ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#توحید #اندیشه_توحیدی #توحیدی_اندیشی #اصول_معماری_اندیشه_متعالی_اسلامی .
💠 #توحید، #عبودیت و #ساحت_اندیشه
🔰توحید و عبودیت
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56/الذاریات)
این آیه بنا بر استثنا در سیاق نفی، انحصار مؤکد را می رساند. عبودیت تنها و تنها هدفی است که انسان برای آن خلق شده است.
اما این هدف چه گستره و عمقی را در بر می گیرد؟
همان گستره و عمقی که عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید دارد، این هدف یعنی عبودیت نیز به همان اندازه گستره و ژرفا دارد.
گستره و ژرفای حقیقت توحید هم به واسطه گزارشات شهودی عرفا در دانش عرفان نظری تبیین گشته و هم با تبیین فلسفی و برهانی در دانش فلسفه خاصه حکمت متعالیه.
صرفا افعال ما نیست که بایستی رنگ و بوی توحیدی بگیرد.
بلکه این #زندگی ما با همه ساحتها و شئوناتش است که بایستی جز صبغة الله چیزی جز از آن نمودار نگردد.
نه تنها #نظام_رفتاری ما، بلکه #نظام_حساسیتها و گرایش و عواطف ما و #نظام_اندیشه ما نیز بایستی عبودیت خدا در آن به عنوان هدف همیشه مد نظر باشد.
در دانش فلسفه تبیین می گردد که علت فاعلی متمم علت غایی است و فاعل با غایت گرفتن امری از جنس غایت می شود و بلکه در صیرورتی خود غایت می شود.
پس انسان با هدف گرفتن توحید در همه ساحت های زندگی اش، از جنس توحید می شود و انسان به جایی می رسد که
كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها(حدیث قرب نوافل/در قرب نوافل حق تنزل مى كند و چشم و گوش عبد مى شود كه شنونده و بيننده عبد است)(1)
بلکه انسان در صعودش به جایی می رسد که
كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها(حدیث قرب فرائض/در قرب فرائض عبد ترفع مى يابد و صعود و عروج پيدا مى كند و بالا مى رود و چشم و گوش حق مى شود كه گوينده و شنونده بيننده حق است)(2)
🔰توحید و دانش و اندیشه اسلامی
از روز اول آفرینش و حتی خود آفرینش چیزی جز #بسط_توحید نبوده است. دغدغه تاریخی انبیاء نیز چنین بوده و اوصیاء و اولیاء نیز در همین راه خون خود را فدا کرده اند.
در این میان نیز دانشهای اسلامی به نوعی هدف غایی که دنبال می کرده اند چیزی جز #بسط_توحید نبوده است.
دانشمندان و اندیشمندان بزرگ اسلامی نیز به این هدف غایی التفات داشته اند اما گاه این هدف در اندیشه طفلان و نااهلان عرصه دانش و اندیشه به فراموشی و غفلت سپرده میشده و می شود.
#فقه_موجود در راستای تبیین و ترسیم زندگی موحدانه در ساحت افعال #فرد_مکلف و بسط #ولایت_الله در این زمینه بوده است.
دانش #کلام نیز در پی حراست از مرزهای #عقاید_توحیدی پی ریزی شده است.
همچنین دانش #فلسفه_اسلامی با دغدغه شناخت عظیم ترین حقیقت هستی یعنی #توحید بسط پیدا کرده است.
آنجا که در #اصالت_وجود صحبت می کند او چیزی غیر از شناخت حق تعالی را دنبال نکرده،
آنجا که رابطه علیت را تقریر نوینی صدرا از آن ارائه داد به دنبال آن بود که «کلّ من علیها فان» را به واسطه #وجود_فقری تبیین کند.
آنجا که حرکت جوهری در حکمت متعالیه ترسیم و تصویر می گشت نافذان بصیرت عرصه دانش میدانستند که این چیزی جز ترسیم #صیرورت_تکوینی_عالم_به_سوی_حق نیست.
دانش عرفان اسلامی هم پیش از آن که وجود یابد این عرفان و شهود و دریافت حقیقت بود که موجود بوده و دانش عرفان اسلامی چه عرفان نظری و چه عرفان عملی گزارش دریافت های شهودی و تجربه های سالکانه است.
البته که مراتب توحید و بسط توحیدی که این دانش ها نشانه گرفته اند بر اساس فهمی که از توحید داشته اند بسیار متفاوت است و در این میان عرفان اسلامی از برترین فهم ها برخوردار است که به مدد وحی و بیان فاخر حضرات معصومین علیهم السلام به انضباط و دقت مثال زدنی دست یافته است.
در طول تاریخ عرصه فکر سرزمینهای اسلامی، توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی سائس اصلی مسیر دانش و اندیشه اسلامی بوده است.
فلذا یقینا ساحت اندیشه اسلامی اگر می خواهد به اصالت تاریخی خود پایبند بماند بایستی عبودیت الله در ساحت اندیشه و دانش را مد نظر داشته باشد.
🔰#عبودیت_الله و ساحت اندیشه و دانش
💢❓💢سوالی که مطرح می شود این است که چگونه عرصه دانش و اندیشه ساحتی برای عبودیت شود؟! چرا که آزادی در تفکر و اندیشه رکن رکین آن است و این مقوله با تعبّد که سلب آزادی است جمع نمی شود؟! تعبّد یعنی اطاعت بی چون و چرا در حالیکه فکر و دانش عرصه ایست که اطاعت بی چون و چرا در آن بی معناست.
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#از_رنجی_که_میبریم... بنا نداشتم به صورت فاش و عیان مشکلات و دردها را در فجازی فریاد بزنم اما از آن
1️⃣ #از_رنجی_که_میبریم...
🔰 فقدان روایت تجربه های چهل سال گذشته
💠 فقدان تجربه نگاری دوره های تشکیلاتی معرفتی
یا من جرّب المجرّب حلّت به الندامة
یکی از دردهای چندین سال اخیر این بوده است که مکرر مشاهده کرده ام هر گاه خیزی جهت ارتقایی میخواهد برداشته شود به علت فقدان مستندنگاری و تجربه نگاری این امکان وجود ندارد تا بر دوش تجربه های سالیان گذشته و با بصیرتی کامل نسبت به ضعفها و قوتها، کاستی ها و نقصان و فقدانها بر طرف گشته و اقدام متکاملی را شاهد باشیم.
یکی از مصادیق این مسئله، دوره های معرفتی - تشکیلاتی - مهارتی است که در تابستانها پرشور و پر شمار برگزار می گردد. هر چند تلاشهایی شده است که قدری از تجارب سالیان گذشته اسنادی پدید بیاید اما آنقدر این عرصه کم رمق است که مشاهده می کنیم دوره های گوناگون با ضعف های متنوع و بعضا آشکار هر سال بازتکرار می شود.
مطالبات رهبری عوض شده است؛ اهداف مان عوض شده اند؛ زمانه مان عوض شده است؛ نوع و جنس شبهات بعضا عوض شده است و ... مضافا بر همه اینها مخاطب ما عوض شده است: ما در ابتدای گام دوم انقلاب با نسلی کاملا متفاوت از نسل های گذشته مواجه هستیم. نسلی که در فتنه 88 دبستانی بوده و در سالهای دولت برجام دوران راهنمایی و دبیرستان خویش را در حال طی کرده بوده است. نسل بومیان دیجیتال که تا چشم باز کرده اند اینترنت و شبکه های اجتماعی را در اختیار خود دیده اند.
اما متاسفانه...
تو گویی زمان در ایران ایستاده است و هیچ تکانی نمی خورد! طوفان و تندباد حوادث ذهن و قلب جوانان ما را در حال در نوردیدن می باشد و ما همچنان با الگوهای دو سه دهه گذشته در حال تجربه کردن تجربه شده ها هستیم!
به هر حال...
یکی از فقدانها این می باشد که توصیف شفاف، سه بعدی و رنگی از مختصات فکری اندیشمندان انقلاب اسلامی (خاصتا متقدمین) نداریم. سالهاست دغدغه نظام اندیشه در اتسمفر حوزوی خاصتا شکل گرفته است اما ما آنقدر زبانمان الکن می باشد که نمیتوانیم توصیف کنیم مختصات جهان بینی توحیدی شهید مطهری چیست، مختصات طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن مقام معظم رهبری چیست. هر کدام از این ها چه مزیتی دارند. چه نقصان و کاستی ای دارند. چه دغدغه جوهری ای را دنبال می کنند. چه توجیهی این حجم از بی اعتنایی به سرمایه های فکری انقلاب اسلامی را میتواند پاسخگو باشد؟!!
ما به #گونه_شناسی_راهبردی #نظام_اندیشه های تولید شده از صدر انقلاب تا کنون نیاز داریم تا با چشمانی باز و بصیرتی ویژه به طراحی دوره های مد نظرمان بپردازیم.
با فقدان توصیفات لازم و کافی و به صرف اکتفا به تبیین های دو سه خطی نمیتواند حرکتی در خور و شایسته این مختصات زمانی مکانی عرضه کرد.
بعد مشاهده میکنیم ساعتها و روزها زحمت می کشیم اما با کمترین بهره ها و فایده ها و آورده ها! چرا؟! چون ما عقل و خرد را عملا انکار میکنیم با رویه ها و سازوکارهایی که تعریف کرده ایم یا به ما تحمیل شده و بدان تن داده ایم!
اگر حوزه با همه تنوعات ش چهار نعل شبانه روز کار بکند باز هم معلوم نیست بتوانیم بر این محاصره شوم تبلیغاتی و فکری فائق آییم و بتوانیم طعام معرفتی و عقیدتی مناسبی برای آنچه ایران امروز بدان نیازمند است فراهم سازیم.
اگر تدوین تجربه های چهاردهه گذشته صورت نگیرد؛
اگر تجمیع سرمایه های موجود کنونی صورت نگیرد؛
اگر تشخیص دقیق نیاز امروز صورت نگیرد؛
فردایی خواهد آمد که معلوم نیست آن فردا چگونه و چطور باشد...
.