eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال وقتی که برخی از کفار رو میخواهیم بدلیل یک امر زشت و ناپسندی که در حکومت اسلامی انجام میدن از این کار نهی کنیم با این جواب مواجه میشیم که میگن: در کتاب خودتون اومده که «لا اكراه فی الدین»که هیچ اکراهی در دین نیست. جواب ما شیعیان برای پاسخ به این سوال چیست؟ ✅پاسخ جوابی که می توان داد این است که دلالت ایه در مورد اکراه در دین است نه در مورد احکام دینی 🔷اگر شخصی بدون اجبار به دین اسلام مشرف گردید یا قبول کرد که در یک جامعه اسلامی زندگی کند بایستی به لوازم این انتخاب اختیاری گردن نهد ❗️علامه طباطبائی در تفسیر ایه می گوید: « در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد چرا که دین سلسله ای از معارف علمی است و به دنبال ان نیز اعمالی وجود دارد در مجموع اعتقادات است که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند» 📚المیزان،ج1 ص341 👌حال که دلالت ایه روشن شد که مراد نفی پذیرش دین از روی اجبار است و لا غیر می گوییم : ❗️کفار با اختیار خودسان تصمیم گرفته اند که در جامعه اسلامی زندگی کنند وباید به لوازم زندگی اجتماعی پایبند باشند ⚫️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است ❗️در اجتماع چیزی به عنوان " ضرر فردی " وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" دراید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند ❗️پیامبر گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در ان نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که اب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند" 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 ❗️ پیامبر با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚تفسیر نمونه ج3 ص38 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال چرا نمی توان از آیات قران به تاریخ تشریع و تاریخ نسخ یا صدور حکم پی برد؟ ✅پاسخ نکته ای که می توان در اینجا گفت و اخبار اهل بیت نیز آن را تایید می کند این است که نزول ایات بدین گونه نیاز شدید مردم به پیشوایان الهی یعنی پیامبر گرامی و اوصیای ایشان را روشن می سازد و سبب می شود که مردم به حکم نیاز علمی به سراغ انها بروند و رهبری انها را عملا به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنماییهای مختلف انان نیز استفاده کنند 👌واین درست به مانند آن می ماند که در پاره ای از کتب درسی شرح بعضی از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده میشود تا شاگردان رابطه خود را با استاد قطع نکنند و بر اثر این نیاز در همه چیز از افکار او الهام بگیرند و درواقع قرآن مصداق وصیت معروف پیامبر گرامی است که فرمود: « دو چیز گرانبها را در میان شما می گذارم کتاب خدا و خاندانم اهل بیتم و این دو از هم جدا نمی شوند تا در قیامت در کنار کوثر به من برسند» 📚مستدرک علی الصحیحین ،ج3 ص148 ❗️امیر مومنان فرمود : « خداوند قرآن را بدین گونه نازل کرد تا اهل باطل ادعا نکنند که بر علم قرآن که میراث پیامبر است تسلط دارند و مردمان برای فهم قرآن سوق داده شوند به سوی کسانی که برایشان به عنوان امام مشخص شده اند » 📚وسائل الشیعه ،ج 27 ص194 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید 💦سوال : روحانیون چرا به مخالفان خود بهتان و افترا می زنند ؟؟ ✅یک روایت از کتابهایشان می آوریم تا علت این امر مشخص شود 👇👇👇 🍃عن محمد بن يحيى عن محمد بن الحسين عن أحمد بن محمد بن أبي نصر عن داود بن سرحان عن أبي عبد الله ع قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهروا البراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلموا [ ن ] من بدعهم يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخره. 💥پیامبر اسلام فرمودند: هرگاه اهل شک و بدعت گزاران را ديديد آشکارا و علنی از انها برائت بجوييد و فراوان به آنها دشنام گفته و درباره شان به تهمت و بدگويي سخن رانده و مبهوتشان کنيد تا به طمع فساد و تبهکاري دراسلام نباشند مردم را(به دروغ) از آنها بترسانيد که چيزي از بدعتشان نياموزند که خداوند برايتان خوبي ها و حسنات مکتوب فرموده و بدين جهت درآخرت براي شما درجاتي بلند ورفيع مقرر فرمايد. 📚️منابع: (اصول كافى جلد4 ص 83) (ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ جلد72 ﺹ 160) 🍃بررسی سند روایت : 🔷محمد بن یحیی عطار قمی ⚡️شیخ طوسی در مورد او میگوید: وی از اهل قم بود و استاد ثقه اسلام محمد بن یعقوب کلینی بوده است 📚رجال الطوسى صفه 495 ⚡️نجاشی در مورد او میگوید: محمد بن يحيى، ابوجعفر قمى، استاد اصحاب ما در زمان خود بود. شخصيتى مورد توجه و اعتماد، صاحب امتياز و كثيرالحديث بود. وى كتاب هاى زيادى تأليف كرد كه «مقتل الحسين» و «النّوادر» از جمله آن‌هاست. عده اى از اصحاب ما تمام كتاب هاى او را از فرزندش احمد و وى هم از پدرش براى ما نقل نموده اند 📚رجال النجاشى صفحه 250 💥پس راوی اول ثقه است 🔶راوی دوم: محمّد بن الحسین بن أبی الخَطّاب ⚡️نجاشی در مورد او میگوید: أبو جعفر الزیّات الهَمدانی- و اسم أبی اخطّاب زید- جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایه، ثقه، عین، حسن التصانیف، مسکون الی روایته. 📚رجال النجاشی صفحه ۳۱9 الرقم ۸۹۷ ⚡️شیخ طوسی در مورد او میگوید: محمد بن الحسین بن ابی الخطاب کوفی ثقه 📚رجال الشیخ الطوسی صفحه ۳۷۹ الرقم ۵۶۱۵ 💥پس این راوی هم ثقه است 🔷راوی سوم: احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی ⚡️کشّی او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا نام برده و این شش تن طبقه سوم اصحاب اجماع را تشکیل می‌دهند. 📚اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، شماره ۱۰۵۰، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ⚡️ به گفته شیخ طوسی به دلیل آن‌که او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت می‌کنند، روایات مرسل آن‌‌ها در حکم روایات مُسند است. 📚محمد بن حسن طوسی، عدّة الاصول، جلد۱ صفحه۳۸۶ـ۳۸۷، چاپ محمدمهدی نجف، قم 🔶راوی چهارم: داود بن سرحان ⚡️نجاشی گفته است که او ثقه است: 📚رجال نجاشی صفحه ۱۵۹ و رجالیان متأخر نیز در توثیق وی اتفاق نظر دارند. 📚تنقیح المقال مامقانی جلد۲۶ صفحه ۱۷۸ و پانویس5 📈پس روایت صحیح السند هست . 💥حالا متوجه شدید آخوند چرا افترا می بندد ؟؟؟ ✅پاسخ بزرگان و علمای شیعه به هیچ کس تهمت و افترا نمیزنند و همین سخن تهمتی در حق روحانیون و علما است ❗️شهید مطهری در توضیح روایت می اورد: « باهتوهم از ماده « بهت» است و این ماده در دو مورد بکار می رود یکی از ان در مورد مبهوت کردن و محکوم کردن و متحیر ساختن است و در قران نیز امده است که حضرت ابراهیم با آن جبار خودش که مباحثه کرد او در مقابل منطق ابراهیم درماند ومبهوت و محکوم و مفتضح شد « فبهت الذی کفر» 📓بقره 258 ❗️شیخ انصاری تصریح می کند که معنای اینکه اگر با اهل بدعت روبرو شدید « باهتوهم» یعنی با منطق قوی با انها رو برو شوید و مبهوتشان کنید انچنان که ابراهیم چنین کرد 👌بر اهل بدعت با منطق وارد شوید تا مردم بفهمند اینان اهل بدعت هستند و دروغ می گویند با انها مباحثه کنید و مبهوتشان کنید» 📚مجموعه اثار ،ج16 ص103 ❗️ آیت الله سبحانی می اورد: روایت صحیح است و مقصود از اهل الریب کسانی هستند که در عقاید مردم ایجاد شک و تردید می کنند و پیوسته شبهات به رخ آنها می کشند. امام می فرماید از آنها دوری بجویید و آنان را با کلماتی سبک معرفی کنید سپس یاد می شود در مقابل مجادله با دلایل قطعی با آنها روبه رو شوید تا آنها حالت بهت و حیرت پیدا کنند بنابراین مراد از (باهتوهم) همان ایجاد تحیر در آنها است نه اینکه درباره آنان بهتان بگویید. نظیر آیه فبهت الذی کفر ❗️مرحوم فیض کاشانی در شرح روایت می اورد: « یعنی با انان چنان سخن بگویید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند» 📚الوافی ج1 ص245 ❗️علامه مجلسی می اورد: « مراد از سب اهل بدعت یعنی با انان چنان صحبت بگویید که تحقیر شوند و مراد از باهتوهم یعنی الزام ومبهوت ساختن انان با دلایل قاطع به گونه ای که انان
سوال لطفا به متن زیر که در چندین کانال ضد دین قرار داده شده پاسخ بدهید 💦اعتراف شیخ طوسی،از کبائر مذهب امامیه و مؤلف یکی از کتب اربعه و اصلی تشیع، به تضاد در کتب علمای شیعه و نا معتبر بودن احادیث. 👤شیخ طوسی در مقدمه ی کتاب تهذیب الاحکام مینویسد: ⚡️ذاكرني بعض الأصدقاء أيده الله ممن أوجب حقه ( علينا ) بأحاديث أصحابنا أيدهم الله ورحم السلف منهم ، وما وقع فيها من الاختلاف والتباين والمنافاة والتضاد ، حتى لا يكاد يتفق خبر إلا وبإزائه ما يضاده ولا يسلم حديث إلا وفي مقابلته ما ينافيه ،حتى جعل مخالفونا ذلك من أعظم الطعون على مذهبنا. ✍☜معنی: بعضی از دوستان پیش من آمدند و این مطلب را ذکر کردند که احادیث اصحاب ما و علمای ما در آن اختلاف و تباین منافات و تضاد و تناقضات وجود دارد و هر حدیث و خبری که در کتب ما موجود است در مقابل ان یک خبر و حدیث متضاد وجود دارد! هیچ حدیثی وجود ندارد الا اینکه در مقابل آن حدیث دیگری وجود دارد که آن را نفی میکند! مخالفان ما این را از بزرگترین نقد ها بر مذهب ما قرار داده اند.!❗ 📚تهذيب الأحكام تالیف شیخ طوسی جلد1 صفحه 2 چاپ دار الكتب الإسلامية - طهران. و ص 45 چاپ دار التعارف للمطبوعات بیروت،لبنان ✅اسلام دود شد رفت هوااااا😂😂😂 ✅پاسخ چنان که قبلا بیان داشته ایم این کانال های منحرف با تمسک به تدلیس و تقطیع سعی دارند انچه ادعا دارند را اثبات کنند در حالی که بطلان روشن انان روشن است ❗️متن بالا یکی دیگر از موارد تدلیس این افراد است که گفته اند طبق نظر شیخ طوسی کلیه روایات شیعه نامعتبر است 👌این سخن را کسی که اندکی اگاهی از روایت و حدیث داشته باشد بشنود از شدت تعجب خنده می گیرد که اینان چگونه نسبتی به شیخ الطائفه می دهند ❗️شیخ طوسی در مقدمه کتاب شریف تهذیب انگیزه خود را از نوشتن این کتاب چنین بیان می دارد: « بعضی از دوستان از اختلاف و تعارض در احادیث نزد من شکایت کردند که در مقابل هر خبری یک خبر متعارض وارد شده و مخالفان ما این مساله را بر ما خرده می گیرند» 👌انگاه شیخ طوسی می اورد: « هدف من از تالیف این کتاب آن بود که اختلاف و تعارض بین احادیث را حل کنم» « فالاشتغال بشرح کتاب یحتوی علی تاویل الاخبار المختلفه و الاحادیث المتنافیه من اعظم مهمات فی الدین» ❗️ایا شما از کلام شیخ طوسی فهمیدید که کلیه احادیث شیعه نامعتبر است ♦️انگاه شیخ طوسی در طریق جمع بین احادیث در تهذیب چندین روشن را در پیش می گیرد 1⃣قاعده اولیه جمع کردن بین دو حدیث متعارض است ❗️ مثلا اگر در روایتی امده باشد « اکرم العلمائ» ( علما را احترام کن ) و در روایت دیگری امده باشد« لا تکرم العالم الفاسق»( عالم فاسق را اکرام نکن) در اینجا دو حدیث متعارض هستند ❗️روایت اول می گوید تمام علما را اکرام کن و روایت دوم می گوید عالم فاسق را اکرام نکن 👌در اینجا بین دو روایت جمع می کنیم به این که روایت اول عام است و روایت دوم خاص در اینجا چون خاص قرینه بر عام است بر عام مقدم میشود ❗️یعنی با توجه به روایت دوم که اکرام عالم فاسق را نهی می کند می فهمیم که منظور امام از روایت اول که می گوید علما را اکرام کن مراد عالم عادل است نه فاسق وبه این گونه این تعارض حل می شود واختلاف دو روایت برطرف می شود 2⃣ترجیح به مخالفت با اهل سنت: مثلا اگر در روایتی امده باشد ازدواج موقت حلال است و در روایت دیگری امده باشد ازدواج موقت حرام است درداینجا بین دو روایت تعارض برقرار است در اینجا آن روایتی که موافق اهل سنت است را طرد می کنیم زیرا از باب تقیه صادر شده است ❗️در روایتی امده است که محمد بن عبدالله می گوید : « به امام رضا گفتم اگر دو روایت متعارض از شما نقل شد چه کار کنیم و به کدام روایت عمل کنیم ؟ 👌امام فرمود: « در این صورت به آن روایتی که مخالف اخبار اهل سنت است عمل کنید( زیرا روایت موافق انها از باب تقیه صادر شده است)» 📚بحار الانوار ج2 ص235 ❗️مرحوم محقق بحرانی چنین می اورد: « بسیاری از اخبار متعارض در جهت تقیه صادر شده است و باید به روایت مخالف اهل سنت عمل شود» 📚الحدائق الناضره،ج1 ص89 3⃣روایتی که راوی آن از لحاظ عدالت برتر باشد را اخذ می کنیم وبه آن عمل می کنیم 4⃣به روایتی که موافق قران باشد عمل می کنیم 5⃣به روایتی که تاریخ جدیدتری دارد عمل می کنیم ❗️انچه در مورد مرجحات اخبار متعارض امد برگرفته از روایات اهل بیت است که فرموده اند اگر با دو روایت متعارض برخورد کردید چنین رفتار کنید که شیخ حر عاملی ان روایات را در وسایل الشیعه ج27 ص106 باب 9 اورده است ❗️شیخ طوسی در تهذیب با این روش ها اختلاف و تعارض بین اخبار را در تهذیب حل می کند و شبهاتی که در این زمینه برای شیعیان ایجاد شده بود را حل کرد وبه هیچ عنوان بر این ادعا نبود که تمام روایات شیعه غیر معتبر است چنان که بیانش گذشت 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال ایا امام علی پشت سر خلفا نماز میخونده یا خیر ✅پاسخ در مورد اینکه آیا امام علی پشت سر خلفا نمازمی خوانده است یا نه باید گفت: ❗️ اهل تسنن برای مشروع جلوه دادن حکومت خلفا از بعضی روایات استفاده کرده اند که امام علی در جماعت آنها شرکت می کرده است. در این زمینه روایات مختلفی وجود دارد:  ♦️از بعضی منابع استفاده می شود که امام علی در جماعتشان شرکت می کردند؛ ولی نمازشان را فرادا می خواندند ❗️ چنانکه درتفسیرقمی آمده است: «حضر المسجد و وقف خلف ابى بکر و صلّى لنفسه» امام علی در مسجد حاضر می‌شد و پشت سر ابی بکر می‌ایستاد؛ اما نمازرا فرادی می‌خواند 📚تفسیر قمی ج2 ص158 ♦️روایت دیگر از طبرسى در احتجاج است که می نویسد: «و حضر المسجد و صلّى خلف ابی بکر»، «امام علی در مسجد حاضر می شد و پشت سر ابوبکرنماز می خواند» 📚الاحتجاج ج 1 ص126 👌در جواب باید گفت: سند این روایت مرسل است؛ زیرا طبرسی روایت را مستقیماً و بدون ذکر واسطه از حماد بن عیسی از امام صادق نقل می‌کند؛ در حالی که حماد بن عیسی متوفای 19 هـ و خود طبرسی متوفای 548 هـ است. ❗️برفرض قبول این روایات نمی شود گفت این عمل دلیل بر مشروع شمردن حکومت خلفا بوده؛ بلکه بنا بر مصلحت جامعه و برای جلوگیری از اختلافات در جامعه نوپای اسلام بوده است. و امام علی هم مصالح اسلام را برهر چیز مقدم می‌داشتند. چرا که آن حضرت در مساله امامت که مهمتر از موضوع نمازبود، به خاطر مصالح اسلام و مسلمانان اقدام عملی نکردند هر چند بارها استدلال بر امامت خود کردند که ما در پاسخ های گذشته کانال به آن اشاره کرده ایم ❗️لذا در برخی روایات امده که حضرت از باب تقیه و حفظ مصالح اسلام اقدام به چنین کاری می کردند 📚وسائل الشیعه،ج8 ص298 ❗️ علاوه بر آن منطقی به نظر نمی رسد که مثلا امام 25 سال در آن جامعه زندگی کرده باشد و پشت سر هیچ یک از خلفا نمازنخوانده باشد، و هیچ مشکلی هم برایش پیش نیامده باشد و منابع هم هیچ اشاره ای به این موضوع نکرده باشند.  و از طرف دیگر در آن زمان به علت محدود و کوچک بودن شهرها و هم به دلیل فضای معنوی جامعه و تاکید بر ارزش فراوان نمازجماعت تقریبا اقامه نمازدر مسجد و به امامت خلیفه مسلمین یک سنت بود و همه مردم نمازرا به جماعت در مسجد اقامه می کردند. از این رو عدم شرکت امام در مسجد با توجه به تمام موارد ذکر شده به علاوه همسایه مسجد بودن، یک مساله عادی نیست که بشود به راحتی از کنار آن گذشت. ❗️و بنابر هر دو صورت حضور امام علی در مسجد، نمی تواند تاییدی بر مشروع بودن خلافت خلفا باشد.  ❗️اهل سنت معتقدند که هر انسان فاسق و فاجری می تواند پیش نماز گردد چنان که روایت می کنند که پیامبر فرمود: « نماز پشت سر هر انسان فاسق ویا غیر فاسقی از اصول دین است» 📚سنن الدار قطنی،ج2 ص57 ❗️پس بر اساس مبانی اهل سنت امام جماعت بودن فضیلتی را ثابت نمی کند به همین رو از اقتدا کردن حضرت امیر به خلفا نمی توانند فضیلتی را برای خلفا اثبات کنند 👌در عصر حاضر نیز مراجع عالیقدر، به زایرانی که به مدینه و مکه مشرّف می‌شوند، تاکید می‌کنند که درنمازجماعت آنان شرکت نمایند و بدون عذر، از شرکت در نمازجماعت دریغ نورزند، هر چند که فرقه های اسلامی، اختلاف نظر هایی دارند، اما مصلحت اسلام در این است که همه مسلمانان در مقابل دشمن مشترک با هم متحد شوند. 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
مبهوت و محکوم شوند و جوابی نداشته باشند» 📚بحار الانوار،ج71 ص204 👌آری علمای شیعه به شما اهل بدعت تهمت و بهتان نمی زنند بلکه شما را با دلایل روشن و محکم مفتضح کرده و دروغ هایتان را بر ملا می سازند 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال یکی از کانال های ضد دین ( نقد اسلام و قران) تحدی کرده است که یک روایت صحیح در اثبات تولد امام زمان بیاورید هر چند می دانم روایت زیاد است و شما در پیام های پیشین این موضوع را بررسی کرده اید لطفا یک روایت با تصحیح سندی به طور اختصار بیاورید ممنون ✅پاسخ شیخ کلینی به در کافی به سند صحیح از حسین بن محمد الاشعری،از معلی بن محمد،از احمد بن محمد بن عبدالله می اورد که گفت : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری بدستم رسید که در آن نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان کند که می تواند بدون جانشین مرا بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است .برای او فرزندی در سال 255 زاییده شد که اسم ایشان را محمد گذاشت» 📚الکافی ج1 ص514 ❗️به تصریح ایت الله خویی در بزرگترین کتاب رجالی شیعه یعنی معجم الرجال الحدیث کلیه راویان این روایت ثقه هستند 1⃣الحسین بن محمد الاشعری، درباره او گفته است ثقه است 📚المفید من معجم رجال الحدیث ،ص178 2⃣معلی بن محمد: او نیز ثقه است 📚همان مدرک،ص613 3⃣احمد بن محمد بن عبدالله : او نیز ثقه است 📚همان مدرک ص43 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال مبنای تاریخی قصص قرآن چیست؟ چرا قصص قرآنی در تواریخ نیست مثلا ماه،سال،روز و معادل اتفاقات تاریخی قرآن در تاریخ نیست؟ ✅پاسخ به یقین قران یک کتاب تاریخی نیست اما به دلایل مختلفی بحث های تاریخی فراوان دارد .قسمت مهمی از مباحث تربیتی و مواعظ و اندرزها،بشارتها و بیم ها و امیدهای قرانی در قالب مسائل تاریخی بیان شده است ❗️اصولا مباحث تاریخی قران دارای ویژگی های زیر است : 1⃣تکیه بر قسمت های حساس 2⃣خالی بودن از هر گونه حشو و زائد 3⃣خالی بودن از تناقض و تضاد و ناهماهنگی 4⃣جداسازی حقایق تاریخی از افسانه ها ❗️همیشه تاریخ با افسانه هایی دروغین امیخته بوده است از جمله عوامل ان سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است بطوریکه افسانه ها و اسطورها بخش مهمی از تواریخ پیشینیان و رکن اصلی آن را تشکیل می دهد 📚پیام قران، ایت الله مکارم ،ج8 ص207 ❗️با این توضیح چگونه می توان توقع داشت که داستان های قرانی با تواریخ کاملا هماهنگ باشد 👌صحت داستان ها و قصص قرانی با اثبات اعجاز قران ثابت می شود .وقتی ثابت شد که قران از ناحیه خداوند است و خداوند راوی قصص موجود در قران است شکی در صحت ان قصص باقی نمی ماند هرچند ان داستان ها در تواریخ نیامده باشد ❗️از سوی دیگر چنان نیست که از قصص قرانی اساسا در تواریخ خبری نباشد 👌نویسندگان مسلمان با تالیف کتب متعدد اقدام به تطبیق داستان های قرانی با تواریخ کرده اند و ریشه قصص قرانی را در تواریخ اثبات کرده اند که از جمله می توان به کتاب « بررسی تاریخی قصص قران» اثر محمد بیومی مهران اشاره کرد که به فارسی در چهار جلد ترجمه شده است 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید کند و کاوی در قران ............................................ در این قسمت میپردازیم به ایاتی از قران که اشاره مستقیم به ساده و قابل فهم بودن قران دارد. در سوره الدخان آیه پنجاد و هشتم میخوانیم در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانيديم اميد كه پند پذيرند (۵۸) در آیه 17 و 22و32و40 سوره القمر نیز به همین مورد اشاره شده است .پس دریافتیم که زبان قران زبان عربی فصیح و ساده میباشد که صد البته هم منطقی به نظر میرسد واین خودنشان از دو نکته است. نکته اول اینکه یک دست نوشته ساده چگونه میتواند معجزه باشد. نکته دوم اینکه با استناد به این ایات میتوان دریافت که فهمیدن ایات هیچ نیازی به تفسیر ندارد و تفسیر تنها راهی برای تغییر این نوشته ها و بهره برداری از انها در جهت منافع است.کما اینکه در بسیاری مواقع مسلمانان در هنگام رسیدن به بن بست در مباحثات و کنکاشها در مورد اشکالات قران به تفسیر متوصل میشوند. ✅پاسخ برای رسیدن به پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣قران دارای چند دسته از ایات است ،دسته ای از ایات محکم،دسته ای متشابه،دسته ای ناسخ،دسته ای منسوخ،دسته عام و دسته ای خاص،دسته ای مطلق و دسته ای مقید ،دسته ای ظاهر ودسته ای نص ،و همچنین قران دارای بطون گسترده و متعددی است بی شک کسی که خواهان فهم صحیح ایات است باید از کلیه این امور اطلاع داشته باشد و روشن است که درایات قران بیان نشده است کدام ایه محکم و کدام متشابه،کدام ناسخ و کدام منسوخ،کدام عام وکدام خاص و کدام مطلق و کدام مقید ،کدام ظاهر و کدام نص و ... است و این یعنی برای فهم این ایات نیازمند به بیان مفسران حقیقی قران داریم 2⃣با توجه به مطالب بالا قران خطاب به پیامبر گرامی اش می فرماید: « ما بر تو قرآن را نازل کردیم تا تو ایات انان را برای مردم تبیین کنی» 📓نحل 44 ❗️و می فرماید: « ما قرآن را بر ‌تو نازل نکردیم مگر برای اینکه انچه در ان اختلاف دارند برای انها تبیین کنی » 📓نحل 64 ❗️یا امام باقر فرمود: « از جمله علومی که خداوند به ما داده است تفسیر قران است» 📚الکافی ج1 ص229 3⃣این که خداوند در ایات متعددی می فرماید ما قرآن را اسان کردیم مطلبی ثابت و حق است یعنی قرآن از نظر محتوا ومعارف در عین عمیق و پر مغز بودن درک آن ساده و سهل و اسان است ❗️برخی از ایات بدون انکه نیاز به تبیین و تفسیر خاصی باشد فهم آن برای همگان اسان است و برخی آیات پس از تفسیر و تبیین فهم آن برای همگان اسان است و اساسا اسان بودن قرآنی منافاتی با تفسیر و تبیین قرآن ندارد بلکه هر دو در طول یکدیگر هستند 4⃣ این اشکال مطرح شد که چگونه قرانی که اسان است می تواند معجزه باشد پاسخ روشن است .خداوند آن همه معارف و حقایق بزرگ و برجسته را در قالب یک سری از الفاظ محدود با سهولت درک معنا ریخته است و همگان را به مقابله خوانده است که اگر شما هم می توانید چنین کاری را انجام دهید و روشن است که نمی توانید و همین نتوانستن شما دلیل بر معجزه بودن قران است ( دقت کنید) 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال به متن زیر که هم اکنون در کانال ضد دین « التماس تفکر» موجود است پاسخ دهید در زیر به نمونه هایی چند از توهین الله می پردازیم 1- آيه 5 سوره الجمعة "یهودیان مانند خری هستند که کتاب حمل می کند!" 2- آيه 28 سوره التوبة "غیر یکتاپرستان نجس هستند" 3- آيه 55 سوره الانفال "دگراندیشان بدترین جنبندگان هستند!" 4- آيه 30 سوره التوبة "خدا بکشد یهودیان و مسیحیان را" 5- آيه 161 سوره البقرة "لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر ناباوران" 6- آيه 171 سوره البقرة "ناباوران مثل حیوانی هستند که کسی در گوش آن آواز بخواند" 7- آيه 22 سوره الانفال "بدترین حیوانات همین ناباوران هستند" 8- آيه 59 سوره المائدة "ای اهل کتاب اکثر شما فاسق هستید" 9- آيه 12 سوره محمد "ناباوران مانند چهارپایان می خورند و می خوابند !" 10- آيه 50 سوره المدثر "ناباوران مانند خرهای گریزان هستند" 11- آيه 13 سوره القلم "دشمنان محمد زنازاده هستند" 12- آيه 67 سوره الانبياء "اوف بر شما و بر هر چه که غیر از الله عربستان می پرستید" 13- آيه 10 سوره البقرة "در قلبهای آنها مرضی است و الله هم بر مرضشان می افزاید" 14- آيه 13 سوره البقرة "غیر مسلمانان سفیه و بی خرد هستند" 15- آیه 176 سوره الاعراف "ناباوران مانند سگی هستند که له له می زنند" 👈همچنین لفظ "لا یشعرون" در مورد نامسلمانان در آیه های زیر آمده است👇 النحل: ٢٦، النمل: ١٨، الأعراف: ٩٥، يوسف: ١٥، القصص: ٩،الأنعام: ١٢٣، النحل: ٤٥، العنكبوت: ٥٣، يوسف: ١٠٧، النمل: ٦٥، آلعمران: ٦٩، الأنعام: ٢٦،البقرة: ٩، الزمر: ٢٥، الزخرف: ٦٦، القصص: ١١، النحل: ٢١، البقرة: ١٢، النمل: ٥٠، المؤمنون: ٥٦، الشعراء: ٢٠٢ لطفاً اگر در آینده خواستید با یک مسلمان در مورد احترام به عقاید ایشان بحث کنید ابتدا کمی قران تلاوت بفرمایید ✅پاسخ خلاصه اشکالات بالا چند چیز است 1⃣خداوند کافران و لجوجان و منحرفان را تشبیه به حیوانات کرده است ایا این توهین به انان نیست؟ 2⃣خداوند کفار را نجس خوانده است ایا این توهین به انان نیست؟ 3⃣خداوند منحرفین از کافران یا منحرفین از اهل کتاب را لعنت کرده است و گفته است اکثر اهل کتاب فاسق هستند یا دشمنان محمد زنا زاده هستند 4⃣در ایات متعددی از ایات قران نسبت به کفار و غیر مسلمانان تعبیر لا یشعرون بکار رفته است ✅پاسخ اشکالات برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣نویسنده متن بالا سعی می کند تا چنین تلقین کند که مخاطب ایات بالا کلیه غیر مسلمانان هستند در حالی که این سخن صحیح نیست .مخاطب ایات بالا کفار لجوج و منحرف و فتنه گر و مفسد هستند نه کلیه کفار ❗️خداوند درباره دسته ای از کفار که جزو موارد فوق الذکر نیستند می فرماید: « خداوند شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد» 📓ممتحنه 8 2⃣اما در مورد تشبیه کافران لجوج و منحرف به حیوانات : ❗️ اقای قرائتی در یکی از کتبشان چنین می اورند: " با نگاهی به منافع حیوانات وعملکرد بعضی انسان ها تشبیه اوئک کالانعام بل هم اضل را حق و منطقی می یابیم ❗️گران ترین لباس انسان، ابریشم از حیوانات است ❗️ مهم ترین ۼذای انسان شیر وعسل و گوشت وماست از حیوانات است ❗️حیوانات وسیله بارکشی و شخم زدن و منبع در امد و اشتۼال هستند ❗️تمام کارخانه های پشم ریسی ، چرم سازی لبنیاتی و مرۼداریدو دامداری کارشان به حیوانات وابسته است ❗️حیوانات بعضی معلم بشر هستند کلاۼ دفن مرده را به فرزند ادم ونسل او اموخت ❗️بعضی گزارشگر انبیا می شوند هدهد گزارش انحراف مردم سبا را نزد سلیمان اورد ❗️بعضی محافظ انبیا می شوند تار عنکبوت پیامبر اسلام را در ۼار حفظ کرد ❗️حیوانات قابل تربیت و اموزش هستند و لذا شکار سگی که اموزش دیده حلال است ❗️حتی حیوانات ازار دهنده مثل مار تنها کسانی را می گزند که به انها نزدیک شده باشند ❗️با توجه به مطالب فوق ایا انسان هایی که از دور مردم ازاری می کنند و مناطق دوردست را بمباران وت موشک باران می کنند از مار بدتر نیستند؟ افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه می کنند و بخاطر رسیدن به هوس های بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند از حیوانات بدتر نیستند ادم هایی که یک تنه صدها جرم وجنایت دارند از درنده ترین حیوانات پست تر نیستند؟ 📚 پرسش های مهم ، قرائتی ، ص 20 ❗️ ایت الله مکارم چنین می اورد: " بارها در قران غافلان بی خبر به چهار پایان وحیوانات بی شعور دیگر تشبیه شده اند ولی نکته تشبیه انها به چهار پایان شاید این باشد که انها تنها به خواب وخور وشهوت می پردازند درست همانند چهار پایان در حالی که چهار پایان دارای استعداد ها و امکانات انسان ها نیستن ولی انسان های غافل با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا که امکان همه گونه ترقی و تکام
ل را دارتد اما بر اثر هوا پرستی و گرایش به پستی ها این استعداد ها را بلا استفاده می گذارند 📚تفسیر نمونه ج7 ص21 ❗️ روشن شد که این سخن قران مطلبی خلاف واقع و توهین نیست بلکه یک تشبیه حقیقی بین حیوانات و انسان های منحرف است 3⃣در مورد نجس دانستن کفار باید گفت که اسلام با نجس دانستن انان این فایده را مد نظر قرار داده است تا با پرهیز از انان عقاید و اخلاق بسیاری از مردم حفظ شود چرا که ممکن است با امیزش و معاشرت با افراد گمراه و منحرف تحت تاثیر قرار گرفته و منحرف شوند 👌در تمام جوامع مصلحین و دلسوزان به افراد معمولی سفارش می کنند که از معاشرت با افراد گمراه و منحرف دوری کنند تا از انحراف و گمراهی محفوظ باشند که این موضوع در اسلام به صورت حکم نجاست بیان شده است ❗️ لذا روشن می شود ♦️ اولا:دلیل حکم اسلام به نجاست کفار را می توان امری سیاسی دانست و گفت: هدف از این حکم آن است که در حد امکان، مانعی برای معاشرت مسلمانان با آنها ایجاد شود تا از نفوذ افکار مخرب آنها در بین افرادی از مسلمانان که توانایی های علمی کمتری در بحث با آنان دارند، جلوگیری به عمل آید . ♦️ثانیا: این یک کیفر و مجازات برای انان است و بدیهی است که ممکن است شخص اجرای کیفر و مجازات را توهین به خود تلقی کند اما عامل این توهین خود شخص است نه قانونگذار که به جهت مصالحی به وضع حکم اقدام کرده است. 4⃣این که خداوند منحرفان را لعنت کرده است مطلبی توهین امیز نیست چرا که لعنت یعنی دوری از رحمت پروردگار یا اگر گفته است اکثر اهل کتاب در زمان پیامبر فاسق هستند به این خاطر بوده که الوده به گناهان بوده اند .انسان فاسق یعنی کسی که به دنبال فسق و فجور وگناه و فساد است و این توهینی به افراد نیست . ❗️همچنین خداوند یکی از صفات دشمنان پیامبر را بدنام بودن ذکر می کند:( بعد ذالک زنیم) 👌زنیم کسی است که اصل و نسب روشنی ندارد و اورا به قومی نسبت می دهند در حالی که از انها نیست 📚تفسیر نمونه،ج24 ص386 ❗️خداوند کسانی را با پیامبر دشمنی می کردند چنین معرفی می کند که افرادی دروغگو،پست،عیبجو،سخن چین،متجاوز،گنهکار و بی اصل و نسب بودند( ایات سوره قلم 10 تا 13) 👌ایا از غیر چنین افرادی مخالفت با چنان مصلح بزرگی انتظار می رود ❗️خداوند خبر می دهد از صفات و وضعیتی که دشمنان پیامبر داشته اند و این توهین به کسی نیست 5⃣خداوند در قران غافلان بی خبرو مفسد را که با داشتن عقل سالم به دنبال هوی پرستی رفته و بر روی زمین فساد کرده و بزرگترین مانع در راه خداپرستی بوده اند تعبیر می کند که انان « لا یشعرون» یعنی انان نمی فهمند وتوانایی درک مسیر صحیح را ندارند در مقابل افراد با شعور یعنی افراد اگاه و هوشیار که طریق صحیح را فهمیده و می پیمایند و این نوعی خبر دادن از حال این لجوجان و منحرفان است و توهین محسوب نمی شود 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال بعضی هادلالت،مقبوله عمربن حنظله،برولایت مطلقه فقیه راردمیکنند،ومعنای حاکم راقاضی معنامیکنند. درپاسخ به آنهاچه میگویید؟ ✅پاسخ از جمله ادله ولایت فقیه که بر آن استدلال می شود مقبوله عمر بن حنظله می باشد .در این مقبوله امام صادق در بیان تکلیف مردم در حل اختلافات و رجوع به یک مرجع صلاحیت دار که حاکم بر مسلمین باشد چنین می فرماید: « هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد اورا به عنوان داور بپذیرید همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم( قد جعلته علیکم حاکما) ،پس هرگاه حکمی کرد و ازاو قبول نکردند حکم خدا را سبک شمرده اند و ما را رد کرده اند و ان کس که ما را رد کند خدا را رد کرده است و رد کردن خدا در حد شرک به خداست » 📚الکافی،ج1 ص67 1⃣بدیهی است که منظور امام فقها می باشد که در حلال و حرام نظر دارند 2⃣صحیح است که سوال راوی در مورد خاص یعنی مساله قضاوت بوده است اما در فقه مشهور است که خصوصیت سوال باعث نمی شود که پاسخ فقط اختصاص به همان مورد و محدوده داشته باشد 3⃣امام می گوید من فقیه را بر شما حاکم قرار دادم و نمی گوید بر شما قاضی قرار دادم عمومیت و اطلاق واژه حاکم همه موارد حکومت و حاکمیت را شامل می شود ❗️با توجه به این بیانات دلالت روایات بر ولایت مطلقه فقیه اشکار می شود 📚نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ایت الله مصباح ص102 ❗️برخی فقها دلالت روایت بر ولایت فقیه در باب حکومت را کافی نمی دانند و اشکالاتی بر ان وارد کرده و معتقدند که باید از سایر ادله بر این مطلب استفاده کرد ⚫️از جمله این فقها ایت الله مکارم می باشد .ایشان در مقام پاسخ به روایت می اورد: « شکی در این نیست که کسی که به موارد استعمال کلمه « حکم و تحکم» در قرآن و روایات و اثار مراجعه کند در می یابد که مراد از آن قضائ و قضاوت است نه حاکم و حکومت ،بله در فارسی کلمه حاکم ظاهر در حکومت است و شاید منشا اشتباه افراد همین مساله است . ❗️مانند ایات بسیاری که می گوید: « ان الله یحکم یوم القیامه بین الناس» یعنی خداوند روز قیامت بین مردم داوری و قضاوت می کند ❗️و یا خطاب به کفار می گوید: « کیف تحکمون» چگونه قضاوت و داوری می کنید ❗️و ایاتی که درباره حکم کردن داود و پیامبر در ق‌رآن امده است در مورد اختلاف مردم 👌لذا راغب در مفردات خود معنای اصلی حکم را چنین می اورد: « ان الحکم بالشیئ ان تقضی بانه کذا او لیس بکذا» « حکم کردن به چیزی یعنی قضاوت و داوری کردن به چیزی که این گونه است یا این گونه نیست» 📚مفردات راغب،ص248 ❗️ایشان پس از طرح اشکالات دیگر به این مقبوله می اورد: « از انچه گذشت بدست می اید که این روایت تنها در مورد قضاوت کردن آن هم شبهات موضوعیه و حکمیه است و ارتباطی با حکومت فقیه ندارد» 📚انوار الفقهاهه،کتاب البیع ،ایت الله مکارم،ص459 ❗️انگاه ایشان به ذکر سایر ادله در اثبات ولایت فقیه می پردازد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال با توجه به پاره ای از آیات و روایات، و بعضی سخنرانیهای علما، لعن کردن جایز است اما این موارد دستاویزی برای کشتن شیعیان در کشورهای دیگر شده است با توجه به این موارد حکم لعن چیست فیلمی را دیدم که در آن پسر بچه کوچکی در ایران در جشن به اصطلاح عمر کشون لعن خلفا میکرد در مقابل خارج از مرزهای ایران پسر بچه ای چاقو به دست با رجز خوانی آماده سر بریدن شیعه ای بود ✅پاسخ طبق ادله فراوانی شک در وجوب برائت و بیزاری از دشمنان اهل بیت باقی نمی ماند و مساله حب اهل بیت و بغض دشمنان انان مساله قبل چشم پوشی نیست بگونه ای که مستندات و روایات ان گذشته از انکه در کتب شیعه امده است 📚بحار الانوار،ج30 ص145 باب 20 و ج27 ص218 باب 10 ❗️روایات متعددی در کتب اهل سنت نیز امده است چنان که حاکم نیشابوری نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: « اگر مردی پیوسته در حال نماز و روزه باشد اما دشمن و مبغض اهل بیتم باشد وارد جهنم می شود» 📚مستدرک الصحیحین،ج2 ص83 ⚫️اما باید توجه کرد که به شهادت تاریخ و سیره نویسان سلاطین و خلفای مستبد همیشه از موضوع لعن برای قتل و عام و نابودی شیعیان استفاده می کرده اند چنان که صاحب کتاب منتظم می اورد: « حکام و سردمداران قدرت هر وقت که می خواستند فردی شیعه مذهب را تعقیب و دستگیر کنند و سپس او را مجازات کنند به جرم فحش و ناسزا به ابوبکر و عمر بود» 📚المنتظم ج 2 ص36 ♦️ابن اثیر می اورد: « در سال 407 در تمام شهر های افریقا شیعیان را به جرم سب و لعن شیخین ( ابوبکر وعمر) از بین بردند» 📚الکامل ج9 ص110 🔘ایا شیعیان نباید از باب تقیه و حفظ جان و مال از اظهار برائت علنی دست بردارند چنان که امام صادق فرمود: « نه دهم دین تقیه است و کسی که تقیه نمی کند دین ندارد» 📚الکافی ج2 ص217 👌امام کاظم فرمود: « کسی که تقیه ندارد و تقیه نمی کند مومن نیست» 📚 الکافی ج2 ص219 ❗️و ایا نباید از باب تقیه مداراتی با اهل سنت خوب رفتار کرد چنان که ❗امام صادق فرمود: "در تشییع جنازه انان شرکت کنید واز مریض های آنان عیادت کنید وحقوق آنان را ادا کنید چرا که اگر شما اهل ورع وراستگویی وامانت داری باشید وبا مردم خوب رفتار کنید آنان ( اهل سنت) می گویند این شخص شیعه جعفر است ومن خوشحال میشوم ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده واگر غیر این باشد ناراحتی بر من وارد میشود ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده" 📚الکافی،ج2 ص636 ❗در این مضمون نیز روایات متعددی آمده است 📚وسایل الشیعه، ج12 ص5 باب 1 📚مستدرک الوسایل،ج8 ص309 باب 1 ❗امامان نیز معمولا وقتی می خواستند مذمت های خلفا را نام ببرند از آنان به اسم یاد نمی کردند وبه کنایه صحبت میکردند چنان که امام رضا فرمود: "مخالفان ما اخباری در فضایل ما جعل کرده اند وانان را بر سه قسم قرار داده اند یک قسم غلو در حق ما است،یک قسم کوتاهی در بیان مقامات ما است ویک قسم آن است که روایاتی جعل کرده اند که ما درآن روایات از دشمنانمان مذمت می کنیم وصراحتا از آنان نام می بریم.... زمانی که مردم این را ببینند آنان هم از ما مذمت وبدگویی می کنند" 📚عیون اخبار الرضا،ج1 ص304 ❗لذا امامان با کسانی که صراحتا از دشمنانشان نام می بردند وبیزاری می جستند برخورد می کردند چنان که شیخ صدوق روایت می کند: "به امام صادق گفته شد ای فرزند رسول الله ما مردی را می بینیم که در مسجد صراحتا از دشمنان شما نام می برد وتوهین می کند امام فرمود: "چرا چنین می کند خدا اورا لعنت کند ما را در معرض اذیت وآزار قرار میدهد" 📚الاعتقادات،ص107 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال به متن زیر پاسخ دهید ✅اصول کافی مهم‌ترین منبع شناخت باورهای شیعیان است. مفید که از معاصران به‌شمار می‌رود، درباره کتاب می‌نویسد: کتاب کافی از برترین کتاب‌های و پرفایده‌ترین آنهاست. با توجه به اهمیت اصول کافی در نزد شیعیان , به نمونه ایی از این گفته های گهربار و حیاتی , این کتاب توجه بفرمایید و بدینسان جوامع مسلمان به رستگاری خواهند رسید ✅روايت از (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! 😳 و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! ـ “عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی ………)) 📚منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله ✅پاسخ این روایت در کافی امده است و اصل آن چنین است: « از علی (ع) روایت شده: اولين حيوانی که پس از رسول خدا از دنيا رفت، عفير (الاغ) رسول خدا بود! اين الاغ وقتی پیامبر دنیا را وداع گفت ، افسار خود را پاره کرد . به بیابان زد تا به چاه بنی خطمه در قبا رسید . خود را به درون آن انداخت و آن جا قبرش شد. این الاغ با رسول خدا صحبت کرده و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ...نقل کرده که نوح جد من را در کشتی گذاشت . دستی به پشت آن کشید و گفت: ای مردم از نسل اين خر، خری متولد مي شود که رسول خدا بر او سوار مي شود، و من خوشحالم که آن خر هستم» ❗️توجه به چند نکته لازم است 1⃣این مضمون روایت را علمای اهل سنت نیز نقل مرده اند مانند ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ج4 ص232 ابن کثیر در البدایه و النهایه ج6 ص166 و مقریزی در امتاع الاسماع ج5 ص267 و سیوطی در خصائص الکبری،ص64 👌پس اهل سنت نمی توانند به ما اشکال کنند چرا که خودشان نیز این مضمون را نقل کرده اند 2⃣علمای اصولی معتقدند که صحیح است کتاب شریفی کافی از کتب معتبر نزد تشیع است اما چنان نیست که تمام روایات آن صحیح باشد لذا باید هر روایتی را جدا جدا مورد بررسی قرار داد روی این جهت روایت بالا را از حیث سند مرسل و ضعیف می دانند 📚مراه العقول،ج3 ص48 3⃣به فرض صحت روایت نیز اشکالی به کافی شریف وارد نیست به این بیان : ❗️روایت در نگاه اول و با نظر غیر منصفانه پذیرفتنی نمی نماید ،ولی با کمی دقت و توجه می بینیم معنای معقول و قابل قبولی دارد و غلو و اغراق و توهینی در آن ها نیست. ♦️این که اولین حیوانی که بعد از پیامبر از دنیا رفته ، الاغ رسول خدا بوده و الاغ چنین و چنان ؛ ⚫️اولا :سخن راوی ناظر به حیواناتی است که در منزل رسول خدا بوده و پیامبر از آن ها استفاده می کرده و تیمارشان می نموده، مثل اسب و الاغ و گاو و شتری که در حاشیه زندگی پیامبر بوده اند. ⚫️دوما: انس حیوانات به صاحب شان یک موضوع طبیعی است. اما در این جا بعضی حیوانات انس خاصی به پیامبر داشته ، می تواند دلایل متعددی داشته باشد . برای کسی که معتقد باشد حتی سنگ ریزه های عالم می تواننند درک و شعور داشته باشند ( و طبق گفته قرآن تسبیح و ستایش خداوند کنند) عجیب نیست که یک حیوان ، وابستگی شدید به پیامبر داشته باشد. ⚫️سوم؛ آیا سخن گفتن از انس حیوان به صاحبش که انسانی غیر عادی بوده ، عجیب و ناپسند می باشد ؟ کسی که این مطلب را ناپسند می داند ، در مورد تعریف خدا از سگ اصحاب کهف چه می گوید؟ ⚫️چهارم: سخن گفتن این حیوان عجیب بوده و غیر قابل قبول است؟مگر خدا از شنیدن سخن مورچگان توسط پیامبرش سلیمان در قرآن سخن نگفته است؟ آیا آن را هم نمی پذیرید؟ اگر آن را بپذیریم ، دلیلی ندارد که این مورد را غیر قابل قبول بدانیم. ⚫️پنجم: این که حیوان از نسل الاغی باشد که نوح بر کشتی سوار کرده ؛ الاغ در عالم حیوانی به اذن خدا از این تولد آگاهی داشته و بدان بر همنوعانش افتخار کرده باشد، عجیب است یا خبر دادن امام معصوم از این مکالمه ؟ 👌فکر نمی کنیم هیچ کدام از این ها با اصول اعتقادی ما منافات داشته یا نشانه غلو باشد، گر چه ما حکم به صحت قطعی این حدیث هم نکرده ایم اما بر فرض صحت روایت باز هم اشکالی بر کافی شریف نمی باشد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر از کانال های ضد دین پاسخ دهید ﺁﯾﺎ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺍﺳﻼﻡ ﻗﺎﺑﻞ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺜﺎﻝ : ﺍﻭﻝ : ﯾﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﺰﯾﻪ (ﻏﺮﺍﻣﺖ ) ﺑﺪﻩ. ﺩﻭﻡ : ﯾﺎ ﻗﺼﺎﺹ ﺷﻮ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کن. ﺳﻮﻡ : ﯾﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮ ، ﯾﺎ ﮐﻔﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ. ﭼﻬﺎﺭﻡ : ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻣُﺮﺩﯼ ، ﻭﺭﺛﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﻀﺎﯼ ﺁنرﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ. ﭘﻨﺠﻢ : ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺯﻥ ﺭﻭ ﺑﺪﯼ ، ﺗﺎ ۴ ﺯﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﻭ ۴۰ ﺻﯿﻐﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﮕﯿﺮی. ﺷﺸﻢ : ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺣﺞ ، ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﯼ ﻧﺎﺋﺐ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺠﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺣﺞ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﺭﻩ. هفتم : ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﺨﺎﯼ ﺑﮑﻦ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺎﺯ ، ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺖ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ. ﻧﺘﯿﺠﻪ = ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﺑﻬﺸﺖ ، ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﺟﻬﻨﻢ😐 ✅پاسخ برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣اصل در اسلام اعتقادات است که قابل خرید و فروش و حتی اکراه و اجبار نیز نمی باشد .پس انکه اعتقادی به توحید و معاد و اسلام ندارد هیچ فرقی نمی کند که روزه بگیرد یا کفاره بدهد ،حج بجا بیاورد یا نائب بگیرد ،مسجد بسازد یا نسازد . 👌پس برای شخص کافر نه اعتقادات قابل فروش است و نه احکام فرعی 2⃣در مقابل خداوند برای مومنان بخاطر ایمانشان تخفیف هایی قائل شده است تا پاداشی باشد برایشان بخاطر آن ایمان ❗روایات فراوانی در مقام وجایگاه رفیع مومنان نزد خداوند آمده است 📚بحار الانوار،ج64 ص2 باب 1 ❗واین بهرمندی تنها اختصاص به مومنان وشیعیان دارد وکافران وسایر مسلمین که عامدا از حق روی گردان هستند را شامل نمیشود. چنان که فرمود: "خداوند به هیچ کس برای عملش ثواب نمیدهد مگر مومنین را" 📚بحار الانوار،ج64 ص64 👌 به این گونه که اگر نافرمانی کرد راه توبه برایش باز باشد وبرای قبول توبه شرایطی تعیین کرد تا هم مومن متنبه شود و هم فقرا در برخی موارد بهره مند شوند مانند اینکه اگر انسان روزه عمدی ماه رمضان را عمدا نگیرد ،برای قبول توبه اش گذشته از انکه باید آن روز را قضا کند برای کفاره آن روز مخیر است شصت روز ،روزه بگیرد یا شصت فقیر را سیر کند ،اگر چنین کند امید است توبه اش پذیرفته شود ❗️اگر شخصی بدون توبه کردن و جبران گذشته اقدام به دادن کفاره بکند یا برای نماز هایشداجیر بگیرد طبیعی است که خداوند عقاب را از او بر نمی دارد و او نمی تواند عقاب خداوند را با دادن کفاره و اجیر صرف از خود بر دارد ،پس خریدن روزه با پرداخت کفاره ای یا نماز با اجیر گرفتن در کار نیست 3⃣اگر انسان مومن اهل طغیان ودشمنی با خدا نباشد احیانا از او نمازی قضا شده باشد ،خداوند بجهت ایمانش آن نماز ها را بر پسر بزرگتر واجب کرده است تا بجا اورد .اگر پسر بزرگتر نتواند بجا اورد می تواند دیگری را اجیر کند تا رایگان یا با دریافت مزد بجا اورد 👌انچه مهم و ملاک است بجا اوردن نماز قضا است نه پول دادن ❗️چه آن کسی که روزه را عمدا بجا نیاورده و چه آن کسی که نمازش را بجا نیاورده است مستحق عقاب و عذاب هستند و چنین نیست که با انجام امور نیابتی از جانب دیگران فرد متوفی گرفتاری در اخرت نداشته باشد چنان که فرمود: « هر کس به اندازه سنگینی ذره ای کار خیر انجام داده آن را می بیند و هر کس به اندازه ذره ای کار بد کرده است آن را می بیند»( زلزال 7،8) ❗️پس دلیلی برای راحتی افراد پولدار و خریدن نماز یا روزه با پول و کفاره نمی باشد 4⃣اگر انسان در پرداخت کفاره یا نائب گرفتن قصد عبادت خداوند و قربت نداشته باشد آن موارد از او قبول نمی شود .پس پول جایگزین عبادت نمی شود بلکه عبادت است که در برخی موارد جایگزین عبادت می شود مانند کسی که حج نمی تواند بجا اورد می تواند نائب بگیرد که نائب رایگان یا در قبال دریافت مزد بجایش بجا اورد البته شخص مجیر باید با این کار قصد عبادت خداوند را داشته باشد و صرف نائب گرفتن و پرداخت هزینه کفایت نمی کند ❗️چون انسان مومن نزد خداوند ارزش و مقام دارد در بجا اوردن حجی که از انجام آن ناتوان است می تواند نائب بگیرد تا بجایش بجا اورد و انسان مومن بهره مند شود اما چنین چیزی برای انسان کافر نیست در حالی که اگر احکام اسلام قابل خرید و فروش بود این مورد برای انسان کافر نیز بود 5⃣جزیه فقط از غیر مسلمانی که در حکومت اسلامی، تحت ذمه‌ است اخذ می‌شود، چرا که اهل ذمه، بسیاری از زکات‌ها را نمی‌پردازند، بسیاری از شئون را رعایت نمی‌کنند، اما در عین حال از فضای امن ایجاد شده در سایه ایمان و اسلام مردم، بهره می‌برد. (و البته آن جزیه نیز اگر حاکم تشخیص دهد و لازم بیاید – چه بسیار اتفاق افتاده و می‌افتد که حکومت از بیت المال برای اهل ذمه هزینه کند). ❗️پس به هیچ وجه، پول جایگزین اعتقاد و ایمان نگردیده است که گفته شود یا ایمان بیاور و یا پولش را بده! بلکه جایز است که گفته شود: یا از مملکت اسلامی بیرون برو، و یا مالیاتش را بده. در هر حال به هیچ وجه جزیه (پول)، جای اعتقاد، ا
سلام، ایمان، تقوا و ... را نمی‌گیرد، بلکه فقط بخشی از خسارات وارده بر جامعه اسلامی را جبران می‌نماید، و یا بخشی از دیون و هزینه‌های اضافی تحمیل شده بر جامعه اسلامی را 6⃣اصل این است که قاتل قصاص شود .اما از انجایی که بر اثر قتل خانواده فرد مقتول دچار ضرر و زیان می گردند چرا که احیانا نان اور خود را از دست داده اند جهت جبران این خسارت می توانند دیه دریافت کنند اما چنان نیست که فرد قاتل با صرف پرداخت دیه خود را از جهنم نجات دهد چنان که فرمود: « هر کس مومنی را از روی عمد بکشد جزایش جهنم است ودر جهنم جاویدان باقی می ماند» 📓نسائ 93 👌پس خرید و فروشی در کار نیست 7⃣صرف این که انسان پول داشته باشد و بتواند مخارج همسر را تامین کند مجوز گرفتن 4 همسر نمی شود بلکه رعایت اموری مانند هم خوابگی و ... نیز لازم است ، در مورد ازدواج موقت نیز در پاسخ های قبلی اورده ایم که طبق برخی روایات و فتاوی ،ازدواج موقت تنها برای کسانی جایز است که توانایی رفع نیاز را با ازدواج دائم نداشته باشند .پس این سخن که اگر پول داشتی می توانی تا چهل زن صیغه بگیری سخن بی اساسی است 8⃣فردی که تمام عمر دنبال فساد و فحشا و بی بند وباری و گناه و عصیان و نافرمانی بوده است ،در پایان عمر چه یک مسجد بسازد و چه هزار مسجد خداوند از او قبول نمی کند چرا که فرمود: « خداوند کارهای خیر را تنها از متقین قبول می کند» 📓مائده 27 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال دوستان نجومی. ی سوال:مگه شب قدر یک شب خاص نیست.حالا فرض را بزاریم که مثلا روز بیستم ماه مبارک رمضان باشه.در این شب فرشتگان از آسمان به زمین میاند وتقدیر بندگان ثبت میشه.بعد اگه بیستم ماه رمضان در عربستان بشه 18 ماه رمضان در مصر ویا 22 ماه رمضان در مالزی.چطور میشه یعنی بعد از 20 در عربستان 2روز بعد در مصر باز فرشتها نزول پیدا میکنند ویا در مالزی2روز قبل نزول کردند پس این دیگه ی شب نیست آیا این مسیله نمیگه که همه باید برای اتحاد روی یک افق مثلا مکه روزه بگیرند کاری که در خیلی از کشورهای اسلامی انجام میشه.این سوال فقط جنبه مذهبی داره وفارغ از جریانات دولت ها می باشد. کسی هست جواب بده؟🙏 ✅پاسخ آنچه از نص قرآن کریم و ظاهر روایات بر میآید این است که شب قدر یک شب بیشتر نیست و خصوصیاتی که به ولی الله و امام معصوم بر می گردد همه در یک شب اتفاق می افتد؛ یعنی نزول ملائکه بر امام و اندازه گیری امور و حوادث و معیشت ها، همه در یک شب خاص است.   ❗️خداوند می فرماید: "ملائکه و روح در این شب نازل می شوند و نزول قرآن در این شب بوده است: "ِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر"( سوره قدر)   ❗️یا در روایات آمده است: در این شب امر یک سال نازل می شود. 📚تفسیر کنزالدقائق، ج 14، ص 359   ❗️اما از نظر درک همه فضیلت هایی که برای شب قدر گفته اند، عمل به وظیفه می تواند راه گشا باشد؛ یعنی اگر با ادله ثابت شود که روز اول ماه رمضان چه روزی است، طبعاً شب قدر هم مشخص می شود و مسلماً اعمال و شب زنده داری ها و احیای آن شب بدون اجر باقی نمی ماند و امید است که همان پاداش شب زنده داران در شب قدر به انسان داده شود، و لو این که واقعا آن شب، شب قدر نباشد ❗️  روایاتی در باب تسامح در ادله سنن نقل شده که این معنا را می فهماند. 👌هشام بن سالم از امام صادق نقل می کند که حضرت فرمود: «اگر کسی بشنود که فلان عمل و یا فلان کار در زمانی خاص دارای ثواب است و عمل کند و بعد بفهمد که چنین نبوده و آن روایتی که به او رسیده صحیح نبوده خداوند آن ثواب را به او عطاء می کند اگرچه عمل بحسب واقع (واقع زمانی یا مکانی) دارای چنین اجر و ثوابی نبوده باشد.» 📚بحار الانوار، ج2 ص256 ❗️ البته به شب زنده داری در دهه آخر ماه رمضان توصیه شده است و شاید این سنت اسلامی بدان جهت باشد که اطمینان به درک شب قدر برای ما حاصل شود. ❗️بی شک با توجه به روایات نمی توان حکم به اتحاد افق برای تمام کشورها و شهرهای جهان کرد و ملاک رویت هلال برای اهالی اهل هر شهر است 📚وسائل الشیعه ، ج10 ص252 به بعد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید از کانال التماس تفکر اشتباه و غلط املائی در قرآن قرآن معتقد است که شیر از شکم دامها خارج می‌شود: - وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون/21) ترجمه: و بدون شک در دامها براى شما پندی است از آنچه در شكمشان است شما را می‌نوشانیم؛ و در آنها برای شما بهره‌ی زیادی است و از آنها می‌خورید. و منظور از شکم، دقیقا معده‌ی آنان است؛ زیرا گفته است که شیر از میان سرگین و خون خارج می‌شود: - وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66) ترجمه: و بدون شک در دامها براى شما پندی است، آنچه در شكماشان است از ميان سرگين و خون شما را شیری ناب می‌نوشانیم كه براى نوشندگان گواراست. آیا چنین است؟! اشتباه اساسی در قرآن! در دو آیه‌ی بالا، اشتباه اساسی دیگری در لفظ قرآن وجود دارد، در آیه نخست، قرآن گفته است که - وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا؛ همانگونه که مشاهده می‌گردد، قرآن از ضمیر "ها" در "بطونها" استفاده کرده که به الانعام بر می‌گردد و کاملا درست است، زیرا انعام به دلیل جمع بودن، واژه‌ای است مؤنث؛ حتی اگر قبول کنیم مراد تنها جنس ماده است که از آنها شیر گرفته می‌شود، باز هم کاربرد ضمیر "ها" کاملا درست است. اکنون به آیه دوم توجه کنید: - وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ در این آیه، محمد دچار اشتباه اساسی شده است و به جای کاربرد ضمیر مؤنث "ها" در "بطون‌" از ضمیر مذکر "ـه" استفاده کرده که کاملا اشتباه است، زیرا هم "الانعام" واژه‌ای است مؤنث و هم در ادامه آیه اشاره صریحی به "لبن" (شیر) دارد که تنها از جنس مؤنث خارج می‌شود، پس در اینجا هم باید از ضمیر مؤنث "ها" استفاده می‌کرد، بنابراین درست آیه چنین است: -وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66) * در صورتی که قران گفته است: -وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66) اکنون توجیه بزرگان اسلام و کسانی که از بزرگترین ادیبان عرب به شمار می‌آیند، توجه کنید: * سیبویه ، کسی که صرف و قواعد صرف و نحو عرب را به اعراب یاد داد در توجیه این تناقض می‌گوید: العرب تخبر عن الانعام بخبر الواحد. * الزجاج می‌گوید که الانعام در سوره نحل مذکر است. کسائی هم همین نظر را دارد. شوکانی می‌گوید "منظور از الانعام در اینجا نعم است"، زیرا اگر مفرد باشد ضمیر مذکر می‌گیرد. * ابوذکریا الفراء؛ عالم نحوی عراقی می‌گوید که نعم و الانعام هر دو یکی هستند. * دکتر فاضل صالح السامرائی در کتاب التعبیر القرآنی می‌گوید که منظور قرآن از تذکیر در سوره‌ی نحل همه‌ی منافع انعام است، زیرا شیر تنها از جنس مؤنث خارج می‌شود ولی هم گوشت شیر از انعام و چون در ادبیات عرب ذکر بر انثی غلبه دارد، اینجا ضمیر" ـه" به کار گرفته شده. در پاسخ باید گفت "اتفاقا برعکس گفته‌ی جناب دکتر، در سوره نحل تنها به شیر اشاره شده؛ در حالی که در سوره‌ی مؤمنون به سایر منافع آن هم اشاره گردیده است " وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون/21) " اگر توجیه شما درست باشد، باید در این سوره از ضمیر "ـه" استفاده می‌شد". همانگونه که مشاهده می‌گردد، مسلمین برای توجیه این موضوع و اشتباه بزرگ محمد به تناقض‌گوئی روی آوردند.و هركدام به گونه اي انرا توجيه ميكنند. اما توجیه اشتباه اول قرآن در خارج شدن شیر از میان خون و مدفوع. در اینجا قرآن به صراحت گفته که شیر از میان خون و مدفوع خارج می‌شود، یعنی تولید شیراز جائی است میان خون و مدفوع، مسلمنین برای توجیه این امر می‌گوید که شیر از خون گرفته می‌شود، آیا شیر هم از مدفوع گرفته می‌شود؟ شما چرا یکی را رها و به دیگری چسبیدید، چون اولی که خون باشد را می‌توانید توانید با سفسطه توجیه کنید اما دومی که مدفوع است را نه !!! ✅پاسخ بررسی معنای لغوی: «فرث»؛ گياه جويده در شكمبه. بعضى آن را سرگين (مدفوع) ترجمه كرده اند، ولى سرگين مدفوع حيوان، و فرث همان گياه جويده است كه هنوز مواد غذائى آن بوسيله روده ها جذب نشده است.(قرشی، قاموس قرآن، ج 5، ص 156) ❗️اگر سرگین معنا شده، مراد موقعی است که هنوز به مدفوع تبدیل نشده و در شکمبه حیوان است.(ر.ک: كتاب العين، ج 8، ص 220) ❗️كلمه «فرث» به معناى كثافاتى است كه در روده ها مى افتد و در روده بزرگ جمع م
ى شود، ولى وقتى به خارج آمد آن را سرگين گويند.(ترجمه الميزان، ج 12، ص 418) ❗️«فرث» در لغت به معنى غذاهاى هضم شده درون معده است كه به مجرد رسيدن به روده ها، ماده حياتى آن جذب بدن مى گردد، و تفاله هاى آن به خارج فرستاده مى شود. در آن حال كه اين غذاى هضم شده در درون معده است به آن «فرث» مى گويند، و هنگامى كه تفاله هاى آن خارج شد «روث» (سرگين) گفته مى شود.(تفسير نمونه، ج 11، ص 289) ⚫بیان ادبی: كلمه «أنعام» كه (با توجه به ضمير فى بطونه) مذكر حساب شده، به عنوان اسم مفرد به معناى جمع به كار رفته است، مثل كلمه «نعم» كه در قول شاعر چنين است:  «فى كل عام نعم تحونه * يلحقه قوم و تنتجونه». [شاعر، نعم را بكار برده و ضماير آن را مفرد آورده است.] و آن جا كه ضمير انعام مؤنّث آورده شده (مؤمنون/ 21) به اين دليل است كه آن، جمع مكسّر نعم گرفته شده است.(تفسير جوامع الجامع، ج 2، ص 295) 🔴بنا بر برخى از لغات جايز است كه با جمع، معامله مذكر یا مؤنث شود. در این جا (نحل/ 66) معامله مذکر شده، و در سوره مؤمنين «نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِها»(مؤمنون/ 21)، معامله مؤنث شده است.  ⚪️برخى می گویند مرجع ضمير، مفرد «انعام» است، مانند: «و طابَ ألبان اللقاح فَبَرد». در اين جا ضمير «برد» به «لبن» [که مفرد البان است] بر مى گردد.  برخی نیز می گویند «انعام» و «نعم» هر دو يكى هستند، مانند قول شاعر: «فان تعهدينى و لى لمة * فان الحوادث اودى بها». در اين جا ضمير «اودى» به معناى «حوادث» بر می گردد. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 6، ص 571) ❗️ضمير كلمه «بُطُونِهِ» به لفظ «الْأَنْعامِ» باز مى گردد كه از نظر لفظی، مفرد و مذكر، و از نظر معنا، جمع و مؤنث مى باشد.(تفسير آسان، ج 9، ص 220) 👌نکته: هیچ کدام از موارد فوق با هم تضادی ندارند، افزون بر این که در ادبیات زبان عرب، شاهد مثال دارد و مرسوم است. ❗️بیان تفسیری: شير حيوانات شيرده كه جايش اواخر شكم، ميان دو پاست، و خون كه مجرايش شرايين و رگ ها است كه به تمامى آن دو احاطه دارد، و اگر شير را عبارت دانسته از چيزى كه ميان كثافات و خون بدن قرار دارد، از اين باب بوده كه اين هر سه در داخل بدن و در مجاورت هم قرار دارند، اين غذاى پاک و لذيذ را از ميان آن دو بيرون كشيده. ⚫️[به عنوان مثال:] هم چنان كه گفته مى شود: "من از ميان قوم، زيد را اختيار كردم، و از ميان آن ها بيرونش كشيدم"، كه البته وقتى گفته مى شود كه زيد و قوم در يک جا جمع شده باشند، هر چند زيد در حاشيه (گوشه) جمعيت نشسته باشد، نه در وسطشان؛ چون مراد اين است كه من او را از ميان آن همه جمعيت با اين كه غير شما نيز بود تميز دادم و جدا كردم. ❗️معناى آيه اين است كه ما شما را از آن چه كه در بطون انعام است شيرى از ميان سرگين و خون آن ها بيرون كشيديم و به شما نوشانديم، كه به هيچ يک از آن دو آلوده نبود، و طعم و بوى هيچ يک از آن دو را با خود نياورد، شيرى گوارا براى نوشندگان. [پیام آیه:] اين خود عبرتى است براى عبرت گيرندگان، و وسيله اى است براى راه بردن به كمال قدرت و نفوذ اراده خدا، و اين كه آن كس كه شير را از سرگين و خون پاک نگاه داشته قادر است كه انسان را دوباره زنده كند، هر چند كه استخوانش هم پوسيده و اجزايش در زمين گم شده باشد. (ترجمه الميزان، ج 12، ص 418) ❗️بیانی دیگر؛ مى دانيم كه مقدار كمى از غذا مانند بعضى از مواد قندى و همچنين آب از همان ديواره هاى معده جذب بدن مىشود، اما قسمت عمده، هنگامى كه غذاى هضم شده منتقل به روده ها شد وارد خون مى گردد، و نيز مى دانيم كه شير از غده هاى مخصوصى كه درون پستان است تراوش مى كند و مواد اصلى آن از خون و غده هاى چربى ساز گرفته مى شود. به اين ترتيب اين ماده سفيد رنگ تميز خالص، از ميان غذاهاى هضم شده مخلوط با تفاله ها، و از لابلاى خون به دست مى آيد، و اين به راستى عجيب است، سر چشمه اى آن چنان آلوده و تنفر آميز، اما محصولش اين چنين خالص و گوارا و نيروبخش است.(تفسير نمونه، ج 11، ص 289 و 290)   http://www.askdin.com/showthread.php?t=51874 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال نقدى بر اسلام و قرآن: شپش تو بارگاه الهی چکار می‌کرد؟ یکی از شکنجه‌های(عذاب‌های) الله برای مردم مصر، بارش شپش بود، الله است دیگه! ممکنه همه جور عذاب نازل کنه، اما داستان بارش شپش خیلی جالبه، این شپش مستقیماً از بارگاه باریتعالی نازل شده است..... 1- آیا خود الله شپش داشت.؟؟؟؟ 2- آیا فرشتگان الله شپش داشتند.؟؟؟ 3- در بارگاه حق تعالی کارخانه‌ی تولید شپش وجود دارد.؟؟ البته نزول شپش تنها نبود، بارش قورباغه، ملخ و خون هم همراه نزول شپش بود:به آیه قرآنی آن هم توجه کنید : فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِين )اعراف/133 ) ترجمه:پس بر آنان(مردم مصر) طوفان و ملخ و شپش و قورباغه‌ها و خون را به صورت نشانه هايى آشكار فرستاديم ، باز سركشى كردند و گروهى بدكار بودند ✅پاسخ جدا انسان از جهل و تعصب شما به شگفت می اید که چگونه سعی می کنید با تدلیس و دروغ به اسلام حمله اورید ❓مگر خداوند می گوید فارسلنا علیهم من السمائ... که ایه را ترجمه می کنید خداوند از اسمان این بلاها را بر انان نازل کرد ♦️ماده ارسل وقتی با « علی» بیاید به معنای مسلط کردن است نه از اسمان فرستادن 📚معجم الوسیط،ماده رسل 👌خداوند می گوید ما بلاها را پشت سر هم بر ان قوم لجوج مسلط ساختیم 1⃣نخست بر انان طوفان را مسلط ساختیم.طوفان در لغت عرب بیشتر به سیلابها و امواج گردنده و کوبنده ای گفته می شود که خانه ها را ویران کند و درختان را از ریشه می کند 2⃣سپس می گوید ملخ را بر زراعتها و درختان انها مسلط ساختیم 3⃣بار سوم« قمل» را بر انان مسلط ساختیم. ❗️در مورد قمل گفته شده است که نوعی افت نباتی بوده است که به غلات انها افتاد وهمه را فاسد کرد 4⃣در مرحله چهارم خداوند نسل قورباغه را چنان افزایش داد که به صورت یک بلا زندگی انها را فرا گرفت .همه جا قورباغه های کوچک و بزرگ حتی در خانه ها و اطاقها و ظروف غذا مزاحم انان بودند 5⃣در مرحله پنجم خداوند خون را بر انان مسلط ساخت چنان که بیشتر مفسران گفته اند رودخانه عظیم نیل به رنگ خون در آمد آن چنان که برای هیچ مصرفی قابل استفاده نبود 📚تفسیر نمونه،ج6 ص320 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال مﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ ... ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ؟ ﭼﻄﻮﺭ ﺟﺮﺍﺕ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻄﻠﻘﺎ ﮐﺎﺭ ﭘﻠﯿﺪﯼ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﯽ ﻋﺪﺍﻟﺘﯽ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺍﺳ ✅پاسخ بسیاری از مصایب جزو مشکلات خود ساخته است وعامل اصلی آن خود انسان است.مثلا بسیاری از بیماری ها ناشی از شکم پرستی ها وهوای نفس است.به خاطر بی اعتنایی به اصول بهداشتی وحفظ الصحه یا عدم دقت در نظافت یا عدم تحرک وگوشه گیری، یا عدم پرهیز از مناطق آلوده یا اشخاص آلوده حاصل میشود واگر انسان اصول وقوانینی را که خدا در عالم آفرینش وتکوین مقرر داشته رعایت کند گرفتار آنها نمیشد.عامل بسیاری از ناکامی ها ومشکلات سستی وتنبلی وترک تلاش وکوشش است. ❗️بسیاری از مصائبی که در جوامع بشری دیده می شود نتیجه ظلم بعضی بر بعضی دیگر یا گروهی بر گروه دیگر است ❗️اگر می بینیم همه ساله بسیاری از گرستگی می میرند بخاطر این نیست که خداوند لطف خود را از مردمان دریغ داشته است بلکه به علت غارت و چپاول یک عده دیگر است ❗️اگر می بینیم کودکانی بخاطر گناهان پدران و مادران مانند مشروب خوری یا به خاطر سوئ تغذیه و مانند آن گرفتار نقص عضو یا بیماری های مختلف می شوند این ظلمی است که پدر و مادر یا مسولان جامعه در حق چنین کودکانی روا داشته اند ودرست به این می ماند که پدری خنجر بر دارد و چشم فرزند شیر خوار خود را کور کند 👌هیچ یک از اینها را نمی شود به حساب کار خداوند گذاشت بلکه همه مصائب خود ساخته است که انسان برای خودش یا دیگران فراهم ساخته است 📚پیام قران ، ایت الله مکارم ج4 ص524 ❗️خداوند می فرماید: "آنچه از نیکی به تومیرسد از جانب خداست وانچه از بدی به تو می رسد از سوی توست"نسائ 79 ❗️ ومی فرماید: « فساد در صحرا و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده اند اشکار شده است » 📓روم 41 👌و می فرماید: « خداوند سر نوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر انکه انان انچه را در خودشان است تغییر دهند» 📓رعد 11 ❗️ومی فرماید: « خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی دهد مگر انکه انان خودشان را تغییر دهند» 📓انفال53 👌اگر از نعمت صحیح استفاده شود دائمی و جاودانی می شود و اگر وسیله طغیان و ظلم و بیدادگری و غرور و ناسپاسی شود نعمت ها جای خودرا به بلاها می دهند واینها همه تاکیدی است بر خود ساخته بودن بسیاری از مصائب ❗️برخی دیگر از مصائب جنبه مجازات الهی را دارد واین در مورد افرادی است که مرتکب گناهان فراوانی شده اند که هم مستوجب عذاب دنیا هستند و هم اخرت ❗️امام صادق فرمود: "هنگامی که خداوند ( بخاطر گناهانشان و فسادشان) بر قومی غضب کند... قیمت های آنان گران،وعمرهایشان را کوتاه می کند،ازتجارتشان سود نمیبرند،ونهرهایشان کم آب ومیوه هایشان را نمو نمی کند وخوب نمی شود، اشرارشان بر انها مسلط می شوند وباران حبس می گردد" 📚 بحار الانوار،ج70 ص353 امام رضا فرمود: "هر زمان بندگان گناهان تازه ای را ابداع کنند، خداوند بلاهای تازه و ناشناخته ای بر آنها مسلط می سازد" 📚همان مدرک،ص354 امام صادق فرمود: "کسانی که بر اثر گناهانشان می میرند بیش از آن هستند که با مرگ طبیعی می میرند وکسانی که بخاطر نیکی کردن عمر طولانی می کنند بیش از آنها هستند که عمر طبیعی طولانی دارند" 📚همان مدرک ❗دراین مورد روایات فراوان است که می توانید رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار،ج70 ص308 باب 137 ❗️جنبه دیگری از مصائب اثر مثبتی در پاره کردن پرده های غرور و بیدار ساختن انسان های خواب و نجات او از چنگال خود کامگی و هوسرانی دارد 👌خداوند می فرماید: "وما در هیچ شهر وابادی پیامبری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن را به سختیها ورنج ها گرفتار ساختیم شاید ( به خود آیند وبه سوی خدا) بازگردند وتضرع کنند"اعراف،94 ❗️حضرت علی فرمود: "خداوند بندگان خویش را به هنگامی که اعمال بد انجام دهند، با کمبود میوه ها وجلوگیری از نزول برکات وبستن درهای گنج های خیرات به روی آنان مبتلا می سازد تا توبه کاران توبه کنند وانها که باید دست از گناه بکشند خودداری نمایند وپند پذیران پند گیرند وانها که آماده اند از گناه بازایستند" 📚نهج البلاغه،خطبه 143 ❗️در این باره سخن فراوان است که جهت اگاهی بیشتررجوع کنید به کتاب پیام قران ج5 ص504 به بعد ‌ 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال چندی پیش یکی از برادران اهل سنت به بنده در بحث شفادادن ائمه اطهار ع گفتند: خدا شما را مورد سنت استدراج قرار داده و اینکه کسی شفا بیابد سنت استدراج خداوند است که شما را از خود دور تر میکند. بنده هم با آیه و دلیل ولایت طولی و ... صحبت کردم اما قبول نکردند. حال از شما میخواهم اینرا که 'شیعه دچار سنت استدراج شده است 'را جوابی در خور بدهید ✅پاسخ شما نیز از انان بپرسید که ایا در داستان زیر پیامبر گرامی و آن مرد نابینا گرفتار سنت استدراج شدند ❗️ترمذی در صحیح خود روایت می کند که مردی نابینا به محضر پیامبر آمد وگفت از خدا بخواه تا مرا شفا دهد. پیامبر به او دستور داد وضوی کاملی بگیرد واین دعا را بخواند: "خدایا من تورا می خوانم به واسطه پیامبرت محمد که پیامبر رحمت است به سوی تو توجه می کنم ای محمد من به واسطه تو به پروردگارم برای بر آوردن حاجتم توجه نمودم تا حاجتم بر آورده شود پس خداوندا اورا شفیع من برای بر آوردن حاجتم قرار بده او نیز چنین کرد و شفا یافت » 📚سنن ترمذی،ج5 ص229 ح3649 📚سنن ابن ماجه،ج1 ص441 ح1385 📚مستدرک حاکم،ج1 ص313 📚مسند احمد،ج4 ص138 ❗️ایا عایشه و صحابه گرفتار استدراج شدند؟ 👌دارمی از بزرگان اهل سنت در کتابش در باب "کرامت هایی که خداوند به پیامبر بعد از وفاتش داشته"نقل می کند: "در مدینه قحطی شدیدی آمد ومردم به نزد عایشه شکایت بردند واز او چاره جویی خواستند عایشه گفت: "کنار قبر پیامبر بروید وسوراخی در سقف بالای قبر قرار دهید تا میان قبر آن حضرت واسمان مانعی نباشد ومنتظر بمانید " مردم نیز چنین کردند ودر نتیجه باران بارید به اندازه آی که پس از مدتی بیابان ها سبز شد وشترها چاق وفربه شدند" 📚سنن دارمی،ج1 ص43 -44 ❗️ایا عمر گرفتار سنت استدراج شده است ؟ 👌بخاری روایت می کند: "عمر وقتی قحطی پیش می آمد به عباس عموی پیامبر توسل می کرد وچنین می گفت: "اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا وانا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا" "خدایا ما درگذشته به پیامبرمان متوسل می شدیم وباران می آمد.هم اکنون به عموی پیامبرمان متوسل می شویم برما باران نازل بفرما" 📚صحیح بخاری،ج2 ص16 ❗️ایا احمد بن حنبل گرفتار سنت استدراج شده است 👌قلم احمد بن حنبل درخت خرما را بارور می کند: ❗️ابوطالب علی بن احمد می گوید: « روزی نزد احمد بن حنبل رفته بودم او سخن می گفت و من می نوشتم که ناگهان قلم من شکست او قلمی برداشت و به من داد .من قلم را نزد ابو علی جعفری اوردم و گفتم این قلم را احمد بن حنبل به من داده است پس او به غلامش گفت قلم را بگیر و در درخت خرما قرار بده شاید باردار شود غلام هم این کار را کرد و درخت باردار شد» 📚مختصر طبقات الحنابله ص15 ❗️ایا ابو علی خلال عالم بزرگتان گرفتار استدراج شده است: « او می گوید: هیچ گاه مشکلی برایم پیش نمی امد مگر انکه به زیارت قبر موسی الکاظم امام شیعیان می رفتم و به او توسل می جستم خداوند نیز مشکلم را حل می کرد» 📚تاریخ بغداد ج1 ص133 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال 🌐 التماس تفکر 🖍ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺯﻥ ... ﻣﺎﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﯾﮑﺼﺪ ﻭﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺎﺭﯾﺘﻌﺎﻟﯽﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩﻡ ﻣﺒﻌﻮﺙ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﯾﮑﯽﺷﺎﻥ ﺯﻥ ﻧﯿﺴﺖ ؟ 🔻ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﻻﻝ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﺏ ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺎﺭﯾﺘﻌﺎﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦﻋﻠﯿﺎ ﻣﺨﺪﺭﺍﺕ ﻣﮑﺮﻣﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺭﮎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻧﺪﻩ ﭼﭗ ﻣﺮﺩ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ؟ ✅پاسخ این که خداوند از میان زنان پیامبری مبعوث نکرده است فلسفه روشنی دارد و آن اینکه: ❗ مقام پیامبری ،یک مسئولیت اجتماعی است و طبعا مسئولیت برای کسانی قرار می گیرد که شرایط لازم آن را داشته باشند و لوازم آن را نیز اجرا نمایند . از آنجا که وظیفه پیامبری لازم است که در تماس مستقیم با مردم و انسان ها بوده وشرایط فیزیکی و جسمانی سختی را دارا باشند ، این مسئولیت به زنان واگذار نشده است. اگر با دیده انصاف نگریسته شود زن به جهت وظایف خاصى که در خلقت براى او تعیین شده است و به جهت موقعیت ویژهاى که در برابر مردان دارد کمترمىتواند وظایفى چون پیامبرى را به انجام برساند؛ یعنى اینکه ممکن است لیاقت پیامبرى را داشته باشد همان گونه که برخى زنان در همین مرتبه بودهاند مانند حضرت زهرا اما در ایفاى نقش عملى خود مسلما با مشکلاتى روبه رو خواهند بود و این مسئولیت راهنمایی و هدایت مردم را با سختی مواجه خواهد کرد. ❗با توجه به این ویژگی زنان طبیعی است که آنان به عنوان پیامبر برگزیده نشوند وروشن شد که این مخالف با عدالت پرودگار نیز نیست لذا خداوند فرمود: "خداوند بهتر میداند که چه کسانی را به پیامبری برگزیند"( انعام 124) ❗️اما در مورد خلقت زن از دنده چپ مرد: 👌 ایت الله مکارم چنین می اورد: « روایتی که میگوید حوا از دنده چپ آدم افریده شده است سخن بی اساسی است که از بعضی از روایات اسرائیلی گرفته شده و هماهنگ با مطالبی است که در فصل دوم از « سفر تکوین» تورات تحریف یافته کنونی امده است و از این گذشته بر خلاف مشاهده و حس می باشد زیر طبق این روایت یک دنده ادم برداشته شد و از آن حوا افریده شد و لذا مردان یک دنده در طرف چپ کمتر دارند در حالی که می دانیم هیچ تفاوتی میان تعداد دنده های مرد و زن وجود ندارد و این تفاوت یک افسانه بیش نیست» 📚تفسیر نمونه ج19 ص381 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال 💥اشتباهات علمی قرآن💥 ‼️شب را خورشید پوشاند‼️ 💠واللیل اذا یغشاها ( ۴ شمس) 🔅ترجمه : سوگند به شب چون انرا خورشید پوشاند. 💢 نقد : ایا شب خورشید را پنهان کرد؟!؟! ... خیر . این حرکت زمین است که موجب ناپیدایی خورشید در یکسوی زمین یا ناآشکار بودن خورشید میشود . که موجب پیدایش شب در یک سوی زمین می شود. 🔅این هم غلط کودکانه و فاحشی است ٬ چون کودکان گمان می کنند که است که خورشید را پنهان می کند. اصولا محمد تصور غلط و کودکانه و ابتدایی از شب و روز داشته است . که نشان می دهد قران کلام فوق بشری و الهی نیست و محمد هم پیامبر خدا نیست. التماس تفکر ✅پاسخ ❗️نخست یک اشتباه نویسنده متن بالا را متذکر می شویم انگاه اصل پاسخ را بیان می داریم ❗️اشکال کننده در ابتدا می اورد: « شب را خورشید پوشاند» 👌واین یعنی ترجمه غلط ایه که ناشی از دوری این قوم از لغت وفهم زبان عربی است ❗️در « یغشاها» فاعل ضمیر مستتر است که به لیل بر می گردد . 👌این ضمیر مفعولی است که یا به خورشید بر می گردد یا به زمین چنان که بحثش می اید ❗️پس می شود: شب خورشید را می پوشاند( بنابر بازگشت ضمیر مغعولی به خورشید) نه انکه خورشید شب را می پوشاند ❗️انگاه نویسنده گویی متوجه اشتباه خود شده و اشکال می کند که چگونه ممکن است شب خورشید را بپوشاند این حرکت زمین است که موجب ناپیدایی خورشید می شود و نه شب ⚫️پاسخ می دهیم: در اينكه ضمير در" يغشاها" به چه چيز بازمىگردد؟ در اينجا دو نظر است: 🔺يكى اينكه به" زمين" بر مىگردد، چرا كه شب همچون پردهاى است كه بر صفحه زمين مىافتد وزمین را فرا میگیرد واین از فحوای کلام بدست می اید چنان که علامه طباطبایی بر همین نظر است با این بیان از اساس اشکال برطرف می شود 📚ترجمه المیزان ج20 ص497 ❗️و ديگر اينكه به" شمس" باز مىگردد، به فرض که بگوییم به شمس بر می گردد باز اشکال نمی شود کرد که چگونه شب خورشید را می پوشاند : 👌 زيرا شب مانند پردهاى است كه بر چهره آفتاب فرو مىافتد، البته در اين صورت مفهوم مجازى دارد، زيرا شب حقيقة آفتاب را نمىپوشاند بلكه بعد از غروب آفتاب ظاهر مىشود و منظور اين است كه با امدن شب خورشيد ديگر نيست واستفاده از جملات و مفاهیم مجازی در کلام عرب مرسوم است 📚تفسیر نمونه ؛ ج27 ص42 ❗️چنان که گفتیم علامه طباطبايي در ترجمه اين آيه مي فرمايد: يعنى به شب سوگند در آن هنگام كه زمين را فرا مىگيرد وبعد در تفسير چنين فرمودند: پس ضمير" ها" به ارض بر مىگردد، هم چنان كه در" جلاها" نيز گفتيم به آن بر مىگردد. و بعضى گفتهاند به كلمه" شمس" بر مىگردد، و معنايش اين است كه:" به شب سوگند كه بر خورشيد احاطه مىيابد"، و اين معنا بعيد است، چون شب به خورشيد احاطه ندارد، بلكه زمين و موجودات روى آن را فرا مىگيرد. ( با این بیان از اساس اشکال مرتفع می گردد) 📚ترجمه المیزان ج20 ص497 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال یکی ازدوستان من گفت ماچرا الکی جنگ کنیم سرغدیر و... حتی خودامام علی هم یکبار داخل نهج البلاغه درموردغدیر حرف نزد.!!!! آیااین مطلب درسته؟چرا؟ ✅پاسخ در تواتر حدیث غدیر در تاریخ طبق متون و کتب اهل سنت جای هیچ شک و تردیدی نیست . ❗️علامه امینی در الغدیر شریف ،حدیث غدیر را از بیش از 110 تن از بزرگان صحابه روایت می کند 📚الغدیر،ج1 ص141 به بعد ❗️و از 360 از علما و بزرگان اهل سنت از قرن دوم تا قرن چهاردهم نام می برد که این حدیث را در کتب خود اورده اند 📚الغدیر،ج1 ص167 به بعد ⚫️کسی در اصل وقوع جریان غدیر نمی تواند شک کند ♦️اما در مورد نهج البلاغه: ❗️باید بدانیم که کتاب شریف «نهج البلاغه» را حضرت امیرالمؤمنین ننگاشته‌اند که دیگران سؤال یا انتقاد یا استناد کنند که چرا در فلان خصوص چیزی ننوشته‌اند؟ 👌 بلکه نهج البلاغه بخشی از خطبه‌ها، نامه‌ها و نیز کلمات قصار امام علی می‌باشد که توسط مرحوم سید رضی جمع‌آوری شده است و بیشتر به سیاق ادبی و حکمت و اخلاق در بیانات آن حضرت توجه دارد و به همین دلیل نیز کلمه «بلاغ» را برای نام مجموعه‌ی خود انتخاب کرده است. پس باید بدانیم که از آن امام همام ، سخنان و احادیث بسیار و مستندی وجود دارد که در نهج البلاغه نیامده است. 🔵سید رضی که بنا به درخواست سایر علما به جمع‌آوری در قالب نهج البلاغه پرداخت، خود می‌گوید: «... و منظورم این بود که علاوه بر فضایل بی‌شمار دیگر، بزرگی قدر و شخصیت امیر مؤمنان علی علیه السلام، از نظر شگفتی‌های بلاغت و نمونه‌های ارزنده فصاحت را روشن سازم لذا تصمیم گرفتم از میان خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان حکمت آمیز، در ابتدا خطبه های «زیبا» و سپس نامه‌های «جالب» و بعد از آن کلمات حکمت آمیز حضرت را برگزینم    .؛ .. هرگز ادعا نمی‌کنم که من به همه جوانب سخنان حضرت علی علیه السلام احاطه پیدا کرده‌ام به طوری که هیچ کدام از سخنان او از دستم نرفته باشد؛ بلکه بعید نمی‌دانم که آن چه نیافته‌ام بیش از آن باشد که یافته‌ام و آن چه در اختیارم قرار گرفته کمتر است از آن چه به دستم نیامده است.» 📚 مقدمه نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 27 ❗️پس نهج البلاغه تمامی بیانات و تنها سند نمی‌باشد.  ⚫️با این وجود در همین نهج البلاغه نیز امام در خطبه های گوناگون حقانیت خود را به خلافت و امامت مطرح می کند و تصریح می کند که امام و خلیفه برای مردم از جانب خداوند تنها خودش و فرزندان معصومش می باشد که می توانید رجوع کنید به خطبه های : 1-2-144-97-120-93 و ... 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman