eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال در در مورد همزاد اگه ممکنه توضیح بدید که ایا واقعیت داره یا نه ✅پاسخ دروایات آمده که خداوند متعال به ابلیس فرمود: « فرزندى به آدم نمی دهم جز این که مانندش را به تو دهم، و هر آدمی، هم زاد شیطانى دارد.» 📚بحار الانوار ج60 ص306 ❗️در روایتی دیگر آمده که پیغمبر فرمود: «چه بسا که هیچ کس نباشند جز آن که همزاد او از جنّ برای او گماشته شده است، گفتند: یا رسول اللَّه آیا برای شما هم هست؟ فرمود: برای من نیز هست، جز این که خدایم یاریم داده که او تسلیم من شده است و جز به نیکى واندارد (و من از او در سلامتم)» 📚صحیح مسلم ج8 ص139 📚مسند احمد ج1 ص385 👌اما باید توجه داشت که روایت اول مرسل و بدون سند است و حجت نیست ❕روایت دوم نیز در منابع اهل سنت امده است نه روایات شیعی و قرینه ای نیز بر صحت آن از کتب شیعه نمی توان اقامه کرد لذا به ان نیز نمی توان استدلال کرد ❗️به فرض صحت احادیث سابق این احادیث مساله همزاد را در بین انسان و جن اثبات می کند نه انکه هر انسانی همزادی در بین انسان ها داشته باشد که از این مطلب در نصوص دینی خبری نیست 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال فلسفه وضو در نماز چیست آیا نمیشد فقط دس و صورت را شست و برای نماز حاضر شد؟ ✅پاسخ  شک نیست که وضو داراى دو فایده روشن است: 1⃣فایده بهداشتى 2⃣ فایده اخلاقى و معنوى، ❗️ از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و یا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى در نظافت بدن دارد، مسح کردن بر سرو پشت پاها که شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست تن است، سبب مى شود که این اعضا را نیز پاکیزه بداریم، و همچنین تماس آب با پوست بدن اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتیک و پا را سمپاتیک دارد. ❗️طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد که تمام فعالیتهاى بدن را کنترل مى کنند «اعصاب سمپاتیک» و «اعصاب پاراسمپاتیک» این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه ها و جهازات داخلى و خارجى گسترده اند، وظیفه اعصاب سمپاتیک «تند کردن» و به فعالیت واداشتن دستگاه هاى مختلف بدن است، و وظیفه اعصاب «پارا سمپاتیک» «کند کردن» فعالیت آنهاست، در واقع یکى نقش «گاز» اتومبیل و دیگرى نقش «ترمز» را دارد، و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتى، دستگاههاى بدن بطور متعادل کار مى کند. 👌این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله امورى که مى تواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است ❗️و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربیتى دارد مخصوصاً چون مفهوم کنائى آن این است که از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام برمى دارم مؤید این فلسفه اخلاقى و معنوى است. ❗️در روایتى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خوانیم: «براى این دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامى که در پیشگاه خدا مى ایستند و با او مناجات مى کنند پاک باشند، و دستورات او را بکار بندند، از آلودگیها و نجاستها برکنار شوند، علاوه بر این، وضو سبب مى شودکه آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب براى قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد». 📚وسایل الشیعه ج1 ص257 👌جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه ج4 ص291 ❗️روشن است که مطاع خداوند است و انسان باید مطیع فرامین خداوند باشد چنان که فرمود: « هرکس خدا و رسول را عصیان کند به تحقیق در گمراهی اشکاری بسر می برد» 📓احزاب 36 ❗️باید وضو را انگونه که خداوند فرموده است بگیریم 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال چرا اسلام در انتخای همسر به زن اسنقلال نداده و اذن پدر رو شرط دونسته پاسخ دهید ✅پاسخ مراجع تقلید اجازه پدر را برای ازدواج دختر شرط می دانند و این به جهت آن است که سرمایه دختران بکارت و عفاف آنان است ولی بسیاری از دختران با خلوص خود، به ابراز عشق مردان دل می بندند و هر مردی را وفادار می پندارند در حالی که از رفتار خاص مردان تا قبل از ازدواج اطلاعی ندارند و بعد از ازدواج متوجه بی وفایی ها و احیانا خیانت آنان می شوند. ❗️ به همین دلیل لازم است پدر یا ولی دختر که از طرفی خصوصیات مردان و حیله های آنها را به خوبی می داند و از طرفی خیر خواه دختر خود است با این شرط که سخت گیری بیهوده نکند در این مورد نظر بدهد. 👌به همین جهت مراجع تقلید بر این عقیده اند که اگر همسر مناسبى براى دختر پیدا شده که شرعاً و عرفاً کفو اوست و مصلحت دختر در ازدواج با اوست اما پدر یا جد پدرى، بدون جهت مانع ازدواج مىشوند،در این صورت لازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرد. ❗️شهید مطهری در بیان علت و فلسفه این حکم چنین می اورد: « مرد بتده شهوت است و زن اسیر محبت انچه مرد را می لغزاند و از پا در می اورد شهوت است اما انچیزی که زن را از پا در می اورد و اسیر می کند این است که نغمه محبت و صفا و وفا و عشق از دهان مردی بشنود 👌زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامه اش نخورده است زمزمه های محبت مردان را به سهولت باور می کند ❗️اینجاست که لازم است دختر با پدرش که از احساسات مردان بهتر اگاه است و پدران جز در شرایط استثنائی برای دختران خیر و سعادت را می خواهند مشورت کنند و لزوما موافقت او را جلب کنند » 📚مجموعه اثار شهید مطهری،ج19 ص92 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا در مورد اعتبار نهج البلاغه توضیح دهید. چون هیچ سندی وجود نداره. ✅پاسخ ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح خود بر نهج البلاغه در مورد سند ان چنین می اورد: « در این جا ذکر دو نکته لازم است: 1ـ غالب خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه، بلکه اکثریّت قریب به اتفاق آن، مطالبى است مستدل و یا در خور استدلالهاى منطقى و در واقع از قبیل «قَضایا قِیاساتُها مَعَها»؛ (مسایلى که دلیلش در خودش نهفته است). ❗️بنابراین نیازى به سلسله اسنادبه عنوان مباحث تعبّدى ندارد زیرا بخش عظیمى از آن درباره معارف اعتقادى، مبدا و معاد، صفات خداوند، دلایل عظمت قرآنو پیامبر اسلام و مانند آن است. ❗️بخش دیگرى درباره مواعظ و نصایح و درس هاى عبرت در زندگى امّتهاى پیشین و آیین کشوردارى و زندگى اجتماعى و آداب جهادو امثال آن است که عموماً مطالبى منطقى و مستدل یا قابل استدلال است. 👌همان گونه که نوشته هاى فلاسفه بزرگ و علماى علوم مختلف و حتّى اشعار نغز شعراى نامى و مانند آن بدون نیاز به سلسله سند مقبول است، درباره محتواى نهج البلاغهنیز به همین دلیل و به طریق اولى مشکلى نداریم، در واقع دلایل آنها با خود آنهاست و به قول معروف «قضایا قیاساتها معها»! ❗️تنها بخش کوچکى از نهج البلاغهاست که از احکام فرعیّه تعبّدیّه سخن مى گوید. اگر مساله سند مطرح باشد تنها در این قسمت است که قطعاً یک دهم نهج البلاغهرا نیز تشکیل نمى دهد. بنابراین سر و صداهاى مربوط به اسنادنهج البلاغه بسیار کم رنگ و کم اثر است. 2ـ نکته دیگر این که اگر معیارهاى حجّیت سند را براى نهج البلاغهبخواهیم، از این نظر نیز مشکلى در کار نیست، زیرا براى پذیرش حدیثو روایت ـ آن گونه که در علم اصول تحقیق شده ـ معیار اصلى وثوق و اعتماد و اطمینان به روایت است که از طرق مختلف ممکن است به وجود آید;؛ گاه سلسله سند با راویان مورد اعتماد، سبب وثوق به روایت مى شود و گاه کثرت و تعدّد روایت ـ آن هم در کتب معتبر و مشهور ـ چنین اعتمادى را حاصل مى کند و گاه محتوا، آن قدر بلند و عمیق و والاست که گواهى مى دهد تنها از فکر پیامبر یا امام معصومى تراوش کرده است و همین سبب اعتماد ما به چنین روایتى مى شود. ❗️نظیر این مساله را درباره صحیفه سجّادیه - علاوه بر اسنادمعتبرى که براى آن ذکر کرده اند - یعنى دعاهاى بسیار بلند، با برترین محتوا و عالى ترین مضمون که از «امام سجاد على بن الحسین زین العابدین» نقل شده است، نیز گفته اند. 👌از این گذشته کتاب هاى زیادى قبل از «سیّد رضى» نوشته شده است که بسیارى از خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغهیا غالب آنها در آن کتب آمده است و این به خوبى نشان مى دهد که این کلمات قبل از «سیّد رضى» نیز در میان دانشمندان و راویان حدیثو گاه در میان توده هاى مردم مشهور و معروف بوده است و این شهرت مى تواند ما را بى نیاز از اسنادمتّصل کند. حتّى بعضى از بزرگان مورّخان نوشته اند،خطبههاى نهج البلاغه که در میان مردم شهرت داشته بسیار بیش از آن مقدارى بوده است که «سیّد رضى» در نهج البلاغهآورده است و در واقع نهج البلاغهگلچینى از آن خطبههاست. از جمله مورّخ معروف «مسعودى» که حدود یک قرن قبل از «سیّد رضى» مى زیسته در «مروج الذهب» درباره خطبههاى امام(علیه السلام) مى گوید: آنچه مردم از خطبههاى امام در موارد مختلف حفظ کرده اند چهارصد و هشتاد و چند خطبهاست» در حالى که خطبههاى نهج البلاغهکه اکنون در دست ماست حدود دویست و چهل خطبهاست. ❗️هم اکنون کتابهایى در دست ماست که به عنوان مصادر و اسنادنهج البلاغه از سوى جمعى از فضلا و بزرگان معاصر نگاشته شده و اسناداینخطبهها را در کتاب هایى که قبل از «سیّد رضى» نگاشته شده به دست آورده و در مجموعه هاى جالبى منتشر ساخته اند که یکى از بهترین کتابها در این زمینه کتاب «مصادر نهج البلاغهو اسانیده» تالیف دانشمند محقّق «السیّد عبدالزهراء الحسینى الخطیب» مى باشد که مراجعه به آن هر جستجوگرى را بر این حقیقت واقف مى کند که «سیّد رضى» در نقل این خطبهها هرگز تنها نیست. قابل توجّه این که در این کتاب آنچه در نهج البلاغهآمده است از 114 (یکصد و چهارده) کتاب دیگر گردآورى شده که بیش از بیست کتاب از آنها مربوط به دانشمندانى است که قبل از «سیّد رضى» مى زیسته اند. ❗️این نکته نیز قابل ذکر است که شخص «سیّد رضى» در لابه لاى کلمات خود در نهج البلاغهـ که احیاناً در توضیح خطبهها گفته ـ از 15 (پانزده) کتاب نام مى برد که او در گردآورى نهج البلاغهاز آنها استفاده کرده است. 👌از مجموع آنچه در بالا گفته شد به خوبى روشن شد که جایى براى وسوسه کردن اسنادنهج البلاغه وجود ندارد.» 📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم ، ج1 ص55 به بعد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا در مورد اعتبار نهج البلاغه توضیح دهید. چون هیچ سندی وجود نداره. ✅پاسخ ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح خود بر نهج البلاغه در مورد سند ان چنین می اورد: « در این جا ذکر دو نکته لازم است: 1ـ غالب خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه، بلکه اکثریّت قریب به اتفاق آن، مطالبى است مستدل و یا در خور استدلالهاى منطقى و در واقع از قبیل «قَضایا قِیاساتُها مَعَها»؛ (مسایلى که دلیلش در خودش نهفته است). ❗️بنابراین نیازى به سلسله اسنادبه عنوان مباحث تعبّدى ندارد زیرا بخش عظیمى از آن درباره معارف اعتقادى، مبدا و معاد، صفات خداوند، دلایل عظمت قرآنو پیامبر اسلام و مانند آن است. ❗️بخش دیگرى درباره مواعظ و نصایح و درس هاى عبرت در زندگى امّتهاى پیشین و آیین کشوردارى و زندگى اجتماعى و آداب جهادو امثال آن است که عموماً مطالبى منطقى و مستدل یا قابل استدلال است. 👌همان گونه که نوشته هاى فلاسفه بزرگ و علماى علوم مختلف و حتّى اشعار نغز شعراى نامى و مانند آن بدون نیاز به سلسله سند مقبول است، درباره محتواى نهج البلاغهنیز به همین دلیل و به طریق اولى مشکلى نداریم، در واقع دلایل آنها با خود آنهاست و به قول معروف «قضایا قیاساتها معها»! ❗️تنها بخش کوچکى از نهج البلاغهاست که از احکام فرعیّه تعبّدیّه سخن مى گوید. اگر مساله سند مطرح باشد تنها در این قسمت است که قطعاً یک دهم نهج البلاغهرا نیز تشکیل نمى دهد. بنابراین سر و صداهاى مربوط به اسنادنهج البلاغه بسیار کم رنگ و کم اثر است. 2ـ نکته دیگر این که اگر معیارهاى حجّیت سند را براى نهج البلاغهبخواهیم، از این نظر نیز مشکلى در کار نیست، زیرا براى پذیرش حدیثو روایت ـ آن گونه که در علم اصول تحقیق شده ـ معیار اصلى وثوق و اعتماد و اطمینان به روایت است که از طرق مختلف ممکن است به وجود آید;؛ گاه سلسله سند با راویان مورد اعتماد، سبب وثوق به روایت مى شود و گاه کثرت و تعدّد روایت ـ آن هم در کتب معتبر و مشهور ـ چنین اعتمادى را حاصل مى کند و گاه محتوا، آن قدر بلند و عمیق و والاست که گواهى مى دهد تنها از فکر پیامبر یا امام معصومى تراوش کرده است و همین سبب اعتماد ما به چنین روایتى مى شود. ❗️نظیر این مساله را درباره صحیفه سجّادیه - علاوه بر اسنادمعتبرى که براى آن ذکر کرده اند - یعنى دعاهاى بسیار بلند، با برترین محتوا و عالى ترین مضمون که از «امام سجاد على بن الحسین زین العابدین» نقل شده است، نیز گفته اند. 👌از این گذشته کتاب هاى زیادى قبل از «سیّد رضى» نوشته شده است که بسیارى از خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغهیا غالب آنها در آن کتب آمده است و این به خوبى نشان مى دهد که این کلمات قبل از «سیّد رضى» نیز در میان دانشمندان و راویان حدیثو گاه در میان توده هاى مردم مشهور و معروف بوده است و این شهرت مى تواند ما را بى نیاز از اسنادمتّصل کند. حتّى بعضى از بزرگان مورّخان نوشته اند،خطبههاى نهج البلاغه که در میان مردم شهرت داشته بسیار بیش از آن مقدارى بوده است که «سیّد رضى» در نهج البلاغهآورده است و در واقع نهج البلاغهگلچینى از آن خطبههاست. از جمله مورّخ معروف «مسعودى» که حدود یک قرن قبل از «سیّد رضى» مى زیسته در «مروج الذهب» درباره خطبههاى امام(علیه السلام) مى گوید: آنچه مردم از خطبههاى امام در موارد مختلف حفظ کرده اند چهارصد و هشتاد و چند خطبهاست» در حالى که خطبههاى نهج البلاغهکه اکنون در دست ماست حدود دویست و چهل خطبهاست. ❗️هم اکنون کتابهایى در دست ماست که به عنوان مصادر و اسنادنهج البلاغه از سوى جمعى از فضلا و بزرگان معاصر نگاشته شده و اسناداینخطبهها را در کتاب هایى که قبل از «سیّد رضى» نگاشته شده به دست آورده و در مجموعه هاى جالبى منتشر ساخته اند که یکى از بهترین کتابها در این زمینه کتاب «مصادر نهج البلاغهو اسانیده» تالیف دانشمند محقّق «السیّد عبدالزهراء الحسینى الخطیب» مى باشد که مراجعه به آن هر جستجوگرى را بر این حقیقت واقف مى کند که «سیّد رضى» در نقل این خطبهها هرگز تنها نیست. قابل توجّه این که در این کتاب آنچه در نهج البلاغهآمده است از 114 (یکصد و چهارده) کتاب دیگر گردآورى شده که بیش از بیست کتاب از آنها مربوط به دانشمندانى است که قبل از «سیّد رضى» مى زیسته اند. ❗️این نکته نیز قابل ذکر است که شخص «سیّد رضى» در لابه لاى کلمات خود در نهج البلاغهـ که احیاناً در توضیح خطبهها گفته ـ از 15 (پانزده) کتاب نام مى برد که او در گردآورى نهج البلاغهاز آنها استفاده کرده است. 👌از مجموع آنچه در بالا گفته شد به خوبى روشن شد که جایى براى وسوسه کردن اسنادنهج البلاغه وجود ندارد.» 📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم ، ج1 ص55 به بعد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید 1⃣لقب امام یازدهم است. لقبی که به معنای عقیم و نازاست. 2⃣"عسکری" در زبان عربی دو معنا دارد: 1- نظامی 2- عقیم 3⃣شیعیان کلمه عسکری را نظامی معنا میکنند و میگویند چون امامشان در زندان نظامی عباسیان بوده این لقب را گرفته. اما واقعیت امر این است که زندانی بودن در یک مکان نظامی نمیتواند به همراه آورنده لقب نظامی باشد چون اصولا آن امام جزو ارتش عباسیان نبوده! 4⃣حتما تا به حال عسکری خورده اید. انگور عسکری یعنی انگور بدون هسته. امام یازدهم به دلیل بی فرزندی لقب عسکری گفته بود. 5⃣همه داستان های غیبت و ارتباط با امام دوازدهم ساخته 4 شیخ است که به آنها نواب اربعه می گفتند. واقعیت این است که کسی تولد فرزند امام یازدهم را ندیده و ترویج این اعتقاد در قدیم نوعی مبارزه و تحریک عوام بر علیه حکومت عباسیان بوده است. ✅پاسخ واقعا انسان از شدت حماقت و جهالت این افراد تعجب می کند که حتی اشنایی از لغت عرب و منطق شیعه ندارند ❗️ما تحدی می کنیم که از یک فرهنگ لغت عرب بیاورید که ماده عسکر به معنای عقیم و نازا بودن بکار رفته باشد ❗️العسکر به معنای سپاه و لشگر ومحل اجتماع لشکر و سپاه به کار می رود 📚معجم الوسیط،ماده عسکر 👌شیخ صدوق روایت می کند: « منطقه ای که امام هادی و امام حسن بن علی در « سر من رای» مسکن و خانه قرار داده بودند به عسکر ( یعنی محل اجتماع سپاهیان) موسوم بود از این رو هر یک از این دو بزرگوار شدند عسکری( یعنی در مکانی زندگی می کردند که منتسب به سپاه و لشکریان بوده اند ) 📚علل الشرایع ج 1 ص241 ❗اما این که این نویسنده نادان گفت که همه داستان های غیبت و ارتباط با امام دوازدهم ساخته نواب خاصه امام است 👌این سخن نیز سخنی بی اساس تر از سخن اول است ❗️ کلیه امامان و پیامبر گرامی بارها و بارها شیعیان را متذکر می شدند که امامشان قرار است از میانشان غایب شود ❗️پیامبر گرامی فرمود: « ( امام دوازدهم ) بعد از غیبتی طولانی و گمراه کننده ظهور خواهد کرد ان گاه امر خدا را اعلان کرده و دین او را ظاهر خواهد نمود» 📚کمال الدین ،ص256 ❗️امام علی فرمود: « برای قائم ما غیبتی است که زمان و مدت ان طولانی خواهد بود» 📚همان مدرک ص303 ❗️امام صادق فرمود: « پنجمین از اولاد هفتمین امام کسی است که شخصش از شما غایب می شود» 📚همان مدرک ص338 ❗️امام صادق فرمود: « برای قائم دو غیبت است یکی کوتاه و دیگری دراز مدت» 📚الکافی،ج1 ص340 ❗️امام باقر فرمود: « برای صاحب امر دو غیبت است» 📚غیبه النعمانی،ص171 ❗️در این باره روایت فراوان است که رجوع کنید به کتاب شریف منتخب الاثر ج2 ص236 به بعد فصل 27 و 28 و29 ❗️اما این که گفته شد کسی تولد امام زمان را ندیده این نیز دروغ دیگر این نویسنده احمق و کذاب است ❗️شیخ کلینی به سند صحیح روایت می کند که ابو عمرو عثمان بن سعید چنین می گفت : « به خدا سوگند جانشین امام عسکری را دیدم گردن او چنین بود وبا دست اشاره کرد» 📚الکافی ج1 ص329،330 ❗️و نیز به سند صحیح روایت می کند که ابی هاشم جعفری به امام عسکری عرضه داشت: « جلالت شما مرا مانع شده تا مساله ای را از شما سوال کنم ایا برای شما فرزندی است ؟ امام فرمود: اری راوی گفت : اگر حادثه ای برای شما اتفاق افتاد کجا از او سوال کنم فرمود: در مدینه 📚همان ،ص328 ❗️احمد بن محمد می گوید : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری به دستم رسید که در ان نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان می کند که میتواند مرا بدون جانشین بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است ان گاه می گوید : فرزندی برای ان حضرت در سال 255 زاییده شد که اسم ایشان را محمد گذاشت » 📚کافی ج1 ص328 ❗️در این باره روایات متعددی وارد شده است که جهت پرهیز از اطناب از ذکر ان خودداری می شود 👌اما اینکه نواب امام عصر را عده ای دروغگو مخاطب قرار داد یکی دیگر از سخن بی پایه نویسنده است ❗️نواب امام عصر در اعلی درجه وثاقت بوده اند که چون پاسخ دراین پیام به درازا کشید تنها مخاطبان را ارجاع می دهیم به بحار الانوار ج51 ص343 به بعد ومنتخب الاثر ج2 ص506 فصل 3 تا ادله و روایات وثاقت انان را ببینند 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا از این به بعد بیشتر روی کانال های ضد دین تمرکز کرده و پاسخ شبهاتشان را دهید به متن زیر از کانال ما همه بد حجابیم پاسخ دهید یعنی حتما باید روی شونه آدمها 2 تا فرشته باشن که کارای خوب و بد رو ثبت کنن ؟! اگه نباشن ثبت نمیشه؟ یعنی خدا یادش میرفته که اینا رو استخدام کرده؟! ✅پاسخ شیخ طبرسی در احتجاج خود روایت می کند : «شخصی از امام صادق پرسید علت وجود فرشتگان مامور ثبت اعمال نیک و بد انسانها چیست در حالی که می دانیم خداوند عالم السر و هر انچه مخفی است می باشد 👌امام پاسخ داد: « خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و انها را شهود بر بندگانش قرار داد تا بندگان به خاطر مراقبت انان بیشتر مراقب اطاعت الهی باشند و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند و چه بسیار بنده ای که تصمیم به گناه می گیرد سپس به یاد این فرشته می افتد و خود داری می کند و می گوید: پرودگارم مرا می بیند و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهی می دهند ❗️علاوه بر این خداوند به لطف ورحمتش اینها را مامور کرده تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از انها دور کند و همچنین جانوران زمینی و افات بسیار را که انها را نمی بینند تا ان زمان که فرمان خدا و مرگ انها فرا رسد» 📚الاحتجاج، ج2 ص348 ❗️خلاصه پاسخ امام دو نکته بود 1⃣صحیح است که خداوند اگاه به اعمال است اما فرشتگان ثبت اعمال را قرار داده است تا بندگان به سبب انان بهتر از گناهان دوری کنند و درواقع وجود فرشتگان ثبت اعمال خاصیت بازدارندگی دارد 2⃣انها علاوه بر ثبت اعمال مامور حفظ انسان از حوادث ناگوار و افات و وسوسه های شیاطین نیز هستن 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال به متن زیر از کانال ضد دین ما بی حجابیم پاسخ دهید Ⓜ️دین ، دینه! فرقی نمی کنه Made in عربستان باشه یا Made in وطن! کسی که اسیر دین شد ، دچار تعصب میشه ، وسعت دیدش کم میشه و ذره ذره عقل جای خودش رو به احساس و ایمان کور میده... ✅پاسخ دین به دو قسم تقسیم می شود 1⃣دین حق 2⃣دین ناحق وباطل ❗️نشانه های دین حق امور زیر است 1⃣عقلی و مستدل باشد 2⃣با فطرت وطبیعت انسان سازگار باشد 3⃣تحریف نشده باشد 4⃣امید افرین و روحیه بخش باشد 5⃣اینده نگر باشد 6⃣جامع و کامل باشد 7⃣بن بست نداشته باشد 8⃣عمل به ان اسان باشد 📚اصول عقاید،قرائتی،ص32 به بعد 👌هر دینی که این ملاک ها در آن نباشد باطل و غیر حق است پس این سخن نویسنده متن بالا که دین دین است فرقی نمی کند از چه منطقه و تحت چه شرایطی اخذ شود بطلانش روشن شد ❗️دین حق با دین باطل قابل قیاس نیست 👌اما این که گفته شد کسی که اسیر دین شود دچار تعصب شده و وسعت دیدش کم می شود ❗️ما هم می گوییم این سخن صحیح است اما نه نسبت به دین حق بلکه نسبت به دین باطل ⚫️اگر وابستگی انسان به امور نادرست و غیر منطقی باشد این تعصب مذموم است که سبب می شود حجاب ضخیمی بر عقل افتد و اورا ازددرک راه و مسیر صحیح باز می دارد که در روایات ما به شدت از ان نهی شده است ❗️پیامبر گرامی فرمود: « از تعصب و لجاجت بپرهیزید که اغازش جهل و پایانش پشیمانی است » 📚میزان الحکمه،ج4 ص2770 ❗️حضرت امیر فرمود: « تعصب و لجاجت آرای انسان را سست و اورا به خطا می افکند» 📚نهج البلاغه،کلمات قصار،شماره 179 ❗️اما اگر وابستگی و تعصب انسان به امور مثبت و سازنده ودین حق و از روی علم و اگاهی باشد تعصب مثبت و ممدوح است 👌حضرت علی فرمود: « اگر قرار است تعصبی باشد تعصب خودرا در اخلاق پسندیده ،افعال نیکو،کارهای خوب ( و خلاصه دین و ایین حق )قرار دهید » 📚نهج البلاغه،خطبه 192 ❗️لذا در مورد حمزه عموی پیامبر حضرت علی فرمود : « هیچ تعصبی وارد بهشت نمی شود جز ( مانند) تعصب حمزه ( بخاطر اسلام ودین حق) واین زمانی بود که اسلام اورد و بخاطر ( بی احترامی به پیامبر از جهت ) بچه دان حیوانی که بر حضرت افکنده شده بود خشمگین شد ( وبه یاری اسلام شتافت) 📚الکافی،ج2 ص308 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال یه سری از کسایی که روزه نمیگیرن دلیلشون اینه که اگه روزه داری واسه درک شرایط فقراس پس چرا فقرا هم باید روزه بگیرن و اینکه چرا نباید آب خورد.فقرا آب که میتونن بخورن ✅پاسخ روزه دارای فلسفه ها ی متعددی می باشد که یک جنبه آن ناظر به سخن شما است ❗️از فواید مهم روزه این است که روح را تلطیف کرده و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل می کند روزه دار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و اب و همچنین لذت جنسی چشم بپوشد و عملا ثابت کند که او همانند حیوان در بند اصطبل و علف نیست او می تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد ❗️ایت الله مکارم چنین می اورد: « در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است .روزه نیز به روح و جان انسان مقاومت داده و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت میبخشد و چون غرایز سرکش را کنترل می کند بر قلب انسان نور وصفا می بخشد خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانات ترقی داده وبه جهان فرشتگان صعود می دهد» 📚تفسیر نمونه،ج 1 ص630 ❗️امام رضا فرمود: « اگر گفته شود چرا خلائق امر شده اند به روزه گرفتن در جواب گفته می شود بخاطر پنج جهت 1⃣آن که درد گرسنگی و تشنگی را بیابند و درک نمایند 2⃣آن که با درک درد مزبور استدلال کنند بر فقر و نیاز یعنی آن را دلیل قرار دهند بر احتیاجشان دراخرت 3⃣آن که بدین وسیله روزه دار خاشع و ذلیل و خاکسار و در ضمن صاحب اجر و عارف و صابر گرددبر انچه از ناحیه گرسنگی و تشنگی به وی متوجه می گردد در نتیجه مستحق ثواب می شود مضافا به اینکه روزه شخص را از شهوات و میل های نفسانی حفظ و نگه داری می کند 4⃣روزه در دنیا برای روزه داران واعظی بوده وراضی کننده ایشان است بر ادای تکالیف ودر اخرت دلیل و راهنما می باشد 5⃣ان که بدین وسیله روزه دار سختی گرسنگی و تشنگی بر اهل فقر و مسکنت را در دنیا لمس می کند که انچه حقوق مالی است و طلب فقرا از او است را بپردازد 📚علل الشرایع،صدوق،ج1 ص270 ❗️با توجه به انچه امد می بینید بیشتر جنبه ها و مصلحت هایی که از برای گرفتن روزه ذکر شده مشترک بین همگان از انسان ها اعم از فقیر و غنی است لذا نمی توان گفت چون روزه جهت درک فقر و گرسنگی فقیران است پس چرا خود فقیران روزه می گیرند چرا که تنها فلسفه و مصلحت روزه این یک چیز نیست تا فقرا از گرفتن روزه معاف شوند ❗️بسیاری از فقرا حتی از جهت تامین اب اشامیدنی نیز با مشکل مواجه هستند کافی است شما سری به مناطقی جنوبی کشور یا سایر نقاط گرم و خشک در جهان بزنید تا این مساله را بهتر درک کنید ❗️همچنین اثار بهداشتی و درمانی که از برای گرفتن روزه ذکر شده است نیز مشترک بین تمام انسان ها می باشد 👌 الکسی سوفورین دانشمند روسی در کتاب خود می نویسد: « درمان از طریق روزه فائده ویژه ای برای درمان کم خونی،ضعف روده ها التهاب بسیط و مزمن،دمل های خارجی و داخلی،سل،اسکلیروز،روماتیسم،نقرس،استسقائ، نوراستنی،عرق النسائ،خراز( ریختگی پوست)، بیماری های چشم،مرض قند،بیماری های جلدی،بیماری های کلیه،کبد،و بیماری های دیگر دارد معالجه از طریق امساک اختصاص به بیماری های فوق ندارد بلکه بیماری هایی که مربوط به اصول جسم انسان است و با سلول های جسم امیخته شده همانند سرطان سفلیس،سل و طاعون را نیز شفا می بخشد» 📚روزه روش نوین برای درمان بیماری ها ص 65 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال به این مطلب هم پاسخی کوتاهی مرحمت فرمایید در کتاب بحارالانوار ، امام ششم (صادق) به شیعیان توصیه میکند پس از عطسه "صلوات" بفرستند اما هرگز توصیه ای مبنی بر دست گرفتن جلوی دهان و بینی در هنگام عطسه نمی کند! علم لدنی کجاست؟!😐 ✅پاسخ بله در روایات ما این توصیه امده است ❗️امام صادق فرمود: « کسی که هنگام عطسه کردن حمد خداوند بجا اورد و بر محمد و اهل بیتش صلوات فرستد دچار چشم درد و دندان درد نمی شود» 📚الکافی ج2 ص656 ❗️اما چرا امام توصیه نکردند وقت عطسه جلوی دهان را بگیریم مگر علم لدنی نداشتند؟ 👌چه اشکال مضحک و خنده داری از این نادانان بی دین می شنویم ❗️امام با علم لدنی مردم را به اموری راهنمایی می کند که برایشان قابل دستیابی نیست و عقول خودشان نمی تواند راهنمای انان در آن امور باشد ❗️هر بچه ای می داند که وقت عطسه شایسته است انسان جلوی صورت خود را بگیرد این نیاز به بیان امام ندارد 👌به فرض هم که بگوییم نیاز به بیان امام دارد باز هم جواب می گوییم: ❗️پیامبر گرامی فرمود: « رعایت نظافت از ایمان ونشانه ایمان است » 📚مستدرک الوسائل ، ج16 ص319 ❗️دست گرفتن جلوی دهان وقت عطسه زدن نشانه رعایت نظافت است که اهل بیت به آن توصیه کرده اند 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال وقتی که برخی از کفار رو میخواهیم بدلیل یک امر زشت و ناپسندی که در حکومت اسلامی انجام میدن از این کار نهی کنیم با این جواب مواجه میشیم که میگن: در کتاب خودتون اومده که «لا اكراه فی الدین»که هیچ اکراهی در دین نیست. جواب ما شیعیان برای پاسخ به این سوال چیست؟ ✅پاسخ جوابی که می توان داد این است که دلالت ایه در مورد اکراه در دین است نه در مورد احکام دینی 🔷اگر شخصی بدون اجبار به دین اسلام مشرف گردید یا قبول کرد که در یک جامعه اسلامی زندگی کند بایستی به لوازم این انتخاب اختیاری گردن نهد ❗️علامه طباطبائی در تفسیر ایه می گوید: « در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد چرا که دین سلسله ای از معارف علمی است و به دنبال ان نیز اعمالی وجود دارد در مجموع اعتقادات است که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند» 📚المیزان،ج1 ص341 👌حال که دلالت ایه روشن شد که مراد نفی پذیرش دین از روی اجبار است و لا غیر می گوییم : ❗️کفار با اختیار خودسان تصمیم گرفته اند که در جامعه اسلامی زندگی کنند وباید به لوازم زندگی اجتماعی پایبند باشند ⚫️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است ❗️در اجتماع چیزی به عنوان " ضرر فردی " وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" دراید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند ❗️پیامبر گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در ان نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که اب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند" 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 ❗️ پیامبر با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚تفسیر نمونه ج3 ص38 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال چرا نمی توان از آیات قران به تاریخ تشریع و تاریخ نسخ یا صدور حکم پی برد؟ ✅پاسخ نکته ای که می توان در اینجا گفت و اخبار اهل بیت نیز آن را تایید می کند این است که نزول ایات بدین گونه نیاز شدید مردم به پیشوایان الهی یعنی پیامبر گرامی و اوصیای ایشان را روشن می سازد و سبب می شود که مردم به حکم نیاز علمی به سراغ انها بروند و رهبری انها را عملا به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنماییهای مختلف انان نیز استفاده کنند 👌واین درست به مانند آن می ماند که در پاره ای از کتب درسی شرح بعضی از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده میشود تا شاگردان رابطه خود را با استاد قطع نکنند و بر اثر این نیاز در همه چیز از افکار او الهام بگیرند و درواقع قرآن مصداق وصیت معروف پیامبر گرامی است که فرمود: « دو چیز گرانبها را در میان شما می گذارم کتاب خدا و خاندانم اهل بیتم و این دو از هم جدا نمی شوند تا در قیامت در کنار کوثر به من برسند» 📚مستدرک علی الصحیحین ،ج3 ص148 ❗️امیر مومنان فرمود : « خداوند قرآن را بدین گونه نازل کرد تا اهل باطل ادعا نکنند که بر علم قرآن که میراث پیامبر است تسلط دارند و مردمان برای فهم قرآن سوق داده شوند به سوی کسانی که برایشان به عنوان امام مشخص شده اند » 📚وسائل الشیعه ،ج 27 ص194 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید 💦سوال : روحانیون چرا به مخالفان خود بهتان و افترا می زنند ؟؟ ✅یک روایت از کتابهایشان می آوریم تا علت این امر مشخص شود 👇👇👇 🍃عن محمد بن يحيى عن محمد بن الحسين عن أحمد بن محمد بن أبي نصر عن داود بن سرحان عن أبي عبد الله ع قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهروا البراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلموا [ ن ] من بدعهم يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخره. 💥پیامبر اسلام فرمودند: هرگاه اهل شک و بدعت گزاران را ديديد آشکارا و علنی از انها برائت بجوييد و فراوان به آنها دشنام گفته و درباره شان به تهمت و بدگويي سخن رانده و مبهوتشان کنيد تا به طمع فساد و تبهکاري دراسلام نباشند مردم را(به دروغ) از آنها بترسانيد که چيزي از بدعتشان نياموزند که خداوند برايتان خوبي ها و حسنات مکتوب فرموده و بدين جهت درآخرت براي شما درجاتي بلند ورفيع مقرر فرمايد. 📚️منابع: (اصول كافى جلد4 ص 83) (ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ جلد72 ﺹ 160) 🍃بررسی سند روایت : 🔷محمد بن یحیی عطار قمی ⚡️شیخ طوسی در مورد او میگوید: وی از اهل قم بود و استاد ثقه اسلام محمد بن یعقوب کلینی بوده است 📚رجال الطوسى صفه 495 ⚡️نجاشی در مورد او میگوید: محمد بن يحيى، ابوجعفر قمى، استاد اصحاب ما در زمان خود بود. شخصيتى مورد توجه و اعتماد، صاحب امتياز و كثيرالحديث بود. وى كتاب هاى زيادى تأليف كرد كه «مقتل الحسين» و «النّوادر» از جمله آن‌هاست. عده اى از اصحاب ما تمام كتاب هاى او را از فرزندش احمد و وى هم از پدرش براى ما نقل نموده اند 📚رجال النجاشى صفحه 250 💥پس راوی اول ثقه است 🔶راوی دوم: محمّد بن الحسین بن أبی الخَطّاب ⚡️نجاشی در مورد او میگوید: أبو جعفر الزیّات الهَمدانی- و اسم أبی اخطّاب زید- جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایه، ثقه، عین، حسن التصانیف، مسکون الی روایته. 📚رجال النجاشی صفحه ۳۱9 الرقم ۸۹۷ ⚡️شیخ طوسی در مورد او میگوید: محمد بن الحسین بن ابی الخطاب کوفی ثقه 📚رجال الشیخ الطوسی صفحه ۳۷۹ الرقم ۵۶۱۵ 💥پس این راوی هم ثقه است 🔷راوی سوم: احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی ⚡️کشّی او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا نام برده و این شش تن طبقه سوم اصحاب اجماع را تشکیل می‌دهند. 📚اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، شماره ۱۰۵۰، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ⚡️ به گفته شیخ طوسی به دلیل آن‌که او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت می‌کنند، روایات مرسل آن‌‌ها در حکم روایات مُسند است. 📚محمد بن حسن طوسی، عدّة الاصول، جلد۱ صفحه۳۸۶ـ۳۸۷، چاپ محمدمهدی نجف، قم 🔶راوی چهارم: داود بن سرحان ⚡️نجاشی گفته است که او ثقه است: 📚رجال نجاشی صفحه ۱۵۹ و رجالیان متأخر نیز در توثیق وی اتفاق نظر دارند. 📚تنقیح المقال مامقانی جلد۲۶ صفحه ۱۷۸ و پانویس5 📈پس روایت صحیح السند هست . 💥حالا متوجه شدید آخوند چرا افترا می بندد ؟؟؟ ✅پاسخ بزرگان و علمای شیعه به هیچ کس تهمت و افترا نمیزنند و همین سخن تهمتی در حق روحانیون و علما است ❗️شهید مطهری در توضیح روایت می اورد: « باهتوهم از ماده « بهت» است و این ماده در دو مورد بکار می رود یکی از ان در مورد مبهوت کردن و محکوم کردن و متحیر ساختن است و در قران نیز امده است که حضرت ابراهیم با آن جبار خودش که مباحثه کرد او در مقابل منطق ابراهیم درماند ومبهوت و محکوم و مفتضح شد « فبهت الذی کفر» 📓بقره 258 ❗️شیخ انصاری تصریح می کند که معنای اینکه اگر با اهل بدعت روبرو شدید « باهتوهم» یعنی با منطق قوی با انها رو برو شوید و مبهوتشان کنید انچنان که ابراهیم چنین کرد 👌بر اهل بدعت با منطق وارد شوید تا مردم بفهمند اینان اهل بدعت هستند و دروغ می گویند با انها مباحثه کنید و مبهوتشان کنید» 📚مجموعه اثار ،ج16 ص103 ❗️ آیت الله سبحانی می اورد: روایت صحیح است و مقصود از اهل الریب کسانی هستند که در عقاید مردم ایجاد شک و تردید می کنند و پیوسته شبهات به رخ آنها می کشند. امام می فرماید از آنها دوری بجویید و آنان را با کلماتی سبک معرفی کنید سپس یاد می شود در مقابل مجادله با دلایل قطعی با آنها روبه رو شوید تا آنها حالت بهت و حیرت پیدا کنند بنابراین مراد از (باهتوهم) همان ایجاد تحیر در آنها است نه اینکه درباره آنان بهتان بگویید. نظیر آیه فبهت الذی کفر ❗️مرحوم فیض کاشانی در شرح روایت می اورد: « یعنی با انان چنان سخن بگویید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند» 📚الوافی ج1 ص245 ❗️علامه مجلسی می اورد: « مراد از سب اهل بدعت یعنی با انان چنان صحبت بگویید که تحقیر شوند و مراد از باهتوهم یعنی الزام ومبهوت ساختن انان با دلایل قاطع به گونه ای که انان
سوال لطفا به متن زیر که در چندین کانال ضد دین قرار داده شده پاسخ بدهید 💦اعتراف شیخ طوسی،از کبائر مذهب امامیه و مؤلف یکی از کتب اربعه و اصلی تشیع، به تضاد در کتب علمای شیعه و نا معتبر بودن احادیث. 👤شیخ طوسی در مقدمه ی کتاب تهذیب الاحکام مینویسد: ⚡️ذاكرني بعض الأصدقاء أيده الله ممن أوجب حقه ( علينا ) بأحاديث أصحابنا أيدهم الله ورحم السلف منهم ، وما وقع فيها من الاختلاف والتباين والمنافاة والتضاد ، حتى لا يكاد يتفق خبر إلا وبإزائه ما يضاده ولا يسلم حديث إلا وفي مقابلته ما ينافيه ،حتى جعل مخالفونا ذلك من أعظم الطعون على مذهبنا. ✍☜معنی: بعضی از دوستان پیش من آمدند و این مطلب را ذکر کردند که احادیث اصحاب ما و علمای ما در آن اختلاف و تباین منافات و تضاد و تناقضات وجود دارد و هر حدیث و خبری که در کتب ما موجود است در مقابل ان یک خبر و حدیث متضاد وجود دارد! هیچ حدیثی وجود ندارد الا اینکه در مقابل آن حدیث دیگری وجود دارد که آن را نفی میکند! مخالفان ما این را از بزرگترین نقد ها بر مذهب ما قرار داده اند.!❗ 📚تهذيب الأحكام تالیف شیخ طوسی جلد1 صفحه 2 چاپ دار الكتب الإسلامية - طهران. و ص 45 چاپ دار التعارف للمطبوعات بیروت،لبنان ✅اسلام دود شد رفت هوااااا😂😂😂 ✅پاسخ چنان که قبلا بیان داشته ایم این کانال های منحرف با تمسک به تدلیس و تقطیع سعی دارند انچه ادعا دارند را اثبات کنند در حالی که بطلان روشن انان روشن است ❗️متن بالا یکی دیگر از موارد تدلیس این افراد است که گفته اند طبق نظر شیخ طوسی کلیه روایات شیعه نامعتبر است 👌این سخن را کسی که اندکی اگاهی از روایت و حدیث داشته باشد بشنود از شدت تعجب خنده می گیرد که اینان چگونه نسبتی به شیخ الطائفه می دهند ❗️شیخ طوسی در مقدمه کتاب شریف تهذیب انگیزه خود را از نوشتن این کتاب چنین بیان می دارد: « بعضی از دوستان از اختلاف و تعارض در احادیث نزد من شکایت کردند که در مقابل هر خبری یک خبر متعارض وارد شده و مخالفان ما این مساله را بر ما خرده می گیرند» 👌انگاه شیخ طوسی می اورد: « هدف من از تالیف این کتاب آن بود که اختلاف و تعارض بین احادیث را حل کنم» « فالاشتغال بشرح کتاب یحتوی علی تاویل الاخبار المختلفه و الاحادیث المتنافیه من اعظم مهمات فی الدین» ❗️ایا شما از کلام شیخ طوسی فهمیدید که کلیه احادیث شیعه نامعتبر است ♦️انگاه شیخ طوسی در طریق جمع بین احادیث در تهذیب چندین روشن را در پیش می گیرد 1⃣قاعده اولیه جمع کردن بین دو حدیث متعارض است ❗️ مثلا اگر در روایتی امده باشد « اکرم العلمائ» ( علما را احترام کن ) و در روایت دیگری امده باشد« لا تکرم العالم الفاسق»( عالم فاسق را اکرام نکن) در اینجا دو حدیث متعارض هستند ❗️روایت اول می گوید تمام علما را اکرام کن و روایت دوم می گوید عالم فاسق را اکرام نکن 👌در اینجا بین دو روایت جمع می کنیم به این که روایت اول عام است و روایت دوم خاص در اینجا چون خاص قرینه بر عام است بر عام مقدم میشود ❗️یعنی با توجه به روایت دوم که اکرام عالم فاسق را نهی می کند می فهمیم که منظور امام از روایت اول که می گوید علما را اکرام کن مراد عالم عادل است نه فاسق وبه این گونه این تعارض حل می شود واختلاف دو روایت برطرف می شود 2⃣ترجیح به مخالفت با اهل سنت: مثلا اگر در روایتی امده باشد ازدواج موقت حلال است و در روایت دیگری امده باشد ازدواج موقت حرام است درداینجا بین دو روایت تعارض برقرار است در اینجا آن روایتی که موافق اهل سنت است را طرد می کنیم زیرا از باب تقیه صادر شده است ❗️در روایتی امده است که محمد بن عبدالله می گوید : « به امام رضا گفتم اگر دو روایت متعارض از شما نقل شد چه کار کنیم و به کدام روایت عمل کنیم ؟ 👌امام فرمود: « در این صورت به آن روایتی که مخالف اخبار اهل سنت است عمل کنید( زیرا روایت موافق انها از باب تقیه صادر شده است)» 📚بحار الانوار ج2 ص235 ❗️مرحوم محقق بحرانی چنین می اورد: « بسیاری از اخبار متعارض در جهت تقیه صادر شده است و باید به روایت مخالف اهل سنت عمل شود» 📚الحدائق الناضره،ج1 ص89 3⃣روایتی که راوی آن از لحاظ عدالت برتر باشد را اخذ می کنیم وبه آن عمل می کنیم 4⃣به روایتی که موافق قران باشد عمل می کنیم 5⃣به روایتی که تاریخ جدیدتری دارد عمل می کنیم ❗️انچه در مورد مرجحات اخبار متعارض امد برگرفته از روایات اهل بیت است که فرموده اند اگر با دو روایت متعارض برخورد کردید چنین رفتار کنید که شیخ حر عاملی ان روایات را در وسایل الشیعه ج27 ص106 باب 9 اورده است ❗️شیخ طوسی در تهذیب با این روش ها اختلاف و تعارض بین اخبار را در تهذیب حل می کند و شبهاتی که در این زمینه برای شیعیان ایجاد شده بود را حل کرد وبه هیچ عنوان بر این ادعا نبود که تمام روایات شیعه غیر معتبر است چنان که بیانش گذشت 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال ایا امام علی پشت سر خلفا نماز میخونده یا خیر ✅پاسخ در مورد اینکه آیا امام علی پشت سر خلفا نمازمی خوانده است یا نه باید گفت: ❗️ اهل تسنن برای مشروع جلوه دادن حکومت خلفا از بعضی روایات استفاده کرده اند که امام علی در جماعت آنها شرکت می کرده است. در این زمینه روایات مختلفی وجود دارد:  ♦️از بعضی منابع استفاده می شود که امام علی در جماعتشان شرکت می کردند؛ ولی نمازشان را فرادا می خواندند ❗️ چنانکه درتفسیرقمی آمده است: «حضر المسجد و وقف خلف ابى بکر و صلّى لنفسه» امام علی در مسجد حاضر می‌شد و پشت سر ابی بکر می‌ایستاد؛ اما نمازرا فرادی می‌خواند 📚تفسیر قمی ج2 ص158 ♦️روایت دیگر از طبرسى در احتجاج است که می نویسد: «و حضر المسجد و صلّى خلف ابی بکر»، «امام علی در مسجد حاضر می شد و پشت سر ابوبکرنماز می خواند» 📚الاحتجاج ج 1 ص126 👌در جواب باید گفت: سند این روایت مرسل است؛ زیرا طبرسی روایت را مستقیماً و بدون ذکر واسطه از حماد بن عیسی از امام صادق نقل می‌کند؛ در حالی که حماد بن عیسی متوفای 19 هـ و خود طبرسی متوفای 548 هـ است. ❗️برفرض قبول این روایات نمی شود گفت این عمل دلیل بر مشروع شمردن حکومت خلفا بوده؛ بلکه بنا بر مصلحت جامعه و برای جلوگیری از اختلافات در جامعه نوپای اسلام بوده است. و امام علی هم مصالح اسلام را برهر چیز مقدم می‌داشتند. چرا که آن حضرت در مساله امامت که مهمتر از موضوع نمازبود، به خاطر مصالح اسلام و مسلمانان اقدام عملی نکردند هر چند بارها استدلال بر امامت خود کردند که ما در پاسخ های گذشته کانال به آن اشاره کرده ایم ❗️لذا در برخی روایات امده که حضرت از باب تقیه و حفظ مصالح اسلام اقدام به چنین کاری می کردند 📚وسائل الشیعه،ج8 ص298 ❗️ علاوه بر آن منطقی به نظر نمی رسد که مثلا امام 25 سال در آن جامعه زندگی کرده باشد و پشت سر هیچ یک از خلفا نمازنخوانده باشد، و هیچ مشکلی هم برایش پیش نیامده باشد و منابع هم هیچ اشاره ای به این موضوع نکرده باشند.  و از طرف دیگر در آن زمان به علت محدود و کوچک بودن شهرها و هم به دلیل فضای معنوی جامعه و تاکید بر ارزش فراوان نمازجماعت تقریبا اقامه نمازدر مسجد و به امامت خلیفه مسلمین یک سنت بود و همه مردم نمازرا به جماعت در مسجد اقامه می کردند. از این رو عدم شرکت امام در مسجد با توجه به تمام موارد ذکر شده به علاوه همسایه مسجد بودن، یک مساله عادی نیست که بشود به راحتی از کنار آن گذشت. ❗️و بنابر هر دو صورت حضور امام علی در مسجد، نمی تواند تاییدی بر مشروع بودن خلافت خلفا باشد.  ❗️اهل سنت معتقدند که هر انسان فاسق و فاجری می تواند پیش نماز گردد چنان که روایت می کنند که پیامبر فرمود: « نماز پشت سر هر انسان فاسق ویا غیر فاسقی از اصول دین است» 📚سنن الدار قطنی،ج2 ص57 ❗️پس بر اساس مبانی اهل سنت امام جماعت بودن فضیلتی را ثابت نمی کند به همین رو از اقتدا کردن حضرت امیر به خلفا نمی توانند فضیلتی را برای خلفا اثبات کنند 👌در عصر حاضر نیز مراجع عالیقدر، به زایرانی که به مدینه و مکه مشرّف می‌شوند، تاکید می‌کنند که درنمازجماعت آنان شرکت نمایند و بدون عذر، از شرکت در نمازجماعت دریغ نورزند، هر چند که فرقه های اسلامی، اختلاف نظر هایی دارند، اما مصلحت اسلام در این است که همه مسلمانان در مقابل دشمن مشترک با هم متحد شوند. 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
مبهوت و محکوم شوند و جوابی نداشته باشند» 📚بحار الانوار،ج71 ص204 👌آری علمای شیعه به شما اهل بدعت تهمت و بهتان نمی زنند بلکه شما را با دلایل روشن و محکم مفتضح کرده و دروغ هایتان را بر ملا می سازند 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال یکی از کانال های ضد دین ( نقد اسلام و قران) تحدی کرده است که یک روایت صحیح در اثبات تولد امام زمان بیاورید هر چند می دانم روایت زیاد است و شما در پیام های پیشین این موضوع را بررسی کرده اید لطفا یک روایت با تصحیح سندی به طور اختصار بیاورید ممنون ✅پاسخ شیخ کلینی به در کافی به سند صحیح از حسین بن محمد الاشعری،از معلی بن محمد،از احمد بن محمد بن عبدالله می اورد که گفت : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری بدستم رسید که در آن نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان کند که می تواند بدون جانشین مرا بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است .برای او فرزندی در سال 255 زاییده شد که اسم ایشان را محمد گذاشت» 📚الکافی ج1 ص514 ❗️به تصریح ایت الله خویی در بزرگترین کتاب رجالی شیعه یعنی معجم الرجال الحدیث کلیه راویان این روایت ثقه هستند 1⃣الحسین بن محمد الاشعری، درباره او گفته است ثقه است 📚المفید من معجم رجال الحدیث ،ص178 2⃣معلی بن محمد: او نیز ثقه است 📚همان مدرک،ص613 3⃣احمد بن محمد بن عبدالله : او نیز ثقه است 📚همان مدرک ص43 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال مبنای تاریخی قصص قرآن چیست؟ چرا قصص قرآنی در تواریخ نیست مثلا ماه،سال،روز و معادل اتفاقات تاریخی قرآن در تاریخ نیست؟ ✅پاسخ به یقین قران یک کتاب تاریخی نیست اما به دلایل مختلفی بحث های تاریخی فراوان دارد .قسمت مهمی از مباحث تربیتی و مواعظ و اندرزها،بشارتها و بیم ها و امیدهای قرانی در قالب مسائل تاریخی بیان شده است ❗️اصولا مباحث تاریخی قران دارای ویژگی های زیر است : 1⃣تکیه بر قسمت های حساس 2⃣خالی بودن از هر گونه حشو و زائد 3⃣خالی بودن از تناقض و تضاد و ناهماهنگی 4⃣جداسازی حقایق تاریخی از افسانه ها ❗️همیشه تاریخ با افسانه هایی دروغین امیخته بوده است از جمله عوامل ان سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است بطوریکه افسانه ها و اسطورها بخش مهمی از تواریخ پیشینیان و رکن اصلی آن را تشکیل می دهد 📚پیام قران، ایت الله مکارم ،ج8 ص207 ❗️با این توضیح چگونه می توان توقع داشت که داستان های قرانی با تواریخ کاملا هماهنگ باشد 👌صحت داستان ها و قصص قرانی با اثبات اعجاز قران ثابت می شود .وقتی ثابت شد که قران از ناحیه خداوند است و خداوند راوی قصص موجود در قران است شکی در صحت ان قصص باقی نمی ماند هرچند ان داستان ها در تواریخ نیامده باشد ❗️از سوی دیگر چنان نیست که از قصص قرانی اساسا در تواریخ خبری نباشد 👌نویسندگان مسلمان با تالیف کتب متعدد اقدام به تطبیق داستان های قرانی با تواریخ کرده اند و ریشه قصص قرانی را در تواریخ اثبات کرده اند که از جمله می توان به کتاب « بررسی تاریخی قصص قران» اثر محمد بیومی مهران اشاره کرد که به فارسی در چهار جلد ترجمه شده است 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید کند و کاوی در قران ............................................ در این قسمت میپردازیم به ایاتی از قران که اشاره مستقیم به ساده و قابل فهم بودن قران دارد. در سوره الدخان آیه پنجاد و هشتم میخوانیم در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانيديم اميد كه پند پذيرند (۵۸) در آیه 17 و 22و32و40 سوره القمر نیز به همین مورد اشاره شده است .پس دریافتیم که زبان قران زبان عربی فصیح و ساده میباشد که صد البته هم منطقی به نظر میرسد واین خودنشان از دو نکته است. نکته اول اینکه یک دست نوشته ساده چگونه میتواند معجزه باشد. نکته دوم اینکه با استناد به این ایات میتوان دریافت که فهمیدن ایات هیچ نیازی به تفسیر ندارد و تفسیر تنها راهی برای تغییر این نوشته ها و بهره برداری از انها در جهت منافع است.کما اینکه در بسیاری مواقع مسلمانان در هنگام رسیدن به بن بست در مباحثات و کنکاشها در مورد اشکالات قران به تفسیر متوصل میشوند. ✅پاسخ برای رسیدن به پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣قران دارای چند دسته از ایات است ،دسته ای از ایات محکم،دسته ای متشابه،دسته ای ناسخ،دسته ای منسوخ،دسته عام و دسته ای خاص،دسته ای مطلق و دسته ای مقید ،دسته ای ظاهر ودسته ای نص ،و همچنین قران دارای بطون گسترده و متعددی است بی شک کسی که خواهان فهم صحیح ایات است باید از کلیه این امور اطلاع داشته باشد و روشن است که درایات قران بیان نشده است کدام ایه محکم و کدام متشابه،کدام ناسخ و کدام منسوخ،کدام عام وکدام خاص و کدام مطلق و کدام مقید ،کدام ظاهر و کدام نص و ... است و این یعنی برای فهم این ایات نیازمند به بیان مفسران حقیقی قران داریم 2⃣با توجه به مطالب بالا قران خطاب به پیامبر گرامی اش می فرماید: « ما بر تو قرآن را نازل کردیم تا تو ایات انان را برای مردم تبیین کنی» 📓نحل 44 ❗️و می فرماید: « ما قرآن را بر ‌تو نازل نکردیم مگر برای اینکه انچه در ان اختلاف دارند برای انها تبیین کنی » 📓نحل 64 ❗️یا امام باقر فرمود: « از جمله علومی که خداوند به ما داده است تفسیر قران است» 📚الکافی ج1 ص229 3⃣این که خداوند در ایات متعددی می فرماید ما قرآن را اسان کردیم مطلبی ثابت و حق است یعنی قرآن از نظر محتوا ومعارف در عین عمیق و پر مغز بودن درک آن ساده و سهل و اسان است ❗️برخی از ایات بدون انکه نیاز به تبیین و تفسیر خاصی باشد فهم آن برای همگان اسان است و برخی آیات پس از تفسیر و تبیین فهم آن برای همگان اسان است و اساسا اسان بودن قرآنی منافاتی با تفسیر و تبیین قرآن ندارد بلکه هر دو در طول یکدیگر هستند 4⃣ این اشکال مطرح شد که چگونه قرانی که اسان است می تواند معجزه باشد پاسخ روشن است .خداوند آن همه معارف و حقایق بزرگ و برجسته را در قالب یک سری از الفاظ محدود با سهولت درک معنا ریخته است و همگان را به مقابله خوانده است که اگر شما هم می توانید چنین کاری را انجام دهید و روشن است که نمی توانید و همین نتوانستن شما دلیل بر معجزه بودن قران است ( دقت کنید) 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال به متن زیر که هم اکنون در کانال ضد دین « التماس تفکر» موجود است پاسخ دهید در زیر به نمونه هایی چند از توهین الله می پردازیم 1- آيه 5 سوره الجمعة "یهودیان مانند خری هستند که کتاب حمل می کند!" 2- آيه 28 سوره التوبة "غیر یکتاپرستان نجس هستند" 3- آيه 55 سوره الانفال "دگراندیشان بدترین جنبندگان هستند!" 4- آيه 30 سوره التوبة "خدا بکشد یهودیان و مسیحیان را" 5- آيه 161 سوره البقرة "لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر ناباوران" 6- آيه 171 سوره البقرة "ناباوران مثل حیوانی هستند که کسی در گوش آن آواز بخواند" 7- آيه 22 سوره الانفال "بدترین حیوانات همین ناباوران هستند" 8- آيه 59 سوره المائدة "ای اهل کتاب اکثر شما فاسق هستید" 9- آيه 12 سوره محمد "ناباوران مانند چهارپایان می خورند و می خوابند !" 10- آيه 50 سوره المدثر "ناباوران مانند خرهای گریزان هستند" 11- آيه 13 سوره القلم "دشمنان محمد زنازاده هستند" 12- آيه 67 سوره الانبياء "اوف بر شما و بر هر چه که غیر از الله عربستان می پرستید" 13- آيه 10 سوره البقرة "در قلبهای آنها مرضی است و الله هم بر مرضشان می افزاید" 14- آيه 13 سوره البقرة "غیر مسلمانان سفیه و بی خرد هستند" 15- آیه 176 سوره الاعراف "ناباوران مانند سگی هستند که له له می زنند" 👈همچنین لفظ "لا یشعرون" در مورد نامسلمانان در آیه های زیر آمده است👇 النحل: ٢٦، النمل: ١٨، الأعراف: ٩٥، يوسف: ١٥، القصص: ٩،الأنعام: ١٢٣، النحل: ٤٥، العنكبوت: ٥٣، يوسف: ١٠٧، النمل: ٦٥، آلعمران: ٦٩، الأنعام: ٢٦،البقرة: ٩، الزمر: ٢٥، الزخرف: ٦٦، القصص: ١١، النحل: ٢١، البقرة: ١٢، النمل: ٥٠، المؤمنون: ٥٦، الشعراء: ٢٠٢ لطفاً اگر در آینده خواستید با یک مسلمان در مورد احترام به عقاید ایشان بحث کنید ابتدا کمی قران تلاوت بفرمایید ✅پاسخ خلاصه اشکالات بالا چند چیز است 1⃣خداوند کافران و لجوجان و منحرفان را تشبیه به حیوانات کرده است ایا این توهین به انان نیست؟ 2⃣خداوند کفار را نجس خوانده است ایا این توهین به انان نیست؟ 3⃣خداوند منحرفین از کافران یا منحرفین از اهل کتاب را لعنت کرده است و گفته است اکثر اهل کتاب فاسق هستند یا دشمنان محمد زنا زاده هستند 4⃣در ایات متعددی از ایات قران نسبت به کفار و غیر مسلمانان تعبیر لا یشعرون بکار رفته است ✅پاسخ اشکالات برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣نویسنده متن بالا سعی می کند تا چنین تلقین کند که مخاطب ایات بالا کلیه غیر مسلمانان هستند در حالی که این سخن صحیح نیست .مخاطب ایات بالا کفار لجوج و منحرف و فتنه گر و مفسد هستند نه کلیه کفار ❗️خداوند درباره دسته ای از کفار که جزو موارد فوق الذکر نیستند می فرماید: « خداوند شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد» 📓ممتحنه 8 2⃣اما در مورد تشبیه کافران لجوج و منحرف به حیوانات : ❗️ اقای قرائتی در یکی از کتبشان چنین می اورند: " با نگاهی به منافع حیوانات وعملکرد بعضی انسان ها تشبیه اوئک کالانعام بل هم اضل را حق و منطقی می یابیم ❗️گران ترین لباس انسان، ابریشم از حیوانات است ❗️ مهم ترین ۼذای انسان شیر وعسل و گوشت وماست از حیوانات است ❗️حیوانات وسیله بارکشی و شخم زدن و منبع در امد و اشتۼال هستند ❗️تمام کارخانه های پشم ریسی ، چرم سازی لبنیاتی و مرۼداریدو دامداری کارشان به حیوانات وابسته است ❗️حیوانات بعضی معلم بشر هستند کلاۼ دفن مرده را به فرزند ادم ونسل او اموخت ❗️بعضی گزارشگر انبیا می شوند هدهد گزارش انحراف مردم سبا را نزد سلیمان اورد ❗️بعضی محافظ انبیا می شوند تار عنکبوت پیامبر اسلام را در ۼار حفظ کرد ❗️حیوانات قابل تربیت و اموزش هستند و لذا شکار سگی که اموزش دیده حلال است ❗️حتی حیوانات ازار دهنده مثل مار تنها کسانی را می گزند که به انها نزدیک شده باشند ❗️با توجه به مطالب فوق ایا انسان هایی که از دور مردم ازاری می کنند و مناطق دوردست را بمباران وت موشک باران می کنند از مار بدتر نیستند؟ افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه می کنند و بخاطر رسیدن به هوس های بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند از حیوانات بدتر نیستند ادم هایی که یک تنه صدها جرم وجنایت دارند از درنده ترین حیوانات پست تر نیستند؟ 📚 پرسش های مهم ، قرائتی ، ص 20 ❗️ ایت الله مکارم چنین می اورد: " بارها در قران غافلان بی خبر به چهار پایان وحیوانات بی شعور دیگر تشبیه شده اند ولی نکته تشبیه انها به چهار پایان شاید این باشد که انها تنها به خواب وخور وشهوت می پردازند درست همانند چهار پایان در حالی که چهار پایان دارای استعداد ها و امکانات انسان ها نیستن ولی انسان های غافل با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا که امکان همه گونه ترقی و تکام
ل را دارتد اما بر اثر هوا پرستی و گرایش به پستی ها این استعداد ها را بلا استفاده می گذارند 📚تفسیر نمونه ج7 ص21 ❗️ روشن شد که این سخن قران مطلبی خلاف واقع و توهین نیست بلکه یک تشبیه حقیقی بین حیوانات و انسان های منحرف است 3⃣در مورد نجس دانستن کفار باید گفت که اسلام با نجس دانستن انان این فایده را مد نظر قرار داده است تا با پرهیز از انان عقاید و اخلاق بسیاری از مردم حفظ شود چرا که ممکن است با امیزش و معاشرت با افراد گمراه و منحرف تحت تاثیر قرار گرفته و منحرف شوند 👌در تمام جوامع مصلحین و دلسوزان به افراد معمولی سفارش می کنند که از معاشرت با افراد گمراه و منحرف دوری کنند تا از انحراف و گمراهی محفوظ باشند که این موضوع در اسلام به صورت حکم نجاست بیان شده است ❗️ لذا روشن می شود ♦️ اولا:دلیل حکم اسلام به نجاست کفار را می توان امری سیاسی دانست و گفت: هدف از این حکم آن است که در حد امکان، مانعی برای معاشرت مسلمانان با آنها ایجاد شود تا از نفوذ افکار مخرب آنها در بین افرادی از مسلمانان که توانایی های علمی کمتری در بحث با آنان دارند، جلوگیری به عمل آید . ♦️ثانیا: این یک کیفر و مجازات برای انان است و بدیهی است که ممکن است شخص اجرای کیفر و مجازات را توهین به خود تلقی کند اما عامل این توهین خود شخص است نه قانونگذار که به جهت مصالحی به وضع حکم اقدام کرده است. 4⃣این که خداوند منحرفان را لعنت کرده است مطلبی توهین امیز نیست چرا که لعنت یعنی دوری از رحمت پروردگار یا اگر گفته است اکثر اهل کتاب در زمان پیامبر فاسق هستند به این خاطر بوده که الوده به گناهان بوده اند .انسان فاسق یعنی کسی که به دنبال فسق و فجور وگناه و فساد است و این توهینی به افراد نیست . ❗️همچنین خداوند یکی از صفات دشمنان پیامبر را بدنام بودن ذکر می کند:( بعد ذالک زنیم) 👌زنیم کسی است که اصل و نسب روشنی ندارد و اورا به قومی نسبت می دهند در حالی که از انها نیست 📚تفسیر نمونه،ج24 ص386 ❗️خداوند کسانی را با پیامبر دشمنی می کردند چنین معرفی می کند که افرادی دروغگو،پست،عیبجو،سخن چین،متجاوز،گنهکار و بی اصل و نسب بودند( ایات سوره قلم 10 تا 13) 👌ایا از غیر چنین افرادی مخالفت با چنان مصلح بزرگی انتظار می رود ❗️خداوند خبر می دهد از صفات و وضعیتی که دشمنان پیامبر داشته اند و این توهین به کسی نیست 5⃣خداوند در قران غافلان بی خبرو مفسد را که با داشتن عقل سالم به دنبال هوی پرستی رفته و بر روی زمین فساد کرده و بزرگترین مانع در راه خداپرستی بوده اند تعبیر می کند که انان « لا یشعرون» یعنی انان نمی فهمند وتوانایی درک مسیر صحیح را ندارند در مقابل افراد با شعور یعنی افراد اگاه و هوشیار که طریق صحیح را فهمیده و می پیمایند و این نوعی خبر دادن از حال این لجوجان و منحرفان است و توهین محسوب نمی شود 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال بعضی هادلالت،مقبوله عمربن حنظله،برولایت مطلقه فقیه راردمیکنند،ومعنای حاکم راقاضی معنامیکنند. درپاسخ به آنهاچه میگویید؟ ✅پاسخ از جمله ادله ولایت فقیه که بر آن استدلال می شود مقبوله عمر بن حنظله می باشد .در این مقبوله امام صادق در بیان تکلیف مردم در حل اختلافات و رجوع به یک مرجع صلاحیت دار که حاکم بر مسلمین باشد چنین می فرماید: « هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد اورا به عنوان داور بپذیرید همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم( قد جعلته علیکم حاکما) ،پس هرگاه حکمی کرد و ازاو قبول نکردند حکم خدا را سبک شمرده اند و ما را رد کرده اند و ان کس که ما را رد کند خدا را رد کرده است و رد کردن خدا در حد شرک به خداست » 📚الکافی،ج1 ص67 1⃣بدیهی است که منظور امام فقها می باشد که در حلال و حرام نظر دارند 2⃣صحیح است که سوال راوی در مورد خاص یعنی مساله قضاوت بوده است اما در فقه مشهور است که خصوصیت سوال باعث نمی شود که پاسخ فقط اختصاص به همان مورد و محدوده داشته باشد 3⃣امام می گوید من فقیه را بر شما حاکم قرار دادم و نمی گوید بر شما قاضی قرار دادم عمومیت و اطلاق واژه حاکم همه موارد حکومت و حاکمیت را شامل می شود ❗️با توجه به این بیانات دلالت روایات بر ولایت مطلقه فقیه اشکار می شود 📚نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ایت الله مصباح ص102 ❗️برخی فقها دلالت روایت بر ولایت فقیه در باب حکومت را کافی نمی دانند و اشکالاتی بر ان وارد کرده و معتقدند که باید از سایر ادله بر این مطلب استفاده کرد ⚫️از جمله این فقها ایت الله مکارم می باشد .ایشان در مقام پاسخ به روایت می اورد: « شکی در این نیست که کسی که به موارد استعمال کلمه « حکم و تحکم» در قرآن و روایات و اثار مراجعه کند در می یابد که مراد از آن قضائ و قضاوت است نه حاکم و حکومت ،بله در فارسی کلمه حاکم ظاهر در حکومت است و شاید منشا اشتباه افراد همین مساله است . ❗️مانند ایات بسیاری که می گوید: « ان الله یحکم یوم القیامه بین الناس» یعنی خداوند روز قیامت بین مردم داوری و قضاوت می کند ❗️و یا خطاب به کفار می گوید: « کیف تحکمون» چگونه قضاوت و داوری می کنید ❗️و ایاتی که درباره حکم کردن داود و پیامبر در ق‌رآن امده است در مورد اختلاف مردم 👌لذا راغب در مفردات خود معنای اصلی حکم را چنین می اورد: « ان الحکم بالشیئ ان تقضی بانه کذا او لیس بکذا» « حکم کردن به چیزی یعنی قضاوت و داوری کردن به چیزی که این گونه است یا این گونه نیست» 📚مفردات راغب،ص248 ❗️ایشان پس از طرح اشکالات دیگر به این مقبوله می اورد: « از انچه گذشت بدست می اید که این روایت تنها در مورد قضاوت کردن آن هم شبهات موضوعیه و حکمیه است و ارتباطی با حکومت فقیه ندارد» 📚انوار الفقهاهه،کتاب البیع ،ایت الله مکارم،ص459 ❗️انگاه ایشان به ذکر سایر ادله در اثبات ولایت فقیه می پردازد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال با توجه به پاره ای از آیات و روایات، و بعضی سخنرانیهای علما، لعن کردن جایز است اما این موارد دستاویزی برای کشتن شیعیان در کشورهای دیگر شده است با توجه به این موارد حکم لعن چیست فیلمی را دیدم که در آن پسر بچه کوچکی در ایران در جشن به اصطلاح عمر کشون لعن خلفا میکرد در مقابل خارج از مرزهای ایران پسر بچه ای چاقو به دست با رجز خوانی آماده سر بریدن شیعه ای بود ✅پاسخ طبق ادله فراوانی شک در وجوب برائت و بیزاری از دشمنان اهل بیت باقی نمی ماند و مساله حب اهل بیت و بغض دشمنان انان مساله قبل چشم پوشی نیست بگونه ای که مستندات و روایات ان گذشته از انکه در کتب شیعه امده است 📚بحار الانوار،ج30 ص145 باب 20 و ج27 ص218 باب 10 ❗️روایات متعددی در کتب اهل سنت نیز امده است چنان که حاکم نیشابوری نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: « اگر مردی پیوسته در حال نماز و روزه باشد اما دشمن و مبغض اهل بیتم باشد وارد جهنم می شود» 📚مستدرک الصحیحین،ج2 ص83 ⚫️اما باید توجه کرد که به شهادت تاریخ و سیره نویسان سلاطین و خلفای مستبد همیشه از موضوع لعن برای قتل و عام و نابودی شیعیان استفاده می کرده اند چنان که صاحب کتاب منتظم می اورد: « حکام و سردمداران قدرت هر وقت که می خواستند فردی شیعه مذهب را تعقیب و دستگیر کنند و سپس او را مجازات کنند به جرم فحش و ناسزا به ابوبکر و عمر بود» 📚المنتظم ج 2 ص36 ♦️ابن اثیر می اورد: « در سال 407 در تمام شهر های افریقا شیعیان را به جرم سب و لعن شیخین ( ابوبکر وعمر) از بین بردند» 📚الکامل ج9 ص110 🔘ایا شیعیان نباید از باب تقیه و حفظ جان و مال از اظهار برائت علنی دست بردارند چنان که امام صادق فرمود: « نه دهم دین تقیه است و کسی که تقیه نمی کند دین ندارد» 📚الکافی ج2 ص217 👌امام کاظم فرمود: « کسی که تقیه ندارد و تقیه نمی کند مومن نیست» 📚 الکافی ج2 ص219 ❗️و ایا نباید از باب تقیه مداراتی با اهل سنت خوب رفتار کرد چنان که ❗امام صادق فرمود: "در تشییع جنازه انان شرکت کنید واز مریض های آنان عیادت کنید وحقوق آنان را ادا کنید چرا که اگر شما اهل ورع وراستگویی وامانت داری باشید وبا مردم خوب رفتار کنید آنان ( اهل سنت) می گویند این شخص شیعه جعفر است ومن خوشحال میشوم ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده واگر غیر این باشد ناراحتی بر من وارد میشود ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده" 📚الکافی،ج2 ص636 ❗در این مضمون نیز روایات متعددی آمده است 📚وسایل الشیعه، ج12 ص5 باب 1 📚مستدرک الوسایل،ج8 ص309 باب 1 ❗امامان نیز معمولا وقتی می خواستند مذمت های خلفا را نام ببرند از آنان به اسم یاد نمی کردند وبه کنایه صحبت میکردند چنان که امام رضا فرمود: "مخالفان ما اخباری در فضایل ما جعل کرده اند وانان را بر سه قسم قرار داده اند یک قسم غلو در حق ما است،یک قسم کوتاهی در بیان مقامات ما است ویک قسم آن است که روایاتی جعل کرده اند که ما درآن روایات از دشمنانمان مذمت می کنیم وصراحتا از آنان نام می بریم.... زمانی که مردم این را ببینند آنان هم از ما مذمت وبدگویی می کنند" 📚عیون اخبار الرضا،ج1 ص304 ❗لذا امامان با کسانی که صراحتا از دشمنانشان نام می بردند وبیزاری می جستند برخورد می کردند چنان که شیخ صدوق روایت می کند: "به امام صادق گفته شد ای فرزند رسول الله ما مردی را می بینیم که در مسجد صراحتا از دشمنان شما نام می برد وتوهین می کند امام فرمود: "چرا چنین می کند خدا اورا لعنت کند ما را در معرض اذیت وآزار قرار میدهد" 📚الاعتقادات،ص107 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال به متن زیر پاسخ دهید ✅اصول کافی مهم‌ترین منبع شناخت باورهای شیعیان است. مفید که از معاصران به‌شمار می‌رود، درباره کتاب می‌نویسد: کتاب کافی از برترین کتاب‌های و پرفایده‌ترین آنهاست. با توجه به اهمیت اصول کافی در نزد شیعیان , به نمونه ایی از این گفته های گهربار و حیاتی , این کتاب توجه بفرمایید و بدینسان جوامع مسلمان به رستگاری خواهند رسید ✅روايت از (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! 😳 و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! ـ “عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی ………)) 📚منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله ✅پاسخ این روایت در کافی امده است و اصل آن چنین است: « از علی (ع) روایت شده: اولين حيوانی که پس از رسول خدا از دنيا رفت، عفير (الاغ) رسول خدا بود! اين الاغ وقتی پیامبر دنیا را وداع گفت ، افسار خود را پاره کرد . به بیابان زد تا به چاه بنی خطمه در قبا رسید . خود را به درون آن انداخت و آن جا قبرش شد. این الاغ با رسول خدا صحبت کرده و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ...نقل کرده که نوح جد من را در کشتی گذاشت . دستی به پشت آن کشید و گفت: ای مردم از نسل اين خر، خری متولد مي شود که رسول خدا بر او سوار مي شود، و من خوشحالم که آن خر هستم» ❗️توجه به چند نکته لازم است 1⃣این مضمون روایت را علمای اهل سنت نیز نقل مرده اند مانند ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ج4 ص232 ابن کثیر در البدایه و النهایه ج6 ص166 و مقریزی در امتاع الاسماع ج5 ص267 و سیوطی در خصائص الکبری،ص64 👌پس اهل سنت نمی توانند به ما اشکال کنند چرا که خودشان نیز این مضمون را نقل کرده اند 2⃣علمای اصولی معتقدند که صحیح است کتاب شریفی کافی از کتب معتبر نزد تشیع است اما چنان نیست که تمام روایات آن صحیح باشد لذا باید هر روایتی را جدا جدا مورد بررسی قرار داد روی این جهت روایت بالا را از حیث سند مرسل و ضعیف می دانند 📚مراه العقول،ج3 ص48 3⃣به فرض صحت روایت نیز اشکالی به کافی شریف وارد نیست به این بیان : ❗️روایت در نگاه اول و با نظر غیر منصفانه پذیرفتنی نمی نماید ،ولی با کمی دقت و توجه می بینیم معنای معقول و قابل قبولی دارد و غلو و اغراق و توهینی در آن ها نیست. ♦️این که اولین حیوانی که بعد از پیامبر از دنیا رفته ، الاغ رسول خدا بوده و الاغ چنین و چنان ؛ ⚫️اولا :سخن راوی ناظر به حیواناتی است که در منزل رسول خدا بوده و پیامبر از آن ها استفاده می کرده و تیمارشان می نموده، مثل اسب و الاغ و گاو و شتری که در حاشیه زندگی پیامبر بوده اند. ⚫️دوما: انس حیوانات به صاحب شان یک موضوع طبیعی است. اما در این جا بعضی حیوانات انس خاصی به پیامبر داشته ، می تواند دلایل متعددی داشته باشد . برای کسی که معتقد باشد حتی سنگ ریزه های عالم می تواننند درک و شعور داشته باشند ( و طبق گفته قرآن تسبیح و ستایش خداوند کنند) عجیب نیست که یک حیوان ، وابستگی شدید به پیامبر داشته باشد. ⚫️سوم؛ آیا سخن گفتن از انس حیوان به صاحبش که انسانی غیر عادی بوده ، عجیب و ناپسند می باشد ؟ کسی که این مطلب را ناپسند می داند ، در مورد تعریف خدا از سگ اصحاب کهف چه می گوید؟ ⚫️چهارم: سخن گفتن این حیوان عجیب بوده و غیر قابل قبول است؟مگر خدا از شنیدن سخن مورچگان توسط پیامبرش سلیمان در قرآن سخن نگفته است؟ آیا آن را هم نمی پذیرید؟ اگر آن را بپذیریم ، دلیلی ندارد که این مورد را غیر قابل قبول بدانیم. ⚫️پنجم: این که حیوان از نسل الاغی باشد که نوح بر کشتی سوار کرده ؛ الاغ در عالم حیوانی به اذن خدا از این تولد آگاهی داشته و بدان بر همنوعانش افتخار کرده باشد، عجیب است یا خبر دادن امام معصوم از این مکالمه ؟ 👌فکر نمی کنیم هیچ کدام از این ها با اصول اعتقادی ما منافات داشته یا نشانه غلو باشد، گر چه ما حکم به صحت قطعی این حدیث هم نکرده ایم اما بر فرض صحت روایت باز هم اشکالی بر کافی شریف نمی باشد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman
سوال لطفا به متن زیر از کانال های ضد دین پاسخ دهید ﺁﯾﺎ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺍﺳﻼﻡ ﻗﺎﺑﻞ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺜﺎﻝ : ﺍﻭﻝ : ﯾﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﺰﯾﻪ (ﻏﺮﺍﻣﺖ ) ﺑﺪﻩ. ﺩﻭﻡ : ﯾﺎ ﻗﺼﺎﺹ ﺷﻮ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کن. ﺳﻮﻡ : ﯾﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮ ، ﯾﺎ ﮐﻔﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ. ﭼﻬﺎﺭﻡ : ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻣُﺮﺩﯼ ، ﻭﺭﺛﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﻀﺎﯼ ﺁنرﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ. ﭘﻨﺠﻢ : ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺯﻥ ﺭﻭ ﺑﺪﯼ ، ﺗﺎ ۴ ﺯﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﻭ ۴۰ ﺻﯿﻐﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﮕﯿﺮی. ﺷﺸﻢ : ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺣﺞ ، ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﯼ ﻧﺎﺋﺐ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺠﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺣﺞ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﺭﻩ. هفتم : ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﺨﺎﯼ ﺑﮑﻦ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺎﺯ ، ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺖ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ. ﻧﺘﯿﺠﻪ = ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﺑﻬﺸﺖ ، ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﺟﻬﻨﻢ😐 ✅پاسخ برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣اصل در اسلام اعتقادات است که قابل خرید و فروش و حتی اکراه و اجبار نیز نمی باشد .پس انکه اعتقادی به توحید و معاد و اسلام ندارد هیچ فرقی نمی کند که روزه بگیرد یا کفاره بدهد ،حج بجا بیاورد یا نائب بگیرد ،مسجد بسازد یا نسازد . 👌پس برای شخص کافر نه اعتقادات قابل فروش است و نه احکام فرعی 2⃣در مقابل خداوند برای مومنان بخاطر ایمانشان تخفیف هایی قائل شده است تا پاداشی باشد برایشان بخاطر آن ایمان ❗روایات فراوانی در مقام وجایگاه رفیع مومنان نزد خداوند آمده است 📚بحار الانوار،ج64 ص2 باب 1 ❗واین بهرمندی تنها اختصاص به مومنان وشیعیان دارد وکافران وسایر مسلمین که عامدا از حق روی گردان هستند را شامل نمیشود. چنان که فرمود: "خداوند به هیچ کس برای عملش ثواب نمیدهد مگر مومنین را" 📚بحار الانوار،ج64 ص64 👌 به این گونه که اگر نافرمانی کرد راه توبه برایش باز باشد وبرای قبول توبه شرایطی تعیین کرد تا هم مومن متنبه شود و هم فقرا در برخی موارد بهره مند شوند مانند اینکه اگر انسان روزه عمدی ماه رمضان را عمدا نگیرد ،برای قبول توبه اش گذشته از انکه باید آن روز را قضا کند برای کفاره آن روز مخیر است شصت روز ،روزه بگیرد یا شصت فقیر را سیر کند ،اگر چنین کند امید است توبه اش پذیرفته شود ❗️اگر شخصی بدون توبه کردن و جبران گذشته اقدام به دادن کفاره بکند یا برای نماز هایشداجیر بگیرد طبیعی است که خداوند عقاب را از او بر نمی دارد و او نمی تواند عقاب خداوند را با دادن کفاره و اجیر صرف از خود بر دارد ،پس خریدن روزه با پرداخت کفاره ای یا نماز با اجیر گرفتن در کار نیست 3⃣اگر انسان مومن اهل طغیان ودشمنی با خدا نباشد احیانا از او نمازی قضا شده باشد ،خداوند بجهت ایمانش آن نماز ها را بر پسر بزرگتر واجب کرده است تا بجا اورد .اگر پسر بزرگتر نتواند بجا اورد می تواند دیگری را اجیر کند تا رایگان یا با دریافت مزد بجا اورد 👌انچه مهم و ملاک است بجا اوردن نماز قضا است نه پول دادن ❗️چه آن کسی که روزه را عمدا بجا نیاورده و چه آن کسی که نمازش را بجا نیاورده است مستحق عقاب و عذاب هستند و چنین نیست که با انجام امور نیابتی از جانب دیگران فرد متوفی گرفتاری در اخرت نداشته باشد چنان که فرمود: « هر کس به اندازه سنگینی ذره ای کار خیر انجام داده آن را می بیند و هر کس به اندازه ذره ای کار بد کرده است آن را می بیند»( زلزال 7،8) ❗️پس دلیلی برای راحتی افراد پولدار و خریدن نماز یا روزه با پول و کفاره نمی باشد 4⃣اگر انسان در پرداخت کفاره یا نائب گرفتن قصد عبادت خداوند و قربت نداشته باشد آن موارد از او قبول نمی شود .پس پول جایگزین عبادت نمی شود بلکه عبادت است که در برخی موارد جایگزین عبادت می شود مانند کسی که حج نمی تواند بجا اورد می تواند نائب بگیرد که نائب رایگان یا در قبال دریافت مزد بجایش بجا اورد البته شخص مجیر باید با این کار قصد عبادت خداوند را داشته باشد و صرف نائب گرفتن و پرداخت هزینه کفایت نمی کند ❗️چون انسان مومن نزد خداوند ارزش و مقام دارد در بجا اوردن حجی که از انجام آن ناتوان است می تواند نائب بگیرد تا بجایش بجا اورد و انسان مومن بهره مند شود اما چنین چیزی برای انسان کافر نیست در حالی که اگر احکام اسلام قابل خرید و فروش بود این مورد برای انسان کافر نیز بود 5⃣جزیه فقط از غیر مسلمانی که در حکومت اسلامی، تحت ذمه‌ است اخذ می‌شود، چرا که اهل ذمه، بسیاری از زکات‌ها را نمی‌پردازند، بسیاری از شئون را رعایت نمی‌کنند، اما در عین حال از فضای امن ایجاد شده در سایه ایمان و اسلام مردم، بهره می‌برد. (و البته آن جزیه نیز اگر حاکم تشخیص دهد و لازم بیاید – چه بسیار اتفاق افتاده و می‌افتد که حکومت از بیت المال برای اهل ذمه هزینه کند). ❗️پس به هیچ وجه، پول جایگزین اعتقاد و ایمان نگردیده است که گفته شود یا ایمان بیاور و یا پولش را بده! بلکه جایز است که گفته شود: یا از مملکت اسلامی بیرون برو، و یا مالیاتش را بده. در هر حال به هیچ وجه جزیه (پول)، جای اعتقاد، ا