گر دل از دستم به غارت برد ، چندان باک نیست
غارت دل سهل باشد ، غارت جان کرد و رفت
- هلالی جغتایی
مجنون به ریگِ بادیه غمهای خود شمرد
یادِ زمانهای که غمِ دل حساب داشت...
- صائب تبریزی
طبیبا داغهای سینه را صد بار مرهم نِه
که دارم در ته هر داغ، صد داغ دگر پنهان
- هلالی جغتایی
تو به صَد آینه از دیدن خود، سیر نَهای
من به یک چشم زِ دیدار تو، چون سیر شَوَم؟
- صائب تبریزی
بی تو هر شب منم و گوشهی تنهاییِ خویش
پای در دامنِ غم، سَر به گریبانِ مَلال
- هلالی جغتایی
گر چه او هرگز نمیگیرد ز حالِ ما خبر
درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پایِ ما
- صائب تبریزی