eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
10هزار ویدیو
325 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹تشرف جوان مسيحي خدمت امام رضا عليه السلام🌹 💝داستان زير شرح يك جوان خدمت عليه السلام است . آن هم نه تشرف جهت و بلكه تشرف جهت زيارت وجود عليه السلام در عالم مكاشفه . این کرامت از « از زبان » به نقل از نقل می‌شود:💝 در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد شدم، تا عمق استخوان‌های انسان نفوذ می‌کرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود می‌زد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقه‌ای خلوت بود، به که بین صحن انقلاب و صحن وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود 35 سال سن شدم که مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آن‌ها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب‌ بخیر آقا! به حرف می‌زد، آنهم با رایج در کشور ، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد: ـ ببخشید! آقای علی ‌بن موسی‌الرضا،کجا هستند؟ می‌خواهم ایشان را ببینم. راستش را بخواهید حسابی جا خوردم. پرسیدم: معذرت می‌خواهم، ممکن است خودتان را معرفی کنید؟ ـ من در کانادا هستم، اصالتاً ، ولی در کانادا شده‌ام و دینم «# مسیحیت » است. ـ یعنی شما یک «مسیحی» هستید؟ ـ بله، یک . با تعجب پرسیدم: ـ پس اینجا چه کار می‌کنید؟! ـ شده‌ام که آقای علی‌بن موسی‌الرضا(عليه السلام)را کنم -چه کسی شما را دعوت کرده است؟ - خود ایشان. دیگر حسابی گیج شده بودم، با وجود آن همه سابقه‌ دینی در داخل و خارج کشور، تا کنون نشنیده بودم که حضرت علی‌بن موسی‌الرضا(عليه السلام)شخصاً از کسی دعوت کرده باشد که به دیدارش بیاید، آن هم از یک جوان مسیحی کانادایی! ادامه دادم شما ایشان را دیده‌اید؟ ـ بله سه یا چهار بار. این دیگر برایم باور کردنی نبود، از این رو پرسیدم: یعنی شما با چشمان خودتان علی‌بن موسی‌الرضا(عليه السلام)را دیده‌اید؟! ـ بله دیده‌ام، البته در عالم رویا. ـ یعنی اگر الان او را ببینید می‌شناسید؟ ـ بله، البته. موضوع دیگر خیلی جالب شده بود، از او خواهش کردم چند دقیقه‌ای وقتش را به من بدهد و با هم در کناری بنشینیم و صحبت کنیم، او هم قبول کرد، کم کم داشت هیجان بر من غلبه می‌کرد، ضربان قلبم تند‌تر شده بود، پرسیدم: ممکن است نحوه‌ آشنا شدنتان با آقای علی‌بن موسی الرضا(عليه السلام)را از اول و به طور کامل برای من بیان کنید؟ ـ بله، البته. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#توانایی های او در منطقه عملیاتی و در چندین عملیات، #رابطه او با #شهید_باكری و اینكه شهید باكری به منظور #تبلیغ و #روحیه دادن به رزمندگان دیگر كه چنین فردی با سن كم، رو در روی دشمن می ایستد و #جان_فشانی می كند، مرحمت را برای دیگران #الگویی می خواند. مرحمت با آن جثه كوچك، قیافه #معصومانه و دوست داشتنی، به #فرمانده #روحیه بچه ها تبدیل شده بود. نقل داستان و رشادت ها و شجاعت های او در میدان نبرد، موجب #تقویت روحیه رزمندگان بود. از جمله مسایل جالب درباره زندگی شهید بالازاده این است که هر زمانی این شهید بزرگوار برای مرخصی به پشت جبهه می آمده به درخواست امام جمعه شهر، قبل از خطبه های نماز جمعه برای مردم سخنرانی و آنها را برای رفتن به جبهه #تشویق می كرد. ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
شهید بالازاده حدود سه سال در جبهه‌های جنگ #حق_علیه_باطل با دشمن جنگید و خیلی کم به خانه و نزد #خانواده اش می‌آمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی می‌آمد، در #مساجد و #منابر و #مجالس"، روز و شب به #تبلیغ و #جذب #نیروی_داوطلب_بسیجی برای اعزام به جبهه می‌پرداخت. وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه #مجروحیت و آثار زخم های دشمن بر بدن #نحیف و ظریفش شوند شبها در کنار پدر و مادر با #لباس_رزم می‌خوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتی‌ها و آثار مجروحیت او شوند. شجاعت و #درایت را با هم داشت و همه در حیرت که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های #تیپ_عاشورا چهره #مهربان و #جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار فرمانده‌اش شهید «مهدی باکری» دیده می شد. سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در #جزیره_مجنون در #عملیات_بدر ، با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش یعنی #شهید_مهدی_باکری ، #بال در بال #ملائک گشود و #میهمان #سفره #حضرت_قاسم (ع) شد. ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
جای شهیده خالی سکینه به دلیل احساس وظیفه، به همراه همسرش و فرزندانش به یکی از رفت تا مهرانی را از بهرمند سازد. تا جایی که به همراه شوهرش برای مهرانی که با نابینایش زندگی می‌کرد، . زندگی در مهران برایشان شیرین بود اما به دلیل شرایط کاری همسرش و شرایط بد آب و هوای مهران به ناچار به تهران بازگشتند.  سکینه که شور و شعور وصف ناشدنی‌اش، او را شیفته امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده بود؛ با در خانواده و مدرسه به یاری نائب امام زمانش شتافت. پس از به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به سنگر تعلیم بازگشت و راهنمایی ترکمان را به عهده گرفت؛ در کنارش تعلم را هم رها نکرد و در مقطع مشغول به تحصیل شد.   با شروع جنگ تحمیلی، در مدرسه به می‌پرداخت و سعی می‌کرد همزمان دانش‌آموزان را با آرمان‌ها و آشنا سازد. تلاش‌های سکینه به قدری به ثمر نشسته بود که برخی دانش‌آموزان او را صدا می‌زدند... +وعجل فرجهم http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
✨ 🌹 🎙سخنرانیهای پرشور و آتشین محمدابراهیم، علیه رژیم كه بدون مصلحت اندیشی انجام میشد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای كه او شهر به شهر میگشت تا از دستگیری در امان باشد. 🍃نخست به شهر رفت و مدتی در آنجا دست به و مردم زد، پس از چندی به رفت. موقعی كه درصدد دستگیری وی برآمدند به عزیمت كرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سكنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عكس العمل نشان میدادند و ابراهیم احساس كرد كه برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد. 🚶بعد از بازگشت به شهر خود در كشاندن مردم به خیابانها و انجام علیه ، فعالیت و كوشش خود را افزایش داد تا اینكه در یكی از راهپیماییهای پرشورمردمی، قطعنامه مهمی كه یكی از بندهای آن انحلال بود، توسط شهید همت قرائت شد. 👌به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشكر معدوم «ناجی»، صادر گردید. مأموران رژیم در هر فرصتی در پی آن بودند كه این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس و قیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال میكرد تا اینكه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید... ادامه دارد... +وعجل_فرجهم http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
شهید جواد عبدی در کلاس‌های شرکت فعال داشت و به فراگیری علاقه‌مند بود و در جهت ترقی و پیشرفت گام‌های مؤثری برداشت و لحظه‌ای از و دین اسلام غافل نماند. جواد عبدی به‌ عنوان عضوی از اعضای گردان تکاوران به ‌عنوان یکی از هسته‌های اولیۀ تشکیل‌دهندۀ آن گردان تا لحظۀ شهادت در لباس مقدس پاسداری نام گردان تکاوران را بر زبان داشت و به آن افتخار می‌کرد. از بارزترین شهید جواد عبدی: فردی و چهره‌ای بشاش و خنده‌رو داشت. فردي حامی فقرا و نیازمندان، و و بود. 🕊🥀 رفیق شهیدم 🆔 @Refighe_Shahidam313 -┄┅═✼ 🍂🍃🍂 ✼═┅┄-
آنچه در بر سر می‌آید حاصل سال‌ها پمپاژ تفکر تروریستی توسط سعودی با حمایت است.. برخی برآوردها حاکی از حضور بیش از یک میلیون مبلغ در این کشور است..❗️ 🔴 تصمیم امریکا مبنی بر انتقال به افغانستان و پاکستان نیز بر عمق این فاجعه می‌افزاید. 🔻 وقتی که شیعه در خواب است 🔺یا نمی‌تونه ازدواج کنه یا ازدواج هم کرد تکثر اولاد نداره..❌ 🔷 مهم تر اینکه مکتب نداره جذب به شیعه نداره برای تبلیغ مکتب حقه اهل بیت پول خرج نمی‌کنه نمی‌کنه نه شبکه ماهواره‌ای تبلیغی نه تولید نرم افزاری تبلیغی نه سایت تبلیغی نه چاپ تبلیغی به تمام زبان‌های زنده دنیا 🔷 نهادهای دولتی و حاکمیتی در خواب.. حوزه‌های علمیه در خواب نهادهای مردمی در خواب سرمایه‌داران شیعه در خواب تلاش و همت برای تبلیغ مکتب زیر صفر ⚠️ اما تبلیغ در اهل بالای صد ، و تکثر جمعیت با سرعت نور بالای صد ، کار تشکیلاتی دولتی و مردمی بالای صد ❗️❗️ ♦️اما نتیجه در آینده‌ای نه چندان دور ایران شیعه اکثریت جمعیتش سنی و شیعه در اقلیت ♦️ اما نکته تاریک این ماجرا اینه که شیعیان هم به خطر خواهد افتاد چرا که کشتار شیعیان سوژه بهشت رفتن سنی‌های افراطی و وهابی است و هزاران بلاهای دیگر ...❌❌ ....