✅ عارفنامه شهید محمود رضا استادنظری
🔺شهیدی است
به نام
محمود رضا استاد نظری.
او و برادرش که دو برادر #دوقلو بودند،
در خانواده ای #ثروتمند به دنیا آمده بودند،
پدرشان می خواست که آنها را در زمان #جنگ به #سوئد بفرستد
ولی آنها از دست پدر خود فرار کردند و به #جبهه آمدند...
🔺این #شهید برای خودش #عارفی به تمام معنا بود،
از همانهایی که #حضرت_امام(ره) فرمودند ره صد ساله را یک شبه پیمودهاند...
🔺یکی از این دو برادر در یکی از #عملیاتها زخمی شد و محمود رضا در #دسته_یک #گردان_حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود که شهید شد.
این بچه ۱۶ ساله در #وصیتنامه خود نوشته بود:
«خدایا شیطون با آدم نقد معامله میکنه میگه تو گناه کن و من همین الآن مزش رو بهت میچشونم ولی تو نسیه معامله می کنی میگی الآن گناه نکن و پاداشش رو بعداً بهت میدم.
خدایا بیا و این دفعه با من نقد معامله کن.»
که البته این اتفاق هم افتاد و در عملیات بعدی که #عملیات #والفجر۸ بود در #فاو شهید شد.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه #شهیدمحمودرضااستادنظری
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ما_ملت_امام_حسینیم #من_حسینی_ام
#رفیق_شهیدم
👇🥀👇🥀👇🥀👇
@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_احدالله_محسنی در سال 1341 و در یک خانواده مذهبی در #شهرهرسین (از توابع استان #کرمانشاه ) بدنی
شهیداحدالله همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی او فعالانه و مشتاقانه همانند دیگر مردم حق طلب و #ایثارگر در راه قرآن در #تظاهرات شرکت می کرد و در اطلاعیه و اعلامیه های امام در مدارس و محلات شهر نهایت تلاش و کوشش خود را می نمود.
از همان فردای انقلاب اسلامی او را می بینیم که در شب های سرد زمستان در کوچه و بازار شب پاسداری می دهد و روزش را نیز در خدمت جهاد سازندگی برای محرومین و #مستضعفین عرق می ریزد.
با شروع تجاوز حرامیان #بغدادی اوست که آماده ی دفاعی مقدس می شود و عزمش را جزم می کند تا در این راه با مال و جان خود ایثارگرانه و مشتاقانه با خداوند به معامله بپردازد و از نظام صالح جمهوری اسلامی که دستاورد تاریخی خون بار از #جهاد و شکنجه و #شهادت نسل در نسل سرداران اسلام و تشیع است، حراست نماید و لذا برای بقای #حکومت_اسلامی که طی 13قرن تا امروز بدست ما رسیده است و فرزند یزید می خواست آن را در 3 روز از ما بگیرد چون دیگر بسیجیان عارف و آگاه در دو #جبهه_صلاح و #سلاح شب و روز به فعالیت پرداخت.
در خرداد ماه سال 1360موفق به اخذ #دیپلم در رشته ی #علوم_تجربی گردید و ضمن شرکت در کنکور تربیت معلم کرمانشاه و پذیرفته شدن در رشته علوم تجربی جهت خدمت به #انقلاب_اسلامی به عضویت #سپاه_پاسداران #انقلاب_اسلامی کرمانشاه در آمده و تا دی ماه همان سال در آن نهاد مقدس شب روز را در خدمت به انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی سپری می کند .
در دی ماه با گشایش اولین مراکز اولین مراکز #تربیت_معلم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مرکز تربیت معلم #شهیدرجائی #همدان رفت و پس از مدتی تحصیل در آنجا به اتفاق گروهی از دانشجویان جهت یاری رزمندگان اسلام عازم کربلای خونین و لاله خیز غرب گردید.
پس از انجام ماموریت خویش به تربیت معلم مراجعه نمود و تا نیمه ی دوم تیر ماه سال اول #تربیت_معلم خود را با موفقیت گذراند و در تابستان سال 1361 مدت دوماهی که تا مهر باقی مانده بود او را می بینیم که در هوای داغ تابستان #قصرشیرین بر قامت سربریده و سوخته نخل های آن دیار تکیه زده و به مظلومیت قوم هابیل و قساوت قاسطین و خیانت مارقین و ناکنین میاندیشید و به جنایت صدامیان میاندیشد که چه بلایی سر این مرزو بوم اورده اند.شهر را بکلی ویران ، و آن را به تل خاکی مبدل نموده اند.
در مهر ماه 60 پس از گذراندن یکسال از دوره دو سال تربیت معلم بنا به نیاز شدیدی که آموزش پرورش داشت و بر اساس یک طرح سراسری که از سوی وزارت آموزش و پرورش ارائه شد به استخدام اداره آموزش و پرورش هرسین در آمد و رسالت پیامبری خود را از همان موقع شروع کرد.
سال اول و دوم خود را در #روستای_سرماج سپری کرد و سال های سوم و چهارم دبیری خود را نیز در خدمت به محرومین روستا های #گرمیانک_قیسوند و #چهر گذراند و در طول این مدت بنا به تاکید #حضرت_امام مبنی بر حضور بیشتر در جبهه های حق علیه باطل به طور مکرر و مستمر چندین بار در جبهه های نبرد حضور پیدا کرد.
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄