تقال اخبار جنگ ایران و روم به منطقه حجاز و مکه نیز معمولا مقداری از زمان را اشغال می کرده و به این ترتیب تطبیق تاریخی این خبر قرآنی روشن می شود .
📚تفسیر نمونه ج16 ص369
❕به مانند این خبر غیبی قرآن ، اخبار غیبی متعدد دیگری نیز ازقرآن صادر شده است که پس از گذشت مدتی ، مطابق اخبار غیبی قرآن ، محقق شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛
📚پیام قرآن ج8 ص303 « اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی
🗯خبر دادن قرآن از احوالات امت های گذشته و پیامبران آنان جزء اخبار غیبی قرآن محسوب می شود اما از نظر خبر غیبی بودن اعجاز ندارد ، بلکه شامل یکی دیگر از شاخه های اعجاز قرآن که اعجاز از نظر تاریخی است می باشد .
🔶عواملی وجود داشته است که همیشه تاریخ با افسانه های دروغین آمیخته شود که از جمله آنها سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است به طوری که می توان گفت افسانه ها و اسطوره ها بخش مهمی از تواریخ پیشنیان و رکن اصلی آن را تشکیل می داد .
🗯اگر داستان امت های گذشته و پیامبران آن ها را در تورات و انجیل مشاهده کنید ، می بینید که چه نسبت های ناروایی به انبیاء و پیامبران الهی زده شده است و چگونه تاریخ زندگی آنها دچار تحریف واقع شده است .
👌روی این حساب اگر خود را در زمان نزول قرآن و در محیط زندگی پیامبر اسلام فرض کنیم ، می بینیم آنچنان تواریخ آن زمان با خرافات آمیخته شده بود ، خرافاتی که دهان به دهان می گشت و در زمره مسلمات شمرده می شد ، که جدا سازی آن برای افراد درس خوانده امکان پذیر نبود تا چه رسد به افراد بی سواد و علمای آن زمان که همان ربانیون و احبار یهود و نصاری بودند و همچنین کاهنان مشرک عرب نیز پاسداران این اسطوره ها و خرافات و قصه ها بودند .
❕مسلما کسی که در چنین محیطی زندگی کند ، و به سن چهل سالگی برسد ، تار و پود افکار او آنچنان با این افسانه ها و اسطوره ها بافته می شود که جدایی از آن عادتا ممکن نیست . آیا چنین کسی قدرت دارد تواریخ را در آن محیط تاریک پاک سازی کند و حقایق را از خیالات و خرافات جدا سازی کند ، یک محقق درس خوانده تاریخ امروز به زحمت قادر بر چنین کاری است ، چگونه می توان از فرد درس نخوانده ای مانند پیامبر اسلام چنین انتظاری را داشت .
👌اما می بینیم که قرآن داستان انبیاء را پیراسته از تحریفات و مطالب خلاف شان آن ها بیان می کند ، و منکر مطالب ناروایی می شود که در تورات و انجیل و ...به آنها نسبت می دادند .
❕ بنابراین این نحو نقل تاریخ ، نشان می دهد که از ناحیه الهی صادر شده است ، نه بشری ، و دلیل بر حقانیت آورنده آن تلقی می شود .
❗️اگر فرضا شما ، این شاخه اعجاز قرآن را قبول نداشته باشید باز هم نمی توانید منکر واقعی بودن داستان انبیاء در قرآن شوید ، زیرا طبق ادله قطعی ، نبوت پیامبر گرامی و حقانیت قرآن از جانب خداوند ثابت است و این اخبار غیبی در مورد تاریخ انبیاء از جانب خداوند که احتمال دروغگویی در مورد او نمی رود صادر شده است و به عنوان قبول خبر از مخبر صادق پذیرفته می شود .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال
سلام یه شبهه ذهنمو درگیر کرده اونم اینه که از کجا بدونیم که پیامبران جز ساحران نیستن مثلا حضرت موسی هم یک ساحر بسیار بزرگ باشه ولی به خاطر اینکه خودشونو خوب جلوه بدن خودشونو پیامبر خدا معرفی کردن
✅پاسخ
در این جا به چند تفاوت روشن بین معجزات پیامبران و کار های ساحران اشاره می کنیم
۱- معجزات؛ متکّى به نیروى الهى است، در حالى که سحر و خارق عادت ساحران و مرتاضان از نیروى بشرى سرچشمه مى گیرد؛ لذا معجزات بسیار عظیم و نامحدود است در حالى که سحر و خارق عادت مرتاضان محدود مى باشد. به تعبیر دیگر آنها فقط کارهایى را انجام مى دهند که تمرین کرده اند و براى انجام آن آمادگى دارند؛ اما هر کارى که به آنها پیشنهاد شود انجام نمى دهند؛ و تاکنون دیده نشده است که مرتاض یا ساحرى بگوید: من آماده ام که هرچه بخواهید انجام دهم، چرا که هر کدام در رشته اى تمرین و آگاهى دارند.
❗️۲ـ معجزات چون از سوى خدا است نیاز به تعلیم و تربیت خاصّى ندارد در حالى که سحر و ریاضت هاى ساحران همیشه مسبوق به یک رشته تعلیم و تمرین هاى مستمر است به گونه اى که اگر شاگرد به خوبى تعلیمات استاد را فرا نگرفته باشد ممکن است در مجلسى که در حضور مردم تشکیل مى دهد به خوبى از عهده آن بر نیاید و رسوا شود. به تعبیر دیگر معجزات الهى در هر لحظه اى و بدون هیچ سابقه اى ممکن است انجام گیرد؛ در حالى که خارق عادات بشرى امورى هستند که به طور تدریجى و با مرور زمان نسبت به آنها آشنایى و مهارت حاصل مى شود و هیچ گاه به طور دفعى و ناگهانى انجام پذیر نیستند.
در داستان فرعون و موسى (علیه السلام) نیز به این مسأله اشاره شده که فرعون ساحران را متّهم مى کند که موسى (علیه السلام) بزرگ شما است و او اسرار سحر را به شما تعلیم داده است «اِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذى عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ»؛ مسلّماً او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است).( طه 71
۳❗️- طریق دیگر براى شناخت معجزات الهى از خارق عادات بشرى، مقایسه حال آورندگان این دو است. آورندگان معجزه از سوى خدا مأموریت هدایت مردم را دارند لذا اوصافى متناسب با آن را دارند؛ در حالى که ساحران و کاهنان و مرتاضان، نه مأمور هدایتند و نه چنین اهدافى را دنبال مى کنند و هدف آنها معمولا یکى از امور سه گانه زیر است:
۱- اغفال مردم ساده لوح.
۲- کسب شهرت در میان توده عوام.
۳- کسب درآمد مادّى از طریق سرگرم ساختن مردم.
هنگامى که این دو گروه (پیامبران و ساحران و مانند آنها) وارد میدان مى شوند، هرگز نمى توانند براى مدّت طولانى منویّات و اهداف خود را مکتوم دارند؛ چنانکه ساحران فرعونى قبل از آن که وارد میدان شوند از فرعون درخواست اجر و پاداش مهم کردند و او هم به آنها وعده اجر مهمّى داد: «قَالُوا اِنَّ لَنَا لَأََجْراً اِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبینَ ـ قَالَ نَعَمْ وَ اِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ).
اعراف 113 و114
(وَ مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْر»: (من براى این (دعوت،) هیچ پاداشى از شما نمى طلبم)
شعرا 109
"این تعبیر در چندین آیه قرآن مجید درباره چندین پیامبر آمده است".
اصولا همین که مى بینیم ساحران در خدمت فرعون ظالم و مستکبر هستند، براى شناخت «سحر» از «معجزه» کافى مىباشد. و ناگفته پیدا است که انسان هر قدر مهارت در پرده پوشى بر افکار و اهداف خود داشته باشد باز قیافه واقعى نیّاتش از خلال اعمالشان ظاهر مى شود.
کوتاه سخن این که مطالعه در سوابق زندگى این گونه اشخاص و بررسى چگونگى استفاده از خارق عاداتى که انجام مى دادند و همچنین توجّه به هم سویى آنها نسبت به طیف هاى مختلف اجتماعى و نیز طرز رفتار و اخلاق آنها، راهنماى خوبى براى شناخت سحر از معجزه است و قطع نظر از تفاوت هاى دیگرى که در بالا ذکر شد تشخیص معجزات از سحر و دیگر خارق عادات از این طریق کار آسانى است.
📚پیام قرآن ایت الله مکارم جلد ۷، ص ۲۸۷.
❗️حال وقتی شخصی ادعای نبوت می کند وبرای صحت ادعایش معجزه ارایه می دهد لاجرم پی به صحت گفتارش می بریم زیرا خداوند هیچ گاه معجزه خو درا به دست افراد دروۼ گو نمی دهد تا مردمان را گمراه کند
🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات
@poorseman
📢کانال ما در تلگرام
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش
❔آیا چشم زدن واقعیت دارد ❕آیا اسفند دود کردن و تخم مرغ شکستن در رفع اثر چشم زخم موثر است❕
💠پاسخ💠
🔶مساله چشم زخم از جمله مسائلی است که در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است .
🔶خداوند می فرماید:
« نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند تو را با چشمان خود هلاک کنند و می گویند او دیوانه است»
🔶قلم52
🔶حضرت علی می فرماید:
« چشم زخم حق است و تعویذ نیز حق است و سحر نیز حق است و فال ( نیک ) نیز حق است اما فال بد حق نیست »
📚نهج البلاغه حکمت 400
❕بسیاری از مردم معتقدند در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی می نگرند ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بشکنند و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند .
🔶این مساله از نظر عقلی امر محالی نیست چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد .خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمها است .در دنیایی که اشعه لیزر که شعاعی است نامرئی می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخربی ساخته نیست پذیرش نیرویی در بعضی از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبی نخواهد بود .بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند .لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت.
📚تفسیر نمونه ج24 ص427
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« چشم زدن حق است و شتر و گاو را به تنور کند»
📚بحار الانوار ج60 ص17
🔶وفرمود:
« چشم زخم مرد را به گور کند»
📚بحار الانوار ج60 ص20
🔶امام صادق فرمود:
« اگر گورها را بشکافند خواهید دید که بیشتر مرده های شما برای چشم زخم مرده اند زیرا اثر چشم درست است»
📚بحار الانوار ج60 ص25
❕البته قبول چشم زخم به این معنی نیست که برای رفع آن به کارهای خرافی و عوامانه مانند تخم مرغ شکستن و ... پناه برد زیرا این امور تاثیری در رفع چشم زخم ندارد و کارهایی مانند تخم مرغ شکستن در کنار اثر نداشتن مستلزم تهمت زدن به مومنین و ایذای آنان نیز می باشد .
💠اما دعاها و توسلاتی از اهل بیت در دفع چشم زخم وارد شده است که به فرمان خداوند می تواند جلوی تاثیر نیروی مغناطیسی چشمها را بگیرد؛
1⃣یاد کردن خداوند؛
🔶امام صادق فرمود:
« هرکس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد خدا را یاد کند زیرا وقتی خداوند را یاد کند ضرری به برادر مومنش نمی رسد»
📚بحارالانوار ج60 ص25
2⃣گفتن تبارک الله احسن الخالقین ؛
🔶امام صادق فرمود:
« کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید زیرا چشم زخم حق است»
📚همان ص26
3⃣گفتن سه مرتبه « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»
🔶چنان که فرمود:
« چشم زدن درست است و تو از آن بر خودت و از خودت بر دیگران در امان نیستی و اگر از آن نگرانی سه بار بگو لا حول و لا قوه ...»
📚همان مدرک
4⃣گفتن جمله « آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله»
📚همان مدرک ص18
5⃣ خواندن این تعویذ:
« اعیذ فلان بن فلان بکلمات الله التامه من شر کل شیطان و هامه و من شر کل عین لامه»
📚همان مدرک ص18
❗️یا این تعویذ:
« اللهم یا ذا السلطان العظیم و المن القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف فلان بن فلان من انفس الجن و اعین الناس»
📚بحار الانوار ج92 ص132
6⃣تکبیر گفتن؛
📚بحار الانوار ج60 ص25
7⃣نوشتن و همراه داشتن سوره حمد و توحید و ناس و فلق و آیه الکرسی و در جلد شیشه نهادن به دستور امام رضا علیه السلام
📚همان مدرک ص26
8⃣خواندن و نوشتن سوره حمد و ناس و فلق و توحید و آیه الکرسی و این جمله :« اللهم انت ربی لا اله الا انت علیک توکلت و انت رب العرش العظیم حسبی الله و نعم الوکیل ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن اشهد ان الله علی کل شی ء قدیر ...»
📚بحار الانوار ج92 ص128
9⃣خواندن آیه « و ان یکاد الذین کفروا...»
📚همان ص132
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش
❔ببخشید اخیرا کلیپی از فردی منتشر شده که او می آورد قرآن در زمان عثمان جمع آوری شده و قرآن های مختلف در جامعه بوده که عثمان اونا رو از بین برد و این یعنی در قرآن تحریف شده و قرآن های متعدد ایجاد شده است❕
💠پاسخ💠
👌در این شکی نمی باشد که قرآن در زمان پیامبر گرامی و تحت نظر ایشان جمع آوری شد و آنچه اهل سنت نقل می کنند که عثمان قرآن را جمع آوری کرد به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد و بر این مطلب دلائلی چند دلالت می کند؛
1⃣چگونه می توان باور کرد که پیامبر چنین کار مهمی را نادیده گرفته باشد و قرآن را جمع آوری نکرده باشد درحالی که او به کارهای بسیار کوچک هم توجه داشته است .
❓مگر نه این است که قرآن قانون اساسی اسلام و کتاب بزرگ تعلیم و تربیت و زیر بنای همه برنامه های اسلامی و عقائد است .
❔آیا عدم جمع آوری آن در عصر پیامبر این خطر را نداشت که بخشی از قرآن ضایع گردد و یا اختلافاتی در میان مسلمانان بروز کند
📚تفسیر نمونه ج1 ص10
2⃣قرآن مردم را به مبارزه دعوت کرده است و فرموده است که مثل قرآن یا مثل ده سوره یا یک سوره بیاورید و سوره به مجموعه ای گفته می شود که آغاز و انجامش مشخص باشد و با یک بسم الله شروع شود و به بسم الله بعدی که اغاز سوره بعدی است ختم شود .
🔷اسرائ 88 - هود 12- بقره 23
👌بنابراین سوره های قرآن مشخص و جمع بندی شده و معلوم بوده است که اغاز و انجامش کجا است .
❓ اگر نقل های اهل سنت که می گویند ایات قرآن پراکنده بوده و مثلا دو آیه نزد یکی و سه آیه نزد دیگری بوده است تا عثمان انها را جمع آوری کرد درست باشد دیگر قرآن مرزی ندارد و به آن نمی توان سوره اطلاق کرد.
3⃣در روایات متعددی آمده است که در زمان پیامبر گرامی قرآن توسط حضرت علی و سایر صحابه جمع آوری شد.
🔶امام صادق فرمود:
« رسول خدا به علی فرمود قرآن در قطعات حریر و کاغذ و امثال آن پراکنده است آن را جمع آوری کنید»
📚البرهان ج5 ص866
🔶بخاری روایت می کند که انس می گوید:
« قرآن را در زمان پیامبر چهار نفر از اصحاب به طور کامل جمع کردند ؛ ابی بن کعب ، معاذ ، زید بن ثابت و ابوزید»
📚صحیح بخاری ج6 ص102
🔶زید بن ثابت می گوید:
« ما در خدمت پیامبر قرآن را از قطعات پراکنده جمع آوری می کردیم و هر کدام را طبق راهنمایی پیامبر در محل مناسب خود قرار می دادیم »
📚المستدرک علی الصحیحین ج2 ص611
🔶عثمان می گوید:
« هرگاه وحی نازل می شد پیامبر سراغ کاتبان وحی می فرستاد و می فرمود این آیه را در فلان سوره کنار آیات معینی قرار دهید»
📚البیان ص26
🔷وباز نقل می کنند :
« شش نفر از انصار قرآن را در زمان پیامبر جمع آوری کرده بودند ؛ ابی بن کعب ، زید بن ثابت ، معاذ بن جبل ، ابو الدردائ ، سعد بن عبید ، و ابو زید»
📚منتخب کنزالعمال ج2 ص48
4⃣پیامبر گرامی سوره حمد را « فاتحه الکتاب» نامید و فرمود:
« نمازی جز با فاتحه الکتاب صحیح نیست»
📚مسند احمد ج2 ص428
📚مستدرک الوسائل ج4 ص158
❗️از اینجا روشن میشود که قرآن در زمان آن حضرت گرد آوری شده بود و سوره حمد هم در اول آن بود .اگر قرآن مجموعه سوره ها و آیات پراکنده بود معنی نداشت که این سوره را فاتحه الکتاب نام گذارند.
5⃣در حدیث تقلین پیامبر گرامی فرمود:
« من در میان شما دو چیز نفیس باقی می گذارم ؛ کتاب خدا و عترتم .اگر به آن دو تمسک بجوبید هرگز گمراه نمی شوید و آن دو از هم جدا نمی شوند تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند»
📚سنن دارمی ج2 ص432
👌این خود نشان می دهد که قرآن در زمان پیامبر گرامی جمع شده و به صورت کتاب در آمده بود.
👌در مورد جمع آوری کردن قرآن توسط عثمان نیز باید توجه کرد که قرائنی در دست است که عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائت ها اقدام به نوشتن قرآن واحدی با قرائت و نقطه گذاری نمود چرا که تا آن زمان نقطه گذاری معمول نبود و الا قرآن در زمان پیامبر گرامی جمع آوری شده بود.
📚تفسیر نمونه ج1 ص10
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
#جمع_قرآن_بر_خلاف_ترتیب_نزول
🤔#پرسش
❔چرا قرآن بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است و آیات در موضوعات مختلف #پراکنده شده اند ❗️چرا قرآن همانند تورات و انجیل به صورت یکجا نازل نشده است و موضوعات مشخصی را دنبال نمی کند ❗️
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با این که چرا قرآن به صورت یکجا همانند تورات نازل نشد و به صورت تدریجی در طول 23 سال نازل شد ، پاسخ #گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛
🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/4721
❕اما این که چرا قرآن کنونی بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است پاسخ آن است که بر اساس براهین #قطعی و یقینی ، قرآن در عصر پیامبر گرامی جمع آوری شد و ترتیب آیات و سور و حتی #اسامی سور به تحت امر ایشان معین و بیان گردید که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5589
❕پیامبر گرامی به امر خداوند ، قرآن را به ترتیب کنونی و بر خلاف ترتیب نزول ، جمع آوری کردند ، بی شک خداوندی که قرآن را برای هدایت بشر نازل کرده و پیامبرش که قرآن بر او نازل شده ، #بهتر می دانند که قرآن را چگونه تنظیم کنند ، لذا می فرماید ؛
«آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید وآنچه را #نهی کرده خودداری نمایید»
🔷حشر 7
👌این ترتیب ، ترتیبی است که به دستور پیامبر صورت گرفته و ما در این موارد باید تابع محض باشیم .
🔹یکی از #محققین می نویسد ؛
« بايد دانست كه نزول آيات تدريجا انجام يافت ولى به ترتيب خاصّى كه بعدا در سوره ها مدوّن شد نبود. بلكه گاهى ميان آيه اى يا آياتى با آيات بعدش در همان سوره، يك فاصله زمانى وجود داشت. لذا آن سوره در آن فاصله زمانى به انتظار بقيّه آياتش مفتوح مى ماند، و در خلال آن مدّت آيات سوره ديگر نازل مى شد، تا وقتى كه حكمت خداى تعالى و نياز جامعه موجب كامل شدن سوره اوّل شود و بقيّه يا بعض ديگر آيات آن نازل گردد.
👌با اين بيان مى فهميم كه هر آيه اى در ميان آيات يك سوره جايگاه و مقام مخصوص به خود را داراست. اين جايگاه و مقام از جانب خداى حكيم و به دستور رسول گرامى مشخّص گرديده است. و اين موضوعى است يقينى و قطعى كه اختلافى راجع به آن در ميان دانشمندان و محقّقان علوم قرآنى نيست. اين جايگاه آيات در سوره ها به همين صورت و #ترتيبى كه اينك در قرآنهاى ماست در حيات مبارك پيامبر مرتّب و مشخّص گرديده و از طريق روايات متواتر از رسول امين به ما نقل شده است.
❕روش حضرت اين بود كه آنچه نازل مى گشت به ياران و كاتبان وحى املا مى نمود و مى فرمود اين آيه يا اين آيات پس از فلان آيه در فلان سوره نوشته شود.
هر زمان كه پيامبر مى خواست قرآن تلاوت كند به ترتيبى كه تدوين يافته بود تلاوت مى نمود نه بترتيب نزول آيات. و اين دليل روشنى است بر آنكه ترتيب آيات توقيفى و تعيينى بوده نه اجتهادى و نظرى. و لذا جايز نيست كه آيات بر غير ترتيب ياد شده تلاوت شود.
📚آشنایی با علوم قرآن ، رادمنش ، ص 143
❕البته تمام سوره ها و آيات قرآن و آیات پراکنده در یک سوره از يك نظر بهم مربوطند و آن اينكه همگى يك برنامه انسان سازى و تربيتى را در يك سطح عالى تعقيب مى كنند و براى ساختن يك جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پيشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده اند و ( هر سوره ای نیز #محتوای خاصی را دنبال می کند ، و شاید همین محتوای خاص هر سوره موجب آن شده که آیات مرتبط با آن محتوا بر خلاف ترتیب نزول ، در یک سوره جمع آوری شود .)
📚تفسیر نمونه ج 3 ص 87
❕لذا اگر شما کتب #تفسیری مانند المیزان ، نمونه ، آسان و ... را مطالعه کنید می بینید که به چه زیبایی میان آیات یک سوره هماهنگی وجود دارد و آیات پراکنده در یک سوره به صورت #منسجم هدف یا اهداف تربیتی خاصی را دنبال میکند .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#ایتا
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
#در_سروش
https://sapp.ir/poorseman
#پیامبر_دستور_به_سرقت_گوسفند
🤔#پرسش
❔یکی از ملحدین این طور می گفت پيامبر دستور داد از گله يك يهودى گوسفند بدزدند كه ايشان #كباب كند مسلمانان به اين شخص راهزن، پيامبر ميگويند و او را نماينده خدا ميدانند ❕آیا چنین نقل هایی واقعیت دارد ❗️
💠#پاسخ💠
👌روایتی است که در برخی منابع تاریخی اهل سنت به نقل از ابو الیسر آمده است که می گوید ؛
« در غزو خيبر شبى گوسفندان يهود از صحرا مى آمدند و به اندرون حصار مى رفتند، چون به نزديك حصن رسيده بودند، پیامبر گفت: كى باشد كه برود و از اين گوسفندان يهود يك دو بياورد تا ما امشب از ان بكار بريم؟ أبو اليسر برخاست و گفت: يا رسول اللّه، من بروم و برفت. پس پیامبر عليه السّلام، او را دعا كرد و گفت: أللّهم أمتعنا به. گفت: خدايا عمر أبو اليسر
دراز گردان و ما [را] برخوردارى ده بعمر وى. و اين أبو اليسر عظيم مردى دونده بود و با قوّت، برخاست و #دامن پيراهن خود در دهان گرفت و همچون آهو مى دويد تا بدر حصن رسيد و گوسفندان دريافت و دو گوسفند بربود، يكى بدست راست و يكى بدست چپ، و همچنان مى دويد تا نزد پيغمبر، عليه السّلام و آن هر دو گوسفندان از #بغل فرو نشاند و در افگند و بكشت ، و سيّد، عليه السّلام، از آن بخورد و ببركات دعاى سيّد، عليه السّلام، حق تعالى عمر وى دراز كرد تا آخرترين كسى از صحابه كه از دنيا برفت وى بود، و از دست وى كارهاى نيكو بسيار برآمد و بسيار راحتها از سعى وى بمسلمانان رسيد، و أبو اليسر چون پير شده بود، هر گاه كه اين حكايت كردى بگريستى و گفتى: دريغا كه #صحابه پيغمبر، عليه السّلام، همه در گذشتند و تنها بماندم»
📚سیرت رسول خدا ج2 ص829
📚السیره النبویه ج2 ص336
❕این جریان در کتب تاریخی #شیعه نیامده است و تنها در منابع محدودی از کتب اهل سنت به نقل از فردی به نام بریده بن سفیان الاسلمی آمده است که خود علمای اهل سنت او را #تضعیف کرده اند و روایتش را مردود اعلام کرده اند .
👌دار القطنی می گوید او #متروک است و به روایتش توجه نمی شود .
📚 المغنی فی الضعفاء ، ذهبی ج1 ص157
❕بخاری در مورد او می گوید ؛
« در #وثاقت او تردید است »
📚التاریخ الکبیر ج2 ص141
👌نسائی هم در مورد او می گوید ؛ « این راوی #قوی نیست »
📚الافصاح عن احوال رواه الصحاح ج1 ص179
👌آلبانی هم در مورد او می گوید ؛
« این #راوی قوی نیست »
📚ارواء الغلیل ، آلبانی ، ج5 ص33
👌ابن حجر هم در مورد او می گوید ؛
« قوی نیست و روایتش ضعیف است »
📚تقریب التهذیب ج1 ص124
❕حتی در مورد او گفته اند که #شراب خوار بوده است .
📚میزان الاعتدال ، ج1 ص106
👌بنابراین وقتی اصل این نقل ضعیف است ، جایی برای پاسخ های دیگر باقی نمی ماند .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
ر از
مطالعه و بررسى آثار جالبى که از پیشینیان باقیمانده است نوشته شده؛ و دانشمندان با مطالعه آثارى که در حفّارى ها به دست مى آوردند، و یا آثارى که در قبور اقوام پیشین و معابد آنها به دست آمده
پی به سطح فرهنگ و تمدّن و چگونگى اعتقادات آنها مى برند؛ در صورتى که اگر رابطه نظم و علم را انکار کنیم همه این استنباط ها فرو مى ریزد.
📚تفسیر پیام قران ،ایت الله مکارم،ج2 ص56 به بعد
♦️پرسمان اعتقادی
📢کانال ما در تلگرام
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال
با یه آتیست بحث می کردم در اثبات وجود خدا میگفت قبول دارم که در عالم نظم دقیقی است اما قبول ندارم این نظم از یه فاعل با شعور صادر شده بلکه خود بخود با یه انفجار به وجود اومده
✅پاسخ
براى پى بردن به این رابطه (رابطه نظم و علم) و این که امکان ندارد این جهان منظم خود به خود به وجود امده باشد و حتما خداوندی عالم و توانا این عالم را به وجود اورده از چند دلیل مى توان کمک گرفت :
♦️
1⃣نخست وجدان است:
♦️با اینکه بسیارى از علماى بزرگ و دانشمندان و مخترعان و هنرمندان چیره دست را هرگز ندیده ایم، و تنها اثرى از آنها به جاى مانده؛ ولى هنگامى که با این آثار، کتاب ها، صنایع، تابلوهاى نفیس، ساختمان هاى بدیع مواجه مى شویم؛ بدون احتیاج به هرگونه دلیل، به عقل و ذوق و علم و مهارت صنعتى و هنرى آنها اعتراف مى کنیم. حال چگونه می توانیم بگوییم عالمی به این بزرگی بدون انکه از منبع علمی صادر شده باشد وجود یافته است
2⃣براى اثبات این رابطه علاوه بر وجدان، از دلیل منطقى نیز مى توان کمک گرفت؛
♦️ زیرا براى به وجود آمدن یک ساختمان منظّم حداقل باید در هفت مرحله انتخابگرى صورت گیرد.
👌مثلا اگر یک عمارت باشکوه و زیبا و محکم را در نظر بگیریم، نخست از
نظر جنس مصالح، و بعد از نظر مقدار و کمیّت آن، و سوم از نظر کیفیّت این مصالح، و چهارم از نظر اشکال و اندازه هاى مختلف، و پنجم از نظر ایجاد هماهنگى در میان اجزاء، و ششم از نظر تناسب در میان آنها، و هفتم از نظر قرار گرفتن هریک از اجزاء در جاى مناسب خود باید انتخابى حساب شده داشته باشیم.
❗️این انتخابات هفت گانه هریک باید بر طبق علم و آگاهى و حساب و کتاب، و گاهى محاسبات بسیار دقیق انجام گیرد؛ و اینجا است که هرگاه با یک چنین عمارتى روبروت مى شویم یقین پیدا مى کنیم که سازنده آن بى شک علم و دانش و آگاهى فراوانى داشته است.
♦️حال چگونه می توانیم بگوییم عمارت و ساختمان هستی خود بخود به وجود امده است
3⃣این رابطه (رابطه نظم و علم) را از طریق دیگرى (از طریق برهان ریاضى) نیز مى توان اثبات کرد.
♦️حساب احتمالات که امروز به صورت یک رشته مستقل علمى در دانشگاه ها درآمده؛ در بحث رابطه نظم و علم بسیار کارگشا است، و این همان چیزى است که ما در زندگى به طور اجمال آن را درک کرده ایم؛ ولى حساب احتمالات آن را در یک شکل ریاضى روشن منعکس مى کند.
🔵ما هرگز باور نمى کنیم یک انسان بى سواد بتواند با استفاده کردن از تصادف ها، کتابى پر محتوا مثلا در زمینه فلسفه یا ادبیات و شعر یا طب به وجود آورد. به این معنى که یک ماشین تایپ در اختیار او بگذاریم و او بى آنکه حروف را بشناسد پشت سر هم انگشت هاى خود را روى دکمه هاى ماشین فشار دهد.
نه تنها یک کتاب علمى که حتى یک نامه کوچک هم نمى شود با استفاده از این تصادف ها نوشت.
زیرا اگر حروف یک ماشین تحریر را فقط سى رقم فرض کنیم - البته بسیار بیشتر است چون بعضى از حروف چند صورت مختلف دارد؛ مثلا «ب» اول و «ب» وسط و «ب» آخر و «ب» مفرد چهار صورت مختلف «ب» را تشکیل
مى دهد - در اینجا حساب احتمالات مى گوید پیدایش تصادفى کلمه دو حرفى «من» یک احتمال از نهصد احتمال است ( 900 1 = 30 1 × 30 1) و احتمال پیدایش یک کلمه سه حرفى، یک احتمال از 27 هزار احتمال است، و هنگامى که به کلمه پنج حرفى برسیم از مرز 21 میلیون نیز خواهیم گذشت!
👌حال اگر حروف موجود در یک نامه کوتاه، فقط یکصد حرف باشد؛ مجموعه احتمالات آن، یک عدد 30 به توان 100 خواهد بود که نامه مورد توجّه ما یک احتمال از این عدد فوق العاده عظیم است. یعنى یک عدد کسرى که صورت آن یک و مخرج آن یک عدد 3 که در طرف راست آن یکصد صفر باشد، مخرج این کسر از بزرگى به حساب نمى آید، و چیزى در این عالم به بزرگى این عدد نمى رسد.
👌براى روشن شدن این حقیقت کافى است بدانیم اگر تمام اقیانوس هاى روى زمین را قطره قطره کنیم و بشماریم تعداد آنها از عددى که تنها بیست و یک صفر در کنار آن باشد کمتر است!
با این حساب اگر یک کتاب هزار صفحه اى را حساب کنیم عدد احتمالات به قدرى عظیم مى شود که احتمال تصادفى عدد کسرى آن با صفر مساوى خواهد بود؛ یعنى عادتآ محال است. (دقت کنید.)
❗️به همین دلیل اگر کسى مدّعى شود؛ مثلا: بو على سینا، نویسنده کتاب قانون در طب مطلقآ سواد نداشته و سعدى نیز ابدآ ذوق شعرى نداشته، و انیشتاین چیزى از ریاضیات نمى دانسته، و سازندگان بناهاى معروف تاریخى دنیا کمترین اطلاعى از معمارى نداشته اند، و آثارى که از همه اینها باقیمانده صرفآ بر اثر تصادف و حرکات ناآگاهانه دست آنها روى صفحات کاغذ، و یا روى مصالح ساختمانى پدید آمده! مسلّمآ اگر کسى چنین چیزى بگوید؛ اگر شوخى نکند حتمآ دیوانه اش مى خوانیم.
♦️کوتاه سخن اینکه: رابطه نظم و علم آنچنان روشن است که بسیارى از علوم و دانش هاى بشرى بر آن استوار است.
♦️مثلا قسمت مهمی از تاریخ تمدن بش
🤔پرسش
❓قرآن در مورد حضرت یحیی می گوید او « حصور » بوده است و حصور در لغت عرب به معنای ترک کننده ازدواج است❗️
❔اگر اسلام و قرآن بر ازدواج تاکید می کنند چرا خداوند حضرت یحیی را به وصف « حصور » بودن مورد ستایش قرار می دهد❕این تناقض چگونه قابل جمع است❗️❗️
💠پاسخ💠
🔶در این شکی نیست که از نظر اسلام ازدواج یکی از مستحبات موکد بوده که مورد تاکید بسیار بزرگان دین واقع شده است.
🔷حضرت علی علیه السلام فرمود:
« ازدواج کنید زیرا رسول خدا فرمود هر کس می خواهد از سنت من پیروی کند ازدواج کند زیرا ازدواج سنت من است»
📚الکافی ج5 ص329
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« هر کس می خواهد خدا را در حالت پاک و پاکیزه ملاقات کند ازدواج کند و با داشتن همسر به ملاقات خدا رود»
📚وسائل الشیعه ج20 ص18
🔷امام صادق علیه السلام فرمود:
« دو رکعت نمازی که فرد متاهل می خواند افضل است از هفتاد رکعتی که فرد مجرد می خواند»
📚الکافی ج5 ص328
❕پیامبر گرامی فرمود:
« پست ترین مردگانتان مجردها هستند ( کسانی که بدون عذر ازدواج را ترک می کنند)»
📚التهذیب ج7 ص239
❗️حال خداوند در مورد حضرت یحیی می فرماید:
« ...سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین»
« ( یحیی ) رهبر خواهد بود و از هوس های سرکش برکنار و پیامبری از صالحان است»
🔷39 ال عمران
❗️واژه حصور به دو معنا می آید؛
1⃣کسی که خود را از هوی و هوس منع کرده است .
📚قاموس قرآن ج2 ص148
2⃣به معنای کسی که از ازدواج کردن خود داری می کند .
📚مفردات قرآن ، ص238
❕در برخی روایات نیز حصور به معنای کسی که به زنان نزدیک نمی شود آمده است .
🔶مرحوم عیاشی نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمود:
« یحیی حصور بود یعنی به زنان نزدیک نمی شد »
📚تفسیر عیاشی ج1 ص172
🔶همین مضمون از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است؛
📚تفسیر قمی ج1 ص101
🗯با توجه به این که این روایات مسلم نمی باشد و به صورت مرسل نقل شده است در مورد واژه حصور باید بگوییم؛
1⃣ حصور در آیه به معنای ترک کننده شهوات و هوسها و دنیا پرستی و صفتی همانند زهد می باشد .
2⃣اگر هم بگوییم که حصور به معنای ترک کننده ازدواج می باشد باز هم مشکلی در این معنا ایجاد نمی شود زیرا ممکن است یحیی نیز همانند عیسی علیهما السلام بر اثر شرایط خاص زندگی و اجبار به سفرهای متعدد برای تبلیغ آیین خدا ناچار به مجرد زیستن بوده است .
❗️این یک قانون کلی برای همه نمی تواند باشد و اگر خداوند او را به این صفت می ستاید به خاطر آن است که او بر اثر شرایط خاصی ازدواج نکرد ولی در عین حال توانست خود را از گناه حفظ کند و به هیچ وجه آلوده نشود .
❕به طور کلی ازدواج یک قانون فطری است و در هیچ آیینی ممکن نیست حکمی بر خلاف این قانون تشریع گردد .بنابراین نه در آیین اسلام و نه در هیچ آیین دیگری ترک ازدواج کار خوبی نبوده است.
📚تفسیر نمونه ج2 ص535
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
#دشمن_علی_کافر_است
🤔#پرسش
❔مگر در زیارت جامعه کبیره نمی خوانیم "و من حاربکم مشرک" و یا "من جحدکم کافر"« هر کس با اهل بیت بجنگد و دشمنی کند #مشرک و کافر است »
❔پس حضرت علی(ع) چرا هرگز کسانی را که با او جنگ کردند نه کافر دانست و نه فاسق و نه مشرک، بلکه می فرمود اینها برادران ما هستند که بر ما ستم کردند؟!
نص روایت: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ عَلِیّاً ع لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَى الشِّرْکِ وَ لَا إِلَى النِّفَاقِ وَ لَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ هُمْ #إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا (وسائل الشیعة، ج15، باب حکم قتال البغاة).
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که دشمن اهل بیت علیهم السلام گرفتار شرک و کفر به خداوند است .از این جهت که به اطاعت کسانی که خداوند #اطاعتشان را لازم شمرده است ،تن نداده و با آنان دشمنی کرده و عملا به دستور خداوند کفر ورزیده و توحید در اطاعت الهی را با شرک آمیخته است و طبیعتا در چنین حالتی اگر بمیرد ، به مرگ جاهلیت که جاهلیت کفر و شرک و نفاق است مرده است.
🔶 امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« خداوند علی علیه السلام را به عنوان پرچم #هدایت در میان مخلوقاتش قرار داد ، هر کس معتقد به او باشد مومن است و هر کس او را انکار کند ، کافر است ، و هر کس نسبت به ولایت او جهل داشته باشد ، گمراه است ، و هر کس تن به اطاعت دیگری دهد ، مشرک است »
📚الکافی ج1 ص437
👌و #فرمود ؛
« دشمنان علی #مومن نبودند »
📚بحار الانوار ج32 ص327
👌پیامبر #گرامی فرمود ؛
« کسی که پس از من با علی #مخالفت و دشمنی کند کافر است »
📚بحار الانوار ج27 ص226
👌این مضمون در روایات اهل #سنت هم مورد اشاره قرار گرفته است .
🔶پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی علیهما السلام فرمود ؛
« کسی که بمیرد و در دل کینه و #دشمنی تو را داشته باشد ، به مرگ جاهلیت مرده است »
📚مجمع الزوائد ج9 ص121
👌و یا #فرمود ؛
« اگر کسی از شما در میان رکن و مقام بایستد و نماز بخواند و روزه بگیرد اما با کینه و دشمنی اهل بیت خدا را دیدار کند ، به جهنم خواهد رفت ( چون گرفتار شرک و کفر به خداوند شده است )»
📚مستدرک الصحیحین ج3 ص148
❓حال اشکال شما این است که چرا در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت علی علیه السلام دشمنانش را متهم به شرک و نفاق نکرد بلکه می فرمود آنان برادران ما هستند که بر ما #طغیان کرده اند ❕
🔶پاسخ روشن است . این سخن از امام باقر علیه السلام از باب #تقیه صادر شده است ،زیرا در آن موقعیت اگر امام باقر علیه السلام در برابر مخالفان صراحتا تصریح به کفر و شرک دشمنان حضرت علی علیه السلام می کرد ، ممکن بود خطرات جانی و مالی قابل توجهی بر امام و شیعیان وارد شود .
🔷شیخ حر عاملی می نویسد ؛
« اقول هذا محمول علی التقیه »
🔶« من می گویم این روایت از جهت تقیه صادر شده است »
📚وسائل الشیعه ج15 ص83
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#نگاه_به_عورت_غیر_مسلمان
🤔#پرسش
❔دوستی دارم که فیلم #مستهجن نگاه می کند و می گوید در روایات آمده است که نگاه کردن به عورت کافر حرام نیست ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌نگاه کردن به بدن افراد نامحرم از روی لذت و #شهوت بی شک حرام است .
🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« نگاه کردن ( از روی لذت ) تیری از تیرهای شیطان است و #مسموم است و چه بسیار نگاه هایی که حسرت طولانی مدت را در پی دارد »
📚الکافی ج5 ص559
👌و فرمود ؛
« زنای چشم نگاه حرام و از روی شهوت است و زنان لب بوسه حرام است و زنای دست لمس نامحرم است »
📚همان مدرک
❕همینطور نگاه کردن به #عورت مسلمان حتی اگر بدون شهوت و لذت باشد نیز حرام است ؛
📚وسائل الشیعه ج2 ص32 باب 3
❔حال بحث در این است که آیا نگاه کردن به عورت کافر بدون شهوت و #لذت جایز است یا خیر ❗️
👌عده ای مانند شیخ کلینی ، شیخ حر عاملی ، شیخ صدوق و میرزای نوری قائل به #جواز هستند اما مشهور فقها این نوع نگاه کردن را نیز حرام می شمارند .
👌مستند جواز #نگاه کردن ، به عورت کافر بدون شهوت و لذت #سه روایت است .
🔶شیخ #کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند ؛
« نگاه کردن به عورت غیر مسلمان مانند نگاه کردن به عورت الاغ بی اشکال است »
📚الکافی ج6 ص501
👌این مضمون را شیخ صدوق و شیخ طبرسی نیز نقل می کند ؛
📚الفقیه ج1 ص114
📚مکارم الاخلاق ص56
❕قائلین به #حرمت پاسخ میدهند که این سه روایت مرسل و ضعیف می باشند .در سند کافی آمده است « عن غیر واحد » که مشخص نیست چه کسانی هستند و دو روایت دیگر نیز بدون سند با لفظ « #روی » آمده است که دلالت بر ضعف آنها می کند .
📚جواهر الکلام ج2 ص5
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش
❓آیا جریان ممنوعیت نوشتن و نقل حدیث پس از پیامبر واقعیت دارد❕دوستان و علمای اهل سنت این جریان را قبول ندارند و می گویند از دروغ های شیعه است❕❕
💠پاسخ💠
❗️مساله منع کتابت حدیث توسط خلفا از مسلمات تاریخی است که علمای اهل سنت بر آن تصریح کرده اند و قابل انکار نمی باشد .ما به برخی مدارک از کتب اهل سنت اشاره می کنیم؛
1⃣ذهبی از بزرگان اهل سنت روایت می کند که ابوبکر پس از وفات پیامبر مردم را فرا خواند و گفت:
« شما خود سخنانی را از رسول خدا نقل کرده و درباره آن اختلاف می کنید و مردم بعد از شما بیش از شما اختلاف می کنند پس چیزی از رسول خدا نقل نکنید و اگر کسی چیزی از شما پرسید بگویید کتاب خدا در میان ماست ، حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید»
📚تذکره الحفاظ ، شرح حال ابوبکر ، ج1 ص2 و 3
2⃣ابن سعد می نویسد:
« احادیث رسول خدا در زمان عمر بن خطاب گسترش یافت و از مردم خواست تا همه را نزد وی بیاورند و چون آوردند فرمان داد تا آن ها را بسوزانند»
📚طبقات ابن سعد ج5 ص140 شرح حال قاسم بن محمد بن ابی بکر
3⃣قرظه بن کعب می گوید:
« هنگامی که عمر ما را به عراق فرستاد خود او تا منطقه صرار ما را همراهی کرد و سپس گفت می دانید که چرا شما را بدرقه کردم .گفتیم می خواستی ما را دلگرم و گرامی بداری .گفت علاوه بر آن خواسته دیگری هم دارم شما نزد مردانی می روید که صدای قرآنشان همچون صدای زنبور عسل بلند است پس آنها را با احادیث رسول خدا از این کار باز مدارید که من مراقب شما هستم .قرظه گفت من پس از آن هیچ حدیث و سخنی را از رسول خدا روایت نکردم .
🔶در روایت دیگر گوید هنگامی که قرظه بن کعب وارد شد گفتند برای ما از سخنان پیامبر بگو گفت عمر ما را نهی کرده است.
📚جامع بیان العلم ، ابن عبدالبر ، ج2 ص147
📚شرف اصحاب الحدیث ، خطیب بغدادی ، ص88
📚تذکره الحفاظ ، ذهبی ، ج1 ص4 و5
📚طبقات ابن سعد ج9 ص7
📚کنزالعمال ج10 ص393
4⃣طبری می نویسد:
« هر موقع عمر کسی را برای اداره امور به نقطه ای اعزام می کرد سفارش می کرد که از محمد کمتر سخن نقل کنید و من همکار شما هستم»
📚تاریخ طبری ج3 ص273
5⃣ابوذر و عبدالله بن مسعود و ابو درداء سرگرم نقل حدیث از پیامبر بودند عمر آنان را مورد مواخذه قرار داد و گفت این چیست که پیوسته از محمد حدیث پخش می کنید»
📚کنزالعمال ج1 ص292
🔶ذهبی نقل می کند عمر آنان را حبس کرد و گفت شما بیش از حد سخنان محمد را روایت کرده اید.
📚تذکره الحفاظ ج1 ص7
6⃣ابن کثیر نقل می کند که عمر پیوسته می گفت:
« روایت رسول خدا در احکام عملی را کاهش دهید»
📚تاریخ ابن کثیر ج7 ص107
7⃣عثمان نیز پیوسته بر فراز منبر می گفت:
« هیچ کس نباید حدیثی را که در زمان ابوبکر و عمر شنیده نشده روایت کند»
📚منتخب کنزالعمال در حاشیه مسند احمد ج4 ص64
❗️این منع حدیث در حالی است که قرآن سخنان پیامبر را بیان گر مجمل قرآن و مقید و مخصص مطلقات و عمومات آن می داند و می فرماید:
« قرآن را برای تو فرو فرستادیم تا آنچه را برای مردم نازل شده تبیین کنی و شاید آنان بیندیشند»
🔶نحل44
👌ومی فرماید:
« آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و آنچه را از آن نهی کرده خود داری نمایید»
🔷حشر7
👌ومی فرماید:
« او از روی هوای نفس سخن نمی گوید .بلکه وحی است که بر او فرو فرستاده می شود»
🔶نجم3 و4
❗️لذا پیامبر گرامی فرمود:
« خدا چهره آن کس را زیبا کند که سخن مرا بشنود و آن را بفهمد و حفظ کند و به دیگران برساند»
📚سنن ترمذی ج5 ص34
🔶وفرمود:
« خلفاء من کسانی هستند که پس از من می آیند و حدیث و سنت مرا برای دیگران نقل می کنند»
📚کنزالعمال ج10 ص221
👌وفرمود:
« حدیث من را بنویسید و حفظ کنید»
📚مسند احمد ج2 ص215
📚سنن ترمذی ج5 ص39
✍به نظر ما انگیزه منع تدوین و نقل حدیث پیامبر با انگیزه منع وصیت پیامبر در آخرین لحظات زندگیش یکی بود .در هر دو مساله هدف ممانعت از آگاهی مردم
نسبت به خلافت و وصایت اهل بیت بوده است .هدف ممانعت کردن از نقل فضائل اهل بیت و وصایت آن ها بود وصایتی که با خلافت شورایی ناسازگار بود .
🔶از سوی دیگر در میان اصحاب پیامبر حضرت علی ملتزم به ضبط احادیث پیامبر بود .او نخستین کسی بود که امالی پیامبر را ضبط کرد و نامه های او را تدوین می کرد و به دلیل همین احاطه به سخنان پیامبر او مرجع بزرگ در حل مشکلات پس از پیامبر بود .منع از تدوین حدیث پیامبر یک نوع بی اعتنایی به علی و نوشته های آن بزرگوار محسوب میشد تا زمینه انزوای او بیش از پیش فراهم شود.
📚الملل و النحل ، ایت الله سبحانی ، ج1 ص99
📝پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw