∞☆🦋∞☆
شهید مجید محمدے🌿
ما ڪه رفتیم!
مادرے پیر دارم و زنے و سه بچه قد و نیم قد؛
از دار دنیا چیزے ندارم الا یڪ پیام...
یقه تان را مے گیرم اگر #ولایتـــــ_فقیه را تنها بگذارید!
@Ravie_1370🌷
🔹پدر جان بنا به فرمان خدا، امام و مسئوليتي که داشتم و براي نابود کردن دشمنان اسلام به جبهه رفتم. به فرمان امام گوش کنيد و هميشه نماز و قرآن بخوانيد و کمک به جبهه را فراموش نکنيد .
🔸من که شهيد شدم مي توانم شفاعت ۷۰ نفر را بکنم و به شرطي شفاعت شما را مي کنم که ؛
۱_ نماز بخوانيد
۲_ حجابتان را رعايت کنيد
۳_ به فقرا کمک کنيد.
🌹شهید_فريبرز(ابراهيم)_صلبي
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
@Ravie_1370🌷
#نکته
🔴استاد محسن قرائتی:
🍃 #عباداتی مثل نماز و روزه و حج اعمالی
صد در صد #تعبدی است و مقدار و زمان آن
کاملاً روشن است. ☺️👌
📌اما #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر مقدار خاصی ندارد و نظیر مراجعه به پزشک است که نمیتوان گفت هر مریض در عمر خود به چه تعداد پزشک مراجعه کند و برای هر پزشک چند دقیقه صرف کند؛ یا برای خرید دارو چه مبلغی در نظر بگیرد.☝️
👌هدف، سالم شدن مریض است و صرف زمان و مبلغ و مقدار تلاش، هیچ اندازهای ندارد. ❤️
👈 لذا انبیاء میگفتند: تمام توان خود را برای #اصلاح بکار میبریم. 😌
✨اِنْ اُریِِدُ اِلاّ اْلاِصلاحَ ما اِسْتَطَعْتُ (هود/۸۸)
✍ استاد محسن قرائتی
🌹امربه معروف ونهی از منکر 🌹
@Ravie_1370🌷
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Ravie_1370🌷
+استاد فاطمے نیا:📞
#سحرها را از دست ندهيد ؛ ولو دو ركعت هم اگر مے توانيد #نماز (نافله شب) بخوانيد.
در اين زمانہ هم ڪه به برڪت موبايل و تلويزيون و... اڪثر مردم تا نيمہ شب مشغول و سرگرم هستند!
سحرها را #ضايع نڪنيم ، اگر نماز مستحبے هم نخوانديم ، حداقل ده مرتبہ " #ياارحم_الرّاحمين" بگوييم!
اگر آن را هم انجام ندادے اقلاً رو بہ قبله بنشين و بگو:
سبحان الله والحمدلله ولااله الّاالله والله اكبر
اگر در چند سحر با جانت اين جملہ را بگویے، #عالمت_عوض_ميشود.(: ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙افطار روز هفتم ماه مهمانی خدا
به نیت
🕊#شهید مدافع حرم محمد بلباسی
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
▫️#هوای_مجنون
▪️#استوری
@Ravie_1370🌷
دلنوشته شهید حاجقاسم سلیمانی برای شهید حسین بادپا
من هر شب دعایت میکنم و تو دعایم کن اگر رفتی مرا یادت نرود قول دادی سلام مرا به یونس، حسین، حاج احمد، میرحسینی، همه و همه را سلام برسان، بگو: معرفت هم حدی دارد، به آنها بگو: غریبم با روح و جان خسته/غروبه وقت پرواز با بال شکسته/ کبوترها رفته اند من در دام صیاد / خدایا کی شود از دام خود گردم آزاد
دوستت دارم برادرت قاسم سلیمانی ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
🔻انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید حسین بادپا
#حاج_قاسم
#امام_زمان
#ماه_مبارک_رمضان
@Ravie_1370🌷
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
خداحافظ فاتح نبل الزهراء
تسلیت مردم شهرک های شیعه نشین نبل الزهراء از خبر آسمانی شدن سردارحق بین
#حاج_قاسم
#امام_زمان
#ماه_مبارک_رمضان
@Ravie_1370🌷
*•••••┅═✧🦋❁﷽❁🦋✧═┅•••••*
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت آقای حسین متصدی
🔹صفحه ۱۰۱_۹۸
#قسمت_چهل_و_یکم 🦋
((تیررسام))
تعدادی تیررسام پیدا کرد و آورد.گروه دیگری تشکیل داد و به آن ها گفت: «شما حرکت کنید. من هر چند لحظه یک بار تیری به سمت جزیره شلیک می کنم. شما جهت حرکت تیرها را بگیرید و بروید جلو، در بازگشت هم به محل شلیک توجه کنید و عقب بیایید»
گروه حرکت کرد محمدحسین هم تیرها را درون خشابی گذاشت، اسلحه را مسلح کرد، بعد از چند لحظه اولین تیر را شلیک کرد. این کار هر چند دقیقه یکبار تکرار می شد، اما هنوز چند تیر بیشتر شلیک نشده بود که دیدیم بچه ها دوباره برگشتند. این راه هم فایده ندارد،تیرها به خوبی دیده نمی شوند، نمی توان جهت حرکت راتشخیص داد.
#محمد_حسین هر لحظه به خاطر آن دو نفر بی تاب تر می شد. درنهایت #شهید_پرنده_غیبی را صدا کرد و جلسه ای گذاشتند تا با مشورت همدیگر راهی پیدا کنند.
آن هایک بار دیگر امکانات موجود و شرایط منطقه را بررسی کردند و بلاخره تصمیم گرفتندخودشان دست به کار شوند. هر دو سوار قایقی شدند و به طرف جزیره 🏝حرکت کردند. یک سری تیرک برق آن جابود، سعی کردند خودشان را به تیرک ها برسانند و به کمک آن ها راه را پیدا کنند. با گذشت زمان و نیامدن آن ها مشخص بود به سختی پیش می روند.
سرانجام بعد از چند ساعت قایقشان🛶از لابه لای مه مشخص شد، اما ظاهرا دو نفر بیشتر نبودند، وقتی قایق به لب ساحل رسید، دیدیم #کاظمی و #خواجویی بی حال کف قایق افتاده اند.
سرمای شدید جزیره🏝بدنشان را بی حس کرده بود. وتوان اینکه قدمی بردارند و یاخودشان را سر پا نگه دارند، نداشتند. هر دو بی رمق و بی حال افتاده بودند. بچه ها به سرعت کمک کردند. آن ها را برای استراحت و مراقبت به سنگر بردند.
خدا می داند اگر چند ساعت دیرتر به سراغشان رفته بودند چه اتفاقی می افتاد. وقتی محمدحسین از قایق پیاده شد رضایت و خوشحالی را می شد از چهره اش خواند. همه می دانستیم که او هر سختی را تحمل می کند، اما طاقت دیدن ناراحتی بچه ها را ندارد.
💠در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
((چای وچفیه))
یکی از خصوصیات #بچه_های_اطلاعات قدرت ابتکار آن ها بود. در هر شرایطی سعی می کردند تا با امکانات موجود بهترین راه بازده کاری را داشته باشند. در این میان #شهید_یوسف_الهی از خلاقیت بیشتری برخوردار بود، چه در مسائل مهم عملیاتی و چه در مسائل جزئی پشت جبهه.
بارها اتفاق می افتاد که در کار ما گرهی ایجاد می شد بچه ها هر چه سعی می کردند موفق نمی شدند آن را رفع کنند. در این موقع محمدحسین یوسف الهی می آمد و با طرحی که می داد، مشکلات را حل می کرد. گاهی اوقات شبانه روز در یک محور تلاش میکردیم و کار پیش نمی رفت، اما ایشان می آمد یک شبه ماموریت را تمام می کرد.
درجاده #سید_الشهدا من و حسینی با هم به شناسایی می رفتیم. یک شب موقع برگشتن قطب نمای ما که ضد آب نبود، از کار افتاد؛ به همین دلیل مجبور شدیم ازشب بعد برای خودمان نشانه و راهنمایی بگذاریم که معبر را گم نکنیم. برای این کار ریسمانی جلوی کانال بستیم. چند شب بعد دوباره ریسمان را هم گم کردیم و هر چه گشتیم، نتوانستیم آن را پیدا کنیم. روز بعد به جست و جویش رفتیم، اما هیچ اثری ندیدیم. قضیه را با محمدحسین یوسف الهی در میان گذاشتیم، ایشان گفت: «کار شما نیست باید حتما خودم بروم»
🌌شب بعد به همراه محمدرضا کاظمی رفتند و بعد از مدت کوتاهی آمدند. وقتی برگشتند ریسمان را پیدا کرده بودند، کاری که ما چند روز نتوانسته بودیم انجام بدهیم، آن ها در یک شب یا بهتر بگویم در چند ساعت انجام دادند.
✅نکته جالب اینجاست که دراین روحیه مختص ماموریت های شناسایی نبود، حتی در کارهای عادی پشت خط نیز خلاق و مبتکر بود. یک بار دویست، سیصد نفر از خانواده های شهدا برای بازدید از منطقه به مقر لشکر آمده بودند.
⚜رسیدگی و پذیرایی در آن شرایط کار خیلی مشکلی بود. ما همه مانده بودیم که چه کنیم. یوسف الهی مسئولیت خدمات آن ها را برعهده گرفت و به کمک هندوزاده کارها را مرتب کرد.
یادم است میخواستیم به این خانواده هاچای بدهیم، اما هر چه امکاناتمان را بررسی کردیم، دیدیم نمی توانیم در آن واحد به سیصد نفر چای بدهیم. دوباره مشکل را با محمدحسین درمیان گذاشتیم، ایشان آمد و گفت: «یک قابلمه بزرگ آب کنید و بگذارید روی اجاق.»
بعد یک چفیه تمیز و نو از تدارکات گرفت و آورد. آن را شست و یک چای خشک وسط آن خالی کرد و آن را گره زد و داخل قابلمه که آبش جوش آمده بود، گذاشت و به این ترتیب یک قابلمه چای صاف وتمیزدرست کرد که به راحتی برای تمام سیصد نفر کافی بود.
💠شهرخالی است زعشاق بود و کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
*🖊️
*•••••┅═✧🦋❁🌼❁🦋✧═┅•••••*