SH KHAJE.mp3
3.02M
🔊 شروه خوانی شهید محمد خواجه
#شهید_محمد_خواجه
#بادوله #دشتی
#رودخانه_میمه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
از همه ملت شهيد پرور ايران می خواهم که استغفار و راز و نياز با خدای خويش را در هيچ جایی از ياد نبرند که سرنوشت آينده شما در همين چيزها نهفته است.
در راه فی سبيل الله گام برداريد تا دشمنان هرگز ميان شما تفرقه ايجاد ننمايند. متکی به دين اسلام باشيد. شما را از ولايت فقيه و امام عزيز جدا نکنند اگر چنين کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرتهاست.
🔻 وصیت نامه شهید
#شهید_محمد_خواجه
#بادوله #دشتی
#رودخانه_میمه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
مهربان بود و صميمی، آن قدر در خانواده بر خودش گرم و گيرا بود که دلمان نمی خواست از پيشمان دور شود. اگر از دلمان می پرسيديم حتماً راضی نمی شد که او به جبهه برود و ما جای خالی او را احساس می کنيم. امّا چاره ای نداشتيم و او بايد می رفت.
هميشه مىگفت: «جبهه از همه جا، نزدیکی بيشتری با خدا دارد. خدا ما را براى حفاظت از ايران آفريده است.»
او راست میگفت، برای همين بود که زياد در روستا نمیماند.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_محمد_خواجه
#بادوله #دشتی
#رودخانه_میمه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
✍ مثنوی کوچ
تقديم به تو که هيچ وقت نديدمت امّا خوب می شناسمت،
دست از دلم بردار، بگذار در وادی غریبی خيمه زنم و به احترام «بهای خونت» بی ادعا جان بسپارم در ژرفای دره ای عميق، در ورای غمزه ای سرد و تاريک، گام به گام استخاره های عتيق ازل، حاشيه ردای خانه نشين جنس آينه.
دست از دلم بردار، برای آغاز فرصتی نيست. من، خانه به دوش جنون زده، در کوچه های عاشقی نای دويدن ندارم. من دانستم درک «عشق» در عالم، هديه ای نيست که بيهوده به کسی ارزانی شود. هرگز از رندی و عاشقی توبه نخواهم کرد. اگر لبريز شوم بيهوده است، من در آغازين مرتبه سلسله ای از مصائب ايستاده ام و می دانم صبوری بايد.
دست از دلم بردار، با من گفتی هرگاه دلت تنگ شد نماز غفيله اقامه کن. امّا امشب هزارمين شبی است به يمن دلتنگي، نامت را در غفيله هايم فرياد می زنم، امّا پاسخی نمی شنوم. وصف ليلای دل را در زمره واژه های ديوان قلبت به حساب آور. به من نزديکی، مگر نه اين است که شهيدان زنده اند و شاهد حاضری، نزديکتر از هرکس به من. بوی تو مدهوشم می کند. فرشته ها را قسم داده ام به خورشيد به ماه، به خون تو، برای رسيدن به بالاترين مرتبه زندگی.از خويش به تنگ آمده ام .
دست از دلم بردار، در هنگامه زندگی، ماورای تیرگی دل، مقصد از ياد برده ام. تاول چوب حراج بر تنم عذابم می دهد. لحظه های بی توصيف محاصره ام کرده اند. من به طلوع ايمان دارم، به عظمت عشق نيز، کاش آنقدر زلالم می کرد تا فصلی در کنار تو اشکهايم را به باد می فروختم و از باد بوی پيراهن تو می خريدم. مقصد را از ياد برده ام.
خانه ات را در کدام زاويه از نور بنا کرده ای که جز چشم های پاک، نشانی آن را نمی دانند کاشی نشانی از تو داشتم، تو که تمام دارایی منی.
دست از دلم بردار، دلم به وسعت دريا برای توتنگ است، برای شکستنم حتی لحظه ای درنگ نکردی.
🔻عصمت خواجه (فرزند شهيد)
#شهید_محمد_خواجه
#بادوله #دشتی
#رودخانه_میمه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
هميشه حول و حوش ساعت ۲:۳۰ بعد از نيمه شب از خواب برمیخواست و مهيای نماز میشد.
میرفت خلوتی پيدا مىکرد و مینشست به راز و نياز.
چشمهای سرخ و جوشانش، صورت به خاک ساييدهاش و شانههای لرزانش را هنگامی که به سجده رفته بود بارها و بارها ديده بودم.
شبها زير نور مهتاب وسط حياط آن قدر «الهى العفو» میگفت که باران اشکش مرهمی میشد بر دل سوختهی ما.
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_محمد_خواجه
#بادوله #دشتی
#رودخانه_میمه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir