eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال این که در روایات از ازدواج با دختران لاغر،سبزه رو،بیوه ،زشت . ...نهی شده است یا گفته شده است به زیبایی های دختر توجه کنید ایا این ظلم به دختران زشت روی نیست؟ 🔷پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣از دیدگاه معصومین معیار اصلی در مورد انتخاب همسر مساله ایمان و دینداری و اخلاق است نه زیبایی و مال 🗯امام صادق فرمود: « زمانی که مرد با زنی تنها بخاطر مال و جمالش ازدواج کند خداوند نیز او را به همان چیز وا گذار می کند اما اگر بخاطر دینش با او ازدواج کند خداوند نیز جمال و مال را رزقش می کند» 📚الکافی ج5 ص333 🗯پیامبر گرامی فرمود: « کسی که بخاطر زیبایی با زنی ازدواج کند در او انچه می خواهد را نمی یابد و همچنین است کسی که بخاطر مالش با او ازدواج کند پس بر شما باد که با زنان دیندار ازدواج کنید» 📚التهذیب ج7 ص399 🗯ودر روایت دیگر فرمود: « کسی که بخاطر زیبایی با دختری ازدواج کند خداوند زیبایی او را وبالی بر گردن مرد قرار میدهد» 📚وسائل الشیعه ج20 ص53 🗯امام صادق فرمود: « با زنی ازدواج کن که منسوب به خیر و حسن خلق باشد» 📚الکافی ج5 ص323 2⃣روشن شد که انچه در ازدواج در اولویت است مساله دین داری و حسن خلق می باشد .به گونه ای که اگر دختری زیبا رو نباشد اما دیندار و خوش اخلاق باشد بر دختری بی دین و بی اخلاق اما زیبا رو و پولدار مقدم می باشد. 3⃣حال در مرحله بعدی اگر دو دختر هر دو دیندار باشند اما یکی از دیگری زیباتر باشد در این صورت آن که زیباتر می باشد در اولویت می باشد .چرا که توجه به زیبایی همسر یکی از راههایی است که می تواند مانع فرو پاشی زندگی اینده شود وافراد را به زندگی اینده امیدوار می کند .و مانع انحرافات جنسی افراد می باشد لذا در روایات به این مساله در مراتب بعد از دین و اخلاق اشاره شده است 📚تفسیر نمونه ج17 ص394 ❗️این که انسان حق انتخاب گزینه بهتر و مناسب تر را داشته باشد ظلمی به کسانی که آن ویژگی ها را ندارند نخواهد بود .آنها نیز می توانند با افرادی همانند خودشان ازدواج کنند .از باب مثال انتخاب نکردن افراد زشت در ازدواج ظلم در حق انان نخواهد بود و انان نیز می توانند با افرادی همانند خودشان ازدواج کنند .از سوی دیگر سلب انتخاب گزینه بهتر نیز ممکن است ظلم نسبت به این طرف محسوب شود و در تنافی با حق انتخاب باشد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا خداوند برخی ها رو زشت خلق کرد تا سبب بشه کسی باهاشون ازدواج نکنن و احیانا به انحراف کشیده بشن ایا این ظلم در حق اونا نیست ✅پاسخ خداوند عادل است یعنی حق هیچ موجودی را پایمال نمیکند،وبه هرموجودی طبق نظام حکیمانه هستی لطف میکند،ظلم پایمال کردن حق است،وعدل وظلم درجایی معنا پیدا میکند که حقی در کار باشد ❗️حال میپرسیم ایا کسی از خدا طلبی داشته وایا موجودات از قبل حقی داشته اند تا پایمال شده باشد وظلمی صورت گرفته باشد،مگر ما قبلا بوده ایم یا از خود چیزی داشته ایم تا پایمال شده باشد ❗️اگر یک قالی بزرگ را پاره پاره کنند،میتوان گفت این قالی قبلا بزرگ بوده واکنون با پاره شدن بزرگی خود را از دست داده ولی اگر ما از اول یک قالیچه ی کوچک بافتیم،قالیچه حق ایراد ندارد که چرا کوچک است،زیرا او پیش از این هیچ بود واصلا از خود بزرگی نداشت،تا کسی آن را گرفته باشد و به او ظلمی کرده باشد،بنابراین اگر خدا به یک نفر که هیچ طلبی از او نداشته چیزی بدهد و به فرد دیگر از همان چیز دو عدد بدهد هرگز ظلم نخواهد بود ❗️علاوه بر اینکه خداوند به آن کسی که نعمت بیشتری داده،مسئولیت بیشتری نیز داده است،چنانکه خداوند فرمود:« بعضی را بر بعضی دیگر درجاتی برتری داد تا شما را به آنچه که در اختیار تان قرار داده بیازماید» 📓165انعام 🗯پس آنچه از اختلافات مانند سفیدی ،سیاهی ،ذکاوت،تیزهوشی،مرد بودن،زن بودن،انسان بودن،حیوان بودن وغیر اینها موجود است منافات با عدل ندارد چرا که روشن شد موجودات قبل از خلقت حقی بر خداوند ندارند،پس انچه خداوند به انها عطا کرده فضل است نه حق،پس اختلاف در آن ظلم نمیشود 📚بدایة المعارف ،ج1،ص136 ❗️انچه گفتیم در روایتی از امام باقر نیز نقل شده است:که از ایشان سوال کردند؛ «ما از اطفال کسی را میبینیم که مرده متولد میشوند یا بعضی سقط میشوند یا بعضی کور،یا کنگ،یا کر،متولد میشوند،برخی تا بلوغ زنده می ماند وبرخی تا پیری زنده می مانند،حکمت این چیست؟ ❗️‌امام پاسخ داد: «خداوند سزاوارتر است از انچه تدبیر میکند در مورد مخلوقان،چرا که او خالق ومالک انها است پس هرکه را از عمر دادن منع کرده،اورا از چیزی منع کرده،ک برایش نبوده وحقی در آن نداشته وهرکه را عمر داده به او تفضل ولطف کرده وبه او چیزی را داده ک حقی بر ان نداشته است» 📚توحید صدوق،ص397 ❗️روشن شد که این اختلافات منافاتی باعدل خداوند حدارد،اما ممکن است سوال شود از حکمت این اختلافات،که جواب ان نیز واضح است وآن اینکه این که: 🗯« اختلافات لازمه نظام مادی است،اگر همه افراد انسان،مرد یا زن بودند،نسل انسان منقرض میشد،چرا که امکان تناسل وجود نداشت،یا اگر همه انسانها در شکل ورنگ یکسان بودند شناخته نمیشدند ویا اگر همگان در فکروذوق واستعداد مساوی بودند،مشاغل مختلف تعطیل میشد،ویا اگر همگان انسان بودند وحیوانی نبود،بسیاری از فواید که بر وجود حیوانات مترتب است مختل میشدجهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب عدل الهی نوشته ی شهید مطهری صفحه ی 120 به بعد 🗯از سوی دیگر باید توجه نمود: 🔷 موضوع زیبایی در انسان به علل و عوامل چون تغذیه، احساسات، افکار و هیجانات و رفتارهای مادر قبل، حین و بعد از بارداری و مسایل ژنتیکی مربوط است و خداوند هم اگر بخواهد خود در عواملی که خود آفریده و منطق زندگی را برآن استوار کرده به مستقیم دخالت کند دیگر هیچ علمی صورت نمی گرفت و کلا منطق جهان به هم می‌خورد و یک نوع هرج و مرج پیش می آمد. پس خداوند این دنیا را طوری طراحی کرده است که همه چیز بر اساس منطق پیش برود و دانشمندان علوم به تدریج در خلقت خدا تفکر کنند و راز و رمزها و علت ها و معلول های نهفته را از این جهان به تدریج کشف کنند پس خداوند بر خلاف منطق کاری را انجام نمی دهد. 🗯چنان که امام صادق فرمود: « خدا خواسته است که همه کارها از طریق اسباب آن جاری گردد» 📚الکافی ج1 ص183 🗯البته شکی در این نیست که این گونه افراد با صبر کردن و تحمل کردن دارای پاداش هستند 📚بحار الانوار ج64 ص196 باب 12 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال نظر شیعه در مورد جبر و اختیار چیست یا ما مجبوریم یا مختار یا اگر مختار باشیم با توحید در خالقیت منافاتی ندارد 🗯پاسخ 🔷در این شکی نیست که انسان موجودی مختار است ❗️بهترین دلیل برای اثبات مساله اختیار یکی وجدان فردی و اجتماعی و دیگری تالی فاسدی است که از قول به جبر بدست می اید ❗️وجدان ما می گوید شخصی که دستش بر اثر بیماری رعشه دایما در حال لرزش است با کسی که با اختیار خود دست هایش را بلند می کند و مثلا الله اکبر نماز می گوید و رکوع و سجود به جا می اورد کاملا متفاوت است در اولی هیچ اختیاری از خود نمی بیند ولی در دومی کاملا خودرا مختار می انگارد 👌وجدان عمومی نیز به یقین طرفدار همین امر است هیچ کس سارقان و قاتلان و محتکران و مفسدان را با جبر تبرئه نمی کند بلکه انها را بدست عدالت و مجازات می سپارد ونیز همه نیکوکاران ،خیرین و افراد ممتاز در اکتشافات علمی و امثال ان را تشویق می کنند ا ❗️درحالی که اگر انسان در کار خود مجبور بود نه ان مجازات ها عادلانه بود و نه این تشویق ها منطقی به نظر می رسید ❗️تالی فاسد قول به جبر این است که مساله بعثت انبیا و نزول کتابهای اسمانی و معاد و سوال برزخ و قیامت و بهشت و دوزخ بنابر عقیده جبر همگی زیر سوال می رود 👌اگر خداوند عاصیان و ظالمان را مجبور به ظلم و عصیان کرده چگونه عدالت و حکمت او اجازه می دهد انها را به دوزخ ببرد واگر صالحان را به کارهای نیک مجبور کرده بردن انها به بهشت حکیمانه نیست چون از نزد خود کاری انجام نداده اند » 📚پیام امام امیر المومنین،ایت الله مکارم،ج 12 ص 470 ❗️امام رضا فرمود: « کسی که معتقد به جبر باشد به او زکات ندهید و شهادتش را قبول نکنید» 📚توحید،صدوق،ص 362 ❗️و فرمود: « خداوند عادلتر و حیکمتر از ان است که بندگان را مجبور به معاصی کند ( سپس عذابشان کند) 📚همان مدرک 🗯نظر ما در این مساله نظریه معروف « امر بین الامرین» می باشد به این توضیح: 🗯انسان در انجام افعال خود مختار و آزاد است ولی نباید فراموش کرد که تمام قدرت و نیرو و حتی آزادی اراده او از سوی خداست او است که همه این نیروها را به انسان داده و او است که می خواهد انسان آزاد باشد و به این ترتیب اعمال انسان در عین این که مستند به خود اوست مستند به خدا نیز می باشد و از دائره خلقت او خارج نیست همان گونه که اعتقاد به اصل وجود انسان چون وجود است وابسته موجب شرک نمی شود. ❗️به این بیان توحید در خالقیت نیز حفظ می شود. 🔴توجه به مثال زیر می تواند حقیقت را روشن کند: 🗯بسیاری از قطارها با نیروی برق کار می کنند برقی که از یک شبکه سراسری در امتداد خط کشیده شده و قطار از طریق حلقه ای با آن در ارتباط است راننده چنین قطاری مسلما در کار خود آزادی عمل دارد ولی با این حال سر نخ در اینجا به دست دیگری است همان کسی که نیروی برق سراسری خط را کنترل می کند زیرا هر لحظه اراده کند می تواند جریان برق را با فشار یک دکمه قطع کند و قطار را در همانجا متوقف سازد . 🔶پس او می تواند بگوید حرکت قطار به اراده و خواست من است و راننده قطار نیز می تواند همین سخن را بگوید و هر دو درست می گویند منتها این دو فاعل در طول هم قرار دارند یکی در مرحله اول و بالاتر و دیگری در مرحله دوم و پایین تر و وابسته پس فعل به هر دو نسبت داده می شود ولی با این حال راننده قطار در برابر کار خود دقیقا مسوول است و نه مجبور 🗯بنا بر این اعتقاد به آزادی اراده انسان هر گز به معنای شرک در خالقیت نخواهد بود و این همان « اصل امر بین الامرین» در عقیده شیعه است 📚تفسیر موضوعی پیام قران،ایت الله العظمی مکارم،ج3 ص370 🗯امام صادق فرمود: « ما اهل بیت می گوییم نه انسان مجبور است و نه آزادی مطلق دارد ( تا توحید در خالقیت خراب شود) بلکه امری بین این دو امر می باشد» 📚بحار الانوار ج5 ص12 📚الکافی،ج1 ص160 🗯شیخ صدوق در بیان عقاید شیعه در مورد مساله جبر و اختیار چنین می نویسد: « اعتقاد ما در این مساله همان سخن امام صادق است که فرمود : « نه جبر و نه تفویض و آزادی مطلق بلکه امر بین الامرین» 📚اعتقادات الامامیه،ص29 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال با توجه به ایه 110سوره اسراء چرا نماز ها را با صوت متوسط نمیخوانیم مثلا نماز صبح را بلند و ظهر و عصر رو اروم میخونیم 🗯پاسخ: ایه 110 سوره اسراء مي فرمايد: «نمازت را زیاد بلند یا آهسته نخوان و در میان این دو راهی ( معتدل) انتخاب کن» 🗯در تفسیر شریف نمونه چنین امده است: ❗️اين آيه به گفتگوى مشركان و بهانه جويي آن ها در مكه در باره نماز پيامبر اشاره دارد. مشرکان از روي عناد و بهانه جويي مى گفتند: پيامبر نماز خود را بلند مى خواند و ما را ناراحت مى کند، اين چه عبادتى است؟ ن 🗯خداوند در اين آيه به پيامبر دستور مى دهد:" نمازت را زياد بلند مخوان، زياد هم آهسته مخوان، بلكه ميان اين دو، راه اعتدال را انتخاب كن" ❗️آيه فوق كارى به نمازهاى" جهريه" و" اخفاتيه" به اصطلاح معروف فقهى ندارد، بلكه ناظر به افراط و تفريط در بلند خواندن و آهسته خواندن است.مى گويد نه بيش از حد بلند بخوان و فرياد بزن، نه بيش از حد آهسته كه تنها حركت لب ها مشخص شود و صدايى به گوش نرسد. 🗯شان نزولى را كه بسيارى از مفسران از ابن عباس نقل كرده اند، مؤيد همين معنى است. 🗯روايات متعددى كه از طريق اهل بيت از امام باقر و امام صادق در ذيل آيه آمده نیز موید همین معنی است 📚نور الثقلین،ج3 ص233 به بعد ⁉️اما اين كه حد اعتدال در نماز چگونه است، و جهر و اخفاتى كه از آن نهى شده ،چه مى باشد؟ 🔷ظاهر اين است كه" جهر" به معنى فرياد كشيدن و" اخفات" به معنى آهسته و در دل خواندن است، چنان كه خود انسان هم نشنود . 🔷امام صادق فرمود: « جهر این است که زیاد صدا را بلند کنی و اخفات آن است که حتی خودت هم نشنوی هیچیک از این دو را انجام نده بلکه حد وسط میان این دو را انتخاب کن» 📚نور الثقلین،ج3 ص234 🗯اما اخفات و جهر در نماز های روزانه و شبانه حکم دیگری است با مفهوم دیگری که دلائل جداگانه ای دارد و فقهای ما مدارک آن را در « کتاب الصلاه» آورده اند 📚تفسیر نمونه،ج12 ص327 🔴اما در مورد بلند خواندن و آهسته خواندن در نمازهای یومیه 🔶در کتاب وسائل الشیعه که از مجموعه های حدیثی شیعه و مورد مراجعه عالمان و فقیهان است، بابی وجود دارد تحت عنوان: ❗️«وجوب آشکار خواندن قرائت در نماز صبح و دو رکعت اول مغرب و عشا و وجوب آهسته خواندن در باقی نمازها و رکعت ها جز بسم اللله الرحمن الرحیم.» 📚وسائل الشیعه،ج6 ص82 باب25 🗯این باب و احادیث آن دلالت دارد که "بسم الله الرحمن الرحیم" در همه نمازها بلند خوانده شود(در نماز صبح و مغرب و عشا واجب است . در نماز ظهر و عصر مستحب است) . حمد و سوره در نماز صبح و مغرب و عشا باید بلند خوانده شود ، به نحوی که صدا جوهر داشته و افراد کنار دست بشنوند . قرائت حمد و سوره در نماز ظهر و عصر و قرائت تسبیحات اربعه در همه نمازهای سه و چهار رکعتی باید آهسته باشد، به نحوی که صدا جوهر نداشته و افراد کنار دست نشنوند اما خود انسان بشنود» 🗯در باب بعدی همین کتاب روایاتی است که می گوید: « اگر کسی این گونه قرائت نکند و جایی که باید آهسته بخواند، بلند بخواند و جایی که باید بلند بخواند، آهسته بخواند، اگر به عمد و با دانستن مساله این کار را کرده، باید نماز هایش را اعاده کند» 📚همان مدرک،ص86 باب26 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال مگر گفته نمیشه که زیارت معصومین علیهم السلام سعادت میخاد یا به قول معروف باید بطلبن تا شخص قسمتش بشه بره زیارت، ولی همه ماها تو اطرافیان خودمون افرادی رو میبینیم که مرتکب گناهانی میشن که ماها انجام نمیدیم یا خیلی از کارهای خیری که ماها انجام میدیم رو اونها انجام نمیدن یا مثلا اخلاق خوبی ندارن و... اما همین افراد خیلی بیشتر از ماها زیارت مشهد و کربلا و نجف و مدینه قسمتشون میشه پس چطوریه که اونها به رغم این مسائل توفیق و سعادت نصیبشون میشه اما بقیه نه یا مثلا خیلی از کسانی که روضه میگیرن در ایام محرم و صفر یا فاطمیه ممکنه خیلی واجبات رو رعایت نکنند اما توفیق برگزاری روضه رو دارن 🔶پاسخ: 🗯توفیق یعنی فراهم ساختن مقدمات برای وصول به مقصود و سلب توفیق یعنی از میان بردن آن مقدمات است 📚تفسیر نمونه،ج19 ص464 🗯روایات فراوانی در لزوم وجود توفیق از جانب خداوند برای انجام امور صادر شده است که جهت اگاهی می توانید رجوع کنید: 📚بحار الانوار ج5 ص162 باب 7 ❗️اما توضیح: 🗯معنای طلبیده شدن از طرف اولیای الهی برای زیارت قبر پاک انها یا برپایی مجالس عزاداری برای انها به معنای توفیق دادن انها و فراهم کردن زمینه و برطرف شدن موانع برای انجام این امور و عبادات می باشد . 👌البته منظور توفیق دادن برای انجام زیارت و عزاداری مقبول و مورد نظر آن انوار مقدس و تابناک و تاثیر این اعمال روحانی در دل و جان زائر است نه صرف حضور فیزیکی در کنار مرقد انها و یا صرف برپایی و شرکت در مجالس عزاداری و بی بهره بودن از برکات و فیوضات این اعمال . 🗯بنابراین صرف حضور یافتن در بارگاه انها یا مجالس عزاداری انها به معنای طلبیدن انها نمی باشد بلکه آن کس واقعا از طلب انها طلبیده شده و توفیق یافته است که با دل و جانی پاک و مالی حلال و طیب و از سر شوق و ارادت بر این امور اقدام کند و از فیوضات معنوی این امور بهره مند شود و در زندگی و اخلاق و رفتارشان تاثیر بگذارد . ❗️اگر این شرایط در فردی جمع باشد می گوییم آن فرد از ناحیه معصومین طلبیده شد و توفیق بر انجام این امور یافت و اگر چنین نباشد طلبیدن و توفیق یافتن محقق نمی شود 🗯البته ممکن است افرادی با وجود میل و اشتیاق فراوان بنا بر دلائل و مصالحی موفق به زیارت انها و یا حضور در مراسم عزاداری این بزرگواران نشوند ولی روح و جانشان در آن فضای روحانی سیر کند .این گونه افراد طبق روایات اجر و پاداش زیارت و عزاداری آن بزرگواران را دریافت خواهد کرد 📚وسائل الشیعه،ج1 ص49 باب 6 📚بحار الانوار ج67 ص185 باب 53 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال می دانید نظر اسلام در مورد شعر و شاعری چیست برایتان می گویم خدایتان چنین می گوید: « شعرا کسانی هستند که گمراهان از انها پیروی می کنند .ایا نمی بینی انها در هر وادی سر گردانند و سخنانی می گویند که عمل نمی کنند«( شعرا 224 تا226) یعنی شما سعدی و حافظ و مولانا رو گمراه کننده و ما رو هم که شعرهاشون رو می خونیم گمراه می دونید 🔷پاسخ: 🗯بدون شک ذوق شعر و هنر شاعری مانند همه سرمایه های وجودی انسان در صورتی ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از آن بهره گیری مثبت و سازنده شود ❗️اما اگر به عنوان یک وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به بی بند و باری و فساد مورد استفاده قرار گیرد و یا انسانها را به پوچی و بیهودگی و خیال پروری سوق دهد یا تنها یک سرگرمی بی محتوا تلقی گردد بی ارزش و زیانبار است. 🗯ایاتی که شما مورد استناد قرار دادید ناظر به شاعرانی است که این گونه شعر های بی محتوا و مضر می سرایند . 🗯ولی از انجا که در میان شاعران افراد پاک و هدفداری پیدا می شوند که اهل عمل و حقیقتند و دعوت کننده به حقیقت و پاکی و راستی؛ قران در ادامه این استثنا را بیان می دارد 🗯 « مگر کسانی ( از شاعران ) که ایمان اورده و عمل صالح انجام داده اند » ❗️وهدفشان تنها شعر نیست بلکه در شعر هدفهای الهی انسانی را می جویند و اشعارشان مردم را به یاد خدا می اندازد« وذکروا الله کثیرا» 🗯وهنگامی که مورد ستم قرار می گیرند از این ذوق خویش برای دفاع از خویشتن و مومنان به پا می خیزند« وانتصروا من بعد ما ظلموا» 📓شعرائ 227 ❗️آری این گونه شاعران از دیدگاه اسلام ممدوح و قابل تقدیر هستند 🗯قرآن تنها کسانی از شاعران را مورد مذمت قرار داده است که خلاف انگیزه های الهی و انسانی شعر می گویند نه کلیه شاعران را 🗯پیامبر گرامی فرمود: « برخی از اشعار حکمت است» 📚الفقیه،ج4 ص379 🗯امام صادق فرمود: « هر کس در مورد ما شعری بگوید خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا می کند» 📚عیون الاخبار،ج1 ص7 🗯امام صادق فرمود: « به کودکانتان اشعار « عبدی» را اموزش دهید چرا که او بر دین خدا است» 📚بحار الانوار ج76 ص293 🗯از این روایات روشن می شود که اسلام مطلق شعر را ناپسند نمی داند بلکه اشعاری که خلاف فطرت انسانی و اسلامی می باشد و ترویج کننده فساد و فحشائ و بی بند و باری و پوچی و بیهودگی می باشد را ناپسند می داند https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا راست است که ابوبکر و عمر در محضر پیامبر با هم دعوا کردند و خداوند ایاتی در مذمت انان نازل کرد .من خودم سنی حنفی هستم خواستم اگاهی پیدا کنم 🗯پاسخ: ❗️بله ایات ابتدایی سوره حجرات که تهدید به نابودی اعمال خیر می کند به تصریح روایات اهل سنت در مورد ابوبکر و عمر نازل شد. 🔷داستان مطابق نقل سه تن از صاحبان صحاح چنین است: ❗️« چون سوارانی از بنی تمیم نزد پیامبر امدند ابوبکر خطاب به پیامبر گفت که « قعقاع بن معبد» را امیرشان گردان و عمر گفت « اقرع بن حابس» را امیر گردان . 🔷ابوبکر به عمر گفت تو می خواهی با من مخالفت کنی و عمر گفت نخیر چنین نیست.کار انها به جدال و دعوا کشید و صداها را در حضور پیامبر بلند کردند تا جایی که نوشته اند نزدیک بود آن دو هلاک شوند و این ایات نازل شد: 🗯« ای کسانی که ایمان اورده اید از خدا و رسولش پیشی نگیرید و تقوی پیشه کنید که خدا شنوا و داناست،صدایتان را از صدای پیامبر بلند تر نکنید واو را با صدای بلند نخوانید انچنان که همدیگر را صدا می زنید که عمل شما باطل می شود و شما بدان اگاه نیستید» 📓حجرات،ایات ابتدایی 📚صحیح بخاری ج5 ص213 و ج6 ص171 و ج9 ص120 📚سنن ترمذی ج5 ص361 📚سنن نسائی ج8 ص240 ⁉️چند سوال 1⃣اهل سنت ادعا می کنند که ابوبکر و عمر همیشه با رسول خدا بودند ایا نتیجه این همه نشست و برخاست این بود که ندانند صدای خود را نباید در حضور پیامبر بلند کنند؟ 2⃣ایا یاد نگرفتند که به رسول خدا نباید امر و نهی کنند؟ 3⃣ایا ندانستند که مرائ و جدال آن هم در حضور پیامبر امری ناپسند است ؟ 4⃣ایا این گونه افراد که آداب ابتدایی تکریم و تعظیم بزرگان را یاد ندارند و ایاتی در مذمت انها نازل می شوند شایسته خلافت هستند؟ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال چرا هر چی دعا می کنم دعاهام مستجاب نمیشه خسته شدم دیگه 🗯پاسخ: 🔷در تفسیر شریف نمونه چنین امده است: در روایات اسلامی شرائطی برای استجابت دعا می خوانیم از جمله : 1⃣برای اجابت دعا باید قبل از هر چیز در پاکی قلب و روح کوشید، و از گناه توبه کرد، و خودسازی نمود، و از زندگی رهبران الهی الهام گرفت . 🗯از امام صادق نقل شده که فرمود: « مبادا هیچ یک از شما از خدا تقاضائی کند مگر اینکه نخست حمد و ثنای او را بجا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه ) کند سپس دعا نماید. 📚سفینه البحار جلد 1ص 448 و 449 2⃣در پاکی زندگی از اموال غصب و ظلم و ستم بکوشد، و تغذیه او از حرام نباشد از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود: «کسی که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را پاک کند.» 📚سفینه البحار جلد 1ص 448 و 449 3⃣از مبارزه با فساد و دعوت بسوی حق خود داری نکند، زیرا آنها که امر بمعروف و نهی از منکر را ترک می گویند دعای مستجابی ندارند، چنانکه از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود : «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط می کند و هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد» 📚همان مدرک ❗️در حقیقت ترک این وظیفه بزرگ نظارت ملی نابسامانیهائی در اجتماع به وجود می آورد که نتیجه آن خالی ماندن صحنه اجتماع برای بدکاران است، و دعا برای برطرف شدن نتایج آن بی اثر است زیرا این وضع نتیجه قطعی اعمال خود انسان می باشد. 4⃣ عمل به پیمانهای الهی: ❗️ایمان و عمل صالح و امانت و درستکاری یکی دیگر از شرائط استجابت دعا است . 🗯زیرا آن کس که به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نکند نباید انتظار داشته باشد که مشمول وعده اجابت دعا از ناحیه پروردگار باشد. 👌کسی نزد امیر مؤمنان علی از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید من اجابت می کنم، چرا ما دعا می کنیم و به اجابت نمی رسد ؟ ❗️امام در پاسخ فرمود: «قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده لذا دعایتان مستجاب نمی شود: 🔷 1 شما خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نکرده اید، بهمین دلیل شناخت شما سودی بحالتان نداشته 🔷2 شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنتش به مخالفت برخاسته اید ثمره ایمان شما کجا است ؟ 🔷3 کتاب او را خوانده اید ولی به آن عمل نکرده اید، گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم سپس به مخالفت برخاستید 🔷4 شما می گوئید از مجازات و کیفر خدا می ترسید، اما همواره کارهائی می کنید که شما را به آن نزدیک می سازد ... 🔷5 می گوئید به پاداش الهی علاقه دارید اما همواره کاری انجام می دهید که شما را از آن دور می سازد ... 🔷6 نعمت خدا را می خورید و حق شکر او را ادا نمی کنید. 🔷7 به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستی با او می ریزید) ادعای دشمنی با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمی کنید. 🔷8 شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید .. . با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالی که خودتان درهای آنرا بسته اید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما به اجابت برسد.» 📚سفینه البحار ج1 ص448 و449 ❗️این حدیث پر معنی با صراحت می گوید: 🗯وعده خداوند به اجابت دعا یک وعده مشروط است نه مطلق، مشروط به آنکه شما به وعده ها و پیمانهای خود عمل کنید در حالی که شما از 8 راه پیمان شکنی کرده اید، و اگر به این پیمان شکنی پایان دهید دعای شما مستجاب می شود. ❗️عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقیقت شرائط استجابت دعا است برای تربیت انسان و به کار گرفتن نیروهای او در یک مسیر سازنده و ثمر بخش کافی است . 5⃣دیگر از شرائط استجابت دعا توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است در کلمات قصار امیر مؤمنان علی می خوانیم : «دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون زه است » 📚نهج البلاغه حکمت 337 ❗️با توجه به اینکه وتر (زه ) عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوی هدف است نقش عمل در تاثیر دعا روشن می گردد. 🗯مجموع شرائط پنجگانه فوق روشنگر این واقعیت است که دعا نه تنها نباید جانشین اسباب طبیعی و وسائل عادی برای وصول به هدف گردد، بلکه برای اجابت آن باید در برنامه های زندگی دعا کننده دگرگونی کلی به عمل آید، روحیات شخص، نوسازی شود، و در اعمال پیشین تجدید نظر گردد. 📚برگرفته از تفسیر نمونه،ایت الله العظمی مکارم،ج1 ص643 به بعد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال فرمودید که زنان هم می توانند درخواست حورالعین کنند آیا انتخاب انها محدود به یکی است مثل دنیا و اگرمحدودنیست محدودیت های تعدد شوهر چگونه حل گردیده ؟ یکی از محدودیت ها غیرتمند بودن است آیا غیرتمند بودن منتفی می گرد 🗯پاسخ: 🔷توجه به چند نکته لازم است: 1⃣در قران کریم این بشارت داده شده است که مومنان در صورتی که همسران و فرزندانشان نیز مومن باشند در کنار یکدیگر خواهند بود .بنا براین زنان می توانند در کنار همسران دنیوی خود باشند 📓رعد 21- غافر8- زخرف 69 و70-طور21 2⃣زنان بهشتی یا می توانند به همسران دنیوی خود قناعت کنند و یا می توانند همسران جدیدی برگزینند. 🗯 در روایتی امده است که امام صادق فرمود: « اگر مرد از زن برتر باشد و بخواهد همسر دنیوی خود را به همسری برگزیند همان زن همسر او می تواند باشد و اگر مقام زن برتر از مرد باشد زن مخیر به انتخاب همسر دنیوی و یا غیر او است و اگر همسر دنیوی خود را بخواهد همان همسر اوست» 📚بحار الانوار ج8 ص105 3⃣زنان می توانند از همسران بهشتی یا همان حوریان بهشتی نیز بهره مند شود. ❗ایت الله العظمی مکارم شیرازی می فرماید: "واژه حور بر مذکر ومونث هر دو اطلاق میشود ومفهوم گسترده ای دارد که همه همسران بهشتی را شامل میشود، همسران زن برای مردان با ایمان وهمسران مرد برای زنان مومن" 📚پیام قرآن،ج6 ص202 ❗امیر مومنان فرمود: "در بهشت بازاری است که درآن خرید وفروش نیست، تنها در آن جا تصویر مردان وزنان وجود دارد، هرکس که تمایلی به آنان پیدا کند از همان جا بر او وارد میشود" 📚بحار الانوار،ج8 ص148 4⃣با توجه به این که نعمتهایی که در بهشت است تجسم اعمال دنیوی بهشتیان می باشد ،همسران بهشتی و حور العین در حقیقت تجسم اعمال بهشتیان است در نتیجه ممکن است بهشتیان با توجه به اعمالشان همسران بهشتی متعددی داشته باشند چنان که در ایات قران به این مساله اشاراتی شده است 📓بقره 25- نسائ 57- ال عمران 15- یس 55-56 و ... 5⃣کینه و دشمنی و حسادت و غیرت های بیجا در بهشت وجود ندارد. ❗خداوند درمورد بهشتیان می فرماید: «آنچه در دلها از کینه ( ودشمنی) وحسد دارند بر می کنیم ( تا در صفا وصمیمت با هم زندگی کنند) » 📓 اعراف 43 ❗در روایتی آمده است: "هنگامی که بهشتیان به سوی بهشت روان شدند بر در بهشت درختی می بینند که از ریشه آن دوچشمه جاری است از یکی از آن چشمه ها می نوشند وتمام کینه ها وحسد ها از قلب آنها شسته میشود واین همان شراب طهور است... " 📚تفسیر المنار،ج8 ص421 6⃣فرد بهشتی هر چه طلب کند برایش اورده می شود و در بهشت احساس محرومیت نسبت به امری وجود ندارد. 🗯می فرماید: « برای شما در بهشت هر چه که اشتها داشته باشید و بخواهید فراهم است» 📓فصلت31 🗯« در بهشت هر چه جانها اشتها داشته باشند فراهم است» 📓زخرف71 ❗️همین مضمون در ایات زیر نیز امده است: 📓انبیا102- فرقان16- نحل31- یس57- ق 31-35 🗯حال می گوییم: ❗️به مقتضای ایات بالا اگر زنان بهشتی خواهان همسران متعدد باشند دلیلی ندارد که بگوییم به انها داده نمی شود بلکه مضمون ایات این است که انان هر چه بخواهند به انها داده می شود و یکی از این ها همسران متعدد بهشتی می تواند باشد. ❗️البته ممکن است برخی بگویند که طبیعت زن مبتنی بر « تک همسری» می باشد و انان به هیچ وچه خواهان همسران متعدد نیستند در این صورت فرض تعدد همسران برای انان قابل طرح نیست . 🗯البته به مقتضای انچه امد اگر انان خواهان همسران متعدد باشند حتما این درخواست انها اجابت خواهد شد . https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال برهان شر یکی از قدیمی‌ترین و مهمترین برهانهای دلایلی است، که علیه وجود خدا آورده شده است. شاید نخستین کسی که برهان شر را به نوعی مطرح کرده است فیلسوف اتمیست لذت جوی و ماده‌گرای یونان باستان باشد. او گفته: یا خدا می خواهد شر را از میان بر دارد و نمی‌تواند. یا اینکه او می‌تواند اما نمی‌خواهد. یا اینکه نه می‌تواند نه می‌خواهد. اگر او می‌خواهد اما نمی‌تواند پس ناتوان است. اگر می‌تواند اما نمی‌خواهد پس او شرور و نابکار است. اما اگر خداوند هم می‌تواند و هم می خواهد که شر را براندازد پس چگونه است که شر در جهان هنوز وجود دارد. [ اپیکروس 350 قبل از میلاد. ممنون میشم پاسخ بدید. 🔶پاسخ: ❗️خیر به چیزی گفته می شود که هماهنگ با وجود ما و مایه پیشرفت و تکامل ان است و شر چیزی است که نا هماهنگ با آن می باشد و مایه عقب ماندگی و انحطاط گردد و از اینجا روشن می شود که خیر و شر جنبه نسبی دارد .ممکن است امری درباره ما خیر باشد و برای دیگران شر یا برای تمام انسان ها خیر باشد و نسبت به نوعی از حیوانات مایه شر گردد . ❗️فی المثل ابرهایی در آسمان ظاهر می شود وبارانی می بارد ،مزارعی آباد می گردد و درختانی بار ور می شود اما همین باران در نقطه دیگر سیلابی به حرکت در می آورد و مایه ویرانی می گردد یا خانه پرنده ای با نم نم مختصر باران خراب می شود در حالی که برای ما لطافت هوا می بخشد . 🗯در اینجا هر گروهی با مقیاس وجود و منافع خویش این پدیده ها را می سنجد و نام خیر و شر بر آن می نهد. 🔴حقیقت این است که در جهان هستی چیزی جز خیر وجود ندارد و انچه شر نامیده می شود یا عدمی است و یا جنبه نسبی دارد.مثلا می گوییم فقر شر است در حالی که فقر چیزی جز نداشتن مایحتاج زندگی نیست و نداشتن یک امر عدمی است و عدم چیزی نیست که آفریدگار داشته باشد. 🗯یا این که می گوییم نیش زنبور عسل و چنگال درندگان شر است در حالی که ما خودمان را محور قرار می دهیم و چنین قضاوتی می کنیم اما اگر زنبور را در نظر بگیریم می بینیم نیش برای او یک وسیله دفاعی است تا مهاجمان را از خود دور کند و دندان و چنگال درندگان وسیله صید و تغذیه است و برای انها جنبه حیات دارد پس خیر است به این ترتیب بسیاری از موجودات به خاطر تفکر خود محوری ما شکل شرور به خود گرفته اند. 🗯گاه نیز جهل سبب می شود که اشیایی را به خاطر عدم اگاهی بر فوائد آن شر بدانیم مثلا ممکن است ما وجود میکروب ها را شر بدانیم چرا که موجب بیماریند اما اگر به نظریه دانشمندان توجه کنیم که میکروب های بیماری زا سلول های بدن انسان را به یک مبارزه دائم دعوت می کنند و در این مبارزه سلول های فعالتر و دارای رشد و نمو بیشتری می شوند به طوری که اگر میکروب ها نبودند شاید اندام یک انسان به طور متوسط بیش از هشتاد سانتی متر نبود آنهم اندامی ضعیف و ناتوان در این صورت قبول می کنیم که اطلاق شر بر انها زاییده جهل ما است . ❗️قضاوت ما درباره سود و زیان هرچیزى همواره نسبى است، آنچه سود خود ماست خوب و مفید و آنچه بر زیان ماست بد و مضر مى دانیم و هرگز حساب نمى کنیم که فلان حادثه که در سرنوشت ما اثر بدى گذاشته در اجتماع و آینده چه آثارى به بار خواهد آورد، زیرا یک مادّه شیمیایى ممکن است براى ما سمّى مهلک محسوب شود، در صورتى که ممکن است براى دیگرى دارویى حیاتبخش باشد و بالعکس.... ❗️ولى آیا تنها سود و زیان ما مى تواند ملاک خوب و بد بودن یک موجود، یا یک حادثه باشد و یا این که براى قضاوت کلّى و نهایى باید مجموعه تاثیرات این حادثه را در تمام موارد در نظر بگیریم و روى هم رفته مورد نظر و مطالعه قرار دهیم؟ 🔷هنگامى که باران شدیدى مى بارد، قهراً سود و زیانى به بار مى آورد؛ قضاوت مردم درباره آن مختلف است کسانى که در اثر جارى شدن سیل خانه یا مزرعه شان آسیب دیده، ناله کنان مى گویند: نمى دانم چرا این بلاى ناگهانى متوجّه من شد! 🔷و دیگران که از بى آبى باغ و کشتشان رنج مى برند و این باران باعث وفور آب قنات یا نهرشان شده است، مى گویند: به به! چه نعمت بزرگى بود، خدالطف خود را شامل حال ما کرده است! ♦️ولى اگر مجموعه تاثیرات این باران را در نظر بگیرند، همگى آن را «باران رحمت» مى نامند نه قهر طبیعت. 👌بعلاوه برخى از بلاها نعمت بزرگى هستند که ما از حقیقت آنها غافلیم؛ مثلا، بعضى بیمارى هاست که انسان در دوران عمر خود یک مرتبه به آن مبتلا مى شود، ولى اثر آن این است که در وجود بیمار براى همیشه مصونیّتى در مقابل آن بیمارى یا بیمارى هاى مشابه آن ایجاد مى کند. ❗️اگر به همان لحظه ابتلا نگاه کنیم، آن را بلا مى نامیم در صورتى که اگر آثار آن را براى تمام عمر در نظر بگیریم قطعاً نعمت خواهیم خواند. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 ❗️یکى دیگر از فلسفه بروز بلاها، درک وجود نعمتهاست. قابل انکار نیست که ما در یک دریا از نعمت و موهبت الهى غرق هستیم، ولى وجود بیشتر آن نعمت ها را، درک نمى کنیم؛ مگر در صورت ى که موقّتاً آن نعمت از ما سلب شود. تصوّر کنید اگر بیمارى در جهان وجود نداشت چگونه مى توانستیم بفهمیم که سلامت و صحّت ما چه موهبت بزرگى است یا اگر تاریکى شب نبود، چگونه مى توانستیم بفهمیم که امواج نور آفتاب که در روز بى دریغ بر چهره جهان پاشیده مى شود، چه نعمت گرانبهایى است! اگر گاه و بیگاه زمین - این گهواره زندگى - در زیر پاى ما مختصر لرزشى نداشت، آیا هیچ معلوم مى شد که آرامش زمین یعنى چه! و اگر گاهى خشکسالى واقع نمى شد، آیا ممکن بود بدرستى نقش اساسى باران را در زندگى خود متوجّه شویم! 👌بنابر این براى این که بشر به مواهب بى شمار زندگى توجّه خاصّى پیدا کند و از آنها و خداوند موهبت بخش خود قدردانى کند، گاه و بیگاه تغییر مختصرى در آنها واقع مى شود تا ما را به این حقیقت بزرگ و ارزنده واقف سازد. این تغییرات مختصر و موقّتى همان است که ما آن را «بلا» مى نامیم. ⁉️آیا به توجّه به این نکته، این «بلا» براى اجتماع انسان درس آموزنده اى نیست و آیا اگر آنها را «نعمت بزرگى» بنامیم، جاى تعجّب دارد! 🗯از این سخنان چند نتیجه حاصل شد: 1⃣در جهان جز خیر محض چیز دیگری وجود ندارد 2⃣شر امری عدمی است و امر عدمی نیاز به افریننده ندارد 3⃣علم انسان محدود است و بسیاری از وقائع را شر می پندارد در حالی که حقیقتا چنین نیست 4⃣مصالح نوعیه بر مصالح شخصیه رجحان دارد این مطلب حکم صریح عقل است .بنا براین خیلی از حوادث است که برای مجموعه حیات بشری مصلحت دارد ولی ممکن است که برای فرد یا افرادی شر محسوب شود مانند سیل و زلزله 5⃣حوادث سبب می شود که انسان قدر نعمات را بهتر بشناسد 6⃣برخی از مصائب جزو مشکلات خود ساخته است و یا جنبه مجازات بر گناهان دارد 7⃣برخی از مصائب عامل شکوفایی استعدادهاست زیرا وقتی انسان با مشکلی برخورد می کند در پی راه و چاره می شود 8⃣برخی از مصائب عامل تنبه و ترس و بازگشت به سوی خدا می شود 🗯تفصیل این موارد در پاسخ های گذشته امده است. 👌اگر به نکاتی که امد توجه شود روشن می شود که شرور حقیقتا خیر محض هستند و منافع انها بازگشت به نوع بشر و یا فرد فرد انسان ها ویا حیوانات می کند و این سخن که خداوند باید شرور را از بین ببرد سخنی غیر صحیح می باشد . 📚منابع: 🗯تفسیر موضوعی پیام قران،ایت الله العظمی مکارم شیرازی ج3 و4 🗯 الالهیات،علامه سبحانی،ج1 🗯بدایه الحکمه،علامه طباطبایی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال برخی میگن مگر اینطور نیست که امام زمان وقتی ظهور می کند که ظلم و ستم و گناه و فساد زیاد بشه پس باید ما هم گناه و معصیت کنیم تا ظهور نزدیک بشه 🗯پاسخ: ❗️در کتاب پاسخ به پرسشهای مذهبی در برابر این سوال چنین امده است: 🔷اولا:باید توجّه نمود که شرط ظهور امام هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نیست بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکرى و کمالات روحى به حدى برسند که بتوانند ارزش وجود امام را درک نمایند و شایسته رهبرى او گردند، در این صورت امام بدون هیچ قید و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غیبت بیرون مى آید. 🗯در کتاب هاى عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسى شده است که مانع اساسى براى غیبت امام، اخلاق و روحیّات و عدم آمادگى جامعه انسانى براى ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد، دوران غیبت او سپرى خواهد شد. ❗️دانشمند بزرگ و فیلسوف عالى قدر اسلام مرحوم خواجه نصیر الدّین طوسى در کتاب «تجرید العقائد» در این باره سه جمله کوتاه و پر مغز دارد که با توضیح مختصرى در اینجا نقل مى کنیم: 1- وجوده لطف :وجود امام معصوم خواه آشکار و خواه پنهان براى جامعه انسانى نعمت معنوى و وسیله نزدیکى به اطاعت فرمان پروردگار است زیرا رابطه هدایت الهى میان خدا و مردم، به وسیله امام برقرار مى گردد و بسیارى از نعمت هاى معنوى و مادّى به خاطر امام به مردم مى رسد، حتّى هدایت معنوى امام نسبت به افراد شایسته همیشگى است - اگر چه او را نبینند و نشناسند. 2- وَ تصرفه لطف اخر :هرگاه امام از پس پرده غیبت بیرون آید و به راهنمایى ظاهرى بپردازد و زمام امور را به دست بگیرد خود نعمت دیگرى است در این موقع نه تنها یک گروه از وجود او بهره مند مى گردند بلکه همه جامعه انسانى از وجود او که مظهر عدل و داد و مجرى دستورهاى آسمانى و احکام الهى است، بهره مند خواهند بود. 3- وعدمه منا :هرگاه او از تصرّف در امور مردم خوددارى مى کند و در پس پرده غیبت به سر مى برد و به بزرگترین آمال و آرزوى بشر تحقّق نمى بخشد، براى موانعى است که خود مردم بر سر راه او به وجود آورده اند و علّت اساسى سلب این نعمت، خود مردم هستند واگر خود مردم براى حکومت واحد جهانى آن هم برپایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامى - آمادگى پیدا کنند، بطور مسلّم آشکار خواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهى از ابراز لطف نبوده، این خود مردمند که ظهور حکومت حقّه الهى را به تأخیر انداخته اند. 📚کشف المراد،ص226 ❗️بنابر این، توسعه فساد و گسترش آلودگى، شرط منحصر ظهور امام نیست که به جز آن، به فکر راه دیگرى نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم، بلکه راه نزدیکترى دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگى در مردم است. 🗯و به عبارت دیگر، شرط رهبرى دو چیز است: 1- وجود رهبر 2- آمادگى مردم براى پذیرش رهبر ❗️مسلّماً اگر شرط دوّم از ناحیه مردم تحقّق یابد، خداوند شرط اوّل را بلافاصله ایجاد خواهد نمود. 🔷ثانیاً: گسترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف اصلى نیست، بلکه زمینه را براى ظهور حضرت مهدى و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد زیرا هنگامى که ظلم و جور زمین را فرا گرفت و بشریّت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید و مشکلات طاقت فرسا گریبان انسان ها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنها به اتّکاى نیروى خود و قوانینى که وضع کرده نمى تواند مشکلات را ریشه کن سازد و عدالت اجتماعى را در سراسر کره زمین مستقر نماید در این هنگام، آمادگى فکرى کامل براى پذیرش برنامه یک رهبر الهى پیدا مى کند که بیمارى هاى این بیمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نماید و مى فهمد که نقش دیگر و انقلاب برترى لازم است که به همه نابسامانى ها خاتمه بخشد. 🗯اصولا هیچ نهضت اصلاحى بدون یک زمینه فکرى قبلى انجام نمى پذیرد و اصل «عرضه و تقاضا» که یک اصل اقتصادى است، در عین حال، یک اصل اجتماعى نیز مى باشد و تا درخواستى در مردم نباشد، عرضه هر نوع کالاى معنوى و مادّى بى ارزش و بى ثمر خواهد بود. ⁉️ولى آیا زمینه فکرى و آمادگى روحى براى یک نهضت اصلاحى و جهانى، که منجر به برقرارى حکومت واحد جهانى، آن هم براساس عدل و داد و ارزش هاى اخلاقى و رعایت حقوق و مقرّرات اسلام گردد کافى است، یا این زمینه فکرى پشتوانه دیگرى لازم دارد که این دگرگونى فکرى را به صورت انقلاب خارجى درآورد و هر نوع مانع را از سر راه نهضت بردارد و از این زمینه فکرى حدّاکثر بهره بردارى را بنماید. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇