eitaa logo
آرشیو شیعه پاسخ
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال 🙄ایا شیعه معتقد است که ام المومنین عایشه همسر پیامبر اسلام مرتکب فساد اخلاقی می شده است 🗯پاسخ: ❗️عقیده شیعه آن است که هیچ یک از همسران پیامبران هیچگاه مرتکب زنا وفساد اخلاقی نمی شوند وانچه که وهابیت خبیث به شیعه نسبت میدهد که شیعه عقیده دارد همسر پیامبر عایشه دچار فساد اخلاقی بوده است مطلبی کذب وخلاف واقع است. 🗯پیامبر گرامی فرمود: «همسر هیچ پیامبری هرگز آلوده به عمل منافی عفت نشد» 📚تفسیر نمونه ج24 ص301 🔶شیخ طوسی شیخ الطایفه می گوید: "هیچ یک از زنان پیامبران هیچ گاه زنا نکرده، خیانت زن حضرت نوح این بود که آن حضرت را متهم به دیوانگی کرده بود وخیانت زن حضرت لوط این بود که جای مهمانهای آن حضرت را به کافران نشان داد" 📚التبیان،ج5 ص495 🔷الوسی وهابی نیز می گوید: "به شیعه نسبت میدهند که به عایشه تهمت فحشا می زنند در حالی که شیعیان این امر را شدیدا انکار میکنند وچنین نسبتی را قبول ندارند وکوچکترین اثری از این نسبت ها در کتب معتبر ومورد قبول شیعه وجود ندارد" 📚روح المعانی،ج18 ص122 ❗ودرجای دیگر می گوید: "آنچه به شیعیان دراین مورد نسبت میدهند دروغ واتهامی بیش نیست " 📚روح المعانی،ج28 ص162 👌اما شگفتا از وهابیت که شیعه را متهم به اهانت به همسران پیامبر میکنند اما خودشان در کتبشان چنین روایت میکنند: ❗️«عایشه روزی کنیزی را آرایش کرد واورا در شهر چرخاند وگفت شاید با این کنیز بتوانیم جوانان قریش را شکار کنیم» 📚المصنف،ج4 ص49 🔷مسلم می آورد: "عبدالله بن شهاب خولانی گوید: من به خانه عایشه وارد شده ودر لباس خود محتلم شده وسپس لباسم را همانجا با آب شستم" 📚صحیح مسلم،ج1 ص239 ❗️وروایت میکند: "مردی بر عایشه وارد وجنب شد. صبحگاهان درحال شستن لباسش بود که عایشه به او گفت همین که جای منی را بشویی کافی است" 📚صحیح مسلم ج1 ص238 🔆ما این روایات را جعلی ومردود وتوهین وتهمت به همسر پیامبر از ناحیه وهابیت می‌دانیم https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال برخی میگن امامان شفا نمیدن بلکه این شفا گرفتن ها در اثر تلقینیات و انرژی مثبت و انرژی درمانی است که سبب شفا میشه نه قدرت امامان ✅پاسخ: نخست توجه کنید که در قدرت غیبی امامان جای هیچ شکی نیست. ❗ما در گذشته مفصلا از کتب فریقین این مطلب را اثبات کرده ایم که میتوانید به پیام های ما در آرشیو کانال مراجعه فرمائید علامه مجلسی در بحار الانوار بابی دارند تحت عنوان: "امامان قادر هستند بر زنده کردن مردگان،وشفای کوران وبرطرف کردن بیماری پیسی وانجام دادن تمام معجزات انبیا ( وکارهای خارق العاده در عالم هستند) 📗بحار الانوار،ج27 ص29 باب 13 ودر آن باب روایات متعددی را می آورد. در روایتی امام باقر فرمود: "اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است.نزد آصف تنها یک حرف بود که توانست تخت بلقیس را دریک چشم به هم زدن( از فاصله دور) حاضر کند ونزد ما هفتاد ودو حرف است ویک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است واختصاص به خودش دارد" 📗بحار الانوار،ج27 ص25 ❗حال درمورد انرژی درمانی نکاتی را بیان می کنیم 1⃣در علوم متداول در دانشگاههای علوم پژشکی، روش انرژی درمانی هیچ جایگاهی ندارد وحتی به صورت نظری نیز در کتاب های پژشکی سخنی از آن به میان نیامده است 📗پرسمان،نهاد رهبری در دانشگاه،کلید واژه انرژی درمانی 2⃣به فرض انرژی درمانی صحت داشته باشد همگان توانایی استفاده از آن را ندارند ونیازمند به تمرین وممارست دارد 3⃣در نهایت اگر انرژی درمانی از جهت علمی ثابت شود می تواند یکی از طرق درمان بیماری ها باشد چنان که استفاده از دارو نیز یکی از طریق درمان است.در هر دو طریق انسان نیازمند به توسل به اهل بیت است که این اسباب بهبود بیماری در او موثر واقع شود.لذا اگر انرژی درمانی هم به عنوان یک علم شناخته شده ثابت شود باز هم منافاتی با عنایت وکرامت اهل بیت ندارد ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات از ناحیه دوستان وکاربران محترم @poorseman لینک کانال https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓خداوند در قرآن به پیامبر می گوید قل انما انا بشر مثلکم « بگو من فقط بشری همانند شما هستم» با این وجود چگونه ما می گوییم امامان و پیامبر علم غیب می دانستند و قدرت تکوینی داشته اند و فوق بشری بودند❕❕ 💠پاسخ💠 ❗️خداوند در دو آیه خطاب به پیامبرش می فرماید: « بگو من فقط انسانی مثل شما هستم که این حقیقت بر من وحی می شود که معبود شما تنها یکی است» 🔶فصلت6 - کهف 109 🔶یعنی بگو من از نظر ساختمان جسمانی بشری مانند شما هستم .می خورم و راه می روم و می خوابم و ازدواج می کنم و ... ❗️من مدعی فرشته بودن نیستم و یا ادعای الوهیت و فرزند خدا بودن را ندارم بلکه انسان هستم با این تفاوت که پیوسته فرمان توحید بر من وحی می شود . 📚تفسیر نمونه ج20 ص214 ❗️بنابراین آیه در صدد نفی غلو و ادعای اولوهیت و فرزند خدا بودن از پیامبر گرامی است و این که او انسان است اما انسانی وارسته که لیاقت دریافت وحی الهی را داشته است . بنابراین شما در حق پیامبر غلو نکنید و ادعای اولوهیت او را نکنید . 🔶امام عسکری در تفسیر آیه فرمود: « یعنی بگو من بشر هستم و مانند شما غذا می خورم ( خدا و فرزند خدا نیستم ) من در بشریت و انسان بودن مانند شما هستم ( در مورد من غلو و ادعای اولوهیت نکنید)» 📚التفسیر المنسوب الی الامام العسکری ص504 ❗️حضرت علی فرمود: « در مورد ما غلو نکنید و بگویید مانند بندگانی هستیم که تحت اداره الهی هستیم ( خدا و فرزند خدا نیستیم) پس از آن هر چه می خواهیم در فضل ما بگویید» 📚خصال ج2 ص614 📚بحار الانوار ج25 ص270 ❗️بنابراین آیه در صدد نفی ادعای اولوهیت در مورد پیامبر گرامی و به تبع امامان است. 👌ما می گوییم آنان بشر و انسان بوده اند و خدا و فرزند خدا نیستند اما انسان هایی وارسته و شایسته که تحت تربیت الهی تمامی اسماء حسنای الهی در آنان ظهور داشته و شایسته ارتباط با غیب و قدرت های ماوراء مادی به اذن الهی هستند. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓خداوند در قرآن به پیامبر می گوید قل انما انا بشر مثلکم « بگو من فقط بشری همانند شما هستم» با این وجود چگونه ما می گوییم امامان و پیامبر علم غیب می دانستند و قدرت تکوینی داشته اند و فوق بشری بودند❕❕ 💠پاسخ💠 ❗️خداوند در دو آیه خطاب به پیامبرش می فرماید: « بگو من فقط انسانی مثل شما هستم که این حقیقت بر من وحی می شود که معبود شما تنها یکی است» 🔶فصلت6 - کهف 109 🔶یعنی بگو من از نظر ساختمان جسمانی بشری مانند شما هستم .می خورم و راه می روم و می خوابم و ازدواج می کنم و ... ❗️من مدعی فرشته بودن نیستم و یا ادعای الوهیت و فرزند خدا بودن را ندارم بلکه انسان هستم با این تفاوت که پیوسته فرمان توحید بر من وحی می شود . 📚تفسیر نمونه ج20 ص214 ❗️بنابراین آیه در صدد نفی غلو و ادعای اولوهیت و فرزند خدا بودن از پیامبر گرامی است و این که او انسان است اما انسانی وارسته که لیاقت دریافت وحی الهی را داشته است . بنابراین شما در حق پیامبر غلو نکنید و ادعای اولوهیت او را نکنید . 🔶امام عسکری در تفسیر آیه فرمود: « یعنی بگو من بشر هستم و مانند شما غذا می خورم ( خدا و فرزند خدا نیستم ) من در بشریت و انسان بودن مانند شما هستم ( در مورد من غلو و ادعای اولوهیت نکنید)» 📚التفسیر المنسوب الی الامام العسکری ص504 ❗️حضرت علی فرمود: « در مورد ما غلو نکنید و بگویید مانند بندگانی هستیم که تحت اداره الهی هستیم ( خدا و فرزند خدا نیستیم) پس از آن هر چه می خواهیم در فضل ما بگویید» 📚خصال ج2 ص614 📚بحار الانوار ج25 ص270 ❗️بنابراین آیه در صدد نفی ادعای اولوهیت در مورد پیامبر گرامی و به تبع امامان است. 👌ما می گوییم آنان بشر و انسان بوده اند و خدا و فرزند خدا نیستند اما انسان هایی وارسته و شایسته که تحت تربیت الهی تمامی اسماء حسنای الهی در آنان ظهور داشته و شایسته ارتباط با غیب و قدرت های ماوراء مادی به اذن الهی هستند. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔خلیفه الله به چه کسی میگن؟ آیا انسان خلیفة الله هستش؟ یا فقط افراد خاصی یعنی انبیا و امامان این مقام رو دارن؟ 💠پاسخ💠 👌خداوند می فرماید: « پرودگار تو به فرشتگان گفت من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد.فرشتگان گفتند آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند ما تسبیح و حمد تو را بجا می آوریم .خداوند فرمود من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید .سپس علم اسمائ را همگی به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست می گویید اسامی اینها را بر شمارید .فرشتگان گفتند منزهی تو جز آنچه به ما تعلیم داده ای نمی دانیم .فرمود ای آدم آنها را اگاه کن هنگامی که آنها را آگاه کرد خداوند فرمود نگفتم من غیب آسمانها و زمین را می دانم » 🔷بقره31-32 👌بحث اینجاست که آیا خلافت الهی در زمین تنها اختصاص به حضرت آدم و فرزندان ایشان از انبیا و امامان دارد یا شامل تمامی انسان ها می شود و نوع انسان خلیفه الهی است؛ ❕خلاف آنچه در اذهان جاری است که نوع انسانی را خلیفه خداوند می دانند از دلایل نقلی استفاده می شود که مقام خلافت و جانشینی الهی تنها اختصاص به انبیائ و اوصیائ از ذریه آدم دارد و سایر انسان ها را شامل نمی شود 1⃣آیه ذکر شده در ابتدای بحث تنها ظهور در خلافت الهی حضرت آدم برای خداوند در زمین دارد و شامل تمام انسان ها نمی شود . 🔷شاهد این سخن آن است که آدم با تعلیم اسمائ الهی شایستگی برای دریافت این مقام و خلافت را بدست آورد و فرشتگان نیز وقتی از عظمت و جایگاه آدم مطلع شد در برابر او تواضع نموده و به دستور الهی برای آدم سجده کردند. 🔶بقره34 2⃣خلافت و جانشینی حضرت آدم برای خداوند بدین صورت محقق شد که ایشان به عنوان نبی و حجت الهی برای زمینیان معرفی شدند زیرا خلیفه خداوند باید از علم و قدرت الهی برخوردار باشد تا بتواند جانشینی از خداوند را بجا آورد و این دو ویژگی تنها در انبیائ و اوصیائ وجود دارد. 👌در روایات بیان شده است که آدم مسوولیت های پس از خود را به فرزندش شیث واگذار کرد و پس از او شیث وصی او بوده و مقام آدم که همان خلافت الهی و حجت بودن بر بندگان است را به ارث برده است. 👌واین خلافت و جانشینی الهی پشت به پشت به برگزیدگان از فرزندان آدم منتقل شد. 🔶چنان که پیامبر گرامی فرمود: « آدم به شیث وصیت کرد و شیث به فرزندش شبان وصیت کرد و شبان به محلث و محلث به محوق و محوق به عمیشا و عمیشا به ادریس و ادریس به ناحور و ناحور به نوح و نوح به سام و سام به عثامر و ...عمران به ابراهیم و ابراهیم به اسماعیل ...و شعیب به موسی و موسی به یوشع و یوشع به داود و داود به سلیمان وسلیمان به آصف و او به زکریا و زکریا به یحیی و او به عیسی و عیسی به شمعون ...سپس پیامبر فرمود: «وصایت و جانشینی از آدم به من رسید و من به علی وصیت کردم و علی نیز به وصیش و وصی علی نیز به سایر اوصیای از فرزندان علی وصیت می کند تا وصایت منتهی شود به برترین مخلوقات ( حجه بن الحسن)» 📚امالی صدوق ص402 📚بحار الانوار ج23 ص57 🔶می بینیم که روایات تنها سخن از جانشینی و خلافت انبیائ و امامان سخن به میان می آورند نه جانشینی نوع انسانی 3⃣شیخ صدوق روایت می کند که امام صادق فرمود: « خداوند اسامی حجت های خود را به آدم آموخت .آنگاه آنان را که در آن روز ارواحی بودند بر ملائکه عرضه کرد و به فرشتگان فرمود مرا از اسامی این حجت ها خبر دهید اگر راست می گویید که بخاطر تسبیح و تقدیستان از آدم سزاوارتر بخلافت در زمین هستید .فرشتگان گفتند منزهی تو ما جز آنچه تو به ما تعلیم کرده ای علمی نداریم آنگاه خداوند به آدم فرمود فرشتگان را به اسمائ آنان خبر بده پس همین که آدم فرشتگان را به اسمائ آنان خبر داد فرشتگان به منزلت عظیمی که حجت های خدا نزد او دارند پی بردند و فهمیدند که آنان سزاوار ترند به خلافت الهی از ایشان و آن حجت ها هستند که می توانند جانشین خدا در زمین و حجت های او بر خلق باشند .آن گاه حجت ها را از نظر فرشتگان پنهان کرد و ایشان را وادار کرد که تا با ولایت و محبت آن حجت ها او را عبادت کنند» 📚کمال الدین ج1 ص14 📚البرهان ج1 ص165 📚بحار الانوار ج26 ص283 👌این حدیث شریف نیز به روشنی دلالت می کند که جانشینی الهی در زمین تنها اختصاص به آدم و حجت های خداوند از ذریه آدم دارد و شامل تمام انسان نمی شود. 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣امام رضا فرمود: « ما اهل بیت حجت های خداوند در زمینش و خلفای او در میان بندگانش هستیم» 📚کمال الدین ج1 ص202 👌حضرت علی فرمود: « امامان خلفای الهی در زمین هستند» 📚بحار الانوار ج1 ص189 🔶وفرمود: « خداوند امامان را به عنوان جانشینان و دوستان خود برگزیده است» 📚بحار الانوار ج24 ص379 🔶وفرمود: « ما حجت های الهی و جانشین های او هستیم» 📚بحار الانوار ج26 ص6 📚امالی مفید ص47 👌امام کاظم فرمود: « پدرم مرا به زیارت قبر پیامبر برد و عرضه د اشت که خداوند می فرماید:« من بر روی زمین خلیفه قرار میدهم» .خداوند زمانی که سخنی بگوید به آن عمل می کند ( و ما امامان را به عنوان خلیفه خودش قرار داده است)» 📚الکافی ج1 ص312 👌ودر زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت می خوانیم: « وخداوند شما را برگزید برای جانشینی در زمینش و حجت بودن بر آفریدگانش» 📚الفقیه ج2 ص611 👌این روایات و سایر روایات که ذکر نکردیم همگان دلالت دارد که خلافت و جانشینی خداوند پس از حضرت آدم به فرزندانش و به امامان رسیده است و آنان جانشینان الهی در زمین هستند نه نوع انسانی 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔در روایات داریم که در آسمان چهارم کعبه ، بیت المعمور هستش ؟ با توجه به اینکه زمین در حال حرکت هست چطور میشه اینو توجیه کرد ❗️❗️ 💠💠 👌بیت المعمور مکانی است مقدس و پر برکت در آسمان چهارم که با عبادت فرشتگان و آباد است چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « آن خانه‏ اى است در آسمان چهارم ... كه فرشتگان با عبادت خود آن را معمور و آباد مى‏ كنند، هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مى‏ شوند و تا ابد به آن بازنمى‏ گردند » 📚مجمع البیان ج 9 ص 163 ❕ این خانه مبارک مورد خداوند قرار گرفته و می فرماید ؛ « سوگند به بيت المعمور » « وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ » ( طور 4) ❕آنچه در روایات ما آمده است آن است که خانه کعبه به محاذات و موازی بیت المعمور شده است . 👌شیخ صدوق از ابى حمزه ثمالى نقل می کند که گويد ؛ به امام چهارم گفتم چرا طواف هفت دور است؟ فرمود: « چون خدا تبارك و تعالى بفرشته‏ ها فرمود «در من در زمين جانشين گذارم» و آنها در برابر خدا تبارك و تعالى گفتند: «آيا در آن كسى گذارى كه تباهى انگيزد و خونريزد» خدا فرمود «براستى من ميدانم آنچه را شما ندانيد» و پيش از آن آنان را از نور خود محجوب نميكرد و پس از آن 7 هزار سال آنها را از نورش محجوب ساخت، پس به آنها مهر ورزيد و توبه ‏شان را پذيرفت و بيت المعمور را در آسمان چهارم بر ايشان ساخت تا پايگاه و امن آنها باشد و خانه كعبه را زير بيت المعمور نهاد و و امن نمودش و هفت دور طواف بر بنده‏ ها واجب شد در برابر هر هزار سال يك دور » 📚علل الشرایع ج 2 ص 92_ بحار الانوار ج 55 ص 58 👌بنابراین روشن می شود که تنها اصل ساخت ابتدایی کعبه به موازات بیت المعمور بوده است نه آنکه پیوسته خانه کعبه در مقابل بیت المعمور قرار داشته تا این سخن با بحث حرکت منافات داشته باشد ‌. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال چرا خداوند آنچه را که به واسطه پیامبران به مردم ابلاغ می شد مستقیما به تک تک افراد ابلاغ نفرمود حال چه با وحی یا الهام و نظایر آن؟ 🔷پاسخ: ❗️برای دریافت وحی، وارتباط مستقیم با خداوند انسان ها باید به سطحی از کمال برسند. این کمال امری نیست که به کسی بدون دلیل داده شود بلکه حالتی وجودی است که وجود انسان بر اثر انتخاب های خود، به آن می رسد. به عبارت دیگر، همان طور که بدون ورزش نمی توان بدن ورزیده ای داشت، بدون اعمال و رفتار نیکو و انتخاب افعال نیکو، نیز نمی توان به کمال رسید. بنابراین این چنین نیست که خداوند مانعی ایجاد کرده باشد بلکه این انسان ها هستند که با تلاش خود باید به این سطح از کمال برسند که مخاطب چنین پیامی واقع شوند. 🔷خداوند پیام های خود را به کسی داده است که امکان دریافت آنها را دارد و او نیز آنها را در اختیار ما قرار داده است. ❗️ایت الله مکارم چنین می اورد: «شرط نبوت ( و دریافت وحی)قبل از هرچیز آمادگی روحی،پاکی ضمیر،سجایای اصیل انسانی،فکر بلند،واندیشه ی قوی وبالاخره تقوی وپرهیزگاری فوق العاده در مرحله ی عصمت است ووجود این صفات،مخصوصا امادگی برای مقام عصمت،چیزی است که جز خدا نمیداند،به همین دلیل انتخاب نبی به دست خداست وخدا میداند این مقام را در چه جایی قرار دهد 📚تفسیرنمونه،ج5،ص430 ❗️از این بیانات به دست می اید که چرا تنها افرادی خاصی از نوع بشر شایستگی دریافت وحی و به نبوت رسیدن را داشته اند و چرا دیگر افراد بشر به این مقام نرسیدند 🔶به بیان دیگر: «خداوند با علم ازلی ومطلق خود میدانست که عده ی خاصی از بندگانش با اختیار خود بیش از دیگران ودر بالاترین حد ممکن از استعداد خود بهره برداری میکنند ومسیر تکامل را می پیمایند ❗️علم خداوند به این شایستگی ومنزلت این افراد که با اختیار خودشان فراهم شده،سبب شد که خداوند از میان افراد بشر آنان را برگزیند وتفضلأ پاداش انان را در قالب پیامبری عطا نماید وانان را از علم واراده ای برخوردار کند که به واسطه ی ان به مصونیت کامل برسند» 📚ادب فنای مقربان،ایت الله جوادی املی ج3 ص256 ❗️اعطای نبوت به افراد و دریافت وحی معلول شایستگی انان است واین اعطا بدون حساب نیست واین معنا در بخشهای اغازین دعای ندبه امده است : «خداوندا تو رو سپاس......تو با آنها(اولیاءت)شرط نمودی که نسبت به زینت ها ومنزلت های دنیوی بی اعتنا باشند وانها نیز این شرط را پذیرفتند وچون میدانستی به این شرط عمل خواهند کرد،انان را پذیرفتی ومقرب خود ساختی وفرشتگان را بر انها نازل کردی و با وحی خود انان را گرامی داشتی واز علم بی کران خود بهره ها دادی» 📚دعای ندبه،مفاتیح الجنان،ص704 ❗️چنانکه امام صادق فرمود: «خداوند انسانهایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد وتولد انان را پاک وبدنهای انان را پاکیزه گردانید ،نه بخاطر طلبی که از خداوند داشته باشند،بلکه از انجا که خداوند در هنگام خلقت میدانست که از او فرمانبرداری میکنند واو را عبادت میکنند وهیچ گونه شرکی به او روا‌ نمیدارند پس اینان به واسطه ی فرمانبرداری از خداوند به این کرامت ومنزلت والا در نزد خدا نایل شدند» 📚بحارالانوار،ج10،ص170 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا عصمت ائمه و پیامبران جنبه جبری ندارد؟ ایا نمیشه گفت که اگر ما هم معصوم بودیم گناه نمی کردیم ؟ ایا عصمت جبری فضیلت است؟ 🗯پاسخ: ❗️بسیارى از افراد هنگامى که بحث عصمت انبیاء یا ائمه را مطالعه مى کنند، فوراً از خود سؤال مى نمایند که مقام عصمت یک موهبت الهى است که الزاماً به پیامبران و امامان داده شده، و هرکس مشمول این «موهبت» گردد در برابر گناه و خطا بیمه شده است، بنابراین معصوم بودن آنها فضیلت و افتخارى محسوب نخواهد شد، هر کس مشمول چنین موهبتى گردد از تمام گناهان و خطاها فاصله خواهد گرفت، و این یک الزام الهى است. ❗️بنابراین با وجود مقام عصمت، انجام گناه و خطا محال است، و واضح است که ترک محال فضیلتى محسوب نمى شود، مثلا اگر ما به انسانهائى که درصد سال بعد مى آیند یا درصد سال قبل مى زیسته اند ظلم و ستم نمى کنیم افتخارى براى ما نیست، چون انجام چنین امرى براى ما محال است 🗯 گرچه این اشکال متوجه اصل مسأله عصمت انبیاء نیست، بلکه فضیلت بودن آن را زیر سؤال مى برد، با این حال توجه به چند نکته مى تواند جواب این سؤال را روشن سازد. 1⃣ کسانى که این اشکال را مطرح مى کنند توجه به ریشه هاى عصمت انبیاء ندارند، آنها چنین مى پندارند که مقام عصمت مثلاً مانند مصونیت در برابر بعضى از بیماریها است که از طریق تزریق بعضى از واکسنها انجام مى شود، و هرکس چنان تزریقى در مورد او انجام شود مبتلا به آن بیمارى نمى گردد چه بخواهد و چه نخواهد. ❗️ولى مصونیت معصومین در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقواى آنها سرچشمه مى گیرد، درست همانند پرهیز از پاره اى از گناهان براى فرد فرد ما که به خاطر علم و آگاهى و ایمان و معرفت آن را ترک مى کنیم. 🔷 مثلا هرگز با بدن لخت قدم در کوچه و خیابان نمى گذاریم، همچنین کسى که اطلاع کافى درباره آثار مخرب مواد مخدر دارد و به خوبى مى داند آلوده شدن به آن سبب قطعى براى مرگ تدریجى است هرگز به سراغ آن نمى رود، مسلماً این ترک مواد مخدر براى او یک فضیلت است که از علم و آگاهى او سرچشمه مى گیرد، و با داشتن این علم هر چند آن را ترک مى کند ولى اجبارى در کار نیست و توانائى استعمال مواد مخدر را دارد. 🗯به همین دلیل ما سعى مى کنیم از طریق تعلیم و تربیت سطح معرفت و آگاهى و تقوا را در افراد بالا ببریم، تا آنها را حداقل در برابر گناهان بزرگ، و اعمال زشت و زننده بیمه نمائیم. ⁉️آیا اگر افرادى به خاطر این تعلیم و تربیت پاره اى از این اعمال را ترک کنند افتخار و فضیلت نیست؟ ❗️به تعبیر دیگر ترک گناه براى پیامبران، محال عادى است، نه محال عقلى، و مى دانیم محال عادى با اختیارى بودن سازگار است، فى المثل محال عادى است که شخص عالم و مؤمنى شراب با خود به مسجد ببرد و در صف جماعت بنوشد، ولى مسلماً این یک محال عقلى نیست بلکه محال عادى است. ❗️کوتاه سخن اینکه: 🗯سطح بالاى معرفت و ایمان انبیاء که خود یک افتخار و فضیلت است سبب افتخار و فضیلت دیگرى که مقام عصمت است مى گردد (دقت کنید). ⁉️و اگر گفته شود آنها این ایمان و معرفت را از کجا آورده اند ❗️ مى گوئیم این از امدادات الهى است، ولى با این قید که امدادهاى الهى بى حساب نیست و لیاقتهائى در اینها وجود داشته است، همانگونه که قرآن درباره ابراهیم خلیل مى فرماید: او تا از عهده امتحانات مهم الهى برنیامد به مقام پیشوائى خلق نرسید 📓بقره124 ❗️یعنى ابراهیم پس از پیمودن این مراحل با اراده و اختیار خود لایق آن موهبت عظیم الهى شد. 🗯در مورد یوسف نیز مى فرماید: «هنگامى که به مرحله بلوغ و قوت و تکامل جسم و جان رسید (و آمادگى براى پذیرش وحى پیدا کرد) ما حکم و علم به او دادیم، و این گونه نیکوکاران را پاداش مى دهیم» 📓یوسف 22 ❗️جمله «کَذلِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنینَ» شاهد خوبى براى مقصود ما است زیرا مى گوید: اعمال صالح و شایسته یوسف، او را آماده براى آن موهبت بزرگ الهى کرد، درباره موسى نیز تعبیراتى دیده مى شود که این واقعیت را روشن مى سازد، مى فرماید: «ما تو را بارها امتحان کردیم، و سالها در میان مردم مدین توقف کردى (وبعد از آمادگى لازم و بیرون آمدن از کوره امتحانات با سرافرازى و پیروزى) داراى قدر و مقام شدسی» 📓طه 40 ❗️معلوم است که در وجود این بزرگان، لیاقتها و استعدادهائى بوده، ولى شکوفا ساختن آنها هرگز جنبه اجبارى نداشته، بلکه با اختیار و اراده خودشان این راه را پیموده اند، و بسیارند کسانى که لیاقتهائى دارند و هرگز آن را شکوفا نمى سازند و از آن استفاده نمى کنند، این از یک طرف. 🗯از سوى دیگر اگر پیامبران مشمول چنین مواهبى شده اند به موازاتش مسئولیتهاى سنگینى بر دوش آنان گذارده شده، یا به تعبیر دیگر خداوند به همان مقدار که مسئولیت به کسى مى دهد توان و نیرو به او مى بخشد، و سپس در انجام مسئولیت او را امتحان مى کند. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣پاسخ دیگرى که مى توان به این سوال داد این است که به فرض که انبیاء و ائمه با یک امداد الزام آور الهى از انجام هرگونه گناه و خطا مصون شده باشند تا اطمینان خلایق را جلب کنند و چراغى براى هدایت آنها گردند، ولى در عین حال راه انجام «ترک اولى» یعنى کارى که گناه نیست اما لایق شأن آنها نیز نمى باشد به روى آنها باز است. ❗️افتخار آنها در این است که حتى ترک اولى نمى کنند، و این یک امر اختیارى براى آنهاست، و اگر به ندرت ترک اولى از بعضى از انبیاء سرزده به همان نسبت مورد خطاب و عتاب شدید الهى، و گاه گرفتار پاره اى از محرومیتها شده اند، چه فضیلتى از این برتر و بالاتر که آنها به خاطر اطاعت فرمان حق حتى به سراغ ترک اولى نروند. ❗️بنابراین افتخار انبیاء در این است که به مقدار این مواهب مسئولیت مى پذیرند، و حتى به سراغ ترک اولى نمى روند. و اگر در موارد استثنائى ترک اولائى از آنها سرزده به زودى جبران کرده اند.» 📚تفسیر پیام قرآن،ج7 ص193 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓می خواستم در مورد چاه جمکران توضیح بدید که چرا مردم در آن نامه می اندازند آیا امام زمان ته چاه است و نامه ها را می خواند❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌نامه انداختن در چاه جمکران به آن معنا نیست که امام زمان ته چاه باشد و نامه ها را بخواند بلکه این عمل فلسفه دیگری دارد که ذیلا می آید؛ 1⃣از جمله طرق توسلی که در روایات ما برای توسل به اهل بیت ذکر شده است عریضه نویسی است . ❗️عریضه نویسی به آن معنا است که انسان حاجات خود را در کاغذی بنویسد و با توسل به اهل بیت آن را در آب و نهر جاری یا چاهی بیفکند . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « زمانی که حاجتی داری و یا از پیشامد حادثه ای هراس داری در یک کاغذ سفید پس از آن که بسم الله الرحمان الرحیم را نوشتی بنویس :« اللهم انی اتوجه الیک باحب الاسماء الیک و اعظمها لدیک و اتقرب و اتوسل الیک بمن اوجبت حقه علیک بمحمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و الائمه ...» سپس حاجات خود را می نویسی و بعد کاغذ را در میان گل قرار می دهی و آن را در آب جاری یا چاهی رها می کنی .خداوند حاجت تو را بر آورده خواهد کرد» 📚المصباح کفعمی ص403 📚بحار الانوار ج99 ص235 🔶ویا فرمود: « کاغذ را در آب یا چاهی رها می کنی حاجت تو به اذن الهی بر آورده می شود» 📚البلد الامین ص157 ❗️به این مضون روایات متعدد دیگری نیز آمده است که جهت آگاهی رجوع شود: 📚بحار الانوار ج99 ص231 باب10 2⃣روشن شد که نوشتن حاجات با توسل به اهل بیت و انداختن آن در آب جاری یا چاه یکی از طرق استجابت دعا می باشد . ❗️بنابراین مهم آن است که عریضه در آب جاری یا چاهی انداخته شود و چاه جکمران فی نفسه موضوعیت ندارد و انسان می تواند در هر چاهی کاغذ و عریضه خود را بیندازد اما از آن جا که در مسجد جمکران انسان در یک حالت معنوی خاصی قرار می گیرد و دنبال توسل و عرضه حاجت به آقای خودش امام عصر می باشد متولیان مسجد جمکران تدارک چاه را دیده اند تا وسیله ای باشد برای عمل شرعی عریضه نویسی و توسل به امام زمان در آن حالات معنوی اما چنان که گفته شد انداختن نامه در چاه جمکران موضوعیت ندارد و انسان می تواند در چاه های دیگر یا آب روان دیگری عریضه خود را بیندازد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔از جمله ایرادات اتئیست ها به قرآن ، نسب حضرت مریم(س) هست که میگن در قرآن اومده که او هارون بوده ، درحالی که میدونیم بین این دو زمان بسیار زیادی فاصله بوده و این از اشتباهات فاحش قرآن هست که حضرت مریم را خواهر حضر هارون دانسته و برای این ادعاشون هم به ایه زیر استناد میکنند يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً (019 | مريم - 28) اى خواهر هارون!نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدكــاره اى!» 💠💠 👌در این رابطه سه تفسیر ارائه شده است . 1⃣هارونی که از او در این آیه یاد شده است مرد معروفی بوده است که در آن زمانی مشهور به و بوده است و بنی اسرائیل افراد فاسق و فاجر را به او تشبیه می کردند و می گفتند تو در فساد و بی بند و باری برادر یا خواهر هارون فاسق هستی ، مردم زمانی که دیدند حضرت مریم بدون ازدواج کردن دارای فرزند شده است ، گمان بد را نسبت به او بردند و او را به فرد فاسقی تشبیه کردند .«معنى قولهم يا أُخْتَ هارُونَ أن هارون كان رجلا فاسقا زانيا فشبهوها به. من أين هذا البلاء الذي جئت به، و العار الذي ألزمته لبني إسرائيل» 📚تقسیر قمی ج2 ص48 2⃣روایتی از پیامبر گرامی وارد شده است که می گویدمنظور از هارون ، هارون برادر حضرت می باشد و از آنجایی که حضرت مریم از نسل هارون نبی بوده است ، بنی اسرائیل چنین خطابی را در مورد او به کار بردند .چنان که قرآن می گوید به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم و یا به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم ، تعبیر برادر از این جهت است که هود و صالح از جنس و از نسل آنها بودند .«منها أن يكون معنى قوله يا أُخْتَ هارُونَ: يا من هي من نسل هارون أخي موسى (عليه السلام)، روي عن النبي (صلى الله عليه و آله) أنه قال: «هارون هذا الذي ذكروه هو هارون أخو موسى (عليه السلام)...و تأويل يا أُخْتَ هارُونَ يا من هي من نسل هارون، كما قال تعالى: وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً ، وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً يعني بأخيهم أنه من نسلهم و جنسهم.» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص79 3⃣آنچه به نظر مى‏ رسد اين است كه هارون مرد پاك و صالحى بود، آن چنان كه در ميان بنى اسرائيل ضرب المثل شده بود، هر كس را مى‏ خواستند به پاكى معرفى كنند مى‏ گفتند: او برادر يا خواهر هارون است . مردم به مریم گفتند" اى خواهر هارون پدر تو آدم بدى نبود، مادرت نيز هرگز آلودگى نداشت" (يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا).با وجود چنين پدر و مادر پاكى اين چه وضعى است كه در تو مى‏بينيم؟ ❕ مرحوم طبرسى در مجمع البيان اين معنى را در حديث كوتاهى از پيامبر ص نقل كرده است . 📚نور الثقلین ج3 ص333 👌 در حديث ديگرى كه در كتاب" سعد السعود" آمده چنين مى ‏خوانيم: «پيامبر " مغيره" را به نجران (براى دعوت مسيحيان به اسلام) فرستاد، جمعى از مسيحيان به عنوان (خرده ‏گيرى بر قرآن) گفتند مگر شما در كتاب خود نمى‏ خوانيد" يا أُخْتَ هارُونَ" در حالى كه مى ‏دانيم اگر منظور هارون برادر موسى است ميان مريم و هارون فاصله زيادى بود؟ 👌مغيره چون نتوانست پاسخى بدهد مطلب را از پيامبر ص سؤال كرد، پيامبر ص فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتى كه در ميان بنى اسرائيل معمول بوده كه افراد نيك را به پيامبران و نسبت مى ‏دادند» 📚همان مدرک 📚تفسیر نمونه ج13 ص51 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA