل الشیعه ج7 ص103 ❕اینکه انبیاء بزرگ با توسل به آل محمد علیهم السلام از مشکلات و ها نجات پیدا می کردند در روایات دیگری نیز مورد اشاره قرار گرفته است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚بحار الانوار ج26 ص319 باب 7 🔰توسل کردن در میان نیز جاری بوده است . 👌شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امیر مومنان ، چنین دعا می کرد ؛ « خداوندا من به وسیله جود و کرمت و با توسل به محمد بنده و به تو تقرب می جویم » 📚الکافی ج2 ص545 👌و خطاب به پیکر مبارک پیامبر گرامی عرضه داشت ؛ « پدر و مادرم به فدایت باد ، ما را در پیشگاه پرودگارت یاد کن و همیشه به خاطر داشته باش » 📚نهج البلاغه خطبه 235 👌امام حسین علیه السلام در نزد قبر پیامبر گرامی چنین دعا می کرد ؛ « خدایا به حق این قبر و صاحب قبر ، آنچه مایه رضایت خودت و رسولت است را برایم رقم بزن » 📚بحار الانوار ج44 ص328 👌امام علیه السلام چنین دعا می کرد ؛ « خدایا ما به وسیله محمد رسولت و علی وصی رسولت و فاطمه و حسن و حسین ...به تو توسل می جوییم » 📚بحار الانوار ج84 ص286 🔶داود می گوید ؛ « من می شنیدم که امام صادق دعا می کرد و در دعا بسیار اصرار می کرد و خدا را به حق رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین قسم می داد » 📚الکافی ج2 ص580 ❕به این مضمون روایات فراوان دیگری در مجامع روایی ما وارد شده است که جهت پرهیز از ذکر آن صرف نظر می گردد. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که پیامبر فرمودند علمای امت من از انبیاء بنی اسرائیل ❕آیا چنین چیزی ممکن است ❗️❗️ 💠💠 👌در این رابطه روایتی به صورت مرسل و بدون سند در روایی ما نقل شده است که پیامبر گرامی فرمود ؛ « علمای امت من مانند پیامبران بنی اسرائیل هستند » 📚عوالی اللئالی ج4 ص77 👌و یا فرمود ؛ « علمای امت من از پیامبران بنی اسرائیل هستند » 📚اوائل المقالات ، مفید ، ص178 ❕این روایت در منابع ما به صورت مرسل و بدون سند نقل شده است و بنا بر پذیرش روایت باید گفت منظور از علما ، اهل بیت هستند که همطراز انبیاء و برتر از آنها هستند چنان که امام علیه السلام فرمود ؛ « ما هستیم » 📚بصائر الدرجات ج1 ص9 👌علامه می نویسد ؛ « در روایت از پیامبر آمده است که علمای امت مانند پیامبران بنی اسرائیل هستند که منظور از علما ، معصوم هستند » 📚بحار الانوار ج24 ص307 ❕این مضمون در روایات اهل هم آمده است ؛ 📚تفسیر فخر رازی ج19 ص98 📚امتناع الاسماع ص208 📚سبل الهدی و الرشاد ج10 ص337 👌شیخ حر می نویسد ؛ « من ندیدم که این حدیث را احدی از محدثین متقدم ما در کتب نقل کنند بله برخی از علمای متاخر ما آن را در غیر کتب خود نقل کرده اند و گویا این روایت از روایات اهل سنت یا از روایات ساخته شده توسط آنها است تا به وسیله آن با وجود از امامان اهل بیت اعلام بی نیازی کنند ، لذا می بینیم که در تعظیم علمایشان افراط کرده اند با اینکه آگاه به فسق آنها هستند ...زیرا معتقدند که با وجود علما از امامان بی نیاز هستند ...بنابراین که آن روایت در کتب معتبره ما باشد ثابت است که منظور از علما امامان گانه هستند ...» 📚الفوائد الطوسیه ص376 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
‌❔پرسش ❓امروزه خیلی گفته می شه که بعد از مرگ افراد مرده ها به دنیا بر می گردن و دو مرتبه زندگی تازه ای شروع می کنن ایا این عقیده راسته و واقعا اینطور است و تناسخ واقعیت دارد؟ اسلام نظرش چیه 🗯پاسخ: 🔷عقیده مندان به تناسخ می پندارند که انسان بعد از مرگ بار دیگر به همین زندگی باز میگردد منتها روح او در جسم دیگر ونطفه دیگر حلول کرده وزندگی مجددی را در همین دنیا آغاز می کند واین مساله ممکن است بارها تکرار شود این زندگی تکراری در این جهان را تناسخ یا عود ارواح می نامند 📚تفسیر نمونه،ج1 ص164 🗯ادله متعدد عقلی نیز بر بطلان این عقیده دلالت می کند از جمله: 🗯همه می دانیم که موجودات زنده در این جهان یک لحظه آرام نیستند و دائما از حالتی به حالت دیگر و از مرحله ای به مرحله کاملتر قدم می گذارند. 👌عقربه همه دگرگونی ها و تحولات حیاتی در موجودات زنده متوجه به سمت تکامل و مراحل عالیتر حیات است .چیزی که هرگز در این قانون امکان پذیر نیست بازگشت به عقب و ارتجاع است .هرگز طفل یک ماهه به حال نطفه یک روزه بر نمی گردد و طفل تکامل یافته به صورت علقه سابق در نمی آید. ❗️این قانون در گیاه و حیوان و انسان و در سراسر جهان حیات و زندگی عمومیت دارد و هرگز موجود زنده ای پس از طی دوران تکاملی به عقب باز نمی گردد . 🗯باتوجه به این قانون عمومی در جهان سخن از تناسخ و بازگشت به عقب کاملا بی معنا است . 📚ارتباط با ارواح ص29 🗯قرآن می فرماید: «چگونه به خدا ایمان نمی آورید با این که شما (قبل از افرینش خاک بودید) مرده و بی جان بودید و خداوند شما را زنده کرد سپس شما را می میراند و بعد زنده می کند و سپس به سوی او باز می گردید» 🔷بقره28 ❗️این ایه صریحا می گوید که پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در رستاخیز و بازگشت به سوی خدا و پیوستن به زندگی جاودان سرای آخرت است. 🗯ومی فرماید: «خداوند همان کسی است که نخست شما را آفرید و سپس روزی داد و بعد می میراند و سپس زنده می کند» 🔷روم41 👌در این آیه نیز تنها یک مرتبه مرگ و حیات پس از آفرینش انسان ذکر شده که مرگ این جهان و حیات باز پسین است. ❗️علامه مجلسی نیز در بحار الانوار شریف بابی را گشوده به ذکر روایات اهل بیت در رد عقیده به تناسخ؛ 📚بحار الانوار،ج4 ص320 باب 5 "ابطال التناسخ" 🗯شیخ حر عاملی نیز بابی را اختصاص داده است به ذکر روایات اهل بیت در ابطال تناسخ؛ 📚الفصول المهمه "تکمله الوسایل"ج1 ص258 باب 48 🔶امام رضا علیه السلام فرمود: "کسی که معتقد به تناسخ باشد او کافر به خداوند عظیم شده است وبهشت وجهنم را تکذیب کرده است" 📚عیون اخبار الرضا، صدوق ج2 ص202 ❗️وفرمود: "هرکس اعتقاد به تناسخ داشته باشد کافر است" 📚همان مدرک، ج2 ص202 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ببخشید من یه دوست سنی دارم با هم رفتیم سفر اما دیدم اون تو سفر نمازهاشو شکست نمی خوند و می گفت پیامبر هم نماز هاشو شکسته نمی کرد فکر نمی کردم تو این مساله هم اختلاف داشته باشیم میشه از کتبشون لزوم شکسته خواندن نماز ها رو ثابت کنید تا قانعش کنم 🗯پاسخ: ❗️مساله شکسته خواندن نمازهای چهار رکعتی در سفر گذشته از انکه در ایه قرآن به آن اشاره شده است 📓نسائ101 🗯در روایات فراوانی از اهل بیت پیامبر گرامی نیز بیان شده است 📚وسائل الشیعه ج8 ص451 ابواب نماز مسافر 🔴در روایات متعددی از منابع اهل سنت نیز تشریح شده است از جمله: 1⃣ مسلم از موسى بن سلمه هذلى نقل مى کند از ابن عباس پرسیدم: آنگاه که در مکّه هستم (مسافرم) چگونه نمازبخوانم؟ فرمود:«دو رکعت نماز بخوان که سنّت پیامبر است» 📚صحیح مسلم ج1 ص258 📚مسند احمد ج1 ص290 2⃣ مسلم از انس نقل مى کند: «پیامبر در یکى از سفرهاى خود به مکه نمازظهر را در مدینه چهار رکعت خواند و نماز عصر را در ذوالحلیفه (مسجد شجره) دو رکعت خواند» 📚صحیح مسلم ج2 ص144 ❗️این قبیل روایات که شمار آنها در صحیح مسلم به نُه حدیث مى رسد، حاکى از آن است که شکسته خواندن نماز، امرى لازم است و اعراض از آن، اعراض از سنّت پیامبر به شمار مى آید. 📚رجوع شود به شرح نووی بر صحیح مسلم،ج5 ص207 3⃣ابوداود از عمران بن حصین نقل می کند: «با پیامبر در نبرد با مشرکان شرکت کردم و در فتح مکه افتخار ملازمت داشتم، پیامبر 18 شب در مکّه اقامت گزید و همیشه چهار رکعتى را دو رکعت مى خواند و به مردم مکّه مى گفت: اى مردم شهر، شما نمازتان را چهار رکعت بخوانید، ما گروهى مسافر هستیم» 📚سنن ابی داود ج1 ص10 📚سنن ترمذی ج2 ص430 4⃣تعداد روایاتى که در مورد شکسته خواندن نمازهاى چهاررکعتى در سفر آمده، بیش از آن است که در این جا نقل شود. در کتاب «الانصاف» ،علامه سبحانی ، 26 روایت از پیامبر و یارانش در این مورد طبق کتب اهل سنت نقل شده است 📚الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف ج1 ص331 به بعد ❗️ مجموع روایات حاکى از لزوم قصر و عدم جواز اتمام است و چه دلیلى روشن تر از گفتگوى رسول خدا با مردم مکه در روایت اخیر. ❗️اعتراض صحابه به عثمان: 🗯پیامبر گرامى و دو خلیفه بعدى حتى خود عثمان، سالیانى در سفرهاى خود به مکّه، نماز را در منى ،دو رکعت مى خواندند، آنان هر چند اهل مکّه بودند و فاصله مکه و منى 6 کیلومتر بیشتر نبود، ولى چون از شهر خود اعراض کرده بودند، حالت مسافر داشتند، ولى متاسفانه در یکى از سفرها، عثمان به جاى دو رکعت، چهار رکعت خواند، در این هنگام، صداى اعتراض همگان بر علیه او بلند شد. ❗️مسلم در صحیح خود چنین نقل مى کند: « عثمان در منى ،نمازظهر و یا عصر را چهار رکعت خواند. وقتى خبربه عبداللّه بن مسعود رسید، استرجاع کرد، یعنى گفت: «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» سپس افزود: « من با دو خلیفه پیشین در منى نمازخواندم، آن دو نفر نمازهاى چهار رکعتى را دو رکعت مى خواندند.» 📚شرح صحیح مسلم،نووی،ج5 ص209 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چادر سیاه در قرآن و روایات نیامده است و این رسمی است که از عرب جاهلی باقیمانده که دختران خود را به خاطر ننگ دختر بودن در چادرهای سیاه پنهان می کردند ❗️آیا واقعیت دارد ❕ 💠💠 👌پوشیدن چادر سیاه برای زنان در جهت پوشش بدن از نامحرم مورد آیات و روایات قرار گرفته است . ❕در تعالیم اسلامی تاکید شده است که بانوان باید تمام بدن خود را جز قرص صورت و دست ها تا مچ از بپوشانند . 🗯خداوند در سوره نور آیه 31 می فرماید: «به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و های خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود)» 🗯امام صادق فرمود: «زینت ظاهری که پوشاندن آن واجب نیست صورت و دو دست است» 📚قرب الاسناد ص40 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 202 ❗و در سوره احزاب آیه 59 می فرماید: «ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومن بگو خود را بر خویش فرو افکنند .این کار برای اینکه مورد آزار قرار نگیرند بهتر است» ❕جلباب به پوشش های بلندی اطلاق می شود که سر و سینه و زن را می پوشاند . 📚لسان العرب ج 1 ص 272 ❕در تفسیر در المنثور آمده است ؛ « وقتى آيه" يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ" نازل شد، زنان انصار طورى از خانه‏ ها بيرون شدند كه گويى كلاغ سياهند، چون كيسه‏ اى سياه به خود پوشانده بودند كه سراپايشان گرفته بود » 📚الدر المنثور ج 5 ص 221 ❗️پیامبر گرامی فرمود: «زن وقتی به حد بلوغ می رسد نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود مگر صورت و دست ها » 📚سنن ابی داود ج2 ص383 ❕روشن است که پوشاندن کامل بدن جز صورت و دست ها با پوشش های سرتاسری حاصل می شود که ما امروزه از آن تعبیر به چادر می کنیم و این نکته نیز روشن است که با پوشش و چادر مشکی بهتر حجاب شرعی رعایت می شود و بدن و زینت های آن تحت پوشش قرار می گیرد و بانوان در معرض نگاه نامحرمان قرار نمی گیرند . ❕در مورد حضرت زهرا آمده است که زمانی که به مسجد برای خواندن خطبه فدکیه می رفت ؛ 👌« سرپوش به سر افکند و خود را در پیچیده با گروهی از زنان به جانب مسجد راه افتاد در حالی که خود را سخت پوشانده بود « لاثت خمارها علی راسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فی لمه من حفدتها و نساء قومها تطا ذیولها» 📚بحار الانوار ج29 ص216 👌لذا در روایات ما ، حکم کراهت پوشش مشکی از چادر برداشته شده است . 🔰امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « پوشش سیاه مکروه است ، مگر در عمامه و چکمه و » 📚الکافی ج 6 ص 415 ❕کساء به پوششی گفته می شود که تقریبا تمام بدن را می پوشاند مانند عبا و ؛ 📚التحقیق فی کلمات القرآن ج 10 ص 67 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❔پرسش ❓کانال کلمه شبهه ای را مطرح کرده است که قبر حضرت علی در نجف نمی باشد و قبر کنونی که منتسب به ایشان است مربوط میشود به مغیره بن شعبه خواهشا رفع شبهه بفرمایید❔ 💠پاسخ؛ ❗️این گونه اشکالات و شبهات ناشی می شود از نااگاهی این گونه نسبت به حقیقت مساله. 👌علامه بزرگوار مجلسی می نویسد: «تمام شیعیان بر اساس روایات ائمه اجماع دارند که علی علیه السلام در نجف مدفون است همان موضعی که هم اکنون به عنوان مدفن شریفش مشهور می باشد » 📚بحار الانوار ج97 ص251 ❗️ البته باید توجه کرد که در ابتدای امر چون ترس از آن بود که برخی از خوارج به قبر شریف حضرت تعرض کنند لذا قبر ایشان برای مدتی نامعلوم بود. 🔶امام صادق فرمود: «امیر مومنان به فرزندش حسن دستور داد که برای او چهار قبر بکند .در مسجد و در رحبه و در نجف و در خانه جعده بن هبیره .او با این کار می خواست کسی از دشمنان جای قبر او را نداند» 📚فرحه الغری ص32 📚بحار الانوار ج42 ص214 👌اما در این شکی نیست که امام علیه السلام در نجف دفن شدند. ❗️جابر بن یزید از امام باقر سوال کرد که امیر مومنان در کجا دفن شدند؟ 🔷امام فرمود: «در سمت نجف دفن شدند.دفن او پیش از طلوع صبح بود » 📚الارشاد ج1 ص24 📚اعلام الوری ج1 ص393 📚بحار الانوار ج42 ص220 👌امام صادق فرمود: «چون امیر مومنان جان باخت حسن و حسین و دو مرد دیگر او را بیرون بردند تا که از کوفه بیرون شدند و به نجف رسیدند و او را آنجا دفن کردند و قبر را صاف کرده و بازگشتند» 📚الکافی ج1 ص458 ♻️شیخ صدوق روایت می کند که صفوان جمال می گوید در خدمت امام صادق بودیم تا به نجف رسیدیم .بر قبری ایستاد و شروع کرد به سلام کردن بر آدم و یکایک پیامبران تا آن که به پیامبر اسلام رسید .آن گاه به روی قبر افتاد و ناله اش بلند شد و فرمود: «این قبر جدم علی بن ابی طالب است» 📚من لا یحضره الفقیه ج2 ص586 📚کامل الزیارات ص84 📚الکافی 1 ص456 و... 👌علامه مجلسی بیش از چهل روایت در این باره نقل می کند که قبر شریف حضرت امیر در نجف اشرف و همین موضع کنونی آن می باشد. 📚بحار الانوار ج97 ص235 باب2 🔶ابن اثیر از مورخان بزرگ اهل سنت می نویسد: «قول صحیح تر آن است که محل قبر علی در نجف همان مکانی که هم اکنون زیارت میشود و به آن تبرک میشود می باشد» 📚الکامل ج3 ص396 ❗️ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: «برخی می گویند او در مدینه دفن شد و برخی می گویند در رحبه دفن شد و...تمام این اقوال باطل است و حقیقت ندارد و فرزندان او بهتر می دانند که کجا دفن شده است و فرزندانش از جمله جعفر بن محمد همین قبر را در نجف به عنوان قبر علی معرفی کرده است» 📚شرح نهج البلاغه ج1 ص16 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که در هنگام هجوم به خانه حضرت زهرا ، ایشان یقه و گریبان عمر را گرفتند ❗️ضد دینان معاذ الله می گویند این عمل از بی حیایی دارد ❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی شریف نقل می کند که امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند ؛ « انَّ فَاطِمَةَ ع لَمَّا أَنْ كَانَ مِنْ أَمْرِهِمْ مَا كَانَ أَخَذَتْ بِتَلَابِيبِ عُمَرَ فَجَذَبَتْهُ إِلَيْهَا ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُصِيبَ الْبَلَاءُ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ لَعَلِمْتَ أَنِّي سَأُقْسِمُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ أَجِدُهُ سَرِيعَ الْإِجَابَةِ » « زمانی که وقائع پس از پیامبر اتفاق افتاد ( غصب خلافت و هجوم به خانه وحی و اهانت به اهل بیت ) فاطمه عمر را گرفت و به سوی خود کشاند و فرمود ای فرزند خطاب آگاه باش که اگر من وارد آمدن بلا بر بیگناهان را ناپسند نمی دانستم ، چنان نفرینی شما را می کردم ( که همه را گرفتار می کرد ) و خداوند را سریع الاجابه می یافتم » 📚الکافی ج 1 ص 460 👌مراد از کشیده شدن تلابیب عمر توسط حضرت زهرا سلام الله علیها که در روایت آمده است ، گرفتن و پیچاندن لباس عمر به دور است نه آنکه معاذ الله تماس صورت گرفته باشد . ❕ابن اثير درباره لفظ معنای لغوی ملبيا می گويد ؛ « من او را گرفتنم و کشيدم به اين معنا گفته ميشود که کسي را با لباسش گرفته و لباس را در سينه و گردنش جمع کنند و او را گرفته و بکشند و يا آنکه در گردنش طناب و يا لباسی بيندازند و او را بکشند و در حقيقت متلبب به جای قالده استفاده می‌شود . 📚 النهاية في غريب الحديث ، ابن الأثير ، ج 1 ص 193 👌 می نویسد ؛ « تلیبب او را گرفتم یعنی در هنگام خصومت لباس او را دور سینه و گردنش جمع کردم و به سوی خود کشیدم ، این که در روایتی آمده است که فاطمه سلام الله علیها تلابیب عمر را گرفت و به سوی خود کشاند ، به همین معنا است » 📚مجمع البحرین ج 2 ص 164 ❕علامه مجلسی در توضیح روایت می نویسد ؛ « زمانی که عمر به دستور ابوبکر به همراه یارانشان به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شدند تا علی را به زور برای بیعت خارج کنند ، فاطمه از روی ضرورت و برای نجات علی از دست آنان تلابیب عمر را گرفت ، ( و از علی دفاع کرد ) که این دفاع بر جمیع خلق واجب بود ، یعنی لباس عمر را به گردنش پیچید و به سوی خود کشاند ...» 📚مراه العقول ج 5 ص 343 👌بنابراین روایت فوق گواه دیگری بر مصائب وارده به اهل بیت علیهم السلام توسط دستگاه خلافت است و همچنین بیان کننده عظمت و بزرگی آن مصائب است به گونه ای که امام باقر و امام صادق علیهما السلام همزمان از آن سخن گفتند ، و از سوی دیگر بیان کننده و ایستادگی مثال زدنی حضرت زهرا سلام الله علیها در برابر ظلم دستگاه خلافت است که با این که خودش مورد حمله و قرار گرفته بود ، باز هم از دفاع کردن عقب نشینی نکرد . 👌این که چرا علی علیه السلام در برابر حمله به خانه اش اقدام عملی انجام نداد و با آنان نبرد نکرد و یا چرا بنی هاشم اقدامی نکردند و .... سوالاتی است که ما در گذشته مفصلا به آن پرداخته ایم و حدود 60 پرسش و شبهه را پیرامون این موضوع پاسخ داده ایم که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8310 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔پرسش ❔آیا حیوانات و پرندگان برای مصیبت اهل بیت عزاداری می کنند و آنان نیز ولایت اهل بیت را دارند ❕می گویند در روایات آمده است اما برخی قبول نمی کنند ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌به این نکته در روایات اشاراتی شده است . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « پرستو حرکتش در آسمان تاسف و اندوه است از ظلمی که به اهل بیت محمد شده است و تسبیح او قرائت الحمد الله رب العالمین است » 📚الکافی ج6 ص223 📚الخصال ج1 ص327 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند خلقی را آفریده است که از فرزندان آدم نیستند اما لعنت می کنند دشمنان امیر مومنان را و آن چکاوک در سحرگاه می باشد ، که می گوید خدایا لعنت کن دشمنان آل محمد را » 📚علل الشرایع ج1 ص143 👌در نقل دیگری امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « چکاوک را نخورید و به او ناسزا نگویید ، و به دست بچه هایتان ندهید تا بازی کنند ، زیرا تسبیح زیاد می کنند و تسبیح آنها این است که خدا لعنت کند بر دشمنان آل محمد » 📚امالی طوسی ص71 👌در روایت دیگر امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که امام حسین کشته شد ، آسمانها و زمین های هفت گانه و آنچه در آنها هستند و آنچه در بین آنها هستند بر قتل او گریه کردند » 📚الکافی ج4 ص575 👌در نقل دیگری علی علیه السلام فرمود ؛ « تمام چیزها برای مظلومیت حسین گریه خواهند کرد ، حتی وحشیان صحراها و ماهیان دریاها و پرندگان آسمان ...» 📚علل الشرایع ج1 ص217 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « انس و جن و پرندگان و وحوش برای حسین گریه کردند به نحوی که اشکشان جاری شد» 📚کامل الزیارات ص79 👌در نقل دیگر فرمود ؛ « انواع و اقسام حیوانات وحشی گردنهای خود را روی قبر حسین گذارده و شب تا صبح گریه می کنند و مرثیه می خوانند » 📚کامل الزیارات ص80 👌در نقل دیگری امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « جغد دائما در مکانی که آباد بود قرار می گرفت تا زمانی که حسین شهید شد ، او قسم خورد که ابدا در مکان های آباد ماوی نگیرد و او همه ایام محزون می باشد تا شب فرا رسد و چون شب فرا رسد همچنان برای حسین ناله می کند تا صبح شود » 📚کامل الزیارات ص99 🔰به این مضمون روایات فراوان دیگری نیز نقل شده است اما متاسفانه دیده می شود که برخی افراد و کانال های تلگرامی که تخصص لازم را ندارند و منبع آنان برای طرح مطالب ، کپی کردن از دیگران و سایت های اینترنتی می باشد ، روایات مذکوره را از اساس رد کرده و غیر قابل قبول می خوانند. 🔶در حالی که خداوند در قرآن تصریح به شعور و فهم حیوانات کرده و می فرماید ؛ « آسمانهای هفت گانه و زمین و کسانی که در آنها هستند همه تسبیح او را می گویند ، و هر موجودی( در عالم) تسبیح و حمد او را می گوید ولی شما ها تسبیح آنها را نمی فهمید » 🔶اسراء44 👌و می فرماید ؛ « پرندگانی که بر فراز آسمان بال می گسترانند ، هریک از آنها نماز و تسبیح خود را می داند » 🔶نور41 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ پرنده ای در صحرا و دریا صید نمی شود و هیچ حیوان وحشی به دام صیاد نمی افتد مگر به خاطر ترک تسبیح» 📚تفسیر البرهان ج4 ص82 ❕علامه مجلسی در مورد روایات مذکوره می نویسد ؛ « رد کردن این اخبار بسیار زیاد که از امامان رسیده به محض استبعاد خیالی یا تقلید از فلاسفه که تکیه گاه آنان خیالات است ، و ایمان به مسائلی که انبیاء گرام آورده اند ندارند ، از دانشمندان و اهل فضل صحیح نیست و چگونه می توان اینها را رد کرد در حالی که در قرآن شبیه آنها آمده مانند داستان هدهد و مورچه و سلیمان و آیاتی که تصریح به تسبیح گفتن موجودات می کند و همچنین روایات زیادی است که حیوانات دارای تسبیح و ذکر هستند و خدای خود را می شناسند و منافع و مضار خود را تشخیص می دهند ،بنابراین رد کردن اخبار اهل بیت یا تاویل آنها بدون دلیل نوعی تجری و بی باکی نسبت به خدا و پیامبر و ائمه است » 📚بحار الانوار ج27 ص273 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال خداوند از ازل می دانست که فلان جانی در لحظه ای معین دست به حنایت می زند بنابراین هر گاه فرد جنایتکار دست به جنایت نزند در این صورت به اصطلاح علم خداوند خلاف از آب در می آید.ایا با توجه به علم ازلی الهی ما در اعمالمان مجبور نیستیم به گونه ای که باید حتما مطابق علم خداوند محقق شود 🗯پاسخ: ❗انچه شما در پرسش پیرامون علم خداوند گفتید کاملا صحیح و منطقى است، یعنى خداوند از ازل از همه چیز آگاه بوده است. ولى نتیجه اى که از آن گرفته شده «پس بشر در انجام هر نوع کار خود مجبور است»، صد درصد باطل و بى پایه مى باشد. 🗯در این جا براى روشن شدن این حقیقت بیان دو نکته لازم است: 1⃣آزادى بشر در اراده و انتخاب هر نوع کارى که مى خواهد انجام دهد، مورد احترام و اتّفاق همه خردمندان جهان است حتّى آنان که سنگ مجبور بودن بشر را به سینه مى زنند و بشر را فاعل جبرى «مختار نما» مى دانند عملا به این اصل حترام گذارده، خود و دیگران را در قسمتى از کارها، فاعل آزاد و صاحب اختیار مى دانند و لذا هر موقع از کسى مثلا سخنان توهین آمیز بشنوند و یا فرزند خود را در انجام وظایف سست و تنبل مشاهده بنمایند، فوراً ناراحت شده و موضوع مجبور بودن توهین کننده یا فرزند را به دست فراموشى سپرده، شروع به داد و فریاد مى کنند و متخلّف را به کیفر کردار خود مى رسانند. ❗️بنابراین باید بپذیریم که آن فرد جانى که مثلا با ضربه چاقو انسانى را از پاى در مى آورد و یا میگسارى که جام ها را یکى پس از دیگرى سر مى کشد، با آزادى و اختیار، بدون جبر و فشارى از درون خود یا خارج، دست به این کارها مى زند و هیچ با وجدانى نمى تواند بگوید که آدم کشى و می گسارى، براى این افراد مانند نفس کشیدن و هضم غذا یک امر غیر اختیارى و اجتناب ناپذیر است 2⃣علم خداوند همان طور که بیان شده واقع نماست و سرِمویى از واقع تخلف نمى کند، ولى باید توجّه داشت که علم خداوند به چیزى با آن قید و صفتى که درخارج دارد و با خصوصیّتى که تحقّق پذیرفته است تعلّق مى گیرد. 🗯توضیح این که: ❗️بشر در طول زندگى مبدا دو نوع کار است; یک دسته از کارها را از روى اراده و اختیار انجام مى دهد و بارزترین ممیّز این قسمت از کارها این است که «کار اختیارى» اوست. ❗️دسته دیگر از کارهاى او «افعال غیر ارادى» و به اصطلاح «اضطرارى» او مى باشد، مانند گردش خون در رگ ها و ضربان قلب و فعّالیّت دستگاه گوارش و... و ممیّز روشن این دسته از کارها این است که فعل «غیر اختیارى» اوست. 🗯روى اصل مسلّمى که گفته شد یعنی علم خداواقع نماست و سرِسوزنى از واقع تخلّف نمى کند هریک از افعال ما به آن رنگ و خصوصیّتى که در خارج دارند براى خداوند از «ازل» معلوم بوده است 🗯یعنى خداوند از نخست مى دانست که فعل معیّنى در لحظه خاصّى با کمال اختیار و آزادى از ما سر مى زند و همچنین قسمت دوّم از افعال ما، خداوند از «ازل» مى دانست که فعل خاصّى در یک ساعت معیّن از روى اضطرار از ما صادر مى گردد. 🗯با در نظر گرفتن این دو مطلب که اساس پاسخ را تشکیل مى دهند، به توضیح پاسخ توجّه فرمایید: 🗯مطلب اوّل ثابت نمود که قسمتى از افعال ما فعل ارادى و اختیارى ماست و در انجام و ترک آنها کمال آزادى را داریم. ❗️همچنین مطلب دوّم اثبات کرد، همان طور که خداوند از «اصل کار» ما آگاه است، همچنین از خصوصیّت و رنگ و صفت آن که اختیارى و یا اضطرارى بودن است، آگاه و مطّلع است 🔷 و به عبارت دیگر: فعل ما با آن مشخّصات و ممیّزاتى که در خارج دارد براى او معلوم مى باشد. 🗯روى این دو اصل درباره افعال اختیارى خود چنین نتیجه مى گیریم که : ❗️خداوند از ازل مى دانست که فلان جانى در ساعت معیّنى از فلان روز، با کمال آزادى و اختیار با ضربه چاقویى کسى را از پاى در مى آورد. 🗯یک چنین علم پیشین (علم ازلى خدا) هرگز موجب «جبر» و سلب آزادگى از انسان نمى شود و شخص جنایتکار حق ندارد علم ازلى خدارا بهانه قرار داده و خود را در انجام جنایت مجبور و مضطر قلمداد نماید، زیرا درست است که خداوند از ازل مى دانست که جانى دست به جنایت مى زند، ولى او نه تنها از اصل عمل آگاه بود بلکه از این هم آگاه بود که آن شخص، این جنایت را از روى اختیار و با کمال آزادى انجام مى دهد. (دقّت کنید) ❗️چنین علمى نه تنها موجب جبر در انسان نیست، بلکه مویّد و روشنگر آزاد بودن اوست؛ زیرا از آن جا که علم خدااز هیچ جهت تخلّف پذیر نیست و از هر نظر واقع نماست، ناچار باید آن شخص عمل خود را از روى اختیار و آزادى انجام دهد و اگر فرض کنیم که او در انجام آن کار مجبور گردد و در انجام آن اختیار و آزادى نداشته باشد، در این صورت علم خدابر طبق واقع نبوده، بلکه جهل خواهد شد 📚الالهیات،علامه سبحانی،ج2 ص199 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔کانال های وهابی می گویند در بین شهدای کربلا کسانی از فرزندان علی بودند که نامشان ابوبکر و عمر و عثمان بوده است ❗️آیا علی به اسامی دشمنانش ، فرزندانش را نام گذاری می کند و آنان در شهید می شوند ❕❕ 💠💠 👌یکی از فرزندان علی علیه السلام که در میدان کربلا به شهادت رسید ، ابوبکر بن علی می باشد ‌. ❕ابوبکر این بزرگوار تلقی می شده است ، او از همسر حضرت علی به نام لیلا می باشد . 👌شیخ مفید نام او را محمد اصغر با کنیه ابوبکر می داند که همراه برادرش در واقعه کربلا شهید شد ؛ 📚الارشاد ج1 ص354 📚اعلام الوری ج1 ص396 👌نام او در زیارت رجبیه چنین آمده است ؛ « سلام بر ابوبکر پسر امیر مومنان » 📚دانشنامه امام حسین ، ج7 ص55 👌نام یکی دیگر از شهدای کربلا ، بن علی می باشد . ❕علی علیه السلام به جهت علاقه ای که به عثمان بن مظعون صحابی بزرگ پیامبر خدا داشت ، نام یکی از فرزندانش از ام البنین را عثمان نامید و فرمود ؛ « همانا او را به نام برادرم عثمان بن مظعون قرار دادم» 📚مقاتل الطالبیین ص89 📚بحار الانوار ج45 ص37 👌خولی بن یزید اصبحی او را هدف تیر قرار داد و بر زمین افتاد و مردی از بنی ابان سرش را از تنش جدا کرد؛ 📚مناقب ابن شهر آشوب ،ج4 ص107 💠گفتنی است که ابو الفتوح ابن و به پیروی از او برخی منابع دیگر ، عمر بن علی یکی دیگر از فرزندان علی علیه السلام را نیز از شهدای کربلا معرفی کرده اند ؛ 📚دانشنامه امام حسین ج7 ص117 ❕در باره علت این نامگذاری ها باید توجه داشت که نام های سه خلیفه اهل سنت، نام های مخصوص این سه نفر نبود ، بلکه قبل و بعد از اسلام چنین نام هایی در میان عرب شایع و رایج بود . بنا براین این نامگذاری هر گز دلیل بر به خلفا تلقی نمی شود . 👌شما می توانید با مراجعه به کتاب های رجالی و تراجم اهل سنت مانند الاستیعاب ، الاصابه ، اسد الغابه و ...صحابه ای را که نام ابوبکر یا عمر یا عثمان داشته اند را کنید . 👌به عنوان نمونه بنابر نقل کتاب ابن حجر شماری از صحابه که نامشان عمر بوده است بدین شرح است ؛ « عمر بن الحکم السلمی ، عمر بن الحکم البهزی،عمر بن سعد ، عمر بن سعید بن مالک ، عمر بن سفیان ، عمر بن ابی سلمه ، عمر بن عکرمه ، عمر بن عمرو اللیثی، عمر بن عمیر بن عدی ، عمر بن عمیر ، عمر بن عوف النخعی، عمر بن لاحق، عمر بن مالک ، عمر بن مالک بن عتبه، عمر بن معاویه الغاضری، عمر بن وهب الثقفی، عمر بن یزید الکعبی، عمر الاسلمی ، عمر الجمعی، عمر الخثعمی، عمر الیمانی» 📚الاصابه ج4 ص483 تا 491 👌صحابه ای که نامشان بوده است را چنین نام می برد ؛ ❕« عثمان بن ابی الجهم الاسلمی ، عثمان بن حکیم ، عثمان بن حمید ، عثمان بن حنیف، عثمان بن ربیعه، عثمان بن ربیعه الثقفی، عثمان بن سعید ، عثمان به شماس، عثمان بن طلحه، عثمان بن ابی العاص ،عثمان بن عامر، عثمان بن عبد غنم، عثمان بن عبید الله ، عثمان بن عثمان بن الشرید، عثمان بن عثمان الثقفی، عثمان بن عمرو بن رفاعی، عثمان بن عمرو ، عثمان بن قیس، عثمان بن مظعون، عثمان بن معاذ، عثمان بن نوفل، عثمان بن وهب، عثمان الجهنی 📚الاصابه ج4 ص370 تا 383 👌 صحابه ای که کنیه آنان ابوبکر بوده است چنین معرفی می کند ؛ « ابوبکر بن شعوب اللیثی، ابوبکره الثقفی، ابوبکر العنسی، ابوبکر بن حفص و ...» 📚الاصابه ج7 ص38 به بعد 👌بنابراین نامگذاری به اسامی و کنیه مذکور در آن زمان کاملا مرسوم و رواج داشته است و امیر مومنان نیز فرزندانش را به آن اسامی نامگذاری کرده اند و با گذر زمان و قرن ها است که آن اسامی به عنوان علم برای خلفای ثلاثه در آمده است اما در زمان های اولیه اسلام چنین نبوده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA