🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#همسرانه
#شهید_مدافع_حرم
#مصطفی_صدرزاده
یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم:
میدانم زندهای! با تو زندگی میکنم، #مصطفی
خیلیها نمیتوانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور #مصطفی را حس میکنم .
قابل گفتن نیست، شاید خیلیها نتوانند این موضوع را درک کنند، حتی شاید برای برخی خندهدار باشد اما من حضور #مصطفی را حس میکنم. خودش این را به من نشان داد، این موضوع را با بسته شدن چشمها و دهانش در ثانیههای آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد.
نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه میشود، اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی #مصطفی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت، مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند، با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن #فاطمه مهیا شود. اولین باری که #فاطمه پدرش را دید خیلی به چهرهاش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود . خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبهها را خارج کنند و مهیای دیدن #فاطمه شود.
وقتی خانواده #شهید_صابری از زمان #شهادت آقا #مهدی تعریف میکردند، گفتند که چون مقداری بیتابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیههای آخر کنار #شهیدشان باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود، همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی #مصطفی را نشانم میدهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر #مصطفایم بمانم.
سعی کردم که خیلی محکم باشم ، وقتی که میخواستند #مصطفی را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم، از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری #مصطفی را دیدم .
یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه : میخواستی نشانم دهی که #شهدا زندهاند؟ همه اینها را میدانم . من با تو زندگی میکنم #مصطفی
همیشه به من میگفت که او را از زیر #قرآن رد کنم، تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر #قرآن رد کنم، وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی #مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی #مصطفی که داخل قبر بود دادم، گفتم که این #قرآن را روی صورت #مصطفی بگذارند و بردارند، به محض اینکه #قرآن را روی صورت #مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم #مصطفی بسته شد .
همانجا گفتم : میخواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که #شهدا زنده هستند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم #مصطفی .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🌹🕊🌴🕊🌹🥀
🌹 #شهدا
🌹 #شرمنده_ایم
تا #نفس می زنیم همه،
تا دمی که ما #زنده_ایم
یادمون نره از روی #شهدا شرمنده ایم
توی قصه ی #عاشقی همیشه #بازنده_ایم
فراموش نکنیم که از #شهدا شرمنده ایم
#دلامون شده خالی
از غم #عاشقی و جنون
توی شهر ما این روزا
#فراموش شده یادتون
یاد #صیاد و #کاظمی،
یاد #همت و #باکری
یاد اون #مردا بخیر،
یاد #چمران و #باقری
روز دشمن شب می شد
تا به #خط می زدید همه
به ندای #خمینی و با نوای #فاطمه
#وصیت کردید شما به #اطاعت از ولی
ایشاالله ما هم بشیم فدای #سید_علی
روی #لبهای خشکتون
#السلام_علی_الحسین
#علی_اکبر شدید برای پیر #خمین
🌹 #شهدا
🌹 #شرمنده_ایم
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهدا ماه #آسمونن
مثل نوری تو #کهکشونن
همیشه تو #دلا می مونن
دلبستن به #مرامشون
مثل نور #کلامشون
میکنم من #سلامشون
فکه و طلائیه به خدا خاکش #کربلائیه
چزابه و دهلاویه مناطقیه که #خدائیه
عجب جای با #صفائیه
مثه #شما باشم چی میشه
بدون #شما ها نمیشه
دلم با #شماست همیشه
#السلام_علیکم_یا_انصار_الحسین
پر زده دل برا #شهیدان
از تو سینه برا #دلیران
تا به کرب و بلای #ایران
با عشق و ایمان و صفا
جت دادن تو راه #خدا
مثله شاه کرب و بلا
عاشق #حسین بودن
فدایی پیر #خمین بودن
غرق شور و شین بودن
دلداده #شاه حنین بودن
بی همتا توی #عالمین بودن
سربند یا #زهرا می بستن
دل به دار #دنیا نبستن
همیشه تو #قلب ما هستن
#السلام_علیکم_یا_انصار_الحسین
پیچیده باز میون #هیئت
بوی جبهه #شهادت
یاد ردانی پور و همت
یا #فاطمه رو لباشون
#یالثارات پرچمشون
موندن پای #رهبرشون
یا #حسین عبادتم
رهرو #امام و ولایتم
تشنه #شهادتم
خدمت به #شهیدان سعادتم
بسیجیم و با #شهامتم
صفای دل ماست #یادشون
شفاعت تو محشر #کارشون
دست علی اکبر #یارشون
#السلام_علیک
#یا_انصار_الحسین
#ارسالی_از_اعضاء
#اجرتون_با_شهدا
💠#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹
#حدیث_روز
#پیامبر_اکرم_ص
انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار .
من نام دخترم را #فاطمه علیها السلام گذاشتم ، زیرا خدای عزوجل ، #فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد ، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .
📚 عیون اخبار الرضا (ع)، جلد 2، صفحه 46
#شهادت_دخت_نبی_اکرم_ص
#حضرت_فاطمه_زهرا_س
#تسلیت_باد
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
💐🌼🌺🌴🌺🌼💐
ما #منتظر صبح شب یلداییم
آماده برای #فرج فرداییم
روزی که عزیز #فاطمه می آید
با #خامنه_ای به کربلا می آییم
سلامتی و تعجیل در فرج
#امام_زمان_عج
و سلامتی نائب بر حقش
#امام_خامنه_ای
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌺🌸💐🌼💐🌸🌺
🌺 هر دختری که ام #امامت نمی شود
🌼 یا مادر پیمبر #رحمت نمی شود
💐 در مجمع خلایق حق ، #فاطمه یکی است
🌺 این #وحدت است ، شامل کثرت نمی شود
💐 ولادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها و روز #زن و #مادر مبارڪــ 💐
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#همسرانه
#همسران_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#هادی_شجاع
وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر می رفت و سرش غر می زدم ...
می گفت : #جااان دل #هادی ؟ چیه #فاطمه ؟
چند هفته بیشتر از #شهادتش نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود فقط اشک می ریختم و ناله می زدم .
دلم داشت می ترکید از #بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به #نوشتن از عذاب #نبودنش و عشقم نوشتم براش .
نوشتم #هادی، فقط یه بار ، فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم .
بعد #شهادتش بهترین خوابی بود که می تونستم ازش ببینم .
دیدمش با #محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام می کرد .
صداش زدم و بهترین جوابی بود که می شد بشنوم .
#جاااان دلِ #هادی . چیه #فاطمه ، چرا اینقد #بیتابی میکنی؟ تو جات پیش خودمه #شفاعت شده ای.
راوی :
#همسر_شهید
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#همسرانه
#شهید_مدافع_حرم
#مصطفی_صدرزاده
یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم:
میدانم زندهای! با تو زندگی میکنم، #مصطفی
خیلیها نمیتوانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور #مصطفی را حس میکنم .
قابل گفتن نیست، شاید خیلیها نتوانند این موضوع را درک کنند، حتی شاید برای برخی خندهدار باشد اما من حضور #مصطفی را حس میکنم. خودش این را به من نشان داد، این موضوع را با بسته شدن چشمها و دهانش در ثانیههای آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد.
نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه میشود، اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی #مصطفی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت، مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند، با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن #فاطمه مهیا شود. اولین باری که #فاطمه پدرش را دید خیلی به چهرهاش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود . خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبهها را خارج کنند و مهیای دیدن #فاطمه شود.
وقتی خانواده #شهید_صابری از زمان #شهادت آقا #مهدی تعریف میکردند، گفتند که چون مقداری بیتابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیههای آخر کنار #شهیدشان باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود، همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی #مصطفی را نشانم میدهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر #مصطفایم بمانم.
سعی کردم که خیلی محکم باشم ، وقتی که میخواستند #مصطفی را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم، از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری #مصطفی را دیدم .
یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه : میخواستی نشانم دهی که #شهدا زندهاند؟ همه اینها را میدانم . من با تو زندگی میکنم #مصطفی
همیشه به من میگفت که او را از زیر #قرآن رد کنم، تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر #قرآن رد کنم، وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی #مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی #مصطفی که داخل قبر بود دادم، گفتم که این #قرآن را روی صورت #مصطفی بگذارند و بردارند، به محض اینکه #قرآن را روی صورت #مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم #مصطفی بسته شد .
همانجا گفتم : میخواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که #شهدا زنده هستند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم #مصطفی .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313