eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش ❔ما می گوییم که آیه تطهیر تنها شامل پنج تن آل عبا میشود و وقتی آیه نازل شد پیامبر امام علی و زهرا و حسنین را به عنوان اهل بیت معصوم معرفی کرد.با این وجود ما با آیه تطهیر تنها عصمت پنج تن را ثابت می کنیم بقیه امامان چی مگه اونا معصوم نیستند .عصمت اونا که با آیه تطهیر ثابت نمیشود❔ 👌پاسخ: ❗️از این سوال به دو وجه می توان پاسخ داد؛ 1⃣آنها که در آن زمان در حیات بودند همان پنج نفر بودند و بقیه بعدا به وجود آمدند و همان صفات از جمله عصمت را از پیامبر و پدران خود به ارث برده اند. 👌پیامبر گرامی فرمود: «تمام امامان در فضل و منزلت نزد خداوند یکسان هستند» 📚اثباه الهداه ج2 ص237 📚بحار الانوار ج25 ص356 👌امام صادق فرمود: «فضل و صفات اولین ما به آخرین ما منتقل می شود » 📚بحار الانوار ج25 ص363 👌در روایات متعددی نیز وارد شده است که تمام امامان از نور و طینت واحدی تشکیل یافته اند و در صفات برابر هستند. 📚بحار الانوار ج25 ص1 باب1 « باب در این که امامان از نور و طینت واحده ای تشکیل یافته اند» 2⃣کسانی که عصمت آنان به مقتضای آیه تطهیر ثابت شده است تصریح به عصمت سایر امامان کرده اند. 👌پیامبر گرامی فرمود: «من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین مطهر و معصوم هستیم» 📚کمال الدین ج1 ص28 👌وفرمود: «هرکس می خواهد رستگار شود به علی و امامان از فرزندانش تمسک کند زیرا آنان برگزیدگان الهی بوده و از هر گناه و خطایی معصوم هستند» 📚عیون الاخبار ج2 ص57 📚امالی صدوق ص583 ❗️امام علی فرمود: «خداوند امر به اطاعت اولی الامر « امامان» کرده است زیرا انان معصوم و مطهر هستند و امر به معصیت نمی کند» 📚علل الشرایع صدوق ج1 ص123 👌پیامبر گرامی فرمود: «من دو چیز برای شما باقی می گذارم که تا زمانی که به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و عترتم اهل بیتم» 📚سنن ترمذی ج5 ص329 📚مسند احمد ج5 ص182 📚مستدرک حاکم ج3 ص148 ❗️در این حدیث شریف پیامبر تصریح می کند که هرکس دست به دامان امامان اهل بیت بزند هیچگاه گمراه نمی شود و این یعنی آنان معصوم هستند و شما را هیچ گاه از باب هدایت خارج نمی کند. ❗️و فرمود: «مثل اهل بیتم در میان شما همانند کشتی نوح است در میان قوم نوح که هر کس بر آن سوار شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند هلاک می شود» 📚مستدرک حاکم ج2 ص343 📚مجمع الزوائد ج9 ص168 📚کنزالعمال ج6 ص216 👌این حدیث شریف نیز نشان می دهد که هرکس از هدایت امامان اهل بیت پذیرا گردد هیچگاه گمراه و هلاک نمیشود که دلالت بر عصمت امامان می کند. ❗️بنا براین پیامبر گرامی و حضرت علی که عصمتشان به مقتضای آیه تطهیر ثابت است تصریح به عصمت سایر امامان نیز کرده اند. 👌پرسش و پاسخ مرتبط؛ 1⃣چرا در آیه تطهیر خدا می گوید شما اهل بیت را پاک کردم مگر قبل از آن ناپاک بودند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/2112 2⃣چرا آیه تطهیر در بین آیات مربوط به همسران پیامبر واقع شده است❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3714 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال یک شبهه برای بنده پیش اومد در مورد ایه: ''یا ایها الذین آمنو اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم'' خداوند در این آیه می فرماید: ''ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان'' سوال من اینست: منظور از اولی الامر چه کسانی هستند؟ چرا خداوند فرموده از میان خودتان؟ آیا از این برداشت نمی شود که اولی امر را خود مردم انتخاب می کنند؟ و چیز عجیب دیگر اینکه چرا لفظ ''اطیعوا'' برای خدا و رسول به کار رفته اما برای اولی الامر به کار نرفته؟ ✅پاسخ: خداوند در آیه 59 نسا اطاعت از خداوند وپیامبر واولی الامر را واجب کرده است. ❗شما در مورد آیه 3 سوال مطرح کردید 1 مراد از اولی الامر چه کسانی هستند؟ پاسخ : به عقیده شیعه مراد از اولی الامر امامان معصوم هستند ودر این باره روایات فراوانی در مجامع روایی ما آمده است 📚تفسیر برهان،ج2 ص103 به بعد 📚بحار الانوار،ج23 ص283 باب 17 ❗با مراجعه به این دو کتاب انبوهی روایت از کتب معتبر شیعه بر این معنا را مشاهده فرمائید ❗ابوحیان اندلسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیر البحر المحیط می نویسد: "این آیه در حق علی وامامان اهل بیت نازل گردیده است" 📚بحر المحیط،ج3 ص278 ❗حاکم حسکانی از بزرگان اهل سنت روایت میکند که علی از پیامبر سوال کرد اولی الامر چه کسانی هستند پیامبر پاسخ داد: "تو نخستین آنان هستی" 📚شواهد التنزیل،ج1 ص148 ❗علمای فراوان دیگری نیز از اهل سنت روایت کرده اند که آیه در حق اهل بیت نازل شده است که جهت آگاهی رجوع کنید به کتاب شریف احقاق الحق، ج3 ص424 آیه 68 از ایات اثبات امامت اهل بیت از کتب اهل سنت ❗آنچه که این نظریه را اثبات میکند آن است که خداوند در آیه اطاعت مطلق از اولی الامر را لازم می شمارد واطاعت مطلق از غیر معصوم جایز نیست چنان که فخر رازی از بزرگان اهل سنت نیز همین را می گوید 📚تفسیر کبیر،ج 10 ص144 سوال 2: این که گفتید ایا این کلام خداوند که می گوید اولی الامر از میان خودتان هستند بر این دلالت نمکیند که انتخاب آنان دست مردم است؟ پاسخ:با توجه به آنچه امد روشن شد مصادیق اولی الامر اهل بیت هستند که از جانب خدا معرفی شده اند واین قول شما اجتهاد در برابر نص و دستور صریح خداوند است که باطل است. ❗از طرفی روشن شد که اولی الامر باید معصوم باشند وروشن است که تنها خدا میداند چه کسی معصوم می باشد ❗آیه می گوید اولی الامر از متن جامعه بر خاسته اند وحافظ دین ودنیای شما هستند واز جنس خودتان هستند واین دلالتی بر انتخابی بودن آنان از جانب مردم ندارد چنان که خداوند می گوید که پیامبر اسلام را از میان خود مردم برگزید ( جمعه 2 ) سوال 3: چرا لفظ اطیعوا برای اولی الامر به کار نرفته؟ پاسخ: تکرار لفظ اطیعوا برای خدا ورسول برای آن است که اطاعت از خدا اطاعت بالذات است واطاعت از پیامبر به صورت اطاعت بالغیر وبه اذن خدا ( واطیعوا برای اولی الامر تکرار نشده چرا که اطاعت اولی الامر از جنس اطاعت از رسول وبه صورت واجب بالغیر است )" 📚تفسیر نمونه،ج3 ص434 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓آیا راست است که پیامبر در نماز های خود سهو می کرده است یا نماز صبح را خواب می مانده است❕❕ 💠پاسخ💠 👌اهل سنت معتقدند که پیامبر گرامی گرفتار سهو و نسیان می شده است و در نمازش خلل وارد می شده یا احیانا نمازش قضا می شده است. 🔶ابو داود از عمران بن حصین روایت می کند ؛ « پیامبر در سفر نماز صبح را خواب ماندند و زمانی برخاستند که آفتاب زده بود .پیامبر بلال را امر کرد که اذان بگوید و آنان وضو گرفتند و نماز را به جماعت خواندند» 📚سنن ابی داود ج1 ص224 🔶مسلم نقل می کند که ابوهریره می گفت : « پیامبر با ما نماز چهار رکعتی را از روی سهو دو رکعتی می خواند » 📚صحیح مسلم ج1 ص403 👌ومی گوید: « پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی خواند . مردی از بنی سلیم به نزد پیامبر رفت و گفت آیا نماز را شکسته خواندی یا فراموش کردی !!» 📚همان مدرک ص404 🗯بخاری نیز نقل می کند که ابوهریره می گفت: « پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی به جا آورد و پس از آن دو سجده سهو به جا آورد» 📚صحیح بخاری ج2 ص67 👌این که پیامبر گرامی در نماز سهو می کردند یا نماز صبحشان قضا می شده است در روایات شیعه نیز مورد اشاره قرار گرفته است؛ 📚بحار الانوار ج17 ص100 به بعد ❗️حال توجه به نکاتی لازم است؛ 1⃣اگر پیامبران و امامان در موضوعات و احکام و عبادات دچار سهو و نسیان و فراموشی شوند طبیعی است که اعتماد مردم نسبت به سخنان آنان سلب می شود زیرا در هر سخن و رفتار آنان احتمال سهو و نسیان داده می شود . ❕بنابراین مردم با سخنان آنان هدایت نمی شوند و غرض از ارسال آنان که هدایت مردم بود لغو می شود و چنین چیزی نیز بر خداوند حکیم محال است . 🔶لذا باید انان از تمامی سهو ها و نسیان ها معصوم و مصون باشد تا نقض غرض و عدم هدایت مردم لازم نیاید. 2⃣امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود: «انان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند» 📚بحار الانوار ج25 ص351 🔶پیامبر گرامی فرمود: «سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم» 📚بحار الانوار ج17 ص111 ❗️در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند 📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « پیامبر هیچ گاه سجده سهو به جا نیاورد ( زیرا در نماز گرفتار سهو و نسیان نمی شد) » 📚التهذیب ج2 ص350 3⃣بزرگان از علمای شیعه هم سهو و نسیان بر پیامبر گرامی را مردود دانسته اند. ❕شیخ مفید می گوید: « احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند اخبار آحادی است که موجب علم و عمل نمی شود» 📚التنبیه بالمعلوم من البرهان ص7 🔷علامه حلی می گوید: « اخباری که دلالت بر سهو پیامبر می کند نزد ما شیعیان باطل است زیرا پیامبر معصوم است و سهو نمی کند» 📚تذکره الفقهاء ج1 ص130 4⃣احادیثی که در کتب اهل سنت مبنی بر سهو و نسیان پیامبر نقل شده است نزد ما مردود و جعلی تلقی می شود . 👌روایاتی هم که در کتب ما مبنی بر سهو النبی وارد شده است چون موافق با روایات اهل سنت است ، از روی تقیه صادر شده است و اعتبار ندارد. ❗️شیخ حر عاملی چنین می گوید: « احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند حمل می شود بر تقیه چنان که شیخ طوسی به این نکته اشاره کرده است زیرا ادله زیاد عقلی و نقلی حاکم است که پیامبر به صورت مطلق گرفتار سهو و نسیان نمی شود » 📚وسائل الشیعه ج8 ص199 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال استادی داریم که معتقد است شیعیان در حق اهل بیت غلو کرده اند و چیزهایی را به آن ها نسبت می دهند که خارج از شان انان است لطفا در این باره توضیح بفرمایید 💭پاسخ: ❗️غلو در لغت به معنای تجاوز از حد و افراط در شیء است 📚لسان العرب ج15 ص132 💎ودر اصطلاح هم بدین معناست که انسان رهبران و پیشوایان خود را بیش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد 📚تفسیر نمونه ج4 ص221 💎واز انجا که غلو امری ناپسند است خداوند اهل کتاب را بر حذر می دارد که در مورد مسیح غلو نکنند و معتقد به اولوهیت او نشوند 🔰نسای 171 🗯در قلمرو توحید غالی کسی است که امامان را از مقام عبودیت و بندگی فراتر برده و آنها را خدا و یا مصدر افعال خدا بنگارد مثلا بگوید انان خالق زمین و آسمان هستند(شرک در خالقیت)یا معتقد باشد که تدبیر نظام آفرینش به دست آنهاست و آنها رازق و محیی و ممیت می باشند(شرک در تدبیر)یا بگوید امر تشریع به انان واگذار شده و تحلیل در دست آنهاست(شرک در تقنین) 💎پیروان اهل بیت در تمام مراتب توحید ذره ای از مرز توحید حقیقی تجاوز نکرده تنها خدا را خالق و مدبر و مشرع می دانند و امامان را انسان های برتر و والا می شمارند. ❗️به عقیده شیعیان اگر به واسطه و در پرتو دعای اهل بیت تحولی در جهان افرینش رخ می دهد و یا بیماری شفا می یابد همگی به اذن خدا بوده وشبیه کارهای معجزه آسای حضرت مسیح می باشد 📚راهنمای حقیقت ص430 ❗️علامه مجلسی چندین چیز را به عنوان نشانه های غلو در حق اهل بیت بر می شمارد: 1⃣اعتقاد به اولوهیت پیامبر و امامان 2⃣اعتقاد به اینکه انان در خالقیت یا رازقیت یا تدبیر عالم و مانند آن شریک خدا هستند یا خود مستقلا خالق و رازق و مدبرند یا خداوند این امور را به آنها تفویض کرده و خود کنار کشیده است 3⃣اعتقاد به حلول خدا در انان یا اتحاد انها با خدا 4⃣اعتقاد به استقلال انان در اگاهی از علم غیب بدون تعلیم الهی و نیز استقلال انان در معجزات و کرامات 5⃣اعتقاد به نبوت امامان 6⃣اعتقاد به تناسخ ارواح امامان در بدنهای یکدیگر یا دیگران 7⃣اعتقاد به اینکه با معرفت اهل بیت اطاعت خدا یا ترک معصیت الهی لازم نیست 📚بحار الانوار ج25 ص346 🗯علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بیش از90 روایت از اهل بیت در مذمت غالیان و بیزاری جستن آن بزرگواران از غالیان ذکر می کند 📚بحار الانوار ج25 ص261 باب10 💎امام صادق فرمود: ❗️"جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند" 📚امالی طوسی ص650 ❗️پیامبر گرامی فرمود: "من را بالاتر از آنچه هستم قرار ندهید" 📚بحار الانوار ج25 ص265 💭حضرت علی فرمود: "بپرهیزید از غلو در حق ما بگویید ما بندگانی هستیم که تحت ربوبیت خدا هستیم .پس از آن هر چه در فضل ما خواستید بگویید" 📚خصال ج2 ص614 💎با توجه به آنچه آمد روشن شد که حقیقت غلو تجاوز از حد است و این که انسان چیزهایی را در مورد اهل بیت عقیده بداند که دارای آن نیستند مانند الوهیت،ربوبیت،و...که گذشت. 💭اما نسبت دادن صفات و فضایلی به انان که از شاخه های غلو نیست و برای آنها دلیل از کتاب و سنت وجود دارد بدون شک اشکالی ندارد نظیر اعتقاد به وصایت و عصمت و رجعت و علم لدنی و واسطه فیض و قدرت تکوینی به اذن خداوندو ... 👌زیرا ملاک در تحقق غلو تجاوز از حد است و حد و ملاک، ایات و روایات هستند. ❗️ما نباید به اهل بیت چیزهایی را نسبت دهیم که در آیات و روایات اثری از آن نیست و دلیل عقلی نیز بر اثبات آن وجود ندارد 📚شیعه شناسی ج1 ص577 💭لذا علامه مجلسی می آورد: "مومن متدین نباید اقدام کند به رد انچیزهایی که در مورد اهل بیت از فضایل و معجزات و عظمت امر انها در کتاب و سنت نقل شده است زیرا این مصداق غلو نیست مگر در صورتی که با ضروری دین یا ایات محکمه و با اخبار متواتره در تعارض باشد" 📚بحار الانوار ج25 ص347 🗯حاصل انکه انچه از فضایل اهل بیت که در روایات و ادعیه مانند دعای جامعه کبیره و... نقل شده است چون کاملا مستند و مستدل است و خلاف ضروری دین نمی باشد مصداق غلو و خروج از حد نمی باشد زیرا حد و ملاک کتاب و سنت است و این فضایل ریشه در کتاب و سنت دارد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
عذر میخوام در مورد شیخ صدوق که اعتقاد به سهو النبی داشته توضیح بدید و اینکه ایشان گفته خدا لعنت کند کسی روکه در اذان اشهد ان علیا ولی الله را بگوید.چطور ایشان از علمای بزرگ ما هست درحالی که این مقدار زیاد رو از عقاید شیعه قبول نداره ✅پاسخ درمورد اینکه انبیاء وامامان دچار سهو ونسیان نمیشوند روایات فراوانی صادر شده است که جهت اگاهی رجوع کنید به بحارالانوار،ج11،ص72،باب4،وج17،ص97،باب16 وج25،ص350،باب11 ❗️علامه مجلسی چنین میگوید: «علمای امامیه بالاجماع اتفاق دارند بر عصمت انبیاء وامامان از گناهان صغیره وکبیره،عمداً وخطاًونسیاناً قبل از نبوت وامامت وبعد ان،بلکه از زمان تولد تا پایان عمر وتنها شیخ صدوق واستادش با این امر مخالفت کرده اند اما باید توجه داشت که انان سهوی را برانبیاء وامامان جایز میدانند که از ناحیه ی خدا باشد نه از ناحیه ی شیطان ودر غیر اموری که تبلیغ ورسالت انان بر ان امر است 📚بحارالانوار،ج25،ص351 ❗️چنانکه علامه مجلسی اورد شیخ بزرگ صدوق ،سهو وفراموشی را درباره ی پیامبر نه بدان معنا که اهل سنت قائل هستند،قائل میباشد بلکه میگوید: «فراموشی پیامبر،همچون فراموشی های ما نمی باشد،بلکه نوعی از فراموشی است که خداوند برای او ایجاد میکند تا دانسته شود که او نیز از این جهت همچون سایر مخلوقات است تا به عنوان رب وپروردگار گرفته نشود،همچنین فراموشی های ما از سوی شیطان است اما شیطان بر پیامبر وائمه هیچ گونه سلطنتی ندارد» 📚الفقیه،ج1،ص360 ❗️بااین بیان روشن شد که این نظریه ی شیخ صدوق در تعارض کلی بامبانی شیعی نیست،هرچند این نظریه قابل قبول نیست،اما ایشان مجتهد بوده ودر مساله ای اجتهاد کرده است هرچند اجتهادشان صحیح نبوده ونزد خداوند تنها یک اجر دارد 📚مراه العقول ج 1 ص 200 ❗️اما انچه اوردید که ایشان کسانی را که در اذان شهادت به ولایت حضرت علی میدهند لعن کرده است بصورت کلی صحیح نمی باشد ❗️ایشان کسانی را لعن میکنند که معتقد هستند شهادت به حضرت امیر جزو اذان واقامه است در حالیکه همه علمای امامیه بر این امر متفقند که شهادت به ولایت جزو اذان واقامه نیست بلکه شایسته است به عنوان تبرک واستحباب در اذان واقامه گفته شود 📚الفقیه،ج1،ص290 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال میشه بگید نظر علما و بزرگان شیعه در مورد قرآن چی بوده؟ ایا اونا عقیده به تحریف قرآن داشته ان 🗯پاسخ: ❗️در کتاب سیمای عقائد شیعه چنین امده است: 🗯«کاوش در سخنان علماى بزرگ شیعه که همواره در نسل ها سرمشق و الگو بوده اند، نشان مى دهد که آنان از عقیده به تحریف تبرّى مى جستند و اندیشه تحریف را به «خبر واحد» نسبت مى دادند. نقل سخنان همه آنان در طول قرون، امکان ندارد. به برخى از آنها اشاره مى کنیم: 1⃣فضل بن شاذان نیشابورى در ضمن نقد مذهب اهل سنت مى گوید: «عمر بن خطاب گفت: مى ترسم گفته شود عمر در قرآن مفزوده و این آیه را در آن گنجانده است، ما در زمان پیامبر خدا آیه را چنین مى خواندیم: پیرزن و پیرمرد زناکار را به خاطر شهوت رانى که کرده اند سنگسار کنید، این کیفرى از سوى خداى مقتدر حکیم است.» 📚الایضاح ص217 ❗️اگر شیعه عقیده به تحریف داشت، او بر اهل سنت نمى تاخت که به تحریف معتقدند، چون هر دو در این عقیده مشترک بودند. 2⃣مرحوم صدوق مى گوید: «اعتقاد ما این است که قرآن کتاب خداو وحى اوست که نازل شده و خداوند در قرآن فرموده است:« از هیچ سوى باطل سراغ قرآن نمى آید، نازل شده اى از سوى خداى حکیم حمید است قرآن قصّه گویى حق است و حقى است جدا کننده حق و باطل و شوخى و بیهوده نیست و خداى متعال، پدید آورنده، نازل کننده، پروردگار، و حافظ آن و گویاى به آن است.» 📚الاعتقادات ،ص93 3⃣شیخ مفید مى گوید: «بعضى از شیعیان گفته اند که از قرآن هیچ کلمه یا ایه یا سوره اى کم نشده، لیکن آن چه در مصحف على به عنوان تأویل و تفسیر معانى آیات طبق حقیقت نزول آنها بوده، حذف شده است، آنها هر چند از کلام الله که قرآنو معجزه الهى است نبوده، لیکن حقایقى ثابت و نازل شده بود و گاهى به تأویل قرآن هم قرآن گفته مى شود. به نظر من این سخن شبیه تر به حق است از حرف کسى که مدّعى کاهش کلماتى از خود قرآن است نه تأویل آ ن. و به این نظر تمایل دارم.» 📚اوائل المقالات ص53 ❗️نیز در جوابِ «مسایل سرویّه» در پاسخ کسانى که براى تحریف، استناد به روایاتى کرده اند که برخى کلمات را به گونه دیگر نقل کرده است، مثلاً به جاى «کُنتم خیر امّه» «خیر ائمّه» نقل کرده و به جاى «جَعَلْناکُمْ اُمَّه وسطاً» «ائمّهً وَسطاً» نقل کرده، مى گوید: « این ها خبرواحد است و صحّت آنها ثابت نیست، از این رو در باره آنها توقف مى کنیم و از آن چه در قرآن موجود است دست نمى کشیم.» 📚مجوعه الرسائل ص366 4⃣ سید مرتضى گوید: «اضافه بر کسانى که در دلیل اول از آنان نقل کردیم، گروهى از صحابه همچون عبدالله بن مسعود، اُبىّ بن کعب و دیگران بارها قرآن را بر پیامبر خوانده و ختم کرده اند. این ها با کمترین تامل دلالت دارد که قرآن در آن زمان، مجموعه اى مرتب و مدوّن بود، نه پنهان و پراکنده.» 📚مجمع البیان ج1 ص10 5⃣ شیخ طوسى گوید: «سخن در زیاده و نقصان در قرآن، در خور این کتاب نیست. چرا که زیاد شدن در قرآن، بطلانش اجماعى است. کاسته شدن از قرآن نیز بر خلاف ظاهر مذهب مسلمانان است و این به مذهب صحیح ما شایسته تر است. سید مرتضى هم همین را تایید کرده و ظاهر روایات هم همین است، وى سپس روایت هاى مخالف را «خبر واحد» شمرده است.» 📚تبیان ج1 ص3 6⃣ مرحوم طبرسى مى نویسد: « افزایش چیزى بر قرآن، به اجماع علما باطل است و اما کاسته شدن از آن، بعضى از اصحاب ما و گروهى از حشویّه از اهل سنت گفته اند که در قرآن تغییر یا نقصانى پیش آمده است، لیکن عقیده صحیح در مذهب ما بر خلاف آن است.» 📚مجمع البیان ج1 ص10 7⃣سید بن طاووس حلّى گفته است: «عقیده شیعه، عدم تحریف است.» 📚سعد السعود ص144 8⃣ علامه حلّى در جواب سید مهنّا گفته است: «حق آن است که تغییر و تاخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه بر خدااز این عقیده و امثال آن، که موجب راهیابى شک به معجزه جاویدان پیامبر خداست، معجزهاى که به صورت تواتر نقل شده است.» 📚اجوبه المسائل ص121 9⃣ محقق اردبیلى در مساله لزوم به دست آوردن علم به این که آن چه مى خواند، قرآن است، گفته است: «باید این علم را از راه تواترکه علم آور باشد به دست آورد و تنها به شنیدن حتى از یک عادل اکتفا نکرد... و چون تواترقرآن ثابت شده است، پس ایمن از اختلال است... علاوه بر این که در نوشته ها ضبط شده و حرف به حرف و حرکت به حرکت آن شمارش شده است. همچنین راه نگارش و راه هاى دیگر، گمانِ غالب بلکه یقین مى آورد که چیزى بر آن افزوده یا از آن کاسته نشده است.» 📚مجمع الفائده ج2 ص218 🔟قاضى نور الله شوشترى گوید: «وقوع تحریف در قرآن که به شیعه نسبت داده شده است، چیزى نیست که عقیده عموم شیعه امامیه باشد، گروهى اندک از آنان چنین سخنى گفته اند که در میان شیعه هم جایگاه معتبرى ندارند.» 📚آلائ الرحمان،ج1 ص25 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
❔پرسش ❓یکی از کانال های ضد دین چند وقت است که اقوالی از علمای شیعه نقل می کند که آنان گفته اند قرآن تحریف شده است لطفا حقیقت را برای ما بیان کنید آیا راست می گویند❔ 💠پاسخ: ❕شکی در آن نیست که به هیچ عنوان قرآن کریم دچار کمی و زیادی نشده است و از گزند تغییرات و تبدیل مصون و محفوظ بوده است . 🌀خداوند می فرماید: «ما قرآن را نازل کردیم و ما به طور یقین نگهدار آن هستیم» 🔶حجر9 👌ومی فرماید: «هیچ گونه باطلی نه از پیش رو و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید» 🔷فصلت42 ❗️شیخ صدوق می گوید: « اعتقاد شیعه آن است که قرآنی که خداوند بر پیامبرش نازل کرد همان است که در میان دو جلد است و هم اکنون در دست مردمان است» 📚رساله الاعتقادات ص93 🗯شیخ طوسی می گوید: «سخن در زیاده و نقصان در قرآن درخور این کتاب نیست و قرآن از زیاده و نقصان مصون است» 📚تبیان ج1 ص3 ❗️علامه حلی می گوید: « حق آن است که تغییر و تاخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه می بریم به خدا از این عقیده» 📚اجوبه المسائل ص121 👌ما در گذشته مفصلا ادله عدم تحریف قرآن و کلمات و جملات بزرگان را در این باره آورده ایم که می توانید کلید واژه « تحریف» را در کانال سرچ کنید. 🔷اصل پاسخ: 🌀تحریف بر سه گونه است؛ 1⃣تحریف لفظی 2⃣تحریف معنوی 3⃣تحریف عملی ♻️1- تحریف لفظی آن است که در الفاظ و عبارات قرآن کم و زیاد و تغییر داده شود که چنین تحریفی در قرآن صورت نگرفته است. ♻️2- تحریف معنوی آن است که آیه ای را آن چنان تفسیر کنند که خلاف مفهوم واقعی آن باشد. ♻️3- تحریف عملی آن است که آیه قرآن را بر خلاف عمل کنند. 📚تفسیر نمونه ج11 ص28 👌مثلا در روایتی آمده است که مردم در قیامت می گویند: « ما قرآن را تحریف کرده و پشت سر انداختیم» 📚تفسیر برهان ذیل ایه 106 ال عمران 👌پیداست که مراد آن است که ما قرآن را تفسیر به رای کردیم و معانی آن را بر اساس میل خود تفسیر کردیم و به آن عمل نکردیم ( تحریف لفظی و عملی) 🔷قرآن می گوید: « یحرفون الکلم عن مواضعه» 🗯نسائ 46 ❗️یعنی سخن را از جایگاه اصلی اش بر می گردانند و تفسیر به رای می کنند 📚سیمای عقائد شیعه ص151 ❗️ امام باقر فرمود: « آنها حروف قرآن را حفظ و نگه داری کردند و حدود آن را تحریف کردند .پس آنرا نقل می کنند ولی معانی آنرا مراعات نمی کنند» 📚روضه الکافی ص128 📚الوافی ج5 ص274 👌روشن است که تحریف معنوی و عملی در قرآن واقع شده است . ❗️چه بسیار ایاتی است که به دروغ مورد تفسیر قرار می گیرد و معنای قرآن را عوض کرده و در آن تحریف کرده و تفسیر به رای می کنند. ❗️چه بسیار آیاتی است که مسلمین به آن عمل نکرده و آن ها را پشت سر انداخته اند. 💠اگر برخی از علما اورده اند قرآن تحریف شده اند سخنشان ناظر به تحریف معنوی و عملی قرآن است نه تحریف لفظی زیرا اجماع امت اسلام بر آن است که تحریف لفظی در قرآن صورت نگرفته است . ♻️اما این گونه افراد مغرض به دروغ این گونه جملات انان را حمل بر تحریف لفظی می کنند و خودشان در کلام این بزرگان تحریف می کنند و کلمات انان را تفسیر به رای می کنند. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش ❓کانال نقدی بر اسلام بحثی را اغاز کرده است پیرامون میرزای نوری و این که ایشان کتابی نوشته اند به نام « فصل الخطاب فی تحریف القرآن» و ایشان از علمای بزرگ شیعه بوده و عقیده به تحریف قرآن داشته است لطفا پاسخ مقتضی را ارائه فرمایید❔ 💠پاسخ: ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣در این که مرحوم محدث نوری از بزرگان علمای شیعه بوده است شکی نیست . 🌀صاحب اعیان الشیعه در مورد او می نویسد: «او عالم و فاضل و محدث بود و در علم حدیث و رجال متبحر بود .عارف به علم سیر و تاریخ بود و یگانه زمانش بود در اطلاع و اگاهی بر اخبار و آثار » 📚اعیان الشیعه ج6 ص143 👌ایت الله سبحانی درباره او می نویسد؛ «او فقیه امامی بود که در علم حدیث و رجال متبحر بود و اگاه به علم سیر و تاریخ بود » 📚موسوعه طبقات الفقهائ ج14 قسم1 ص229 🗯در کتاب فهرس التراث او را چنین معرفی می کند: «او شیخ و ستون مذهب بوده است وشیخ امامان حدیث و رجال بوده است .خاتم محدثین و مجتهدین می باشد.مجلسی سوم لقب اوست .او از بزرگان علمای شیعه و کبیران مردان اسلام می باشد» 📚فهرس التراث ج2 ص233 2⃣این که می گویند ایشان عقیده به تحریف قرآن داشته است کذب و دروغ است. 👌مرحوم حاج شیخ اقا بزرگ تهرانی که شاگرد مبرز مرحوم محدث نوری است در شرح حال استادش در جلد اول مستدرک الوسایل می گوید : ❗️« اما در مورد کتاب فصل الخطاب کرارا از استادم شنیدم می فرمود مطالبی که در فصل الخطاب است عقیده شخصی من نیست بلکه این کتاب را برای طرح بحث و اشکال نوشتم و اشارتا عقیده خودم را راجع به عدم تحریف قران اورده ام و بهتر بود نام کتاب را فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب می گذاردم » ❗️سپس مرحوم محدث تهرانی می گوید : « ما از نظر عمل روش استاد خودمان را به خوبی می دیدیم که هیچگونه وزن و ارزشی برای اخبار تحریف قائل نبود بلکه انها را اخباری می دانست که باید بر دیوار کوبند تنها کسی می تواند نسبت تحریف را به استاد ما بدهد که به مرام و عقیده او اشنا نبوده است » 📚مقدمه المستدرک ج1 ص50-51 🔷ومی نویسد: «محدث نوری می گفت که من در این کتاب کوشیدم تا اثبات کنم که قرآن موجود همان است که در قرون اولیه اسلام جمع آوری شده و در آن تغییر و تبدیلی رخ نداده است از این رو بهتر بود که آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» گویند در حالی که عنوان « فصل الخطاب فی تحریف الکتاب» مردم را در راه یافتن به مراد من به اشتباه انداخته است» 📚الذریعه ج10 ص220 🔶لذا ایشان در اعتراف نامه ای که پس از نگاشتن کتاب فصل الخطاب منتشر ساخت روشن کرد که مرادش عدم تحریف قرآن بوده است 📚نزاهت قرآن،جوادی املی،ص22 3⃣به فرض هم بگوییم ایشان اعتقاد به تحریف قرآن داشته است باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا؛ 🔶1- طبق ادله مسلم وقوع تحریف در قرآن محال است و ایشان در نظریه خود اشتباه کرده است و معذور است و این از مقام علمی او نمی کاهد .بسیارند علمایی که در نظریه های علمی خود دچار اشتباه می شوند . 🔶2- امیر مومنان فرمود: ❗️«عظمت و بزرگی افراد نشانه حق و باطل نیست .حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی وباطل را بشناس انگاه اهل آن را خواهی شناخت» 📚بحار الانوار ج40 ص126 🗯اگر مرحوم محدث نوری عقیده به تحریف قرآن داشته او از حق و حقیقت دور شده است البته چنان که گذشت به هیچ عنوان ایشان معتقد به تحریف قرآن نبوده است. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش ❓ایا صحیح است که جعده به دستور معاویه به امام حسن سم داد❔و ایا صحیح است که عایشه مانع دفن امام حسن در کنار پیامبر شد و جنازه حضرت را تیر باران کردند 🗯پاسخ؛ 👌شیخ مفید می نویسد: «معاویه می خواست برای یزید بیعت بگیرد اما امام حسن را مانعی در برابر این کار می دید .دسیسه کرد که او را به قتل برساند و با جعده سازش کرد و اورا وادار کرد که به امام سم بدهد و وعده ازدواج با یزید را به او داد و صد هزار درهم برایش فرستاد و جعده امام را سم داد» 📚الارشاد ج2 ص15 📚بحار الانوار ج44 ص157 ❗️همین مطلب در کتب اهل سنت نیز آمده است؛ 👌ابن سعد در طبقاتش می نویسد: «معاویه بارها حسن بن علی را سم داد» 📚تتمیم طبقات الکبری ج1 ص352 ❗️ابن کثیر می نویسد: «معاویه برخی از نزدیکان حسن را تطمیع کرد تا او را با سم بکشند» 📚تاریخ ابن کثیر ج8 ص47 👌مسعودی می نویسد: «معاویه جعده را تحریک کرد تا حسن را بکشد و گفت اگر چنین بکنی برایت صد هزار درهم ارسال می کنم و تورا به ازدواج یزید در می آورم و معاویه برای جعده سم را فرستاد و پس از انجام کار پولی را که وعده کرده بود به او داد اما او را به تزویج یزید در نیاورد و گفت ما زندگی یزید را می خواهیم ( و ممکن است تو دست به جان او نیز ببری) و الا تو را به تزویج او در می آوردم» 📚مروج الذهب ج2 ص427 👌همین جریان را ابوالفرج اصفهانی و ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کنند؛ 📚مقاتل الطالبین ص80 📚شرح نهج البلاغه 16 ص29 ؛49 👌مولف کتاب الاستیعاب نیز نقل می کند: «سم دادن حسن به دسیسه و تحریک معاویه بود و او به همسر حسن پول داد تا چنین کند» 📚الاستیعاب قسم اول ص389 ❗️سبط بن جوزی نیز به همین مطلب تصریح می کند؛ 📚تذکره الخواص ص211 ❗️ابن عساکر نیز در تاریخ همین مطلب را می آورد؛ 📚تاریخ مدینه دمشق ج13 ص282 👌مزی نیز می نویسد: «معاویه برخی از نزدیکان حسن را تطمیع کرد تا او را سم دادند و کشتند» 📚تهذیب الکمال ج6 ص252 🗯زمخشری نیز به همین مطلب تصریح می کند؛ 📚ربیع الابرار ج4 ص208 👌مولف کتاب عقد الفرید می نویسد: «وقتی خبر شهادت امام حسن به معاویه رسید سجده کرد و خدا را شکر گفت» 📚العقد الفرید ج4 ص156 🔷اما پاسخ سوال دومتان: 🗯ابن شهر اشوب از کتاب ربیع الابرار زمخشری و عقد الفرید ابن عبد ربه هر دو از علمای اهل سنت نقل می کند: ❗️« امام حسین و ابوالفضل العباس و عده ای دیگر جنازه امام حسن را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجد النبی منتقل کرده و در انجا نماز بر جسم مطهرشان نماز گزاردند بعد از آن برای تجدید عهد و دفن نزدیک مزار پیامبر بردند . 🔷در این هنگام مروان بن حکم به همراه عده ای جلو امد و فریاد زد شما می خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبر دفن کنید 👌از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود به جمع انان پیوست و فریاد زد چگونه می خواهید کسی را که من هر گز دوست نداشتم به خانه من داخل کنید ❕ابن شهر اشوب در ادامه می اورد: «جنازه‌ آن‌ حضرت را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌ تیر به تابوت آویخته شد» 📚مناقب ابن شهر اشوب ج4 ص43 👌همین جریان را علامه مجلسی در بحار و شیخ مفید در ارشاد نقل می کند 📚بحار الانوار ج44 ص157 📚الارشاد،ص174،176 🗯این مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند؛ 📚حیاه الحیوان ج1 ص83 📚تاریخ الخمیس ج2 ص294 📚وفیات الاعیان ج2 ص66 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش ❓خداوند در ايه ٤٨ سوره بقره می گوید : «بترسيد از روزى كه هيچكس چيزى از عذاب را از ديگرى كفايت نميكند و شفاعتی پذيرفته نميگردد و در برابر عذاب،فديه اى معادل ان از او گرفته نميشود و انان ياری نخواهند شد خب اين موضوع مخالف بحث توسل تشيع به اهل بيت نيس براى شفاعت در قيامت همونطور كه در زيارت عاشورا ميخونيم اللهم ارزقنى شفاعت الحسين يوم الورود❔ 💠پاسخ: ❗️مساله شفاعت صالحین در روز قیامت مورد قبول تمام فرق اسلامی می باشد. 👌خداوند می فرماید: «بگو تمام شفاعت از آن خداست .حاکمیت آسمان ها و زمین از اوست و سپس همه به سوی او باز می گردید» 🔷زمر42 👌ومی فرماید: «کیست که در نزد او جز به فرمان او شفاعت کند» 🔷بقره255 👌ومی فرماید: «هیچ شفاعت کننده ای جز به اذن او نمی باشد» 🔷یونس3 👌ومی فرماید: «در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده باشد و از گفتار او راضی باشد» 🔷نجم26 ❗️این ایات و ایات شبیه به آن همگی تصریح می کنند که در روز قیامت شفاعت وجود دارد اما شفاعت در قیامت تنها به اذن خداوند است و تنها کسانی می توانند شفاعت کنند که ماذون از جانب خداوند باشد که انان انبیائ و اولیائ میباشند. 🗯علمای اهل سنت روایت کرده اند که پیامبر گرامی فرمود: «شفاعت من در روز قیامت برای صاحبان گناهان کبیره از امتم می باشد» 📚مسند احمد ج3 ص213 📚سنن ابی داود ج2 ص537 ❗️وفرمود: «من اولین شفاعت کننده در روز قیامتم» 📚سنن ترمذی ج5 ص448 ❗️وفرمود: «خداوند به من حق شفاعت کردن را داده است و من آن را برای امتم ذخیره کرده ام» 📚صحیح بخاری ج1 ص92 📚سنن نسائی ج1 ص172 ❗️وفرمود: «انبیا در حق هر کسی که از روی اخلاص شهادت به وحدانیت خداوند بدهند شفاعت می کنند» 📚مسند احمد ج3 ص12 🗯همین مضمون در روایات متعددی از منابع شیعیان نیز آمده است . 👌حضرت علی فرمود: «سه دسته هستند که در روز قیامت شفاعت می کنند؛ انبیائ و علما و شهدائ» 📚خصال یک جلدی ص156 ❗️امام صادق فرمود: «شفاعت ما اهل بیت برای صاحبان گناهان کبیره از شیعیان می باشد» 📚الفقیه ج3 ص376 ♻️جهت اگاهی بیشتر از روایات شیعه در مورد شفاعت پیامبر گرامی و اهل بیت رجوع کنید؛ 📚بحار الانوار ج8 ص29 باب21 🔴حال پاسخ از آیه مورد استناد شما در مورد شفاعت؛ 🗯خداوند می فرماید: «ای بنی اسرائیل نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید ...و از آن روز بترسید که کسی به جای دیگری مجازات نمی شود و نه شفاعت پذیرفته می شود و نه غرامت و بدل پذیرفته می شود و نه یاری می شود» 🔷بقره47-48 👌خداوند با این سخن خط بطلان می کشد بر عقیده یهودیان که معتقد بودند که چون نیاکان و اجدادشان پیامبران خدا بودند آنها را شفاعت خواهند کرد وآنان چون یهودی هستند اهل نجات هستند اگر چه ملتزم به هیچ یک از دستورات الهی نباشند و یا گمان می کردند که میتوان برای گناهان فدیه و بدل تهیه نمود همان گونه که در این جهان متوسل به رشوه می شدند. ❗️خداوند می گوید شفاعت در روز قیامت تنها به اذن خداست و برای شما شفاعت بی حساب و کتاب که به آن معتقد هستید وجود ندارد چنان که می فرماید: «شافعان تنها در حق کسانی شفاعت می کنند که خداوند از او خشنود باشد» 🔷انبیائ28 👌وچون شما یهودیان مورد رضایت خداوند نمی باشید شفاعتی نیز برای شما نمی باشد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص221 ❗️بنابراین ایه مورد نظر با مساله قطعی شفاعت در اسلام منافاتی ندارد. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال 🙄قرآن می گوید حساب و پاداش مردم با خداست(غاشیه ۲۶).اما شیعیان همیشه می گویند اجرت با حسین با اهل بیت یعنی حسابرس شما آنها هستند ایا شرک از این واضح تر است 🗯پاسخ: 🔷امام صادق فرمود: « زمانی که روز قیامت شود خداوند حساب شیعیان ما را بر عهده ما می میگذارد انچه از حقوق پرودگار بر ذمه انان است حضرت محمد شفیع می شود و خداوند انان را می بخشد و انچه از حقوق مردم بر ذمه انان است حضرت محمد شفیع می شود و بجای انان ادا می کند و انچه از حقوق ما اهل بیت بر ذمه انان است ما نیز به انان می بخشیم تا انان بدون حساب وارد بهشت شوند» 📚بحار الانوار ج7 ص274 🔶همین مضمون را شیخ کلینی در : 📚کافی ج8 ص162 📚صدوق درعیون ج2 ص57 📚شیخ طوسی در امالی ص406 📚مرحوم بحرانی در تفسیر برهان ج5 ص645 ❗️و دیگران روایت کرده اند. 🗯در زیارت جامعه کبیره نیز می خوانیم: «بازگشت مردم در قیامت به سوی شماست و رسیدگی به پرونده آنها بر عهده شماست» 📚زیارت جامعه کبیره 🗯این مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است. 🔷خطیب بغدادی روایت میکند که ابوبکر در حالت مرگ خود از پیامبر چنین نقل روایت کرد که فرمود: ❗️«بر فراز صراط عقبه ای است که کسی نمیتواند از ان رد شود مگر درصورتیکه جواز عبور از علی به دست اورده باشد» 📚تاریخ بغداد،ج10،ص356 📚همین مضمون را طبری در الریاض النضرة،ج2،ص172 نقل میکند 🗯همچنین ابن حجر روایت میکند که پیامبر خطاب به حضرت علی فرمود: «ای علی تو در روز قیامت بهشت ودوزخ را برای مردمان تقسیم میکنی» 📚صواعق محرقه،ص75 📚همین معنا را خوارزمی در مناقب ص234وقندوزی حنفی در ینابیع المودة ص83 نقل میکند 🔶حال خداوند می فرماید: «بازگشت انان به سوی ماست و حساب انان بر عهده ماست» 🔷غاشیه 25-26 ❗️اما باید توجه کرد که حسابرسی اهل بیت همان حسابرسی خدا است .هیچ کس نمی گوید که حسابرسی و بازگشت خلایق به طور استقلال با علی و سایر امامان علیهم السلام است بلکه می گویند این کار ذاتا از آن خداست ولی بالواسطه از آن آنهاست. 💦به عنوان مثال اینکه خداوند در ایه ای می گوید که اوست جان ها را می گیرد( زمر42) 💧و در آیه ای دیگر می گوید ملک الموت جان ها را می گیرد( سجده11) 💧ودر آیه ای دیگر می گوید فرشتگان جان ها را می گیرند(نحل32) 🌕در اینجا همگان می گویند گرفتن جان در اختیار خداوند است و ملک الموت و فرشتگان به واسطه و به اذن خداوند جان ها را می گیرند. 👌حسابرسی مردمان نیز در اختیار خداوند است که اهل بیت با واسطه و با اذن خداوند این کار را می کنند لذا منافاتی بین عقیده ما و حسابرسی خداوند نیست . https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
‌❔پرسش ❓امروزه خیلی گفته می شه که بعد از مرگ افراد مرده ها به دنیا بر می گردن و دو مرتبه زندگی تازه ای شروع می کنن ایا این عقیده راسته و واقعا اینطور است و تناسخ واقعیت دارد؟ اسلام نظرش چیه 🗯پاسخ: 🔷عقیده مندان به تناسخ می پندارند که انسان بعد از مرگ بار دیگر به همین زندگی باز میگردد منتها روح او در جسم دیگر ونطفه دیگر حلول کرده وزندگی مجددی را در همین دنیا آغاز می کند واین مساله ممکن است بارها تکرار شود این زندگی تکراری در این جهان را تناسخ یا عود ارواح می نامند 📚تفسیر نمونه،ج1 ص164 🗯ادله متعدد عقلی نیز بر بطلان این عقیده دلالت می کند از جمله: 🗯همه می دانیم که موجودات زنده در این جهان یک لحظه آرام نیستند و دائما از حالتی به حالت دیگر و از مرحله ای به مرحله کاملتر قدم می گذارند. 👌عقربه همه دگرگونی ها و تحولات حیاتی در موجودات زنده متوجه به سمت تکامل و مراحل عالیتر حیات است .چیزی که هرگز در این قانون امکان پذیر نیست بازگشت به عقب و ارتجاع است .هرگز طفل یک ماهه به حال نطفه یک روزه بر نمی گردد و طفل تکامل یافته به صورت علقه سابق در نمی آید. ❗️این قانون در گیاه و حیوان و انسان و در سراسر جهان حیات و زندگی عمومیت دارد و هرگز موجود زنده ای پس از طی دوران تکاملی به عقب باز نمی گردد . 🗯باتوجه به این قانون عمومی در جهان سخن از تناسخ و بازگشت به عقب کاملا بی معنا است . 📚ارتباط با ارواح ص29 🗯قرآن می فرماید: «چگونه به خدا ایمان نمی آورید با این که شما (قبل از افرینش خاک بودید) مرده و بی جان بودید و خداوند شما را زنده کرد سپس شما را می میراند و بعد زنده می کند و سپس به سوی او باز می گردید» 🔷بقره28 ❗️این ایه صریحا می گوید که پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در رستاخیز و بازگشت به سوی خدا و پیوستن به زندگی جاودان سرای آخرت است. 🗯ومی فرماید: «خداوند همان کسی است که نخست شما را آفرید و سپس روزی داد و بعد می میراند و سپس زنده می کند» 🔷روم41 👌در این آیه نیز تنها یک مرتبه مرگ و حیات پس از آفرینش انسان ذکر شده که مرگ این جهان و حیات باز پسین است. ❗️علامه مجلسی نیز در بحار الانوار شریف بابی را گشوده به ذکر روایات اهل بیت در رد عقیده به تناسخ؛ 📚بحار الانوار،ج4 ص320 باب 5 "ابطال التناسخ" 🗯شیخ حر عاملی نیز بابی را اختصاص داده است به ذکر روایات اهل بیت در ابطال تناسخ؛ 📚الفصول المهمه "تکمله الوسایل"ج1 ص258 باب 48 🔶امام رضا علیه السلام فرمود: "کسی که معتقد به تناسخ باشد او کافر به خداوند عظیم شده است وبهشت وجهنم را تکذیب کرده است" 📚عیون اخبار الرضا، صدوق ج2 ص202 ❗️وفرمود: "هرکس اعتقاد به تناسخ داشته باشد کافر است" 📚همان مدرک، ج2 ص202 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
‌❔پرسش🤔 ❓میگن بهشت ابدی است ایا نعمت های بهشتی سبب خستگی نمیشه تا کی بخوریم و با حوریان باشیم و عشق و حال کنیم بالاخره دل زده میشیم خب واقعا جوابتون چیه 💠پاسخ؛ ♻️در پاسخ به سه نکته باید توجه داشت؛ 1⃣ نخست اینکه ما نباید با معیارهای جسمی و روانی این جهان درباره آن جهان قضاوت کنیم، ای بسا این حالت روانی که در این جهان در ما وجود دارد که با تکرار خسته و ملول و بی تفاوت می شویم در آنجا برعکس باشد، هرچه بیشتر انسان می بیند شوقش بیشتر می گردد، و هر قدر تکرار می کند لذتش افزونتر می شود، و به این ترتیب تکرارها مایه تشدید لذات معنوی و مادی می گردد. ⁉️چه دلیلی داریم که وضع روحی انسان در آنجا و در اینجا از این جهت یکی است. 2⃣در همین جهان نیز نعمتهایی وجود دارد که هیچگاه انسان از آن سیر نمی شود، ما هر قدر هوای تازه و پر از اکسیژن را استنشاق کنیم از آن خسته و ملول نخواهیم شد، بلکه دائما از آن لذت می بریم و برای ما مایه نشاط است. 👌آب یک نوشیدنی کاملا ساده و یکنواخت است ما اگر صدها سال عمر کنیم نوشیدن آب گوارا به هنگام تشنگی از همه چیز برای ما لذت بخش تر است، و همان است که می گوییم آب طعم حیات دارد، نه خسته می شویم و نه بی اعتنا بلکه آب گوارا همیشه برای تشنگان فوق العاده و جالب و جذاب است. ⁉️چه مانعی دارد که در آنجا نیز خداوند حالتی شبیه تشنگی «تشنگی لذتبخش نه مزاحم و آزاردهنده، همچون تشنگی لقای محبوب» بر انسان مسلط سازد، و به خاطر ان دائما از نعمتهای روحانی و جسمانی بهشت فوق العاده درک لذت کند؟ 3⃣از آنجا که ذات و صفات خدا بی نهایت است، بدون شک جلوه های روحانی و معنوی او نیز پایان نمی گیرد، هر روز لطف و عنایت تازه ای و هر دم رحمت و هدایت جدیدی بر بهشتیان و مقربان درگاهش می فرستد، به گونه ای که اصلا تکراری در آن نیست مگر بی نهایت ممکن است مکرر شود؟ 🗯نعمتهای مادی نیز جلوه های رحمانیت و رحیمیت اویند، آنها نیز حد و نهایتی به خود نمی پذیرند. چه مانعی دارد همان درختان بهشتی، همان نهرها، همان گلها، همان رنگ و بوها، همان شرابهای طهور، هر روز و هر ساعت رنگ و بوی تازه ای، و شکل و عطر جدید داشته باشند؟ ❗️دائما رنگ عوض کنند، دائما دگرون شوند، دائما چهره نو پیدا کنند، به گونه آی که یک غذا و یک منظره فقط یکبار در تمام عمر بهشتیان دیده شود و مورد استفاده قرار گیرد. 🔷پاره ای از آیات قرآن و روایات اسلامی نیز این مطلب را تایید می کند. «او هر زمان در شان و کاری است» 🔷الرحمن/ 29 🔷 بهشتیان به اراده خداوند هر روز در شان و در کاری هستند. 🗯در حدیثی از امام صادق می خوانیم: ❗️«خداوند بهشتی آفریده که هیچ چشمی ندیده، و هیچ مخلوقی از آن آگاه نیست، پروردگار متعال هر صبحگاه آن را می گشاید و می گوید: بوی خوشت را افزون کن و نسیمت را بیفزای» 📚بحار الانوار ج8 ص199 🗯در حدیث دیگری از امام باقر آمده است: 🔷«برای اهل بهشت سفره هایی می گسترانند که بر آن آنچه مورد علاقه آنها از طعامها است قرار داده می نوشد طعامهایی که از آن لذیذتر و خوش بوتر نیست، سپس آنها را از سر آن سفره بلند کرده، و سفره دیگری برای آنها می گسترانند». 📚همان مدرک ح199 👌 این تعبیرات به خوبی نشان می دهد که در آنجا تکراری وجود ندارد بلکه هر لحظه الطاف و عنایات تازه ای است 📚پیام قرآن ج6 ص272 ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال این که اموات در مواقعی مانند جمعه ازاد هستند ایا صحت دارد چه افرادی این گونه می باشند وکیفیت ان چگونه است؟ ✅پاسخ شیخ حرعاملی در کتاب شریف فصول المهمه بابی را گشوده است تحت این عنوان«ارواح مؤمنین وکفار خانواده ی خود را بعد از مرگ زیارت میکنند» ❗️ودراین باب روایات متعددی درهمان معنای باب نقل میکند 📚فصول المهمه،ج1،ص326،باب70 ❗️امام صادق فرمود:«مؤمن خانواده ی خود را زیارت میکند،خداوند انچه ان را دوست دارد به او نشان داده وانچه را مکروه میداند از او مخفی می کندوکافر خانواده ی خود را زیارت میکند درحالیکه انچه دوست دارد از او پنهان میدارد وانچه مکروه میدارد را به اونشان میدهد وفرمود از مؤمنین بعضی هرجمعه خانواده ی خودرا زیارت میکند وبعضی به مقدار عملش» 📚الکافی،ج3،ص230 ❗️در روایات دیگر امام کاظم فرمود:«مؤمن به مقدار اعمالش خانواده ی خود را زیارت میکند،برخی از انان هر روز،وبرخی هر دو روز،وبرخی هر سه روز،کمترین انان هرجمعه،زمان ان وقت ظهر ومانند ان است 📚الکافی،ج3،ص231 📚بحارالانوار،ج6،ص257 ❗جهت اگاهی بیشتر رجوع شود به کتاب شریف بحارالانوار،ج6،ص202،باب8 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال لطفا جایگاه امام جواد رو در نزد علمای اهل سنت برامون بیان کنین 🗯پاسخ: 1⃣علامه سبط بن جوزی حنفی درباره امام می نویسد: « او در علم و تقوا ،زهد و بخشندگی شیوه پدرش را در پیش گرفته بود .او با القاب مرتضی و قانع نیز خوانده می شد» 📚تذکره الخواص ص358٬359 2⃣محمد بن طلحه شافعی می اورد: « هر چند خردسال بود اما منزلتی والا و آوازه ای بلند داشت .مناقب و فضائل او به قدری فراوان است که نه میدان هماوردی ها گنجایش آن را داشت و نه اجل امان داد تا بر همگان اشکار شود.در عمر کوتاهش خداوند او را از چنان منقبت و منزلتی خاص برخوردار کرد که فروغ آن در طلیعه بزرگداشت و تجلیل می درخشید» 📚مطالب السوول ص239 3⃣ذهبی از متعصبین اهل سنت درباره امام جواد چنین می نویسد: « او به جواد ،قانع و مرتضی ملقب بود و در شمار بزرگان اهل بیت پیامبر قرار داشت .از انجا که به سخا و بخشندگی شهره بود « جواد» خوانده شد» 📚الوافی بالوفیات،ج4 ص105 4⃣ابن صباغ مالکی یکی دیگر از علمای اهل سنت چنین می نویسد: « او در عین خردسالی مرتبه و منزلتی والا و آوازه ای بلند و فراگیر داشت .بر اساس نصوصی که درباره امامت او آمده بود و نیز وصیت پدرش علی بن موسی الرضا پس از پدرش عهده دار منصب امامت شد .جماعتی از افراد ثقه و عادل نیز این مطلب را نقل کرده اند» 📚الفصول المهمه ص251 5⃣شبراوی شافعی چنین می اورد: « کرامات او فراوان و مناقب او مشهود است و ما بخشی از کرامات بزرگ و مناقب زیبای او را نقل کردیم» 📚الاتحاف بحب الاشراف ص168 6⃣خیر الدین زرکلی نیز چنین می اورد: « او منزلت و مرتبه ای بلند داشت ،هوشمند و زبان آور و در بدیهه گویی توانمند بود» 📚الاعلام ج7 ص155 7⃣یوسف اسماعیل نبهانی نیز چنین می گوید: « او یکی از بزرگان ائمه و چراغ هدایت گر امت است» 📚جامع کرامات الاولیائ،ج1 ص100 8⃣محمود بن وهیب بغدادی نیز چنین می نویسد: « او وارث دانش و فضل پدر خود و از نظر منزلت و کمال سر آمد بود» 📚جوهر الکلام ص147 🔴برگرفته از کتاب پیشوایان هدایت،ج11 ص21 به بعد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ضمن عرض تسلیت بابت شهادت امام جواد لطفا پاسخ این شبهه را بدهید که چگونه ممکن است یک کودک مانند امام جواد در سن هفت سالگی امام شود و هدایت جامعه را بر عهده گیرد این سوال خیلی از جوانان و دانشجویان است که از ما می پرسند 🗯پاسخ: ❗️دوران شکوفایى عقل وجسم انسان معمولًا حد و مرز خاصى دارد که با رسیدن آن زمان، جسم و روان به حد کمال مى رسند، ولى چه مانعى دارد که خداوند قادر و حکیم، براى مصالحى، این دوران را براى بعضى از بندگان خاص خود کوتاه ساخته، در سال هاى کمترى خلاصه کند؟ ❗️در جامعه بشر یت از آغاز تاکنون افرادى بوده اند که از این قاعده عادى مستثنى بوده اند و در پرتو لطف و عنایت خاصى که از طرف خالق جهان به آنان شده است، در سنین کودکى به مقام پیشوایى و رهبرى امتى نائل شده اند. 🗯براى درک بهتر موضوع، مواردى از این استثناها را یاد آورى مى کنیم: 1⃣قرآن مجید درباره حضرت یحیى و رسالت او و اینکه در دوران کودکى به نبوت برگزیده شده است، مى فرماید: «اى یحیى کتاب را با تمام قدرت بگیر، ما فرمان نبوت را درکودکى به او دادیم» 📓مریم12 2⃣ براى آغاز تکلم و سخن گفتن کودک معمولًا زمانى حدود دوازده ماه لازم است، ولى چنان که مى دانیم، حضرت عیسى در همان روزهاى نخستین تولد زبان به سخن گشود و از مادر خود که به قدرت الهى بدون ازدواج باردار شده و نوزادى به دنیا آورده و به این جهت مورد تهمت و اهانت قرار گرفته بود بشدت دفاع کرد و یاوه هاى معاندین را با منطق و دلیل رد کرد، در صورتى که این گونه سخن گفتن و با این محتوا، در شأن انسان هاى بزرگسال است. قرآن مجید گفتار او را چنین نقل مى کند: «(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و] گفت: «من بنده خدایم او کتاب [آسمانى] به من داده و مرا پیامبر قرار داده استو مرا- هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است)» 📓مریم30-32 ❗️با توجه به آنچه گفته شد به این نتیجه مى رسیم که قبل از امامان نیز مردان الهى دیگرى از این موهبت و نعمت الهى برخوردار بوده اند و این امر اختصاص به امامان ما نداشته است. 🗯همچنین از بررسى تاریخ زندگانى امامان استفاده مى شود که این مسئله در زمان خود آنان، به ویژه عصر امام جواد نیز مطرح بوده و آنان هم با همین استدلال پاسخ داده اند. به عنوان نمونه: 1. على بن اسباط، یکى از یاران امام رضا و امام جواد مى گوید: روزى به محضر امام جواد رسیدم، در ضمن دیدار، به سیماى حضرت خیره شدم تا قیافه او را به ذهن خود سپرده، پس از بازگشت به مصر براى ارادتمندان آن حضرت بیان کنم. ❗️درست در همین لحظه امام جواد که گویى تمام افکار مرا خوانده بود، در برابر من نشست و به من توجه کرد و فرمود: «اى على بن اسباط کارى که خداوند در مسئله امامت انجام داده، مانند کارى است که در مورد نبوت انجام داده است. خداوند درباره حضرت یحیى مى فرماید: «ما به یحیى درکودکى فرمان نبوت دادیم». و درباره حضرت یوسف مى فرماید: «هنگامى که او به حد رشد رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم». 📓یوسف22 ❗️همچنین درباره حضرت موسى مى فرماید: «و چون به سن رشد وبلوغ رسید، به او حکم (نبوت) و علم دادیم». 📓قصص14 ❗️بنابر این همان گونه که ممکن است خداوند، علم وحکمت را در سن چهل سالگى به شخصى عنایت کند، ممکن است همان حکمت را در دوران کودکى نیز عطا کند. 📚الکافی ج1 ص384 2. یکى از یاران امام رضا مى گوید: در خراسان در محضر امام رضا بودیم. یکى از حاضران به امام عرض کرد: سرور من، اگر [خداى نخواسته] پیش آمدى رخ دهد، به چه کسى مراجعه کنیم؟ امام فرمود: به فرزندم ابو جعفر.در این هنگام آن شخص سن حضرت جواد را کم شمرد، امام رضا فرمود: «خداوند عیسى بن مریم را در سنى کمتر از سن ابو جعفر، رسول و پیامبر و صاحب شریعت تازه قرار داد.» 📚همان مدرک ص322 3. امام رضا به یکى از یاران خود به نام «معمر بن خلاد» فرمود: «من ابو جعفر را در جاى خود نشاندم وجانشین خود قرار دادم، ما خاندانى هستیم که کوچکتران ما مو به مو از بزرگانمان ارث مى برند» 📚ارشاد مفید ص319 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 4- در اغاز قرن سوم امامت کودک نه ساله یا کمتر مایه شگفتی فقیهان و متکلمان عصر گردید ولی مامون از واقع اگاه بود .او همگان را دعوت به مناظره با امام جواد کرد و پرده از چهره حقیقت برافتد، مناظرات آن کودک با علما و دانشمندان، نفس ها را در سینه حبس کرد و دهان ها بست. ❗️در اینجا به یک نمونه از مناظرات امام اشاره می کنیم: 🗯«یحیى بن اکثم از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مى خواهى بپرس. ❗️یحیى گفت: درباره شخصى که مُحْرِم بوده و در آن حال حیوانى را شکار کرده است، چه مى گویید؟ 🔷امام جواد فرمود:« آیا این شخص، شکار را درحِلّ (خارج از محدوده حَرَم) کشته است یا درحرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ براى اولین بار چنین کارى کرده یا براى چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کارى ابا ندارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرامِ عُمره بوده یا احرامِ حج؟ ❗️یحیى بن اکثم از این همه فروع که امام براى این مسئله مطرح نمود، متحیر شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهره اش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد، به طورى که حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند. 🗯مأمون گفت: خداى را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم همان شد. سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آیا اکنون آنچه را که نمى پذیرفتید، دانستید؟ 📚ارشاد مفید ص319 📚بحار الانوار ج50 ص75 ❗️آنگاه پس از مذاکراتى که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده گشتند وجز نزدیکان خلیفه، کسى در مجلس نماند. مأمون رو به امام جواد کرد و گفت: قربانت گردم خوب است احکام هریک از فروعى را که در مورد کشتن صید درحال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم. ❗️ امام جواد فرمود: بلى، اگرشخص محرم در حِلّ (خارج ازحرم) شکار کند و شکار از پرندگان بزرگ باشد، کفاره اش یک گوسفند است و اگر در حرم بکشد کفاره اش دو برابر است؛ و اگر جوجه پرنده اى را در بیرون حرم بکشد کفاره اش یک بره است که تازه ازشیر گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد؛ و اگر شکار از حیوانات وحشى باشد، چنانچه گورخر باشد کفاره اش یک گاو است واگر شتر مرغ باشد کفاره اش یک شتر است و اگر آهو باشد کفاره آن یک گوسفند است و اگر هریک از اینها را در حرم بکشد کفاره اش دو برابر مى شود. و اگر شخص محرم کارى بکند که قربانى بر او واجب شود، اگر دراحرام حج باشد باید قربانى را در «مِنى» ذبح کند و اگر در احرام عمره باشد باید آن را در «مکّه» قربانى کند. کفاره شکار براى عالم و جاهلِ به حکم، یکسان است؛ منتها در صورت عمد، [علاوه بروجوب کفاره] گناه نیز کرده است، ولى در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. کفاره شخص آزاد بر عهده خود او است و کفاره برده به عهده صاحب او است وبر صغیر کفاره نیست ولى بر کبیر واجب است وعذاب آخرت از کسى که از کرده اش پشیمان است برداشته مى شود، ولى آنکه پشیمان نیست کیفر خواهد شد. 📚الارشاد ص322 📚احتجاج ص246 ❗️از این نمونه های تاریخی چنین استفاده می شود که یک کودک می تواند با عنایت خداوند صاحب علوم الهی شود و امام باشد. 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص349 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔سوالی دارم که چند وقت است بدجور درگیرش هستم که چرا امام جواد با دختر مامون کرد ❗️مگر مامون قاتل امام رضا و دشمن اهل بیت نبود ❕این رفتارهای متناقض در زندگی امامان چه معنایی دارد ❕ 💠💠 👌در کتاب این پرسش چنین پاسخ گفته شده است ؛ ❕مامون چون در میان یک سلسله تنگناها و شرائط دشوار سیاسی قرار گرفته بود، برای رهایی از این تنگناها، تصمیم گرفت خود را به خاندان پیامبر نزدیک سازد، و بر همین اساس با تحمیل ولیعهدی بر امام هشتم می خواست سیاست چند بعدی خود را به مورد بگذارد. 👌از سوی دیگر، عباسیان از این روش مامون که احتمال می رفت خلافت را از بنی عباس به علویان منتقل سازد، سخت ناراضی بودند و به همین جهت به مخالفت با او برخاستند و چون امام رضا مامون مسموم و شهید شد آرام گرفتند و خشنود شدند و به مامون روی آوردند. 👌مامون کار زهر دادن به امام را بسیار سری و مخفیانه انجام داده بود و سعی داشت جامعه از این جنایت آگاهی نیابد و از همین رو برای پوشاندن جنایات خود تظاهر به اندوه و عزاداری می کرد، اما با همه پرده پوشی و ریاکاری، سرانجام بر آشکار گردید که قاتل امام جز مامون کسی نبوده است، لذا سخت دل آزرده و خشمگین گردیدند و مامون بار دیگر حکومت خویش را در معرض خطر دید و برای پیشگیری از عواقب امر، توطئه دیگری آغاز کرد و با تظاهر به مهربانی و دوستی نسبت به امام جواد-علیه السلام-تصمیم گرفت دختر خود را به حضرت تزویج کند تا استفاده ای را که از تحمیل ولیعهدی بر امام رضاعلیه السلام در نظر داشت از این وصلت نیز بدست آورد. 👌بر اساس همین طرح بود که امام جواد علیه السلام را در سال 204 ه. ق یعنی یک سال پس از شهادت امام رضا-علیه السلام-از مدینه به بغداد آورد و به دنبال مذاکراتی که در جلسه امام با یحیی بن اکثم گذشت ( دختر خود «ام الفضل » را به همسری حضرت در آورد. 🔰انگیزه های مامون ؛ 👌این ازدواج که مامون بر آن اصرار داشت، کاملا جنبه سیاسی داشت و می توان دریافت که وی از این کار چند یاد شده در زیر را تعقیب می کرد ؛ 1⃣با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت را برای همیشه دقیقا زیر نظر داشته باشد و از کارهای او بی خبر نماند (دختر مامون نیز براستی وظیفه خبرچینی و گزارشگری را خوب انجام می داد و تاریخ شاهد این حقیقت است) . 2⃣با این وصلت، به خیال خام خویش، امام را با دربار پرعیش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بکشاند و بدین ترتیب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومی از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و نماید. 3⃣با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقه مند به آنان کند . 4⃣هدف چهارم مامون، عوام فریبی بود ، چنانکه گاهی می گفت: من به این وصلت اقدام کردم تا ابو جعفر-علیه السلام-از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ کودکی باشم که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن ابی طالب-علیه السلام-است. اما خوشبختانه این حقه مامون نیز بی نتیجه بود زیرا دختر مامون هرگز فرزندی نیاورد و فرزندان امام جواد-علیه السلام همگی از همسر دیگر امام بودند. 📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص 380 ❔اینها انگیزه های مامون از این ازدواج بود. حال باید دید امام جواد-علیه السلام-چرا با این ازدواج کرد؟ 👌 از آنجا که بی هیچ شکی، امام اهداف و مقاصد واقعی مامون را از این گونه کارها می دانست و نیز می دانست که او همان کسی است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش امام رضا-علیه السلام-شده، به نظر می رسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتا بر اثر بوده است که مامون از پیش بر امام وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی اینچنین، تنها به مصلحت مامون بوده است نه به مصلحت امام ، نیز می توان تصور کرد که نزدیکی امام به دربار می توانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این، به یک معنا می توانست شبیه وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیع باشد. 📚سیره پیشوایان ، مهدی پیشوایی ، ص 584 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اخیرا از یکی از علما دیدم که قضیه امام جواد را منکر شده بودند و از جعلیات می دانستند ❗️خواستم از صحت این قضیه مطلع شوم ❕❕ 💠💠 👌مساله شهادت مظلومانه امام جواد علیه السلام مساله ای و غیر قابل خدشه است . 🔹شیخ می نویسد ؛ « اعتقاد ما شیعیان در مورد امام جواد علیه السلام آن است که او توسط سم معتصم مسموم شد و به شهادت رسید » 📚اعتقادات الامامیه ، صدوق ، ص 98 🔸شیخ عباس می نویسد ؛ «از كتاب عيون المعجزات نقل شده كه چون حضرت جواد عليه السّلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف امّ الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبيد و به قتل آن حضرت راضى كرده زهرى براى او فرستاد كه در طعام آن جناب داخل كند، امّ الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرده به نزد آن امام آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد و امّ الفضل از كرده خود پشيمان شد و چاره‏اى نمى ‏توانست كرد، گريه و زارى مى‏ كرد، حضرت فرمود ، الحال كه مرا كشتى گريه مى‏ كنى؟ به خدا سوگند كه به بلايى مبتلا خواهى شد كه مرهم‏ پذير نباشد. ❕چون آن نونهال جويبار امامت در اوّل سن جوانى از آتش زهر دشمنان از پا در آمد، معتصم، امّ الفضل را به حرم خود طلبيد و در همان زودى ناسورى در فرج او به هم رسيد و هر چند اطبّا معالجه كردند مفيد نيفتاد تا آن كه از حرم معتصم‏ بيرون آمد و آنچه داشت از مال دنيا صرف مداواى آن مرض كرد و چنان پريشان شد كه از مردم سؤال مى‏ كرد و با بدترين احوال شد و زيانكار دنيا و آخرت گرديد. 📚منتهی الامال ج 3 ص 1805 _ عیون المعجزات ص 132 _ دلائل الامامه ص 209 ❕مسعودى در اثبات الوصيّة نيز قريب به همين نقل كرده الّا آن كه گفته ؛ « معتصم و جعفر بن مأمون هر دو امّ الفضل را واداشتند بر كشتن آن حضرت، و جعفر بن مأمون به سزاى اين امر در حال به چاه افتاد، او را مرده از چاه بيرون آوردند » 📚اثباه الوصیه ص 192 👌این در کتب دیگری نیز نقل شده است ؛ 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 384_ بحار الانوار ج 50 ص 8_ المجالس السنیه ج 2 ص 634_ تفسیر العیاشی ج 1 ص 319_ جلاء العیون ص 968_ تفسیر البرهان ج 1 ص 471 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔این مطلب حقیقت دارد که امام جواد آرزوی آتش زدن دوم را داشت به خاطر مصایبی که به حضرت زهرا رسانده بود ❗️❗️ 💠💠 👌از دلايل طبرى منقول است كه روايت كرده از محمّد بن هارون بن موسى از پدرش از ابن الوليد از برقى از زكريّا بن آدم كه می گوید ؛ ❕ « وقتى در خدمت حضرت امام رضا عليه السّلام بودم كه حضرت جواد عليه السّلام را خدمت آن حضرت آوردند در حالى كه سنّ شريفش از چهار سال كمتر بود . 🔸پس آن جناب دست خود را بر زمين زد و سر مبارك را به جانب آسمان بلند كرد و مدّت طويلى فكر نمود، حضرت امام رضا عليه السّلام فرمود: جان من فداى تو باد، براى چه اين قدر فكر مى ‏كنى ؟ 👌عرض كرد: فكرم در آن چيزى است كه با مادرم فاطمه عليها السّلام به جا آوردند. ❕اما و اللّه لأخرجنّهما ثمّ لاحرقنّهما، ثمّ لاذرينّهما، ثمّ لانسفنّهما فى اليمّ نسفا. « بخدا قسم آن دو را خارج ميكنم و ميسوزانم و خاكسترشان را بباد ميدهم و به دريا ميريزم‏ » 👌 امام رضا عليه السّلام او را نزديك خود طلبيد و ما بين ديدگان او را بوسيد و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد، تويى شايسته از براى امامت‏ ❕ 📚دلائل الامامه ص 401 _ اثباه الوصیه ص 218 _ بحار الانوار ج 50 ص 59 _ مدینه المعاجز ج 7 ص 325 و ... https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔این که در روایتی آمده است که امام جواد علیه السلام می گوید من منکر فضل و برتری ابوبکر و عمر نیستم چگونه با شیعه در مورد آنها جور می آید ❗️❗️ مگر آنان قاتل حضرت زهرا نبودند ❕ 💠💠 👌روایتی است طولانی که مرحوم طبرسی از امام جواد علیه السلام نقل می کند که ایشان در حال مناظره با یحیی بن اکثم و تنی چند از علمای اهل سنت بودند . در فرازهایی از این روایت چنین آمده است ؛ ❕« روايت شده كه پس از ازدواج حضرت جواد با ام الفضل روزى در مجلس مأمون كه حضرت جواد نيز حضور داشت و گروه زيادى نيز بودند يحيى بن اكثم بامام جواد عليه السّلام عرض كرد شما در باره اين خبر چه ميفرمائيد كه روايت شده جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و گفت يا محمّد پروردگارت سلام ميرساند و ميگويد از ابا بكر بپرس ببين آيا از من راضى هست يا نه. 👌حضرت جواد فرمود من منكر ابى بكر نيستم ولى كسى كه اين خبر را نقل ميكند بايد متوجه آن خبر ديگر باشد كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: دروغگو بر من زياد شده و زيادتر خواهد شد. ❕هر كس عمدا بر من دروغ ببندد نشيمنگاهش پر از آتش مى‏شود هر وقت حديثى شنيديد آن را با قرآن كريم و سنت من مقايسه كنيد هر كدام كه موافق كتاب خدا و سنت من بود قبول كنيد و هر كدام مخالف كتاب خدا و سنت من بود رد كنيد. 👌اين خبرى كه تو نقل كردى موافق كتاب خدا نيست زيرا خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ خدائى كه بر راز دل و افكار پنهان انسان مطلع است نمى ‏داند ابا بكر از او راضى است يا راضى نيست جبرئيل را ميفرستد تا حقيقت معلوم شود و از ته قلب مى‏گويد كه چگونه است. اين حرف را عقل نمى ‏پذيرد. ❕يحيى گفت روايت شده كه ابا بكر و عمر سرور پيران بهشت هستند نظر شما در باره اين روايت چيست فرمود اين خبر نيز محال است زيرا بهشتيان تمام جوانند در آنجا پيرى وجود ندارد اين خبر را بنى اميه جعل كردند در مقابل خبرى كه پيغمبر اكرم در باره امام حسن و امام حسين فرموده آن دو سرور جوانان بهشتند... 👌يحيى گفت روايت شده كه سكينه و وقار از زبان عمر بيان ميكند. امام جواد فرمود من منكر عمر نيستم ولى ابا بكر از عمر افضل است او خودش بالاى منبر مى ‏گويد مرا شيطانى است كه گاهى عارضم مى‏شود هر وقت ديديد منحرف شدم مرا براه آوريد.... 📚الاحتجاج ج2 ص447 👌برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است ؛ 1⃣این روایت در کتاب احتجاج بدون سند نقل شده است لذا از حیث سندی ضعیف تلقی می شود . 2⃣امام جواد عليه السلام اين مطلب را در برابر طر فداران ابوبكر و عمر فرموده اند و طبيعی است كه وقتي كسی مي خواهد با مخالفين خودش مناظره كند ، نمي تواند مخالفت علنی خود را با تمام عقايد آن ها اعلام كند ؛ چون در اين صورت هيچ تأثيري بر آن ها نخواهد داشت . همانند داستان حضرت ابراهيم عليه السلام ، قرآن نقل می کند ؛ ❕« هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم ، و هنگامی که ماه را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت اگر پرودگارم مرا راهنمایی نکند مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود ، و هنگامی که خورشید را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است ، این ( که از همه ) بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریکهایی که شما ( برای خدا ) می سازید بیزارم ، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم » 🔶انعام 75-79 👌ابراهیم در برابر هر یک از این گروهای سه گانه قرار گرفت و نظر آنها را به عنوان یک پذیرفت و با آنها هم صدا شد تا هنگام غروب این کواکب آسمانی اشتباه آنها را روشن سازد . ❕همان گونه که مثلا ما با طرفداران سکون زمین و حرکت خورشید رو به رو می شویم و می گوییم بسیار خوب زمین ساکن است و خورشید ولی می دانید که لازمه این سخن آن است که خورشید با این فاصله عظیمی که با ما دارد در هر 24 ساعت چه دایره عظیمی را طی کند و چه سرعتی باید داشته باشد سرعتی که برای چنین جسمی اصلا محال است پس فرض شما باطل است . 💠این یکی از بهترین راه هایی است که برای نظرات مخالفان پیموده می شود بی آنکه حس عصبیت و لجاجت آنها تحریک گردد نخست با آن ها به عنوان یک فرضیه هم صدا شدن و سپس نتایج فاسد را نشان دادن درست همانند آنچه ابراهیم انجام داد ، امام جواد نیز برای بیان مطاعن ابوبکر و عمر نخست با طرفداران آنها در فضل و برتری آنها هم صدا شد و گفت منکر فضل آنها نیستم اما پس از آن این فرض را با بیان مطاعن آنها باطل ساخت . 💠ادامه 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
💠ادامه 👇👇👇 3⃣در اینجا پاسخ سومی نیز می باشد به این که امام تعابیر « من منکر فضل ابوبکر نیستم یا ابوبکر از عمر بیشتر بوده است» را از روی توریه بیان کرده اند . 👌 توریه اين است كه انسان سخنى بگويد كه ظاهرى دارد اما منظور گوينده چيز ديگر است، هر چند شنونده نظرش متوجه همان ظاهر مى‏ شود ❕ فى المثل كسى از ديگرى سؤال مى ‏كند كى از سفر آمدى؟ او مى‏ گويد: پيش از غروب در حالى كه پيش از ظهر آمده است، شنونده از ظاهر اين كلام كمى قبل از غروب را مى‏ فهمد، در حالى كه گوينده قبل از ظهر را اراده كرده، چرا كه آنهم قبل از غروب است ، این در صورتی است که از نظر مفهوم لغوى و عرفى قابليت دو معنا دارد ولى ذهنيات مخاطب آن را بر معنى خاصى تطبيق مى ‏كند در حالى كه گوينده اراده معنى ديگرى را دارد. 📚تفسیر نمونه ج19 ص95 ❕کلمه « » که در کلام امام علیه السلام آمد دو معنا دارد ؛ 1⃣برتری 2⃣پستی و پوچی و فرومایگی که کلمه فضول از آن گرفته میشود. 📚معجم الوسیط ، ماده فضل ❕امام می گوید من منکر فضل ابوبکر نیستم یا فضل ابوبکر از عمر بیشتر بوده است ، مخاطب که علمای اهل سنت هستند فکر می کنند معنای اول از فضل مد نظر امام است اما امام معنای دوم از آن را قصد کرده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شبهه ای را کانال های ضد دین کرده اند که معاذ الله امام جواد فرزند امام رضا نبوده است و امام رضا بوده است و حتی نزدیکان امام رضا هم می گفتند امام جواد فرزند او نیست زیرا رنگ پوستش با امام رضا فرق می کند ...خواستم در این رابطه توضیح بدید ❗️❗️ 💠💠 👌در خانواده امام رضاعلیه السلام و در محافل شیعه، از حضرت جواد علیه السلام، به عنوان مولودى پرخیر و برکت یاد مى شد. چنانکه «ابو یحیاى صنعانى» مى گوید: روزى در محضر امام رضا علیه السلام، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى ما، با برکت تر از او زاده نشده است». 📚الارشاد ص 319 👌گویا امام، به مناسبت هاى مختلف، از فرزند ارجمند خود با این عنوان یاد مى کرده و این موضوع در میان شیعیان و یاران امام رضا(علیه السلام) معروف بوده است، به گواه اینکه دو تن از شیعیان بنام «ابن اسباط» و «عبّاد بن اسماعیل» مى گویند: در محضر امام رضا(علیه السلام) بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آرى، این همان مولودى است که در اسلام بابرکت تر از او نشده است». 📚الکافی ج 6 ص 361 🔰شاید در بدو نظر تصور شود که مقصود از این حدیث این است که امام جواد(علیه السلام) از همه امامان قبلى براى شیعیان، با برکت تر بوده است، در حالى که چنین مطلبى قابل قبول نیست، بلکه بررسى موضوع و ملاحظه شواهد و قرائن، نشان مى دهد که ظاهراً مقصود از این  این است که تولد حضرت جواد در شرائطى صورت گرفت که خیر و برکت خاصّى براى شیعیان به ارمغان آورد، بدین معنا که عصر امام رضا(علیه السلام) عصر ویژه اى بوده و حضرت در تعیین جانشین خود و معرفى امام بعدى، با مشکلاتى روبرو بوده که در عصر امامان قبلى، بى سابقه بوده است؛ 👌زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم(علیه السلام) گروهى که به «واقفیّه» معروف شدند، براساس انگیزه هاى مادى،امامت حضرت رضا(علیه السلام) را انکار کردند و از سوى دیگر امام رضا(علیه السلام) تا حدود چهل و هفت سالگى داراى فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر حاکى از آن بود که امامان دوازده نفرند که نُه نفر آنان از نسل امام حسین(علیه السلام) خواهند بود، فرزند براى امام رضا(علیه السلام)، هم امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سوال مى برد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده امامت حضرت رضا(علیه السلام) را انکار مى کردند. 🔹گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطى» به امام هشتم در این مورد، و پاسخ آن حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بوده است ، طى نامه اى به امام رضا(علیه السلام) او را متهم به کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟! 🔸امام در پاسخ نوشت: از کجا مى دانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمى گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى کند که حق را از باطل جدا مى کند. 📚الکافی ج 1 ص 320 👌این شگرد تبلیغى از طرف «حسین بن قیاما» (و دیگر پیروان واقفیه) منحصر به این مورد نبوده است، بلکه این معنا به مختلف و در موارد گوناگون تکرار مى شده و امام رضا(علیه السلام) همواره سخنان و دلائل آنان را رد می کرده است تا آنکه حضرت جواد به این سم پاشی ها خاتمه داد داد و موضع امام و شیعیان که از این نظر در تنگنا قرار گرفته بودند، تقویت گردید و اعتبار و وجهه تشیّع بالا رفت. 📚الامام الجواد ، سید کاظم قزوینی ص 337 🔸ادامه 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
🔹 👇 👌وسوسه هاى واقفیه و دشمنان خاندان امامت در این مورد، به حدى بود که حتى پس از ولادت حضرت جواد(علیه السلام) که واقفیه را خلع سلاح کرد، گروهى از خویشان امام رضا(علیه السلام) طبعاً بر اساس حسدورزی ها و تنگ نظری ها گستاخى را به رساندند که ادعا کردند که حضرت جواد، فرزند على بن موسى نیست! 👌آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، براى مطرح کردن اندیشه هاى پنهانى خویش، جز شبهه عوام فریبانه عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره چیزى نیافتند و گندمگونى صورت حضرت جواد(علیه السلام) را بهانه قرار داده و گفتند: در میان ما، امامى که باشد وجود نداشته است! امام هشتم فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام با قیافه شناسى داورى کرده است ، باید بین ما و تو قیافه شناسان داورى کنند. حضرت (ناگزیر) فرمود: شما در پى آنان بفرستید ولى من این کار را نمى کنم، اما به آنان نگویید براى چه دعوتشان کرده اید... ❕( معتبر شناخته شدن قيافه شناسى از طرف پيامبر اسلام ادعائى بود كه صرفاً از طرف آنان مطرح شد و هرگز به معناى تأييد آن از طرف امام رضا(عليه السلام) نبود، و اگر حضرت به اين پيشنهاد تن در داد، از روى به اين دليل كه مى دانست اين كار در نهايت، به روشن شدن واقعيت، و اثبات پوچى ادعاى آنان تمام مى شود. قيافه شناسان كسانى بودند كه از روى شباهت اندام، نسب اشخاص را تعيين مى كردند.) ❕یک روز بر اساس قرار قبلى، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا(علیه السلام) در باغى نشستند و آن حضرت، در حالى که جامه اى گشاده و پشمین بر تن و کلاهى بر سر و بیلى بر دوش داشت، در میان به بیل زدن مشغول شد، گویى که باغبان است و ارتباطى با حاضران ندارد. 👌آنگاه حضرت جواد(علیه السلام) را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند که پدر وى را از میان آن جمع شناسایى کنند. آنان به اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارد، اما این شخص عموى پدرش، و این عموى خود او، و این هم عمه اوست، اگر پدرش نیز در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده است؛ زیرا پاهاى این دو، به یک گونه است! در این هنگام امام رضا(علیه السلام) به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است. ❕در این هنگام على بن جعفر، عموى حضرت رضا(علیه السلام) از جا برخاست و بوسه برلب هاى حضرت جواد(علیه السلام) زد و عرض کرد: مى دهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستى. 📚الکافی ج 1 ص 322 _ سیره پیشوایان ص 563 👌بدین ترتیب بکبار دیگر توطئه و دسیسه مخالفان امامت براى خاموش ساختن نور خدا، با شکست روبرو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت و به همين جهت بود كه امام رضا(عليه السلام) خود را به رسول خدا، و جواد را به ابراهيم فرزند پيامبر تشبيه مى كرد، زيرا پس از تولد ابراهيم از ماريه قبطيه برخى از همسران رسول خدا از روى حسد، چنين تهمتى به وى زدند و گفتند: اين نوزاد از «جريح» خادم رسول اكرم است! ولى پس از تحقيق و كاوش روشن شد كه اصولاً «جريح» فاقد عضو تناسلى است! و به اين ترتيب خداوند آنان را آشكار ساخت و ماريه را از اين تهمت تبرئه كرد . 📚 مناقب آل أبى طالب، ج 4، ص 387 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❓پرسش ❔ کانال نقد اسلام چنین می گوید :از دید علما و ائمه شیعه هر کسی که به امامت ائمه اعتقاد نداشته باشد مهدور الدم می باشد و می توان وی را کشت.این حکم حتی شامل مسلمانان نیز می شود. ❗️راوی می گوید از امام صادق در مورد کشتن ناصبی ( غیر شیعه) سوال کردم .فرمود: « اگر توانستی او را به گونه ای غافلگیر کنی که دیوار را بر سرش خراب کنی و یا در آب طوری غرقش کنی که کسی تو را نبیند اینکار را انجام بده و مالش را نیز به تاراج ببر» ( وسائل الشیعه ج18 ص463- بحار الانوار ج27 ص331) 💠پاسخ💠 1⃣ناصبی به کسی گفته می شود که دشمنی با اهل بیت داشته و بغض آنها را به دل دارد و به هر مسلمانی ناصبی گفته نمیشود. 👌ناصبی از ماده « نصب» در اصل به معنای بر پا داشتن چیزی است و از آنجا که شخص عداوت و دشمنی خویش را آشکار می سازد در معنای دشمنی نیز به کار می رود و یکی از معانی « نصب» عداوت و دشمنی است 📚مفردات راغب ص807 👌لذا طریحی می نویسد: « ناصبی و نواصب کسانی هستند که بغض علی ( و اهل بیت ) را داشته و با آنها دشمنی می کنند » 📚مجمع البحرین ج2 ص174 2⃣در روایات اهل بیت نیز آمده است که ناصبی کسی است که با آنان دشمنی کند. 👌امام صادق فرمود: «ناصبی کسی است که دشمن ما اهل بیت باشد» 📚بحار الانوار ج27 ص226 👌در روایت دیگر آمده است که عبدالله بن سنان از امام صادق سوال کرد: « کسی است که نصب و دشمنی او با شما آشکار است و ناصبی است آیا مومن می تواند با او ازدواج کند؟ ❗️فرمود: خیر 📚الکافی ج5 ص349 👌پیامبر گرامی فرمود: « هر کس ناصب و دشمن علی باشد دشمنی خدا را کرده است» 📚امالی صدوق ص673 3⃣اهل سنت ناصبی و دشمن اهل بیت نیستند زیرا آنان محبت اهل بیت را به دل دارند و در کتبشان روایت کرده اند که پیامبر گرامی فرمود: « اهل بیتم را به خاطر من دوست بدارید» 📚صحیح ترمذی ج2 ص308 🔶ونقل می کنند که فرمود: «اساس اسلام حب من و اهل بیتم است» 📚کنزالعمال ج6 ص218 👌وفرمود: « هر کس بر حب آل محمد بمیرد شهید و آمرزیده و تائب و با ایمان کامل مرده است» 📚تفسیر فخر رازی ج27 ص165 👌و در مورد بغض داشتن و دشمنی کردن با اهل بیت نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود: « هر کس بغض و دشمنی اهل بیت را داشته باشد خداوند او را وارد آتش جهنم می کند» 📚مستدرک الصحیحین ج3 ص150 4⃣با توجه به این که اهل سنت محبت اهل بیت را دارند و شهادتین را بر زبان جاری می کنند شیعیان طبق روایاتشان آنان را مسلمان می دانند و جان و مالشان را محترم می شمارند. 📚بحار الانوار ج65 ص225 باب 24 5⃣اما ناصبی که بی جهت شمشیر بر اهل بیت کشیده است و به آنان حمله کرده و با آنان دشمنی می کند از اسلام خارج است و کافر و نجس محسوب می شود 📚وسائل الشیعه ج3 ص419 باب14 ❗️و تا زمانی که در حال جنگ و دشمنی با اهل بیت باشند مال و جانشان به سبب دفاع از حریم اهل بیت احترامی ندارد تا شرشان کم شود. 📚وسائل الشیعه ج17 ص298 باب95 📚وسائل الشیعه ج28 ص215 باب27 6⃣البته کشتن ناصب تنها با اجازه و اذن امام یا نائب امام باید باشد و اگر بدون اذن امام ناصبی کشته شود دیه برای مومن به دلیل کشتن ناصبی ثابت است. 📚الکافی ج7 ص375و 376 📚رجال کشی ج2 ص632 👌وروایتی که مورد استناد شما قرار گرفت در مورد کشتن ناصبی است با اذن امام نه مطلق مسلمانان 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw