تنها آرزوی او شهادت بود و همیشه تکیه کلامش این بود که روزی به شهادت خواهد رسید. روزی با هم نشسته بودیم، گفت: «ای خدا، بعضی از دوستان و رفیقانم که از ابتدا با هم راهی جبهه شدیم، به شهادت رسیدند، ولی من از قافله شهدا بازماندم. مگه من مرتکب چه گناهی شدم که به آرزوم نمیرسم»...
روزی که خبر شهادت ناصر را به من دادند خیلی گریه کردم، شخصی به من گفت: «چرا برای شهید گریه میکنی؟ شهدا مقام والایی دارند و در جوار خداوند از اوج و قرب الهی برخوردار هستند». گفتم: «از این ناراحتم که فهم و درک لازم را برای شناخت ناصر نداشتم».
خداوند به او فهم و درک وسیعی عنایت کرده بود. ایشان به خوبی میدانست که انتهای این راهی که طی میکند خداوند است و رضایت الهی اوست. او کسی بود که آگاهانه و با معرفت قدم در راه جهاد الهی گذاشت. همیشه دوست داشتم از افکار و اندیشههایش بیشتر بشنوم و بدانم. اما او حرفهایی میزد که هیچ گاه به ذهنم خطور نمیکرد.
🔻راوی: همرزم شهید
#شهید_ناصر_میرسنجری
#بوشهر
#بستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
📌شهدای شهرستان بوشهر
۱. #شهید_حسن_افشانمهر
۲. #شهید_محمد_علی_ذبیحی
۳. #شهید_علیرضا_ماهینی
۴. #شهید_ناصر_میرسنجری
۵. #شهید_پرویز_فرج_زاده
۶. #شهید_مبارک_جمالی
۷. #شهید_علی_نکیسا
۸. #شهید_رمضان_عالی_زاده
۹. #شهید_محمود_بازگشا
۱۰. #شهید_حسن_وردیانی
۱۱. #شهید_حسین_پیروزمند
۱۲. #شهید_حمید_پریش
۱۳. #شهید_حسین_فروزش
۱۴. #شهید_علیرضا_بحرینی
۱۵. #شهید_حسن_لک
۱۶. #شهید_هادی_ابرار
۱۷. #شهید_احمد_جولائیان
۱۸. #شهید_عبدالحسین_اردشیری
۱۹. #شهید_امیر_علی_حیدری
۲۰. #شهید_عبدالرضا_جمهوری
۲۱. #شهید_حیدر_عوضی
۲۲. #شهید_یوسف_قربانی
۲۳. #شهید_علی_اکبر_افشون
۲۴. #شهید_مصطفی_شمسا
۲۵. #شهید_اسماعیل_شبل_الحکماء
۲۶. #شهید_محمد_حیدری
۲۷. #شهید_مجید_بشکوه
۲۸. #شهید_حسین_ایرج_زاده
۲۹. #شهید_عبدالرضا_محمدی_باغملایی
۳۰. #شهید_ارسلان_فهیمی
۳۱. #شهید_عابدین_بهفروز
۳۲. #شهید_عبدالرضا_آتشی
۳۳. #شهید_هدایت_احمدنیا
۳۴. #شهید_ناصر_خدری
۳۵. #شهید_محمد_صادق_غریبی
۳۶. #شهید_حبیب_خلعتی
۳۷. #شهید_احمد_کشتکار
۳۸. #شهید_ناصر_جوهر_زاده
۳۹. #شهید_ناصر_رازی
۴۰. #شهید_محمد_نجفی
۴۱. #شهید_غلامرضا_زنده_بودی
۴۲. #شهید_ابراهیم_قناعت_زاده
۴۳. #شهید_بیژن_گرد
۴۴. #شهید_باقر_میگلی_نژاد
۴۵. #شهید_جاسم_موجی
۴۶. #شهید_حسین_احمدی
۴۷. #شهید_حسین_خسروانی
۴۸. #شهید_مجید_مبارکی
۴۹. #شهید_کریم_تنگستانی
۵۰. #شهید_محمد_فشنگ_ساز
۵۱. #شهید_شاهرخ_برغندان
۵۲. #شهید_عبدالرسول_شکیبازاده
۵۳. #شهید_محمود_پیکر
۵۴. #شهید_عبدالرسول_بیخوف
۵۵. #شهید_محمد_رضا_اسپرغم
۵۶. #شهید_ابوتراب_عاشوری
ادامه دارد...
در منطقه که بودیم، ناصر طرحی ارایه داد به نام «گروه پیشمرگ»، چون اکثر فرماندهانی که در عملیات به جلو می رفتند، شهید میشدند.
ناصر این طرح را ارائه داد و گفت که عدهای از گروه، قبل از بقیه به جلو بروند و سنگر عراقیها را از کار بیندازند، بعد از آن فرماندهان دستور حمله را برای سایرین صادر کنند.
ناصر خود اولین فردی بود که برای عضو شدن در این گروه ثبت نام کرد. عدهٔ زیادی از بچهها برای گروه پیشمرگ ثبت نام کردند.
شهید ماهینی یک گروه ۲۳ نفری را به ناصر سپرد. ایشان همیشه دوست داشت سختترین کارها را انجام بدهد تا بقیه روحیه بگیرند. انگار به ناصر الهام شده بود که به شهادت خواهد رسید، چرا که مرتب ما را نصیحت میکرد و تاکید داشت به یاد خدا باشید و تیر را با یاد خدا و برای خدا شلیک کنید.
در شب عملیات، از آبی که در مسیر ما بود گذشتیم. یک طرف ما، نهر عبید بود که ما باید از آن میگذشتیم و طرف دیگر نیز خاکریزی بود که آن طرف رودخانه «ساوله» قرار داشت. گروه شهید ماهینی مسیر را طی کردند و خاکریز را از کار انداختند.
بچه هایی که آن طرف نهر عبید بودند نیز قصد عبور از رود ساوله را داشتند. رودخانه ساوله هم از آن طرف که به نهر عبید منتهی میشد، پیچ و خم لغزندهای داشت و عبور از آن، راحت نبود. علیرضا ماهینی با شجاعت از پل لغزنده عبور کرد و در آن طرف پل، خطاب به بچه های گروه می گفت: «حزب الهی ها و بوشهری ها حرکت کنند و به جلو بیایند»، بچه ها با شنیدن صدای نیروبخش شهید ماهینی، یکی یکی از پل عبور کردند. آن قدر شور و شوق در میان گروه زیاد بود که چند تا از بچه های تهران نیز آمدند و از پل عبور کردند.
صبح روز بعد، نزد شهید ماهینی رفتیم و از حال ناصر جویا شدیم. گفت: «ناصر به واسطه اصابت تیری شهید شده و اکنون در منطقه عراقی هاست». همان روز، شهید حاج رضا محمدی از اهواز آمد و گفت: «باید برای آوردن پیکر شهدا برویم».
از رود خانه ساوله گذشتیم و در حال جستجو در کانال بودیم که به اولین شهید برخورد کردیم. شهید حسین عرب زاده اهل کازرون بود. وقتی وارد کانال شدیم ناصر به حالت سجده در کانال افتاده بود، بعضی از بچه ها فکر می کردند که در حال نماز خواندن است. ناصر را بلند کردیم، آن عزیز خیلی سبک بود. بوی خوشی می داد، صورتش غرق نور بود. رویش را بوسیدم و با حزن و اندوه فراوان، او را بالا گذاشتیم.
🔻همرزم شهید
#شهید_ناصر_میرسنجری
#بوشهر
#بستان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir