eitaa logo
از تبار رئیسعلی
541 دنبال‌کننده
408 عکس
99 ویدیو
2 فایل
🔷 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری🌴☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی مى‌خواست به جبهه برود، دست همسرش را بوسيد و حلاليت طلبيد و گفت: «آرزوى من شهادت است 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
نسبت به نماز و روزه خيلى توجه داشت. هميشه توصيه مى‌كرد قبل از غروب به خانه بيائيد و خودتان را براى نماز آماده كنيد. او بيش از هر چيز روى نماز خواندن ما حساس بود. البته او فقط روى مسائلى چون نماز و روزه حساسيت نداشت، بلكه مواظب كارها و رفتارهاى جزئى ما نيز بود و سعى مى‌كرد ما را متوجه رفتارها و حرف‌هايمان كند. اگر كسى به او مى‌گفت كه بچه‌هايت در كوچه و خيابان با مردم رفتار بدى داشته‌اند، بسيار ناراحت مى‌شد و به طور جدی به ما تذكر مى‌داد. به پیش‌دستی در سلام كردن هم خيلى اهميت مى‌داد و هميشه دوست داشت كه بچه‌هايش در اين كار پیش‌قدم شوند. با افراد فقير رفت و آمد داشت و با سادات منطقه هم خيلى خوب بود. خودش به ما قرآن ياد داد و تكيه كلامشون هميشه اين شعر حافظ بود كه: نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله‌ ‌آموز صد مدرّس شد 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
انس عجيبی با قرآن داشت. وقتی كارش تمام مى‌‌شد و موقع استراحتش فرا مى‌رسيد، قرآن خواندنش شروع مى‌شد. قرآن را برمى‌داشت و با صداى خوبى زمزمه‌وار قرآن مى‌خواند. 🔻راوی: مهندس چابهاری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
چندين جلد كتاب داشت كه متاسفانه در حال حاضر، فقط كتاب «حافظ» و «دعای افتتاح» او باقى مانده است. شب‌ها با دوستانش يا مثنوى خوانى می‌كردند يا شاهنامه می‌خواندند. گاهی هم كتاب «امير ارسلان رومى» را مى‌خواندند. از جمله بيت‌هاى مثنوى كه آن زمان می‌خواند و هنوز در ذهنم مانده، اين است كه: هر كجا تو با منى مـن خوش دلم گر بود در قعر گوری، قعر چاهی منزلم 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📌شهدای شهرستان بوشهر ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ۴۲. ۴۳. ۴۴. ۴۵. ۴۶. ۴۷. ۴۸. ۴۹. ۵۰. ۵۱. ۵۲. ۵۳. ۵۴. ادامه دارد...
منزل شهید مهربان پور. شب ۱۳ ماه رمضان ۱۴۰۳.mp3
10.92M
🔊 آدم‌های زرنگ، در ماه آدم زرنگ‌ها 🔻راوی: حجت‌‌الاسلام حسین ابراهیمی 📌منزل شهید محمد مهربان‌پور، خورموج 🗓 ۴ فروردین ۱۴۰۴ 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يكى از خصوصيات پدرم، تعهدش در پرداخت به موقع خمس و سهم امام بود. در آن زمان، خمس و زكات محصولی را كه با هزار زحمت و سختى بدست مى‌آورد، بلافاصله پس از درو، جدا مى‌كرد. 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
آخرین خنده... ايشان يكى از بهترين الگوهاى اخلاقى من بودند. هميشه بدون تأخير در دعا و نماز شركت مى‌نمود و سعه‌ صدر عجيبی داشت. در برخورد با همه، حالت خوشرویی و طراوت خود را حفظ مى‌كرد و حتى در لحظه‌ شهادت نيز اين خنده‌رويی را از دست نداد. موقعى كه پيكر شهيد علی هوشنگی و شهيد نكيسا را از سنگر بيرون آورديم، آن‌قدر بر روحيه‌ بچه‌ها تأثير گذاشت كه يكى از دوستان بلافاصله با ديدن جسد مبارك اين دو شهيد، با دليری و جرأت خاصى خود را به خط دشمن زد و اسلحه‌هاى دشمن را به غنيمت آورد. 🔻راوى: حاج براتعلی (فرمانده‌ شهيد نكيسا) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ارادتی خاص به همهٔ ائمه اطهار (علیهم‌السلام) داشت و معمولاً بعد از نمازهايش، مقدارى دعا و نيايش می‌خواند. گاهى هم می‌گفت: ای كريمی كه از خزانه‌ی غيب هزاران وظيفه خور دارى دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمن اين نظر دارى 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يك هفته قبل از شهادت، از اهواز تلفن زد. به او گفتم: «بابا! آقاى هوشنگی آمده، چرا تو نيامدی؟» گفت: «نيامدم تا دوباره دچار احساسات خانوادگى نشوم. من به خاطر جبهه، دل‌كنده شده‌ام. هر وقت مأموريتم تمام شد و خدا خواست، می‌آيم. فعلاً جايم خوب است!» 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بسيار متعهد و پايبند به اصول اخلاقی و انجام واجبات بود. در شرايط بسيار سخت و هنگام درو و خرمن‌كوبی روزه مى‌گرفت. كار ساده‌اى نيست. بايد حتماً ايمان و اراده‌ پولادينی پشت قضيه باشد تا آدم بتواند دوام بياورد و كم نياورد. گاهی روزه‌دار بود، در حالى كه با بيل در گرمای تابستان كار مى‌كرد. 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يك روز به ما گفت: «كسی به من گفته كه به بچه‌هايت بگو تا در را‌هپيمايی و تظاهرات عليه شاه شركت نكنند، زيرا افراد گارد آنها را مى‌كشند!» من و برادرم منتظر بوديم تا بدانيم پاسخ پدرم به آن فرد چه بوده است. و او ادامه داد: «من به او گفتم: اگر لازم شد، فرزند كوچكم رضا را بر دوش می‌گيرم و خودم هم به راهپيمايی مى‌روم.» 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يك شب در پادگان آموزشی خوابيده بوديم. مسئولين آمدند و تير مشقی شليك كردند. عده‌اى از بچه‌ها ترسيدند و زير تخت افتادند. دو نفر از دوستان همراهش نيز از ناحيه پا مشكل اساسى پيدا كردند. ولی او بلند شد و گفت: اى بابا! چه خبر شده! اگه ما از صداى ترق تروق شما مى‌ترسيديم كه اينجا نمى‌آمديم! مى‌خواهيد بچه بترسانيد!» 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir