#غافلگیری_فرمانده
*اوایل بهمن ماه ۱۳۶۲ بود. #حاجهمت وارد پادگان شد و تعدادی از نیروهای اطلاعات - عملیات لشگر را در کنار خود جمع کرد و با آنها حرف زد🗣. روز بعد با همان نیروها به سفری که هیچ کس نمیدانست رفت و پس از دو روز بازگشتند. هرکدام از نیروهای لشگر از آن گروه میپرسیدند کجا رفتند😕 هیچکدام حرفی نمیزدند😐 بار دوم #حاج همت تعداد دیگری را با خود برد آنها مسئولان لشگر بودند. همگی سوار یک ماشین نظامی شدند🚔 و از #دوکوهه بیرون زدند. هنوز فاصله زیادی از پادگان نگرفته بودند که همراهان #حاجهمت از وی محل مأموریتشان را پرسیدند
#همت گفت: «خواهید فهمید.» ماشین از اندیشمک گذشت و راه اهواز را در پیش گرفت😶 هر کدام از نیروها جبهه و شهری را حدس میزد. اما وقتی ماشین به اهواز رسید و راه خود را به طرف جاده اهواز-خرمشهر ادامه داد، کسانی که حدس میزدند به سمت سوسنگرد، آبادان و یا محورهایی که پیش از اهواز به آنجا راه داشت میروند، حرفشان را پس گرفتند. تمام راه #حاجهمت حرفی نزد😃. سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانهای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابهلای شوخیهایی که میکردند نتوانستند حرفی از #همت بشنوند😂. او تنها میگفتم: «بعداً خواهید فهمید.»آنها نزدیک به ۵۰ کیلومتر از اهواز فاصله گرفته بودند. راننده🚔 فرمان را به طرف جادهای که به جفیر میرفت چرخاند. دیگر مقصد قابل پیشبینی بود. #همت به آرامی سرش را برگرداند و با لبخندی دلنشین😃 خطاب به سرنشینانی که روی صندلی عقب نشسته بودند گفت: «میریم، طلائیه!»😊 یکی از آنها با لحن خاصی گفت: «نمیگفتی هم میدانستیم.😂
#لبخندهای_خاکی
#طنز
#معرفی_شهید
#شهید_سعید_طوقانی
شهید 16 ساله
تاریخ تولد: 12 / 1 / 1348
تاریخ شهادت: 22 / 12 / 1363
محل شهادت: #مجنون
عملیات: #بدر
سعید در سال 1342 در شهر #تهران متولد شد. از کودکی با هدایت پدر و عمویش در #باشگاه جعفری به #ورزش_باستانی پرداخت و در سن 7 سالگی در جشن هنر #طوس نشان و بازوبند طلای #پهلوانی کشور را به دست آورد(سال 1356). در بخشی از کتاب مربوط زندگینامه سعید در اینباره آمده است: «سعید هفت ساله وارد شد و با اجرای حرکات نمایشی بسیار خوش درخشید، به طوری که فرح از جا برخاست و به طرف او رفت بازوبند طلای پهلوانی #کشور را به بازوی او بست»
با اوج گرفتن حرکت مردم به رهبری #امام_خمینی (ره) علیه حکومت #طاغوت ، سعید نیز همراه بزرگترهای خانواده خود در آن شرکت کرد. نامهای به امام نوشت و به نشانه اعتراض و به خاطر ظلم ستم های شاه ملعون دست از ورزش باستانی کشید. بعد از #انقلاب به همراه گروهی از ورزشکاران و پهلوانان ورزش باستانی به دیدار حضرت امام (ره) رفت. در سال 1358 طی حکمی توسط مرحوم پهلوان مصطفی طوسی "رئیس وقت فدراسیون ورزش های باستانی" سرپرست نوجوانان باستانی کار کشور میشود. پهوان سعید بعد از شهادت برادر بزرگش محمد در عملیات #والفجر1 ، در سال 1362 تلاش زیادی برای اعزام به جبهه کرد که موفق نشد. در آخر با گرفتن موافقت پدر و دستکاری در شناسنامه به جبهه اعزام شد و با حضور در #پادگان #دوکوهه، به همراه شهید "#عباس_دائم_الحضور" توانست رزمندگان را به ورزش باستانی جذب کند. بعد از حضور چند ماهه در جبهه، در اسفند سال 1363 در عملیات بدر دوستانش متوجه شدند که سعید از ستون نیروها جدا شده. فرمانده گروهان که به او نزدیک شد، متوجه شد #گلوله #تیربار سنگین دوشکا شکم او را دریده است و لحظهای بعد سعید در شرق #دجله به نزد برادر خود شتافت و پیکرش بعد 14 سال به خانه برگشت و در ورزشگاه شهیدان #طوقانی در کاشان به خاک سپرده شد
شعبان جعفری ملقب به شعبون بی مخ در سال 1378 نوار ویدئویی را برای پدر سعید ارسال کرد که در آن ضمن تسلیت شهادت سعید گفته بود چرا اجازه دادید پهلوان سعید به جبهه برود و کشته شود. حاج اکبر پدر شهیدان طوقانی برای شعبان پیام فرستاد که: «حضور در جبهه و جنگ بر همه واجب بود. سعید که هیچ، حتی اگر لازم بود بچه های دیگرم را نیز می فرستادم جبهه تا از انقلاب و کشور دفاع کنند.»
دستنوشته آیتالله #خامنهای بر روی تصویر شهید سعید:
«درود بر عزیزانی که با درخشش جوانی خود، این فصل از تاریخ کشور را درخشان کردند و با #فداکاری شجاعانه خود، #خون آن را در رگ این #ملت و این #کشور دواندند»
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄