فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹| #کلیپ
📜سخنرانی منتشر نشده #حاجقاسم درباره امام زمان(عج)🌷
🍃🌙انتشار بمناسبت نیمه شعبان
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان
@Ravie_1370🌷
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
💫 شب قدری در ماه شعبان، که تمام انبیاءِ قبل از اسلام نیز، آن را به احیاء میگذراندند.
#نیمه_شعبان
💌#شھیدانہ
✍اشتیاقبراےکمکبهمراسمنیمهشعبان
🌿ایام نیمه شعبان برا انتظامات پارک سوار جمکران بچه های پایگاه را برده بودم جمکران #سید_مصطفی ، چون سنش خیلی کم بود گفتم شما اینجا وایسا...
چون خیلی اصرار کرده بود که کار کنه واسه امام زمان، و گفتبود فرمانده میشه یه بیسیم هم به ما بدید؟؟
خیلی پسره #آروم و #باادبی بود
دلم واسش سوخت یه بیسیمم دادم دستش
گفتم حرف بیخودی نزنی توش به مرکز وصله
توگرمای تابستان قم تا 4عصر میخ کوب بدون چون و چرا سر جاش وایساده بود صورتش سرخ سرخ شده بود و دماغش سوخته بود!
وقتی خواستیم برگردیم گفت سال بعدهم منو با خودتون میارید؟
گفتم اگه جلسه های مسجد را منظم شرکت کنی میارمت.
سال بعد ایام #نیمه_شعبان گفتند خبری ازش نیست احتمالا دست داعش افتاده
بله شهید شده بود...💔
ما فکر میکردیم به سن و سالهِ...😞
#ما_مدعیان_صــــــــــف_اول_بودیم
#از_آخر_مجلس_شهدا_را_چیدند💔
🌹#شھیدسیدمصطفیموسوی
#اعمال_شب_نیمه_شعبان
#التماس_دعای_فرج
⃟✨🌷═══════✦ ⃟ ⃟💚
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_شعبان #نیمه_شعبان
•|🕊 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
12.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خدا بر خودش قسم خورده که هیچ کس رو امشب رد نمیکند.
🔰#حجت_الاسلام_عابدینی
⃟✨🌷═══════✦ ⃟ ⃟💚
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_شعبان #نیمه_شعبان
•|🕊 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
#سلام_امام_زمانم ❤️
🏝عمری است که
میلاد پرنورتان،
بزرگترین و زیباترین
اتفاق سال ماست....
عمری است که
روزها را به امیدِ
ریسه بارانهای رنگارنگِ
نیمهی شعبان میگذرانیم...
...و در این مسیر
چه خدمتگزاران دلسوختهای
که در آرزوی نشاندن لبخندی
بر چهرهی مصفایتان،
چراغ جشنهای نیمه شعبان را
عاشقانه روشن نگاه داشتند
و در حسرت دیدارتان
به آسمان پرکشیدند....
کاش در جشن میلادتان
جایتان خالی نبود....
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
⃟✨🌷═══════✦ ⃟ ⃟💚
سلام بر شما منتظران حضرت ولیعصر ارواحنافداه
عیدتون مبارک و دلتون پر از عشــــق
برای تعجیل در فرج مولایمان صلوات
⃟✨🌷═══════✦ ⃟ ⃟💚
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_شعبان #نیمه_شعبان
•|🕊 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
°°°
{ امام سجاد (؏) } ؛
کسے که در زمان #غیبت قائمِ ما
بر ولایتِ ما استوار باشد خداوند
پاداش هزار شهید از شهداے جنگ
بدر و احد را به او خواهد داد ...
📚 همان ، جلد ۵۲ ، صفحه ۱۲۵
⃟✨🌷═══════✦ ⃟ ⃟💚
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_شعبان #نیمه_شعبان
•|🕊 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ #استاد_رائفی_پور
چهل و چهار سال گذشته، هنوز یه #شبکه_جهانی_مهدویت نداریم...
⚠️امام زمان(عج) را خلاصه کردیم در برنامه ی یک #ظهر_جمعه با خواندن چند پیامک و دل نوشته!!!
🔹کاش صدا وسیمای ما کمی جهانی تر کار میکرد و شبکه ای برای تبلیغ مهدویت داشتیم..
⃟✨🌷════════✦ ⃟ ⃟💚
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #نیمه_شعبان #ماه_شعبان
•|🕊 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_ششم
💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی به پا شده و میتوانستم به چشم #همسر به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم.
از سکوت سر به زیرم، عمق #رضایتم را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :«نرجس! قول میدم تا لحظهای که زندهام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!»
💠 او همچنان #عاشقانه عهد میبست و من در عالم عشق #امیرالمؤمنین علیهالسلام خوش بودم که امداد #حیدریاش را برایم به کمال رساند و نهتنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد.
به یُمن همین هدیه حیدری، #13رجب عقد کردیم و قرار شد #نیمه_شعبان جشن عروسیمان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود.
💠 نمیدانستم شمارهام را از کجا پیدا کرده و اصلاً از جانم چه میخواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد :«من هنوز هر شب خوابتو میبینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم!»
نگاهم تا آخر پیام نرسیده، دلم از وحشت پُر شد که همزمان دستی بازویم را گرفت و جیغم در گلو خفه شد. وحشتزده چرخیدم و در تاریکی اتاق، چهره روشن حیدر را دیدم.
💠 از حالت وحشتزده و جیغی که کشیدم، جا خورد. خنده روی صورتش خشک شد و متعجب پرسید :«چرا ترسیدی عزیزم؟ من که گفتم سر کوچهام دارم میام!»
پیام هوسبازانه عدنان روی گوشی و حیدر مقابلم ایستاده بود و همین کافی بود تا همه بدنم بلرزد. دستش را از روی بازویم پایین آورد، فهمید به هم ریختهام که نگران حالم، عذر خواست :«ببخشید نرجس جان! نمیخواستم بترسونمت!»
💠 همزمان چراغ اتاق را روشن کرد و تازه دید رنگم چطور پریده که خیره نگاهم کرد. سرم را پایین انداختم تا از خط نگاهم چیزی نخواند اما با دستش زیر چانهام را گرفت و صورتم را بالا آورد.
نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست. لرزش چانهام را روی انگشتانش حس میکرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیامگیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند.
💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم میرسید که صدای گریه زنعمو فرشته نجاتم شد.
حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زنعمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بیقراری گریه میکند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداریاش میداد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟»
💠 هنوز بدنم سست بود و بهسختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بیصدا گریه میکنند.
دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانهای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :«#موصل سقوط کرده! #داعش امشب شهر رو گرفت!»
💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پلههای ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :«#تلعفر چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم.
بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از #ترکمنهای شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی میکرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمیدانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است.
💠 عباس سری تکان داد و در جواب دلنگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ میزنیم جواب نمیدن.»
گریه زنعمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزادهها به تلعفر برسن یه #شیعه رو زنده نمیذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت.
💠 دیگر نفس کسی بالا نمیآمد که در تاریک و روشن هوا، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد.
همه نگاهش میکردند و من از خون #غیرتی که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریهام گرفت.
💠 رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا میآمد، مردانگیاش را نشان داد :«من میرم میارمشون.»
زنعمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم میزنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!»...
ادامه دارد ...
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
°●💚🌿●°
«ما انصارالمهدی هستیم و خداوند
زمینه ی برقراری دولت کریمه ی
آل محمّد(صلوات اللّٰه علیهم)
را به دست ماست که فراهم میکند»
#شهید_مرتضی_آوینی🕊
#نیمه_شعبان
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄