eitaa logo
از تبار رئیسعلی🇮🇷
588 دنبال‌کننده
516 عکس
135 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌گفت: انسان بايد وقتش را هدر ندهد و از ذره ذره وقتش استفاده كند. و مى‌خواهم تمام حرفه‌ها را به طور كامل فرا گيرم. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از همان كودكی مشخص بود پسرى مظلوم و خاموش است. در خانه احترام به پدر و مادر را واجب‌ترين اصل مى‌دانست. ما در خانواده چهار دختر و يك برادر (محمد) بوديم. محمد آن‌قدر دنبال درس بود، با اينكه در آنجا مدرسه‌اى هم در اطراف ما نبود، به خاطر درسش با پای پياده به شهر اهرم كه در ۵ كيلومتری ما بود مى‌رفت. گاهی اوقات با دوچرخه‌اى كه داشت به مدرسه مى‌رفت. محمد دوره دبيرستان را در بوشهر درس مى‌خواند و مدرك ديپلمش را در هنرستان فنى‌حرفه‌ای حاج جاسم در رشته راه و ساختمان گرفت. مادرم بعد از محمد دو پسر ديگر به دنيا آورد. محمد تا بود راهنماى اين دو برادر بود و تا مى‌توانست به دو برادر كوچكتر من درس اخلاق مى‌داد و آن‌ها را در مورد همه چيز نصيحت مى‌كرد. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روز ها به مدرسه مى‌رفت و شب‌ها رفیقان را جمع مى‌كرد و براى خانواده‌هاى مستضعف خانه مى‌ساختند. به سربازى رفت و شش ماه هم در منطقه ايذه را پشت سر گذاشت. شبى بعد از برگشتنش از سربازى چون نذرش كرده بودم او را به بى‌بى حكيمه بردم در آنجا بود كه عراق شب، حمله هوایى كرد و فرداى آن روز وى سوزن و نخ برداشت و شروع كرد به دوختن ساك و گفت كه مى‌خواهم بروم پيش خدا. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بچه‌هايم خيلى كوچك بودند كه پدرشان شهيد شد. هرگاه مى‌ديدند كه ماشين پدرشان درب خانه پارك شده است، مى‌گفتند: چرا ماشين پدرمان همينطور درب خانه گذاشته است؟ دائماً از من سراغ پدرشان را مى‌گرفتند و من هم به آنها مى‌گفتم كه پدرتان به مسافرت رفته و... نمی‌گذاشتم ناراحت شوند. بعدها به آنها گفتم كه پدرتان شهيد شده است... 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فرزندت شهيد شد... البته اگر خدا كشته شدن مرا در راه خودش و براى تحقق آرمانی قبول كند. پدر و مادرم به گفته امام بزرگوارمان ما يا پیروز مى شويم و يا كشته در هر دو حال پيروزيم. و شما دعا كنيد كه خداوند اين خون ناقابل و جان بى‌ارزش مرا كه امانتی است در نزد ما استفاده صحيح كنم و در راه رضاى او است بدهم و از من قبول كند می‌دانيد زندگى اين دنيا ابدى نيست و بالاخره همه ما رفتنی هستيم پس چرا وقت را تلف كنيم و نهضت‌های حسينی ثابت كرده‌اندكه تنها راه كمال و سعادت انسان آن است كه در راه حق و آزادى اسلام كشته شود پس چرا ما در اين راه قدم برنداريم... 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
دو سال پيش در مرداد ماه بر اثر نوسانات برق، كولر و تلويزيون‌مان سوخت. روز بعد يكى از دوستانش به نام ناصر بازياری نزد من آمد و گفت: خواب ديده‌ام كه شهيد با شالگردن سبزى كنار شهرك پريشانی ايستاده است. به او گفتم: حاج آقا! شما براى چه اينجا ايستاده‌ايد؟ گفت: من اينجا نگهبان خانواده‌ام هستم، آنها كولر ندارند و خيلى ناراحت هستم. به او گفتم: بيا تا با ماشين ببريمت. گفت:‌ نه بچه‌هايم خيلى گرمشان است. 🔻راوى: همسر شهيد 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
با آگاهی به راهم امیدوارم که در این راه به شهادت نائل آیم. امروز این آرزوی میلیون‌ها زن و مرد مسلمان در کشور عزیز ما می باشد. و امروز روزی است که باید به نجات اسلام شتافت. باید که اسلام را احیاء نمود. ان شاءالله تعالی. همان طور که آرزوی ماست که این انقلاب را به رهبری امام امت به انقلاب حضرت بقیه الله الاعظم امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پیوند بزنیم. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زمانی كه حاجى مى‌خواست به جبهه اعزام شود، مقدارى خواربار از طرف سپاه بار ماشين خود كرد تا به طرف منطقه جنگى برود. در راه به پيرمردی كه دست دختر ۱۲ ساله‌اش را در دست داشت را مى‌بيند. از او مى پرسد كه چه مشكلى دارى؟ پيرمرد مى‌گويد دخترم مريض است و بايد او را جهت مداوا به بوشهر ببرم، جايى را هم بلد نيستم. آنها را به خانه آورد. از او سؤال كردم اينها كيستند؟ گفت: آنها از جم آمده اند و مى‌خواهند به بوشهر بروند. من آنها را مى‌برم. خداحافظي كرد و رفت، اما پس از ۱۵ روز انتظار، خبرى از حاجى نشد. يك روز به كنگان براى خريد شير رفتم. يكى از دوستان قديمى او را ديدم. پرسيدم چرا حاج على نيامده است؟ ساعت ۱۲ ظهر در خانه نشسته بوديم كه پسرم رضا، آمد و گفت، پدرم در منطقه جنگى تصادف كرده و طرف مقابل هم كشته شده و پدر در زندان است. با رضا به منزل آقاى حيدری رفتيم تا از او سراغ بگيريم. آنها از شهادتش مطلع بودند، ولی به ما چيزى نمى‌گفتند. پرسيدم آنچه رضا مى‌گويد صحيح است، گفت: نه، شما برگرديد. ۱۷ روز گذشت كه اعلام كردند حاج علی شهيد شده و شما بايد جهت شناسايى او به اهواز برويد. برادرهايش رفتند و پس از سه چهار روز، پيكر حاجى را آوردند. 🔻راوى: همسر شهيد 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir