eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
509 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 / هیئت توحید در فعل را ادب می گویند؛ حال به دنبال این هستیم که هیئت توحید را در اندیشه و تفکر به عنوان فعل عقل دریابیم، هیئت توحید در اندیشیدن ما چه بروز و ثبوتی دارد؟! هیچ جایی نیست که خالی از حقیقت توحید باشد. همه هستی جلوه گه حقیقت توحید است. اگر به لحاظ تکوینی اینچنین است در حیات انسانی نیز که تحت تسخیر اختیار انسانی است بایستی جهان های اجتماعی ما اینگونه پی ریزی شود. همان طور که نغمه توحید و ندای لااله الا الله دعوتی است حامل یک سلب و یک ایجاب، حامل دعوتی نیز هست برای آنکه دستگاه فکر و اندیشه مان در جهت بسط حاکمیت و ربوبیت حضرت حق پی ریزی و معماری و مهندسی کنیم. بر اساس دکترین توحید که واضح ترین بیان آن لا اله الا الله می باشد، هر اندیشه ای که خاستگاه خود را توحید قرار داده است بایستی حامل یک سلب و یک ایجاب باشد. اندیشه ای، توحیدی است که نافی هر گونه وابستگی و انفعال در برابر قطب و جریان و مکتب غیر توحیدی باشد. اندیشه توحیدی نافی وابستگی شخصیتی و هویتی به مکتب غیر توحیدی است. اندیشه توحیدی نافی وابستگی به پارادایم معرفتی و نظام ارزشی غیر توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی نافی وابستگی به اندیشه برآمده از جهان فرهنگی غیر توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر صورت بندی پایان تاریخ بر اساس جریان های فکری غیر توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر هر اندیشه ایست که خط و مشی ای برای حیات انسانی رقم بزند. اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر هر اندیشه ایست که توجیه گر ظلم فراگیر مستکبران و ستم پذیری مظلومان و مستضعفان باشد. اندیشه ای توحیدی است که مُثبِت بسط توحید در ساحت های متنوع حیات بشری باشد. اندیشه توحیدی در پی مهندسی و معماری توحّد هویتی و هویت توحیدی برای انسان است. اندیشه توحیدی در پی صورت بندی پایان تاریخ بر اساس سنن الهی و قاعده لیظهره علی الدین کله می باشد. اندیشه توحیدی به دنبال پدید آوردن جهان فرهنگی توحیدی و تنفس در این جهان فرهنگیست. اندیشه توحیدی به دنبال پدید آوردن خرق پاردایم موجود و خلق پارادایم معرفتی توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی در پی آنست که توحید را در هیئت افعال انسانی بسان عقل و ادبی همساز با حقیقت هستی ترسیم و تصویر کند. اندیشه توحیدی در پی آنست که جامعه بی طبقه توحیدی را صورت بندی کرده و آن را تحقق ببخشد. اندیشه توحیدی در پی آنست که خط و مشی ای برای اثاره و ازدهار و شکوفایی عقلانیت و خرد بشری تبیین سازد. اندیشه توحیدی فریادگر حمایت از مظلومان و مستضعفان و مقاومت و ستیز در برابر مستکبران می باشد. اندیشه توحیدی به تمام زوایا و ابعاد زندگی انسان سر میزند و برای آن خط و مشی و سیاست تعریف میکند. اندیشه توحیدی، اندیشه ای ختمی برای صورت بندی پایان تاریخ می باشد...اندیشه ای که سیطره تام و تمام ربوبیت حق سبحانه را تصویر و ترسیم می سازد. ..
بسم الله الرحمن الرحیم المستعان بک یابن الحسن 🔰اندیشه بیطرف واقعیت یا افسانه؟! چه بخواهیم و چه نخواهیم هر اندیشه محملی برای اثبات امری و نفی امری دیگر می باشد. اندیشه ها مدعایی دارند و در پی تبیین یا استدلال برای مدعای خود هستند. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی به قطب و جریان و مکتب فکری ای وابستگی دارد و در پی اثبات و تفسیر مدعای آن قطب و جریان و مکتب فکری می باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی در ارض زیست جهان آن انسان رشد کرده و به ازدهار و شکوفایی رسیده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی وابسته به فرهنگ برآمده از آنست که از ابعاد متنوع آن جهان فرهنگی تغذیه نموده و شالوده خود را پی ریزی نموده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی گران بار و متاثر از پارادایم معرفتی ای است که در بستر آن این اندیشه روییده و بالنده گشته است. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی به عنوان فعل عقل او در تثبیت حکومت یک فکر کنشگری دارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل جهان بینی او، تصویر او از انسان و موضع انسان در برابر پدیده های طبیعی و انسانی می باشد چه با لوازم قریبه چه با لوازم بعیده چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل یک نظام محاسباتی برای تحلیل صحنه پیش روی اوست و روایت و تفسیر او از این صحنه است که مناسبات رفتاری و روانی او با صحنه را سامان میدهد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی می تواند مبشر نجات خلق های ستمدیده و مستضعف باشد میتواند ملعبه ظالمان و مستکبران باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی تعیین کننده مسیر و خط مشی زندگی و چهت گیری عملی اوست. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی میتواند زندگی ساز یا زندگی سوز باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی تغییری در جهت انحطاط یا در جهت پیشرفت و تعالی او می تواند رقم بزند. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی میتواند دال بر اعتراض به وضع موجود و اثبات وضعی برتر باشد و یا توجیه گر وضع موجود و بی اعتنای به وضع برتر. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل راهی است که عقل و قلب و عمل آدمی در آن جاری و ساری می شود. این ها واقعیت های بُعد فکریِ هویت و شخصیت انسان است، انسان بیش از آنکه با دانش زندگی خودش را سامان دهد با اندیشه و تفکر زندگی اش را سامان می دهد و این اندیشه به دلیل وابستگیهایی که دارد بیطرف بودنش یک امر موهومی بیش نیست. سوال در این است که اگر اندیشه و تفکر جهت دار است کدام قبله و جهت؟! 🔰 مطابق تفسیر قرآن، جهان انسانی حامل دو جریان و جبهه حق و باطل است و این دو از روز اول آفرینش الی یومنا هذا درگیر یک نزاع تاریخی و تمدنی بوده و هستند و اکنون این مسئولیت و رسالت به ما رسیده است. بسم الله الرحمن الرحیم *ان الانسان لفی خسر*الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر* / / / / علیهم السلام / اندیشه آدمی میتواند در جهت وسعت عصر نور باشد میتواند نباشد، اندیشه آدمی در جهت بسط حاکمیت الله میتواند باشد میتواند نباشد. اندیشه آدمی می تواند در جهت گسترش توحید و توحیدی زیستن باشد میتواند نباشد، اندیشه آدمی میتواند در جهت تثبیت رسالت انبیاء گام بردارد میتواند اینگونه نباشد. اندیشه آدمی میتواند زمینه ساز امامت مستضعفان و وراثت ارض توسط ایشان باشد میتواند اینطور نباشد. در مقابل اندیشه آدمی میتواند در جهت وسعت ظلمت و بسط ولایت شیطان و سیاهی لشکری برای طواغیت و توجیه گر امامت مستکبران باشد. هر چند افعال و اعمال جوارح انسانی قبله ای برای خود دارند(چه ظاهری چه باطنی) اما اندیشه و تفکر آدمی نیز ای برای خود دارند؛ قبله یک انسان حقیقت جو، انسانی که به فطرت خود پشت نکرده، انسانی که یکتاترین و عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید است. اندیشه و فکر آدمی میتواند نصرتی در جهت اعتلای جنود عقل باشد می تواند سیاهی لشکری برای جنود جهل باشد. عقل و وزیر آن خیر چیزی جز بسط توحید و حاکمیت توحیدی را طلب نمی کنند و از سوی دیگر جنود جهل هر چند با ظاهر و عنوان جنود عقل ظاهر شوند در جهت ضیق حاکمیت توحیدی فعالیت میکنند. اندیشه و فکر انسانی جز برای حقیقت جویی نیست و شکر عملی منعم که مقوله ای فطریست آنست که اندیشه و فکر آدمی فقط و فقط برای اندیشه توحید و توحید اندیشی و توحیدی اندیشی خرج شود.
#انقلاب_اسلامی #اراده_الهی .
بسم الله الرحمن الرحیم المستعان بک یابن الحسن استاد انقلاب اسلامی اراده ی الهی است و از جنس قرآن و اهل بیت است و ذیل آنها آمده است. تکلیف مشخص کردن برای انقلاب مثل این است که بخواهیم برای قرآن تکلیف مشخص کنیم. آن چیزهایی که اشاره به انقلاب اسلامی می کند همان انقلاب اسلامی است.انقلاب اسلامی را فقط می شود به آن اشاره کرد. اشاره اش چیست ؟ این است که 40 سال است در مقابل استکبار ایستاده است. یعنی شن های طبس، یعنی شهدا، یعنی حججی... # اگر می خواهیم سلوک کنیم باید رجوعمان را نسبت به حقیقت دورانمان یعنی انقلاب اسلامی درست کنیم. ما باید تکلیف خومان را با این چیزی که ما را فراگرفته است و می بینیم که به سراغ ما آمده است و می توانیم با آن مرتبط باشیم ( انقلاب اسلامی )‌ مشخص کنیم. من احدی را نمی شناسم زیر این آسمان که به این فکر نباشد که تکلیفش را با انقلاب اسلامی مشخص کند. زیرا که صورت هدایت خداست. اراده ی الهی برای هدایت بشر امروز تنها و تنها انقلاب اسلامی است. یک حقیقت تاریخی است که هنوز ظهور نکرده است و در جایگاه آسمانی اش است. ما هنوز در مناسبات دیگری هستیم، ما در عهد با غرب هستیم. انقلاب اسلامی دارای ذات است. شما اگر بخواهید آن ذات را فقط با مظاهر عادی اش ببینید عملا هیچوقت ذات را پیدا نمی کنید. شما بدانید که هرچه امروز پیش می آید همه برای آن است که انقلاب اسلامی ظهور کند. تصمیم گیری های آنها باعث ظهور بیشتر انقلاب اسلامی می شود. انقلاب اسلامی سنتی است که هیچوقت نمی رود. یک سنتی است که همه خواسته یا ناخواسته در اختیار او و سرباز او هستند. همین طور که شیطان سگ پاسبان خداست، ترامپ هم سگ پاسبان آقای خامنه ای است.این ها فقط مأمورند نشان دهند چقدر رهبری الهی قدرت دارد. همان طور که غرب یک کل فراگیر است؛ انقلاب اسلامی که تا حد یک نزاع تمدنی و تاریخی با غرب درگیر شده است نیز یک کل فراگیر است. تبلور سعه وجودی انقلاب اسلامی در جبال وجودی انسانهایی است که پدید می آورد امثال چمران ها و متوسلیان ها و امام موسی صدر ها و احمدی روشن ها و شهید حججی هایی است که اراده شان نظام سلطه را بنیاد برافکن است و نظام سلطه جز به حذف فیزیکی ایشان نمی اندیشد چون تمام دنیای غرب در وسعت وجودی ایشان مضمحل می شود. تا ابو جهل ها و ابو سفیان ها نباشند بلندا و اوج و رفعت عقل و عدل و سعه صدر نبی خاتم ص مشخص نمی شود تا ابن ملجم ها و ابوموسی اشعری ها نباشند مظلومیت در عین اقتدار علی علیه السلام روشن نمی شود. تا ابن زیادها و یزید ها نباشند حماسه و عشق حسینی عالم گیر نمی شود. عالم را بایستی از مجرای اراده الهی و هدایت الهی تفسیر کرد ابو جهل ها هستند که زمینه ظهور کمالات اول شخص عالم خلقت را فراهم می سازد ابن ملجم ها و ابوموسی اشعری ها هستند که زمینه تجلی کمالات امیرالمؤمنین علیه السلام را پدید می آورند. ابن زیاد ها و یزیدها هم اینگونه هستند یادمان باشد تعرف الاشیاء باضدادها همچنین در زمانه این اتحاد کار و شرک و نفاق است که زمینه اعتلای ایمان و صبر اما مقاومت را فراهم می آورد اگر جنگ احزابی نبود اگر ابتلا و به تعبیر قرآن زلزال شدید برای مؤمنین نبود آیا سره از ناسره و منافق از مومن شناخته می شد؟ اکنون که زمانه ما نیز زمانه جنگ احزاب است بایستی خوشحال باشیم و بدانیم اتحاد سعودی ها و اسرائیلی ها و آمریکایی ها و اذنابشون در منطقه چیزی جز بسط و سعه وجود برای ما به همراه ندارد. بایستی خوشحال باشیم و بدانیم که جریان مکر الهی عالب بر تمام مکرها و شیطنت های شیطان اکبر است و آزمایشی برای ماست که صداقت مان در امانت داری رسالت نبی ختمی آزموده شود. بایستی خوشحال باشیم و بدانیم جریان عالم بر مبنای سنت و محوضت و جدا شدن حق از باطل در جریان است و جنگ احزاب هم یکی از همین گردنه هاست... بایستی خوشحال باشیم و بدانیم در قفس و زندان یاس هست که ایستادگی ها و پایمردی ها و استقامت های خالص و یقینی روشن می شود. به قول امام ره: ⭕️هرضرری که به ما وارد شد،یک هم پهلویش بود بزرگتر... .
بسم الله 💠برخی به علت آنکه بهره ای از نبرده اند و اساسا داشتن را نکرده اند گمان برده اند که بله امام خمینی ره هیچ و ای از پیش برای خود و نداشت بلکه او به واسطه اخلاص و معنویتی که داشت به چنین موفقیتی دست پیدا کرد. اینان خیالی خام و توهمی کودکانه در سر پرورانده و خلأ و نقصان خود را پشت این تحلیل خام مخفی کرده اند؛ بخشی از مطالب ره از کتاب ایشان خود گویای همه چیز است. صد البته این بیان نافی و امام خمینی ره نیست بلکه بیانگر آنست که لازم است همه عوامل را با هم دید. اگر نمی فهمیم لزومی ندارد نفهمیدنمان را به شخصیتی که کیلومترها با ما فاصله دارد نسبت بدهیم: 🔰🔰🔰 🔰 امام صادق علیه السلام در در روايتى كه قبلًا آوردم دقت كنيد. مىبينيد حضرت امام صادق (ع) در شرايطى كه تحت فشار حكام ستمكار قرار دارد و در حال تقيه به سر مىبرد و قدرت اجرايى ندارد و بسيارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مىبرد، براى مسلمانان تكليف معين مىكند، و حاكم و قاضى نصب مىفرمايد. آيا اين كار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولًا بر اين نصب و عزل چه فايدهاى مترتب است؟ 🔰ضرورت و برای تشکیل حکومت اسلامی مردان بزرگ، كه داراى سطح فكر وسيعى مىباشند، هيچ گاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود- كه در زندان و اسارت به سر مىبرند و معلوم نيست آزاد مىشوند يا نه- نمىانديشند؛ و براى پيشبرد هدف خويش در هر شرايطى كه باشند طرح نقشه مىكنند تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نيافتند، ديگران- هر چند بعد از دويست يا سيصد سال- دنبال اين طرح بروند و اجرا نمايند. اساس بسيارى از نهضتهاى بزرگ به همين صورتها بوده است. رئيس جمهور سابق اندونزى، سوكارنو ، در زندان داراى اين افكار بوده، و نقشهها كشيده و طرحها داده كه بعداً به اجرا درآمده است. امام صادق (ع) علاوه بر دادن طرح، نصب هم فرمودهاند. اين نصب امام (ع) اگر براى آن روز بود، البته كار لغوى محسوب مىشد؛ ولى آن حضرت به فكر آينده بودند. مثل ما نبودند كه فقط به فكر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فكر امت بوده؛ فكر بشر بوده؛ فكر همه عالم بوده است. مىخواسته بشر را اصلاح كند؛ و قانون عدل را اجرا نمايد. او بايد در هزار و چند صد سال پيش طرح بدهد، نصب نمايد تا آن روز كه ملتها بيدار شدند، ملت اسلام آگاه گرديد و قيام كرد، ديگر تحيرى نباشد وضع حكومت اسلامى و رئيس اسلام معلوم باشد. 🔰 و در کنار طراحی و برنامه ریزی اصولًا دين اسلام و مذهب شيعه و ساير مذاهب و اديان به همين نحو پيشرفت كرده است؛ يعنى ابتدا جز طرح چيزى نبوده؛ و سپس بر اثر ايستادگى و جديت رهبران و پيامبران به ثمر رسيده است. موسى شبانى بيش نبود و سالها شبانى مىكرد؛ آن روز كه براى مبارزه با فرعون مأمور شد، ياور و پشتيبانى نداشت؛ ولى بر اثر لياقت ذاتى و ايستادگى خود با يك عصا اساس حكومت فرعون را برچيد. شما خيال مىكنيد اگر عصاى موسى دست من و جنابعالى بود، اين كار از ما مىآمد؟ و و موسى مىخواهد تا با آن عصا بساط فرعون را به هم بريزد. و اين كار از هر كسى ساخته نيست. پيغمبر اكرم (ص) وقتى كه به رسالت مبعوث شد، و شروع به تبليغ كرد، يك طفل هشت ساله (حضرت امير (ع)) و يك زن چهل ساله (حضرت خديجه) به او ايمان آوردند. جز اين دو نفر كسى را نداشت. و همه مىدانند كه چقدر آن حضرت را اذيت كردند و كارشكنيها و مخالفتها نمودند. ليكن مأيوس نشد، و نفرمود كسى ندارم. ايستادگى كرد؛ و با و از «» رسالت را به اينجا رسانيد كه امروز هفتصد ميليون جمعيت تحت لواى او هستند. ولايت فقيه(حكومت اسلامى)، ص: 136 🔰🔰🔰 آنچه که یکی از ضرورتهای اساسی کنونی ماست شناخت و فهم عمیق و دقیق در می باشد. بدون شناخت و فهم فعالیت های ما یاریگری و را رقم نخواهد زد. پ.ن: سخنان شعارگونه و ایده های حضرت امام ره را بایستی در چارچوب همین قرائت کرد و الا اساسا این شعارها ذکر نشود بهتر است. .
بسم الله المستعان بک یابن الحسن 🔶🔷🔶تامل و کنکاشی در از مجرای 🔹🔸🔹بخش : بررسی دیدگاه# امام_خمینی ره 🔰بسط توحید هدف انقلاب اسلامی 🔷اهتزاز پرچم لااله الا الله بر قلل رفیع کرامت انسانی "ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم." و در ادامه میفرمایند:«ما درصدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظامی هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج کنیم» صحیفه امام خمینی ره - جلد ۲۱ - صفحه ۸۸ شاید بتوان لبّ حرف طرح امام را همین سخن دانست که در پیام قطعنامه بیان میکنند. ایشان همین مقوله را با بیانی دیگر در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ در جلسه ای به مناسبت عید سعید فطر تبیین میکنند: 🔷 هدف انبیاء علیهم السلام "آنچه که انبیا برای او مبعوث شده بودند و تمام کارهای دیگر، مقدمه اوست، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است که چطور است؛ ارائه عالم به آن طوری که هست، نه به آن طوری که ما ادراک می‌کنیم. و دنبال این بودند که همه تهذیبها، تعلیمها و همه کوششها در این باشد که مردم را از این ظلمتکده‌هایی که همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غیر حق تعالی نور نیست، همه ظلمت‌اند و اگر چنانچه، ما از این حجابهای ظلمانی بیرون برویم و همین‌طور اگر موفق بشویم از حجابهای نورانی هم بیرون برویم و همه حجابها را خرق کنیم، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده می‌کنیم و غیر او کسی نیست، سراب است. البته به آن معنای کاملش، نادری از اولیای خدا به تبع انبیا موفق شدند و دیگران مراتب پایینتر را، تا برسد به ما که هیچ." صحیفه امام خمینی ره - جلد ۱۹ - صفحه ۲۸۴ 🔶انقلاب اسلامی ایران به نوعی بازتولید بعثت نبی اکرم 14 قرن پس از بعثت نبی ختمی ص بود. بعثت نبی ختمی حامل دو انقلاب بود. یک انقلاب باطنی و یک انقلاب ظاهری؛ یک تحول درونی و یک رستاخیز و تحول اجتماعی. دغدغه ها انسان سازند و حضرت امام ره با دعوت به یکتا ترین و عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید این بازتولید را رقم زد. حضرت امام ره با دادن دغدغه ای برتر و بالاتر به امت ایران حیاتی نوین به مردم ایران بخشید. حضرت امام ره سالیانی دراز با این دغدغه زیسته بود و جان و نفس خود را با توحید ناب صیقل داده بود و تحول و رستاخیز اجتماعی مردم ایران انعکاس و پژواک تحول درونی امام ره بود که فطرت پاک انسانها تبلور یافت و بدین ترتیب انقلاب اسلامی ایران در سال 57 با هدف بسط و اعتلای کلمه توحید(لااله الا الله) به موفقیت رسید. .
🔰 برای سنجش بسط توحید 🔷حضرت امام ره حاکمیت الله در نفس و جان ما و در جامعه را میزان و معیاری برای بسط و ضیق توحید بر می شمارند: "خدای تبارک و تعالی، یک میزانی در قرآن کریم قرار داده است که با آن میزان ما باید خودمان را و دیگران را بشناسیم. می‌فرماید که: اللهُ ولیُّ الَّذینَ آمَنوُا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا اوْلیاءُ هُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ الَی الظُّلُماتِ. میزان در مؤمن و غیر مؤمن؛ مؤمن واقعی و غیر مؤمن این است که کتاب خدا می‌فرماید که چنانچه مؤمن است، خدای تبارک و تعالی ولیّ اوست، و مؤمنین را خدای تبارک و تعالی از همه ظلمتها، از همه تاریکیها، از همه چیزهایی که انسانها را محجوب می‌کند از حق تعالی، از همه اینها اخراج می‌کند و در نور وارد می‌کند. این انسانی که در اینجا غرق حجابهاست، غرق ظلمات است، اگر ایمان واقعی بیاورد، از همه انواع ظلمات، خداوند او را خارج می‌کند و به نور وارد می‌کند. یک قلب ظلمانی که در این عالم تمام چیزهایش حجاب است برای او، این حجابها را خدای تبارک و تعالی، یکی پس از دیگری برمی‌دارد و نور را به جای آنها می‌گذارد، که نور مطلق همان جمال خودش هست. ما اگر بخواهیم خودمان را بسنجیم و کسانی که مدعی هستند بسنجیم، باید ببینیم که این میزان؛ این دو تا میزانی که خدای تبارک و تعالی برای معرفی مؤمنها و غیر مؤمنها فرموده است، در خودمان هست یا نیست...فکر کنید که آیا قلب شما یک قلب نورانی متوجه به نور است، یا یک قلب ظلمانی متوجه به آمال شیطانی یا الله است یا طاغوت. این از این دو حال خارج نیست: یا حکومت در ما، حاکم در ما الله است یا حاکم در ما طاغوت است. چنانچه ما توجه‌مان به این دنیا و به این مسائلی که بر ما عرضه می‌شود در دنیا، توجه‌مان به عالَم طبیعت است، هرچه می‌خواهیم برای خودمان می‌خواهیم، هر کاری می‌کنیم خدا در کار نیست، ما از طاغوتیم و اولیای ما هم طاغوت است. و چنانچه خودمان را تهذیب کنیم، خودمان را تربیت کنیم، و از این‌غلافهایی که هست خارج کنیم، و به مبدأ نور برسیم، و قلب ما متوجه به حق تعالی باشد، به نور مطلق باشد، خدمتگزار حق باشیم، هرچه نعمت خدا به ما داده است در خدمت او صرف کنیم، این علامت این است که ما از ظلمتها یا از بعض ظلمتها خارج شدیم و به نور یا بعض مراتب نور وارد شدیم." صحیفه امام خمینی ره - جلد ۱۲ - صفحه ۳۵۳ 🔰 بستر ظهور حاکمیت الله 🔷اما حضرت امام ره تحقق تامّه حاکمیت الله را به ابتنای آیه وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ(آیه 5 سوره قصص) به تحقق تامّه اراده حق تعالی میدانند و این اراده در صورت و محقق می شود. حضرت امام ره مردمسالاری دینی(جمهوری اسلامی) را مجرایی برای تحقق امامت امت و اراده الهی دانسته و اراده مردم را تبلوری از اراده الله قلمداد می کنند؛ به عبارت دیگر حاکمیت الله محقق نمی شود مگر با جریان یافتن اراده الهی و اراده الهی جریان نمی یابد مگر در صورت اراده الهی امت. ایشان در پیامی که در 12 فروردین 1358 به مناسبت سالروز جمهوري اسلامي ايران صادر کردند این چنین می فرمایند: "خداوند تعالي بر ما منت نهاد و رژيم استكبار را با دست تواناي خود كه قدرت مستضعفين است در هم پيچيد و ملت عظيم ما را ائمه و پيشواي ملتهاي مستضعف نمود، و با برقراري جمهوري اسلامي، وراثت حقه را بدانان ارزاني داشت. من در اين روز مبارك، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوري اسلامي ايران را اعلام مي‌كنم... صبحگاه 12 فروردين - كه روز نخستين حكومت الله است - از بزرگترين اعياد مذهبي و ملي ماست. ملت ما بايد اين روز را عيد بگيرند و زنده نگه دارند. روزي كه كنگره‌هاي قصر 2500 سال حكومت طاغوتي فرو ريخت، و سلطه شيطاني براي هميشه رخت بربست و حكومت مستضعفين كه حكومت خداست به جاي آن نشست." 💢لبّ کلام: از دیدگاه امام خمینی ره هدف انقلاب اسلامی بسط و اعتلای کلمه توحید(لا اله الله) می باشد. میزان در بسط توحید، حاکمیت الله در نفوس می باشد و حاکمیت الله و تحقق اراده الهی تنها از مجرا و بستر امامت امت و قیام لله مستضعفین و شکوفایی فطرت انسانی صورت می پذیرد. .
⭕️شهید مطهری نیز در کتاب حماسه حسینی معجزه پیامبر اسلام را اعطای هویت و به مردم عرب بر می شمارد: "پيغمبر اسلام به مردم عرب چه داد؟ و اساساً يك آدم فقير و يتيم و كسى كه تمام قوم و قبيلهاش با او دشمن هستند، چه داشت كه به آنها بدهد و چطور شد كه آنها را از آن حضيض پستى به اوج عزت رساند؟ ايمانى به آنها داد كه آن ايمان به آنها شخصيت داد. يكمرتبه آن عرب سوسمارخور، شير شترخور، عرب غارتگرى كه دخترش را زنده زنده به خاك مىكرد، اين احساس در او پيدا شد كه من بايد دنيا را از اسارت و از پرستش و اطاعت غيرخدا نجات بدهم، و هيچ اهميت نمىداد كه اعتراف كند كه در گذشته چطور بوده است، و حتى افتخار مىكرد كه بگويد من در گذشته پست بودم، آنطور فكر مىكردم، هيچ سابقه درخشان ملى ندارم، ولى امروز اينطور فكر مىكنم، از شما عاليتر فكر مىكنم. اين را مىگويند شخصيت." ⭕️امام خامنه ای نیز در توضیح شخصیت می فرمایند: "شخصیت هر انسانی، غیر از عوامل و عناصری که وجود خارجی و ظاهری او را تشکیل میدهد - مثل جسم و ذهن و روحیات و خصلتها و خلقیات - مقوّمات دیگری نیز دارد که گاهی نسبت به آن عناصر و عوامل، جنبه‌ی زیربنایی دارد؛ مانند افکار و جهان‌بینی و دیدگاهها. همه‌ی جهان‌بینیها نمیتوانند انسانی مثل امام(ره) تربیت کنند. آن کسی که به خدا، قیامت، حضور در برابر پروردگار، زندگی پس از مرگ، شهادت و توکل معتقد است، در دنیا به گونه‌یی عمل میکند، و کسی که فاقد این جهان‌بینی است، طور دیگر رفتار میکند. پس، جهان‌بینی هر انسانی، در تشکیل شخصیت او تأثیر اساسی دارد. یکی از این مقوّمات، تعیین محدوده‌ی هدفهاست. عمل و شعاع حرکت و کشش ادامه‌ی راه، بسته به نوع هدف و محدوده‌ی آن، متفاوت است. هدفهای بزرگ، به خودی خود، حرکتها و شخصیتهای بزرگ را تولید میکند. هدفها و آرمانها و افکار و تأملات انسان درباره‌ی زندگی و جامعه و آینده و وظایف بشر، عناصر سازنده‌ی شخصیت انسان است."۱۳۶۸/۰۳/۱۸ 🔶 در گرو اعتلای امت می باشد و بستر و مجرایی برای اعتلای شخصیت و هویت مردم ایران می باشد. فلذا تمام مصالح و مفاسد نیز بر مدار اعتلا یا انحطاط شخصیت مردم ایران سنجیده می شود و نیز ولی فقیه صادقانه و خالصانه مردمسالاری دینی را پذیرفته و به خواست مردم تن میدهد. اکنون در این زمانه فلسفه ولایت فقیه مکنون در مردم سالاری دینی است. مردم سالاری دینی یعنی را کما هو حقه دیدن مردم سالاری دینی یعنی را پاس داشتن مردم سالاری دینی یعنی را محترم داشتن مردم سالاری دینی یعنی را بالنده ساختن مردم سالاری دینی یعنی را در پرتو عدالت شکوفا ساختن ⭕️استاد فلاح حفظه الله در این باب تبیینی دارند: "مردم سالاری راه سعادت اجتماعی است. در عین حال ولایت ضرورت فطریِ شکوفایی و مردم سالاری است.بحث ما در افق ولایت دارد تعریف می شود، ولایت ضرورت فطریِ شکوفایی و مردم سالاری است. در تئوری حضرت امام فلسفه ولایت فقیه مردم سالاری است. حضرت امام می فرمودند ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است. یک جمله ای بعدش دارد که این کمتر گفته می شود؛ «و این ها نمی خواهند که ولایت رسول الله حاکم بشود» امام اینطوری نگاه می کردند؛ که ما ولایت رسول الله را داریم حاکم می کنیم. این حس حضرت امام است؛ کار ایشان خیلی باطن دارد. ولایت ضروری شکوفایی فطری و مردم سالاری است. تشتت، دوری از آرمان و ارزش، افت عزم و ... به خاطر نارسایی در ولایت است." .
بسم الله المستعان بک یابن الحسن 🔶🔷🔶تامل و کنکاشی در از مجرای 🔹🔸🔹بخش : بررسی دیدگاه ره 🔰، ، 🔶رهبری با پذیرش طرح امام ره بدین تبیین که هدف انقلاب اسلامی بسط و اعتلای کلمه توحید(لا اله الله) می باشد. میزان در بسط توحید، حاکمیت الله در نفوس می باشد و حاکمیت الله و تحقق اراده الهی تنها از مجرا و بستر امامت امت و قیام لله مستضعفین و شکوفایی فطرت انسانی صورت می پذیرد معتقدند انقلاب اسلامی در صیرورت تمدنی خودش حائز 5 منزلگاه می باشد: 1.انقلاب اسلامی 2.نظام اسلامی 3.دولت اسلامی 4.جامعه اسلامی 5.تمدن اسلامی 🔶از آنجا که انقلاب اسلامی به عنوان یک تمنای امتداد انبیاء اولوالعزم را داشته و دارد و خود را شریک در تتمیم و تکمیل کارویژه و مأموریت انبیاء علیهم السلام میداند و هدف از ارسال رسل به شهادت آیه 25 سوره حدید، لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ، اقامه قسط توسط مردم می باشد. فلذا هر یک از 5 مرحله فوق را میتوان مصداقی تمدنی برای اقامه قسط توسط مردم دانست. 🔶از سویی از آنجا که اقامه قسط مرتبه ای از بسط توحید و حاکمیت الله محسوب می شود. میتوان هر یک از 5 مرحله را مزلگاهی در جهت بسط حاکمیت الله و اعتلای کلمه توحید دانست. فلذا از آنجا که کلمه توحید حائز یک جنبه سلبی و جنبه ثبوتی می باشد هر یک از این 5 مرحله به عنوان مصداقی تمدنی از اقامه قسط نیز حائز یک جنبه ثبوتی و یک جنبه سلبی می باشند؛ همان طور که در دو مرحله ابتدایی یعنی انقلاب اسلامی مردم یک به رژیم پهلوی گفتند و یک تمدنی تاریخی به انقلاب اسلامی. از سوی دیگر با رفراندوم جمهوری اسلامی و قانون اساسی مردم یک به نظام مارکسیستی و نظام لیبرالیستی گفتند و یک به جمهوری اسلامی. 🔰تحقق اهداف انقلاب اسلامی در گرو تبلور در 🔶فاعلیّت و کنشگری اصلی و متنی هر یک از این 5 مرحله متعلق به مردم است. این مردم هستند که بایستی فطرت انسانی خودشان که به شهادت آیه 30 سوره روم، فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ، همان دین قیّم می باشد را بر غرایز حیوانی خودشان در بعد فردی و اجتماعی غلبه دهند. این مردم هستند که یکتا موعظه الهی یعنی قیام لله را شنیده و در تمام ساحات زندگی شان نغمه توحید یعنی نفی عبودیت غیر خدا را مینوازند. 🔶در یک دیدگاه کلان امام خامنه ای هدف انقلاب اسلامی(5 مرحله نامبرده) را با ترجمانی امروزی از کلمه لا اله الا الله و نیز ساخت معرفی میکنند. ایشان تحقق این هر دو را مرهون شکل گیری یک شخصیت و هویت جمعی میدانند. 🔶از یک سو ایشان معتقدند برای سلطه ضروریست یک هویت عظیم بین المللی خسته نشو به محوریت جمهوری اسلامی معماری کنیم. هویتی که متکی به ایمان و باور قلبی می باشد، هویتی که آرمانش مبارزه و به چالش کشیدن تمام زشتیها و سختیها و دردمندیهایی است که از سلطه‌ی زر و زور و حاکمیت فساد مالی و قدرت، در دنیا و در سطح بین‌المللی به‌وجود آمده است می باشد. 🔶 از سوی دیگر ایشان مطرح شدن جمهوری اسلامی به عنوان یک الگو در سطح جهانی را مستلزم استحکام داخلی و اقتدار درونی میدانند و این مهم نیز مستلزم یک هویت تمدنی توحیدی می باشد. اگر پایه های هویت به تعبیر شهید مطهری ره عشق، حماسه و آرمان بدانیم؛ هویتی که رهبر انقلاب اسلامی در کار اعتلای آن می باشد هویت و شخصیتی است که آرمان او آرمان توحیدی باشد، سراسر عشق توحیدی او را لبالب سازد و نیز حماسه ای توحیدی را در جهان رقم زند. 🔰تبیین شخصیت و هویت در بیان امامین انقلاب / مردمسالاری دینی تنها راه سعادت اجتماعی مقوله شخصیت و هویت یک ملت در اندیشه رهبران و امامین انقلاب مقوله ای کلیدی و اساسی به شمار می آید: ⭕️ امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) ریشه انقلاب را و به تبع نظام جمهوری اسلامی را، می‌دانند و می‌فرمایند تا وقتی این انقلاب درونی باشد، ارزش‌ها پابرجایند. برای تحول درونی هم چند محور بر می‌شمرند: تحول از خوف به شجاعت، از به و ، از توجه به خود به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. ایشان می‌فرمایند که از خود گذشتن و به خدا پیوستن رمز ظفر و پیروزی است. شرح جنود عقل و جهل/ص۱۳۰-۱۲۸ .
بسم الله المستعان بک یابن الحسن فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ- وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُم(35 سوره محمد) پس شما مسلمانان سست نشويد، و مشركين را به صلح و صفا دعوت مكنيد در حالى كه شما پيروز و دست بالائيد و خدا با شما است وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (139 سوره آل عمران) شما مسلمانان نه در كار دين سستى كنيد و نه از فوت غنيمت و متاع دنيا اندوهناك باشيد زيرا شما فاتح و پيروزمندترين مردم و بلندمرتبهترين ملل دنيا هستيد اگر در ايمان خود ثابت و استوار باشيد... 💠جایگاه شناسی این آیات: این دو آیه به نظرم تفسیر وضع امروز ما و دستور امروز قرآن به ماست. به عبارت دیگر این آیات انعکاس و بازتاب و پژواک عالم عقل است برای امروز ما... به یک تعبیر مسئله اصلی امروز ما همین است تهاون و حزنی ست که بر ما مستولی شده است و همچنین دعوت به سلم و صلح است از جانب ما به سوی کفار... 💠تبیین آیات: 🔰نبرد تمدنی جنود عقل و جهل مسئله این است که ایمان ما از توحیدی که ایمان خمینی ره از آن نشات میگرفت نشات نمیگیرد. فلذا تهاون و حزن و اندوه در حیات ما جاری و ساری شده است. ما دچار یک گناه اجتماعی هستیم؛ هر تهاون و حزنی که بدان گرفتار شده ایم و ما را زمین گیر ساخته است این یک ذنب اجتماعی است. تهاون(سستی و سهل انگاری) و حزن از جنود جهل اند و در مقابل محافظت(مراقبت) و فرح(شادی) از جنود عقل قرار دارند. اگر تهاون و حزن، سستی و اندوه و ناراحتی فضای روانی جامعه ما را در نوردیده است چون ما از محافظت و مراقبت را پیشه خود نساختیم. چون ما شادی تقلبی را جایگزین شادی واقعی کردیم. جامعه ای که روان و نفس خود را رها سازد گرگهای عالم آن را مرتع درندگی خود قرار میدهند. ما اگر از امنیت روانی خودمان مراقبت نکردیم ما اگر مراقبه اجتماعی را رویه و پیشه خود نساختیم و ذهن و فکر و روان خودمان را به دست رسانه ها دادیم آنچه خواهد شد چیزی جز تهاون و سستی نیست. ما اگر خود را غرق در اخبار حزن آلود کردیم شدیم جزوی از جنود جهل و از همراهی با شادی و جنود جهل بازماندیم. اکنون در این زمانه هر خبر هر رسانه هر تحلیلی که تهاون و سستی به روان جامعه ایران تحمیل کند خود او یقینا جزوی از جنود جهل است. در این زمانه هر رویه رفتاری که ما را غرق در حزن و اندوه دنیایی سازد و از شادی معنوی باز دارد یقینا برساخته جنود جهل می باشد. تمام تحرکات جنود جهل و مظاهر تمدنی امروز آن بر آنند که ما را هر چه بیشتر در ورطه تهاون و حزن غرق سازند فلذا از هر چیزی که اینگونه است بایستی پرهیز نمود. 🔰عدم دعوی سلم با مظاهر فرهنگی، تمدنی تاریخی غرب نخبگان ما نه تنها به لحاظ فرهنگی بلکه به لحاظ مظاهر تمدنی در سلم با ایده های تمدنی غرب و جهان فرهنگی غربی هستند. غرب یک کل فراگیر است و این کل فراگیر بکلیته از ظلم مسیطر تحمیل شده از جانب مستکبران حمایت میکند. این کل فراگیر است که پشت به عالم غیب در تجسد و تمثل جنود جهل کمر به ذبح انسانیت بسته است. متاسفانه پذیرش ایده های تمدنی غرب بدون آنکه به عواقب و تبعات آن فکر کنیم و زیست و حیات خودمان را منفعلانه در اختیار آنها قرار بدهیم مصداقی از دعوت به سلم با زیست جهان کافرانه می باشد. متاسفانه نخبگان ما به لحاظ پارادایمی در سلم و آشتی با پارادایم غربی هستند. در سلم و اشتی با گفتمانهای علمی و فرهنگی و سیاسی اجتماعی کفار و مشرکین غربی هستند. متاسفانه پذیرش اسناد بین المللی - که ما کمتر اطلاعی از پشت صحنه آن داریم- از سوی کارگزاران و مسئولین نظام مصداقی از رابطه سلم با کفار و مشرکین است. وقتی قرآن به اطلاق تمام دعوی سلم با کفار و مشرکین را نفی میکند تمام مصادیق نامبرده را در بر میگیرد. حیات یک انسان موحد اینگونه است که تمام حیات کافرانه را به چالش میکشد. تمام حیاتی که پشت به عالم غیب نموده با او هیچ گونه رابطه مسالمت آمیز ندارد.
🔰أنتم الاعلون علوّ و رفعت برای اوست که عالم همه در سیطره اوست. خداوند هم از حیثیت مکانت علمی و هم از حیث مکان عملی از هر موجودی در این عالم برتر و بالاتر است؛ سبحان الله عما یصفون. اگر حق سبحانه کسی را یا کسانی را به علوّ و رفعت متصف می سازد از جهت آنست که او بدیشان علوّ و رفعت بخشیده، بالامرتبگی و متعالی بودن از سوی اوست. مؤمینن زیست جهان شان اعلی مرتبه از هر زیست جهان دیگریست. جهان فرهنگی شان متعالی تر از هر جهان فرهنگی دیگریست. سپهر پارادایم معرفتی شان بلند مرتبه تر از هر پارادایم معرفتی دیگری می باشد. همه اینها یک اگر دارد یک شرط دارد آن هم این است که زیست جهان خود را با او که منتهای علوّ و رفعت است هر روز بیش از پیش گره بزنند. خمینی یک موحد بود، او به واسطه اتصال عمیق فکری، عاطفی، رفتاری با حق سبحانه ای به چنان علوّ و رفعتی دست یافت که تمام کافران و مشرکان و دوستداران و ... در برابر او سرتعظیم فرود آوردند. خمینی یک موحد بود و موحدانه در برابر تمام دنیای غرب ایستاد، خمینی یک تنه تمام دنیای غرب را به چالش کشید کاری که تمام پست مدرن ها و مکاتب انتقادی نتوانستند انجام بدهند او انجام داد. او دکارت و کانت و هابرماس و هایدگر و ... نخوانده بود اما او با صرافت فهم خود، انقلابی در ذهن ها و قلب ها ایجاد کرد... خمینی یک موحد بود و به جامعه خویش توحّد هویتی بخشید، هویتی که اکنون مرزهای معنوی خود را از یک سو تا مدیترانه و از سوی دیگر تا هند و چین گسترش داده است. خمینی یک موحد بود و یک تنه پارادایم معرفتی غرب را به چالش کشید او بر مدار علمی که متکی به عالم غیب بود و از آبشخور عالم امن الهی سرچشمه میگرفت به تمسک به سنن و قواعد الهی و بی اعتنای تام به علوم انسانی غربی انقلابی برپا نمود که تمام نظریات انقلاب شناسی غربی را به چالش کشید. خمینی یک موحد بود و طلیعه ای برای صورت بندی پایان تاریخ لیظهره علی الدین کله رقم زد؛ صورت بندی ای که تاریخ پایان نظام سرمایه داری و استعمارگونه غربی را نوید میداد. خمینی یک موحد بود و با صدایی رسا ندای # قرآن را به گوش مستضعفین عالم رسانید. امروز اعلون شدن و اعلون بودن ما لوازمی دارد ملزوماتی دارد. یکیش آنست که عقل حزب الله عقل صاعد باشد نه عقل نازل... عاقله نخبگانی رهبر ما بایستی دست از چسبیدن به عقل های تاناکورایی و دست چندمی که کفار و مشرکین به ما عرضه می کنند دست بشوید و به عقلانیت اصیل و ناب انقلابی خود رجوع کند. امروز روزیست که بایستی اندیشه امام به مرتبت امامت اندیشه ها رفعت و علو پیدا بکند... سید مصطفی مدرس 1 / 7 / 97 .
امروز روز اول مهر است روز آفرینش فرماندهان و افسران و سربازان جنود عقل برای مبارزه و جهاد آخرالزمانی با جنود جهل روز آفرینش سعادت اندیشانی برای بشریت روز آفرینش امت اولو العزم روز آفرینش امت که امامت دیگر امم را به ارث برده است روز آفرینش امتی که در نبرد تمدنی با امت ابلیس اکبر خستگی نمی شناسند سستی نمی شناسد روز آفرینش امتی که بنا دارد تمام دنیای مشرکانه و کافرانه را یک تنه به چالش بکشد روز آفرینش امتی که عزم مهندسی دنیا بر اساس دین دارد روز آفرینش امتی که شهداء علی الناس و گواه بر جهانیان شدن را در ناصیه خود می بیند روز آفرینش امتی که دروازه های عصر توحیدی انبیاء علیهم السلام را میخواهد بگشاید روز آفرینش امتی که عزم طغیان بر تمام زشنی ها و پلشتی ها و امور ناپسند دارد روز آفرینش امتی که اراده عصیان بر تمام طواغیت و مرفین بی درد و ظالمین و مستکبران عالم دارد روز آفرینش امتی که آینده تاریخ خود را در سروقامتی و آزادگی و مقاومت می بیند روز آفرینش امتی که خود را آفریدگار پایان تاریخ بر مدار حیات طیبه ترسیم و تصویر می کند روز آفرینش ... امروز رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش ما به مدرسه می رود و زنگی مینوازد؛ کاش که این زنگ نهیبی باشد بر دلهای زنگار گرفته و فکرهای زنگ زده ما نهیبی باشد بر اندیشه های فسیل شده، بر نظام آموزشی زنگار گرفته، بر غفلت های تاریخی ما فریادی باشد بر سر تمام آن کسانی که کوته فکری خود را بر سر فرزندان این مرز و بوم آوار می کنند فریاد اعتراضی باشد بر سر دولتی که سیاستهایش کوته اندیشانه است، وزرایش خسته و رنجورند و مهم تر از همه عزمی برای خلق و آفرینش ندارد. امروز بیش از ده میلیون انسانی را روانه مدارسی می کنیم که نمیدانیم چه بر سرشان خواهد آمد مدارسی که به جای آنکه به استخراج اندیشه های طلایی و نقره ای(1) از معادن شخصیت های فرزندان این مرز و بوم بپردازند در فکر خوراندن افکار قی کرده غربی ها به فرزندان ما هستند مدارسی که به جای آنکه به باغبانی شخصیت و هویت فرهنگی و علمی سرداران فردای جبهه مقاومت مشغول شوند همچون رباتهای بی روح در فکر باز و بسته کردن پیچ و مهره های شخصیت های فرزندان ما هستند مدارسی که به جای آنکه آرمان و عشق و حماسه را جرعه جرعه به پای نهال سروقامتان فردای امت مقاومت برزند و بالندگی ایشان را رقم بزنند در پی آنند که شهروندی بی آرمان و قانون پذیر(!!!) تربیت کنند. مدارسی که به جای آنکه دفینه های عقلانیت و خرد را از نهان خانه فطرت آدمی به فوران و جوشش در بیاورند، بیش از پیش گنجینه های عقلانیت و خرد را مدفون می سازند. مدارسی که به جای آنکه امتی امامت مآبانه تربیت سازند قیّم مآبانه رعیّتی گله وار بار می آورند. این است رهاورد چهل سال سیطره تفکر توسعه مآبانه غربی که انسانیت انسان را نادیده گرفته و در پی پرورش موجوداتی است که صرفا غرایز حیوانی شان جدی بگیرند. این است رهاورد فکر و اندیشه ای که توسعه غربی و تربیت شهروندِ قانون پذیر و یک مشت معانی بی تاریخ و بی هویت را برای مردمان تمدن ساز این مرز و بوم در گودال متعفن ذهن خود پرورانده است. این است رهاورد کجایند شرافتمندانی که کمر همت ببندند و غل و زنجیر از نظام آموزشی ما بگسلند؟! کجایند آزادگانی که آزادی حقیقی را به فرزندان این مرز و بوم هدیه سازند؟! کجایند حقیقت پرستانی که حقیقت جویی را به پای نهالهای امت مقاومت جاری سازند؟! کجایند سعادت اندیشانی که متعالی اندیشیدن را به سرداران فکر و اندیشه فردای این سرزمین بیاموزند؟! کجایند انسان هایی که همه انسانیت انسان را بر مدار فطرت الهی به فرزندان این مرز و بوم تقدیم کنند؟! ای معلمان زحمت کش! ای مدیران توانمند! این والدین دلسوز! بیایید، بیاییم بیش از آنکه مسلوب الاراده فرزندان خود را به چنگال نظام آموزشی زنگار گرفته موجود بسپاریم از تمام عقلانیت خود استفاده کرده و کمر همت ببندیم تا آفرینشی دیگر برای سرزمینمان رقم بزنیم. از همین جا از همه آنها که با مهجوریت و مظلومتی وصف ناشدنی با ایده مسجد - مدرسه قیام و مجاهدتی به نام نامی انسانیت برپا ساختند تعظیم می کنم. سید مصطفی مدرس - 1 / 7 / 97 1. امام صادق علیه السلام: اَلّناسُ معادِنُ كَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّةِ - مردم مانند معادن طلا و نقره هستند. .
بسم الله المستعان بک یابن الحسن لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ (88)سوره حجر ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه نصيب دستههايى از ايشان كرديم ميفكن و بخاطر آنچه آنها دارند غم مخور و به مؤمنان نرمخويى كن. وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى (131) سوره طه ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه رونق زندگى دنيا است و بعضى از دستههاى آدميان را از آن بهره دادهايم تا در باره آن عذابشان كنيم نگران و خيره مساز كه روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است . 💠جایگاه شناسی آیات: آیات متناظر به وزان دو آیه 35 سوره محمد(ص) و 139 سوره آل عمران {وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ...} ما با این دو آیه مواجه هستیم. این دو آیه تتمیم و تکمیل دو آیه پیشین است. 💠تبیین آیات: 🔰تفسیر اجمالی آیات: حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم شان می فرمایند: "هم شما بدان هم آنها بدانند هم به آنها اعلام بکن که زرق و برق دنیا برای هیچ کس میوه نمی‌شود و هیچ کس از دنیا طرْفی نمی‌بندد ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ مبادا چشم بدوزی به آنچه را که در دست دیگران است دیگران هم بدانند شما هم مستحضر باش که آنچه در دست دیگران است یا در باغ دیگران است فقط شکوفه است اینجا جای میوه نیست درختِ دنیا برای احدی میوه نمی‌دهد اینجا جای سردی است شما در منطقه‌های سردسیر کم و بیش مأنوس هستید که آنجا اصلاً درخت سبز نمی‌شود بر فرض درخت سبز بشود میوه نمی‌دهد یک تابستان کوتاهی دارد که تا این درختان می‌خواهند شکوفه بکنند پاییز زودرس می‌آید بساطش را به هم می‌زند... بنابراین تو بدان به آنها هم بگو که اگر واقعاً میوه می‌خواهند شجرهٴ طیّبه جای دیگر است, سایه می‌خواهند جای دیگر است اینجا جای امتحان است فقط شکوفه‌های خوش‌رنگی اینها پیدا می‌کنند که اینها را می‌آزماید نه اینکه به فواکه چشم ندوز, نه اینکه به اثمار و ثمرات اشجار چشم ندوز, به ازهار چشم ندوز به شکوفه چشم ندوز غیر از شکوفه چیز دیگر نیست ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾ حالا وجود مبارک پیغمبر که از همهٴ اینها منزّه بود بعضیها یک چشمشان به طرف مثلاً شکوفه است بعضی هر دو چشمشان را پُر می‌کنند خیره خیره به یک جا نگاه می‌کنند فرمود این طور خیره خیره نگاه نکن این فقط شکوفه است هر دو چشمش را پُر کرده پُر کرده دو چشمت را پُر کردی داری نگاه می‌کنی این برای کسی میوه نمی‌شود ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ﴾ یعنی گروههایی از اینها را چه چیزی متمتّع کردیم ﴿زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ نه ثَمر, فقط شکوفه است تازه این شکوفه هم برای آزمون است ﴿لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ﴾ اما آنچه را که ما به شما می‌دهیم که محصول آن صبر و محصول این تسبیح, محصول استعانت بالصبر و الصلاة است آن رزق ربّ توست که هم بهتر است هم ماندگارتر ﴿وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی﴾ " 🔰گرفتاری و بلوای امروز ما: فتنه شکوفه دنیای غرب مسئله امروز ما همین است که دنیای غرب و ما فیها چشمان ما را پر کرده است، حال یکی اقتصاد دنیای غرب و GDP بالای کشورهای غربی را بدان چشم دوخته دیگر فرهنگ اجتماعی و تشکیلاتی غرب در نظرش جلوه گری می کند دیگری پیشرفتهای علمی و معیارهای علمی و گفتمان های علمی غرب در نظرش پیشتازی و عزیز بروز می کند و خیلی از ما گرفتار سبک زندگی غربی و این نوع زیستن را برگزیده ایم، در نظر خیلی هایمان هم زرق و برق فناوری ها و تکنولوژی های دلربایی می کند و ... . تمام دنیای غرب و زرق و برق آن وسیله ای برای آزمایش و امتحان جبهه مقاومت شده است. 🔰اعراض جبهه مقاومت از دنیای بی خدای غربی به هر حال هر کدام از ما به نحوی گرفتاریم. اما نکته آنست که امت مؤمن انقلابی ایران به امامت رهبر خویش، خود را در چالش فراگیر با نظام سلطه(دنیای غرب) ببیند و می بیند و از هر چیزی که نشانی از حیات بی خدای غربی داشته باشد سعی می کند اعراض کرده و پاسخ ایجابی خود را بیابد. امت مؤمن انقلابی ایران و بلکه کل جبهه مقاومت رزق خدای انقلاب اسلامی را امت مؤمن و انفلابی ایران نه تنها خیر میداند بلکه میداند یعنی آن رزقی که از هر امر دیگری پایدارتر است چه برسد به رزق کدخدای دنیای غرب!!! .
🔰وظیفه پیوستار انسانی ولایت فقیه در این مواجهه و امتحان کار ولایت فقیه(عاقله نخبگانی رهبر) تحقیر دنیای غرب و مافیهاست. اکنون تمام دنیای غرب در برابر تمام دین ما ایستاده است. جنگ، جنگ اراده هاست. اراده محصول هویت و شخصیت ماست. وقتی ما خودمان را برتر و بالاتر و ندانیم یعنی خودمان را حقیر و کوچک شمرده ایم. ما نبایستی بگذاریم با دستان خودمان، خودمان را تحقیر کنیم. ما نبایستی با دستان خودمان اراده خودمان را متزلزل کنیم. آن کسی که شخصیت خود را حقیر بر میشمارد اراده اش متزلزل گشته و به راحتی تسلیم زرق و برق دنیای غرب می شود. 🔻حضرت استاد میرباقری حفظه الله در این باب بیانی دارند: «من اصلی‌ترین بحرانِ کنونیِ کشور خودمان را در برابر غرب می‌دانم. ما باید جلوی این تحقیرشُدگی را بگیریم. این اتفاقاتی که در حوزه ارز و دلار و... می‌افتد، عامل عمده‌اش، تحقیرشدگی در مقابل غرب است.» ۹۷/‌۱/۲۲ 🔻مقام معظم رهبری نیز همین مقوله احساس شخصیت را از جهت تبیین می کنند: "اگر بخواهيم به آرمانها برسيم، احتياج دارد به . بايد بگوئيم ميتوانيم؛ اعتماد به نفس ملى يكى از ماست در همهى دورانها؛ بخصوص در اين دوران. علت اين، بخصوص هم اين است كه دشمن در صحنههاى گوناگون در گلاويز شدن با ملت ايران ناكام مانده؛ حالا دنبال شيوههاى جديد، راههاى جديد، حيلههاى جديد است و مكرهاى جديدى ميكند؛ «و مكروا و مكر اللَّه». شما هم كه بندهى خدا هستيد، در مقابل مكر او، در مقابل ترفند او بايد هوشيارى ويژهى خودتان را داشته باشيد. اينكه راجع به اعتماد به نفس حرف ميزنم، يكى از عللش اين است. اين هوچيگرىها اول در چهار نفر اثر بگذارد، از طرف ملت ايران احساس شرم كنند در مقابل آن هتاك غربى، و آنها شروع كنند به حمله كردن؛ اعتماد به نفس ضربه بخورد. توجه داشته باشيد كه اين هوچيگرىها يكى از شيوههاى سهگانه براى متزلزل كردن اعتماد به نفس يك ملت است."1386/10/13 "اين سه رخنه ميتوانند فرايند اعتماد به نفس ملى و منتهى شدن آن به پيروزىهاى پىدرپى و رسيدن به آرمانها را مخدوش كنند: الف) و تیره کردن افق اول، ايجاد يأس است؛ تيره كردن افق، به رخ كشيدن فاصلههاى علمى. اين واقعيتى است؛ ما از لحاظ علمى، امروز با دنياى پيشرفتهى علمى كه دويست سال است دارد كار علمى ميكند، فاصله داريم. اين فاصلهها را به رخ ميكشند و ميگويند آقا چطور ميخواهيد شما اينها را طى كنيد؟ مگر ميشود؟ جوان محقق و پژوهشگر و دانشمند ما را با اين كار مأيوس ميكنند. ب) غیرمنطقی يك نمونه از ايجاد يأس اشكالتراشىهاى غير منطقى است؛ متأسفانه راجع به اغلب تصميمات دستگاه ادارهى كشور از سوى يك عده مخالفخوان اشكالتراشى ميشود؛ اشكالتراشىهاى غير منطقى. اين هم يكى از آن راههاى مقابلهى با اعتماد به نفس ملى است . ج) يكى از راهها - كه اين راه سوم را هم غربىها بشدت در اين سالها دنبال كردند - مسئلهى هوچيگرى است؛ هوچيگرى مطبوعاتى. آدم خيال ميكند كه هو كردن افراد مال محدودههاى خاصى از مردم است، توى مجامع خاصى؛ نخير، در سطح بينالملل يكى از كارهائى كه بسيار رايج است، هوچيگرى است؛ هوچيگرى رسانهاى. امروز امكانات رسانهاى هم فراوان است. بيم آن هست كه در عرصهى جنگهاى روانى و تبليغاتى و به اصطلاح جنگ نرم بين ما و دشمنانى كه بسيار اصرار بر ادامهى اين نبرد دارند اعتماد به نفس ملی يا خدشه پيدا كند، تضعيف بشود، متزلزل بشود يا لااقل در حدى كه ملت ما به آن احتياج دارد، پيش نرود. ما در نيمهى راهيم. من به عيان مىبينم كه در ذهن و زبان و عمل بسيارى از برجستگان كشورمان اين اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسيده. " 1386/10/13 ⚠️غرب میداند دین ما میخواهد تمام دنیای ایشان را ببلعد فلذا دین و تدین و دینداران و زندگی دینی را تحقیر می کند و روشنفکران غرب زده ما هم با رقاصی و مطربی خودشان این نمایش دیوانه وار را تکمیل می کنند. 🔻درود و رحمت خدا به سلاله پیامبران و نادره دوران حضرت امام خمینی ره که این مقوله را سالیان پیش فهمید با صدایی رعد آسا بیان نمود: "من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می‌کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد می‌شویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است می‌رسیم..." .
🔰 انسان با معناست که معنا می شود. احساس هویت و شخصیت می کند. اراده می کند و به جهاد و مبارزه می پردازد. عظیم ترین و یکتاترین معنای هستی و سرود هستی، توحید است. تمام کائنات در حال تسبیح و تهلیل و تکبیر و تقدیس حضرت حق هستند. فروغ ید بیضای سید روح الله خمینی ره معنایی را به عالم ارائه کرد که فروغ تمام معانی زاییده حیات غربی در برابر آن رنگ باخت. چرا که در برابر صبغة الله و رنگ خدا رنگی دیگر نیست. غرب تمام معنا و هویت خود را در چالش با انقلاب اسلامی می بیند، متفکرین غربی بسیار بهتر از ما فروغ معنایی انقلاب اسلامی را دریافتند اما ما به خاطر حجاب معاصرت، به دلیل خودبسندگی، به دلیل فقدان فرهیختگی، به دلیل کوته نظری به دلیل تحقیر شدگی ما این فروغ و زیبایی و شکوه مندی و جلالت و مکانت را ندیده ایم و نمی بینیم. همان طور که عده ای به دلیل تحقیرشدگی در جریان جنگ احزاب مکاشفه فتح تمدن روم و ایران و برپایی تمدن اسلامی که حضرت رسول ص آن را بیان نمودند دروغ و فریب پنداشتند اکنون نیز عده ای یا از روی جهالت و یا از روی خیانت وعده های الهی را گزاره های موهوم می پندارند. این اراده الهی است که امامت به مستضفعان تعلق بگیرد و تا وقتی شهدای زنده ای همچون حسینی همدانی ها و شهید حججی ها و شهید تهرانی مقدم ها و احمدی روشن ها هستند این درخت تنومند، این شجره طیبه ثمر خواهد داد ولو کره الکافرون... سید مصطفی مدرس - 6 / 7 / 97 .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ - آیه 7 سوره حشر #طاغوت_اقتصادی #شکمبارگی_قارونها .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوریت و ضرورت پرداخت به #اندیشه_توحیدی سید علی خامنه ای - رمضان سال 1353 .
ُشُغلُه السفر یا شُغلُه فی السفر... .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: من شُغلُهُ السَّفَر ............... من شُغلُهُ فی السَّفَر در باب صلات مسافر دو اصطلاح مَن شُغلُهُ السَّفَر (کسی که شغلش مسافرت است) و مَن شُغلُهُ فی السَّفَر (کسی که شغلش در مسافرت است) از تعبیراتی هستند که در بحث نماز مسافر در کتاب‌های فقهی مطرح شده‌اند. ریشه این اصطلاحات چند حدیث از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است. در این دو تعبیر تفاوت به تمامه فهم می شود برای توضیح بیشتر مثال میزنم: کسی که شغلش سفر است مثل سالار کاروان، شتردار و یا ناخدای کشتی ای است که مشغله اصلی او از آب در آوردن سفر به احسن وجه می باشد. در کاروان ممکن است فرد ناشی، دزد، تاجر، طبیب، عالم و ... باشد. اما او همه این کاروان را بسان یک می بیند و قصدش به مقصد و مقصود رساندن است. اما کسی که شغلش در سفر است مانند تاجری که مدام در حال سفر کردن است مشغله اصلی او تدارک یک سفر و کاروان نیست بلکه در سفر او مشغله اش تجارت است البته با کاروان هم همراه است و شاید به کاروان هم کمکی بکند اما در کار مدیریت کلان و سامان کاروان نیست. 🔰پرده دوم: بسان یک انقلاب اسلامی ایران در دورۀ سیطرۀ تمدن غرب بر جهان بشری، رستاخیزی عظیم در جانها رقم زد چرا که: ⬅️انقلاب اسلامی بندگی یک امت در گستره تاریخی و اجتماعی است. ⬅️انقلاب اسلامی یک مدرسه عالی برای پرورش انسانهای وارسته ای است که یک شبه راه صد ساله را پیمودند. انقلاب اسلامی به دنبال طهارت نفوس انسانی و برساختن یک بهشت معنوی روی زمین است. ⬅️انقلاب اسلامی یک است. اندیشه ای که داعیه به چالش کشیدن تمامی مکاتب غربی و شرقی را دارد. چرا که اندیشه انقلاب اسلامی، اندیشه ای فطری است فلذا از آنجا که هیچ مذهب و مکتبی جز مذهب شیعه(به تقریر امام خمینی ره) فطرت انسانی را نشناخته است بالاترین شعور اسلامی(همچنین بشری) در کار انقلاب اسلامی آمده است. ⬅️انقلاب اسلامی یک زندگی است، نه یک عارضۀ موقتی که بهتر است از آن زودتر عبور بشود. انقلاب یک زندگی کامل اسلامی است. این انقلاب تمام ارزشهای اسلامی را به صحنه فراخواند؛ زیرا به همۀ آنها احتیاج داشت. کسی که در موقف کانونی انقلاب قرار بگیرد با تمام دین سر و کار خواهد داشت و به تمام پاسخهای دین احتیاج پیدا خواهد کرد. ⬅️همه اینها بیانگر آنست که این انقلاب آغازگر عصر جدیدی برای بشر بوده است فلذا: مکتب انقلاب یک است، یک «کل» فعال، خلاق، مهاجم و ویرایشگر که (بخوانید دستگاه استکبار) را بسان یک به چالش کشید. 🔰پرده سوم: .................. اکثریت قریب به اتفاق مردمان و نخبگان را می توانم نام ببرم که به قطع مصداق هستند. کسانی که به نام نامی الله، به نام نامی الله مخلصانه در کاروانی که به سوی فجر انسانی به پیش می رود تلاش می کنند... کسانی در این انقلاب دغدغه دانشگاه اسلامی را دارند... کسانی دیگر دغدغه تحول حوزه را دارند..... کسانی دیگر دغدغه وحدت حوزه و دانشگاه را دارند... کسانی دیگر دغدغه سبک زندگی را دارند.... کسانی دیگر دغدغه رسانه دارند..... کسانی دیگر دغدغه اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی را دارند...... کسانی دیگر دغدغه فرهنگ جامعه را دارند...... اما انقلاب همه، این هست و این همه نیست......حال یک پرسش: در این زمانه کنونی چه کسی را میتوانیم نام ببریم که یقینا مصداق است؟ .
🔰پرده چهارم: () آیا جز رهبری این بار سنگین را به دوش می کشد؟ چه کسی سینه اش را برای تحمل این همه دغدغه و مشغله سعه داده است؟ آیا کسی هست که نصرت ولی را بدین معنا که شغلش را قرار دهد میتوان در نظر بیاوریم؟ حال میتوان یک را کمی بهتر تبیین کرد..........او آنچنان بر بلندای قله دغدغه سعادت بشریت ایستاده است که سختی طی راه تا رسیدن بدان قله، او را در یک قرار داده است. نصرت ولی و ولایتمداری اصلا پدیده سهل و ساده ای نیست سربسته میگویم بسیاری از اعاظم و اکابر در این صحنه لغزیدند.........قلم اینجا رسید و سر بشکست....... ولی فقیه، سالار یک کاروان انسانی است که بر مبنای اداره می شود. وظیفه او شکوفایی استعدادهای انسانی و اثاره دفائن عقول می باشد. وظیفه او حفظ جهت کلی و ارزشهای اصیل این کاروان می باشد. اما ولایت فقیه فقط ولی فقیه نیست بلکه یک است که بایستی همه عرصه های انقلاب را در نوردد. این کاروان انسانی منازل سلوک الی الله را برای تحقق هر چه بیشتر حاکمیت الله بر روی زمین در می نوردد هر چند افت و خیزهایی در این میانه دارد اما آنچه که ضرورت دارد آنست که عده ای آنچنان شرح صدری کسب کنند که بتوانند تمام دغدغه های سعادت حیات بشری را یکجا در سینه خود جا بدهند. در انتها به بیانی از رهبری در باب تعریف و نقش و جایگاه رهبری اشاره میکنم: 💠رهبری یک مدیریت است؛ البته مدیریتِ اجرائی نیست. این اشکال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضی از تبلیغات ادامه دارد. اینجور تلقی کنند که رهبری یک مدیریت اجرائی است؛ نه، مدیریت اجرائی، مشخص است. مدیریت اجرائی در بخش قوه‌ی مجریه ضوابط مشخصی دارد، معلوم است، مسئولین معینی دارد؛ در قوه‌ی قضائیه هم - که آن هم مدیریت اجرائی است - همین طور، هر کدام مسئولیتهائی دارند؛ قوه‌ی مقننه هم که معلوم است. رهبری، ناظر بر اینهاست. به چه معنا؟ به این معنا که از حرکت کلی نظام مراقبت کند. در واقع رهبری، یک است.💠۱۳۹۰/۰۷/۲۴ 💠ولایت فقیه، جایگاه و و و به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. ... نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است.💠۱۳۸۳/۰۳/۱۴ 🔰🔴🔰این یک ضرورت راهبردی است که عده ای بایستی شغل خود را انقلاب بسان یک کل تعریف کنند. ضرورتا شخصیت چنین افراد به شدت بایستی ذوابعاد و ذو وجوه است و طی این مسیر سختگیری فوق العاده ای بر خویشتن خویش می طلبد. .
بسم الله الرحمن الرحیم 📝 امروز انسجام ذهنی جامعۀ انقلابی هدف قرار گرفته است. نمی‌گویم الزاماً دشمنان، شاید بالاترین دشمن حق‌پویی طبیعت زندگی دنیایی است. «ولنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع ... و بشّر الصابرین.» انقلاب اسلامی طوفندگی خود را مدیون ایدۀ نیرومندی بود که امام خمینی رحمةالله‌علیه از دل یک تاریخ دردها و درکها و سوگیریها و تلاشهای الهی بیرون کشیده بود. آن ایده از جوهره‌هایی تغذیه می‌کرد. آن ایده تا زنده است ما زنده‌ایم. آن ایده تا نیرومند است ما نیرومندیم. آن ایده تا نوین است ما نیز سخن نو برای بشریّت داریم. آن «ایدۀ مادر» در آب و هوای لیبرال و در آب و هوای چپ‌اندیشی گم خواهد شد. ما نیازمند نفوسی هستیم که نقش قیّم این اندیشه را بازی کنند. عمیق باشند، ریشه در اصالت‌های فکر اسلامی داشته باشند، آن جوهره را با مجموع تجربیات تا امروزمان تراشیده باشند و حنجرۀ مقدس آن ایدۀ الهی را آمادۀ آوازی خوش نموده باشند. امروز کارزاری جذاب پدید آمده است. باز هم عصای موسی و دست کلیم‌الهی خواهد درخشید. آن ایده توحید است. سطحی‌نگری بلای جان مؤمنان است. مؤمن از آنجا که باطن(غیب) را چون ظاهر می‌بیند از کعبه هم ارزشی بالاتر دارد. «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انّا الیه راجعون.» «أُولٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوٰاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُهْتَدُونَ.» ﴿البقرة، 157﴾ اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان! سالها ـ و نه ساعتها ـ باید در این باره سخن گفت، گفتگو کرد. همینجا باید خیمه زد. 🌼